eitaa logo
از دیار حبـیـــب
102 دنبال‌کننده
820 عکس
1.1هزار ویدیو
3 فایل
💚من از دیار حبیبم غریب افتادم ❤️ ادمین : @hoseinyf1377
مشاهده در ایتا
دانلود
محرم رازخیلی را رفته بودیم. هر شیء مشکوکی را که می‌دیدیم، سریعاً به طرفش رفته و محل را تا چند متر اطرافش زیر و رو می‌کردیم. با سرنیزه یا بیل و کلنگ. اما هیچ اثری پیدا نمی‌کردیم. دیگر بچه‌ها خسته شده بود. دست‌ها هم تاول زده بود وو تاول‌ها هم ترکیده و خاک هم که روی زخم تاول‌ها می‌ریخت، می‌سوخت.تصمیم گرفتیم کمی استراحت کنیم. برای استراحت کنار تپه‌ای دراز کشیدیم و من به فکر فرو رفتم. خدایا! چه طور سرزمینیه، هر چی می‌گردیم تمامی نداره. از طرفی با اینکه مطمئنیم بچه‌ها اینجا شهید شدند و جا مانده‌اند، اما هیچ اثری از آنها نیست. تو همین فکرها و با سر نیزه به حالت سرگرمی و بدون انگیزه زمین را می‌کندم. یک دفعه احساس کردم سر نیزه‌ام به چیزی برخورد کرد. سریعاً خاک‌ها را کنار زدم، یا زهرا! پوتین نظامی بود! اطراف پوتین را خالی کردیم. با دقت زمین را کندیم. پیکر مطهر شهیدی پیدا شد. بچه‌ها همگی شروع کردند تپه را که سنگر خاکی بود، خراب کردند و هر چند دقیقه یک بار فریاد «(س)» و «(ع)» بچه‌ها، خبر از پیدا شدن شهیدی می‌داد. آن روز پانزده شهید پیدا شد. آنها را به معراج الشهدای شرهانی آوردیم و شدند مونس بچه‌ها. حرف‌های ناگفته سال‌ها را که کسی را محرم شنیدن نمی‌دیدیم به پایشان ریختیم.  ✅راوی : محمد احمدیان 📚منابع: کتاب سرزمين مقدس، موسسه روايت سيره شهداء، ص 142 نشریه امتداد شماره 18‌، ص22 💎 💎@azDiyarehabib
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شور میزند این دل بی قرار من عقده گشا نمیشود سینه انتظار من شلمچه بی صدا شدی؟مگر تو خاک مرده ای؟ به سوی عاشقان حق چرا مرا نبرده ای...؟🥀 @khadem_koolehbar