#حضرت_عبدالعظیم
میل پرواز در پرم دارم
شوق رفتن به یک حرم دارم
کاش می شد که من پیاده کنم
ایده هایی که در سرم دارم
بی دلیل است نا امیدی من
حضرت صاحب کرم دارم
چه نیازی به این وآن تا که
حضرت عشق در برم دارم
مادرم گفته نوکرت باشم
هرچه دارم ز مادرم دارم
عمر من پیش پای تو طی شد
قبله من حوالی ری شد
شکر همسایه شما هستم
زائر صحن با صفا هستم
هر شب جمعه با طنین کمیل
بنده درگاه خدا هستم
من مدینه نرفته ام اما
زائر پور مجتبی هستم
تو به ما عزت و بها دادی
با وجود تو پر بها هستم
حرمت مثل صحن ارباب است
جزو زوار کربلا هستم
سفره داری کریم دارم من
شاه عبدالعظیم دارم من
صحن دل گشته باز طوفانی
شهرری شد دوباره بارانی
کاش می شد که خادمت باشم
در حریمت شوم نگهبانی
هر چه داریم از شما داریم
یکه تاز مسیر عرفانی
بعد توس و پس از قم وشیراز
چارمین نور ناب ایرانی
و چنین گفت حضرت آقا:
قبله مردمان تهرانی
سیدی پرچم شما بالاست
جده ات شخص حضرت زهراست
حاجتم را روا نما آقا
رزق من را عطا نما آقا
تو صدا کن فقط مرا سائل
من صدا می کنم تو را آقا
دست من نیست می رسم وقتی..
به حرم می شوم رها آقا
سه شب مسلمیه ی هر سال
حرمت وعده گاه ما آقا
خواهش این گدا فقط این است
یک شب جمعه کربلا آقا
حق همسایگی ادا کردی
تو مرا بنده خدا کردی
نشده قسمت شما غربت
تو ندیدی میان ما غربت
به خودش تا ابد نخواهد دید
کمی این صحن با صفا غربت
همه جانها فدای جد شما
که شده سهم مجتبی غربت
نه ضریحی نه گنبد و حرمی
قسمت او شده چرا غربت ؟
دست در دست مادرش بود و ...
سهم او بین کوچه ها غربت
ناگهان دید مادرش افتاد
جلوی دیده ترش افتاد
🖋حبیب باقرزاده
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#شور_امام_صادق علیه السلام
شیخ الائمه یا امام صادق
حق المبین تویی کتاب ناطق
عالم همه گدا و ریزه خوارت
تو خیل نوکرات منم یه عاشق
رییس مذهب شیعه
شکوه مکتب شیعه
تو آسمون تشیع
تویی تو کوکب شیعه
منشاء علمی
حامل حلمی
منبع نوری
امپراطوری
رحمت عامی
اصل اسلامی
اوج ایمانی
ذات قرآنی
((یا امام صادق))
سبط پیمبری امام صادق
محبوب داوری امام صادق
هشتم ولیِ عالَم ولایت
فرزند حیدری امام صادق
زعیم کشور شیعه
تویی تو سرور شیعه
تو اوج غصه و غربت
همیشه یاور شیعه
فیض دواری
معجزه داری
پسر حیدر
عاشق مادر
عشق بی حدی
لطف ممتدی
اشجع الناسی
عشق عباسی
((یا امام صادق))
شعروسبک:
#شمس
۱۸
#زمینه
#شهادت_حضرت_حمزه
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
واویلتا
روز عزای حضرت حمزه است
به لب نوای حضرت حمزه است
گریه برای حضرت حمزه است
در بحر دین حمزه چو گوهر است
مدینه ازداغش چو محشر است
شهید ظلم و کینه حمزه شد
خون از این غم قلب پیمبر است
تسلیت مولا ختم الانبیا (۴)
واویلتا
بریاری دین رفته او میدان
حمزه شده فدایی قران
ختم رسل زداغ او گریان
جان داده او در راه مکتبش
دین احمد آیین و مذهبش
با فرمایش ختم مرسلین
سیدالشهدا شد لقبش
تسلیت مولا ختم الانبیا
واویلتا
با نیزه ی وحشی زمین افتاد
سر را روی خاک زمین بنهاد
در راه اسلام و خدا جان داد
دشمن بی دین سوی او شتافت
بین کشتهها حمزه را که یافت
از کینه هایی که زحمزه داشت
هند ملعونه سینه اش شکافت
تسلیت مولا ختم الانبیا
واویلتا
آوای غم رسیده تا افلاک
حمزه فتاده با تن صد چاک
غرق به خون غلتان بروی خاک
تا که دید احمد مثله تنش
با عبایش پوشانده بدنش
فرموده نیاید کنار او
تا خواهر نمیرد ز دیدنش
تسلیت مولا ختم الانبیا
واویلتا
خواهر او صفیه جان بر لب
کنار او بوده به تاب و تب
افتاده دل یاد غم زینب
دیده در موج خون برابرش
پیکر پاره ی برادرش
تن صد چاکش را روی زمین
دیده دشمن زد بر نیزه سرش
تسلیت مولا ختم الانبیا
#شهادت_حضرت_حمزه_علیه_السلام
#حضرت_حمزه_سیدالشهدای_احد
#مشهد_مقدس
.
