دلِ ما سوخت ولی شهید قاسم سلیمانی به آرزویش رسید
هنگامی که خبر شهادت محمد بن ابیبکر به امام علی(ع) رسید، ایشان فرمود:
"اندوه ما بر او به اندازه شادى شاميان است، زيرا آنها دشمن بزرگى را از دست داده اند و ما دوست بزرگى را"
توفیق شهادت به دست آمریکا و شیطان بزرگ، توفیقی بود که شهید سلیمانی به آن دست یافت.
قسمت سردار سلیمانی این بود که در میدان جنگهای نیابتی جهان اسلام برای آمریکا به شهادت نرسد و با نثار خونش، خط اصلی مبارزه با طاغوت را نشان دهد
..........
https://eitaa.com/azadpajooh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡طرح موضوع مهجوریت پیام منشور روحانیت در حوزههای علمیه(دیدار رمضانه با رهبری۱۳۹۸)
🔹و تأکید ویژه رهبری بر این صحبت
.........
@azadpajooh
🔹حکایتی طنز به مناسبت کرونا:
"ما از همان تقارب آجال میترسیم"
نقل شده زمان آخوند خراسانی در نجف وبا آمده بود و عدهی فراوانی فوت نموده و طلاب هراسناک بودند، درسهای نجف نیز تعطیل شده بود ولی آخوند خراسانی درس خود را برقرار نگه داشته و همین مایهی قوت قلب عدهای شده بود. مرحوم آخوند مشاهده كردند عدهای هراس بسیاری از وبا دارند. لذا یك وقت قبل از شروع درس گفت:
آقایان! شما به آخرت عقیده دارید و این دنیا را ابدی نمیدانید، همچنین معتقدید که هرکسی اجل مشخصی دارد که نه دیر خواهد شد و نه زود؛ پس چرا از مرگ دیگران هراسناک شده و میترسید؟!
بله! یك مطلبی وجود دارد و آن اینكه اراده خدا فعلا بر تقارب آجال و مرگ دسته جمعی افراد تعلق گرفته است که در زمانی نزدیک به هم جمع زیادی بمیرند.
در این هنگام یك طلبه از پای منبر پا شده و میگوید: جناب استاد! ما از مرگ نمیترسیم از همان تقارب آجال میترسیم!
..............
@azadpajooh
⚡️انتشار کتاب درسنامه نقد تشیع انگلیسی
🎞با امکان تماشای مستندات تصویری برای اولین بار 🎥
........
⏯ در بالای بعضی از صفحات این کتاب کیوآرهایی قرار داده شده که با اسکن آن توسط تلفن همراه، مستندها و کلیپهای مربوط به متن آن صفحه پخش میشود. برای اسکن این کیوآورها باید نرم افزار اینتگ(intag) را در تلفن همراه نصب کرد. کلیپ معرفی کتاب نیز با اسکن بارکد آن نمایش داده می شود.
........
در بخش اول این کتاب به جریان شناسی گروههای افراطی زمینهساز تشیع انگلیسی پرداخته میشود. انجمن حجتیه، جریان شیرازی و گروههای معروف به برائتی در این بخش بررسی میشوند.
در بخش دوم نیز افکار و رفتارهای فرقهگرایانه و افراطی این جریانها نقد میشود، در بخشی از این قسمتها مستندات تصویری آن نمایش داده میشود.
این کتاب توسط انتشارات وثوق قم در 256 صفحه و با قیمت 45هزار تومان منتشر شده است.
...............
برای تهیه کتاب با 10 درصد تخفیف میتوانید مبلغ40 هزار تومان را به همراه 9 هزار تومان هزینه ارسال پستی(مجموعا49 هزار تومان) به شماره کارت زیر واریز کنید:
6037991922407097(به نام مهدی مسائلی)
سپس شماره پیگیری واریز و آدرس خویش را از طریق آیپی masaeli@ در تلگرام یا ایتا برای ما ارسال کنید.
با توجه به هزینههای بالای تولید کتاب میتوانید کمک های مردمی را نیز از طریق شماره کارت بالا برای ما ارسال کنید.
........................
نرم افزار اینتگ را از این لینک زیر دریافت کرده و بارکد کتاب را در تصویر بالا اسکن کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.intag
....................
@azadpjooh
⚡️کرونا و تفاوت دینداری "کرامتمحور" با "معرفت محور"
✍#مهدی_مسائلی
دینداری کرامتمحور آلوده شدن اماکن مقدسه به ویروس را نفی دینداری و تقدس آنجا میبیند ولی دینداری معرفتمحور تضادی بین آلودگی ویروسی و طهارت معنوی نمیبیند.
توضیح بیشتر اینکه:
هنگامی که نگاه عرفانی در دین صورتی افراطی به خود بگیرد، دینداری مردم به دینداری کرامتمحور تبدیل میشود. این نگاه عرفانیِ افراطی نیز نشئت گرفته از دیدگاههای غالیانه به دین و رهبران دینی است. نگاه بعضی از مسلمانان و شیعیان به پیامبر و ائمه (صلوات الله علیهم) نگاهی ورابشری است، یعنی آنها را انسانِ فوق و کامل نمیبینند بلکه آنها را فوقِ انسان میدانند. در آیات متعددی از قرآن بیان شده که منکران رسالت پیامبراکرم(ص)، به خصوصیات بشری ایشان استناد میکردند و انتظار داشتند خداوند فرشته یا موجود ماورائی را بفرستد که قدرتی مافوق بشر داشته باشد و نیازها، محدودیتهای و مشکلات مادی بشری برای او نباشد، آنها میگفتند: «چرا این رسول غذا میخورد و در (کوچه و) بازارها راه میرود؟... یا چرا بر این رسول گنجی فرو نیفتد یا چرا باغی ندارد که از میوههایش تناول کند؟» (فرقان/ 7و8)
اما خداوند بر خصائص بشری انبیاء و پیامبران الهی تأکید میکند و میفرماید:«اگر در روی زمین فرشتگانی زندگی میکردند، و با آرامش گام برمیداشتند، ما فرشتهای را به عنوان رسول، بر آنها میفرستادیم!»(اسراء/95) پس رسولخدا(ص) در ویژگیهای انسانی تفاوتی با دیگران ندارند.
البته این نگاه ورابشری مخصوص مخالفان اسلام نیست بلکه نگاهی است که در میان هواداران رسالت پیامبر(ص) نیز وجود دارد. اصولاً اشکالات بتپرستان نیز به خاطر بیدینی آنها نبوده بلکه به خاطر تلقی نادرست آنها از دین بوده است.
در میان دینداران عدهای به پیشوایان دینی، به عنوان راهنما و هدایتگر نمینگرند بلکه آنها را مقصد و هدفِ دینداری میدانند، در این نگاه، دینداری به بیان مدایح و مناقب و فضایل پیشوایان دینی منحصر میشود و فراتر از آن نمیرود. بیان فضایل نیز به موراد خاصی اختصاص دارد که نمایشی ورابشری از ائمه(ع) ارائه میکند. بر این اساس معجزات و کرامات نقل شده هرچه عجیب و غریبتر باشند فضیلت بالاتری را نمایش میدهند. این در حالی است که ملاک برتری در فضایل برای بندگان خدا، برتری در صفات نیکوی بشری و عبد بودن آنها برای خداوند است. با نگاه کرامتمحور، کرامات عمومیت و اطلاق پیدا میکنند و جز اساسی دین میشوند و حتی خدشه در آنها تضعیف دینداری تلقی میشوند.
البته باید بر این نکته تأکید کنیم که معجزه و کرامت برای پیامبر و ائمه(ص) وجود داشته است ولی این موارد فرعی از رسالت تبلیغی آنها است نه اصل رسالت آنها. با صراحت باید بگوییم پیشوایان نیامدهاند که مریض شفا دهند، مرده زنده کنند و حوائج مردم را بدهند، بلکه آمدهاند که مردم را خداباور کرده و به برپایی عدالت برانگیزند: «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند»(حدید/25) این نوع دینداری را دینداری معرفتمحور مینامیم که در آن اگرچه کرامت و معجزه در مواردی وجود دارد ولی اصل و هدف نبوده و اطلاق و عمومیت ندارد و نباید ارتباط دینی با پیشوایان دینی را بر اساس آن تعریف شود.
با این حال، در دینداری کرامتمحور پیشوایان دینی افرادی شکستناپذیر در جنگ و مبارزه هستند، ویروسها و بیماریها کاری به آنها دارند، سانحه برای آنها اتفاق نمیافتد، حتی بعضی از این دینداران به شئون شخصی ائمه(ع) وارد میشوند و سعی میکنند ویژگیهای بشری را از آنها نفی کنند. در همین راستا گزارشات تاریخی درباره زندگی شخصی و اجتماعی ائمه(ع) همگی به تأویل میروند به گونهای زندگی بشری آنها صورتی تصنعی و نمایشی پیدا میکند.
متأسفانه دینداری کرامتمحور در میان مبلغین دینی طرفداران زیادی دارد چون با کمک آن افراد بیشتری را میتوانند جذب دین کنند، ولی چنین دینداری از طرفی در معرض خرافات است و از طرفی دیگر ممکن است هدفش را گم کند، همانگونه که مسیحیان هدف رسالت عیسی(ع) را گم کردند و با غلو درباره او، دین عرفانی حول شخصیت عیسی(ع) را جایگزین دین اجتماعی و سلوک الهی او کردند. آنچه اسلام به دنبال بوده است دینداری معرفتمحور است، از این جهت است که معجزه اسلام و پیامبر(ص) قرآن است نه زندهکردن مردگان و شفای مریضان.
..............
