#امام_حسین_ع_مناجات
اگر مرا نظر لطفت انتخاب کند
مرا که ذره ام عشق تو آفتاب کند
رهین منت عالم نمی شوم هرگز
اگر حسین مرا نوکرش خطاب کند
@hosenih
چه راحت است عروج شکسته بالانت
چرا که با تو خدا آه را ثواب کند
دلش اسیر زمانه نمی شود هرگز
هر آنکه نام تو در قلبش انقلاب کند
اگر چه کس به حسابم نیاورد اما
خدا کند که نگاهت مرا حساب کند
به سنگ تیره اگر اشک نوکرت افتد
"به آسمان رود و کار آفتاب کند"
به قلب تیره اگر نقش مهر تو افتد
زهیر گونه جهان را دگر جواب کند
@hosenih
در این زمانه ی بن بست و بی سرانجامی
مگر شمیم خوشِ روضه فتح باب کند
در آن سیاه شب ناگزیر تنهایی
امید آمدنت رفع اضطراب کند
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_کربلا
#روز_عرفه
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
@hosenih
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهست، کمسعادت نیست...
@hosenih
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
شاعر: #مریم_کرباسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مشق شب نوکرا یا اباعبدالله
ارباب هفت پشت ما یا اباعبدالله
درد عشق تو رو کشیدم
المنة لله به تو رسیدم
حالا هرچی بگی قبوله
بی تعلل جونمو میدم
ای عزیزترین رفیق من حسین
ای رابطه ی عمیق من حسین
****
سید و مولای ما یا اباعبدالله
مارو ببر کربلا یا اباعبدالله
با یه پرچم پای پیاده
راه بیفتیم تو مسیر جاده
کلی هم کیف میکنیم اصلاً
کی میگه راه خیلی زیاده
ای قشنگترین خاطره ی زیارتام حسین
ای رفیق ترین رفیقم از بچگیام حسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
با متانتش طوری قدم برمیداره
که دشمن پاشو چند قدم عقب میذاره
به سن و سال که نیست
تو خونش شهامته
به های و هوی که نیست
تو جونش شجاعته
خون بنی هاشم تو رگاش میجوشه
میخواید چیکار کنید
نوجوون ترین شاگرد ابالفضل اومده میدون
سریع فرار کنید
حسن حسن میگه این شیر دلاور
حسین حسین میگه میزنه به لشکر
حسن حسن جانم ای حسن حسن جان
حسین حسین جانم ای حسین حسین جان
بی زره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زره اش پیرهن است
بند نعلین اگر پاره شود باکی نیست
داغی خاک برایش همه مثل چمن است
دست خطی حسنی داشت که ثابت می کرد
سیزده سال به دنبال حسینی شدن است
جان سر دست گرفت و به دل میدان برد
خواست با عشق بگوید که عمو جان من است
ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی ...
تیرها ! پر بگشایید که او هم حسن است
نه فرات و نه زمین ، هیچ کسی درک نکرد
راز این تشنه که آماده ی دریا شدن است
مثل زنبور بر او تیر فرو می ریزد
هر که را این همه کندوی عسل در دهن است
مشتری های فراوان فراوان دارد
هر کسی نقره - طلا ، هر که عقیق یمن است
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
دنیا اگه کویر باشه کویر دریا حسینیه است
تعجب نکنید مرده زنده میشود اینجا حسینیه است
ادخلوها به سلام آمنین با وضو وارد شوید
میکده مست میطلبد مست مست با سبو وارد شوید
انبیا جمعند اینجا جانم جانم
اولیا جمعند اینجا جانم جانم
چشمتو وا کن ای دل ای دل
شهدا جمعند اینجا جانم جانم
جانم به حسین چی های این عالم
جانم به نوشته های رو پرچم
جانم به محرم
با یک نفس تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا حسین
حسین حسین حسین حسین ....