۱۳
#نوحه
#زمزمه
#شهادت_حضرت_حمزه
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_سرلشکرو_آب_آورم
مدینه غرق عزا شد از داغ حضرت حمزه
مدینه ماتم سرا شد از داغ حضرت حمزه
در مدینه بهر حمزه برپا شده بزم عزا
واویلتا واویلتا(۲)
یاور دین مصطفی حامی دین باشد حمزه
در راه اسلام و قرآن کشته ی کین باشد حمزه
شهید ظلم و کینه شد، شیر رسول دو سرا
واویلتا واویلتا
بدست دشمنِ بی دین مثله شده پیکر او
دیده گریان از داغ او گردیده پیغمبر او
گردیده در جنگ احد مظلومانه جانش فدا
واویلتا واویلتا
هند جگر خواره نمود پیکر او پاره پاره
روز پیغمبر اکرم بادیدنش شب تاره
سوزد کنار پیکرش با گریه های بیصدا
واویلتا واویلتا
تا خواهرت صفیه خبرشهادتش شنید
از مدینه تا به احد بسوی مقتلش دوید
همراه زهرای اطهر آمد کنار شهدا
واویلتا واویلتا
تا که نبیند پیکر غرق به خونش خواهرش
ختم رسل با عبایش پوشانده کل پیکرش
ذکر خواهر او شده واغربتا واویلتا
واویلتا واویلتا
با دیدن برادرش خواهر او جان بر لب است
در این شب ماتم زده دلها به یاد زینب است
در کنار برادرش چه کشیده در کربلا
واویلتا واویلتا
زینب دیده برادرش در کربلا تنها شده
در بین مقتل پر خون سر از تنش جدا شده
در موج خون حسین او میزند مادر را صدا
واویلتا واویلتا
زینب دیده که شمر دون خنجرش از کمر کشید
بر روی سینه اش نشست سر او از قفا برید
دیده تنش نقش زمین رأس حسین بر نیزه ها
واویلتا واویلتا
#شهادت_حضرت_حمزه_علیه_السلام
#مشهد_مقدس
.
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
۱۸
#زمینه
#شهادت_حضرت_حمزه
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_تسبیحات_حضرت_زهرا
واویلتا
روز عزای حضرت حمزه است
به لب نوای حضرت حمزه است
گریه برای حضرت حمزه است
در بحر دین حمزه چو گوهر است
مدینه ازداغش چو محشر است
شهید ظلم و کینه حمزه شد
خون از این غم قلب پیمبر است
تسلیت مولا ختم الانبیا (۴)
واویلتا
بریاری دین رفته او میدان
حمزه شده فدایی قران
ختم رسل زداغ او گریان
جان داده او در راه مکتبش
دین احمد آیین و مذهبش
با فرمایش ختم مرسلین
سیدالشهدا شد لقبش
تسلیت مولا ختم الانبیا
واویلتا
با نیزه ی وحشی زمین افتاد
سر را روی خاک زمین بنهاد
در راه اسلام و خدا جان داد
دشمن بی دین سوی او شتافت
بین کشتهها حمزه را که یافت
از کینه هایی که زحمزه داشت
هند ملعونه سینه اش شکافت
تسلیت مولا ختم الانبیا
واویلتا
آوای غم رسیده تا افلاک
حمزه فتاده با تن صد چاک
غرق به خون غلتان بروی خاک
تا که دید احمد مثله تنش
با عبایش پوشانده بدنش
فرموده نیاید کنار او
تا خواهر نمیرد ز دیدنش
تسلیت مولا ختم الانبیا
واویلتا
خواهر او صفیه جان بر لب
کنار او بوده به تاب و تب
افتاده دل یاد غم زینب
دیده در موج خون برابرش
پیکر پاره ی برادرش
تن صد چاکش را روی زمین
دیده دشمن زد بر نیزه سرش
تسلیت مولا ختم الانبیا
#شهادت_حضرت_حمزه_علیه_السلام
#حضرت_حمزه_سیدالشهدای_احد
#مشهد_مقدس
.