@azadpajooh
⚡️سخنی با مولوی عبدالحمید/مصیبت و خسارت تکفیریها از کرونا و غیر کرونا بیشتر است
✍#مهدی_مسائلی
اخیرا از مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی امام جمعه اهلسنت زاهدان کلیپی منتشر شده است که وی در آن گسترش بیماری کرونا در قم و ایران را به طلاب چینیِ جامعة المصطفی نسبت میدهد و این تشکل علمی و تبلیغی را به شستشوی مغزی طلاب اهلسنت و شیعه کردن آنها متهم میکند. وی این اقدامات را برخلاف استراتژی وحدت اسلامی در جمهوری اسلامی ایران میداند. ایشان کرونا را نیز در کنار بلاهای آسمانی و زمینی سالهای اخیر، عذاب و عقوبتی الهی میداند که به خاطر بعضی از رفتارها، کشور ما دچار آن شده است، او از همه ملت ایران میخواهد برای جلوگیری از بلاهای بزرگتر توبه کنند. از ادامه سخنان مولوی عبدالحمید برداشت میشود که مقصود وی از این رفتارها، توهین به صحابه و یاران پیامبر(ص) مخصوصا خلفا در میان شیعیان است.
به عنوان یکی از فعالان عرصه وحدت اسلامی لازم میدانم چند نکتهای را دربارهی این سخنان بیان کنم:
1. جناب مولوی برای انتقاد از جامعة المصطفی از شایعهای بهرهبرداری میکند که هیچ مدرک و استناد معتبری برای آن وجود ندارد و ایشان نیز از تعبیر «معروف است که» برای طرح آن استفاده میکند. استفاده اینچنینی از شایعات برای مدیر و استادِ عالیِ بزرگترین مدرسهی علمیه اهلسنت ایران بسی مایهی تعجب است و به گفتگوهای علمی و منطقی اهلسنت آسیب میزند. دربارهی عملکرد جامعة المصطفی نیز ایشان پیشذهنیتهای نادرستی دارد که مسئولان این تشکل به آن پاسخ میدهند و هماکنون بنده در مقام دفاع از آنها نیستم.
2. جناب مولوی بلاهای طبیعی و غیرطبیعی و اخیرا کرونا را عذاب و عقوبت الهی دانسته و دو قضاوت نادرست در اینباره دارد:
اول اینکه: توهین به صحابه و مقدسات اهلسنت را به تمام شیعیان منتسب میکند و خواستار توبهی تمام ملت دراینباره میشود؛ در حالیکه مراجع شیعه و رهبری همواره از توهین به صحابه و مقدسات اهلسنت نهی کردهاند و به مبارزه با تندروهای بیموالاتِ شیعه در این زمینه پرداختهاند؛ از این جهت تندروهای شیعه خصومت و دشمنی فراوانی با جمهوری اسلامی ایران دارند. عمومِ مذهبیونِ شیعه در ایران نیز ضمن پایبندی علمی و عملی به عقاید تشیع، آنها را بدون هیچگونه توهینی بیان میکنند.
دوم اینکه: جناب مولوی کرونا و بلاها را عقوبتی در برابر رفتار مذهبی شیعیان میداند درحالیکه بلا و مصیبت همیشه عذاب نیست و پیامبران و اولیای الهی گاهی بیش از دیگران طعم مصیبتها را چشیدهاند، آنگونه که حتی کافران با استناد به بلاها و مصیبتها به آنها فال بد میزدند. قرآن نیز بلا را عامل امتحان مؤمنین معرفی میکند و میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ(بقره/155)؛ قطعاً همهی شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان!»
از این گذشته، هرگاه در مناطق سنینشین کشور بلا و مصیتی وارد شده است، مسلمانانِ شیعه، برادرانه به یاری مسلمانانِ سنی شتافتهاند و هیچگاه بلاها را به عذاب الهی ارتباط ندادهاند و از آن بهرهبرادری مذهبی و تبلیغی نکردهاند. جناب مولوی نیز که نگران آسیب وارد شدن به گفتمان وحدت اسلامی در ایران است، نباید چنین استفاده ابزاری و تبلیغاتی از بلاهای طبیعی و غیرطبیعی کند!
این را هم بیافزایم که اگر بناست به خاطر رفتار مسلمانان بلایی نازل شود نزول عذاب و عقوبت الهی به واسطهی رفتارهای تندروهای اهلسنت و تکفیریهای وهابی شایستهتر است. در سالهای اخیر جنایتهایی توسط داعش و جریانهای تکفیری منتسب به اهلسنت صورت گرفت که در تاریخ بیسابقه بوده است، چه خونهایی که به اسم دین نریختند و چه حرمتهایی را که نشکستند؟!
اصولا داعش و وهابیت خودش بلایی بود که خداوند به خاطر عدم بصیرت دینی و حاشیهپردازی در تبلیغ دین، مسلمانان را دچار آن کرد. جناب مولوی خسارتی که تکفیریها در منطقه بلوچستان به مردم این منطقه وارد کردهاند از خسارت سیل و خشکسالی و کرونا و... بیشتر بوده است و خواهد بود. سخنان جنابعالی نیز آب در آسیاب همانها میریزد و گفتمان دلسوزانه و منطقی علمای محترم اهلسنت آن منطقه را تضعیف میکند.
جناب مولوی! کرونا شیعه و سنی و کافر نمیشناسد و اگرچه هماکنون ایران را در برگرفته است ولی فردا عربستان و پاکستان و ترکیه و سایر کشورهای اسلامی نیز در بر میگیرد و تمسک شما به آن، منطق دینیتان را نزد جوانان مؤمن و آگاه اهلسنت مخدوش میکند و آنها را نه به سمت شیعه، بلکه به سمت بیدینی سوق میدهد. پس دغدغه شیعه و سنی را رها کنیم و کمی به فکر عمق بخشیدن به اندیشههای دینی و اخلاقی باشیم.
...........
@azadpajooh
⚡️نگاه غیرواقعی به آخرالزمان/دعوت امام زمان نیز معرفتمحور است
✍مهدی مسائلی
طبق آیات متعددی در قرآن اگر خداوند میخواست تمام انسانها را یک شبه هدایت میکرد:
《وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ ۚ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ؛ و بر خداست که راه راست را نشان دهد؛ امّا بعضی از راهها بیراهه است! و اگر خدا بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدایت میکند.》(نحل/۹)
خداوند در آیهای دیگر میفرماید:
《و اگر پروردگار تو میخواست، تمام کسانی که روی زمین هستند، همگی به (اجبار) ایمان میآوردند؛ آیا تو میخواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟!》(یونس/۹۹)
پس کار هدایت معنوی انسانها و برپایی عدل در جهان، براساس معرفت و تربیت صورت میگیرد نه معجزه و اجبار!
فرقی ندارد زمان پیامبر باشد یا ظهور امام زمان(ع).
اگر بنا بود با ابزارهای غیبی، عدل در جهان حکمفرما شود در همان زمان بعثت پیامبر(ص) این امر تحقق پیدا میکرد و اگر بناست پردهها کنار روند و مردم ملزم به هدایت شوند چرا این کار در همان ابتدای اسلام رقم نخورد؟!
با این مقدمه باید بگویم: نگاه بسیاری به وقایع ظهور و آخرالزمان واقعی نیست، بسیاری از گزارشات رواییِ آخرالزمانی با منطقِ معرفتمحورِ قرآن متعارض هستند. ما نیز در انتظار زمان ظهوری هستیم که با معجزه کار جهان به سامان درآید، ولی دعوت امام زمان(ع) نیز همچون سایر اولیای الهی بر اساس معرفتبخشی و تربیت انسانها است.
در ابتدای اسلام نیز کسانی انتظار داشتند که قرآنی نازل شود که "به وسیله آن، کوهها به حرکت درآیند یا زمینها قطعه قطعه شوند، یا به وسیله آن با مردگان سخن گفته شود"(رعد/۳۱)
ولی نه آن هنگام چنین هدایتی صورت گرفت و نه بعدا صورت خواهد گرفت!
.........
@azadpajooh
⚡️چند نکتهای درباره مصرف درمانی ادرار شتر
✍مهدی مسائلی
1. دربارهی مصرف طبی و درمانی ادرار شتر، روایات متعددی در منابع شیعه و سنی وجود دارد.
در منابع اهلسنت، کتاب صحیح بخاری حدیثی را دراینباره نقل کرده است، در منابع شیعه نیز چند حدیثی در کتابهای کافی و تهذیب در خاصیت درمانی ادرار شتر نقل شده است. البته تقریبا همهی روایات منابع شیعه از جهت سندی ضعیف هستند. روایتی را نیز که یکی از مدعیان طب اسلامی در فیلمی به آن استناد میکند، مربوط به کتاب طبالائمه است که هم از جهتِ خود کتاب و منبع ضعیف است و هم از جهت سند. پس توصیه به مصرف دارویی ادرار شتر را نمیتوان یک گزارهی ثابت شدهی دینی تلقی کرد.
2. بر فرض پذیرش این توصیهها، ادرار شتر داروی مطلق و درمانکنندهی یا پیشگیریکنندهی همهی بیماریها نیست، بلکه تأثیر درمانی آن نسبت به بیماری خاصی است که روایات نیز دربارهی آن اختلاف بیان دارند. در روایتی که در کافی آمده مصرف آن برای درمان نوعی بیماری گوارشی توصیه شده است ولی در نسخههای دیگری از همین روایت خاصیت درمانی آن برای بیماری آسم دانسته شده است. در منابع اهلسنت نیز اختلاف دربارهی وجه درمانی آن دیده میشود. پس در صورت پذیرش خاصیت درمانی ادرار شتر، نوع بیماری آن نیز مسلم و مشخص نیست و باید از طریق آزمایش به آن رسید.
3. در بعضی از روایات خاصیت درمانی ادرار شتر مقید به شتر مادهی شیرده شده است. پس ادرار هر شتری نیز خاصیت درمانی ندارد.
4. در بعضی روایات از جواز شرعی نوشیدن طبی و درمانی ادرار شتر سؤال شده است، این سؤالات بیانگر آن است که در زمان گذشته تأثیر درمانی ادرار شتر یک پیشفرض طبی میان مردم بوده است و توصیه موجود در روایات نیز کشف یک دارو از ناحیه دین نیست. حتی این احتمال نیز وجود دارد که بعضی برای مؤکد کردن و گسترش این توصیهی طبی، آن را به صورت روایت درآورده و نقل کرده باشند.
