eitaa logo
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـن‌ڪَࢪبَـ❤️ـلا
337 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
باعشق‌اۅسټـ‌هࢪڪہ‌بہ‌جایےࢪسیدھ‌اسټـ ♥️ برای حمایت و تبادل لینک کانال گذاشته شود↯ https://harfeto.timefriend.net/17200402623512
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸محسن روی حجاب خیلی تأکید داشت.به حدی که خیلی ناراحت می‌شد اگر جایی در بین دوستان می‌دید که حجاب رعایت نمی‌شود؛ به صراحت اعلام می‌کرد که حجاب را رعایت کنید، در حالت کلی می‌توان گفت بسیار روی مسئله حجاب ‌حساس بود. 🌹 ⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
9.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایتی تازه از نحوه اسارت و شهادت "محسن حججی" در سالروز شهادت این شهید 👤 روایت جواد تاجیک، راوی دفاع مقدس: 🔹وقتی ترکش به پهلوی شهید حججی می‌خورد، بیهوش می‌شود و بچه‌ها فکر می‌کنند شهید شده است و عقبگرد می‌کنند. 🔹شهید حججی در سوریه اسیر و در عراق سر او بریده می‌شود.
🌷شهادت سیب سرخی بود و با تیغی که می بُرَد.. میان عاشقانش حضرت معشوق قسمت کرد.. 🌷خدا یکجا تمام عاشقی ها را خرید از او کسی که زندگی را وقف رفتن صرف خدمت کرد.. 🌷جماعت چشم‌ها را وا کنید این عکس ساحل نیست شهیدی با نگاه آخرش اتمام حجت کرد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به احترام نامت... که به بلندای آسمان برافراشته است پرچم چشمانم را؛... می ستایم تو را ای ..
نامه شهید محسن حججی به امام رضا «ع» : سلام آقای خوبم از آخرین باری که به پابوس تان آمدم تا کنون چند سالی می گذرد و حال که در صحن و سرایت هستم سر تا پا شوق و شعف دارم. یادم هست دفعه قبل خواسته های زیادی از شما داشتم ؛ الآن که خوب فکر میکنم به همه ی خواسته هایم رسیده ام ؛ شغل سپاه ، عروسی ، جور شدن زندگی و ... ممنونم آقای خوبم ممنون . دو روز پیش که با لباس سبز پاسداری به حرمت قدم گذشتم چقدر لذت بردم ؛ باورم نمی شد همه ی این ها را از کرم شما و خدای بزرگ میدانم . مولای من ، با ورود به سپاه دریچه ای جدید از زندگی به روی من باز شد ؛ اگر روزی هزاران بار شکر خدا را بگویم باز هم کم است ؛ ارباب من ، از لذت های دنیوی هر انچه که باید می چشیدم را چشیدم . حال ، بی صبرانه مشتاق چشیدن لذتی اخروی هستم ، لذتی که نهایتش رضای خداست . یا رضا ، تو را به پدر بزرگوارت موسی بن جعفر (ع) قسم ، تو را به فرزند عزیزت جواد الائمه قسم تو را به خواهر گرامی ات فاطمه معصومه قسم ، ضامن من شوید . آقا جان دوست دارم همانند علی اکبر (ع) در جوانی شهدِ شیرین شهادت را بنوشم و جان ناقابلم را فدای شما اهل بیت کنم . فقط یک خواسته ی شخصی دیگر دارم ؛ مولای من بر من منت بگذار و جواز شهادتم را امضأ کن . امشب شام دوشنبه است ؛ میگویند دوشنبه ها و پنجشنبه ها پرونده اعمال ما میرود دست صاحبمان ولی عصر (ع) . آقای من ، تو را به مادرت زهرا «س» قسم ، شهادت نامه ام را با امضای خودت مزین کن . آرزو دارم امشب پرونده ام به همراه جواز شهادتم به دست امام زمان «ع» برسد ؛ بدون شک با دیدن امضای ضمانت شما ، ولی عصر «ع» هم امضأ میکند .
پسرم؛ شهدا را می خرند بدان بدون تلاش به شهادت نمی رسی و تنها راه رسیدن به آن پاک بودن است پاک ماندن، پاک زندگی کردن... | 📝 برگرفته از کتاب سرمشق📚
علی آقا حججی 😍🙈 داره مثل بابا محسنش مرد میشه😜😁😁 بزرگ علی آقا حججی حججی ‹♥️ʝσiŋ↓› @az_shohada_ta_karbala
برشی از کتاب سربلند روایتی از همسر شهید آقا محسن حججی 🍁 نصفه شب صدای نجوا می شنیدم. می رفتم میدیدم پای سجاده اش تنهایی روضه می خواند. دلم طاقت نمی آورد. می رفتم پیشش. از بس با سوز می خواند، از یک جایی نفسم بالا نمی آمد؛ نه که از گریه، از غم. بهش میگفتم: «محسن! کوتاهش کن!» پای روضه های حضرت زهرایش که دوام نمی آوردم. اجازه نمی دادم زیاد بخواند. گاهی میزد به مقتل، گاهی روضه را می کشاند به ناحیه مقدسه. دلش که میگرفت پناه می برد به مناجات امیرالمؤمنین علیه السلام. 🥀 یک شب دو تایی سفره حضرت رقیه سلام الله علیها انداختیم. پارچه سبزی را سفره کردیم. نمی دانم از کجا بوته خار پیدا کرد. روی چند تا کوزه کوچک گلی "یا حسین" و "یا رقیه" نوشت. خشت و فانوس و شمع و رطب و خوراکی ها را یکی یکی چیدیم. تمام این مدت زیر لب مداحی زمزمه کرد و نالید. وقتی سفره تکمیل شد، دوتایی نشستیم و یک دل سیر گریه کردیم . ‹♥️ʝσiŋ↓› @az_shohada_ta_karbala
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نپاش😂🚫آب نپاش💧❌ خدا شناسی تو انزوا هنر نیست❌ اگر بتونیم توهمون شهر خودمون خدامون رو داشته باشیم فکر کنم بیشترین جهادو کردیم🌟🌙🌟 با ذکر صلوات کپی کنید 🌺 ‹♥️ʝσiŋ↓› @az_shohada_ta_karbala
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عهد میبندم✋ دیگه اشکاتو درنیارم😭❌.... نذر کرده بود چهل هفته بره جمکران برای شهادت آخرم آقا خریدش .😢 پی نوشت: با ذکر صلوات کپی کنید 😉🦋 🌻⚡️ ‹♥️ʝσiŋ↓› @az_shohada_ta_karbala
🌷 اعزام به سوریه : دفعه اولی که می خواست اعزام شود...