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
۱۳
#نوحه
#زمزمه
#شهادت_حضرت_حمزه
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_سرلشکرو_آب_آورم
مدینه غرق عزا شد از داغ حضرت حمزه
مدینه ماتم سرا شد از داغ حضرت حمزه
در مدینه بهر حمزه برپا شده بزم عزا
واویلتا واویلتا(۲)
یاور دین مصطفی حامی دین باشد حمزه
در راه اسلام و قرآن کشته ی کین باشد حمزه
شهید ظلم و کینه شد، شیر رسول دو سرا
واویلتا واویلتا
بدست دشمنِ بی دین مثله شده پیکر او
دیده گریان از داغ او گردیده پیغمبر او
گردیده در جنگ احد مظلومانه جانش فدا
واویلتا واویلتا
هند جگر خواره نمود پیکر او پاره پاره
روز پیغمبر اکرم بادیدنش شب تاره
سوزد کنار پیکرش با گریه های بیصدا
واویلتا واویلتا
تا خواهرت صفیه خبرشهادتش شنید
از مدینه تا به احد بسوی مقتلش دوید
همراه زهرای اطهر آمد کنار شهدا
واویلتا واویلتا
تا که نبیند پیکر غرق به خونش خواهرش
ختم رسل با عبایش پوشانده کل پیکرش
ذکر خواهر او شده واغربتا واویلتا
واویلتا واویلتا
با دیدن برادرش خواهر او جان بر لب است
در این شب ماتم زده دلها به یاد زینب است
در کنار برادرش چه کشیده در کربلا
واویلتا واویلتا
زینب دیده برادرش در کربلا تنها شده
در بین مقتل پر خون سر از تنش جدا شده
در موج خون حسین او میزند مادر را صدا
واویلتا واویلتا
زینب دیده که شمر دون خنجرش از کمر کشید
بر روی سینه اش نشست سر او از قفا برید
دیده تنش نقش زمین رأس حسین بر نیزه ها
واویلتا واویلتا
#شهادت_حضرت_حمزه_علیه_السلام
#مشهد_مقدس
.
1_485754870.mp3
3.75M
⏯ #شور احساسی
🍃بین تموم اهل بیت غریب ترین بخدا
🍃حسینی ها گریه کنید برا امام مجتبی
🎤 #حسین_سیب_سرخی
👌بسیار دلنشین
#من_امام_حسنےام 💚
#دوشنبه_های_امام_حسنی❤️
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@shoormahshari
هدایت شده از ♬✿ مـَــدٰاحیــــْــوٖن ✿♬
🏴 #نوحه_حضرت_حمزه_ع
🏴#ترکی_فارسی
🎤مداح: حاج مهدی رسولی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
❤️از احد آید ندا واویلتا واحَمْزَتاه
❤️شهر پیغمر شده ماتمسرا واحَمْزَتاه
💔هم برادر، هم عمو، هم تکیه گاهش کشته شد
💔خون شد از غم قلب ختمالانبیا واحَمْزَتاه
❤️قطعه قطعه پاره پاره اربا اربا چاک چاک
❤️پیکرش افتاده روی خاکها واحَمْزَتاه
💔دست وحشی بشکند یارب که از راه ستم
❤️نیزه زد بر پهلوی او بی هوا واحَمْزَتاه
💔تا نیفتد چشم خواهر بر جراحات تنش
❤️بر رویش انداخت پیغمبر عبا واحَمْزَتاه
💔خواهرش جسم برادر را ندید از حال رفت
❤️شد احد از ناله هایش کربلا واحَمْزَتاه
ه
💔فاطمه بعد از پدر با پهلوی بشکسته اش
❤️در کنار قبر او میزد صدا واحَمْزَتاه
💔تو نبودی ای عمو بر صورتم سیلی زدند
❤️پیش چشم شوهرم در کوچه ها واحَمْزَتاه
💔تو نبودی خانه ام را از جفا آتش زدند
❤️تو نبودی سوختم در شعله ها واحَمْزَتاه
❤️کاش بودی ای عمو تا باز میکردی طناب
💔بین دشمن از دو دست مرتضی واحَمْزَتاه
❤️در مدینه مادر و ، دختر به دشت کربلا
💔روی تل میزد صدا واجعفرا واحَمْزَتاه
💔نیزه ها میرفت بالا زینب از سوز جگر
❤️ناله میزد واعلیا وااَخا واحَمْزَتاه
💔کاش حمزه بود تا خنجر بگیرد از عدو
❤️یا که زینب را برد در خیمه ها واحَمْزَتاه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
بهترین مداحی های روز
@qwehgm ⏪⬅️⏪
☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
۲
#نوحه
#زمزمه
#شهادت_حضرت_حمزه
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_کبوتر_من_مپر_زلانه
حمزه شهید عدوان زکینه
عشق محمد دارد به سینه
گرید به حالش یاس مدینه
آجرک الله یا رسول الله(۲)
او بوده عمری یار پیمبر
گریند به یادش زهرا و حیدر
زنند ز داغش بر سینه و سر
آجرک الله یا رسول الله
روح کرامت چون مصطفایی
کوه شهامت چون مرتضایی
سید و مولا بر شهدایی
آجرک الله یا رسول الله
بودی همیشه تو یاور دین
شد پاره پاره سینه ات از کین
با خون پاکت محکم شد آیین
آجرک الله یا رسول الله
خواهرت آمد اندر کنارت
گریان زداغت شد بیقرارت
زند به سینه گرد مزارت
آجرک الله یا رسول الله
#شهادت_حضرت_حمزه_علیه_السلام
#مشهد_مقدس
.
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
متن زمینه شهادت حمزه سیدالشهدا(ع)
انقد پر از غمه مدینه که نگو
جای تو خالیه کنار من عمو
من، یه لشکر از دست دادم
دلاور از دست دادم
علی پیشم هست اما
یه حیدر از دست دادم
گریه میکنه زهرا ای واویلا
گریه میکنه حیدر با رسول الله
گریه بر حمزۀ سیدالشهدا
.........................................................
پاره جگر شدی، من خونجگر شدم
عزادار تو با چشای تر شدم
وای، از این بیسامونیها
از این سرگردونیها
چه سخته داغ حمزه
امون از دلخونیها
گریه میکنه جبریل با اشک ما
گریه میکنه چشم عرش اعلی
گریه بر حمزۀ سیدالشهدا
...........................................................
اینجا برا عمو، همه گریون شدن
از داغ رفتنش، قامتکمون شدن
وای، یه روز هم تُو کربلا
جلوی چشم زهرا
عموعباسِ خیمه
میفته روی خاکا
گریه میکنه زینب مثل زهرا
گریه میکنه ارباب مثل مولا
گریه بر ساقی تشنۀ خیمهها
ـــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
هدایت شده از کانال ادعیه وگریز
#مقتل_حضرت_حمزه
این فاجعه به اندازه اى بزرگ بود که پیامبر (ص)عمه ی بزرگوار خویش صفیه را از دیدن جنازه ی برادرش که زنان مشرک آن را بازیچه ی هوس هاى خود قرار داده و مثله کرده بودند، بازداشت.
وقتى صفیه دختر عبدالمطلب به میدان نبرد آمد تا جنازه ی برادرش را ببیند،رسول خدا(ص)به پسرش،زبیربن عوام فرمود:
"به سراغش برو و او را برگردان تا آنچه بر سر برادرش آمده است،نبیند".
وى سراغ مادر رفت و گفت:مادرم!رسول خدا (ص) به تو فرمان مى دهد که بازگردى.
او گفت:چرا مرا بازگرداند در حالى که خود مى دانم که برادرم مثله شده و این در راه خداست و ما چه بسیار بر این امر خشنود و بردباریم و ان شاءالله صبر و خویشتن داری نشان خواهم داد.
پس زبیر نزد رسول خدا(ص)بازگشت و آن حضرت را از آنچه مادرش گفته بود آگاه ساخت. رسول خدا(ص)فرمود:
"راه او را باز بگذارید".
بدین ترتیب صفیه کنار جسد برادر آمد،بدان نِگریست و گریست،بر آن نماز گزارد،کلمه ی استرجاع بر زبان آورد و برایش آمرزش طلبید.
پیامبر نیز دردمندانه گریست.سپس برای حمزه مغفرت طلب کرد و فرمود: "اى حمزه،هرگز چنین مصیبت زده نخواهم شد و داغ مصیبت هیچ کس چون مصیبت تو نیست".
سپس پیامبر به صفیه رو کرد و فرمود:
"شاد باش که جبرئیل مرا خبر داده حمزه را در هفت آسمان،اسدالله و اسد رسوله خواندند".
📚ابن کثیر الحنبلی،البدایه والنهایه، ج۴،ص۴۲
📚اعیان الشیعه،ج۶،ص۲۴۶
📚الواقدی،المغازی،ج۱،ص۲۹۰
کانال ادعیه وگریزهای مجمع الذاکرین (علیه السلام)👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
برای استفاده از دعاها و گریزهای ودسترسی آسان به آن دعا برای مادحین و ذاکرین محترم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#حضرت_حمزه
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد
و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد
عبارسید به جسمت قبول حرفی نیست
ولی خداکند از راه خواهرت نرسد
اگر رسید به مقتل دعا کن ان لحظه
کسی برای جدا کردن سرت نرسد
تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی
صدای وا عطشایت به مادرت نرسد
تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود
خداکند که دگر حرف بوریا نشود
به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟
تونیزه خورده ای اصلا زپشت سر یانه؟
به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی
سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟
تنت به روی زمین مانده است در گودال؟
شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟
عبور کرده ای از کوچه یهودی ها
زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟
به غیر شام که در ان نبود هم نفسی
سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی
به شام قافله را با عذاب اوردند
برای دست یتیمان طناب اوردند
مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟
که بعدچند دقیقه شراب اوردند
به روی نیزه سر شیر خواره را عمدا
درست پیش نگاه رباب اوردند
برای اینکه دلش بیشتر به درد اید
مدام روبرویش ظرف اب اوردند
به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت
نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#حضرت_حمزه
ای آشنای غربت پیمبر
چشیده جرعه از سبوی کوثر
تو بهترین مدافع ولایی
شهید روزگار لافتایی
تو حامی حقیقی رسولی
تو دلخوشی حضرت بتولی
تویی مدافع غیور اسلام
نشان فخری و غرور اسلام
هر آنکه دیده رزم بی امانت
ادب کند به غیرت جوانت
تویی تو شیر بیشه ی شجاعت
طلایه دار عشقی و اطاعت
به لشگر نبی تویی علمدار
دلت ز عشق مرتضاست سرشار
عموی با وفای مصطفایی
فدایی حسین و مجتبایی
تو شاهد نبرد ذولفقاری
تو مایه ی غرور و افتخاری
به معرکه تو صاحب حکایات
علی به رزم تو کند مباهات
چنان سِتَبر سینه ات سپر بود
که سهم نیزه ی ستم جگر بود
دلت اگر ز تیر کین نشان داشت
آُحُد به زیر پای تو امان داشت
چه همّتی که در ره ولایت
شهید عترتی، امید عصمت
شهادت تو منحصر به فرد است
به مُثله گشتنت هزار درد است
اگرچه میخ سینه را ندیدی
چه نیزه ای به سینه ات خریدی
ندیده ای نشان زخم سیلی
ندیده ای کبود، یاس نیلی
امان ز درد پهلوی شکسته
امان ز ریسمان و دست و پای بسته
امان ز گریه های بیت الاحزان
امان ز سوز ناله های لرزان
چه آفتی به گلشن فدک خورد
مگر چه شد که فاطمه کتک خورد
محمود ژولیده
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#حضرت_حمزه
بسم رب الوحی، رب هل اتا
رب احمد، رب خیرالمرسلین
رب عترت، رب مولانا علی
رب سادات نساءالعالمین
صحبت از یاران دین کبریاست
یاد باید کرد از اصحابِ حق
درس عبرت از اُحد باید گرفت
تا شود سرلوحۀ احبابِ حق
از چه رو دندان پیغمبر شکست
وز چه احمد حمزه را از دست داد
«لحظه ای غفلت» ز فرمان نبی
جبهۀ حق، تنگه را از دست داد
هیچکس باور ندارد اینچنین
حیدر و بر تن نَود زخمِ عمیق
کینۀ هندِ جگرخوار عاقبت
حمزه را مُثله کند در زیر تیغ!
کیست حمزه، یار احمد یار وحی
حافظ آیات، بعد از هر نزول
کیست حمزه، مرد ایمان و نبرد
عبد صالح شیرِ میدان رسول
کیست حمزه، غرّشِ شمشیر عشق
کیست حمزه، عبد فرمان علی
کیست حمزه، مرد میدان اُحد
جان او بسته است بر جان علی
هر کجا احمد ز دشمن فتنه دید
بود یارِ حضرتش آن پهلوان
حال افتاده بزیر دست و پا
بی نفَس، بی جان، شکسته استخوان
سینه ای که سخت تر از کوه بود
حال از تیزیِ خنجر نرم شد
این همان یکتا عموجان است که
بارها زهرا به او دلگرم شد
سالها بگذشت از جنگ اُحد
شهر از بعدِ نبی تاریک بود
بی حیایی راهِ زهرا را گرفت
راهِ بانو، کوچه ای باریک بود
روزِ سیلی خوردنِ زهرا رسید
دید دشمن تا که بنچاقِ فدک
مادرِ سادات را آن بی حیا
پیش چشمِ مجتبایش زد کتک
گوشواره پخش شد روی زمین
دست مادر بود در دست پسر
راه را گم کرد آن یاسِ کبود
آنکه خود از بهر مولا شد سپر
پس کجا بودی ببینی ای عمو!
فاطمه افتاد زیر دست و پا
تو بزیر خاک و زهرا بی پناه
بسته شد در ریسمانی مرتضی
بولهب یک حرف بد زد بر نبی
ای عمو! خشمَت امان از او گرفت
ثانی اما سیلی ام زد بی هوا
هیچکس آیا نشان از او گرفت؟
راهِ زهرا راهِ یاریِ علیست
تاعلی تنها نماند هیچگاه
درسِ عبرت از اُحد این است و بس
شیعه در غفلت نباشد هیچگاه
محمود ژوليده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی_ع
عمریست سایه ات به سرم سیدالکریم
آقای جود و لطف و کرم سیدالکریم
داری ضریح و صحن و حرم سیدالکریم
در دست توست بال و پرم سیدالکریم
من جلد این حریمم و جایی نمی روم
در صحنتان مُقیمم و جایی نمی روم
@hosenih
آقاسلام، ای حرمت قبله گاه من
دلتنگ کربلایم و اینجا پناه من
بر گنبد و ضریح قشنگت نگاه من
شکر خدا که می گذرد سال و ماه من...
...در زیر سایه ی کرمت، ایهاالکریم
قربان جد بی حرمت، ایهاالکریم
اینجا شلوغ؛ خاک بقیع بی برو بیاست
اینجا چقدر زائر و آنجا چه بیصداست
اینجا رواق و ماذنه و گنبدِ طلاست
آنجا خراب و ساکت و ویران، پر از بلاست
وقتی میان صحن شما سینه میزنم
انگار بین کرببلا سینه میزنم
شبهای جمعه مرقدتان باصفاتر است
دل پر زده به کرببلا و کبوتر است
زهرا رسیده گوشه ی گودال و مضطر است
دعوا برای غارت و دزدیدن سر است
من گریه می کنم چقَدَر نیزه خورده است
عمامه ی به روی سرش را که برده است؟
@hosenih
آنقَدْر نیزه خورده، تنش زیر و رو شده
با چکمه ای که زد، بدنش زیر و رو شده
سنگی زدند بر دهنش، زیر و رو شده
با تیر و نیزه پیرُهنش زیر و رو شده
خنجر کجا، عقیق یمن... ساربان کجا
زینب کجا و خولی و شمر و سنان کجا...
شاعر: #علی_میرحیدری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی سعید صادقی
▪️ زمزمه شهادت حضرت حمزه و عبدالعظیم علیهم السلام▪️
اثر مجتبی صمدی شهاب
بزم امشب بزم روضه
بزم داغ یه کریمه
پسر زهرا و حیدر
حضرت عبدالعظیمه
صاحب سفره امشب
مثه جدش سفره داره
یه اشاره به غریبیش
اشکامونو در میاره
این آقایی که حریمش
غرق بین هاله ء نور
با هجوم تيرگی ها
یه روزی شد
زنده در گور
زیر پا رفت اما نامش
روی پرچم رفته بالا
تا قیامت جادوانه است
پرچم اولاد زهرا
شد مصادف این مصیبت
با یه درد پره محنت
داغ حمزه که سوزونده
دل ما رو بی نهایت
بی حیاها ، نا نجیبا
مثله کردن پیکرش رو
شد پیمبر غرق ماتم
پاره کردن جیگرش رو
سایبون روی سر بود
این عموی بی قرینه
خالی بود جاش وقتی حیدر
شد غریبه تو مدینه
بعد حمزه بود که دشمن
به ولایت پشت پا زد
توی کوچه یه حروومی
یه کشیده بی هوا زد
#اثر_جدید
#زمزمه
YEKNET.IR - vahed 1 - vafat hazrat abdol azim - 99.03.15 - hasan ataei.mp3
3.18M
🔳 #وفات_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
🌴سید الکریمی و در خونه شما برو و بیاست
🌴برا ما جامونده ها شب جمعه حرمت کرببلاست
🎤 #حسن_عطایی
⏯ #واحد
👌
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@shoormahshari
#حضرت_حمزه
تا به وصف حمزه بگشایم زبان
می سزد گردد سراپایم زبان
حمزه یعنی شیر شیران اُحد
خشم فریاد دلیران اُحد
حمزه یعنی یک جهان صدق و صفا
حمزه یعنی جاننثار مصطفی
این شنیدم هند از خشم و غضب
کرد وحشی را به نزد خود طلب
گفت در این جنگ باشد کام من
تشنۀ خون یکی از این سه تن
یا، محمّد را به تیغ خشم زن
یا، علی یا، حمزه را از پا فکن
دید آن ناپاک در حین قتال
قتل احمد یا علی باشد محال
تاخت هر سو در صف میدان جنگ
کرد قصد جان حمزه بی درنگ
حمله کرد از راه نامردی ز پشت
شیر شیران را به ضرب نیزه کشت
آن خروشان شیر ختم المرسلین
پیکرش چون کوه شد نقش زمین
هند با خشم و غضب سویش شتافت
پهلویش را از دم خنجر شکافت
همچو خون پاک حمزه بر زمین
ریخت اشک از چشمِ ختم المرسلین
من ندانم داغ آن آزادمرد
با دل پیغمبر اکرم چه کرد
می سزد تا خون فشانم از بصر
داغ دو سردار دارم بر جگر
آتش سوز درونم بر ملاست
گه نگاهم بر اُحد گه کربلاست
دیده ام پرپر دو باغ یاس را
جسم حمزه، پیکر عبّاس را
داشت در دل داغشان را فاطمه
گه به صحرای اُحد، گه علقمه
سنگ و کوه و دشت و صحرا گریه کرد
بر مزار هر دو، زهرا گریه کرد
داغ او بر قلب پیغمبر نشست
مرگ این پشت برادر را شکست
او شدی مُثله رخ نورانیش
این یکی شد فرق تا پیشانیش
او ز پهلویش روان شد خونِ دل
این فرات از کام عطشانش خجل
او عبا پوشید بر جسمش رسول
این کنارش مادریکرده بتول
حمزه! بوی کربلا احساس کن
گریه بر مظلومی عبّاس کن
او که تنها با عدو پیکار کرد
دست و چشم و سر، نثار یار کرد
او که از ضرب عمود آهنین
گشت سرو قامتش نقش زمین
این شنیدم حضرت ختمی مآب
بر شهیدان یک به یک می داد آب
تا رهد عبّاس از رنج و تعب
جام آبی داد بر آن تشنه لب
آن سرا پا مظهر صدق و صفا
تشنهلب جان داد نزد مصطفی
لب نزد بر آب و کامش تشنه بود
بر لب دریا امامش تشنه بود
بحر را چون شعله ای در کام دید
عکس اصغر را میان جام دید
تا که باران زآسمان آید فرود
بر لب عبّاس از «میثم» درود
استاد حاج غلامرضا سازگار
@rozeh_1
#حضرت_حمزه
قوّتِ بازوی من بود كه افتاده به خاک
همه ی نيروی من بود كه افتاده به خاک
اين همان است كه ياریِ ولايت می كرد
مثلِ يک شير زِ اسلام حمايت می كرد
در اُحُد هر كه به خونِ جگرش می گِريَد
هر پسر بر سرِ نَعشِ پدرش می گِريَد
ای عمو جان به سرِ پيكرِ تو گريه كنم
من به جای پدر و مادرِ تو گريه كنم
مثلِ تو هيچ كسی كُشته در اين صحرا نیست
به خدا هيچ كسی چون تو شهيد، اینجا نيست
چه سرش آمده هر عضوِ تَنَش مُثله شده
گوش و بينی و دو دست و دهَنَش مُثله شده
فكری امروز به حالِ بَدَنَش بايد كرد
شُده با خار و گیاهی كَفَنَش بايد كرد
صورتش زود بپوشان كه زِ رَه خواهَرِ او
تا رِسد خاک به سَر ريزد بالا سَرِ او
خواهرش گر برسد موی پريشان بِكُند
دشت را گريه ی او شامِ غريبان بِكُند
در غم دلبر خود پاره گريبان بكند
خواهرانه دل ما را همه سوزان بكند
مَگُذاريد صَفيّه برسد تا اينجا
مَگُذاريد ببينَد رُخِ خونينَش را
لحظه ای سخت تر از ماندنِ من اينجا نيست
بدنت هست، ولی بَر تنِ تو اَعضا نيست ؟
زِرِهَت پاره، كمان و سِپَرَت باقی هست
جگرت نيست ولی شُكر، سَرَت باقی هست
باز هم شُكر عمو راسِ تو بَر نيزه نرفت
باز هم شُكر كه در حَلقِ تو سَرنيزه نرفت
نزده بوسه به پاره گلويت خواهرِ تو
با صَفيّه كه نزد حرف زِ نيزه سرِ تو
ای عمو راسِ تو در بزمِ شرابی كه نرفت
به تماشا سوی هر شهرِ خرابی كه نرفت
باز هم شُكر سَرِ پاكَت عَمو چوب نَخورد
گاه دندان و گَهی پاره گَلو چوب نَخورد
اَلاَمان وای حُسين... وای سَرِ شاهِ شَهيد...
تا نَفس هَست مَرا، گويم: "مالي لِيَزيد"
رضا رسول زاده
@rozeh_1
#حضرت_حمزه
درود ای کنار علی میر بدر
سلام ای شهید اُحد، شیر بدر
به خیل شهیدان حق مقتدا
گرامیعموی رسول خدا
شهادت زآغاز، پابست تو
شجاعت زده بوسه بر دست تو
وجود تو از بحر، لبریزتر
خدنگت ز تیغ اجل تیزتر
به بدر و احد همچو حیدر یکی
به بازوت ختم رسل متکی
شنیدم که چون آمدی از شکار
غبارت به رخسار بود آشکار
سرشکی که برسینه زد آذرت
روان بود از دیدۀ همسرت
کنار تو بنشست و بگریست زار
که ای شیر بازآمده از شکار
شکار و بیابان و صحرا بس است
محمّد تو چون نیستی، بیکس است
نبودی که از چارسو آمدند
محمّد عزیز دلت را زدند
بر او ضربهها خصم نااهل زد
فزونتر ز هرکس ابوجهل زد
توچون رعد از دل کشیدی خروش
زخشم وغضب خونت آمد به جوش
گرفتی ره خصم نااهل را
شکستی سر نحس بوجهل را
زدی ضربهاش از یسار و یمین
که گردیده چون مرده نقش زمین
از آن پس نبُد زهره کس را دگر
که گردد به ختم رسل حملهور
تو خود پای تا سر همه جان شدی
به دست محمّد مسلمان شدی
تو شیراُحد بودی و شیر بدر
به دست تو گردید شمشیر بدر
دریغا دریغا که دشمن شتافت
دل و پهلو و سینهات را شکافت
چو آمد به خاک زمین پشت تو
بریدند بینی و انگشت تو
تو را چون جگر پاره در جنگ شد
به کام عدو آن جگر، سنگ شد
به زخم تنت دشت و صحرا گریست
احد نیز با چشم زهرا گریست
کجا بودی؟ ای بر نبی تیغ و دست
در آن دم که پهلوی زهرا شکست
کجا بودی آن دم که با ضرب در
پسر از برای پدر شد سپر
نبودی که حقِّ علی غصب شد
صمد گشت تنها، صنم نصب شد
کجا بودی آن دم که در علقمه
ندا داد عباس «یا فاطمه»
اگر کربلا بودی ای نورعین
چو عباس بودی برای حسین
نبودی ببینی که در قتلگاه
شد از کعب نی، جسم زینب سیاه
سکینه، رباب، عاتکه، فاطمه
غریبانه در دشت و صحرا همه
چو نی، ناله در نینوا میزدند
تو را در بیابان صدا میزدند
امیـد دل سیّـدالنـاس تـو
تو عباس بودی و عباس، تو
ز «میثم»زخلق و خدای ودود
به عباس و تو، تا قیامت درود
استاد حاج غلامرضا سازگار
@rozeh_1
#حضرت_حمزه
حمزه که جان عالم و آدم فدای او
لب باز می کنم که بگويم رثای او
مردی که در شجاعت و هيبت نمونه بود
در غيرت و شکوه و شهامت نمونه بود
شير خدا و شير نبی فارس العرب
در انتهای جاده ی مردانگی، ادب
هم يکه تاز عرصه ی جنگ و نبردها
هم آشنای بی کسی اهل دردها
هنگام رزم و حادثه مردی دلير بود
خورشيد آسمانی و روشن ضمير بود
شب های مکه شاهد جود و کرامتش
گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش
او صاحب تمام صفات حميده بود
دل را به نور حضرت حق پروريده بود
الگوی اهل سرّ و يقين بود طاعتش
يعنی زبانزد همه می شد عبادتش
در آسمان مکه ی دلها ستاره بود
بر قلبهای خسته اميدی دوباره بود
بالا گرفت روز اُحد تا که کارزار
شد آسمان روشن آن روز تارِ تار
آتشفشان شده اُحد از بس گدازه ريخت
از آسمان و خاک زمين خون تازه ريخت
حمزه در آن ميانه که گرم قتال شد
کم کم برای حمله ی دشمن مجال شد
آنقدر روبهان به شکارش کمين زدند
تا نيزه ای به سينه ی آن نازنين زدند
حمزه که رفت قلب رسول خدا شکست
خورشيد چشمهای رئوفش به خون نشست
لبريز زخم بود و جراحت دل نبی
از دست رفته بود همه حاصل نبی
ميدان خروش ناله ی واويلتا گرفت
عالم برای غربت حمزه عزا گرفت
جانم فدای پيکر پاک و مطهرش
جانم فدای زخم فراوان پيکرش
اما هنوز غربت آن روز مانده بود
داغی عظيم بر دل عالم نشانده بود
خواهر کنار جسم برادر رسيد و بعد
آهی ز داغ لاله ی پرپر کشيد و بعد
پيمانه های صبر دل او که جوش رفت
آنقدر ناله زد که همان جا ز هوش رفت
آری دلم گرفته ز اندوه ديگری
دارم دوباره ماتم مظلومه خواهری
زينب غروب واقعه را غرق خون که ديد
از خيمه تا حوالی گودال می دويد
ناگاه ديد در دل گودال قتلگاه
درخون تپيده پيکر سردار بی سپاه
پس با زبان پُر گله آن بضعه ی بتول
رو کرد بر مدينه که يا أيها الرسول
اين کشته ی فتاده به هامون حسين توست
اين صيد دست و پا زده در خون حسين توست
يوسف رحيمی
@rozeh_1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیبا
🔺 اشکهای استاد فاطمی نیا | تبرک جستن به منبر عزای سیدالشهداء (ع)
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@shoormahshari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهت شادی روح ایشان هدیه بفرمایید يك «يا فاطمه الزهرا سلام الله علیها "
▪️صحبت های عجیب فرزند حضرت آیت الله فاطمی نیا،در مجلس ترحیم دیشب ایشان
«صلي الله عليك يا اباعبدالله»
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@shoormahshari
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_صادق__ع__روضه
خاکِ غم بر سر کنید قتلِ امامِ جعفر(ع) است
روضه خوان در عرشِ اعلا حضرتِ پیغمبر است
زهرِ کینه جانِ پاکش را نشانه رفته است
هستیِ کون و مکان در سوگِ او نوحه گر است
آمده بر سر زنان زهرا ز جنات النعیم
امشب از داغِ عزیزش شالِ ماتم بر سر است
آنچنان شعله کشیده داغِ حزنش در جهان
گوئیا روی زمین غوغای شورِ محشر است
آسمان شد تیره و مهتاب گردیده خموش
بین که خالی آسمان از نورِ ماه و اختر است
صادقِ آلِ محمد(ص) نورِ چشم فاطمه(س )
روضه های او شبیهِ روضه های مادر است
بس که خوانده روضه ی کرببلا و کوچه را
سالها است آتشِ غم در دلش شعله ور است
جان فدای جدِ مظلومش که در دشتِ بلا
در میانِ خاک و خون جسمِ غریبش بی سر است
لاله های فاطمه مقتول شمشیرَند و زهر
از ازل این قرعه در تقدیرِ نسلِ کوثر است!
لاله های فاطمه مقتول شمشیراند و زهر
از ازل این قرعه در تقدیر نسل کوثر است!
هستی محرابی
امام صادق (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar