🔺این همه جسارت از کجاست؟
کشتار بیرحمانه بامداد امروز دهها زن و کودک آواره بیخانمان در مدرسه تابعین در محله الدرج غزه، حمله دیروز به فرودگاه الشعیرات در حمص سوریه و باز ترور دیروز در جنوب لبنان در بحبوحه افزایش تنش منطقهای، بیم و هشدارها نسبت به وقوع جنگی فراگیر، تهدیدات فزاینده ایران و حزب الله در واکنش به ترورهای اخیر و همچنین اعلام از سرگیری مذاکرات آتش بس در چهارشنبه آینده در دوحه یک پیام و دلالت روشن دارد و آن این که دولت نتانیاهو نه تنها خود را متعهد به هیچ قید و بندی نمیداند، بلکه برای حفظ ظاهر امر هم که شده است، حاضر نیست و لو موقتا تظاهر به تمایل به کاهش تنش در منطقه و رسیدن به توافق آتش بس کند؛ توافقی که قتل عام آوارگان نشان میدهد چقدر دولت نتانیاهو برای رسیدن به آن جدی است.
به راستی این همه جسارت، بیپروایی و دهن کجی نتانیاهو به جامعه جهانیِ خواهان توقف جنگ و کاهش تنش در خاورمیانه از کجا نشات میگیرد؟ تنها از دلگرمی به حمایت همه چانبه آمریکا؟ از نبود فشار عملی جهانی؟ از ضعف، نظارهگری و نبود هیچ گونه اهرم فشار بازدارنده در مقابل او در سطح منطقه؟ از کجا؟
لسان حال کشتار جدید امروز، حمله دوباره به حمص و ترورهای اخیر این است که نتانیاهو همچنان دستان خود را باز میبیند و مانعی بازدارنده فراروی خود نمیبیند. البته این بدان معنا نیست که او حتی حاضر است به قیمت شعلهور کردن آتش جنگی در سطح منطقه پیش برود. خیر! چنان که قبلا نیز گفته شد با این تحلیل دم دستی همدلی ندارم. اسرائیل نیز به دلایل متعددی تصمیمی پیشینی برای راهاندازی جنگ منطقهای تمام عیاری ندارد و تشدید اقداماتش در منطقه با هدف گسترش جنگ به منطقه نیست؛ اگر غیر از این بود که در این ده ماه چه با لبنان چه ایران فرصتهای زیادی برای راهاندازی چنین جنگی وجود داشته است و دلیلی وجود نداشت که این فرصتها را بهانه شروع این جنگ قرار ندهد؛ بهترین فرصت هم برای جنگ حداقل با حزب الله با شلیک اولین موشک از جانب آن متعاقب حمله هفتم اکتبر و حتی قبل از شروع نسل کشی در جنگ غزه و چرخش افکار عمومی جهان علیه اسرائیل بود.
واقعیت اما این که نتانیاهو با حساب و کتاب خاصی در دامنه آتشی مشخص و کمتر از جنگ بازی میکند و نگرانی طرفهای مقابل از تبعات ویرانگر جنگ منطقهای و معذوریتهای ناشی از آن را تبدیل به فرصت و نقطه قوتی برای خود کرده و از این رو، بیمحابا در این محدوده خاکستری نهایت استفاده را از ظرفیتهای خود دارد و تنشها را حساب شده افزایش میدهد؛ اما در مقابل، طرفهای منطقهای در این مواجهه مستمر نتوانسته یا نخواستهاند از نگرانی متقابل اسرائیل از جنگ منطقهای گسترده و فراگیر خرج و آن را تبدیل به نقطه قوتی بازدارنده کرده و معادله پیشگفته را در همان محدوده خاکستری و دامنه آتش کمتر از جنگ گسترده بر هم زنند. البته هر چه زمان بیشتر گذشت تغییر این معادله پرهزینه شده است.
ساعات و روزهای آینده از اهمیت بالایی در جهت فروکش کردن تنشها با توافق آتش بس یا بالا گرفتن جدی این تنشها با شکست مذاکرات و حملات تلافی جویانه و واکنش احتمالی اسرائیل برخوردار است.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
🔺بایدن هم پیوست!
تاکنون سابقه نداشته است که رئیس جمهور آمریکا بیانیه مشترکی با همتای اماراتی خود امضا کند که در آن به مساله جزایر سه گانه اشاره شده باشد. اما سه شنبه این اتفاق افتاد؛ البته این دومین امضای آمریکا پس از اقدام مشابه آنتونی بلینکن در سال گذشته است.
پس از این که امارات امضای مقامات چین و روسیه را به پای چنین بیانیههای مشترکی کشاند، امضای جو بایدن رئیس جمهور آمریکا را هم زیر بیانیهای مشابه نشاند.
همراهی شرق و غرب با موضع امارات هم قدرت نرم این کشور و نیز درهمتنیدگی منافع با قدرتهای شرق و غرب را نشان میدهد که چنین همراهیهایی از الزامات آن است.
به هر حال، اقتصاد فربه امارات با حجم تجارت خارجی غیرنفتی بیش از یک تریلیون دلار، سرمایهگذاریهای کلان در شرق و غرب و تبدیل شدن به ببر اقتصادی در منطقه، نفوذ نرم گستردهای در کانونهای قدرت جهان با برگردانی ژئوپلیتیک به آن بخشیده است.
به نظر میرسد که امارات راه چاره مواجهه با اقدامات ایران در این سه جزیره در سالهای اخیر را در راه اندازی کمپینی دیپلماتیک با امضای سران و مقامات کشورها دیده است.
امارات در بیانیههای مشترک خود با کشورهای دیگر با دو متن متفاوت به مساله جزایر سه گانه اشاره میکند. در بیانیههای شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب یا بیانیههای دو جانبه امارات با دول عربی معمولا از واژههای چون «اشغال جزایر سه گانه» استفاده میشود و ابوظبی در بیانیههای میان عربی مواضع خود را به شکل وصریحتر و تندتر بیان میکند.
اما در بیانیهها با طرفهای غیر عرب، چه چین و روسیه و چه آمریکا هوشمندانه و هدفمند متنی را به کار میبرد که ظاهری حقوقی و محکمه پسند دارد و چه بسا کشورها حرجی در امضای آن نبینند، اما در باطن آن تاکیدی بر موضع امارات و تشکیک در موضع ایران نهفته است.
این متن خواستار حل و فصل مسالمتآمیز مساله جزایر سهگانه از طریق مذاکرات دو جانبه یا از مسیر دیوان کیفری دادگستری بر اساس قواعد حقوق بینالملل از جمله منشور سازمان ملل است.
البته فکر نکنم دیگر در جهان کشوری باشد که از موضع ایران آگاه نباشد و امضای بیانیههای مشترک و همسویی با امارات در مساله جزایر سهگانه از روی ناآگاهی نیست.
اکنون پرسش این است که چرا عالیترین مقام آمریکا هم به این کمپین اماراتی پیوسته است؟ این مساله چه ارتباطی با اعلام امارات به عنوان شریک اصلی آمریکا در حوزه دفاعی دارد؟ هم اکنون امارات دومین شریک اصلی دفاعی آمریکا در جهان بعد از هند و نخستین در خاورمیانه است. یا چه ارتباطی به روابط تنگاتنگ ابوظبی و تلآویو دارد؟ هر چه هست امارات جایگاه ویژهای در دکترین خاورمیانهای آمریکا پیدا کرده است.
#صابر_گل_عنبری
📚کانال تحلـیـلی_خبـــری "طلــــوع"
🌞@tolova_talash