5. برخلاف تلقی عمومی، خوردن و نوشیدن هرچیزی که پاک بوده و نجس نیست، جایز نیست. مثلا اخلاط یا استفراغ انسان اگرچه پاک هستند، ولی خوردن آنها جایز نیست. ادرار یا مدفوع حیوانات حلال گوشت نیز اگرچه پاک هستند ولی مصرف خوراکی آنها به خاطر خباثت و آلودگیشان جایز نیست. حال اگر فرض کنیم خاصیت درمانی برای آنها وجود دارد، دو شرط برای جواز استفاده خوراکی آنها وجود دارد:
الف) مصرف آنها ضروری باشد، یعنی شخص بیمار باشد و درمان او متوقف بر مصرف این ماده باشد.
ب) داروی مشابهی که چنین خباثتی و آلودگی را نداشته باشد، در دسترس نباشد.
(نمونه فتوای مراجع دراینباره:https://b2n.ir/794496)
6. بر فرض اثبات خاصیت درمانی ادرار شتر، این درمانگری مربوط به مواد خاص موجود در آن است که با فناوریهای جدید قابل شناسایی و استخراج هستند. پس به جای توصیهی مستقیم به مصرف ادرار شتر، میتوان این مواد را شناسایی و در تولید داروهای جدید از آنها بهرهبرداری کرد. چنانچه چند مقالهی علمی پزشکی به مطالعه این موضوع پرداختهاند.
(نمونهای از آنها: (https://www.sid.ir/fa/Journal/ViewPaper.aspx?id=12451
از این گذشته باید دید این مواد بر روی چه عوامل بیماریزا تأثیر گذار هستند و خاصیت آنها درمانی است یا تسکینی؟ پس نباید با این ادعا که ادرار شتر برای تنگی نفس یا آسم توصیه شده، برای کرونا و بیماریهای مشابهی که تنگی نفس در آنها وجود دارد، نیز تجویز شوند. پس فارغ از اینکه چنین توصیههایی، از جهت پزشکی خلاف و نادرست هستند، انتساب آن به دین نیز یک بدعت و انحراف دینی است چون دین چنین توصیهای برای درمان کرونا ندارد.
...........
@azadpajooh
⚡️امامت و ولایت طریقی برای رسیدن به توحید
✍مهدی مسائلی
توحید و عبودیت خداوند اصل و هدف دینداری است و رسالت پیامبران و امامت اولیا، راه و طریقی برای رسیدن به آن است و آنها به صورت مستقل مقصود و هدف نیستند.
به تعبیر طلبگی در دینداری توحید و بندگی خداوند موضوعیت داشته و پذیرش و دنبالهروی از رسالت و امامت، طریقیت دارد. البته طریق بودن پیامبران و امامان برای توحید، تشخُّص و الزام دارد زیرا از هر راهی نمیتوان به توحید و بندگی خداوند رسید و بسیاری از راههایی که به سوی خداوند فرا میخوانند، بیراهه هستند.
بر این اساس، محبت و عشق به خداوند اصل و حقیقت است و عشق و محبت به پیامبران و اولیای الهی مجاز. آیت الله جوادی آملی در توضیح این مطلب به شیوایی میگوید:
"یک وقت است يك كسی میگويد عشق مجازی قنطره حقيقی[پلی برای حقیقت] است، اين خيال ميكند اگر به يک جميلی دل ببندد اين عشق مجازی است احياناً او را به حقيقت میرساند [ولی این عشق غلط است نه مجاز] مجاز كجا، حقيقت كجا و غلط كجا... مجاز که اصلش مَجْوَز است و مَعْبر است اگر کسی عشق به پیغمبر داشت، عشق به قرآن داشت، عشق به دین داشت اینها عشقهای مجازی است برای اینکه مجاز است، مَجْوَز است معبر است، عشق به پیغمبر، به اهلبیت(ع) عشق به دین، عشق به قرآن انسان را به معبود میرساند، مثل عشق به کلام انسان را به متکلّم میرساند، عشق به کتاب انسان را به کاتب میرساند، اینها عشقهای مجازی است، مجاز است یعنی مَجْوز، یک وقت است نه، انسانی به انسان دیگر دل میبندد این نه حقیقت است نه مجاز، این غلط است. وجود مبارک زينب كبرا(س) چون عاشق حق بود و اگر عاشق حسينبنعلي بود به اين مجاز دل بست كه مَجْوز و معبر بشود برای آن حقيقت، گفت به ما در كربلا خيلي خوش گذشت ما هيچ نقصي نديديم «ما رأيت الا جميلا»)"(سخنراني در دهه اول محرمالحرام 1428)
به هر حال، ارتباط با پیامبران و اولیای برای آن است که ارتباط مستقیم با خداوند تقویت شود نه اینکه ارتباط با خداوند قطع شود و ارتباط با آنها جایگزین عبودیت خداوند و مناجات با او شود.
به دیگر سخن، ارتباط و توسل به اولیای الهی برای تقویت اتصال به خداست نه قطع آن.
برای درخواست از خداوند میتوان دیگران را واسطه کرد، ولی با راهنمایی اولیای الهی ارتباط مستقیم با خداوند نیز امکانپذیر است، بلکه اصل در دینداری این نوع ارتباط است. ما بیش از آن که به توسل توصیه شده باشیم به توکل به خدا توصیه شدهایم. خداوند میفرماید: (وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكيلاً؛ و بر خدا توکّل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع انسان باشد!) و میفرماید:(ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛ مرا بخوانید تا دعای شما را بپذیرم!)
اما امروز در میان شیعه هستند کسانی که ارتباط با خداوند را تنها از طریق توسل، امکانپذیر است بلکه ارتباط با امامان را اصل و هدف دینداری میدانند.
عدهای حتی فراتر رفته و میگویند چون خداوند قابل وصف نیست و نمیتوان او را در نظر آورد، باید به جای خدا، مظاهر او یعنی ائمه را به نظر آورد حتی در عبادات!
.............
@azadpajooh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله جوادی آملی:
اگر کسی عشق به پیغمبر داشت، عشق به قرآن داشت، عشق به دین داشت اینها عشقهای مجازی است برای اینکه مجاز است، مَجْوَز است معبر است
..........
@azadpajooh
⚡️اصل بودن عدالت در دینداری
✍مهدی_مسائلی
چندی پیش حجت الاسلام حامد کاشانی در برنامه سحرگاهی تلویزیون، فهم عدالت را فرع بر پذیرش ولایت دانست. ایشان شعارها و عملکرد خوارج را نمونهای از انحراف در فهم عدالت دانست.
این سخنان برای بعضی این توهم را ایجاد کرد که عدالت دائر مدار ولایت است و در جایی که ولایت نباشد اصلا مصداق صحیحی برای عدالت نمیتوان فرض نمود.
دراین باره چند نکته بگویم:
۱. عدالت در دینداری، چه در مسیر نبوت و چه در ولایت، اصل است نه فرع. چنانچه خداوند میفرماید: "لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند"(حدید:آیه۲۵)
۲. عدالت بحثی انتزاعی و صرفا معنوی نیست، بلکه تبیین آن وابسته به تعیین حقوق انسانها است، قسمتی از این حقوق را عقل مشخص میکند و قسمتی از آنها را دین.
اما بعد از آنکه حقوق انسانها و مؤمنین توسط عقل و شرع مشخص شد، اجرای عدالت امری اصلی است و بر هر امر دینی دیگری مقدم است و حتی بر شئون دیگر نبوت و ولایت نیز غلبه دارد.
در مقام اجرای عدالت نیز آنچه مهم است تقوا و خداباوری و مقدم نداشتن مصالح شخصی است که امام علی(ع) در این باب کاملترین بود.
۳. امام علی(ع) بهخاطر ترجیح عدالت بر ولایت ظاهری، از مکر و خُدعه و غَدر اجتناب ورزیدند و مصلحت اجرای عدالت را بر مصلحت استمرار ولایت بدون عدالت ترجیح دادند.
۴. چه در دوران کنونی که ولایت سیاسی برای نهاد دینی شیعه وجود دارد و چه در گذشته که ولایت فقهی برقرار بود، بعضی با مقدم داشتن ولایت بر عدالت، به بیراهه رفتهاند و هر امری در راستای تقویت و استمرار ولایت را عین عدالت دانستهاند که این موضوع به انحراف معنا و مقصود از ولایت انجامیده است.
انعطافپذیری در امر حکومت و سیاست یکی از اقتضائات اجرای عدالت است، ولی نباید عدالت را به صورت تعبدی در آورد و آن را تابع مصالح ولایت دانست.
۵. اختلاف در فهم دینی را نباید به عدالت مرتبط ساخت، اختلاف خوارج با امام علی(ع) در اجرای عدالت نبود، بلکه اختلاف آنها در مقام تشخیص حق بود که بر اجرای عدالت مقدم است. کسی نیز خوارج را به عنوان یک گروه عدالتخواه معرفی نکرده است. همچنانکه کسی داعش را در زمان کنونی جریانی عدالتخواه نمیداند.
...............
@azadpajooh
⚡️آزمون ولایتمداری در ماه محرم امسال/برگزاری عزاداری بهمانند گذشته حقالناس است
✍مهدی مسائلی
در این روزها با توجه به گسترش دوباره کرونا در کشور، بحث بر سر برگزاری مراسم سوگواری محرم بسیار داغ است. بعضی از هیئتیها و مداحها اصرار فراوانی به برگزاری مراسمهای عاشورایی بدون کموزیاد دارند، حتی یکی از مداحان معروف چند روز پیش گفته بود: «اگر قرار باشد کسی بمیرد کسانی هستند که بخواهند جانشان را برای این مراسم بدهند. اجازه جان ما که دست خودمان است...من امسال با هرشرایطی دسته عزاداری بزرگی از میدان آزادی تا میدان انقلاب به راه میاندازم».
بعضی نیز با مقایسه تعطیلی مراسمهای عزاداری در زمان رضاشاه با زمان کنونی از همین الآن دولت را تهدید میکنند که در صورت محدود کردن مراسم عزاداری چهرهای ضدمذهبی همچون رضاشاه برای دولت ترسیم و تبلیغ خواهند کرد.
