🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 #تحول #خانم سلام علیکم میخواستم داستان تحولم رو خدمتون عرض کنم ... من توی خانواده مذهبی بزرگ شدم اما تا یک سال پیش غرق در گناه بودم ... چادری بودم ولی گناهایی میکردم که در شان یک دختر چادر نبود ! اردیبهشت ماه ۹۸ ماه بود فکر میکنم که ما به حرم مطهر امام رضا مشرف شدیم و من خیلی از دست خودم و گناهام دلگیر بودم و وقتی حرم ایشون رو دیدم سیلی از اشک و گلایه هام از خودم شروع شد از اقا خواستم که کمکم کنه از گناهام نجاتم بده گذشت ... ۳ ۴ ما گذشت شایدم هم بیشتر سر کلاس دینی معلمم کتابی رو معرفی کرد به اسم «آنسوی مرگ» و گفت بخونید خیلی قشنگه منم چون قبلا یه کتاب تو این سبکا خونده بودم بهش علاقه داشتم و مشتاق بودم که بخرم و بخونمش اوایل دی ماه بود که نمیدونم چه اتفاقی افتاد ... اصلا چی شد یا چطور شد که به دلم افتاد یکسری گناهامو بزارم کنار ! الان که بهش فکر میکنم فقط میبینم لطف خدا بوده ... یه چیزی شبیه معجزه ! فکرش و کنید کسی که خودش رو توی گناه خفه کرده بود و به قول آیه قرآن قلبش زنگار بسته بود واقعا عجیب بود که بخواد یهویی دست از گناهاش برداره ! اون شب گناهارو گذاشتم کنار و با خیال راحت خوابیدم اواسط دی ماه وسط امتحانای میان ترم بود که کتاب رو خریدم و حدودا از ساعت ۱۱ تا ۸ صبح ۹۰ درصد کتابو خوندم اون جا بود که دلم تکون خورد ! میخوندم و به پهنای صورت اشک میریختم از بیچارگیم اشک میریختم از این که تا الان از حس ارامش با خدا بودن بهره نبرده بودم از این اشک میریختم که چقدر چیزای بیخود خودمو نابود کردم ! ۸ خوابیدم تا ساعت امتحانم و وقتی بیدار شدم عوض شده بودم خیلییی عوض شده بودم به دوستام میگفتم عوض شدم ولی نمیتونستم بیان کنم که از چه لحاظ عوض شدم نمیتونستم احساساتم رو بیرون بریزم انگاری هنوز توی شک بودم از اون روز رفتم مسجد و نمازامو مرتب خوندم و به مرور خودم رو اصلاح کردم ولی یک مشکلی داشتم ! ریا ! وقتی تغییر کردم دوست داشتم بقیه بدونن من اون دختر بی دین نیستم میخواستم همه بفهمن عوض شدم ... یکی دیگه شدم دیگه من اون نیستم ریا بدجور دامن گیرم شد کلی به قوت الهی تونستم دفعش کنم به یک جمله خیلی اعتقاد دارم ! هر کجا که باشید او با شماست . من واقعا وجود خدارو توی تک تک لحظات زندگیم حس کردم حتی وقتی که بهش پشت کرده بودم ... وقتی متحول شدم خیلی حس خوبی به زندگی پیدا کردم عاشق خدا شدم و هر ثانیه شکر گذار این هستم که خدا من رو از باتلاق گناه بیرون کشید . 🙂 البته در کنار تلاش خودم☺️ @azgonahtatobeh

🔴حضور دختران و پسران دهه 70 و 80😍🔴 ☢ثبت فرم های خانم ها برای ازدواج👇 https://eitaa.com/joinchat/1502281804C6739824262 ☢ثبت فرم های آقایون برای ازدواج👇 https://eitaa.com/joinchat/1377763404Cd395ca6264

اعضای کانالمون دقت داشته باشن کانالی ک برای ازدواج گذاشتم مورد تایید بنده هست👆

✅ #دانشگاه_ادیان_ومذاهب برگزار میکند. ‼️ آموزش زبان #انگلیسی و #عربی 👨‍🏫استفاده از اساتید #دانشگاهی 📀 استفاده از پادکستهای #استودیویی 🎗 استفاده از نفرات برتر دوره به عنوان #استاد ❗️دوره آموزش #مقاله_نویسی و #پایان_نامه نویسی با پشتیبانی علمی ❗️دوره تخصصی آمادگی آزمون #تافل 💯 با ارائه مدرک معتبر #دانشگاهی ✍اطلاعات بیشتر و ثبت نام 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/505806881C85fb1347fa

💯 #مدرک_معتبر_دانشگاهی 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/505806881C85fb1347fa

🔴داستان زیبای قدر خانواده ات را بدان🔴 🔸با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم اووه! معذرت میخوام. من هم معذرت میخوام. دقت نکردم ... 🔹ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم 🔸کمی بعد از آن روز، در حال پختن شام بودم دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همین که برگشتم به اوخوردم و تقریبا انداختمش با اخم گفتم: ”اه ! ازسرراه برو کنار" قلب کوچکش شکست و رفت نفهمیدم که چقدر تند حرف زدم 🔹وقتی توی رختخوابم بیدار بودم صدای آرام خدا در درونم گفت: وقتی با یک غریبه برخورد میکنی ، آداب معمول را رعایت میکنی اما با بچه ای که دوستش داری بد رفتار میکنی برو به کف آشپزخانه نگاه کن. آنجا نزدیک در، چند گل پیدا میکنی. آنها گلهایی هستند که او برایت آورده است. 😔 🔸خودش آنها را چیده. صورتی و زرد و آبی آرام ایستاده بود که سورپرایزت بکنه هرگز اشکهایی که چشمهای کوچیکشو پر کرده بود ندیدی در این لحظه احساس حقارت کردم اشک هایم سرازیر شدند. آرام رفتم و کنار تختش زانو زدم منبع:asriran.com ✅ @azgonahtatobeh

بیدار شو کوچولو ، بیدار شو. اینا رو برای من چیدی؟😭 🔹گفتم دخترم واقعاً متاسفم از رفتاری که امروز داشتم نمیبایست اونطور سرت داد بکشم گفت: اشکالی نداره من به هر حال دوستت دارم مامان من هم دوستت دارم دخترم و گل ها رو هم دوست دارم مخصوصا آبیه رو 🔸گفت: اونا رو کنار درخت پیدا کردم ورشون داشتم چون مثل تو خوشگلن میدونستم دوستشون داری ، مخصوصا آبیه رو ... آیا میدانید که اگر فردا بمیرید شرکتی که در آن کار میکنید به آسانی در ظرف یک روز برای شما جانشینی می آورد؟ 🔹اما خانواده ای که به جا میگذارید تا آخر عمر فقدان شما را احساس خواهد کرد. و به این فکر کنید که ما خود را وقف کارمیکنیم و نه خانواده مان 🔸چه سرمایه گذاری نا عاقلانه ای! اینطور فکر نمیکنید؟! به راستی کلمه "خانواده" یعنی چه ؟ منبع:asriran.com ✅ @azgonahtatobeh

هم رنگی کارها 🔸من وحمید به کمترین چیزها راضی بودیم؛ به همین خاطر بود که خریدمان، از یک دست آینه وشمعدان و حلقه ازدواج بالاتر نرفت! برای مراسم، پیشنهاد کردم غذا طبق رسم معمول تهیه شود که به شدت مخالفت کرد! 🔹گفت: « کیو گول می زنیم، خودمون یا بقیه رو؟ اگر قراره مجلسمون رو این طوری بگیریم، پس چرا خریدمون رو اونقدر ساده گرفتیم؟! مطمئن باش این جور بریز و بپاش ها اسرافه و خدا راضی نیست. تو هم از من نخواه که برخلاف خواست خدا عمل کنم.» با این که برای مراسم، استاندار، حاکم شرع وجمعی از متمولین کرمان آمده بودند، نظرش تغییری نکرد وهمان شام ساده ای که تهیه شده بود را بهشان داد! حمید می گفت: «شجاعت فقط توی جنگیدن و این چیزها نیست؛ شجاعت یعنی همین که بتونی کار درستی رو که خلاف رسم و رسومه، انجام بدی.» (راوی: همسر شهید حمید ایرانمنش) 🔴هرشب بااعضا اینجا دورهمی نمازشب داریم👇😍 @mahdibagherian75

🔴اگر رسوم تجمل گرایانه رو کنار بذاریم چی میشه؟🔴 👈جوانان زودتر ازدواج میکنن 👈پدری شرمنده پسرش نمیشه که نمیتونه براش مراسم لاکچری بگیره 👈پدری شرمنده دخترش بابت جهیزیه گرون قیمت نمیشه 👈پدرومادرهای کمتری شاهد فاسد شدن پسر یا دخترشون بخاطر تاخیر در ازدواجشون میشن 👈تداوم نسل زودتر و بیشتر خواهد شد 👈آقاپسر بعد از ازدواج با خیال آسوده به زندگیش میرسه و دیگه لازم نیست دغدغه میلیون ها قرض و وام باشه و هر روز و هرشب از استرس بلرزه به خودش @azgonahtatobeh 🔴هرشب بااعضا اینجا دورهمی نمازشب داریم👇😍 @mahdibagherian75