#مناجات_با_خدا
#وداع_با_ماه_شعبان
بی تو ای جان جهان، جان و جهان را چه کنم؟
خود جهان می گذرد، ماندن جان را چه کنم؟
ماه شعبان و رجب، نم نم اشکی شد و رفت
خانه ابری ست خدایا! رمضان را چه کنم؟
شانه بر زلف دعا می زنم و می گریم
موسی من! تو بگو روز و شبان را چه کنم؟
صاحب "حیّ علی ... "! لقمه ی نوری برسان
سحر از راه رسیده ست، اذان را چه کنم؟
کاتبان تو مــــرا خطّ امانـــــی دادند ...
کشته ی خال توام، خط امان را چه کنم؟
کاشکی جرم عیان بودم و تقوای نهان
پیش تقوای عیان، جرم نهان را چه کنم؟
کاش می شد که سبک تر شوم از سایه ی خویش
آفتابا تو بگو! خواب گران را چه کنم؟
زخم شمشیر اگر قوت سحرگاه من است
وقت افطار ولی زخم زبان را چه کنم؟
رنجه از طعنه ی پیران پریشان نشدم
با چهل چله جنون پند جوان را چه کنم؟
غرقه ی موج رجز، گم شده ی بحر رمل
سینه خالی ز معانی ست، بیان را چه کنم؟
علیرضا قزوه
@rozeh_1
#مناجات_با_خدا
دامنم آلوده شد گرچه ز دنيا دوستى
جان به قربانت كه بخشيدى مرا با دوستى
ناسپاسم، ناپسندم، نارفيقم، يا رفيق
از تو امّا من نديدم چيزى اِلّا دوستى
مى توانستى بسوزانى، نسوزاندى مرا
اى فداى مهربانى ات كه حقّا دوستى
در جوابت يا لجاجت كرده ام يا سركشى
در جوابم يا محبّت مى كنى يا دوستى
يا زمين گيرند مردم يا زمينم مى زنند
تو بلندم ميكنى، يارب تو ما را دوستى
واقعاً ناراحت از قهر و عِتابت نيستم
ميشود محكمتر اصلاً بعدِ دعوا، دوستى
رو به قبله سجده آوردم، نجف لبّيك گفت
حق پرستى بس خلاصه شد به مولا دوستى
وصف مجنون بودن من را بپرس از فاطمه
در ميان قوم مشهورم به ليلا دوستى
دوستانت گر شهيدان حريم زينب اند
فاصله داريم ما بيچاره ها تا دوستى
از گناهت كم نكردى، كربلايت دير شد
اى دلى كه ادّعا دارى كه آقا دوستى
ميشود فهميد از بابُ الحسينِ محشرت
بيشتر از ديگران با سينه زنها دوستى
از بُنَىَّ گفتن زهرا دلِ گودال ريخت
تا قيامت تر شده هر چشمِ زهرا دوستى
محمد جواد پرچمی
@rozeh_1
#مناجات_با_خدا
وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده
وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده
اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست
در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده
دارم فراری می شوم از خود به سوی تو
در کشتی این ناخدا تنها خدا مانده
ناجی تویی راجی منم در دست های من
بی ربنا هایم فقط مشتی هوا مانده
وقتی که محرومم کنی روزی نخواهم خورد
باید بگیری دست من را که رها مانده
پوشانده ای امروز در دنیا عیوبم را
اما فَلا تَفْضَحْنیِ روز جزا مانده
از تو اگر دورم ولی نزدیک شد مرگم
در کوله ام تنها الهی قَدْ دَنا مانده
شعبان به پایان آمد و روی لبان من
وای من از فریاد لَمْ تَغْفِر لها مانده
خوبی تو آمال من را بیشتر کرده است
مِنْکَ رَجائی از وَلا تَقْطَع به جا مانده
لَمْ تَهْدِنی؟ می خواستی رسوا اگر باشم
لم تَهْدِنی؟ وقتی دلیل کربلا مانده
یک عمر قَدْ اَفْنَیْتُ عُمری بی حضور تو
پس فَاقْبَل عُذری کهدلیل روضه ها مانده
جرم زیادم پیش عفو تو چه ناچیزو
تازه عنایات علی موسی الرضا مانده
بین جهنم هم تورا فریاد خواهم زد
تاثیر اشک شوق در قاموس ما مانده
تنها محبت راه ترک معصیت گشته
با دوستت دارم جهانی روی پا مانده
مهدی رحیمی
@rozeh_1
#مناجات_با_خدا
باز هم با رحمتی مشهود بخشیدی مرا
تا که یک «العفو» گفتم زود بخشیدی مرا
اشکهایم راهیِ دریای غفران تو شد
غرق کردی بنده را در جود...بخشیدی مرا
@hosenih
بد شکستم توبه هایم را ولیکن باز هم
تا که برگشتم! شدی خشنود بخشیدی مرا
من گنهکارم ببین پرونده ام سنگین شده
گفتم و با شیوه ای پُر سود بخشیدی مرا
شد حسابم پاک و شد عشقِ تو سودِ این حساب
پاک شد هر قدر عصیان بود! بخشیدی مرا...
