💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#مناسبتهای_شیعی_روضه
هستیم ما گدای امامان بی حرم
پاینده از دعای امامان بی حرم
شوق کبوتر دل ما شیعیان شده
پرواز در هوای امامان بی حرم
شکر خدا که روزی ِ خود را گرفته ایم
از سفره ی عطای امامان بی حرم
پُر می شود ز هیزم دوزخ مسلّماً
قلبی که نیست جای امامان بی حرم
ما از حساب روز قیامت رها شویم
با یک نخ عبای امامان بی حرم
شد منصب حقیقی هر شیعه نوکر و
گریه کن ِ عزای امامان بی حرم
اینان شهید کینه و زهر جفا شدند
جان های ما فدای امامان بی حرم
در زندگی غریب و پس از مرگ هم غریب
کم نیست غُصّه های امامان بی حرم
نه سایبان،نه صحن و سرا و نه خادمی
غم گشته آشنای امامان بی حرم
دل های ما به کوری آل سعود پست
شد صحن باصفای امامان بی حرم
گویا خراب شد حرم باصفایشان
تا دل شود سرای امامان بی حرم
ایوان طلا و صحن وضریحی میان قلب
شد ساخته برای امامان بی حرم
️عبدالمحسن
مناسبتهای شیعی
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#مناسبتهای_شیعی_روضه
خون شد دل اهل مدینه
وهابیون از ظلم و کینه
باردگر بهانه کردند
خون دل هربیگانه کردند
بقیع را ویرانه کردند
آجرک الله یابن زهرا ۳
قلوب شیعه گشته صد چاک
بقیع شده یکسان باخاک
زین غم دل شیعه کباب است
قبور اهل بیت خراب است
مرقدشان در آفتاب است
آجرک الله یابن زهرا
دلها غمین شد زین مصیبت
زین غم عزا گرفته امت
اندر جنان سوزد پیمبر
ناله زند همراه حیدر
با سوز دل زهرای اطهر
آجرک الله یابن زهرا
عالم شده زین غم قیامت
یابن الحسن سرت سلامت
شیعه بدون تو چه تنهاست
بر روی شانه کوه غم هاست
منتظرت حضرت زهراست
آجرک الله یابن زهرا
قبورآل الله زکینه
گشته خراب اندر مدینه
آن نانجیبان ظالمانه
قبر ائمه وحشیانه
تخریب کردند بی بهانه
آجرک الله یابن زهرا
با یاد غمهای مدینه
گویم سخن ازسوزسینه
شعله کینه زد زبانه
آتش زدند بر درب خانه
شد باز در،چه وحشیانه
آجرک الله یابن زهرا
ای وای از غربت مادر
در پیش دیدگان حیدر
دشمن به زخم اونمک زد
بر فاطمه از کین کتک زد
بر روی او مهر فدک زد
آجرک الله یابن زهرا
جان حسن رسیده بر لب
سوز حسین با اشک زینب
فاطمه آن در یگانه
غسل و کفن گشته شبانه
شددفن جسمش مخفیانه
آجرک الله یابن زهرا
یعقوبیان رضا
مناسبتهای شیعی
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_مسلم__ع__روضه
برگرد آقا کوفه جای آمدن نیست
مخروبه های شهر جای یاسمن نیست
اینجا زمانی عطر و بویی از علی داشت
جان خودم یک ذره بوی بوالحسن نیست
این ها تماما نامه هاشان کذب محض است
دیدم که اینجا یک نفر هم پشت من نیست
خوب است آدم در دیار خود بمیرد
برگرد آقا مکه؛ اینجا که وطن نیست
نگذار دلشوره وجودش را بگیرد
چون کوله بار خواهرت غیر از محن نیست
باشد بیا ؛ اهل و عیالت را نیاور
آقای من ولله کوفه جای زن نیست
من بیشتر فکر حضور دخترانم
چون در میان کوفه کم دست بزن نیست
این ها تماما با تو قصد جنگ دارند
با اصغرت هم جنگ این ها تن به تن نیست
اینجا حیا و غیرت و ایمان ندارند
می بینی آخر بر تنت هم پیرهن نیست
برگرد ؛ اینجا صحبت از قتل است و غارت
پایان کار خیمه ات جز سوختن نیست
حضرت مسلم (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#مناسبتهای_شیعی_روضه
بهارم بيا....يه عمره دلامون خزونه آقا
بهارم بيا....دل شيعه اين روزا خونه آقا
بهارم بيا....كي جز تو غمم رو ميدونه آقا
بهارم بيا...
چقدر زندگي بي... تو-برا نوكرت سَ...خته
بيا كه فقط اين.... دل-آقا با تو خوشبخته
گريونم.../نذار فكر كنن شيعه بي صاحبه
گريونم..../ازينكه يه عمري آقام غائبه ٢
واويلا ، بيا مهدي ٣
دلامون غمه....آقا بسّه دوريه تو اينهمه
دلامون غمه....كجاس مقبره خاكيه فاطمه
دلامون غمه.....كي جز تو برا فاطمه مرهمه
دلامون غمه....
تا ميري بقيع آقا-ميشه هِي پرت خاكي
تموم بقيع مثل-پَرِ مادرت خاكي
گريوني.../هنوز ميشنوي ناله ي مادر و
گريوني.../هنوزم ميبيني غم حيدر و ٢
واويلا.... ، بيا مهدي... ٣
بيا دلبرم....بيا كه از عالم بريده دلم
بيا دلبرم....تو رو جون زينب آقاجون قسم
بيا دلبرم.....به مشك و به چشم و به صاحب عَلَم
بيا دلبرم....
غريبن امامامون-تو خاك بقيع اما
كفن دارن و از نِي-سراشون نرفت بالا
اربابم..../با لبهاي خشك و تنِ خورده چاك
توگودال.../سه روز زير آفتاب داغ و رو خاك
واويلا... ، حسين جانم ٣
مناسبتهای شیعی
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#مناجات_با_خدا_مناجات
بگذار دلیلِ هر ثوابم برسد
نگذار به چشم ِ خسته خوابم برسد
باید به گدایی بنِشینم بیدار
تا خیرِ کثیر در کتابم برسد
تا در سکَرات و قبر و پایِ میزان
آن عشقِ قسم خوردۂ نابم برسد
بیتاب ترینم! برِسانش! تا که...
