.
خب روز اول اعتکاف مادر و کودک چگونه گذشت؟
اول از همه چون همه مادر بودن یه حس آرامشی داشت از اینکه بچه تو تنها نیست که مثلا سر و صدا میکنه و همه مادر ها با درک بالا از اتفاقات استقبال میکردن و این به نظرم مهمترین اتفاقه
چون قرار نیست دل مادری شکسته بشه
اول از همه بازرسی و ثبت نام انجام شد و باید بی اغراق بگم سطح انرژی بالایی بخاطر بچه ها حاکم بود و واقعا بچـــه ها از بس خوشحال بودن تا ساعـــــت 3شب نخـــــوابیدن تا چـــــراغ کامل خاموش شد واقعا تو دنـــــــیای دیگه ای ســـیر میکردن دوست های جدید، مکان جدید و...
کم کم متوجه مدیریتی میشدی که کامل مادرانه فکر میکنه چون مادر 4تا فرزنده و ریز به ریز میدونه نیاز مادر چی هــــــست برای بچه های زیر 6ماه فراهم کردن آب جوش ،بچه های بالای ۶ ماه آماده کردن غذای کمکی در طول روز ،بچه های بالای ۳سال دوبار در روز مهد کودک که مادر بتونه استراحت کنه
فراهم کردن جای تعویض پوشک،یخچال و لباس شویی و اجاق گاز که جای خودش رو داشت
گعده های تربیتی که مادر ها هرچند بخاطر بچه ها شنیده هاشون ناقص
میشد اما برگزار میشد
یه نکته جالب که قبل اعتکاف فرستاده بودن خیلی برام جالب بود و اون اینکه مادرهایی که ممکنه بچه هاشون،
ببخشید (شب ...) داشته باشن، خودتون رو از اعتکاف محروم نکنید ما اینجا یک نفر متخصص به احکام رو داریم و نیروی مخصوص برای رسیدگی به این امر و این یعنی جزئیات یعنی حضور حتی یک مادر بیشتر
ادامه داره...
#روایت_اعتکاف
نویسنده: معتکفین عزیز ازهاری
.
این اعتکاف واقعا افراد شرکت کننده اش با همه جا فرق داشتن از خانوم باردار تا مادران تک فرزند ، دو ،سه فرزندی تا نوزادی چند روزه که واقعا وقتی دقت میکردم میدیدم چقدر این مادران انرژی میزارن و اونجا بود که فهمیدم بهشت زیر پایه مادران هست یعنی چی! یک فرزند نیاز به رسیدگی داشت که فرزند دیگه بهونه خواب میگرفت و اگه مریض میشدن که... خیلی مدیریت فشرده ای بود که من فقط داشتم گوشه ای از اون رو میدیدم درسته شاید مادران اینجا نتونستن در واقع خیلی از مراسم های اعتکاف رو به ظاهر انجام بدن اما امیدوارم خدا از همگی قبول کنه
من که خودم با یه بچه ۹ ماهـــــه که روی حرکـــــت افـــــتاده بود انــــرژی زیادی صرف کردم ولی واقعا این اعتکاف به نام ما بود اما به کام بچه ها 😁
همین که بچه ها خاطرات خوبی از اعتکاف در ذهنشون ثبت شده یعنی پیروزی👌
و چی از این بهتر که هرچند کوتـــــاه اما همنشین امامزاده علی بن الحمزه بودن
#روایت_اعتکاف
نویسنده: معتکفین عزیز ازهاری