یا اباعبدالله حسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هر زمان تو سختی
گره رو گره بدبختی
یه آن تو یه لحظه حل میشه
من حسین خوشبختی
مگه یه نفر چی میخواد از دنیا
یه رفیق با معرفت
یکی باشه که خیالتو راحت کنه
هم دنیا هم آخرت
ای عشق محض دوسِت دارم
بدون مرز دوسِت دارم
****
من حرم بی پولی
چیکار کنم با دوری
اصاً به این حرفا نیست
بخواد میبرن هرجوری
کافیه یه شب از خونه با گریه
بری دَمِ باب الجواد
بگی به امام رضا حرم لازمم
آقا باهات راه میاد
بدون تو کم میارم
امام رضا دوسِت دارم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
قنداقه رو گرفت رفت وسط میدون
نامردا ببینید بچم نداره جون
از روی مادرش خجالت میکشم
واسه یه جرعه آب منتم میکشم
آب بهش بدیدم میمیره
آب بهش ندیدم میمیره
من نمیدونم شما چجور
آب از گلوتون پایین میره
وسط این حرفا یه دفعه
تیر از تو کمون کشیده شد
حرمله میگفت دقیق زدم
گوش تا گوش سرش بریده شد
****
دشمنا میگفتن بیچاره مادرش
ایشالله ندیده برگشت عقب سرش
میرفت و برمیگشت عباشو روش کشید
رفت پشت خیمه و یهو رباب رسید
دستشو گذاشت رو شونشو
اشکای حسینو پاک میکرد
من نمیدونم رباب چطور
بچه رو خودش داشت خاک میکرد
دستاشو به هم میزد حسین
سرشو مدام تکون میداد
هی به آسمون نگاه میکرد
سر نیزه ها رو نشون میداد
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
کسی رو غیر تو نمی شناسم کسی رو غیر تو نه
با اینکه خیر ازم ندیدی اما اینکه بهم بگی برو نه
نه تو کارت نیست الهی قربونت برم
نه تو کارت نیست فقط نگو نیام حرم
نگی بهم نه نه نگی بهم
می لرزه پیش تو دست توسلم
آسون بگیر به من من کم تحملم
اگه بگی برات بمیرم من میگم که رو چشمم چشم
بگی که خانواده ات هم همین طور خب مسلماً میگم چشم
نه تو کارم نیست آخه تو صاحب منی
نه تو کارم نیست تو امر واجب منی
محاله که نه بشنوی ازم
با خانواده امون ما کارگر توییم
نسل پشت نسلمون ما نوکر توییم
می لرزه پیش تو دست توسلم
آسون بگیر به من من کم تحملم
حسین حسین حسین .....
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
جای بغل رباب ببین کجایی
قند عسل رباب رو نیزه هایی
کوچیکه سرت با طناب می بندن
ببین به مادرت همه می خندن
تو نی سواری
منم پیاده
ببین کیا کنار منن
این حرمله با
سنان و خولی
با کعب نی منو می زنن
لالا لالایی
لالا لالایی
لالا لالا پسرم
ای کاش نمی دیدم کنار محمل
گهواره تو دزدیدن یه مشت ارازل
بلای جون من خون قنداقت شد
ریختن تو حرم خیمه مون غارت شد
حسین....