قدری به من و حالِ خرابم برسد
ایکاش نجاتم بدهد، نگذارد-
پیش همه مأمورِ عذابم برسد
پیشِ همه داد میزنم: «کاری کن»
ایکاش به محضرش خطابم برسد
یارب نگذار عاقبت با دستِ
دربانِ جهنّمت طنابم برسد
میترسم و بگذار که هنگام سؤال
در حشر به دادِ هر جوابم برسد
عمریست که با هم سر و سرّی داریم
بگذار حسین(ع) به حسابم برسد!
مرضیه عاطفی
مناجات با خدا
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_صادق__ع__روضه
کسی که وحی درآیینه کلامش بود
حدیث نور به لب ها علی الدوامش بود
نگین چمبرافلاکیان صداقت اوست
که صدق پرتوی از چلچراغ نامش بود
نیایش سحراو شمیم جنت داشت
سپیده چشمۀ نوری ز هر سلامش بود
به پاس رویش اندیشه های ناب بشر
قیام علمی او برترین قیامش بود
به راه شر مرو از روی جهل ونادانی
که راه خیربشر شیوه و مرامش بود
ولی شناس نگشتیم ورنه می دانیم
جواب ماهمه درحرکت غلامش بود1
چقدر زحمت مارا کشید و وقت وداع
نماز اول وقت آخرین پیامش بود
چه التفات به خاصان کند خدا داند
نسیم شعر«وفایی» زلطف عامش بود
سید هاشم وفایی
امام صادق (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#مناسبتهای_شیعی_روضه
مدینه شهر پیغمبر ولی مستور در غربت
تمام شهر آباد و بقیع نور در غربت
مدینه سرزمین وحی و اهلش بی خبر از آن
تو گویی هست قرآن خدا مهجور در غربت
اگر بر دخت پیغمبر سلامی داشتی باید
سلامی مختصر با گریه ای از دور در غربت
کنار مضجع پاک رسول الله ، از خصمش
نگه داریم بغض خویش را معذور در غربت
میان منبر و محراب مخفی روضه رضوان
مزار فاطمه اینجاست یعنی حور در غربت
صفای دیگری دارد بقیع و چار معصومش
بقاع نور بارانش چو کوه طور در غربت
امامانی غریب اینجا میان بقعه ای مدفون
و از این خاک می تابد به عالم نور در غربت
نه شمعی نه چراغی نه شبستانی نه خدامی
نه سقاخانه ای یعنی غمی محصور در غربت
به یک سو فاطمه ام البنين بی بنین گریان
به یک سو فاطمه بنت اسد رنجور در غربت
کجا باید سراغ یوسف زهرا بگیرد دل
نهان تا کی ز شهر مادری، مأمور در غربت
بیا یا منتقم چشم انتظارت هست مظلومه
به مظلومی که شد خانه نشین بدجور در غربت
تمام قوت بازوی مولا را گرفت اینجا
غلافی که به بیعت داشت دست زور در غربت
امیر قافله بازآ امیرالحاج رخ بنما
که با دیدار تو شیعه شود مسرور در غربت
به ارواح شهيدان با تو هم عهدیم تا آخر
به روحی پر ز احساس و دلی پر شور در غربت
محمود ژولیده
مناسبتهای شیعی
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
قرآن به سر گرفتنم از سر شروع شد
با فرق زخم خورده ی حیدر شروع شد
تا آتش محبت مولا به دل شکفت
باران لطف های مکرر شروع شد
@hosenih
از اشک توبه راه به هر روضه باز شد
گفتم علی و روضه اکبر شروع شد
گفتم علی، دل و در و دیوار گفت آه
همراه آه، روضه مادر شروع شد
گفتم علی، شکست دلم، خرد شد دلم
یک باغ، داغ لالهی پرپر شروع شد
داغ پدر که از سر این خاندان گذشت
هی داغ پشت داغ برادر شروع شد
دست مرا گرفت خدا، پای روضهها
با روضه زندگی من از سر شروع شد
@hosenih
گفتم گناه کردم و کارم تمام... نه
قدر آمد و ثواب مقدر شروع شد
امشب دلم رها شده از هرچه غیر عشق
آن دل تمام شد، دل دیگر شروع شد
شاعر: #حامد_اهور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا #محاوره
میخوام بگم ببخش منو روم نمیشه
بگم گناهامو به تو روم نمیشه
@hosenih
هیچوقت نیاوردی به روم گناهکارم
میخوام بگم یا غافرو .... روم نمیشه
میخوام بیام درخونت در بزنم
با گناهای نوبه نو روم نمیشه
هیچی نکاشتم که امید داشته باشم
بی حاصلم وقت درو روم نمیشه
گفتم میخوام که پاک بشم گفتی به من
بازم به کربلا برو روم نمیشه
@hosenih
چقد حسینو واسطه قرار دادم
بازم بگم واسطه شو روم نمیشه
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح
#شب_قدر
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند
به آنچه در حق من میکند خوشم اما
خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند
@hosenih
کسی که جانب بیگانه را نگه دارد
نمیشود که نگاهی به آشنا نکند
به خانه زادی او کعبه میکند اقرار
دل شکسته علی را چرا صدا نکند؟
کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد
اگر اشاره به دست گرهگشا نکند
سزد به حضرت او منصب ید اللّهی
که غیر او گره از کار خلق وا نکند
مرا حواله به لعل لب مسیح مده
که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند
@hosenih
خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر
مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند
چه لذتی است ندانم به زخم شمشیرت
که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند
شاعر:استاد #محمدعلی_مجاهدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا_شب_قدر
موعد دیدار تو راحت نمی آید به دست
طینت پاکیزه با غفلت نمی آید به دست
شد شب قدر و همه درهای رحمت باز شد
درک امشب بی گمان راحت نمی آید به دست
@hosenih
چه کنم شب های احیا هم اگر غفلت کنم
وای بر من دیگر این فرصت نمی آید به دست
نوبتی باشد اگر هم نوبت زاری ماست
رستگاری خارج از نوبت نمی آید به دست
هرچه به من میدهند از باب خلوت میدهند
چیز قابل داری از جلوت نمی آید به دست
بی گمان نابرده رنج از گنج ها بی بهره ام
روضه ی رضوان که بی زحمت نمی آید به دست
هرکه باتقوا شَوَد نزدت گرامی میشود
تا نباشم بنده ات نیت نمی آید به دست
شکرِ نعمت نعمت ام افزون کند با این حساب
تا نباشد سجده ای نعمت نمی آید به دست
@hosenih
هرچه فرصت داشتم با دست خود سوزانده ام
مهلتی دیگر از این بابت نمی آید به دست
گریه، غسل توبه ی هر دیده ی آلوده ای ست
تَر نشد چشمی اگر عفت نمی آید به دست
شیعیان مرتضی مثل خودش با غیرت اند
بی ولای مرتضی غیرت نمی آید به دست
از ازل روزی رسانم حیدر است و رزق من
بی نگاه ویژه ی حضرت نمی آید به دست
حال خوش ، توفیق اشک بر شهید کربلا
جز شب جمعه، شب رحمت نمی آید به دست
@hosenih
تشنه های سیم و زر آخر نفهمیدند که
با جسارت کوهی از ثروت نمی آید به دست
چه به روزت پنچه ی شمر لعین اورده است؟؟
یوسف خوش چهره گیسویت نمی آید به دست
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا
با آنكه حدّ جرمم، بالاتر از عذاب است
جرم مرا حساب و عفو تو بي حساب است
با لطف بی کرانت در پيشگاه عفوت
العفو يك گنه كار بالاترين ثواب است
@hosenih
عفو تو كوه خجلت بر شانه ام نهاده
بر روي دوشم اين كوه سنگين ترين عذاب است
دستم به بند عصيان پايم به دام شيطان
قلبم هماره بيمار چشمم هميشه خواب است
چون لالۀ خزاني رفت از كفم جواني
شرمنده پيريِ من از دوره شباب است
با اين گناه بسيار گويي گنه نكردم
برهر گناهم از تو صد پردۀ حجاب است
مگذار تا بريزد بر خاك آبرويم
بي آب رحمت تو اين آبرو سراب است
اشك خجالت از من لطف و عنايت از تو
جرم من است ظلمت عفو تو آفتاب است
@hosenih
هر ناله شعلۀ دل هر شعله شاخۀ گل
هر قطره اشك خجلت دريايي از گلاب است
باران اشك "ميثم" از ابر رحمت توست
اين ابر آسمانش از چشم بوتراب است
شاعر: استاد #غلامرضا_سازگار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
عالم و آدم کند گریه برای علی
حیف که در خاک رفت قد رسای علی
نخل بوَد منتظر چاه بوَد بیقرار
حیف که خاموش شد صوت دعای علی
گریه کند صبح و شام اشک فشانَد مدام
تا که عدالت زند بوسه به پای علی
زندگی بیعلی سختتر از مردن است
کاش که ما میشدیم کشته به جای علی
دامن محراب خون گشته بر او قتلگاه
مسجد کوفه شده کرب و بلای علی
تیغ به دشمن دهد، بذل به قاتل کند
گر ببرد کودکی شیر برای علی
مسجدیان یکطرف جمله گشایید صف
تا که یتیمان نهند سر به سرای علی
پیر فقیری زند بر سر و بر سینهاش
طفل یتیمی شده نوحه سرای علی
بذل و عنایت ببین لطف و کرامت ببین
قسمت قاتل شده سهم غذای علی
میدمد از سنگها ناله ی «یا سیدی»
میچکد از نخلها اشک عزای علی
ثروت هر کس همان مال و منالش بوَد
هستی «میثم» بوَد مهر و ولای علی
سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ استادسازگار
ادا کردنـد هنگـام عبــادت حـق مـولا را
ز خـونش آبـرو دادنـد بیـت حـقتعالی را
از آن فزت برب الکعبه گفت و چشم خود را بست
که بعد از فاطمه زندان خود میدید دنیا را
میـان دوستـان هـم انفـرادی بود زندانش
چو شمع انجمن کشتنـد آن تنهای تنها را
ز جبریل امین برخواست این فریاد بر گردون
الا یا اهـل عالـم تسلیت، کشتند مـولا را
علی بیهوش در محراب خون افتاده بود اما
به زخم خویش حس میکرد اشک چشم زهرا را
دوباره از درون زخم او فـواره مـیزد خون
ز رویش هرچه یاران پاک میکردند خونها را
الهی تا قیـامت خـون بگرید چشم زیبایی
که از خون لالهگون کردند آن رخسار زیبا را
حسن جان! فرق مولا را بپوشان پاسداری کن
کـه چشـم دختـر زهـرا نبینـد زخم بابا را
سلام سجـده تـا صبح جزا تقدیم مظلومی
که بخشید آبرو با خون خود شبهای احیا را
گنه کردی مشو مأیوس از عفو خدا «میثم!»
