#نامه_ایی_به_پسرم
امروز ، برای اولین بار وقتی فوتبال تو با پدرت را دیدم ، علاوه بر اینکه ذوق زده بودم، اما ته دلم پر از بعض و ناراحتی شد..😥
خوشحال شدم، برای اینکه صدای خنده و شادی تو با پدرت، فضای خانه ، عطرآگین شادی شما بود..😍
ناراحت و بغض زده بودم از اینکه انگشت شصت پایت زخم شده بود و با هر بار ضربه، خون بیشتری می آمد.......🥺😥
اما همون لحظه، من و پدرت بهت حس افتخار داشتیم که برای خواسته و پیروزیت تلاش میکنی و میجنگی ...😌
*اما پسرم بدان*
وقتی تو زیاد پیروز شوی....کمی همنگرانم .... چون،اينگونه معتاد نمرههاى بيست زندگى میشوى...😞
*نور ديدهام،...*
بسيارى از جاهاى زندگى كه رقابت ميكنى فقط به فكر بُرد نباش، ..چون همیشه پیروزی نیست...
از شکستهایت هم لذت ببر، چونبعد از هر شکستی اگر برخیزی و تلاش کنی... پیروزی لذتبخشتری داری...🥰😍