eitaa logo
از گناه تا توبه🇵🇸
25.2هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
46 فایل
تو راشناخته‌ام یا اِله با توبه جدا شدم ز گنه بعدبارهاتوبه بگیردست مرا دستگیرِ تَواّبین😔 که نیست فاصله‌ای(ازگناه تاتوبه) مدیر کانال: @doryazgonah کانال تبلیغاتمون https://eitaa.com/joinchat/758972455Cc137653cf5
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 سلام شبتون بخیر من همین امشب بعد از یه وسال و نیم رابطه با نامحرم که اشنا هم بودن تموم کردم فقط از شما و مخاطبای عزیز میخام واسم دعا کنید که در این راه ثابت قدم بمونم... چون واقعا اولش برای ادم سخت میگذره ولی مطمئن هسم نشدنی نیست خدا خودش کمک همه بکنه ممنونم از شما و کانال خوبتون که تو این تصمیم خیلی به من کمک کرد @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام وقتتون بخیر دیدم بحث قبل ازدواج در کانال هست از تجربه خودم میخواستم بگم شاید برای دیگران مفید باشه +سعی می کنم به صورت خلاصه تجربه م رو بیان کنم حدودا دو سال پیش سال آخر که بودم از طريق فضای مجازی با آقایی آشنا شدم که نیتمون خیر بود اول طرز صحبت کردنمون رسمی بود، بعد، معمولی شد و بعد احساسات درگیر شد تا اون جایی که حضور ذهن دارم از حالت رسمی و معمولی که خارج شد و گفت و گو صمیمی شد بهشون تذکر دادم و همچنین احساسات درگیر شد فایده ای نداشت یه مدت رعایت می‌کرد دوباره احساسات درگیر شد 6،7 سال اختلاف سنی داشتیم + فکر کنم سه ماهی طول کشید بعد تموم شدن ماجرا احساس آرامش کردم، موقعی که با اون آقا در ارتباط بودم همچین حسی نداشتم (آرامش) اما حال روحیم گاهی اوقات خیلی بد بود خیلیییی، چه شب هایی رو که گریه نکردم 😭 همش میگفتم اگه به من علاقه داشت چرا تموم شدن ارتباط خیلی راحت کنار کشید 😭؟ چرا؟ چرا؟ و کلی چرا دیگه سختی های زیادی داشت 😔 اینم بگم پدر و مادرم در جریان بودن اطرافیان میگفتن نکن این کارو اما تاثیری روی من نداشت اما ای کاش نوجوان ها و جوان ها وارد چنین ارتباطی نشن، باور کنید اشتباهه😞😥😡، میدونم هستن آقا پسر هایی که از طریق فضای مجازی آشنا میشن اگه متوجه بشن معیار های درجه یک رو دارن سریع به خانواده اطلاع میدن و برای جلسات بیشتر حضوری تشریف میارن منزل و دیگه جلسات مجازی و قطع می‌کنن برای یه دختر خیلی آسیب پذیر تره مخصوصا یه شخصیت احساسی هم داشته باشه 😢😔 اگه منطقی باشه باز هم به احتمال 90%آسیب میبینه 😢😔😔😔 @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام و خسته نباشید من تا چند ماه پیش آدم بی حجاب و کسی بودم که با پسر چت میکرد و خب توی خانواده کسی نبود زیاد برام توضیح بده در مورد مسائل دینی خلاصه به پیشنهاد یه نفر من کتاب سلام بر ابراهیم رو خواندم و یه تلنگری برایم ایجاد کرد دوست داشتم منم مثل ایشون (البته که ما مثل ایشون نمیشیم)یه مومن خوب باشم و توبه کردم و الان هم نماز اول وقت می خونم هم فعالیت های دینی انجام می دم و........، از کارهای قبلم بسیار پشیمانم...آیا خدا منو بخشید یا نه؟از این می ترسم خدا من رو نبخشیده باشه‌😔 @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 من هم میخوام گناهی رو که نداسته و از روی غفلت و مرتکب شدم و برای شما عزیزان وبزرگواران بگم که شیطان چقدر ماهرانه من گول زد بدون اینکه خودم متوجه بشم من ادم نسبتا مذهبی هستم واز نگاه کردن به نامحرم هم اجنتاب میکردم حتی چهره همسایه ای که دوسال باهم همسایه هستیم ونمیشناسم همیشه باخودم میگفتم خداراشکر که من اینطورم که حتی به چهره مردنامحرم هم نگاه نمیکنم درسن ۱۶سالگی با یه نامردازدواج کردم وزود هم بچه دارشدم گفتم خودم ادم مذهبی بودم ولی شوهرم برعکس من بود،و(هرکارخلافی که یه مرد که نه بلکه یه نامردمیتونه انجام بده شوهرم انجام میداد)ازمشروب خوردن وبازنهای خیابانی ارتباط داشتن وو....واخلاق بسیار تندو بد دهن و بدی داشت وداره ،به خاطر بچه هام تصمیم گرفتم باهاش زندگی کنم ومیکنم خلاصه کنم به خاطر رفتارهای شوهرم وبه خاطربیماری افسردگی که گرفته بودم با یه مشاور اشنا شدم (تلفنی)این مشاوره هم طوری بود که من ارزوی ازدواج باچنین شخصی رو داشتم کم کم به این مشاور وابسته شدم وبهش گفتم اگه بامن مشاوره نکنی وقطع کنی من افسردگی میگیرم وو... وچنان شیطان شیطان دردل من نفوذ کرد که یه روزبه خودم اومدم دیدم که با یه نامحرم چه حرفهایی که باهم نمیرنیم ازاینکارم خوشم نمی اومد اینو یه جورخیانت به شوهرم میدونستم وازخداخجالت میکشیدم سرنمازم دعا میکردم که خداوند وچهارده معصوم دستموبگیرن وبه راه راست هدایت بشم وازاینکارم دست بردارم تا اینکه گروه شمااشناشدم رفتم غسل توبه انجام دادم ،نماز توبه خوندم وازخدا خواستم دستموبگیره پیامهاتون تاثیر خوبی داشت وکم کم ازاینکارم دست کشیدم خدا راهزار مرتبه شکر که ازاون وابستگی رهایی پیدا کردم وراحت شدم من باخودم میگفتم اگه بامشاورم درارتباط نباشم افسردگی میگیرم حالم بدمیشه و...درسته یه مدت ادیت شدم ولی همینکه دیگه اون گناه وچتهای نامشروع رو انجام نمیدم احساس خوبی بهم دست میده وخدا راهزاران مرتبه شکر ارامش خوبی دارم وازشما تشکر میکنم به خاطر این کانال خوبی که تشکیل دادید اجرتون با (چهارده معصوم علیه السلام) ( وحضرت زهرا سلام الله علیها) @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام وقتتون به خیر خواستم من هم داستان تحولم رو بگم. من الآن سال اول دانشگاه هستم. پارسال کنکور داشتم. حقیقتا متاسفانه از کلاس نهم که بودم، گرفتار یه گناه کبیره شدم. اوایل زیاد عذاب وجدان نمیگرفتم و احساس بد زیادی نداشتم. تا رسیدم به کلاس دوازدهم و سال سخت کنکور. اون سال رو همونطور که همه میدونن، شخص کنکوری باید هزینه های زیادی بپردازه، نه فقط پول، بلکه هزینه ی اعصاب و روان، هزینه ی زمان و هزینه ی روح. که گناه من، دقیقا به روح و روان من داشت خنجر میزد و من اونجایی فهمیدم چه گرفتاری شدم که دیدم نمیتونم به خاطر اثرات گناهم درس بخونم. تا این که همون اوایل سال دوازدهم، با یکی از دانش آموزان جدیدالورود کلاس دهم مدرسمون، به خاطر کمک های درسی، آشنا شدم. خلاصه بخوام بگم اون شخصی که باهاش دوست شدم، به شیوه ای من رو بلند کرد و نجات داد، که خودم باورم نمیشد. الآن به خودش هم میگم که فقط خدا خواست که من با تو دوست بشم و نجات پیدا کنم. تا قبل از اون، از خدا و اهل بیت(ع) فاصله گرفته بودم، عبادت و بندگی ذره ای برام معنی و لذت نداشت. البته این رو هم بگم که من در خانواده ای مذهبی و فرهنگ دوست متولد و بزرگ شدم و تا قبل از سال نهم که گرفتار گناه نشده بودم، همه ی برنامه های مذهبیم برقرار بود و اصلا تصورات این گناه هم نداشتم. و دلیل گناه من هم به خاطر یکی از دوستانم که البته باید بگم دشمن بود که همون سال نهم، از سادگی من و ناپختگی من استفاده کرد و من رو به این گناه انداخت. من همین وضع رو داشتم تا روزی که هنگام شب های قدر ماه رمضان سال دوازدهم، همین دوست جدیدم که داخل مدرسه باهاش آشنا شدم، بهم گفت حالا این شب هارو کمتر درس بخون تا به مراسم شب های قدر برسی، و معجزه ی نجات من، از شب های قدر شروع شد. الآن خیلی حالم خوبه. چون نه تنها گناهم رو کنار گذاشتم، بلکه خیلی به خدا و اهل بیت(ع) علاقه مند شدم و بعد از حدود چهارسال، به روزهایی برگشتم که به خدا و اهل بیت(ع) نزدیک بودم. مادرم همیشه بهم میگه که من از مدت ها پیش، بیشترین دعام این بود که خدا دوستان خوب سر راهت قرار بده. چند تا کلید واژه ی طلایی میخوام بگم. ۱. دعای مادر ۲. تاثیر همنشین ۳. معجزه ی شب های قدر و توسل به اهل بیت(ع) امیدوارم هرکس گرفتار گناهی هست، هرچه زودتر خودش رو نجات بده و لذت پاک شدن و قُرب به پروردگار رو احساس کنه. یا علی✋🏻🌹 @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام و عرض شب بخیرخدمت شما اگه بدونید که از وقتی که عضو کانال شما شدم گناه نکردم اگه بدونید که توی معرض گناه بودم و انجامش ندادم نمی‌دونید چه حال خوبی داشتم اونموقع وتمام اینها به خاطر پستهایی است که شما توی این مدتی که من عضو شدم گذاشتین حالمو دگرگون کردین اصلا به جوری شدم اصلا خدا برام عزیزتر شده همیشه خدا را توی ذهنم وقلبم داشتم ولی موقع گناه برای مدت کوتاهی سعی میکردم بهش فکر نکنم بعد هرگناه نمی‌دونید باچه حال بدی باخدا حرف میزدم وچه جور ازش خجالت می‌کشیدم ولی بعدش بازم تکرار گناه ولی الان حدود سه چهار هفته س که پیاماتونو میخوونم وحالم خیلی خوبه توبه ی اساسی کردم البته اگه خدا قبول کنه وخداراشکر تا الان روی توبه م محکم موندم واقعا ازتون ممنونم از همه ی دوستانی هم که پیامهای تحول خودشونو به اشتراک میذارن هم بی نهایت ممنونم💐💐🙏🙏 اجرتون با خدا🙏🙏🙏 بدونید که ندیده و نشناخته دعاگوتون هستم🙏🙏🙏🙏 @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام من28سالمه سه ساله که چادرسرمیکنم قبلاازچادرمتنفربودم بی حجاب نبودم ولی بدحجاب بودم مثلانصف موهام ازجلومیذاشتم بیرون شلوارم نودسانتی بودبدون لاک ناخن نمیرفتن بیرون خیلی اهنگ گوش میکردم مامانم مذهبیه همیشه بامن حرف میزدکه حجابمورعایت کنم نمازبخونم اهنگ گوش نکنم ولی من انگارنه انگاروهمچنین خالم هرموقع میرفتم پیشش کلی بام حرف میزدومن ازحرفاش ناراحت وعصبی میشدم وتودلم میگفتم به توچه ربطی داره چرااینقدتوزندگیم دخالت میکنی بدحجاب بودم نمازنمیخوندم ولی به خدا خیلی ایمان داشتم اهل بیت رونمیشناختم فقط اسم چندنفرمیدونستم بخصوص امام زمان نمیدونستم کی هست باش هیچ رابطه ای نداشتم فقط میدونستم امام دوازدهم ماست خلاصه یه روزی یه مشکلی برام پیش اومداینقدمشکلم بزرگ بودکه نمیتونستم حتی به مادرم بگم هی تواتاق میرفتم ومیومدم وچه کنم چه کنم میکردم اینقدترس واسترس داشتم که دستام بدجورمیلرزید لحظش فقط یه چی به ذهنم اومد حضرت ام البنین روصداکنم چون همیشه درموردش میشنیدم که وقتی یکی ازش چیزی بخاددست خالی برنمیگرده من هم گفتم یاام البنین کمکم کن راه حلی برام نمونده بودفقط میگفتم یاام البنین تنهام نزارواقعاهمون لحظه مشکلم حل شدبعدرفتم وضوگرفتم دورکعت نمازخوندم وازخداو حضرت ام البنین تشکرکردم لحظش به خدایه قولی دادم تاوقتی که زندم نمازمیخونم وحجاب میکنم وبه هرقیمتی که شده بدون چادربیرون نمیرم الان عاشق چادرم هستم هرموقع چادرمومیپوشم حس میکنم حضرت زینب بامنه مواظبم هست وبخاطرحجابم الان هیچ مردی جرئت نمیکنه نگاه بدبهم بکنه یاباهام راحت باشه خداعشق امام حسین روبه دلم انداخت وشدم دیوونه ی امام حسین که بخاطرش هرکاری میکنم که ازم راضی باشه خدامنوموفق کردوشدم خادم اهل بیت وباحضرت زهرااشناشدم هرموقع صداش میکنم جوابمومیده ودرحقم مادری میکنه درد دلم گوش میکنه کمکم میکنه بهم محبت میکنه اینقدبهم نزدیک شدیم