علی با چهرۀ خونین شفاعت میکند ما را
***
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ استادسازگار
وجودم نخل از غم بارور بود
تمام حاصلم خون جگر بود
ز هر شاخه هزاران میوه دادم
همانا پاسخم نیش تبر بود
دلم از طفل بر پستان مادر
به دیدار اجل مشتاق تر بود
اگر چه شاخه هایم را شکستند
به هر شاخه هزارانم ثمر بود
چه باک از تیغ زهرآلود دشمن
علی یک عمر در کام خطر بود
هزاران زخم در دل داشتم من
که بس کاری تر از این زخم سر بود
به جان فاطمه آن که مرا کشت
نه تیغ ابن ملجم، میخ در بود
هزاران استخوان بودم گلوگیر
هزاران نیش خارم در بصر بود
به هر آهم هزاران زخم فریاد
به هر زخمم هزاران نیشتر بود
تو ای قاتل مرا کشتی نگفتی
علی یک عمر غمخوار بشر بود
زدی شمشیر بر فرق امامی
که حتی مهربان تر از پدر بود
به اشک و خون دل بنویس “میثم”
علی از فاطمه مظلوم تر بود
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
جای مناجات سحرهای تو خالی
محراب تنها مانده و جای تو خالی
امشب برای گریه کردن بر مزارت
ای مرد تنها جای زهرای تو خالی
امشب میان سفرهء ایتام کوفه
خالیست جای نان و خرمای تو خالی
حتی میان چاه بی همراه کوفه
جای طنین درد دلهای تو خالی
امشب سحر با یاد مادر بعد سی سال
بر قلب من جای تسلای تو خالی
گیرم که امشب را به نحوی صبر کردم
در پیش زینب جای فردای تو خالی
امشب خلاصه هر کجای کوفه گشتیم
دیدیم کوفه جای مولای تو خالی
او رفت و بعدش یاد او ماند و دل ما
بغض گلوگیر علی شد حاصل ما
کوفه زمین را بر سرم آوار کردی
شام مرا چون شام حیدر تار کردی
او هر چه خوبی کرد در حق تو اما
تو در عوض ظلم و جفا بسیار کردی
او حق ایتام تو را پرداخت اما
حق علی را خوردی و انکار کردی
در ظلم بی حد ، دیدهء عالم ندیده
کاری که تو با حیدر کرار کردی
اما علی ممنون شد از تو چون که با مرگ
او را جدا از غصهء مسمار کردی
او را به پاس لطفهای بی شمارش
با فرق خونین میهمان یار کردی
دفن شبانه عادت این خانواده است
کوفه تو هم تاریخ را تکرار کردی
شد بدرقه از سوی فرزندان یکایک
تابوت حیدر رفت بر دوش ملائک
شبهای دوری از علی دور و دراز است
سهم دل زینب فقط سوز و گداز است
آن کیسه ، سهم الارث مولانا حسن شد
بعد از شهادت هم علی مسکین نواز است
باشد بلند آوای مظلومیت او
این نخلهای کوفه تا در احتزاز است
جا دارد از غصه همه عالم بمیرند
گفتند حیدر هم مگر اهل نماز است
آن ظلم هایی که به زهرا و علی شد
پرونده اش تا روز محشر باز باز است
از بس به گوش چاه کوفه روضه خوانده
هر روز، کار چاه کوفه سوز و ساز است
مولای ما با خود به زیر خاک ها برد
آن سینۀ تنگی که مالامال راز است
درد دل آل علی درمان ندارد
رنج و غم این خاندان پایان ندارد
مهدی مقیمی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
****
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ رحمان نوازنی
سکوت می وزد و بادها پریشانند
و در به در همه در کوچه های بارانند
شب است و تشنگی نخل ها نمی خوابند
یتیم های خدا هم گرسنه ی نانند
قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند
به یاد مسجد و محراب نوحه می خوانند
هزار آدم آواره ی پشیمان گرد
دوباره منتظر سوره های انسانند
تمام کوفه پر از ردّ اشک های علیست
و چاه ها که پر از ناله های پنهانند
شکست فرق نماز خدا به شمشیری
به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند!
هنوز خون سرش روی فرق محراب است
و جمع قبله نشینان هنوز گریانند
هنوز کوفه و شهر مدینه می گریند
و بین یک در و دیوار روضه میخوانند
*
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ محمد حسین رحیمیان
دیگر برایم دلخوشی معنا ندارد
وقتی تو را بابای من دنیا ندارد
رفتی ؛یتیم بی قرار شهر کوفه …
…حس کرد تازه طفلکی بابا ندارد
رفتی برای زینب تو خستگی ماند
دیگر پرستارت به پیکر نا ندارد
خونت نوشته گوشه محراب مسجد
این کوه طور عاشقی موسی ندارد
دنیا پدر جان تا خود روز قیامت
مانند تو گریه کن زهرا ندارد
رفتی و از این شهر بردی مهربانی
کوفه برای ماندن ما جا ندارد
رفتی خیال دشمن تو گشت راحت
در سر به غیر از فکر عاشورا ندارد
فکری به حال روزگار دخترت کند
در روزهایی که حرم سقا ندارد
*
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ یاسرحوتی
چیزی شبیه رایحه ای می وزید ورفت
شبها به شانه نان و رطب می کشید و رفت
افسوس قدر و منزلتش را نداشتند
تا در جوار کوثر خود آرمید و رفت
زهرا همان علی و علی نیز فاطمه است
شکر خدا فراق به پایان رسید و رفت
مردی که شاهد صدمات مدینه بود
یک روز مرد … و در سحری شد شهید و رفت
گرچه کنار بسترش از مردها پر است
اما دریغ محسن خود را ندید و رفت
*
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ رحمان نوازی
سکوت می وزد و کوفه ها پریشانند
ستاره های حرم بیقرار و گریانند
هزار آدم آواره ی پشیمان گرد
دوباره منتظر سوره های انسانند
قنوت نافله ها هم ز درد می سوزند
به یاد منبر و محراب روضه می خوانند
ندیده بود کسی بی کسی از این بدتر
از اینکه تا به قیامت یتیم می مانند
تمام کوفه پر از ردِّ اشک های علیست
و چاه ها که پر از ناله های پنهانند
شکست فرق نماز خدا به شمشیری
به من نگو که دگر کوفیان مسلمانند
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ استادسازگار
ادا کردنـد هنگـام عبــادت حـق مـولا را
ز خـونش آبـرو دادنـد بیـت حـقتعالی را
از آن فزت برب الکعبه گفت و چشم خود را بست
که بعد از فاطمه زندان خود میدید دنیا را
میـان دوستـان هـم انفـرادی بود زندانش
چو شمع انجمن کشتنـد آن تنهای تنها را
ز جبریل امین برخواست این فریاد بر گردون
الا یا اهـل عالـم تسلیت، کشتند مـولا را
علی بیهوش در محراب خون افتاده بود اما
به زخم خویش حس میکرد اشک چشم زهرا را
دوباره از درون زخم او فـواره مـیزد خون
ز رویش هرچه یاران پاک میکردند خونها را
الهی تا قیـامت خـون بگرید چشم زیبایی
که از خون لالهگون کردند آن رخسار زیبا را
حسن جان! فرق مولا را بپوشان پاسداری کن
کـه چشـم دختـر زهـرا نبینـد زخم بابا را
سلام سجـده تـا صبح جزا تقدیم مظلومی
که بخشید آبرو با خون خود شبهای احیا را
گنه کردی مشو مأیوس از عفو خدا «میثم!»
علی با چهرۀ خونین شفاعت میکند ما را
*
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ استادسازگار
مسجد، خموش و شهر پر از اشک بیصداست
ای چاه خون گرفته کوفه علی کجاست؟
ای نخلها که سر به گریبان کشیدهاید
امشب شب غریبی و تنهایی شماست
دلها تمام، خیمه آتش گرفتهاند
صحرای کوفه شام غریبان کربلاست
امشب علی به باغ جنان پیش فاطمه است
اما دل شکسته او در خرابههاست
سجاده بیامام و زمین لالهگون ز خون
مسجد غریب مانده و محراب، بیدعاست
باید گلاب ریخت پس از دفن، روی قبر
امشب گلاب قبر علی اشک مجتباست
تو از برای خلق جهان سوختی علی!
