خرّم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد آرزومندِ نگاری؛ به نگاری برسد لذت و صل نداند مگر آن سوخته‌ای که پس از دوری بسیار به یاری برسد قیمت گل نشناسد مگر آن مرغ اسیر که خزان دیده بوَد پس به بهاری برسد #حسین_دهلوی ❇️ @azhardarisokhan

طبيبانم چه‌می‌دانند دردم دردِ تنهایی‌ست تو نبضم را بگیری بی‌گمان آرام می‌گیرم #حسین_دهلوی ❇️ @azhardarisokhan

قلم به دست گرفتم، ولی چه بنویسم؟ که شرحِ بی ‌کسی ‌ام در خطوطِ پیشانی‌ست! #حسین_دهلوی ❇️ @azhardarisokhan

گفتم که مختصر بنویسم فراق چیست اما همیشه کار به طومار می‌کشد  #حسین_دهلوی 🏴 @azhardarisokhan

از دورنگی‌های مردم خسته‌ام، حق با تو بود باده پنهان در قبا دارند و قرآن در بغل... #حسین_دهلوی ❇️ @azhardarisokhan

بعد از هزار مرتبه خواهش، دم وداع چیزی نداشتم که بگویم؛گریستم... #حسین_دهلوی 🏴 @azhardarisokhan

با من قدم بزن که ببینند حاسدان این مصرع بلند به دیوان من‌رسید #حسین_دهلوی ❇️ @azhardarisokhan

دردتنهایی درون استخوان پیچیده است شرح درد از من‌مخواه این‌داستان‌پیچیده است #حسین_دهلوی ❇️ @azhardarisokhan

این جامِ دل ماست که بند است به مویی ماییم و غم عشق؛‌چه‌ سنگی! چه سبویی! #حسین_دهلوی ❇️ @azhardarisokhan

گاه دلسوز است و گاهی سخت میسوزاندم عشق گاهی مادر است و گاه هم نامادری‌ست #روزنگار، ۲۰ فروردین، زادروز #حسین_دهلوی ❇️ @azhardarisokhan

قلم به دست گرفتم ، ولی چه بنویسم؟ که‌شرح بی‌کسی‌ام در خطوط‌پیشانی‌است #حسین_دهلوی ❇️ @azhardarisokhan