که هیچوقت زهرانمیگم ومادرصداش میکنم باامام الزمان خیلی اشناشدم ورابطه ی پدرودخترباهم داریم همیشه بامنه کنارمه خیلی بهش وابستم فقط حسرت یه چی میخورم که چرامن اهل بیت خیلی زودنشناختم والانم من حالم خیلی خوبه ارامشی که الان دارم هیچوقت ازقبل نداشتم ان شاءالله همونجوری که خدامنوهدایت کردوشوق توبه به دلم انداخت همه ی جوون هارو هدایت کنه وشوق توبه به دلشون بزاره توبه کردن خیلی حس خوبی داره که هیچوقت این حس رونمیشه توصیف کرد. @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام شاید این که میگم به درد کانالتون بخوره من ۱۹ سالمه من از ۱۷ سالگیم کامل حجاب رو از سرم برداشتم به طوریکه اگه با ماشین میرفتیم بیرون بدون مانتو و روسری میرفتم و نمازم هم که کامل گذاشتم کنار غرق در گناه شدم در همین حین بود که کنکور دادم و یکی از شهر های شمالی قبول شدم وقتی به اونجا رفتم کاملا آزاد بودم آزاد آزاد به هر کار شری دست میزدیم تو همین حین بود که انتقالی گرفتم به استان یزد وقتی به اونجا رفتم وضعم خیلی بدتر شد یادمه همزمان با ۵ نفر تو رابطه بودم و سرخوش از این کارها یادمه یه روز اشتباهی سر از نهاد رهبری دانشگاه در اوردم و با استاد اونجا که یه خانم بسیار بسیار محترمی بود رفیق شدم ولی باز توبه نکرده بودم و به کارهام ادامه میدادم من اون زمان چیزی به نام روسری و مانتو نداشتم و بلوز و کلاه بودم روز ۱۳ آبان بود وقتی به شهرم ( قم) رفتم دیدم که راهپیمایی منم از روی لجبازی روسریم رو دراوردم و با یه وضع خیلی مستهجنی که داشتم از خودم فیلم گرفتم و به عنوان کلیپ زن زندگی آزادی برای ماهواره فرستادم که هنوز اون کلیپ رو نگهداشتم روزها گذشت من همچنان با نهاد رهبری دانشگاه در ارتباط بودم و هر روز ظاهرم بهتر میشد ولی باطنم نه! تا اینکه یه روز شهید گمنام اوردن دانشگاه من یه بیماری داشتم که ۸ سال بود به شدت عذابم میداد اون روز اشکم در امد و از شهید خواستم از درد نجاتم بده هنوز تو شوکم من کامل بیماریم خوب شد هنوز باورم نمیشه حتی دیگه قرص هامم نمی‌خورم کم کم باطنم داشت نرم میشد حجابم بهتر شد نمازم رو به طور دست و پاشکسته میخوندم تا روز شهادت سردار یه خواب عجیبی از سردار دیدم اونروز کامل از گذشته ام توبه کردم و دقیق روز ۱۳ دی من حجاب رو به سر گرفتم من هم تو دوران زن زندگی آزادی بودم هم الان که اکثر الخیر فی النسا رو دارم تجربه میکنم فهمیدم آرامش کجاست 🍃 @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام من ۱۲ ساله بودم که بدلیل افرادی ک دورم بودن مثل اقواممون و دوستان وقتی از سر نادونی میدیدم اونا زیبا هستن و این بی حجابی قشنگشون میکرد و زینت بیشتری بهشون میداد منم انتخابش کردم😢 بعد ۱ نیم سال یه روز با دختر خالم رفتیم بیرون من میشمردم چند نفر جلومون رژه میرن و هرکدوم یه تیکه میپرونن میرن شاید توی چند ساعتی که ما بیرون بودیم ۵۰ نفر این کار مسخره رو انجام میدادن😒 برام سوال بود چرا اینکارو میکنن😐 خانواده ی مادری من مذهبی هستن اما خانواده پدری نه ۲ تا طلبه توی خانواده داریم ک من رفتم پیوی پسر داییم و الکی این سوال رو پرسیدم😕خودمم نمیدونستم چرا وضع من خیلی خراب بود بلوز شلوار میرفتم بیرون و گاهی هم شالی سرم بود اصلا هم برام مهم نبود😟 پسر داییم گفتن من بهت ویس میدم ممکنع تحولی درونت ایجاد شد اوایل باوری نداشتم حدود ۱ ماه گذشت بعد اینکه ویس هارو گوش دادم تصمیم گرفتم چادری شم برم بیرون وقتی پوشیدم و رفتم بیرون دیدم کسی ب من توجه نمیکنه 🙂ولی از این بابت خوشحال بودم بعد ها با شهیدی به اسم شهید بابک نوری هریس اشنا شدم این شهید منو نماز خون کرد این شهید اخلاقمو درست کرد این شهید مادر و پدرم رو ازم راضی نگه داشت این شهید من رو از خیلی از گناه ها دور کرد و منو یک بسیجی فعال ک زندگیش دین و عقیده و حجاب و رهبرشه و اجازه به هیچکس نمیده ک توهین کنه🙂 از یک دختری ک گناه نابودش کرده بود به یک دختر بسیجی دور از گناه🙃تبدیل شدم و هیچوقت نمیخوام کارای گذشتمو تکرار کنم @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام به همه اعضای گروه مطمئن باشید همتون وخداخیلی دوست داره وحواسش به تک تکمون هست واقعا ی وقتایی آدم پا به یجاهایی میذاره که اگه خداحواسش بهمون نبود معلوم نبودچی به سرمون میومد. خواستم بگم همه شاید اشتباه بکنن مهم اینه که به اشتباهشون پی ببرن وتجربه کنن ودیگه تکرارش نکنن دخترا وخانم های گل خیلی مواظب خودتون باشید.این پسرایی که میان دم ازعشق وعاشقی میزنن خدامیدونه که بعضیاشون فکرهوسشون هستن من خودم با یک پسر آشناشدم رابطمون بجایی رسیدکه فکرمیکردم مجنونی که میگن همینه بعداز یکسال رابطه بهم گفت عشق زیادخودبخود بغل کردن و...وایجادمیکنه بامن قرارگذاشت که حضوری همو ببینیم منم قبول کردم ولی بشرطی که تاخودم طرفش نرفتم بهم دست نزنه اونم قبول ورفتیم سرقرار تاآخرقرارکه نذاشتم به گناه آلوده بشم برگشتیم وکم کم همون آدم مجنون ازم فاصله گرفت ومنم هی ناراحت میشدم فکرمیکردم واقعادوسم داره چراپس ازم فاصله میگیره تا طوری شدکه الکی هی کارش وچیزای دیگه روبهونه آوردوفاصلش وحسابی زیادکردبعدفهمیدم رفت با ی دختردیگه دوست شده که گناه براش عادیه ومن موندم وکلی ناراحتی اعصاب وقرص اعصاب ی دنیا بی اعتمادی ....بخدا هیچ کس برای آدم نمیمونه جز خودخدا 😍برای همتون آرزوی بهترینهارودارم والتماس دعای فراوان ازشما مهربونا😍😍🌹🌹🌹 @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام من تجربه مو برای دختر خانوما ب اشتراک میذارم شاید ب درد کسی بخوره، تو دوران 19,20سالگی دل ب پسری دادم ک از لحاظ اعتقادی هیچیمون ب هم نمی‌خورد نزدیک سه سال درگیر اون احساس بودم اونم دوستم داشت و قصدمون ازدواج بود، اما ی جایی ب خودم اومدم گفتم اگه ازدواج کنم با کسی که دین و ایمان درست حسابی نداره منم مثل خودش می‌کنه و کم کم عقاید منم برمیگرده....توکل ب خدا کردم و قیدش رو زدم فقط ب خاطر اینکه خدا رو داشته باشم. خیلی خیلی دوران سختی رو‌ گذروندم اما ب لطف خدا ب محبت اهل بیت کسی جلو راهم قرار گرفت ک انقد خوب بود من شیفته ی اعتقاداتش شدم ،باهم ازدواج کردیم و الان دوتا بچه دارم.و هر روز شاکرم ک پای اعتقادام ایستادم و ب خاطر هوای نفس تصمیم اشتباه نگرفتم. خواستم بگم اگه برای خدا ی قدم برداری اون صدتا قدم برات برمیداره . @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام خسته نباشی واقعا جای تشکر داره بابت کانال خوب و حرفای آموزندتون....اینکه گفتین آدم ببینه روی هرچی حساسه از همون طریق خودشو ازگناه رها کنه واقعا حرف خوب و قابل ستایشی بود....چون من خودم برام اتفاق افتاده خواستم بگم که اصلا کار سختی نیست فقط روی حرف و قولی که به خودت و خدات میدی پافشاری کن .....باورتون میشه من ۴سال افتادم توی گناه بانامحرم اولش خوبه بعد انقد عذاب وجدان میگیری که باخودت میگی چه غلطی کردم ...‌من شبا آرامش نداشتم از خدا خجالت میکشیدم ....نمیتونستم نمازم بخونم ..‌‌‌..من خیلی خیلی روی آبروی پدر و مادرم حساس بودم و هستم ....این ۴سال و جایی که خوش باشم بدتر افسرده شدم ازبس ترس داشتم نکنه یه وقت کسی بفهمه آبروی پدرم بره ....باخودم میگفتم خاک توسرت مگه چی کم داری که به شوهرت قانع نیستی درسته یکم مشکل داشتم ولی قابل تحمل بود دلیل نمیشد که بهش خیانت کنم .‌‌..زن باید تو زندگی صبور باشه..‌..خانواده من تو روستا خیلی با آبرو و سرشناس هستن😔باخودم میگفتم اگه کسی فهمید با چه رویی برم روستا ....این شد که تصمیم جدی گرفتم و خودمو از شر شیطون لعنتی نجات دادم ...اولین کاری که کردم خط گوشیمو عوض کردم ..‌باورتون نمیشه الان یه آرامشی دارم که فقط خدامیدونه و بس..‌‌..نمازام به موقع و با خوندن نماز شب خیلی توزندگیم تغییر ایجاد شده ...مونسم شده فقط خدا ..ان شالله همه بتونن توبه واقعی کنن و به آرامش برسن.‌‌‌..ببخشید طولانی شد ...‌چون الان چند ماهه خیلی خوشحالم خواستم کلی حرف بزنم😁خدا نگهدارتون @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام روزتون بخیر خسته نباشید و خدا قوت میگم خدمت شما بابت کانال فوق العاده خوبتون. خواستم من هم تجربیاتم رو با شما درمیون بذارم البته بارها بیان شده. صحبتم با دختر خانم های گلی هست که مثل من درگیر رابطه حرام شدند مخصوصاً خانمای همسن و سال خودم. بنده ۱۸ سالمه و امسال به لطف خدا کنکور دارم. متاسفانه اواخر سال نهم درگیر رابطه مجازی با نامحرم شدم. خونواده مذهبی ای هستیم و تمام شئونات اسلام رو رعایت می کردم ولی خب خام بودم و کسی راجبش بهم نگفته بود فقط در این حد میدونستم که صحبت با نامحرم اشتباهه. با وارد شدن به فضای مجازی و مجازی شدن مدارس من هم وارد دنیای مجازی شدم و خیلی ضرر کردم. دختر درس خونی بودم و همیشه معدل و انضباطم نقل زبون تموم معلم هام بود ولی متاسفانه در سال هایی که درگیر این رابطه بودم به شدّت افت درسی داشتم و دیگه انگیزه درس خوندن نداشتم. من به لطف خدا حافظه قرآنم و اواخر حفظمه اون دوران توفیق خوندن قرآن از من گرفته شده بود. منی که لحظه شماری می کردم که اذون بگه و نماز بخونم دیگه هیچ شوقی برای خوندن نماز نداشتم و با تاخیر میخوندم. رابطم با خونواده و دوستان کاملاً سرد شده و منزوی شده بودم. مدام تو خودم بودم و تنهایی رو ترجیح می دادم تا جمع های شلوغ‌. افسردگی خیلی شدیدی گرفته بودم حتی بارها مشاور های مدرسه به پدر و مادرم گفته بودن من رو ببرن پیش روان پزشک. خوشحالی های کاذب داشتم. با کمترین سرزنش و اتفاقی میزدم زیر گریه. خلاصه من اصلاً اون چند سال رو جزء سال های عمرم حساب نمی کنم چون خیلی سخت گذشت... به شدت وابسته به اون شخص شده بودم و مدام سرم تو گوشی بود تا خبری ازش بشنوم. تا این که متوجه شدم اون آقا علاوه بر این که با من در ارتباطه با چندین نفر دیگه هم صحبت می کنه حتی ممکنه صمیمی تر از صحبت های ما. دوران خیلی سختی بود بارها توبه کردم چندین بار از اون فضای مجازی دل کندم ولی باز هم نمی تونستم و بر می گشتم این روال تا ۲ و نیم سال ادامه داشت تا این که ماه رمضون شب های شهادت آقا امیرالمومنین علیه السلام با صحبت های یه حاج آقایی که داخل تلوزیون حضور داشتن دلم شکست و از خودم خجالت کشیدم و توبه واقعی کردم. از فردای اون روز دیگه ماجرا رو به اون آقا گفتم. روزای خیلی سختی بود دلتنگی و وابستگی بارها من رو تا مرز شکست توبه برده بود ولی خداروشکر موفق شدم و الآن خیلی حس خوبی دارم و دوباره شدم شاگرد درس خون مدرسه😊 من یقین دارم که این قرآنم بود که نذاشت من به گناه های بزرگتری مرتکب بشم و دستمو گرفت و من رو برگردوند‌. خدارو هزار مرتبه شکر امیدوارم این پیامم تاثیر گذار بوده باشه واستون. از خدا میخوام هیچ دختر و پسری درگیر