فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونجاکه سهراب گفت :
کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرش
و بیخیال نشستن
همونجارو اگه پیدا کردین به منم بگین
❇️ @azhardarisokhan
عافیت میطلبی، پای خُم از دست مده
که بلاها همه در زیرِ سرِ هشیاری است
#صائب_تبريزی
❇️ @azhardarisokhan
از هر دری سخن
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
#یاامامرضا(ع)
❇️ @azhardarisokhan
از امشب تا محرم چلّه دارم
شبی یک دور تمرین گدایی
#زهره_قاسمی
❇️ @azhardarisokhan
202030_419823478.mp3
5.76M
نقش_بر_آب
من بیهوده میخواهم از یاد تو بگریزم
ای همه هستی من، از مهر تو لبریزم
تو دریای من هستی هرگز از خود مرانم
من سالی غریبم باید با تو بمانم
بی تو چون کویر تشنه آبم
بر موج هستی چون حبابم بی قرارمو بیتابم
بی تو چون کتاب بسته ای هستم
شاخهشکستهای هستم عابر خستهای هستم
#محمد_نوری
#فریدون_مشیری
❇️ @azhardarisokhan
12.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب های مه گرفته مرداب بخت من
ای ماه جای رقص درخشنده تو نیست...
#فاضل_نظری
❇️ @azhardarisokhan
در من کوچه ایست
که با تو در آن نگشته ایم ..
سفریست
که با تو
هنوز نرفته ام ...
روزها و شب هایی ست
که با تو سفر نکرده ام ...
و عاشقانه هایی ست
که با تو هنوز
نگفته ام ....
در من حرفهایی ست
که هنوز نفس می کشند...
آرزوهایی ست که هنوز
به انجام نرسیده آمد ...
در من پاره ایی از تو می تپد...
#افشین_یداللهی
❇️ @azhardarisokhan
هرکی بهتون گفت چرا تو این گرما چای میخوری، بهش بگو:
«چون دمای درونمون از دمای بیرون بیشتر بشه و باعث میشه گرمای بیرون کمتر حس بشه»
علمی نیست
ولی مهم هم نیست
مهم چائیه هست😁
❇️ @azhardarisokhan
از هر دری سخن
هرکی بهتون گفت چرا تو این گرما چای میخوری، بهش بگو: «چون دمای درونمون از دمای بیرون بیشتر بشه و باعث
یکی از اعضای محترم فرمودن علمی هم هست😊
ممنون از توجه شما🙏🌹
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دلِ غمزدهای سوخته بود
رسم عاشق کُشی و شیوهٔ شهرآشوبی
جامهای بود که بر قامتِ او دوخته بود
جانِ عُشّاق سپندِ رخِ خود میدانست
و آتشِ چهره بدین کار برافروخته بود
گر چه میگفت که زارَت بِکُشم میدیدم
که نهانش نظری با منِ دلسوخته بود
کفرِ زلفش رَهِ دین میزد و آن سنگین دل
در پِی اش مشعلی از چهره برافروخته بود
دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله، که تلف کرد و که اندوخته بود؟
یار مَفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زَرِ ناسره بفروخته بود
گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود؟
#حافظ
❇️ @azhardarisokhan