🇮🇷 کجایند مردان بی ادعا
حکایتی از اسطوره معنوی دفاع مقدس
مهندس#شهید_مهدی_باکری
🔹حاج مهدی مدتی قبل از جنگ شهردار ارومیه بود.
روزی در شهر سیل آمد و ایشان فرمانده گروه های جهادی و مردمی برای کمک به همشهریانش شده بود.
🔹در این حین پیرزنی به مهدی مراجعه و می گویند:
جهیزیه دخترم که آن را به سختی و با کمک مردم تهیه کرده ایم در خانه است و الان آب وارد اتاق میشود، تو رو خدا کمکم کنید.
حاج مهدی خودش تا کمر داخل آب می شود و نهایتاً جهیزیه آن دختر نجات پیدا می کند.
🔹در این حین پیرزن به او می گوید:
درد و بلایت بخورد به سر شهردار بی غیرت ارومیه 😄 ، او باید بیاید و غیرت و مردانگی را تو یاد بگیرد.
اینگونه بود که پیرزن ناخواسته و همزمان هم برای مهدی دعا و هم او را نفرین می کرد!
#خاطرات_شهدا
#تواضع #اخلاص
💎 #از_دیار_حبیب 👇👇
✳️@azDiyarehabib
8.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📞 یک مکالمه تلفنی حال خوب کن ...💚
فقط با جان دل گوش بدید ...
بازنشر صحبت های عارفانه
#شهید_مهدی_باکری قبل از شهادت با #شهید_حاج_احمد_کاظمی
💎 #از_دیار_حبیب
✳️ @azDiyarehabib
هدایت شده از از دیار حبـیـــب
#طنز_جبهه
دستور بود هیچکس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت، حق ندارد رانندگی کند!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده، دست تکان داد نگه داشتم سوار كه شد ،گاز دادم و راه افتادم من با سرعت میراندم و با هم حرف میزديم!
گفت: میگن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید !
راست میگن؟!
گفتم: فرمانده گفته!!
زدم دنده چهار و ادامه دادم : اینم به سلامتی فرمانده باحالمان !
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند !پرسيدم : کی هستی تو مگه ؟!
گفت : همون که به افتخارش زدی دنده چهار ...😂
#شهید_مهدی_باکری ❤️
💎#از_دیار_حبیب 👇👇
✳️@azDiyarehabib