رابطه حرام نشن و برن سمت عشق واقعی که عشق به خداست😍 ببخشید که زیاد شد. التماس دعا یاعلی مدد. @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام یادتونه که اینجا گفتم دوست دارم چادری بشم اما نمیشه الان چادری شدم😊 من و استادم ایام فاطمیه به خانم فاطمه زهرا متوسل شدیم که اگه به صلاحمه تو همین ایام چادری بشم اما خب روزها گذشت و فاطمیه تموم شد و هیچی به هیچی فکر کردم شاید باید به فرد دیگه ای متوسل بشم و به امام زمان متوسل شدم و باز هم جوابی نگرفتم به قمربنی هاشم متوسل شدم و نشد و در آخر به شهدا متوسل شدم و باز هم نشد دیگه تقریبا داشتم به این فکر میکردم که شاید به صلاح نیست! و کامل بیخیال شدم دانشگاه ما اعتکاف برگزار میکرد اونم تو مسجد محلی که تا بحال اعتکاف برگزار نشده بود و اسم مسجد حضرت الزهرا بود و برای اعتکاف که اون مسجد قبول کنه به امام زمان متوسل شده بودیم تا اینکه چند روز قبل اعتکاف به دلم افتاد چادر ببرم تو مسجد یه چند دقیقه ای سر کنم و خب همینکارو انجام دادم چادرمو بردم و تو مسجد مدت کوتاهی سر کردم اما بگم بهتون که خیلی حس نابی داشت چادر سر کردن طوری که دوست نداشتم بزارمش زمین گذشت و یک روحانی اومد برامون سخنرانی کرد گفتش که ماها رو حضرت زهرا به این مسجد دعوت کرده و اونجا بود که متوجه شدم دلیلی که دوست داشتم تو اعتکاف چادر سر کنم حضرت زهرا بودن! و عجیب تر اینکه اونجا پرچم امام زمان هم زیاد بود و خب اعتکاف متوسل شده بودیم به امام زمان ما یک قسمت داشتیم برای شهدا که بالاسرش پر از سربند قمر بنی هاشم بود و خب عکس شهدا یعنی تو اون اعتکاف من به هرفردی متوسل شده بودم بود!!! باورش سخت بود فکر میکردم منو فراموش کردن اما حواسشون بهم بود اینو گفتم تا به کسایی دوست دارن چادری بشن بگم متوسل بشن به ائمه اونا حتما کمکشون میکنن @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام وقت بخیر من بی حجابی واسم اینجوری بود قطعا نمیشه از لذت اینکه یه ساعت قبل از بیرون رفتن جلو اینه بشینم و مشغول درست کردن موهام و آرایش صورتم باشم بعد یه مانتوی دخترونه خوشکل که استیناش پفن و روشون گل دوخته شده بپوشم و یه شال حریر صورتی که دم به دقیقه از سرم میفتاد رو روش ست کنم چشم پوشی کرد ولی من به جایی رسیده بودم که از خودم و هرچی آرایش و لباسای مرتب و قشنگه متنفر شده بودم بقیه بهم میگن ما هم حجاب نداریم و میریم بیرون کلی آرایش میکنیم و تا حالا بهمون دست درازی نشده پس مشکل تو چی بود؟! خب راستش خودمم نمیدونم مشکلم چی بود ولی من ذاتا از جلب توجه متنفرم و حتی بنظرم حداقل اینکه بهم دست درازی بشه بهتره تا اینکه بقیه بخوان با نگاهشون ازم لذت ببرن نمیدونم ولی این نگاها تا مغزاستخونم رو میسوزوندن و همش خودخوری میکردم که حتما کاری کردم اینجوری نگام میکنن بعدشم رسیدم به حجابم الانم وقتی میخوام برم بیرون منی که همیشه دیر میکردم پنج دقیقه ده دقیقه ای آماده میشم و همین خیلی برام لذت‌بخشه و یه چیز دیگه اینکه الان دیگه اصلا آرایش نمیکنم مگه اینکه جشنی چیزی باشه و بنظرم چهره خودم بدون آرایش قشنگتره الانم شده دلم بخواد موهامو یه مدلی بزنم یا لباسای رنگی رنگی و قشنگ بپوشم برم بیرون ولی آرامش چادری که تمام جسم و روحمو جوری دربرمی‌گیرد که انگار آغوش خداست می‌ارزه به همه اون خوشکل کردنا جلو چشم نامحرم🙃 اصلا آدم باید جلو خداش خوشکل کنه و دلبری کنه دیگه..منم به وقتش واسه خدام اونجوری که میپسنده خوشکل میکنم😍
🌸🌸 🌸🌸 سلام روزتون بخیر خسته نباشید و خدا قوت میگم خدمت شما بابت کانال فوق العاده خوبتون. خواستم من هم تجربیاتم رو با شما درمیون بذارم البته بارها بیان شده. صحبتم با دختر خانم های گلی هست که مثل من درگیر رابطه حرام شدند مخصوصاً خانمای همسن و سال خودم. بنده ۱۸ سالمه و امسال به لطف خدا کنکور دارم. متاسفانه اواخر سال نهم درگیر رابطه مجازی با نامحرم شدم. خونواده مذهبی ای هستیم و تمام شئونات اسلام رو رعایت می کردم ولی خب خام بودم و کسی راجبش بهم نگفته بود فقط در این حد میدونستم که صحبت با نامحرم اشتباهه. با وارد شدن به فضای مجازی و مجازی شدن مدارس من هم وارد دنیای مجازی شدم و خیلی ضرر کردم. دختر درس خونی بودم و همیشه معدل و انضباطم نقل زبون تموم معلم هام بود ولی متاسفانه در سال هایی که درگیر این رابطه بودم به شدّت افت درسی داشتم و دیگه انگیزه درس خوندن نداشتم. من به لطف خدا حافظه قرآنم و اواخر حفظمه اون دوران توفیق خوندن قرآن از من گرفته شده بود. منی که لحظه شماری می کردم که اذون بگه و نماز بخونم دیگه هیچ شوقی برای خوندن نماز نداشتم و با تاخیر میخوندم. رابطم با خونواده و دوستان کاملاً سرد شده و منزوی شده بودم. مدام تو خودم بودم و تنهایی رو ترجیح می دادم تا جمع های شلوغ‌. افسردگی خیلی شدیدی گرفته بودم حتی بارها مشاور های مدرسه به پدر و مادرم گفته بودن من رو ببرن پیش روان پزشک. خوشحالی های کاذب داشتم. با کمترین سرزنش و اتفاقی میزدم زیر گریه. خلاصه من اصلاً اون چند سال رو جزء سال های عمرم حساب نمی کنم چون خیلی سخت گذشت... به شدت وابسته به اون شخص شده بودم و مدام سرم تو گوشی بود تا خبری ازش بشنوم. تا این که متوجه شدم اون آقا علاوه بر این که با من در ارتباطه با چندین نفر دیگه هم صحبت می کنه حتی ممکنه صمیمی تر از صحبت های ما. دوران خیلی سختی بود بارها توبه کردم چندین بار از اون فضای مجازی دل کندم ولی باز هم نمی تونستم و بر می گشتم این روال تا ۲ و نیم سال ادامه داشت تا این که ماه رمضون شب های شهادت آقا امیرالمومنین علیه السلام با صحبت های یه حاج آقایی که داخل تلوزیون حضور داشتن دلم شکست و از خودم خجالت کشیدم و توبه واقعی کردم. از فردای اون روز دیگه ماجرا رو به اون آقا گفتم. روزای خیلی سختی بود دلتنگی و وابستگی بارها من رو تا مرز شکست توبه برده بود ولی خداروشکر موفق شدم و الآن خیلی حس خوبی دارم و دوباره شدم شاگرد درس خون مدرسه😊 من یقین دارم که این قرآنم بود که نذاشت من به گناه های بزرگتری مرتکب بشم و دستمو گرفت و من رو برگردوند‌. خدارو هزار مرتبه شکر امیدوارم این پیامم تاثیر گذار بوده باشه واستون. از خدا میخوام هیچ دختر و پسری درگیر رابطه حرام نشن و برن سمت عشق واقعی که عشق به خداست😍 ببخشید که زیاد شد. التماس دعا یاعلی مدد. ✅ثبت نام دوره رهایی از گناه با ۵۳درصد تخفیف ویژه👇 @doryazgonah ✅عضویت در کانال از گناه تا توبه👇 @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام من تجربه مو برای دختر خانوما ب اشتراک میذارم شاید ب درد کسی بخوره، تو دوران 19,20سالگی دل ب پسری دادم ک از لحاظ اعتقادی هیچیمون ب هم نمی‌خورد نزدیک سه سال درگیر اون احساس بودم اونم دوستم داشت و قصدمون ازدواج بود، اما ی جایی ب خودم اومدم گفتم اگه ازدواج کنم با کسی که دین و ایمان درست حسابی نداره منم مثل خودش می‌کنه و کم کم عقاید منم برمیگرده....توکل ب خدا کردم و قیدش رو زدم فقط ب خاطر اینکه خدا رو داشته باشم. خیلی خیلی دوران سختی رو‌ گذروندم اما ب لطف خدا ب محبت اهل بیت کسی جلو راهم قرار گرفت ک انقد خوب بود من شیفته ی اعتقاداتش شدم ،باهم ازدواج کردیم و الان دوتا بچه دارم.و هر روز شاکرم ک پای اعتقادام ایستادم و ب خاطر هوای نفس تصمیم اشتباه نگرفتم. خواستم بگم اگه برای خدا ی قدم برداری اون صدتا قدم برات برمیداره . ✅شما هم داستان تحولتون رو به آیدی زیر بفرستین👇👇 @doryazgonah @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام خسته نباشی واقعا جای تشکر داره بابت کانال خوب و حرفای آموزندتون....اینکه گفتین آدم ببینه روی هرچی حساسه از همون طریق خودشو ازگناه رها کنه واقعا حرف خوب و قابل ستایشی بود....چون من خودم برام اتفاق افتاده خواستم بگم که اصلا کار سختی نیست فقط روی حرف و قولی که به خودت و خدات میدی پافشاری کن .....باورتون میشه من ۴سال افتادم توی گناه بانامحرم اولش خوبه بعد انقد عذاب وجدان میگیری که باخودت میگی چه غلطی کردم ...‌من شبا آرامش نداشتم از خدا خجالت میکشیدم ....نمیتونستم نمازم بخونم ..‌‌‌..من خیلی خیلی روی آبروی پدر و مادرم حساس بودم و هستم ....این ۴سال و جایی که خوش باشم بدتر افسرده شدم ازبس ترس داشتم نکنه یه وقت کسی بفهمه آبروی پدرم بره ....باخودم میگفتم خاک توسرت مگه چی کم داری که به شوهرت قانع نیستی درسته یکم مشکل داشتم ولی قابل تحمل بود دلیل نمیشد که بهش خیانت کنم .‌‌..زن باید تو زندگی صبور باشه..‌..خانواده من تو روستا خیلی با آبرو و سرشناس هستن😔باخودم میگفتم اگه کسی فهمید با چه رویی برم روستا ....این شد که تصمیم جدی گرفتم و خودمو از شر شیطون لعنتی نجات دادم ...اولین کاری که کردم خط گوشیمو عوض کردم ..‌باورتون نمیشه الان یه آرامشی دارم که فقط خدامیدونه و بس..‌‌..نمازام به موقع و با خوندن نماز شب خیلی توزندگیم تغییر ایجاد شده ...مونسم شده فقط خدا ..ان شالله همه بتونن توبه واقعی کنن و به آرامش برسن.‌‌‌..ببخشید طولانی شد ...‌چون الان چند ماهه خیلی خوشحالم خواستم کلی حرف بزنم😁خدا نگهدارتون @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام خسته نباشی واقعا جای تشکر داره بابت کانال خوب و حرفای آموزندتون....اینکه گفتین آدم ببینه روی هرچی حساسه از همون طریق خودشو ازگناه رها کنه واقعا حرف خوب و قابل ستایشی بود....چون من خودم برام اتفاق افتاده خواستم بگم که اصلا کار سختی نیست فقط روی حرف و قولی که به خودت و خدات میدی پافشاری کن .....باورتون میشه من ۴سال افتادم توی گناه بانامحرم اولش خوبه بعد انقد عذاب وجدان میگیری که باخودت میگی چه غلطی کردم ...‌من شبا آرامش نداشتم از خدا خجالت میکشیدم ....نمیتونستم نمازم بخونم ..‌‌‌..من خیلی خیلی روی آبروی پدر و مادرم حساس بودم و هستم ....این ۴سال و جایی که خوش باشم بدتر افسرده شدم ازبس ترس داشتم نکنه یه وقت کسی بفهمه آبروی پدرم بره ....باخودم میگفتم خاک توسرت مگه چی کم داری که به شوهرت قانع نیستی درسته یکم مشکل داشتم ولی قابل تحمل بود دلیل نمیشد که بهش خیانت کنم .‌‌..زن باید تو زندگی صبور باشه..‌..خانواده من تو روستا خیلی با آبرو و سرشناس هستن😔باخودم میگفتم اگه کسی فهمید با چه رویی برم روستا ....این شد که تصمیم جدی گرفتم و خودمو از شر شیطون لعنتی نجات دادم ...اولین کاری که کردم خط گوشیمو عوض کردم ..‌باورتون نمیشه الان یه آرامشی دارم که فقط خدامیدونه و بس..‌‌..نمازام به موقع و با خوندن نماز شب خیلی توزندگیم تغییر ایجاد شده ...مونسم شده فقط خدا ..ان شالله همه بتونن توبه واقعی کنن و به آرامش برسن.‌‌‌..ببخشید طولانی شد ...