eitaa logo
دلــنامہ|قرآن
2.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
511 ویدیو
17 فایل
⌠ هُمَّ إِنَّــا نَشْــــكُو إِلَـــــيْكَ فَــقْــــدَ نَــبِيِّنَا غَــيْبَــهَ وَلِـيِّنَا؛ آقــــا بــــیا آقــــا بــــیا... :) به صــرفِ جرعه‌‌ای چای، و ذکــرِ دلتنــگی..! ⌡ در گعده‌های دیگه میزبانتون باشیم؟🌿 @az_khat_bego :: @CheshmatoBeband ::
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 امام علےعلیــہ‌الســلام: بہ درستے که بیشترین ناله هاے اهل جهنم از تسویف است.
تسویف یعنی کار امروز رو به فردا انداختن.. امروز که گذشت فردا حتما انجام میدم.. از فردا نمازم رو سر وقت میخونم.. از فردا دیگه غیبت نمیکنم.. از فردا از فلانی و فلانی، حلالیت میگیرم.. از فردا امانتـهای مردم رو پس میدم.. از فردا خوب درس می‌خونم.. از فردا..
🥀 برداشتـہ‌ام هر آنݘـہ باید بگذاشت بگذاشتہ‌ام هر آنچـہ برداشتنےاست... +شیخ‌طوسی
🕊🍃🌱 هدفِ دانش، دانش نیست، حضور است و اقـدام، پیوستن بہ خلق و خدمت بہ مخلوق، نه بریدن از جهان ملموس و محسوس و فرورفتن در خویش.. 📚
🕊🍃🌱
🕊🍃🌱 سر نماز شبیه حرم امام رضاست. کفش‌هایت را دربیاور سر نماز وایستا، با کفش نمی‌شود نماز بخوانی. آن‌وقت سر نماز وقتی که کفش‌هایت را دربیاوری بدهی دست خدا، ای خدا! می‌گوید کفش‌هایت را بده من، وایستا بخوان. داری کفشت را درمیاوری بدهی دست خدا ها! بعد از نماز کفش‌هایت را می‌دهد واکس‌اش زده. تو کفشت را دربیاور.
🕊🍃🌱 خیلی‌ها می‌گویند آقا گرفتار هستیم به هم پیچیدیم داغون هستیم بالا پایین اینها هر چی، چی‌کار کنیم؟ می‌گویم سر سجادۀ نماز به فکر گرفتار‌ی‌ات نباش. از همان لحظه‌ای که می‌گویی الله اکبر بگو من بدهکار نیستم، من بیمار نیستم، من قرضدار نیستم، من هیجان‌زده برای فلان زیبایی‌ها نیستم، من دو روز به شب عروسی‌ام باقی نمانده، من داماد نیستم، من عروس نیستم، من هیچ، هیچی نیستم. الآن عبدم.
🕊🍃🌱 فکرت را از فکر دنیا خالی کن سر نماز، به اندازۀ نماز. ببین گشایش ایجاد نمی‌شود؟ اینقدرها گفتم رفتند تجربه کردند گفتند گرفتاری‌مان حل شد.
🍃🌱 آرامشی که حاصل میشه خودش گشایش هست
☘👌 عالم و آدم بسیج شده‌اند ڪہ دین شما را از چنگتان در بیاورند. این، همه‌ٔ حرف است و حرف جز این نیست... همه چیز براے شیطان قابل تحمل است الا ارتباط با خدا. ............. مشکل بر سر اسم دین نیست. مشکل، تشیع است؛ دینی ڪہ اتصال به ولایت دارد.
🍃🍂 زندگی را برای خدا مےخواهـم یا خدا را برای زندگی؟
🕊🍃🌱 جناب زهیر زن عارفہ‌اے دارد. این زن مراقب اوضاع و احوال بود. از بیرون خیمہ متوجہ شد که فرستاده اباعبدالله علیـہ‌السلام آمده‌است؛ زهیر را دعوت کرده و زهیر سکوت نموده؛ نه مےگوید مے‌آیم و نه مے‌گوید نمےآیم. این زن عارفه مومنہ بہ غیرتش برخورد. یڪ دفع آمد، خیمہ را بالا زد و عتاب آمیز گفت: زهیر خجالت نمےکشے؟ پسر فاطمه تورا مےخواهد و تو مرددے ڪہ جوابش را بدهے!؟ بلند شو! فوراً زهیر از جا حرکت کرد و رفت خدمت ابا‌عبدالله علیـہ‌السلام.