تو هر چی داشتی ازم گرفتن
یه مادرم که بی پسرم
ببین چه وضعی درست شد
اینجا یه محرمم نموند تو حرم
لالا لالایی
لالا لالایی
لالا لالا پسرم
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
اینکه دارد سوی میدان میرود جان من است
روز عاشورا گمانم عید قربان من است
داغ سنگینیست اما چون تو میبینی خوش است
چون تو میبینی مرا هر داغ سنگینی خوش است
تکه تکه میپسندی ساغرم را ای به چشم
کشته میخواهی ببینی اکبرم را ای به چشم
بر جبین لشکر کُفار چین انداخته
عده ای را با نگاه خود زمین انداخته
یک نفر فریاد میزد او خوده پیغمبر است
دیگی فریاد میزد حیدر است این حیدر است
او دلش میخواست باشد پیش بابا سربلند
آنقدر شمشیر زد شد ضَجّه ی لشکر بلند
خواست در آغوش خود گیرد پیمبر را ولی
نیزه آمد جای پیغمبر در آغوش علی
این طرف بابای پیرت آه از دل میکشد
آن طرف دشمن برای کشتنت کِل میکشد
پرپرت کردند ای شاخه گل زیبای من
پیکرت پاشیده از هم خوش قد و بالای من
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
دلتنگ گذرنامه و عکسام روزام به همین روال گذشته
چند وقته نرفتم یه زیارت هر روز برا من صد سال گذشته
تنگه نفسم پس کی میرسم آقایی کن و نذار بگن که بی کسم
من خسته شدم از دست خودم آخه چقدر باید با اشک بهت نامه بدم
قبل ولادتم به تو بوده حسین عرض ارادتم
برا نوکری کردن کوکه ساعتم یه خادم تمام وقت واسه هیئتم
حسین ای جانم حسین ای جانم
هیچی برام اندازه گریه ی تو روضه ی تو ثواب نداره
کاری به کارم نداشته باشید دیوونه حساب کتاب نداره
اگه گریه کنم اگه سینه زنم مشمول محبت حسین و حسنم
من مطمئنم در و وا میکنن بی خودی که نیست صبح تا غروب در میزنم
از همه خالی ام تا اسم تو میاد حالی به حالیم
حال منو بپرسی میگم عالیم کاری داشتی بگو همین حوالی ام
حسین ای جانم حسین ای جانم
از بچگی یادمه تو بودم درگیر محرم تو بودم
محشر منو یادت نره آقا عمری زیر پرچم تو بودم
شب اول قبر بالای سرم دو تایی با امام رضا بیاید منتظرم
افتخار میدی وقتی اومدی پا رو چشم من بذاری قربونت برم
روز قیامتم میدونم مثل دنیا زیر سایه اتم
تازه معلوم میشه عمق رفاقتم نوکر تو و کل خانواده اتم
حسین ای جانم حسین ای جانم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
خادم اهل بیت 🌺:
من آبم هنوز شرمنده کودک ربابم
هنوز یاد علقمه به پیچ و تابم
هنوز یاد لب خشک تو کبابم
═────═⌘═────═
من آب شدم دیدی جلوی مادرت خراب شدم
برا چی از لب های تو جواب شدم من آب شدم
یا اباعبدالله علی الدنیا بعدک العفا
═────═⌘═────═
من خاکم که خاک بر سر از یه جسم چاک چاکم
هنوز یاد خاک صورتت هلاکم
سه روز تنها کفن یه جسم پاکم
═────═⌘═────═
غبار شدم تو رو بغل گرفتم و مزار شدم
با چادر عقیله هم جوار شدم غبار شدم
یا اباعبدالله علی الدنیا بعدک العفا
═────═⌘═────═
من بادم فقط یه بار تو زندگیم وایسادم
وقتی که بین زلف تو افتادم
موهای سوخته ات نمیره از یادم
═────═⌘═────═
من آه شدم بعد تو حیرون توی قتلگاه شدم
شونه موی طفل بی پناه شدم من آه شدم
یا اباعبدالله علی الدنیا بعدک العفا
═────═⌘═────═
آتیشم باور نداشت این دل پر تشویشم
یه روزی آتیش تو خیمه میشم
میگه که رقیه نیایی پیشم
═────═⌘═────═
کبود شدم آه سه ساله تون گرفت و دود شدم
خاکستر محله یهود شدم کبود شدم
یا اباعبدالله علی الدنیا بعدک العفا
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
شرمندگی سخته اونم واسه یه مرد
روضه ی علقمه مارو بیچاره کرد
کی دیده یه سقا مشکش خالی باشه
کی دیده تو تنی اینقدر نیزه جاشه
آخه چند نفر به یک نفر
میبینید سِلاحی نداره
نامُرُوتا رحم ندارید