@hosenih
تا ابد چشم امید من به تو محدود شد
بسکه بی اندازه نامحدود بخشیدی مرا
خواند در گوشم که برگرد و نرو، توبه نکن
تا که نفْسم را کنی نابود بخشیدی مرا!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت حلول #ماه_مبارک_رمضان
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما
ما به دنبال تو میگردیم و تو دنبال ما
@hosenih
ماهِ پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه محو
رؤیت این ماه یعنی نامۀ اعمال ما
خاصه این شبها که ابر و باد و باران با من است
خاصه این شبها که تعریفی ندارد حال ما
کاش در تقدیر ما باشد همه شبهای قدر
کاش حَوِّل حالَناییتر شود احوال ما
ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیم
ماه با پای خودش آمد به استقبال ما
@hosenih
گوشۀ چشمی به ما بنمای ای ابروهلال
تا همه خورشید گردد روزی امسال ما
شاعر: #علیرضا_قزوه
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه_س_شهادت
مجنون شدم اما غم لیلا ندارم
تشنه شدم راهی سوی دریا ندارم
دیروز من را حسرت یک عمر پُر کرد
در کوله ام جز نالهء فردا ندارم
@hosenih
با آتش عصیان، همه سرمایه ام سوخت
چیزی برای محشر کبرا ندارم
من را بزن تا حال نفسم جا بیاید
اما نگو دیگر برایت جا ندارم
خشم تو هم هرچند از روی علاقه است
من طاقت ناراحتی ات را ندارم
این آخر عمری شتر دیدی ندیدی
سنگین شده پرونده ام، امضا ندارم
با اینهمه آلودگی اصلاً نگفتی
کاری به کار نوکر زهرا ندارم
بین نجف جان مرا باید بگیری
چون حاجتی جز دیدن مولا ندارم
دنیای بی کرببلا یعنی جهنم
بی کربلا امیّد به دنیا ندارم
مهمانی تو آمد و کاری نکردم
دیگر سلاحی غیر گریه ها ندارم
وا کن گره های مرا جان رقیه
آن دختری که گفت من بابا ندارم
با لکنت روی زبانش گفت عزیزم
حالا که با سر آمدی، من پا ندارم
@hosenih
حالا که دیدم سوخته تر بودی از من
دیگر گلایه از سر سقا ندارم
این شهر را روی سر خود می گذارم
هرچند از ضرب لگدها، نا ندارم
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت حلول #ماه_مبارک_رمضان
گشوده اند درِ رحمت الهی را
فزوده اند بساط زیاده خواهی را
تباه میکند این فیض هر تباهی را
سفید میکند این لطف هر سیاهی را
بیا که هر نفست را خدا خریدار است
بیا که فرصت خوبی برای دیدار است
@hosenih
به هر زبان که دلت خواست دلربایی کن
بیا به رهگذر بندگی، خدایی کن
غریبه نیستی ای دوست آشنایی کن
بخند و پنجره را باز کن، رهایی کن
اگر اراده کنی راه آسمان باز است
ببند بار سفر را که وقت پرواز است
اگر چه خوبی اگر چه بدی خوش آمده ای
قدم به خانه رحمت زدی خوش آمده ای
مقیم خوب ترین مقصدی خوش آمده ای
به میهمانی حق آمدی خوش آمده ای
گذشت هر چه که بودی رسیده وقت اذان
وضو بگیر و دو رکعت نماز توبه بخوان
دو قطره اشک ندامت گره گشا گردد
دلت به نور خدا غرق در صفا گردد
همین که در دل تو پای عشق وا گردد
محیط سینه ی تو خانه ی خدا گردد
به هر طرف بروی کعبه پیش رو داری
به هر غزل فقط از عشق گفتگو داری
در این زیارت دلخواه تشنه باید بود
به حال خوب سحرگاه تشنه باید بود
در این مسیر الی الله تشنه باید بود
چنان حسین در این راه تشنه باید بود
نیایش از لبِ لب تشنه ها شنیدنی است
به زیر بار بلا حال عشق دیدنی است
@hosenih
حسین دید به وقت نماز داور را
که هدیه داد به الله اکبر، اکبر را
چراغ راه خدا کرد خون اصغر را
که دستگیر شود رهروان دیگر را
قسم به خون علی اصغرش که تابنده است
هنوز دین خدا از قیام او زنده است
شاعر:حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
به این طریق خدایی کسی کجا بکند
که ما خطا بنماییم او عطا بکند
نه بندگی نه رفاقت نه عاشقی کردیم
برای کار نکرده چه لطف ها بکند
@hosenih
همیشه بر همه باریده و ندیدم من
برای رحمت خود خوب و بد سوا بکند
در انتظار گدا نیست تا که در بزند
به هر کجا که گدا هست سفره وا بکند
برای آن که به معراج بنده را ببرد
میان کرببلا عرش را بنا بکند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که قبل بندگی ات او به تو عطا بکند
منی که همت توبه ندیده ام در خویش
مگر خدا زگناهان مرا جدا بکند
مگر به حق علی و به حق آل علی
به این امید نگاهی به سوی ما بکند
@hosenih
چه فرق میکند آن کس که معرفت دارد
علی علی بکند یا خدا خدا بکند
چه می شود که بمیرم کنارشش گوشه
عجب خیال خوشی کرده ام خدا بکند
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
تا ببینم رحمت پروردگار خویش را
میشمارم باز جرم بیشمار خویش را
روز و شب فرقی ندارد پیش من چون با گناه
تیره کردم آسمان روزگار خویش را
@hosenih
هر زمستان رفت، آمد یک زمستان دگر
چون به دست خود خزان کردم بهار خویش را
هیچکس مانند تو خیر و صلاحم را نخواست
کاش دستت میسپردم اختیار خویش را
از همان روز ازل باید خدایی میشدم
در حریم یار میجُستم دیار خویش را
کاش دست مهربانت سایهبان من شود
تا بپوشانم خطای آشکار خویش را
صحبت از عفو و بزرگی و کرامت میشود
تا به سمت تو میاندازم گذار خویش را
تو یقیناً میشناسی خوبتر از من مرا
من نمیدانم صلاح کاروبار خویش را
عهد میبندم نباشم غافل از اعمال خود
باز یادم میرود قول و قرار خویش را
کاش میفهمیدم این آلودهدل من نیستم
حال که عمری کشیدم انتظار خویش را
بس که سر زد از من رسوا خطا و اشتباه
عاقبت از دست دادم اعتبار خویش را
پیله کرده نفس امّاره به جسم و روح من
کاش روزی بشکنم قفل حصار خویش را
آبرو بخشیدی و من آبرو بردم فقط
در میان خلق کم کردم عیار خویش را
خواب غفلت آمد و خود را به چشمم عرضه کرد
در عوض دادم دل شبزندهدار خویش را
چندقطره اشک و دست خالی و چشمان تر...
با خودم آوردهام داروندار خویش را
بین زندان گناهان یاد تو افتادهام؛
تا مگر پیدا کنم راه فرار خویش را
@hosenih
"یا الهَ العالَمین إِغفِر ذُنوبی بِالحُسِین"
هرچه باشم روی لب دارم شعار خویش را
**
ای که با لبهای تشنه قتل صبرت کردهاند...
زینب از کف داده بعد از تو قرار خویش را
شاعر: #مجتبی_خرسندی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت حلول #ماه_مبارک_رمضان
ماهی به روشنایی رحمت دميده است
مهمانی خدای تعالی رسيده است
بربندگان سائل خود بانی وجود
خوانی به وسعت كرم و جود چيده است
@hosenih
چون گُل شكفته اند تمامی مؤمنان
زيرا نسيم رحمت يزدان وزيده است
درحيرتم چگونه بيايم، كه ميزبان
زين ميهمان غمزده خيری نديده است
ازبس كه شعله ورشدم ازآتش گناه
اشكم به روی چهره، زخجلت چكيده است
رسوا نكرده است مرابين خاص و عام
پرده به روی معصيت من كشيده است
عمری اسير پنجه ی نفس و گنه شدم
رنگي به رُخ ندارم و رنگم پريده است
روكرده ام به رأفت پروردگار خويش
آوای ربنای مرا او شنيده است
باورنمی كنم! كه شدم تحبس الدعا
زيراخدا مرا به سوی خودكشيده است
@hosenih
سیراب می شودزکوثر رحمت هرآن كسی
ازجام عفو ورحمت يزدان چشيده است
غافل مشو «وفایی»ازين مه ،كه كردگار
اين ماه را برای عفوگنه برگزيده است
شاعر: #سيدهاشم_وفايي
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت حلول #ماه_مبارک_رمضان
بیشتر گریه تسلای دل سوزان است...
چون بیابان که نیازش به نم باران است
میکده باز شد و زود دویدم داخل
گفته ساقی سه دهه نوبت سرمستان است..
@hosenih
گفتم اول نروم! آخر خطم دیگر!
مادرم گفت برو! خالق تو رحمان است
رمضان است خدا بنده نوازی کرده
سفره ها باز شده خانه پر از مهمان است
خوب و بد ریزه خور حضرت حجت هستیم
پای باباست همش! طفل اگر نادان است
نوکر آن ست که ازخویش دعایی نکند
آنچه را خواسته ارباب دعایم آن است
سی شب ماه خدا را به علی بخشیدند
گریه هرشب ما هدیه ی آقا جان است
ما دراین ماه مبارک به هوای نجفیم
دلمان وقت مناجات دم ایوان است
گره کور مرا دست رقیه بدهید
هرچه سختی ست به یُمن نفسش آسان است
روزه ام روضه اگر داشت خدا میخردش
خُرم آن دیده که در روضه فقط گریان است
دم افطار من از آب سوالی دارم
آب!دیدی چقدر کام حسین عطشان است؟
@hosenih
تشنه ای ماند و سپاهی که همه سیراب اند
دشنه هم سوخت دلش!شمر ولی خندان است
سمت گودال نرو حضرت زهرا اصلا!
خاک عالم به سرم، یوسف تو عریان است
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#مناجات_با_خدا_مناجات
عبدم ولـی عبـد گنهکار
هم روسیاهم هم گرفتار
معبود من ای حیّ دادار
من بنـدۀ عاصی، تو غفار الغوث خلّصنا من النّار
دستـم بگیــر از پا نشستم
یک عمر عهدم را شکستم
عفو تو باشد بـود و هستم
یارب تو آبرویم را نگهدار الغوث خلّصنا من النّار
من خستــه از بـار گنـاهم
مویــم سفیـد و روسیـاهم
این عفو تو این اشک و آهم
بـاز آمـدم با جرم بسیار الغوث خلّصنا من النّار
اگـرچـه مستحـق نـارم
روزم شده چون شام تارم
مولا علی را دوست دارم
بـر حـرمت حیـدر کرّار الغوث خلّصنا من النّار
یا سیـدی تـا زنـده هستم
از عفو تـو شرمنـده هستم
شرمنده زین پرونده هستم
خواندم تو را با این دل زار الغوث خلّصنا من النّار
از جرم بسیارم چه گویم؟!
حتـی نیاوردی بـه رویم
پیوستـه دادی آبــرویم
در بین خلق ای حیّ دادار الغـوث خلّصنا من النّار
یـارب یـارب یـا الهـی
بر جرم سنگینم گواهی
من بیپناهم تـو پناهی
من معصیتکارم تو ستّار الغوث خلّصنا من النّار
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
مناجات با خدا
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar