eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اگر با غصه وغم هم ندیمی غبار غم رسد با هرنسیمی @hosenih بیا همراه با مهدی بگوئیم «یتیمی درد بی درمان یتیمی» ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آن که رخسارۀ او رنگ محبّت دارد نور توحید بود آن چه به طلعت دارد بی وضو جن و ملک نام نکویش نبرند نام او نزد خدا عزّت و حُرمت دارد @hosenih نام او هست صفا بخش دل اهل جهان که به اندازۀ فردوس طراوت دارد اوست خورشید نبّوت که ز روز خلقت مهر او در دل هر ذرّه اقامت دارد این همان محیی دین است که از روز ازل به روی شانۀ خود مُهر نبّوت دارد این همان سرو سرافراز و همیشه سبز است که به سر در همه جا ابر کرامت دارد این همان واسطۀ مبدأ فیض ازلی است که ز انوار خدا نور بصیرت دارد @hosenih این همان سورۀ نور است به قرآن مبین که دراین آیه خداوند بشارت دارد این همان شاخۀ طوباست که در فردوس است این همان عطر نفیس است که جنت دارد کرد خورشید نبّوت ز حرا تا که طلوع آسمان دید به رخ نور هدایت دارد همه ذرّات در آن روز به حیرت دیدند که به قدقامت خود شور قیامت دارد سند روشن توحید پرستی با اوست همرهش مژده ای از صبح سعادت دارد در ره عشق سبکبال ترین عاشق اوست گرچه بر شانۀ خود کوه رسالت دارد تا به معراج خدا سیر وسفر کرد شبی آن که جبریل به او عشق و ارادت دارد @hosenih در حرمخانۀ حق محرم اسرار خداست با خدا شب همه شب اوست که خلوت دارد اوست پیغمبر رحمت که به پای میزان برهمه اهل جهان لطف و عنایت دارد ای وفائی به گل روی محمّد صلوات بُردن نام رسول است که لذّت دارد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 همراه نسیم کز جنــان می آید عطر علوی به باغ جان می آید با آمــدن کــریم آل یـاسین بانگ از آسمان می آید شاعر: @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ درد بسیار است و درمانش کجاست با که باید گفت، در این جامعه آه باید گفت ،می ترسم شود ضایعه تبدیل بر یک فاجعه جامعه از بی حجابی پرشده چشمۀ غیرت مگر خشکیده است زین همه بی دردی و بی غیرتی از رگ هر شیعه خون جوشیده است @hosenih دل که از گرد گنه گردد سیاه زندگی را بر سیاهی می برد عاقبت ای سیل ویرانگر بدان هستی ات را تا تباهی می برد شرم می آید مرا اما بدان بی حجابی شیوۀ حیوانی است پوشش زیبای ایمان و شرف بهترین تصویری از انسانی است مکتب ما درس عزت می دهد خواهر من بی حجابی ذلت است قیمت گوهربدست گوهری است ارزش هر زن حجاب و عفت است گفت پیغمبر که در راه خدا هرکه کوشد حق نویدش می دهد هر زنی که پایبند عفت است لطف حق اجر شهیدش می دهد خواهرم باید چنین باور کنی چادر تو انزوا، پاگیر نیست تا کجا رفتی نمی دانم ولی زود اگر برگردی از ره، دیر نیست ای مسلمان در پناه اهلبیت خویش را بر حکم دین تسلیم کن کار و رفتار و حجاب خویش را خوب با احکام دین تنظیم کن گر برای خویش خیری خواستی این دعا ی تو برای ما همه است ای مسلمان از پی هرکس مرو بهترین الگوی هر زن فاطمه است هیچ میدانی که بهر حفظ دین درد هایی روز و شب زهرا کشید فاطمه در راه این روشنگری پشت در فریاد واویلا کشید زینبش شد قافله سالار نور آه را بر اشکهای گرم بست با کلام و خطبه های آتشین راه را برمردم بی شرم بست آه ،در بین هیاهوهای جنگ درتهاجم بر حریم خیمه ها کودکی با گریه می گفت عمه جان معجری داری برای سر مرا @hosenih هیچ میدانی حسین بن علی آنکه با خون، عزم دشمن را شکست با ورود اهلبیت او به شام چشم خود را در میان تشت بست با چنین احوال من شرمنده ام منت از اشک ندامت می کشم ای «وفایی» لب فرو بند و مگو دیگر از مهدی خجالت می کشم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نام گرامی‌اش اگر عبدالعظیم بود عبد خدای بود و مقامش عظیم بود گر از کرامتش همه کس فیض می‌برد از نسل خاندان امامی کریم بود عطر حدیث آل رسول از لبش چکید در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود @hosenih تنها نبود پیک خوش‌الحان باغ عشق پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود آموخت درس بندگی از اهل‌بیت نور محبوب پیشگاه خدای علیم بود غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ‌کس در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب دست نوازشی به سر هر یتیم بود گل‌سیرتان عشق به مدحش سروده‌اند اخلاق او لطیف‌تر از هر نسیم بود پیوسته او به منزل مقصود می‌رسید زیرا صراط زندگی‌اش مستقیم بود هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز در سایۀ امید و ولایت مقیم بود @hosenih پروانۀ بهشت به دستش دهد خدا هر کس که زائر حرم این کریم بود هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت این بوستان عشق، بهشتی‌شمیم بود عبد حقیرِ اوست «وفایی» اگر چه باز دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر که را مهر تو ای دوست عطایش نکنند عاشق وشیفتۀ کرببلایش نکنند پای میزان قیامت چه تهی دست بود آنکه را گوهر مهرتو عطایش نکنند @hosenih به حریم تو که شد کعبۀ مقصود قسم دل بی عشق تورا قبله نمایش نکنند به حرمخانۀ عشق تو کجا ره یابد هرکه را درره تو آبله پایش نکنند کی غنی می شود ایدوست دل مسکینم بردر خانۀ تو گرکه گدایش نکنند هرکه امروز نبندد کمرخدمت تو به جزا با نظر لطف صدایش نکنند @hosenih دل اگرنیست گرفتار کمند غم تو روز محشر زغم وغصه رهایش نکنند همۀ عمرطلب کرد «وفائی» زخدا که زدرگاه تو یک لحظه جدایش نکنند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خواندی حدیث خود را، هیهات منّا الذله پیچید بین صحرا ، هیهات منّا الذله تو فاطمی سرشتی، با خون خود نوشتی در موجی از بلایا ، هیهات منّا الذله @hosenih تو حیدری مرامی، تو حجتی ، امامی گفتی به پیش اعدا ، هیهات منّا الذله خون و شرف به پیکار، در روز عشق و ایثار یکجا شده است معنا ، هیهات منّا الذله تو جوشش جهادی، بر نیزه تکیه دادی پر گشت از تو صحرا ، هیهات منّا الذله هم روی خاک صحرا ، هم پیش چشم زهرا بنوشت خون سقا ، هیهات منّا الذله با داغ اکبر تو ، با خون اصغر تو حک شد به آسمان ها ، هیهات منّا الذله با نغمۀ رضائک ، صبرا علی بلائک گفتی تو در مصلا ، هیهات منّا الذله ای در گلوی نیزه، حتی به روی نیزه پیچید از تو آوا، هیهات منّا الذله در راه دین و مکتب، می خواند خطبه زینب با ما رأیت و الا... ، هیهات منّا الذله با همت و نگاهت، با پیروی ز راهت شد ذکر ما به هرجا ، هیهات منّا الذله @hosenih روز ظهور مهدی ، با عشق و با هم عهدی باشد شعار دنیا ، هیهات منّا الذله خورشید آشنایی، شدنغمۀ "وفایی" در سایۀ تولا ، هیهات منّا الذله ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بوی نفحات می رسد در بهمن نور و جلوات می رسد در بهمن یکباردگر چه انقلابی برپاست عطر صلوات می رسد در بهمن * فجری که بهار را چنین زیبا کرد درسینه امید و عشق را معنا کرد گلبانگ سلام و صلوات مردم پیروزی انقلاب را امضا کرد * برخاست شمیم جانفزا با صلوات پُرگشت تمامی فضا با صلوات این پرچم انقلاب باید برسد بردست امام عصر ما با صلوات شاعر: @dobeity_robaey
به مناسبت حلول ماهی به روشنایی رحمت دميده است مهمانی خدای تعالی رسيده است بربندگان سائل خود بانی وجود خوانی به وسعت كرم و جود چيده است @hosenih چون گُل شكفته اند تمامی مؤمنان زيرا نسيم رحمت يزدان وزيده است درحيرتم چگونه بيايم، كه ميزبان زين ميهمان غمزده خيری نديده است ازبس كه شعله ورشدم ازآتش گناه اشكم به روی چهره، زخجلت چكيده است رسوا نكرده است مرابين خاص و عام پرده به روی معصيت من كشيده است عمری اسير پنجه ی نفس و گنه شدم رنگي به رُخ ندارم و رنگم پريده است روكرده ام به رأفت پروردگار خويش آوای ربنای مرا او شنيده است باورنمی كنم! كه شدم تحبس الدعا زيراخدا مرا به سوی خودكشيده است @hosenih سیراب می شودزکوثر رحمت هرآن كسی ازجام عفو ورحمت يزدان چشيده است غافل مشو «وفایی»ازين مه ،كه كردگار اين ماه را برای عفوگنه برگزيده است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شبی که عشق به دستش عنان راحله داشت ز راه دور یتیمی نظر به قافله داشت @hosenih دلش به همره آن کاروان سفر می‌کرد ز کاروان اسیران اگرچه فاصله داشت ز رنج و درد غم او هم اینقدر گویم به پای کوچک و مجروح خویش آبله داشت به جرم عشق چو مادر ز خصم سیلی خورد وگرنه کار کجا او به جنگ و غائله داشت چو دید فاطمه را سر نهاد بر پایش ز دست دشمن ظالم به مادرش گله داشت شبانه زینب مظلومه بهر گمشده‌اش دعا به درگه حق در نماز نافله داشت @hosenih زیارت حرمش رار ز حق طلب می کرد که از رقیه «وفائی» امید این صله داشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
اگرچه زخم سرش را تمام مي ديدند ولي ز زخم عميق دلش نپرسيدند كسي نخواست بپرسد چرا سرش بشكافت اگرچه مردم بي درد كوفه مي ديدند @hosenih شبي نخفت علي از غم جهالت خلق ولي تمامي آنان ز جهل خوابيدند بهار عمر علي شد خزان و گل نشدند دوباره در ره او خار فتنه پاشيدند نرفت رنگ سياهي بُرون از آن دل ها زداغ سُرخ علي گر سياه پوشيدند به غير اهل ولايت، هنوز هم آنان اسير وسوسه و اهل شك و تريدند عليست چون شب قدر خدا كه اين مردم ز قدر و منزلتش نكته اي نفهميدند علي حقيقت عدل است و تا ابد زنده است ولی تمامی آنان زجهل خوابیدند خداگواست كه در كربلا همين مردم گُلان باغ علي را به نيزه ها چيدند @hosenih چه روزگار غريبي بُود كه بعد از او به اشك زينب او اهل كوفه خنديدند دلم گرفته «وفایی» بیاکه گریه کنیم به احترام غمی که به شیعه بخشیدند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای آن که نور عشق و شرف در جبین توست روشن سرای دل زچراغ یقین توست تو حمزه ای و آینه ی جان مصطفی عشق و امید در همه جا همنشین توست در یاری رسول خدا، جان دشمنان آتش گرفته از نفس آتشین توست مهر رسول نور تو را برده سوی نور این رشتۀ سعادت و حبل المتین توست بر روی مرگ خنده زدی در شب وداع تا گفت مصطفی که شب آخرین توست ای سرو سربلند و سرافراز باغ دین از چه به خاک غم ،سر شور آفرین توست ازآن زمان که ریخته خونت به روی خاک صحرای لاله زار احد شرمگین توست ای مصحف عظیم رشادت ، شهادتت حسن ختام و مطلع فصل نوین توست از اشک فاطمه زدل خاک گل دمید آن جا که زیر خاک تن نازنین توست آمد احد«وفایی» وگفتا که این حریم تصویری از شجاعت و عزم متین توست 🔸شاعر: ____________________________
. بس که بود دلربا، زمزمۀ یاحسین داده به دل ها صفا، زمزمۀ یاحسین مثل نسیم سحر،عقده گشایی کند باز دل خسته با، زمزمۀ یاحسین اوج دهد نام او، به عرش اعلا مرا برد مرا تا خدا، زمزمۀ یاحسین چونکه دل عاشقم، تنگ حریمش شود می بردم کربلا، زمزمۀ یاحسین حسین نام ورا، صدا زند در جزا هرکه کند درعزا، زمزمۀ یاحسین بس که مقدس بود، بین سماواتیان کرده هیاهو به پا، زمزمۀ یاحسین هرکه به راه خدا، شهید شد کربلا داشت به خاک بلا، زمزمۀ یاحسین ازحرم وقتلگه، تا دم آخر بود عمۀ سادات را، زمزمۀ یاحسین غریب مادرحسین، زمزمۀ فاطمه است نغمۀ اهل ولا، زمزمۀ یاحسین منتقم خون او، روز ظهورش کند به اشک وشور و نوا، زمزمۀ یاحسین کاش که پیک اجل،چون که «وفایی»رسد بسته شود چشم با، زمزمۀ یاحسین ✍ ویا به .👇
ابرهای رحمت حق درّ و گوهر ریختند نقد هستی را به خاک پای حیدر ریختند شب نشینان فلک از چشم گوهر بار خویش بهر فیض خاکیان از شوق گوهر ریختند @hosenih در چنین شب آرزومندان ز شور اشتیاق صد هزاران دل به پابوسی دلبر ریختند ساقیان بزم عشق و شور و مستی از شعف عاشقان را شهد شیدائی به ساغر ریختند در شب تزویج زهرا با علی از آسمـــان قدسیان گل بر سر زهرا و حیدر ریختند تا که چشم مهر و مه افتاد بر انوارشان بر نثار راه آنان نقره و زر ریختند در فلک خیل ملائک بال بر هم می زدند پیش پای شمع دل پروانه سان پر ریختند در بهشت آرزو از یمن این پیوند نور حوریان گل در کنار حوض کوثر ریختند @hosenih از درخت سبز طوبی بر محبّان علی برگه آزادی از غوغای محشـر ریختند ای «وفائی» ماه و خورشید فلک از آسمان در قدوم مهر و ماه عشق اختر ریختند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای مدینه سوی تو با دیدۀ تر آمدم با برادر رفته بودم، بی برادر آمدم ای مدینه دربرویم وامکن راهم مده چون که بی امید جان خود براین درآمدم ای مدینه تاکه گویم شرح حال خویش را همچو مادر برسر قبر پیمبرآمدم ای مدینه همره یک کاروان رنج وملال سوی تو با کودکان ناز پرور آمدم ای مدینه سوختم از آتش داغ حسین چون پرستویی مهاجر گرکه بی پرآمدم کاخ استبداد را با خطبه ام آتش زدم دشمنان را ناتوان دیدم ، توانگر آمدم وقت رفتن قاسم وعباس واکبر داشتم بی علی اکبرو عباس واکبر آمدم دیده ام خونین بدن گلهای باغ عشق را ازکنار گلشنی در خون شناور آمدم یوسف آل علی را دشمنان کشتند ومن همره پیراهنش با دیدۀ تر آمدم گرکه ریزم برسر خود خاک غم،عیبم مکن کزکنار پیکری صد چاک وبی سر آمدم گرکه نشناسد مرا عبدالله جعفر بگو زینبم من کز سفر با دیدۀ تر آمدم با «وفایی»کزخودم دادم نشان، ازاین دیار اشک ریزان رفتم و،با دیدۀ تر آمدم
نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود عبد خدای بود و مقامش عظیم بود گر از کرامتش همه کس فیض می برد از نسل خاندان امامی کریم بود عطر حدیث آل رسول از لبش چکی ددر مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود آموخت درس بندگی از اهل بیت نور محبوب پیشگاه خدای علیم بود غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب دست نوازشی به سر هر یتیم بود گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود پیوسته او به منزل مقصود می رسید زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود هفتاد و نه بهار ز عمرش گذشت و باز در سایه امید و ولایت مقیم بود در گلشن همیشه بهار حریم او هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت این بوستان عشق بهشتی شمیم بود پروانه بهشت به دستش دهد خدا هر کس که زائر حرم این کریم بود عبد حقیر اوست "وفایی" اگر چه باز دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود 🔸شاعر: ___________________
نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود عبد خدای بود و مقامش عظیم بود گر از کرامتش همه کس فیض می برد از نسل خاندان امامی کریم بود عطر حدیث آل رسول از لبش چکی ددر مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق پرهیزگار و عابد و زاهد، حکیم بود آموخت درس بندگی از اهل بیت نور محبوب پیشگاه خدای علیم بود غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس در عمر خویش صاحب طبعی سلیم بود لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب دست نوازشی به سر هر یتیم بود گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود پیوسته او به منزل مقصود می رسید زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود هفتاد و نه بهار ز عمرش گذشت و باز در سایه امید و ولایت مقیم بود در گلشن همیشه بهار حریم او هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت این بوستان عشق بهشتی شمیم بود پروانه بهشت به دستش دهد خدا هر کس که زائر حرم این کریم بود عبد حقیر اوست "وفایی" اگر چه باز دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود 🔸شاعر:
آتش افتاده به جان همه، اما چه شده؟ همه جمعند در خانه ی مولا چه شده؟ آسمان ناله زدو گفت درآن جا چه شده؟ فاطمه پشت در افتاده خدایا چه شده؟ دودی از آتش آن «در» به سماوات رسید گل یاس نبوی را چه جراحات رسید به فلک ناله ای از مادر سادات رسید که! خبر داشت که درعالم بالا چه شده؟ آسمان دید که برعرش، طنین افتاده شعله بربال وپر روح الامین افتاده غنچه پرپر شده و گل به زمین افتاده وای فضه توبگو پهلوی زهرا چه شده؟ فضه می‌گفت که از چشم گهربار بپرس من نگویم چه شده، از درودیوار بپرس فاطمه روی زمین است، زمسمار بپرس آه مسمار درِ خانه، دراین جا چه شده؟ درهیاهو که همه فتنه گران همدستند ناگهان آتش و بیداد به‌هم پیوستند عده ای دست علی را به طنابی بستند بی حیا مردم بی شرم، شمارا چه شده؟ گرچه مأمور به صبر است، تواناست علی در برِ کوه مصیبات، شکیباست علی خیز ای فاطمه ازجای، که تنهاست علی خیز ازجا و ببین حرمت مولا چه شده؟ نظر گل به سوی خرمنی از خار افتاد مثل آتش به دل اهل ستمکار افتاد بازوی فاطمه با ضربتی از کار افتاد یارتنهای علی در بر اعدا چه شده؟ به خداوند ،گل لم یزلی زهرا بود درشب غربت وغم، نورجلی زهرا بود تا دمِ جان، همه‌جا یار علی زهرا بود ای «وفایی» چه بگویم گل طاها چه شده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به صوت حجازی بخوان ای بلال بگو بهر زهرا اذان ای بلال بیا با اذان گفتن دلکشت قدم زن به بام جهان ای بلال سکوت مدینه شکسته شود اگرتو گشائی زبان ای بلال توتنها اذان گوی پیغمبری بگو باردیگر اذان ای بلال شهادت بده برغریبی ما به همراه اشکی روان ای بلال بگو تابه سجاده ی سرخ اشک کنم درد دل را بیان ای بلال دلم تنگ بابا شد و پشت مـن شد از بار هجران کمان ای بلال شده حمله ور بعد کوچ بهار به گلزار عمرم خزان ای بلال زبیداد گلچین ظالم ، هنوز بود برتن من نشان ای بلال امامم علی گرچه درمحنت است کند درد خود را نهان ای بلال غم غربت جانگداز علی رُبود ازکف من عنان ای بلال به پاس غم و غربتش روزوشب برآرم ز جانم فغان ای بلال ادامه بده این اذان را که من دهم با اذان توجان ای بلال به رسم عیادت گل از باغ طبع «وفایی» دهد ارمغان ای بلال شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای کشتی شکسته که پهلو گرفته ای برگو چرا تودست به پهلو گرفته ای گل را خدا برای سرور آفریده است ای گل چرا به غصه وغم خو گرفته ای گاهی زدرد شانه زدل آه می کشی گاهی زدرد، دست به بازو گرفته ای ازماجرای کوچه نگفتی به من بگو اکنون چرا زمحرم خود رو گرفته ای دیوار گشته است عصای تو باز هم بینم که دست برسر زانو گرفته ای دیشب نماز نافله ی تو نشسته بود دیدم که دست خویش به پهلو گرفته ای هرگه که دربه روی علی باز می کنی خوشحال می شوم که تو نیرو گرفته ای رنگی زداغ گرکه «وفایی» به شعر توست چون لاله ها زباغ ولا بوگرفته ای شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e