شیرخواره گناهی نداره
مَشکو که زدید دیگه چرا
سمت بدنش سنگ میزنید
فرمانده ی لشکره آخه
غرورشو اینقدر نشکنید
****
شق القمر شده ماه ام البنین
از رو مرکب افتاد با صورت رو زمین
چهره پاشیده و فرق سرش دوتا
خیلی نگرانن تو خیمه دخترا
همه تا دیدن حسین اومد
هی بلند بلند میخندیدن
اینجا گریه بیشتر میشد و
بیشتر اونجا کِل کشیدن
کمرم شکست پاشو بریم
بی تو بچه هام چیکار کنن
بری میریزن تو خیمه ها
راضی نشو مارو خار کنن
زینبو اسارت میبرن
منو تو که نیستیم باهاشون
ناموس منو تو رو تو شام
زنجیر میزنن به پاهاشون
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
از عشق لبریز و از شور سرشاره
زیبا مثه خورشیدو خونِ علوی داره
فاطمی تبار هاشمی نسب
پسر حسین فخر عرب
مختصر و مفید برادرزاده ی زینب
آقازاده علی اکبر نوه ی حیدر
به جلالت ماشاءالله
به کمالت ماشاءالله
مادرت گفت خوش قد و بالا
شیرم حلالت ماشاءالله
علی علی علی علی علی اکبر
****
رفته وسط میدون لشکر خودشو باخته
مثل عموش عباسه کار همه رو ساخته
اخم ابروهاش زور بازوهاش
خشم حیدریش برق تو نگاش
رکورد تاریخه سرعت ضربه هاش
آقازاده علی اکبر جونم فداش
شیرمَرده ماشاءالله
مرد نَبَرده ماشاءالله
مثه حیدر رو پیشونیش
دستمال زرده ماشاءالله
علی علی علی علی علی اکبر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
1. بقیع 93.mp3
3.17M
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یامُحَمَّدِ بنِ عَلِیّ الباقِر
#شهادت_امام_باقرعلیه السلام
🎤 #استاد_حیدرزاده
سلام ما به بقیع و
بقاع ویرانش ...
برآن حریم که باشد
ملک نگهبانش ..
سلام ما به بقیع
آن تجسم غربت!
گواه بر سخنم ،
تربت امامانش ...
بقیع ، کعبه ی قدسِ
چهار معصوم است
چهار نور خدا ،
می دمد زدامانش ..
یکی است حضرت باقر
از آن چهار امام !
که داغ او زده آتش
به قلب یارانش ..
شهید شد ز جفای هشام آن مولا
ز زهر تعبیه در زین
که آب شد جانش ..
غریب اوست که
در موسم زیارت حج
مدینه و آنهمه زائر
که هست مهمانش ؟
شب شهادت او
یک نفر نمی ماند
که اشک غم بفشاند
به قبر ویرانش ...
دری که سجده گهِ
قدسیان بود خاکش !
به زائرش ندهد
اِذن بوسه دربانش .. ؟
شاعر : #حاج_سید_رضا_موی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_290769337478807737.mp3
2.89M
یاامام باقر علیه السلام
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمه هام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریاد الفرار شنیدم به کودکی
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی
آن شب که درخرابه سر آمد میان مان
چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی
با کعب نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی
یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست
این را به گوش خویش شنیدم به کودکی
در مجلس شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی
#قاسم_نعمتی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
شده مثل پدر الله اکبر
رود سوی خطر الله اکبر
دم ظهر است اما در شریعه
نمایان شد قمر الله اکبر
نگاه او دل از ارباب می برد
ز چشم اهل کوفه خواب می برد
اگر سقا به باران امر می کرد
تمام کربلا را آب می برد
کسی یاری از او بهتر ندیده است
هواداری از او بهتر ندیده است
نه اینکه من بگویم دشمنش گفت
علمداری از او بهتر ندیده است
به زیر پای او لشکر سرش ریخت
دل جنگآوران در محضرش ریخت
انا ابن الحیدرش وقتی که پیچید
ز وحشت حرمله کرک و پرش ریخت
همین که از شریعه سر در آورد
صدای ضجه از لشکر در آورد
خبر دادند سقا رفت میدان
ز خوشحالی رقیه پر در آورد
.
