✅ سیره تحول آفرین روح الله (7) *
🔶🔹از زنجان آمده بودم قم درس بخوانم. يکي دو بار مرا پاي درس اسفار ديده و سراغم را گرفته بودند. حصبه گرفته بودم. هر روز صبح و شب مي آمد احوال پرسي. استادان ديگري نيز داشتم اما فقط او مي آمد. آن شب که آمد، صورتم از تب، داغ و سرخ شده بود. توي سرماي زمستان، پاي پياده رفت پيِ دکتر. با دکتر برگشت.
آنقدر ماند تا حالم بهتر شد.
(*) منبع: یادگاران (کتاب روح الله)
————————————-
⚠️نشر مطالب بدون ذکر آدرس کانال، جایز نیست.
🔺راه ارتباطی: @hm1370
🔹کانال #میراث_علمی_سلف /عضویت:
↘️http://eitaa.com/joinchat/702283798C36acb3a525
🌐mirath.blog.ir