‌چون الان چند ماهه خیلی خوشحالم خواستم کلی حرف بزنم😁خدا نگهدارتون @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام من ۱۲ ساله بودم که بدلیل افرادی ک دورم بودن مثل اقواممون و دوستان وقتی از سر نادونی میدیدم اونا زیبا هستن و این بی حجابی قشنگشون میکرد و زینت بیشتری بهشون میداد منم انتخابش کردم😢 بعد ۱ نیم سال یه روز با دختر خالم رفتیم بیرون من میشمردم چند نفر جلومون رژه میرن و هرکدوم یه تیکه میپرونن میرن شاید توی چند ساعتی که ما بیرون بودیم ۵۰ نفر این کار مسخره رو انجام میدادن😒 برام سوال بود چرا اینکارو میکنن😐 خانواده ی مادری من مذهبی هستن اما خانواده پدری نه ۲ تا طلبه توی خانواده داریم ک من رفتم پیوی پسر داییم و الکی این سوال رو پرسیدم😕خودمم نمیدونستم چرا وضع من خیلی خراب بود بلوز شلوار میرفتم بیرون و گاهی هم شالی سرم بود اصلا هم برام مهم نبود😟 پسر داییم گفتن من بهت ویس میدم ممکنع تحولی درونت ایجاد شد اوایل باوری نداشتم حدود ۱ ماه گذشت بعد اینکه ویس هارو گوش دادم تصمیم گرفتم چادری شم برم بیرون وقتی پوشیدم و رفتم بیرون دیدم کسی ب من توجه نمیکنه 🙂ولی از این بابت خوشحال بودم بعد ها با شهیدی به اسم شهید بابک نوری هریس اشنا شدم این شهید منو نماز خون کرد این شهید اخلاقمو درست کرد این شهید مادر و پدرم رو ازم راضی نگه داشت این شهید من رو از خیلی از گناه ها دور کرد و منو یک بسیجی فعال ک زندگیش دین و عقیده و حجاب و رهبرشه و اجازه به هیچکس نمیده ک توهین کنه🙂 از یک دختری ک گناه نابودش کرده بود به یک دختر بسیجی دور از گناه🙃تبدیل شدم و هیچوقت نمیخوام کارای گذشتمو تکرار کنم @azgonahtatobeh ‌✅ثبت نام دوره رهایی از گناه👇 @doryazgonah
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 سلام ب لطف کانال شما منم میخام ی گناهی رو ک تقریبا یکسال هست دچارش بودم کنار بذارم،اونم چت با یه نامحرم بود از اولش تاالان هی امروز وفردا کردم، انگا یکی تو وجودم بود میگفت اگر بذاری کنار بهت میگه تاالان سرکارم گذاشتی اما از پریشب ک توی گروه اعلام کردین هرکی میخاد بذاره کنار پیام بده ازاونشب مصمم شدم، بازم همون حرف تووجودم گفته میشد منتها زدمش کنار وبا خودم گفتم هرجوریه باید بخاطر لبخند امام زمانمم ک شده بذارم کنار ممنون از کانال خوبی ک ارائه دادین وباعث تحول آدمهای دودلی مث من میشین اجرکم عندالله @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام من تجربه مو برای دختر خانوما ب اشتراک میذارم شاید ب درد کسی بخوره، تو دوران 19,20سالگی دل ب پسری دادم ک از لحاظ اعتقادی هیچیمون ب هم نمی‌خورد نزدیک سه سال درگیر اون احساس بودم اونم دوستم داشت و قصدمون ازدواج بود، اما ی جایی ب خودم اومدم گفتم اگه ازدواج کنم با کسی که دین و ایمان درست حسابی نداره منم مثل خودش می‌کنه و کم کم عقاید منم برمیگرده....توکل ب خدا کردم و قیدش رو زدم فقط ب خاطر اینکه خدا رو داشته باشم. خیلی خیلی دوران سختی رو‌ گذروندم اما ب لطف خدا ب محبت اهل بیت کسی جلو راهم قرار گرفت ک انقد خوب بود من شیفته ی اعتقاداتش شدم ،باهم ازدواج کردیم و الان دوتا بچه دارم.و هر روز شاکرم ک پای اعتقادام ایستادم و ب خاطر هوای نفس تصمیم اشتباه نگرفتم. خواستم بگم اگه برای خدا ی قدم برداری اون صدتا قدم برات برمیداره . @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام روزتون بخیر خسته نباشید و خدا قوت میگم خدمت شما بابت کانال فوق العاده خوبتون. خواستم من هم تجربیاتم رو با شما درمیون بذارم البته بارها بیان شده. صحبتم با دختر خانم های گلی هست که مثل من درگیر رابطه حرام شدند مخصوصاً خانمای همسن و سال خودم. بنده ۱۸ سالمه و امسال به لطف خدا کنکور دارم. متاسفانه اواخر سال نهم درگیر رابطه مجازی با نامحرم شدم. خونواده مذهبی ای هستیم و تمام شئونات اسلام رو رعایت می کردم ولی خب خام بودم و کسی راجبش بهم نگفته بود فقط در این حد میدونستم که صحبت با نامحرم اشتباهه. با وارد شدن به فضای مجازی و مجازی شدن مدارس من هم وارد دنیای مجازی شدم و خیلی ضرر کردم. دختر درس خونی بودم و همیشه معدل و انضباطم نقل زبون تموم معلم هام بود ولی متاسفانه در سال هایی که درگیر این رابطه بودم به شدّت افت درسی داشتم و دیگه انگیزه درس خوندن نداشتم. من به لطف خدا حافظه قرآنم و اواخر حفظمه اون دوران توفیق خوندن قرآن از من گرفته شده بود. منی که لحظه شماری می کردم که اذون بگه و نماز بخونم دیگه هیچ شوقی برای خوندن نماز نداشتم و با تاخیر میخوندم. رابطم با خونواده و دوستان کاملاً سرد شده و منزوی شده بودم. مدام تو خودم بودم و تنهایی رو ترجیح می دادم تا جمع های شلوغ‌. افسردگی خیلی شدیدی گرفته بودم حتی بارها مشاور های مدرسه به پدر و مادرم گفته بودن من رو ببرن پیش روان پزشک. خوشحالی های کاذب داشتم. با کمترین سرزنش و اتفاقی میزدم زیر گریه. خلاصه من اصلاً اون چند سال رو جزء سال های عمرم حساب نمی کنم چون خیلی سخت گذشت... به شدت وابسته به اون شخص شده بودم و مدام سرم تو گوشی بود تا خبری ازش بشنوم. تا این که متوجه شدم اون آقا علاوه بر این که با من در ارتباطه با چندین نفر دیگه هم صحبت می کنه حتی ممکنه صمیمی تر از صحبت های ما. دوران خیلی سختی بود بارها توبه کردم چندین بار از اون فضای مجازی دل کندم ولی باز هم نمی تونستم و بر می گشتم این روال تا ۲ و نیم سال ادامه داشت تا این که ماه رمضون شب های شهادت آقا امیرالمومنین علیه السلام با صحبت های یه حاج آقایی که داخل تلوزیون حضور داشتن دلم شکست و از خودم خجالت کشیدم و توبه واقعی کردم. از فردای اون روز دیگه ماجرا رو به اون آقا گفتم. روزای خیلی سختی بود دلتنگی و وابستگی بارها من رو تا مرز شکست توبه برده بود ولی خداروشکر موفق شدم و الآن خیلی حس خوبی دارم و دوباره شدم شاگرد درس خون مدرسه😊 من یقین دارم که این قرآنم بود که نذاشت من به گناه های بزرگتری مرتکب بشم و دستمو گرفت و من رو برگردوند‌. خدارو هزار مرتبه شکر امیدوارم این پیامم تاثیر گذار بوده باشه واستون. از خدا میخوام هیچ دختر و پسری درگیر رابطه حرام نشن و برن سمت عشق واقعی که عشق به خداست😍 ببخشید که زیاد شد. التماس دعا یاعلی مدد. @azgonahtatobeh
🌸🌸 🌸🌸 سلام روزتون بخیر خسته نباشید و خدا قوت میگم خدمت شما بابت کانال فوق العاده خوبتون. خواستم من هم تجربیاتم رو با شما درمیون بذارم البته بارها بیان شده. صحبتم با دختر خانم های گلی هست که مثل من درگیر رابطه حرام شدند مخصوصاً خانمای همسن و سال خودم. بنده ۱۸ سالمه و امسال به لطف خدا کنکور دارم. متاسفانه اواخر سال نهم درگیر رابطه مجازی با نامحرم شدم. خونواده مذهبی ای هستیم و تمام شئونات اسلام رو رعایت می کردم ولی خب خام بودم و کسی راجبش بهم نگفته بود فقط در این حد میدونستم که صحبت با نامحرم اشتباهه. با وارد شدن به فضای مجازی و مجازی شدن مدارس من هم وارد دنیای مجازی شدم و خیلی ضرر کردم. دختر درس خونی بودم و همیشه معدل و انضباطم نقل زبون تموم معلم هام بود ولی متاسفانه در سال هایی که درگیر این رابطه بودم به شدّت افت درسی داشتم و دیگه انگیزه درس خوندن نداشتم. من به لطف خدا حافظه قرآنم و اواخر حفظمه اون دوران توفیق خوندن قرآن از من گرفته شده بود. منی که لحظه شماری می کردم که اذون بگه و نماز بخونم دیگه هیچ شوقی برای خوندن نماز نداشتم و با تاخیر میخوندم. رابطم با خونواده و دوستان کاملاً سرد شده و منزوی شده بودم. مدام تو خودم بودم و تنهایی رو ترجیح می دادم تا جمع های شلوغ‌. افسردگی خیلی شدیدی گرفته بودم حتی بارها مشاور های مدرسه به پدر و مادرم گفته بودن من رو ببرن پیش روان پزشک. خوشحالی های کاذب داشتم. با کمترین سرزنش و اتفاقی میزدم زیر گریه. خلاصه من اصلاً اون چند سال رو جزء سال های عمرم حساب نمی کنم چون خیلی سخت گذشت... به شدت وابسته به اون شخص شده بودم و مدام سرم تو گوشی بود تا خبری ازش بشنوم. تا این که متوجه شدم اون آقا علاوه بر این که با من در ارتباطه با چندین نفر دیگه هم صحبت می کنه حتی ممکنه صمیمی تر از صحبت های ما. دوران خیلی سختی بود بارها توبه کردم چندین بار از اون فضای مجازی دل کندم ولی باز هم نمی تونستم و بر می گشتم این روال تا ۲ و نیم سال ادامه داشت تا این که ماه رمضون شب های شهادت آقا امیرالمومنین علیه السلام با صحبت های یه حاج آقایی که داخل تلوزیون حضور داشتن دلم شکست و از خودم خجالت کشیدم و توبه واقعی کردم. از فردای اون روز دیگه ماجرا رو به اون آقا گفتم. روزای خیلی سختی بود دلتنگی و وابستگی بارها من رو تا مرز شکست توبه برده بود ولی خداروشکر موفق شدم و الآن خیلی حس خوبی دارم و دوباره شدم شاگرد درس خون مدرسه😊 من یقین دارم که این قرآنم بود که نذاشت من به گناه های بزرگتری مرتکب بشم و دستمو گرفت و من رو برگردوند‌. خدارو هزار مرتبه شکر امیدوارم این پیامم تاثیر گذار بوده باشه واستون. از خدا میخوام هیچ دختر و پسری درگیر رابطه حرام نشن و برن سمت عشق واقعی که عشق به خداست😍 ببخشید که زیاد شد. التماس دعا یاعلی مدد. ✅شما هم داستان تحولت رو میتونی ناشناس اینجا برام بفرستی👇 https://daigo.ir/secret/6431551263
🌸🌸 🌸🌸 سلام خسته نباشی واقعا جای تشکر داره بابت کانال خوب و حرفای آموزندتون....اینکه گفتین آدم ببینه روی هرچی حساسه از همون طریق خودشو ازگناه رها کنه واقعا حرف خوب و قابل ستایشی بود....چون من خودم برام اتفاق افتاده خواستم بگم که اصلا کار سختی نیست فقط روی حرف و قولی که به خودت و خدات میدی پافشاری کن .....باورتون میشه من ۴سال افتادم توی گناه بانامحرم اولش خوبه بعد انقد عذاب وجدان میگیری که باخودت میگی چه غلطی کردم ...‌من شبا آرامش نداشتم از خدا خجالت میکشیدم ....نمیتونستم نمازم بخونم ..‌‌‌..من خیلی خیلی روی آبروی پدر و مادرم حساس بودم و هستم ....این ۴سال و جایی که خوش باشم بدتر افسرده شدم ازبس ترس داشتم نکنه یه وقت کسی بفهمه آبروی پدرم بره ....باخودم میگفتم خاک توسرت مگه چی کم داری که به شوهرت قانع نیستی درسته یکم مشکل داشتم ولی قابل تحمل بود دلیل نمیشد که بهش خیانت کنم .‌‌..زن باید تو زندگی صبور باشه..‌..خانواده من تو روستا خیلی با آبرو و سرشناس هستن😔باخودم میگفتم اگه کسی فهمید با چه رویی برم روستا ....این شد که تصمیم جدی گرفتم و خودمو از شر شیطون لعنتی نجات دادم ...اولین کاری که کردم خط گوشیمو عوض کردم ..‌باورتون نمیشه الان یه آرامشی دارم که فقط خدامیدونه و بس..‌‌..نمازام به موقع و با خوندن نماز شب خیلی توزندگیم تغییر ایجاد شده ...مونسم شده فقط خدا ..ان شالله همه بتونن توبه واقعی کنن و به آرامش برسن.‌‌‌..ببخشید طولانی شد ...‌چون الان چند ماهه خیلی خوشحالم خواستم کلی حرف بزنم😁خدا نگهدارتون ✅شما هم داستان تحولت رو میتونی ناشناس اینجا برام بفرستی و در ترک گناه دیگران رغبت ایجاد کنی👇 https://daigo.ir/secret/6431551263