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
یا امام زمان تسلیت آقاجان
شمر و خولی با هم میزدن توأمان
چشماش تار شد افتاد با صورت تو گودال
هلهله میکردن شروع شد این جنجال
وَالشِمرُ جالِسٌ نشست روی سینه
شرمت کجاست نامرد مادرش میبینه
خنجرو کشید از تو غلاف
هرکاری میکرد نمیبُرید
هی نفس نفس میزد رو خاک
خواهرش فقط آه میکشید
دید نمیبُره کلافه شد
برگردوند تنو با ضرب پا
ده تا ضربه زد به قصد کشت
سر دیگه جدا شد از قفا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
یه بوسه ساده به تربتت مثل بوسه به دستاته
تربت برا این شده تربت که خاک پاهاته
هر سجده نماز من به مهر تربتت
یعنی به پات می افتم هر روز تا نگام کنی
بعد نماز سلام میدم به کربلا شاید
فکری به حال همه ی دلتنگی هام کنی
عبادتم حسین سعادتم حسین
ارادتم حسین قیامتم حسین
کام منو وا کرد مادربزرگم با
تربت اعلا و تموم این سالا میدیدم
که چشم بابا و مادر من بهم میگه که راضین ازم
این که حسینی شدمو حسین حسین میگم
خیلی آدم تو زندگیم دیدم و فهمیدم
خدا می خواست خیر منو که نوکرت شدم
رزق منه حسین عشق منه حسین
می نویسم حسین مشق منه حسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
مصیبة ما اعظمها
پیش روی چشم بچه ها
جسم تو رو دوره می کنند
پیرهن کهنه تو رو پاره می کنند
مگه واسه ی یه کفن دعوا میشه
مگه سیصد نفر تو گودال جا میشه
مگه حالا از روی سینه ات پا میشه
سر و کله حرمله میشه پیدا میشه
داره پای دشمن به خیمه وا میشه
مگه حالا از روی سینه ات پا میشه
لشکری میخنده به دست و پا زدنت
مادرت میبینه برهنه شد بدنت
میزدنت میزدنت میزدنت ...
چه بی حساب می کشند تو رو
بدون آب می کشند تو رو
به اشک تو خنده میکنند
وقتی به نیت ثواب می کشند تو رو
داره با وضو نامسلمون میبره
تو هنوز نفس میکشی اون میبره
روی ریگ داغ بیابون میبره
با یه خنجر کند رگاتو میبره
تو دعا می کنی صداتو میبره
نفسای مخدراتو میبره
با عبای پاره رو نیزه بسته تو رو
واسه ی انگشتر بریده دست تو رو
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5931351661137101994.mp3
2.19M
دلتنگ حرم اربابم:
|⇦• سینه زنی زمینه جانسوز ویژۀ شهادت راوی دشتِ کربلا امام محمد باقر سلام الله علیه
آه .. یادم نمیرود هرگز
غمِ جانسوز غارتِ خلخال
حمله ی نابرابرِ لشکر
به زنان و به خیمه و اطفال
صحنِ عرش بین صحن چشمانت
میدهد زجر هر شب و روزم
ذوالجناح آمد از دل میدان
با دوصد زخم بر سر و کوپال
«وای ... ای وای ای وای ای وای ..»
در هیاهوی نیزه و شمشیر
تنی از روی شیبِ قربانگاه
غلت میخورد تا ته گودال
چه بگویم که تیزیِ خنجر
به روی حنجری فشار آورد
یک نفر بین قاتلانش شد
بر سر سر بریدنش جنجال
هم غرورم شکست هم قلبم
آن زمانی که دختری خسته
از رویِ ناقه بر زمین افتاد
دشت تاریک بود و رفت از حال
«وای ... ای وای ای وای ای وای ..»
امان از گودال .. به پا شد جنجال
ببخشند سادات .. تنش شد پا مال
میون اعدا .. غریب و تنها
رو خاک افتادی .. زدی دست و پا
نانجیبا از راه رسیدن و
پیکرِ زخمیتُ کشیدن و
چشمای زینب رو ندیدن و
ندیدن و ...
وای ... بی هوا میزدنت
از جفا میزدنت
پیرمردا همگی ، با عصا میزدنت
«وای ... ای وای ای وای ای وای ..»
به زیر خنجر زدی بال و پر
شدی غرقِ خون به پیش مادر
با چشمای تر ، با حال مضطر
میگفتی برگرد ، به خیمه خواهر
هدفِ نیزه ها شد بدنت
جایِ سالم نموند روی تنت
به نیتِ غارت اومدند
بردند انگشتر و پیروهنت
وای ... شمر بی حیا و
وای ...حرمتت رو بد شکست
نفسای آخره با پا رو سینت نشست
حسین .....
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
3877451.mp3
6.28M
❣﷽❣
🥀#سینه_زنی_امام_باقر_ع
🥀#سینه_زنی_حضرت_سکینه_س
🥀#سید_مهدی_حسینی
🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
پا به پایِ پدر سفر کردم ، آه حسین
در میان خرابه سر کردم ، آه حسین
پدرم بین ریسمان بودُ ، آه حسین
با رقیه پدر پدر کردم ، آه حسین
در میان خرابه سرکردم ، آه حسین
پا به پای پدر سفر کردم ، آه حسین
عمه ام تا به روی خاک افتاد ، آه حسین
دیده ام را ز اشک تر کردم ، آه حسین
از همان روز تلخ تا امروز ، آه حسین
گریه هر روز تا سحر کردم ، آه حسین
🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
تا سه ساله میان راه افتاد ، آه حسین
پدرم را خودم خبر کردم ، آه حسین
سُم مرکب بویِ گلاب گرفت ، آه حسین
از تنی که به آن نظر کردم ، آه حسین
آنقدر داغ دارم از آن دم ، آه حسین
که از این زهر خون جگر کردم ، آه حسین
🥀«آه .. یابن الزهرا حسین ..»
.🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
🌹اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🌹
4_6027308269981139707.mp3
3.1M
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#حضرت_مسلم__ع__زمینه
توی کوفه. کارمه شب گردی
توی این شهر. نمیبینم مردی
کاشکی میشد. مدینه برگردی
غم دوریت. آقا بیچارم کرد
نیمه شب از. گریه بیدارم کرد
توی شهرِ. کوفه آوارم کرد
تنها و سرگردونم
انگار نه انگار مهمونم
دلخونم از داغ تو
از آه زینب گریونم
کوفه نیا یا مولا کوفه نیا یابنالزهرا
بند دوم
این جماعت. کی میگه دین دارن
همه فکرِ. درهم و دینارن
داغت و رو. دلامون میزارن
آسمونِ. شهر کوفه تاره
غم و غصه. رو سرم میباره
پُر نامرد. کوچه و بازاره
بی تابِ قلب زارم
از کوچه گردی بیزارم
از غربت نیمه شبها
سر روی زانو میزارم
کوفه نیا یا مولا کوفه نیا یابنالزهرا
بند سوم
داره تاریخ. میشه تکرار اینجا
روضه خونه. در و دیوار اینجا
تیر و نیزه است. جنس بازار اینجا
کوفه واسه. کشتنت مأموره
بدیاشون. همه جا مشهوره
برا اینه. که دارم دلشوره
کوفه نیا با زینب
تنها میشه اینجا زینب
تا سرم رو شکستن
گفتم زیر لب یا زینب
کوفه نیا یا مولا کوفه نیا یابنالزهرا
شعر سبک رضا باقریان
حضرت مسلم (ع)
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
غربت میباره از نگاش آروم نمیگیره چشاش
از سوز و داغ دلش
از هُرم اشک و ناله ها شد دشت سرخ لاله ها
دوباره باغ دلش
هر چند که میسوزه تنش از شعله زهر جفا
اما دلش خونِ به یاد خاطرات کربلا
پیچیده تو هفت آسمون سوز صداش
خون میچکه از آسمون گریه هاش
واویلتا
****
پاهاش شده پر آبله جای کبود سلسله
مونده به روی پرش
با خاطرات کاروان از طعنه های شامیان
زخمی پلک ترش
پای برهنه رفته هر جا پا به پای قافله
یادش نمیره کینه های زجر و شمر و حرمله
هم با سه ساله خورده سیلی از عدو
هم دیده روی نیزه ها رأس عمو
واویلتا
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
بااشک ثبت شد
#دهتایی_شانزدهم
#پیش_زمینه
#مهدوی
#زمزمه_واحدسنگین_زمینه_شور
شد ماه محرمو بازم چرا تو بزم روضه ها صاحب عزا نیس
این روضه ها کم داره تو رو ،وقتی نباشی، دلخوشی ،تو قلب ما نیس
جای قدمت رو فرشای هیئته اما چشم ما تو رو ندیده
آقای غریب کجای این هیئت ما خون از نگاه تو چکیده
العجل،الامان
بیا به حقّ اشک عمّه های مضطرت
العجل،الامان
به حقّ پیکر خونین جدّ بی سرت
العجل، یوسف زهرا العجل.....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بااشک ثبت شد
#سبک_286_محرم
#دهتایی_شانزدهم
#مهدوی
#توسل_به_امام_زمان_علیه_السلام_با_موضوع_شبهای_محرم
#زمزمه_واحدسنگین_زمینه_شور...