اما هزار حیف که دنیا تو را نخواست
ای چاه کوفه اشک علی را چه میکنی
دانی چقدر قیمت این در پربهاست؟
باید به گریه گفت: علی حامی بشر
باید به خون نوشت: علی کشته خداست
هر لحظـه در عزای علی تا قیام حشر
«میثم» هزار بار اگر جان دهد رواست
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
همانا پاسخم نیش تبر بود
دلم از طفل بر پستان مادر
به دیدار اجل مشتاق تر بود
اگر چه شاخه هایم را شکستند
به هر شاخه هزارانم ثمر بود
چه باک از تیغ زهرآلود دشمن
علی یک عمر در کام خطر بود
هزاران زخم در دل داشتم من
که بس کاری تر از این زخم سر بود
به جان فاطمه آن که مرا کشت
نه تیغ ابن ملجم، میخ در بود
هزاران استخوان بودم گلوگیر
هزاران نیش خارم در بصر بود
به هر آهم هزاران زخم فریاد
به هر زخمم هزاران نیشتر بود
تو ای قاتل مرا کشتی نگفتی
علی یک عمر غمخوار بشر بود
زدی شمشیر بر فرق امامی
که حتی مهربان تر از پدر بود
به اشک و خون دل بنویس “میثم”
علی از فاطمه مظلوم تر بود
*
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ مهدی نظری
خانه با رفتنت این بار به هم ریخته است
شهر بی حیدر کرار به هم ریخته است
پدرم نبض زمان بودی و با رفتن تو
سحر و روزه و افطار به هم ریخته است
هرکسی دید پدر، حال مرا گفت به خویش:
دختر فاطمه بسیار به هم ریخته است
بستر خالی تو گوشۀ این خانه پدر
علتی شد که پرستار به هم ریخته است
بودنت مایۀ آرامش و آسایش بود
حال با رفتن تو کار به هم ریخته است
حَسَن غمزده را بیشتر از زخم سرت
قصۀ سینه و مسمار به هم ریخته است
حرفی از کوچه نباید بشود پیش حسین
چون که با گفتنش هر بار به هم ریخته است
صحبت از کوفه و بازار و اسیری کردی
از همان لحظه علمدار به هم ریخته است
گفته ای کوفه میارند مرا طوری که
همه ی کوچه و بازار به هم ریخته است
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
اشعاربعدازشهادت حضرت علی
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ هادی ملک پور
من منتظر نشسته ام اما نیامدی
تنهاترین مسافر دنیا! نیامدی
انبان به دوش هر شبه ی کوچه های شهر
دیگر چرا به دیدن ماها نیامدی
اصلا قرار بود که بابای من شوی
این چندمین شب است که بابا نیامدی
من روی دوش تو چقدر تاب خورده ام
رفتم زشانه های تو بالا …! نیامدی
بی دست های گرم تو بدخواب می شوم
کابوس دیده ام همه شبها نیامدی
دیدم شکسته است ستون های آسمان
مسجد ، نماز صبح ، خدایا! … نیامدی
رفتی به سجده ، بارقه ی تیغ و … بعد ازآن
محراب غرق خون شد و بالا نیامدی
کابوس بود … من بخدا باورم نشد!
حتما دلیل داشت که اینجا نیامدی
شب تا به صبح، خیره به در … منتظر شدم
چشمم به در سفید شد اما نیامدی
خاکم به سر، خدا نکند، خواب من مگر-
تعبیر می شود که تو بابا نیامدی
از اشک های گوشه ی چشمان مادرم
پی برده ام به حادثه ای تا نیامدی
آری درست بود… گمانم درست بود
ای وای از این مصیبت عظمی …
*
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ حیدر توکلی
ای کوه درد این دم آخر سخن بگو
امشب به جای چاه، غمت را به من بگو
گر فکر می کنی که تحمل نمیکنم
من می روم ز حجره برون، با حسن بگو
با آنکه فکر بی تو شدن قاتل من است
حتی شده دوباره ز بی تو شدن، بگو
بنگر رسانده ای به کجا کار دل، که من
گویم به التماس، ز غسل و کفن بگو
گر چه سخن ز پر زدنت می کشد مرا
راضی به هر چه گویی ام، از پر زدن بگو
لب باز کن دوباره تو و باز هم به من
“زینب چنین به سینه و بر سر مزن” بگو
آن را که گفتی از من و عباس تا شنید-
-رنگش پرید و لرزه فتادش به تن بگو
گفتی تو از حسین و اباالفضل زد به سر
گر میشود بریده سرش از بدن، بگو
**
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ شب بیست ویکم ـ حیدر توکلی
ای بال و پر شکسته دم از پر زدن مزن
برخیز و حرف رفتن و غسل و کفن مزن
در بین نوحه خواندنت از مادرم، پدر!
حرف از وصال خویش و جدایی ز من مزن
می لرزم از شنیدن از مرگ گفتنت
حرفی کز آن به لرزه در آید بدن مزن
با من ز ماندن و ز نرفتن دمی بگو
دم این همه ز رفتن و راهی شدن مزن
صف بسته جمع جان به لبی، دیده باز کن
پلکی بزن، شرر به دل انجمن مزن
بسته ره نفس به من این روضه های باز
پیش حسین حرف کفن با حسن مزن
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ غلامرضا سازگار
حیف مولا مردم عالم تو را نشناختند
دم زدند از تو ولی یکدم تو را نشناختند
رهبر افلاکی و از خاکیان خاکی تری
هم ملائک هم بنی آدم تو را نشناختند
با تو قومی محرم و قومی دگر نامحرمند
ای عجب نامحرم و محرم تو را نشناختند
هم به تخت جاه، هم ویرانه، هم دامان چاه
هم به شادی هم به موج غم تو را نشناختند
انبیا بودند از آدم همه در سایه ات
لیک جز پیغمبر خاتم تو را نشناختند
با وجود آنکه یک آن با تو نشکستند عهد
بوذر و مقداد و سلمان هم تو را نشناختند
تو حَجَر، تو جانِ کعبه، تو حیات زمزمی
هم حجر هم کعبه هم زمزم تو را نشناختند
عرشیان کز صبح خلقت با تو ساغر می زدند
فاش گفتم فاش می گویم تو را نشناختند
چون کتاب آسمانی حرمتت شد پایمال
ای یگانه آیت محکم تو را نشناختند
چون فقیری کو تو را دشنام داد و نان گرفت
ای علی جان مردم عالم تو را نشناختند
در کنار خانه ات بر همسرت سیلی زدند
ای فدای غربتت گردم تو را نشناختند
ای شجاعت از تو تا صبح قیامت سر فراز
ای قدت از هجر زهرا خم تو را نشناختند
بارها در نخل میثم دوستان کردند سیر
حیف کآخر همچنان «میثم» تو را نشناختند
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ یوسف رحیمی
پیچیده سحرگاه عجب عطر نجیبی
رد میشود از کوچه ی غم مرد غریبی
از وسعت دستان کریمش چه بگویم
وقتی همه دارند از این سفره نصیبی
هم آن که دعایش همه نفرین به علی بود
هم این که به مولای خودش عشق عجیبی…
منظومه ی انصاف و وفا را نسروده است
جانبخشتر از جود علی هیچ ادیبی
سی سال گذشتهست، علی چشم به راهست
در عمق نگاهش نه قراری نه شکیبی
او میرود و ناله ی دیوار بلند است
مانده ست دری دست به دامان طبیبی
والشمس! شده غرق به خون چهره ی خورشید
والفجر! رسیدهست حبیبی به حبیبی
*
اشعاربعدازشهادت حضرت علی علیه السلام ـ موسی علیمرادی
بی آشنا مانده غریبی بین خلقت
دیگر نمی آید صدای پای غربت
چندیست مانده سفره ها بی نان و خرما
دیگر ندارد کوفه شبگرد محبت
بعد از تو باید سرکند با خاک غم ها
آن سر که بر دامان مهرت داشت عادت
رفتی و هرگز چشم این دنیا نبیند
شاهی بریزد با گدا طرح رفاقت
هر وقت می آمد حسن هجده گل یاس میریخت روی قبر تو با اشک حسرت
دست خدا افتاد از پا بین کوچه؟
باید شنید از ریسمان ها این حکایت
رفتی و خار از چشمهای تو در آمد
در پای طفلی رفت هنگام اسارت
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
چهارپاره بیست و سوم رمضان – حضرت امیر
دوسه روز است خانه دلگیر است
دوسه روز است مثل بارانیم
دو سه روز است همدم اشکیم
دو سه روز است روضه می خوانیم
دو سه روز است کوفه نشنیده
نغمه های خوش اذانت را
وقت افطار بر سر سفره
یاد کردیم لقمه نانت را
دو سه روز است مثل فاطمیّه
دور هم گریه می کنیم ولی
روضه ها رنگ دیگری دارد
ختم آن است ذکر وای علی
دو سه روز است نان و خرما را
حسنت می برد برای یتیم
می دهد سهم کودکان را بعد
می کند بغض مثل کوچه کریم
دو سه روز است قلب زینب را
داده آزار حرف بی پایه
شده اوضاع مدینه ای انگار
بازهم طعنه های همسایه
دو سه روز است چاه و نخلستان
شده دلتنگ ربّــنای علی
شده رویای مسجد و محراب
گریه و سجده و دعای علی
دو سه روز است کوفه فهمیده
می رسید از کجا غذای فقیر
از کجا می رسید خرمایی
تا شود باز روزه های فقیر
دو سه روز است اشک می ریزد
گاه و بیگاه ازغمت حسنم
بیش از پیش لرزه می افتد
با دعای کمیل بر بدنم
دو سه روز است چشم عبّــاسم
سرخ مثل زمان جنگ شده
کوچه پس کوچه های کوفه پر از
خشت و خاشاک و قلوه سنگ شده
دو سه روز است دختر حیدر
خوابهای عجیب می بیند
گاه گودال و خنجر و حنجر
گاه شیب الخضیب می بیند
دو سه روز است کربلائیّم
چشم بر چشم یار می دوزم
مانده در بغچه یک کفن باقی
وَ به یاد نگار می سوزم
دو سه روز است سخت می خواهم
بزنم بوسه بر گلوی حسین
وای از دود و خون و خاکستر
پنجه ی گرگها و موی حسین
دو سه روز است درس قرآنم
سوره ی کهف نی نشین شده است
سینه ام مثل دامن و خیمه
یا در ِ خانه آتشین شده است
دو سه روز است مثل بابایم
می کنم گریه یاد لب تشنه
وای از لحظه ای که می بینم
بر روی حلق دلبرم دشنه
دو سه روز است بیشتر دارم
انتظار وصال دلدارم
با دعای فرج پس از روضه
به امید وصال می بارم
حسین ایمانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
غزل مدح حضرت امیر
اعتبار و عزّت من از نوای مرتضاست
جنــّــة الاعلی حصیری زیر پای مرتضاست
چشم طاق عرش حق خیره به ایوان طلا
حسرت کعبه طوافی در سرای مرتضاست
آرزوی آسمانیها تماشای علیست
بر لب قدّوسیان هر دم دعای مرتضاست
بهترین تصویر از حق ُّو حقیقت روی اوست
صوت معراج رسول لــَـله صدای مرتضاست
ناد او درمان درد لاعلاج و مشکلات
دست عیسی نسخه ی دارالشّفای مرتضاست
الگوی ایثار و عشق و غیرت عبـــّــاس اوست
کلِّ فضل ساقیِّ لشکر برای مرتضاست
یا علی ذکر لب فرمانروای دلبریست
کربلا بی شک ُّو شبهه کربلای مرتضاست
زینت روز ظهور مهدیِّ صاحب زمان
برق تیغ ذوالفقار آشنای مرتضاست
حسین ایمانی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
نوحهی سینهزنی زمینه
شب بیست و سوم
🔸️بنداول
غمخانه خانه ما
عالم عزاداره
از دوری مرتضی
داره بارون میباره
ببین شرار سینه
تو گریهها گم شده
حالا دیگه نوبت
حرفهای مردم شده
برگرد بخونه بابا (۴)
🔸️بنددوم
زخم سرت رو دیدم
حالم خراب بابا
سجادت و گشودم
وقت نماز حالا
دلم برات تنگ شده
چشمام براه خونه است
موقع دیدار ما
دیگه ببین شبونه است
برگردد به خونه بابا(۴)
🔸️بند سوم
غریب و تنها شدم
میخوام برم مدینه
از غم زخم سرت
زخمی دارم به سینه
با گریه از غم تو
ببین خدایی شدم
بابای مهربونم
کرببلایی شدم
برگردد بخونه بابا(۴)
🔸️بندچهارم
حسین من غریبه
تو سینه ناله داره
بابا ببین حسینم
یه باغ لاله داره
لاله سرخ و گلگون
ز تشنگی خزونه
بیا ببین که زینب
داره روضه میخونه
برگردد به بخونه بابا(۴)
#مرتضی_محمودپور
✅کانال سبک وشعرباب الحرم👇
https://telegram.me/joinchat/CSX9WjyoZb_YxepelhS_Qw
🔴بامابه روزباشیدهم سبک هم شعر👆
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
.
#مناجات
#زمزمه
#زمینه
اشکامو ببین شب قدره
امشب آخرین شب قدره
با امیدی اومدم امشب
که مهمترین شب قدره
هم شب نزول قرآنه
هم شب رحمت و غفرانه
اومدم توبه کنم آخه
شب بخشش گناهانه
میدونم خیلی بدم یارب
در خونتو زدم یارب
اهلبیتو واسطه کردم
تنهایی نیومدم یارب
ب چهارده تا ولی میگم
بعلی بعلی میگم
اشک من جاری میشه وقتی
بحسین بن علی میگم
روسیاهمو گنهکارم
ولی من حسینو دوست دارم
اسیر نفس و گرفتارم
ولی من حسینو دوست دارم
بالحسین الهی العفو
.......................
اگه نالایق و پردردم
من دلم میخواد که برگردم
دره رحمت خدا بازه
کافیه بگم غلط کردم
اگه شیعه زار و دلخسته ست
اگه راه حرما بسته ست
همه این بلاها و دردا
به گناهای ما وابسته ست
از تو توفیق عزا میخوام
گریه توی روضه ها میخوام
به بدیم نگا نکن یارب
عرفه کرب و بلا میخوام
کربلا نبودیم احیا رو
ندیدیم ضریح مولا رو
از حسین جدا نشیم یارب
به محرم برسون مارو
یعنی امسال اربعین میرم ؟
اگه قسمت نشه میمیرم
کربلا، مدینه ، سوریه
بنویس میون تقدیرم
..........
چه قدر خدا خدا کردم
تا سحر تو رو صدا کردم
این شبا برای تعجیله
فرج آقا دعا کردم
غم گرفته همه دنیارو
خیلی طعنه میزنن مارو
منتظر بودن چقد سخته
برسون مهدی زهرا رو
اونکه خورشید پس ابره
نور اون روشنیه قبره
اونکه آرزوی دیدارش
دعامون تواین شب قدره
.......
تو بیایی غصه دور میشه
همه عالم پره نور میشه
نمیدونم اقاجون امسال
سال زیبای ظهور میشه؟
..........
روضه ی دختر اربابه
بمیرم رقیه بی تابه
بالش زیر سرش خشته
شبا تو خرابه میخوابه
دشمن اونو بی هوا میزد
کوفه تاشام بلا میزد
تازیونه، کعب نی میخورد
هر جا بابارو صدا میزد
#مرتضی_کربلایی ✍
#شب_قدر
#شب_بیست_و_سوم
#سبک_خوشابحال_زائرات_ارباب
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
#مناجات_با_خدا_در_شب_قدر
#امام_زمان_عج_مناجات_در_شب_قدر
#مناجات_با_خدا
#مربع_ترکیب
نشسته ام که دلم را به غم دچار کنم
برای دیده شدن آنقَدَر هوار کنم!
خدا،خدا نکنم پس بگو چکار کنم
ز دست معصیتم سمت تو فرار کنم
دوباره بندهی بی بند و بار برگشته
گدای بی سر و پا..،شرمسار برگشته
قبول..،بال و پرم درخور پریدن نیست
هنوز روحِ من از جنس پرکشیدن نیست
اسیرنفسشده..،بندهی رسیدن نیست
دلِ شکسته ی من لایق خریدن نیست
اگرچه عمر سراسر تباه آوردم
ببین..،به مرحمت تو پناه آوردم
به سویت آمدهام دردِ من گرفتاریست
به گریه آمدهام اشک چشم من جاریست
به توبه آمدهام ، توبهای که تکراریست
ببخش،لحن دعاهای من طلبکاریست
در آتشت چو بیندازیام سزاوارم
میان شعله بگویم که دوستت دارم
@hosenih
همیشه عبدِ خطاکارِ نابلد بودم
به پیش جوشش لطفَت شبیه سد بودم
همیشه آنکه اطاعت نمی کند بودم
برای صاحب امرم مطیع بد بودم
چگونه از غم هجرت نمرده ام آقا
به درد فصل ظهورت نخورده ام آقا
شبیه تو -خودمانیم- نیستیم همه
بدون تو بهنظر خوب زیستیم همه
برای وصل تو تنها گریستیم همه
به انتظار تو باید بایستیم همه
به صبح صادق دنیا سلام باید کرد
برای حضرت قائم قیام باید کرد
به وقت فتنه ی شب،مثل نور باید بود
فقط نه شور که اهل شعور باید بود
میان معرکه مردی غیور باید بود
در این زمانه ز جنس ظهور باید بود
رفیق! این همه غفلت سرِ قرار بس است
برای آمدن یار..،انتظار بس است
خطوط قرمز شیعه شعاع باور ماست
دعای زینب کبری همیشه سنگر ماست
حدود حبّ علی حدّ مرز کشور ماست
هرآنکه هست علیدوست پس برادر ماست
مدافعان حرم یک عقیق گُل گوناند
نگین لشکر عشّاق فاطمیّوناند
هنوز روز خوش کوفیانِ عاشوراست
هنوز مقصد اصلیِ مُسلمین حیفاست
هنوز پرچم فتح المبینِ حق بالاست
هنوز در رگ ما خون حاجقاسم هاست
اگرچه دست علمدار ما جدا شده است
به برکتش چقدر مرد رزم پا شده است
به گوش مَکر خروشی به رنگ شیون ماست
به روی پیرُهن حیله ردِّ سوزن ماست
به غِیر رو نزدن..،این شعار میهن ماست
تلاش دشمن ما..،ناامید کردن ماست
علاج هجمه ی این فتنه دوری است ای دوست
کلید رفع موانع صبوری است ای دوست
به چند قطره نده اشتیاق دریا را
میان روضه بیارید لشگر ما را
زمان گریه پسر دید کِیف بابا را
خدا زیاد کند نسل سینه زن ها را
اگر قرار بر این شد پدر شود نوکر
چه خوب صاحب چندین پسر شود نوکر
همیشه خیر مرا از خدا تقاضا کرد
دعای مادرم آخر که کار خود را کرد...
خودش نشست کناری..،مرا تماشا کرد
مرا اسیر علیّ و فقیر زهرا کرد
محبت علی و فاطمه خرید مرا
به روضه نان حلال پدر کشید مرا
@hosenih
به جسم مرده دمیده که جانمان بدهد
برای بردن نامش زبانمان بدهد
حسین گفته سهساله..،تکانمان بدهد
قدم قدم حرمش را نشانمان بدهد
مخواه جان رقیه که غرق غم باشم
فقط اجازه بده اربعین حرم باشم
برای بندگیام راه و چاه می خواهم
به زیر سایه ی قرآن پناه می خواهم
به گریه ام نظری کن..،نگاه می خواهم
لباس نوکری از دست شاه می خواهم
کسی به غیر علی رهنمون و پیرم نیست
به غیر شاه نجف هیچکس امیرم نیست
بگو چه کار خوشی که رقم نزد مولا
به جز مسیر خدایش قدم نزد مولا
به غیر قله ی ایمان علم نزد مولا
بمیرم آن همه غم دید و دم نزد مولا
میان کوچه به زخم دلش نمک می خورد
چگونه فاطمه از چل نفر کتک می خورد!
شاعر: #بردیا_محمدی و #سیدامیرحسین_موسوی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات #شب_قدر
#رمضان
#شهادت_امیر_المومنین
#احسان_نرگسی
شب رقم خوردن تقدیره
پشیمونم، خدا نگو دیره
خوش به حال بنده ای که امشب
روزیه یک سالشو می گیره
به جای مچ، گرفتی دستامو
همیشه غصه ی منو خوردی
پُلای پشت سرمو یک عمر
شکستم و به روم نیاوردی
قبول دارم
خیلی بدم ولی بگیر دستمو
پشیمونم
به خاطر علی بگیر دستمو
الهی العفو بحق علی 3
...................................
هر کسی اسم عليو برده
برا یه عمر می بنده بارش رو
نمیذاری آتیش بگیرم من
حب علی می کنه کارش رو...
نذار بسوزم پیش اونایی
که با غضب آتیش زدن در رو
نذار بسوزم پیش نامردی
که سیلی زد صورت مادر رو
پیش علی
رو چادر فاطمه پا نذارین
تو کوچه ها
اشکای زینبش رو درنیارین
الهی العفو بحق علی
.:
ا ﷽ ا
نام مبارک حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
بر روی ضریح مطهر آقا امام رضا علیه السلام
🔸همانا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
حقیقت شب قدر است 💚
وقت زیبای افطار
شب قدر
نائب الزیاره همراهان عزیز هستیم والحمدلله
تکثیر عشق 👈
@shoormahshar
@shoormahshari
.:
🔹از برترین اعمال شب قدر🔹
حضرت امام جواد علیه السلام
▫️منْ زَارَ الْحُسَيْنَ عَلَیهِ السَّلَامُ لَيْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ- وَ هِيَ اللَّيْلَةُ الَّتِي يُرْجَى أَنْ تَكُونَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ- وَ فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ صَافَحَهُ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ أَلْفَ مَلَكٍ وَ نَبِيٍّ كُلُّهُمْ يَسْتَأْذِنُ اللَّهَ فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ عَلَیهِ السَّلَامُ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ
▪️هر که حسین علیه السلام را در شب بیست و سوم ماه رمضان زیارت کند - و آن شبی است که امید می رود که شب قدر باشد، و در آن هر امر ثابت و قطعی به تفصیل مشخّص می شود - بیست و چهار هزار ملَک و پیامبر با او دست می دهند، که همۀ آنها از خدا برای زیارت حسین علیه السلام در آن شب اذن می طلبند.
📚«وسائل الشیعه
تکثیر عشق 👈
@shoormahshar
@shoormahshari
#امام_زمان_عج
تقصیر ماست آقا ازتو خبر نداریم
حتی به خیمهٔ تو راه گذر نداریم
شرمنده ایم اگرکه درمحضرت فقیریم
چیزی برای عرضه جز چشم تر نداریم
مارا ببخش اینقدر بی تو خوشیم و خوشحال
اصلا برای دوری خونِ جگر نداریم
تو همنشین مایی ما همنشین اغیار
حال گناه داریم اشک سحر نداریم
دستی بکش سر ما هرچند روسیاهیم
ما غیر خانهٔ تو جایی دگر نداریم
مانند کودکی که دستش به دست باباست
تا به خود قیامت دست از تو برنداریم
این روزها شدیداً دلتنگ کربلاییم
اما هزار افسوس اذن سفر نداریم
**
آه از همان زمانکه دختر ز روی تل گفت:
مارا ببین پدرجان، معجر به سر نداریم..
سیدپوریا هاشمی
@rozeh_1
#امام_زمان_عج
بهار آمده و زرد مانده حاصل ما
هنوز قحطی لبخند توست مشکل ما
اگرچه کوچه ی ما رخت سبز پوشیده
هنوز رنگ عزاخانه هاست منزل ما
همیشه فرشِ خیالِ وصال را شُستیم
دوباره گرد گرفته خیال باطل ما
به پای مسئله ی دوری تو پیر شدیم
بیا که حل بشود باقی مسائل ما
"گناه شهر"،خسوفی پدید آورده
تمام سال گرفته است ماه کامل ما
چِقَدر آه نشسته میان سینه ی تو
شبیه شمع برای تو آب شد دل ما
نوای ناله ی "هَل مِن مُعینِ..."ندبه ی تو
بگو که می شود این جمعه نیز شامل ما
محرم و رمضان، یا که عید...فرقی نیست
همیشه تشنه ی اشک است و روضه،محفل ما
چِقَدر گریه برای حسین می چسبد
به جای روح دمیدند اشک در گِل ما
▪️
▪️
"بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد"
شده است مصرعی از روضه ی تو،قاتل ما...
بردیا محمدی
@rozeh_1