در ماههایی که از شیوع بیماری کرونا میگذرد جامعه مذهبی ایران، خصوصاً قشر تأثیرگذاری که معتقد به ولایتفقیه هستند، به بیشتر دستورات ستاد ملی کرونا درباره مناسک دینی گردن نهادهاند، چون عمل به آنها مورد تأکید رهبری نیز بوده است؛ ولی حکایتِ مناسک ماه محرم چیز دیگری است و آن را نمیتوان با مراسم عبادی ماه رمضان و حج مقایسه نمود. مثلا اگر از بعضی بپرسی ولایت فقیه میتواند حج را تعطیل کند؟ میگویند: بله!
حالا اگر بپرسی ولایت فقیه میتواند بگوید مراسم عزاداری با محدودیت برگزار بشود؟ میگویند: نه! عزاداری تعطیل شدنی نیست!
اما حقیقت این که اگر شما معتقد به نظام سیاسی و حکومتی برای اسلام و تشیع هستی تفاوتی میان عزاداری و حج نیست. اصلا عزاداری مناسکی برای تقویت نظام سیاسی تشیع و اسلام است. مسلم است که رهبری در قضیه عزاداریِ ماه محرم بر اساس جزئیات توصیهای نخواهند داشت و جزئیات و محدودیتهای برگزاری مراسم را برعهده ستاد ملی کرونا میگذارند.
پس به نظرم آزمون ولایتمداری بعضی از آقایان را باید در ماه محرم امسال بینیم.
این را هم بیافزایم که امسال برگزاری عزاداری بهمانند سالهای گذشته از جهت کمی و کیفی، برخلاف حقوق عامهی مردم بوده و حق الناس به شمار میآید و چنین نیست که کسی بگوید اختیار جان خویش را دارم، هرچند اختیار آن را نیز ندارد. مقایسه مراسم عزاداری با ازدحام مترو و اتوبوس نیز ناروا است، چون اولاً کار بد، کار بد دیگر را توجیه نمیکند، و ثانیاً مردم، خسارت اینکار را از چشم دین میبینند و خسارت آنکار را از جهت اجبار زندگی؛ و نگاه مردم به رفتار ما مهم است.
..............
@azadpajooh
مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشتها
⚡️آزمون ولایتمداری در ماه محرم امسال/برگزاری عزاداری بهمانند گذشته حقالناس است ✍مهدی مسائلی در
⚡️⬅️ جناب آقای حدادیان در جلسهای اعلام کردهاند که صحبتهای ایشان تقطیع شده است و منظورش این بوده که با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی مراسم عزاداری برگزار میکنیم.
⚡️گفتگوی مجازی "غدیر و وحدت مسلمین"
میخواهیم درباره نسبت غدیر و وحدت اسلامی بحث کنیم.
رهبر انقلاب آیت الله خامنهای با نظر به کتاب «الغدیر و وحدت اسلامی» از شهید مطهری، بیان کردند: " مسأله غدیر هم میتواند مایه وحدت باشد"
اما ابهامها و شبهات بسیاری دراینباره وجود دارد.
میتوانید این بحث را سهشنبه ۱۴ مرداد به صورت مجازی در اینستاگرام دنبال کنید. ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۶:۳۰
جهت شرکت با اطلاعات داده شده داخل پوستر تماس حاصل فرمائید.
آدرس:
https://instagram.com/elmoaamal?igshid=uoezczorgqt1
.............
@azadpajooh
مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشتها
⚡️ضرورت احتیاط از شبهه شرک/بررسی سلام دادن به امام زمان قبل از تکبیرة الاحرام ✍مهدی مسائلی در سال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حدود هفت ماه پیش یادداشتی نوشتم که بعضی تحریف شده آن را برای مجری شبکه وهابی فرستادند تا با تشکر او از من، وهابیت من را اثبات کنند.
اخیرا یکی از اعضای جریان شیرازی در اینستاگرام از آن برای تخریب رهبری بهره گرفته است.
کلیپ بالا توضیحی مختصری درباره این قضیه است.
متن یادداشت من را هم میتوانید در ارجاع بخوانید و خود قضاوت کنید.
................
@azadpajooh
⚡️تبلیغات تفرقه آمیز در گنبدکاووس
بیشتر جمعیت شهر گنبدکاووس اهلسنت ترکمن هستند و این منطقه از مناطق نمونه کشور از جهت تعامل دوستانه و برادرانه شیعه و سنی است. علمای اهلسنت این منطقه با رویکرد عرفانی خویش همواره مواضع روشن و قاطعی در مقابل جریانهای تکفیری و وهابی داشتهاند.
حالا عدهای به نام دفاع از ولایت آب به آسیاب تکفیری ها میریزند.
میدانید نتیجه این تبلیغات را چه کسانی میبرند؟ افراطیهای ضدوحدتی اهلسنت که علمای منطقه به خاطر تعامل نیکو با شیعه مذمت میکنند، و حالا عدهای به اسم تبلیغ غدیر هدیهای برای آنها فرستادهاند.
مطمئن باشید با این تبلیغات شهری هیچ سنیای شیعه نمیشود یا غدیر برای هیچ سنیای یک عید تلقی نمیشود، ولی این تبلیغات آتش خصمهای زیادی را علیه شیعه و معارف اهلبیت برمیانگیزد و اهلسنت معتدل و تعاملگرا را منزویتر میکند.
از تشکلهای جاهل و ناآگاه مردمی بعید نیست که دست به چنین تبلیغاتی بزنند ولی گویا پشت پرده این تبلیغات دستگاه و متولیان رسمی فرهنگی و دینی منطقه بودهاند. این اقدام در حالی است که رهبری با اشاره به قضیه غدیر فرمودند: "توجه بکنید که این اعتقاد مایهی دعوا و نزاع نباید بشود. این، آن حرفی است که ما سالهاست این را گفتیم و تکرار کردیم، باز هم تکرار میکنیم...اینجور نباشد که کسی از یک گوشهای خیال کند دارد از شیعه دفاع میکند و تصور کند دفاع از شیعه به این است که بتواند آتش دشمنی ضد شیعه و غیر شیعه را برانگیزد. این دفاع از شیعه نیست؛ این دفاع از ولایت نیست. اگر باطنش را بخواهید، این دفاع از آمریکاست؛ این دفاع از صهیونیستهاست"
@azadpajooh
⚡️نقدی بر ضدعلوی جلوهدادن اهلسنت
✍#مهدی_مسائلی
پس از انتشار تصاویر تبلیغات تحریکآمیز مذهبی به مناسبت غدیر در گنبد کاووس، و انتقادهایی که نسبت به آن صورت گرفت، جناب آقای حامد کاشانی فقط با انتخاب یکی از این تصاویر(با متن: علی ع با حق است و حق با علی است) به دفاع از این اقدام پرداخت و نوشت: "وقتی بیش از حد کوتاه بیایی، نتیجه این میشود که روایات مورد قبول همه فرق در مورد امیرالمؤمنین سلام الله علیه را هم برنتابند."
در نقد این موضع سه نکته را خدمت ایشان متذکر میشوم:
۱. اهلسنت هیچ مشکلی با روایت بالا ندارند و اعتراضها به مجموع تبلیغات و خصوصا پارچهنوشتههای تحریکآمیز دیگر بوده است.( مثل: فاروق اعظم امیرالمومنین است؛ صدیق اکبر امیرالمومنین است)
گمان نمیکنم که پارچهنوشتههای دیگر را ندیده باشید.
نزد اهلسنت صدیق و فاروق از القاب خلیفه اول و دوم است، حالا اگر در پارچهنوشتههایی این دو لقب از آنها سلب شود، آیا این اقدام تحریک احساسات مذهبی اهلسنت را هدف نگرفته است؟!
بیایید در این قضیه کمی منصف باشیم، مثلا اگر کسی در شهرهای تهران، اصفهان، کاشان و قم و ... که شیعیان معتقدند لقب امیرالمومنین از القاب خاصهی امام علی(ع) است، پارچه نوشته بزند با این مضمون که: "عمر امیرالمومنین است" موضع شیعیان چه خواهد بود؟
۲. انعکاس ناقص واقعه و دفاع از آن، به مخاطبین اینگونه القا میکند که گویا اهلسنت در مقابل فضایل امام علی(ع) و معترض به بیان آنها هستند. پیش از این در برنامه تلویزیونی نیز در نقل فضایل امام علی(ع) اینگونه برداشت میشد که گویا جبهه مقابل اسلام علوی، اهلسنت هستند. این در حالی است که مرزبندی اسلام علوی ماورای شیعه و سنی است و بسیاری از اصحاب و یاران امام علی(ع) در مصاف با اسلام اموی از کسانی بودند که عنوان شیعه اصطلاحی امروزی را نداشتند و خلفای پیشین را میپذیرفتند.
امروز همهی اهلسنت به صورت عام امام علی(ع) را به بالاترین اوصاف مدح میکنند و قسمتی از اهلسنت به صورت خاص در جبهه اسلام علوی قرار دارند و منتقد اسلام اموی و آمریکایی هستند. این افراد بیش از بعضی از شیعیان، شیعه علی(ع) هستند، چون اینها شیعیان رسمی هستند و آنها شیعیان اسمی.
۳. بیان حق و جهر به آن مطلوب است، ولی اگر طرف مقابل نیز معتقد باشد که حرفش حق است آیا به مانند شما میتواند جهر به حق داشته باشد. حدود دو سال پیش در شبکههای مجازی تصاویر نصب نمادی در شهر بانه منتشر شد که در آن، کنار نام خداوند و پیامبر، نام خلفای چهارگانه مورد احترام اهلسنت وجود داشت. عدهای فریاد وااسلاما سر دادند که چرا این اتفاق در کشور شیعه ایران روی داده است؟! تا آنجا که مسئولین آن شهر مجبور بر برداشتن آن شدند. این درحالی بود که شهر بانه در کردستان، شهری کاملاً سنینشین است و شیعه بومی در آنجا اصلا وجود ندارد.
خوب میدانم که با بیان این سخنان عدهای من را به سنیگری و حتی وهابیت متهم میکنند، ولی من شیعه امام علی(ع) هستم که فرمود: "آنچه بر خود میپسندى براى مردم نيز بپسند و آنچه براى خود نمیپسندى براى آنها نيز نپسند!"
.............
@azadpajooh
⚡️ماجرای قطع دست شیعیان برای زیارت امام حسین(ع)/رب مشهور لا اصل له
✍مهدی مسائلی
اخیرا کلیپی از سید مهدی فقیه امامی منتشر شده که وی توصیه به شرکت در مجالس عزاداری حتی با احتمال سرایت ویروس کرونا میکند، وی برای توجیه این موضوع به ماجرای قطع دست شیعیان برای زیارت امام حسین(ع) استناد میکند و این کار را نوعی جانبازی در راه ائمه(ع) میداند.
اما در منابع حدیثی و تاریخی گزارشی از قطع دست برای زیارت امام حسین(ع) وجود ندارد.
در گزارشهای تاریخی آمده است که متوکل قبر امام حسین را تخریب نموده و از زیارت آن حضرت منع میکرد، ولی در هیچ گزارشی شرط کردن قطع دست برای زیارت وجود ندارد.(مروج الذهب، ج۴، ص۵۱)
بر فرض هم که چنین داستانی در گزارشهای تاریخی آمده باشد چون این رفتار مورد تایید امام معصوم نیست، نمیتوان آن را دلیلی بر جواز تحمل آسیب بدنی برای زیارت امام حسین(ع) قرار داد.
حقیقت اینکه حفظ جان حتی مقدم بر اظهار عقاید دینی و انجام همهی مناسک مذهبی است آنگونه در روایت آمده است که حتی میتوان برای حفظ جان به اولیای الهی ناسزاگویی کرد. چنانچه امیرالمومنین(ع) میفرماید: "روزگاری فرا میرسد که شما را به ناسازاگویی به من فرا میخوانند، به من ناسزا گویید که حفظ جانتان در آن است."(کافی، ج۳، ص۵۵۳)
در الگوسازی دینی نباید به رفتار شیعیان اکتفا کرد، زیرا شیعیان ممکن است از روی شدت محبت، مرتکب رفتارهایی شوند که نه تنها مورد توصیهی دین نیستند، بلکه مذموم نیز هستند.
در رفتارهای دینی باید به محکمات روایی و اصول رفتاری دین پایبند باشیم و با داستان و حکایت و حتی یک روایت خاص از آنها عدول نکنیم.
بیتردید عزاداری محرم را نباید تعطیل کرد ولی برگزاری مراسم سوگواری عاشورا همچون گذشته نه تنها مخالف قواعد دینیای است که حفظ جان افراد را بر انجام مناسک دینی مقدم میدارد، بلکه جان دیگران را نیز به خطر میاندازد و نوعی حقالناس است. بر فرض که حکایت قطع دست شیعیان برای زیارت واقعی باشد و ائمه(ع) نیز آن را تایید کرده باشند، زیارت آن شیعیان، جان دیگران تهدید را نمیکرد و خطری برای امنیت بهداشتی جامعه نداشت.
............
@azadpajooh
⚡️حواشی کتابی در باب اصلاح عزاداری از دیروز تا امروز
📔کتاب التَنزیه لِاَعْمال الشَبیه نوشته سید محسن امین/ترجمه مهدی مسائلی📔
کتاب التَنزیه لِاَعْمال الشَبیه یکی از معدود کتابهایی است که در زمان خویش با موضوع اصلاح عزاداری به نگارش درآمد.
این کتاب التَنزیه محور یکی از جنجالیترین رویدادهای تاریخ تشیع است که نزدیک به یک قرن پیش حواشی فراوانی در حوزه علمیه نجف به همراه داشت و مخالفان این کتاب از آن با عنوان فتنه بزرگ یاد میکنند.
سید محسن امین، یکی از علمای بزرگ ساکن سوریه بود که کتابهای متعددی در دفاع از اصل عزاداری نوشته بود و کتاب «کشف الارتیاب» از وی، یکی از معروفترین کتابهای نقد وهابیت تا به امروز است، اما نگارش کتاب التنزیه کافی بود تا دلبستگان به صورتهای خاصی از عزاداری مثل قمهزنی، او را در نجف، اموی معرفی کنند و سقاها را وا دارند تا به جای بهجای «لعنت خدا بر حَرْمَله» بگویند: «لعنت خدا بر امین»
در این میان حمایت و پشتیبانی مرجع بزرگ آن زمان آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی از سید محسن امین موجب شد تا آتش این فتنه بعد از چند سال فروکش کند و سید محسن با استقبال ایشان به نجف وارد شود.
اگرچه با گذشت زمان ظاهراً جنجالها و حاشیهها پیرامون این کتاب به پایان رسید ولی موضوعی که این کتاب به آن پرداخته است، هنوز نیز در جامعه مذهبی شیعه جدالهای فراوانی را به همراه دارد.
کتاب التنزیه را نخستینبار جلال آلاحمد با عنوان عزاداریهای نامشروع ترجمه کرد. این کار اولین اثر قلمی جلال آلاحمد بوده است. اما فقط حدود یک سوم آن به صورت آزاد ترجمه شده است. بیشک اگر جلال آن را بعدها ترجمه میکرد، ترجمهای دقیقتر و نثری روانتر میداشت. این ترجمه در سال 1322شمسی منتشر شد. ولی سریع نایاب شد، مرحوم جلال آلاحمد در یک چاه و دو چاله و مثلاً شرح احوالات دراینباره مینویسد: «جزوهای از عربی به اسم «عزاداریهای نامشروع» که سال 22چاپ شد و یکیدو قِران فروختیم و دو روزه تمام شد و خوش و خوشحال بودیم... . نگو که بازاریهای مذهبی همهاش را چکی خریدهاند و سوزانده. این را بعدها فهمیدیم.»
چند سال پیش بنده این کتاب را به صورت کامل ترجمه کردم و همراه با شرحی مفصل از حواشی و سرگذشت آن، با عنوان «سرآغاز اصلاح عزاداری» توسط نشر آرما در سال۱۳۹۶ منتشر شد. از همان ابتدا حاشیه سازیها برای این ترجمه نیز آغاز شد و پیامی به این محتوا در شبکههای اجتماعی رد و بدل میشد: « کتابی که حزب بعث عراق در راستای مبارزه با عزاداری منتشر میکرد در ایران نیز ترجمه و چاپ شد. مترجم: مهدی مسائلی» دروغ بودن این نسبت به همان میزان اموی و وهابی نامیدن سید محسن امین است. از این گذشته، دروغپردازان گویا نمیدانند که همهی چاپهای کتاب التنزیه در لبنان منتشر شده و انتشار این کتاب مربوط به زمانی است که اصلا حزب بعثی در عراق وجود نداشته است.
..............
@azadpajooh
👆📔سرآغاز اصلاح عزاداری، ترجمه کتاب التنزیه
☑️ زمانی در نجف طرفداران کتاب التنزیه و مخالفان قمهزنی را اموی نامیدند و سقاها را وا داشتند تا به جای بهجای «لعنت خدا بر حَرْمَله» بگویند: «لعنت خدا بر امین»
☑️ حالا نیز که ترجمه آن منتشر شده پیامی به این محتوا در شبکههای اجتماعی رد و بدل میکنند:
« کتابی که حزب بعث عراق در راستای مبارزه با عزاداری منتشر میکرد در ایران نیز ترجمه و چاپ شد. مترجم: مهدی مسائلی»
☑️دروغ بودن این نسبت به همان میزان اموی و وهابی نامیدن سید محسن امین است که کتابهای متعددی در دفاع از اصل عزاداری و نقد وهابیت نوشته بود.
از این گذشته، دروغپردازان گویا نمیدانند که همهی چاپهای کتاب التنزیه در لبنان منتشر شده و انتشار این کتاب مربوط به بیش از صدسال پیش است که اصلا حزب بعثی در عراق وجود نداشته است.
🔽خرید آنلاین کتاب "سرآغاز اصلاح عزاداری" از اینترنت:
https://b2n.ir/064417
.................
@azadpajooh
مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشتها
⚡️ماجرای قطع دست شیعیان برای زیارت امام حسین(ع)/رب مشهور لا اصل له ✍مهدی مسائلی اخیرا کلیپی از سید
⚡️منابع و اسناد جعلی اینترنتی
پس از آنکه بنده بیان کردم ماجرای قطع دست شیعیان برای زیارت امام حسین(ع) هیچ منبع تاریخی و حدیثی ندارد، بعضی با جستجو در اینترنت آدرسهای یک یادداشت اینترنتی را برای من فرستادند که در آن ادعا شده بود که در کتاب مروجالذهب مسعودی چنین مطلبی وجود دارد. نقل قول از مروج الذهب هم از کتابی دیگر اینچنین آمده بود: "مسعودی، مورخ بزرگ، در کتاب مروج الذهب مینویسد: خانمی که به قصد ثبت نام زیارت حرم امام حسین (ع) مراجعه کرده بود، دست چپ خود را برای قطع کردن بیرون آورد. مأموران به وی متذکر شدند که بهای زیارت، قطع دست راست است. خانم با نشان دادن دست قطع شدۀ خود گفت: دست راستم را سال گذشته قطع کردید"(خضری، سید احمدرضا. تاریخ خلافت عباسی ، تهران: سمت، 1388) اما نه تنها در مروجالذهب مسعودی چنین داستانی وجود ندارد، بلکه در منبع معاصر ذکر شده نیز اشارهای به این مطلب نشده است و گویا بعضی خواستهاند برای این داستان سندسازی بکنند. جالب اینکه نویسنده این مقاله اینترنتی در اینجا فقط اسم کتابها را میآورد و سخنی از شماره جلد و صفحه نمیکند.
بعضی نیز در مقام پاسخگویی به بنده گفتند: وقتی در تاریخ هست که متوکل شیعیان را از زیارت بازمیداشت و تهدید به قتل میکرد، شما دست قطع کردن را نفی میکنی؟!
در پاسخ باید بگویم:
اولا؛ مطالب تاریخی با قیاس اولویت اثبات نمیشود و مثلا در این واقعه نمیتوان گفت چون متوکل زائران را شهید میکرد پس میتوان میگفت چشم آنها را هم در میآورد یا آنها را مُثله میکرد.
ثانیا بحث بر سر نتیجه گیری است که بعضی از این واقعه دارند، یعنی زیارت همراه با ضرر جانی اختیاری را تجویز میکنند.
ثالثا اصلا خلاف منطق است که متوکل با قطع دست اجازه زیارت بدهد، زیرا اگر اصل زیارت به ضرر متوکل بود، با قطع دست بسیار بیشتر به ضرر او میشد.
...........
@azadpajooh
⚡️بگذار بکشند این پدرسوختهها را
شخصی در انتقاد به یادداشت بنده نوشته بود:
"این مسائلی و امثاله یه جوری از قضایای کربلا انتقاد میکنند که انگار وکیل و وصی شمر هستند جوری که مثلا اگر بگیم امام حسین علیهالسلام روز عاشورا ۱۰۰۰ نفر رو کشتند این آقایون دلشون برای اون ۱۰۰۰ نفر میسوزه"
حقیقتا من هم وقتی سخن بالا را میخواندم یاد لطیفهی زیر افتادم:
گویند روزی مداحی روضه میخواند و میگفت: حضرت اباعبدالله- علیهالسلام- به میدان رفت و یکصد هزار از لشکریان یزید را به جهنم فرستاد. حضرت علی اکبر- علیهالسلام- رفت و 40 هزار را کشت و حضرت ابالفضل، علیهالسلام،20 هزار و همینطور ادامه داد.
شخصی از پای منبر با صدای بلند گفت: جناب اینکه از 200 هزار هم بالاتر رفت. لشکریان یزید که این تعداد نبودند.
روضه خوان گفت: بگذار بکشند این پدر سوختهها را!
...............
@Azadpajooh
🔸*شبهای خیمه*
⚡️نقد تاریخی کتابهای جریان ساز عاشورایی
نقد و بررسی و حواشی
کتاب *التنزیه لاعمال الشبیه*
اثر سیدمحسن امین عاملی
🎤مهدی مسائلی
پنجشنبه 30 مرداد
30 ذیالحجه
ساعت 18
پخش لایو از اینستاگرام «کافه تاریخ» و «هیئت قرآنی احیا»
instagram.com/cafetarikh.ir
instagram.com/ehyaonline
خیابان وصال شیرازی
نرسیده به بلوار کشاورز
بالاتر از ایتالیا
بن بست مریم، کاشی 5
کافه تاریخ(تاریخ آنلاین)
.............
@azadpajooh
⚡️ریشههای فکری انحرافات عزاداری/معرفی چهار تلقی مؤثرعزاداری
*قسمت اول*
✍مهدی مسائلی
امامحسین(ع) وسیلهای برای ارتباط همیشگی و عمومی مسلمانان با نهضت حسینی(ع) است. افزون بر این، مراسم عزاداری یک برنامه تبلیغی موثر در مذهب تشیع بهشمار میآید ولی گاهی رفتارهایی انحرافی در عزاداری امامحسین(ع) داخل میشوند که آن را از اهداف خود دور کرده و یک سوءتبلیغ برای مذهب تشیع بهشمار میآیند. انحرافات عزاداری را میتوان به سه دسته تقسیم کرد.
1. رفتارهایی که با قطع نظر از عزاداری بودنشان، حرام فقهی و گناه و معصیت هستند، اما چون داخل عزاداری شدهاند نسبت به آنها سکوت شده و حتی صورت نیکویی پیدا کردهاند.
2. رفتارهایی که عنوان عزاداری ندارند و آنها را نمیتوان یک عزاداری شرعی یا عرفی دانست، اما عدهای آنها را در عزاداری وارد کرده و میکنند.
3. رفتارهایی که شاید بهخودیخود حرام و معصیت نباشند ولی انجام آنها در مجلس عزاداری امامحسین(ع) در شأن این مجلس نیست و موجب هتکحرمت آن میشوند.
گسترش چنین رفتارهایی در عزاداری، چهره دینی و معنوی آن را مخدوش میکند و موجب میشود شیعیان عزادار بهجای دنبالروی از متن عاشورا، درگیر حواشی آن شوند.
اما انحرافات عزاداری معلول افکار و نگاههای خاصی به عاشورا و عزاداری است که تا آن علتها اصلاح نشود، نمیتوان این انحرافات را از عزاداری امامحسین(ع) زدود. از اینرو شناخت و مقابله با ریشههای فکری انحرافات عزاداری، اهمیت بیشتری از خود انحرافات عزاداری دارد. در تحلیلی میتوان موارد زیر را از مهمترین ریشههای فکری این انحرافات عزاداری دانست.
الف) اشتباه در تفسیر کیفیت و درجه عزاداری
امروز بعضی از شیعیان بالا رفتن کیفیت و درجه عزاداری را به تنآزاری و زجر بیشتر بدن تفسیر میکنند. این درحالی است که در نگاه روایی، معیار کیفیت عزاداری به معرفتی است که برای افراد ایجاد میکند، یعنی هرچه عزاداری معرفت و آگاهی بیشتری برای افراد ایجاد کند، کیفیت بهتری دارد. از اینرو در روایات تاکید فراوانی بر گریه بر مصائب امامحسین(ع) شده است، بهگونهای که میتوان گریه را مصداق اصلی عزاداری دانست. از خصوصیات مهم گریه، افزایش محبت و بهتبع آن، ایجاد ارتباط معرفتی با نهضت عاشوراست.
اما در زمان کنونی معیار کیفیت عزاداری تغییر کرده است. ارتباط قلبی و معرفتی با نهضت عاشورا عیار برتری آن را به نمایش نمیگذارد، بلکه خشونت و تنآزاری و نمایش ظاهری آن، ملاک کیفیت عزاداری شده است. برای بسیاری از شیعیان، عزاداری هرچه خشنتر باشد ثواب بیشتری دارد. ممکن است درباره بعضی مصادیق خشونت در عزاداری، همچون قمهزنی در جامعه شیعه اختلافنظر فقهی وجود داشته باشد و بعضی بهخاطر وهنآمیز بودن آنها یا حکم رهبری از چنین رفتارهایی پرهیز کنند، اما عدهای هم نه. امروز بیشتر سینهزنان کیفیت سینهزنی را براساس آهنگ و شدت آن تعریف میکنند. آنها فکر میکنند هرچه دستها محکمتر بر سینهها فرود آید، سینهزنی بهتری صورت گرفته است و از آن بهتر اینکه عزاداران هنگام سینهزنی لخت شوند تا سینه آنها سرخ یا کبود شود. در مراسم عزاداری این ضربههای محکم سینهزنان است که مداح را به شوق میآورد و موجب ستایش سینهزنی میشود. فراتر از این، صورتهای خراشیده گاهی نشانگر آن است که افراد به لایه بالاتری از عزاداری دست یافتهاند.
حقیقت اینکه امروز بسیاری از افراد، عزاداری را ابزاری برای زجر و سختیدادن به بدن میبینند تا از رهگذر آن در مصیبتهای وارد بر امامحسین(ع) و شهدای کربلا شریک شوند و با آنها مواسات و همدردی کنند. ب) هدف دانستن عزاداری (عزاداری برای عزاداری)
بعضی شیعیان قصد و هدفی ورای عزاداری ندارند و حتی طرح بحث درباره اهداف عزاداری را نیز انحراف تلقی میکنند. از دیدگاه آنها نهتنها آخرخط همینجاست، بلکه تمام دینداری به عزاداری ختم میشود. به دیگر سخن، تمام برنامههای عبادی، اجتماعی، سیاسی، اعتقادی و همه امور زندگی برمبنای عزاداری پایهگذاری شده است و تمام معنویت و کمال انسانی در انجام عزاداری دیده میشود؛ زیرا این افراد میپندارند: «إنّ الدنیا و ما خلق لأجل اقامه عزاء الحسین(ع)؛ دنیا و هرآنچه خلق شده برای عزاداری امامحسین(ع) است.»
هنگامیکه عزاداری تبدیل به هدف شود، بهجای رشد کمالی و عمودی، رشد سطحی و افقی پیدا میکند. از همینرو عزاداران بهجای عمقبخشیدن به عزاداریها و پررنگکردن معرفت عاشورایی، تنها در آن تنوع ایجاد میکنند و روزبهروز صورتهای جدیدی بر آن میافزایند.(ادامه در قسمت دوم)
⬅️لینک یادداشت منتشر شده در روزنامه فرهیختگان:
http://farhikhtegandaily.com/newspaper/4020/14/&page=183097
................
@azadpajooh
⚡️ریشههای فکری انحرافات عزاداری/معرفی چهار تلقی مؤثرعزاداری
*قسمت دوم*
✍مهدی مسائلی
ج) جدا دانستن عزاداری از سایر مناسک دینی
میان بعضی از شیعیان این تلقی هست که عزاداری از سایر مناسک و رفتارهای دینی جداست و حتی بعضی فکر میکنند نتایج و بهره عزاداری امامحسین(ع) برای آن حضرت است و ایشان پاداش و جزای آن را میدهد. عنوان «دستگاه امامحسین(ع)» عنوان رایجی است که برای این تلقی بهکار میرود آنگونه که گویا عزاداری متعلق به دستگاه امامحسین(ع) است و نماز و روزه و حج و... متعلق به دستگاه خداست. شهیدمطهری در تبیین انحرافات ناشی از این طرز تلقی میگوید: «... در دستگاه امامحسين(ع) اين حرفها مانعی ندارد. دستگاه امامحسين عليهالسلام از دستگاه ديگران جداست. اگر اينجا دروغگفتی، بخشيده است؛ جعلكردی، بخشيده است؛ تحريفكردی، بخشيده است؛ شبيهسازی كردی، بخشيده است؛ به تن مرد لباس زن كردی، بخشيده است؛ هر گناهی كه اينجا كردی، بخشيده است. هدف خيلی مقدس است. درنتيجه افرادی در اين قضيه دست به جعل و تحريف زدهاند كه انسان تعجب میكند... . اين موضوع كه دستگاه حسينی يك دستگاه جدايی است و از هر وسيلهای برای گرياندن میشود استفاده كرد، اين خيال، اين توهم دروغ و غلط، يك عامل بزرگی شد برای جعل و تحريف.» (مجموعهآثار،ج۱۷، ص۹۲)
حقیقت اینکه جدایی دستگاه امامحسین(ع) و دستگاه خدا با «الهیات عزاداری» مخالفت دارد و گاهی درصورت علم و آگاهی، آن را بهمراتب «شرک» میکشاند. شهید در تبیین این موضوع نیز میگوید: «... اگر ميان مسلمانان هم كسی چنين معتقد شود كه دركنار دستگاه سلطنت ربوبی، سلطنتی ديگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست در كار است، چيزی جز شرك نخواهد بود. اگر كسی گمان كند كه تحصيل رضا و خشنودی خدای متعال راهی دارد و تحصيل رضا و خشنودی فرضا امامحسين(ع) راهی ديگر دارد و هريك از اين دو، جداگانه ممكن است سعادت انسان را تامين كند، دچار ضلالت بزرگی شده است. در اين پندار غلط چنين گفته میشود كه خدا با چيزهايی راضی میشود و امامحسين(ع) با چيزهايی ديگر؛ خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه، حج، جهاد، زكات، راستی، درستی، خدمت به خلق، بر به والدين و امثال اينها و با ترك گناهان از قبيل دروغ، ظلم، غيبت، شرابخواری و زنا راضی میشود ولی امامحسين(ع) با اين كارها كاری ندارد؛ رضای او در اين است كه مثلا برای فرزند جوانش علیاكبر(ع) گريه يا لااقل تباكی كنيم؛ حساب امامحسين از حساب خدا جداست. بهدنبال اين تقسيم چنين نتيجه گرفته میشود كه تحصيل رضای خدا دشوار است؛ زيرا بايد كارهای زيادی را انجام داد تا او راضی شود؛ ولی تحصيل خشنودی امامحسين(ع) سهل است؛ فقط گريه و سينهزدن؛ و زمانی كه خشنودی امامحسين(ع) حاصل شود او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت میكند و كارها را درست میكند؛ حساب نماز و روزه و حج و جهاد و انفاق فیسبيلالله كه انجام ندادهايم همه تصفيه میشود و گناهان هرچه باشد با يك فوت از بين میرود! ...امامحسين(ع) كشته نشد برای اينكه -العياذ باللّه- دستگاهی در مقابل دستگاه خدا يا شريعت جدش رسول خدا بهوجود آيد؛ راه فراری از قانون خدا نشان دهد. شهادت او برای اين نبوده كه برنامه عملی اسلام و قانون قرآن را ضعيف سازد. برعكس، وی برای اقامه نماز و زكات و ساير مقررات اسلام از زندگی چشم پوشيده، به شهادت تن داد.» (مجموعهآثار،ج1، ص۲۴۹)
د) غیرعقلانی دانستن عزاداری
بعضی شیعیان عزاداری را مسالهای غیرعقلانی و عاشقانه میدانند که عقل و حتی فقه حق دخالت در آن را ندارد. تعابیری همچون مجنون حسین، مجنون رقیه و... گاهی اشاره به این تفکر دارند. این رویکرد موجب بروز رفتارهای صوفیانه در عزاداریها میشود و جنبوجوشها و حرکات رقصگونه صوفیان -که با اذکار و نامهای الهی انجام میشود- اینجا با نام حسین(ع) به اجرا گذاشته میشود.
⬅️لینک یادداشت منتشر شده در روزنامه فرهیختگان:
http://farhikhtegandaily.com/newspaper/4020/14/&page=183097
................
@azadpajooh
📔معرفی کتاب "عار یا شعار، قمهزنی در ترازوی عقل و شرع"+ خرید آنلاین
✍ نویسنده: مهدی مسائلی
🔹معرفی کتاب:
✔️در فصل اول این کتاب سیر تاریخی قمهزنی، عوامل پیدایش و گسترش آن مورد بحث قرار گرفته است.
✔️در فصل دوم این کتاب به بررسی دلایل موافقان و مخالفان قمهزنی اختصاص دارد و به مباحث استدلالی و روایی در این بخش توجه شده است.
در این بخش تعدادی از روایات مورد استناد طرفداران قمهزنی مورد نقد قرار گرفته است که عناوین بعضی از آنها عبارتند از: «لطمه زنان فاطمی»، «داستانِ سر به محمل کوبیدن»، «خون گریه کردن امام زمان علیهالسلام»، «خونگریهکردن امامسجاد علیهالسلام»، «زخمشدن پلک چشمان اهلبیت علیهمالسلام»، «نسبت شکستن سر و صورت به امام سجاد(ع)»، «بیهوششدن امامرضا(ع)»، «جاریشدن خون از بدن پیامبران الهی در کربلا» و…
✔️فصل سوم این کتاب به بررسی چند شبهات موافقان قمهزنی اختصاص دارد.
✔️فصل چهارم این کتاب است که با عنوان «سیر تاریخی تحریم قمهزنی» به تحریر درآمده است و فصل پنجم کتاب فتواهای جواز قمهزنی را مورد نقد و بررسی قرار داده است.
💎کتاب «عار یا شعار؛ قمه زنی در ترازوی عقل و شرع» در دومین دوره کتاب سال عاشورا بهعنوان اثر برگزیده معرفی شد
..................
⚡️خرید آنلاین:
https://b2n.ir/719273
@azadpajooh
⚡️تأملی در مقتل العباس(ع)
✍مهدی مسائلی
گاهی روضههای عاشورایی با گزارشهای تاریخی همسانی ندارند. البته اشکالی به روضهخوانی متداول نیست و من خود بارها با چنین روضههایی بر مصائب عاشورائیان اشک ریختهام. ولی در جایش باید تاریخِ مستند عاشورا نیز بررسی شود.(پس گزارشی که در ادامه میآید نفیِ روضهخوانی متداول درباره حضرت عباس(ع) نیست)
درباره نحوه شهادت حضرت عباس(ع) دو گزارش وجود دارد. گزارش اول که در کتابهای متقدم تاریخی و روایی آمده است حکایت از آن دارد که پس از شهادت اصحاب امام حسین(ع)، آن حضرت به همراه برادرشان عباس به میدان رفتند. در این میان تشنگی بر امام غلبه کرد و ایشان به سمت فرات حرکت کرد. اما لشگر دشمن راه را بر امام بستند و مانع رسیدن آن حضرت به آب شدند. سپس میان امام حسین(ع) و حضرت عباس فاصله افکندند و حضرت عباس را به شهادت رساندند. در این روایت سخنی از رسیدن حضرت عباس(ع) به فرات و ننوشیدن آب و گرفتن مشک از دست قطع شده مطرح نشده است. (شیخ مفید، ارشاد، ج2، ص 109 طبرسى، اعلامالورى، ص248) حکایت فوق اگرچه در منابع متقدم و معتبر تاریخی و علمای شیعه آمده است ولی به واسطه اعراض روضهخوانان معروفیتی ندارد. اما حکایت دوم درباره شهادت ایشان همان روضه معروف است که در آن آمده است که حضرت عباس جهت اذن میدان به نزد امام آمد ولی ایشان از برادرش خواست که برای کودکانی که العطش العطش میگفتند آب بیاورد، حضرت عباس چهارهزار محافظ نهر را کنار میزند و هشتاد نفر را میکشد، وارد نهر میشود ولی به یاد تشنگی امام آب نمینوشد. در برگشت محاصره میشود و دستهایش قطع شده و به شهادت میرسد. منبع این روایت کتاب «المُنْتَخَب فی جَمْعِ المَراثی وَ الْخُطَب» نوشته فَخْرُالدّین طُریحی از علمای قرن یازدهم است. منتخب طریحی کتاب معتبری نیست و این روایت را نیز بدون سند و منبع نقل میکند، ولی بهخاطر محتوای حزنانگیز آن، روضه حضرت عباس(ع) تنها با همین حکایت خوانده میشود و این نقل نزد مردم قطعی تلقی میشود. مرحوم علامه شعرانی در ترجمه کتاب نفسالمهموم پس از ترجمه حکایت اول و دوم درباره شهادت عباس، به نقد حکایت دوم میپردازد و مینویسد: «مترجم گويد: اينكه از قول حضرت سيدالشهدا روايت كرده است: اگر تو بر وى لشكر من پراكنده مىشود دلالت دارد كه به ميدان رفتن حضرت ابیالفضل وقتى بود كه اغلب اصحاب كشته نشده بودند و اين بر خلاف روايت همه اهل سير و اخبار است و حق اين است كه وقتى عباس رفت و كشته شد لشكرى باقى نمانده بود؛ و قاتل او را در اين روايت نوفل ازرق گفته است با آنكه موافق روايات صحيحه حكيم بن طُفيل و زيد بن رقاد است و اين روايت از جهتى مانند دامادى حضرت قاسم است براى اينكه در كتب تواريخ معتبره كه در دست ماست هيچيک از اين دو قصه مذكور نيست جز اينكه دامادى حضرت قاسم را ملّاحسين كاشفى ذكر كرده است و او مردى عالم و متتبع بود و روايت آب آوردن حضرت عباس را مجلسى از يكى از تأليفات اصحاب كه نمیشناسيم نقل فرموده است. فرق بين دو قصه اين است كه: مورخين معتبر چيزى مخالف و مضاد با دامادى او نقل نكردهاند غايت اينكه ساكت ماندهاند اما مطالب مخالف با اين حكايت حضرت عباس(ع) بسيار نقل كردهاند چنانكه گذشت از شيخ مفيد و ابوالفرج و ابومخنف و طبرى و ابوحنيفه دينورى گويد: از حسين(ع) جدا نمیشد و تا آخر با او بود جهاد میكرد تا لشكر اعداء قهرا او را جدا كردند. چنانكه جمع بين روايات معتبره مورخين و اين روايت نهايت تكلّف دارد مگر اينكه بگوييم چون كاشفى سنی بوده است بايد روايت او مردود باشد و اين مرد مجهول شيعى بوده است و او صحيح گفته است و ما پيش از اين گفتيم همه علما در مقتل از اهلسنت روايت كردهاند و اين اخبار كه در ارشاد و ملهوف و مناقب ابنشهر آشوب و غير آن میبينيم همه منقول از مداينى و زبير بن بكار و طبرى و ابناثير و امثال آنهاست و اگر از ابیمخنف و هشام بن محمد بن سائب كه شيعى بودند چيزى نقل كنند باز غالبا اينها از اهلسنت بلكه از لشكريان ابن سعد كه در كربلا بودند نقل كردهاند و اگر بايد روايات اهلسنت را ترک كرد بايد اكثر اخبار مقاتل را ترک كرد بلكه بايد تواريخ و تفاسير و غزوات و سير را دور انداخت حتى تفسير مجمعالبيان و تبيان را كه غالبا منقول از اهلسنت است. و اگر میتوان آنها را نقل كرد دامادى حضرت قاسم را كه ملاحسين كاشفى نقل كرده است نيز میتوان نقل كرد و حق آن است كه علماى ما در غير فقه و احكام اخبار اهلسنت را نيز روايت میكردند و بر آنها اعتماد مینمودند بلكه در فقه نيز گاهى به قرائن روايت اهل سنت را ترجيح میدادند.» دمعالسجوم: ترجمه کتاب نفس المهموم شیخ عباس قمی، مترجم: ابوالحسن شعرانی، ص288.
...........
@azadpajooh
تحریف گزارش به میدان رفتن عابس/آیا عابس لخت بود؟
✍مهدی مسائلی
هواداران ترویج قمهزنی برای سنت جلوه دادن این عمل به بعضی از روایات استناد میکنند. متأسفانه تعدادی از این روایات صراحتا جعلی هستند یا تحریفی آشکار در معنای آنها صورت گرفته است.
بنده چند نمونه از این جعلها و تحریفات را در کتاب «عار یا شعار؛ قمه زنی در ترازوی عقل و شرع» آوردهام. اما یکی از تحریفات روایی که جایش در آن کتاب خالی است، بحث استناد طرفداران قمهزنی به میدان رفتن عابس بن ابی شُبیب شاکری است.
در قسمتی از حکایت به میدان رفتن عابس در روز عاشورا آمده است: «ثم مشى بالسيف مصلتا نحوهم، و به ضربة على جبينه؛ سپس با شمشير كشيده به سوى آنها رفت و جای زخمى بر پيشانى داشت.» طرفداران قمه زنی از وجود جای زخم بر پیشانی عابس چنین استفاده کردهاند که او قبل از رفتن به میدان نبرد، رفتاری شبیه قمهزنی داشته و خودزنی نموده است. ولی این جای زخم هیچ ارتباطی با رفتارهای مشابه قمهزنی ندارد بلکه جای ضربهای بوده است که سالها قبل در جنگ صفين و در رویارویی و جنگ با دشمنان بر عابس وارد شده بود؛ البته برخی مثل طبری كلمه صفين را از روي عمد يا اشتباهاً انداختهاند. اما در کتاب ذخيرة الدارين این کلمه آورده شده و عبارت اینچنین بیان شده است: «ثم مضي بالسيف مصلتاً نحو القوم و به ضربة علي جبينه يوم صفين؛ عابس با شمشير كشيده به طرف سپاه دشمن رفت در حالي كه اثر ضربتي بر پيشانياش از جنگ صفين مانده بود» (حائری، ذخيرة الدارين فيما يتعلق بمصائب الحسين(ع)، ص446.)
مشخص است که بیان وجود جای ضربه بر پیشانی عابس، وصفی از جنگ آوری و شجاعت او بوده است. اما خودزنی وی در آن شرایط جنگی هیچ توجیهی ندارد بلکه فایده آن برای دشمن است که نیرو و رمق او را میگرفت.
روایت عابس از جهت دیگری نیز مورد استناد بعضی واقع میشود و آن بحث لخت بودن عابس است. بعضی تعبیر «مصلتا» را حال برای عابس دانستهاند، و گزارش را بهگونهای معنا کردهاند که گویا او لخت به میدان آمده بود، ولی تعبیر "مصلتا" حال برای شمشیر اوست یعنی او با شمشیر کشیده به میدان آمد. دلیل این معنا آن است که در فراز بعدی گزارشهای تاریخی آمده است که عابس کلاهخود و زره را از بدنش بیرون میآورد، چگونه می توانیم او را لخت بدانیم در حالی که زره بر تن داشته است، و اصولا با پوشیدن زره چرا او باید لخت باشد و پیراهن نپوشده باشد؟!
(رک: تاریخ طبری، ج5، ص444.)
..............
⚡️نکته تکمیلی:
یکی از اساتید ادبیات عرب نکتهی مهمی را درباره تعبیر "مصلتا" بیان نمودند که خلاصه آن چنین است:
تعبیر مصلتا حتی اگر حال برای عابس باشد، دلالت بر لخت بودن وی ندارد زیرا فعل «أَصلَتَ» از افعالی است که به اصطلاح، برای مفعول خاص به کار میرود و آن مفعول، «سیف» است. در لغت عرب میگویند: «أصلت السیفَ: جرّده من غِمده؛ شمشیر را از غلافش به در آورد»
این نکته بسیار روشن و واضحی است که اگر کسی کمی با لغت عربی و متن عربی آشنا باشد میفهمد.
وقتی یک فعلی، فاعل یا مفعول خاص داشته باشد، تنها راه توسعه معنایی آن از طریق مجاز یا استعاره یا نقل شایع است.طرفداران فرضیۀ برهنه بودن عابس باید پاسخ دهند: چگونه وقتی فعل «أصلت» صرفاً برای «شمشیر» به کار میرود، دارند آن را برای «لباس» به کار میبرند؟ آیا «لباس» به «سیف» تشبیه شده است؟!
پس در اینجا بهتر است "مصلتا" حال برای عابس باشد که مفعولش یعنی سیف به قرینه قبل(=بسیفه)حذف شده است، یعنی اصل جمله اینگونه بوده است: «ومشی بسیفه مُصلِتاً سیفَه»
پس ترجمۀ عبارت طبق حال بودن "مصلتا" برای عابس چنین میشود: «او به سوی ایشان رفت در حالی که شمشیرش را برهنه کرده بود».
...............
@azadpajooh
مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشتها
تحریف گزارش به میدان رفتن عابس/آیا عابس لخت بود؟ ✍مهدی مسائلی هواداران ترویج قمهزنی برای سنت جلو
⚡️نکته تکمیلی:
یکی از اساتید ادبیات عرب نکتهی مهمی را درباره تعبیر "مصلتا" بیان نمودند که خلاصه آن چنین است:
تعبیر مصلتا حتی اگر حال برای عابس باشد، دلالت بر لخت بودن وی ندارد زیرا فعل «أَصلَتَ» از افعالی است که به اصطلاح، برای مفعول خاص به کار میرود و آن مفعول، «سیف» است. در لغت عرب میگویند: «أصلت السیفَ: جرّده من غِمده؛ شمشیر را از غلافش به در آورد»
این نکته بسیار روشن و واضحی است که اگر کسی کمی با لغت عربی و متن عربی آشنا باشد میفهمد.
وقتی یک فعلی، فاعل یا مفعول خاص داشته باشد، تنها راه توسعه معنایی آن از طریق مجاز یا استعاره یا نقل شایع است.طرفداران فرضیۀ برهنه بودن عابس باید پاسخ دهند: چگونه وقتی فعل «أصلت» صرفاً برای «شمشیر» به کار میرود، دارند آن را برای «لباس» به کار میبرند؟ آیا «لباس» به «سیف» تشبیه شده است؟!
پس در اینجا بهتر است "مصلتا" حال برای عابس باشد که مفعولش یعنی سیف به قرینه قبل(=بسیفه)حذف شده است، یعنی اصل جمله اینگونه بوده است: «ومشی بسیفه مُصلِتاً سیفَه»
پس ترجمۀ عبارت طبق حال بودن "مصلتا" برای عابس چنین میشود: «او به سوی ایشان رفت در حالی که شمشیرش را برهنه کرده بود».
.........
@azadpajooh
⚡️انتساب قمهزنی به سفیر انگلیس
یکسال پیش برای اولین بار تصویری در شبکههای اجتماعی منتشر شد که مدعی است سفیر انگلستان را در حال قمهزنی نشان میدهد و در شرح آن نوشته شده «اولین قمهزن عاشورا سفیر انگلیس در ایران بوده است». در ادامه شرح این تصویر آمده بود که برای اولین سفیر انگلیس در سال ۱۲۹۶(قمری یا شمسی؟!)در باغ سفارت انگلیس قمه زد و این عمل را ترویج کرد.
اما این تصویر اصلا ربطی به سفیر و سفارت انگلستان ندارد، بلکه عکسی است که یک عکاس آمریکایی در نجف گرفته و نخستینبار ۱۰۶ سال پیش (در سال ۱۹۱۴) در نشریه نشنال جئوگرافیک منتشر شده است.
بیتردید قمهزنی یک رفتار انحرافی است که از یکسو با مناسک دینی سنخیتی ندارد و برخلاف دستورات اسلام است، و از سویی دیگر دلزدگی و اشمئزاز دیگران را از مذهب سبب میشود و یک سوءتبلیغ بزرگ برای عزاداری و مذهب است. ولی منشأ این رفتار را نمیتوان انگلیس دانست، بلکه ریشه آن بدفهمی و نگاه نادرست به واقعه عاشورا و عزاداری امام حسین(ع) است که از دوران صفویه به این سو پررنگتر شده است.
قمهزنی قبلتر از تاریخ ادعایی ۱۲۹۶(قمری یا شمسی؟) به عزاداری امام حسین(ع) وارد شده است و در دوران قاجاریه در مناطق مختلف گسترش پیدا کرده است.(رک: مهدی مسائلی، عار یا شعار:قمهزنی در ترازوی عقل و شرع، نشر آرما)
....
@azadpajooh