#شب_اول_محرم
#شهادت_حضرت_مسلم_علیه_السلام
ای صاحب چشم بارونی، روز وشب تو میگذره با آه سینه
هیشکی توی خیمه ی تو نیس تا که به پای روضه های تو بشینه
بازم آقای غریب ما خون جگری با روضه ی غریب کوفه
می بینی سفیر جدّ تو میگرده دنبال وفا کوچه به کوچه
العجل الامان
به حق مسلمی که شد سرش از تن جدا
العجل الامان
تنش از روی بام افتاده بین کوچه ها
العجل بحقّ مسلم العجل....
🌸🌸🌸🌸🌸
زبان حال حضرت مسلم علیه السلام:
با دستای بسته روی بام نوشتم ای حسین نیا به شهر کوفه
همراه علی ِ اصغر واکبر و زینبین نیا به شهر کوفه
به دختر شیرین زبونت بگو که همراه خودش نیاره زیور
در عوض بگو که همراهش بیاره توی کربلا اضافه معجر
ای گل فاطمه
کوفه نیا که توی این دیار قحط وفاست
خواهرت رو نیار
کوفه پر از سنان و شمر و زجر بی حیاست
العجل بحقّ مسلم العجل
🌸🌸🌸🌸🌸
چند لحظه ی دیگه پیکرم حنا میشه به روی بام با خون حنجر
میشه سر من جدا ولی نمیره روی نیزه ها جلوی خواهر
اینجا تن من نمیره زیر دست و پای مرکب دشمن کافر
اینجا کسی با تازیونه نمیزنه به دخترم کنار پیکر
می بینم روزی که
توی همین کوفه سرت میره رو نیزه ها
روبه رو خواهرت
جسارت میشه به سر جدات با یک عصا
العجل بحقّ مسلم العجل
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بااشک ثبت شد
#سبک_287_محرم
#دهتایی_شانزدهم
#مهدوی
#توسل_به_امام_زمان_علیه_السلام_با_موضوع_شبهای_محرم
#زمزمه_واحدسنگین_زمینه_شور
#شب_دوم_محرم
#ورود_کاروان_به_کربلا
ای صاحب اصلی عزا، دلت دوباره ساکن کربوبلا شد
همراه حسین و عمه ها، رفتی به اون زمینی که مهد بلا شد
می بینی همین که پای زینب به زمین کربلا رسیده با درد
اشکای غریبی از چشاش به روی خاک کربلا چکیده با درد
العجل الامان
بیا به حقّ آه عمّه ی غم پرورت
العجل الامان
بیا به داغ روی داغ جدّ اطهرت
العجل، به حق زینب العجل....
🌸🌸🌸🌸🌸
زبان حال حضرت زینب علیهالسلام:
اینجا چه زمینیه حسین جان که غم دو عالمو گذاشت تو سینَم
اما تموم غمم اینه که نکنه داغ تو رو اینجا ببینم
یه کوچه ای از محارمه به دور من تا سایمو کسی نبینه
چند روز دیگه کنار مقتلت میون دشمنیم من و سکینه
ای داداشم نخواه
ببینم رأستو رو نیزه ها چند روز بعد
توی این خاک غم
نخواه بشم اسیر و همسفر با ابن سعد
العجل، به حقّ زینب العجل....
🌸🌸🌸🌸🌸
هرچند دل من پر از غمه، دلم خوشه کفیلمه حضرت عباس
تا وقتی که باشه پیش من ،غربت این زمین ِغم نمیشه احساس
چند روز دیگه با مشک آب، به علقمه میره ولی بر نمی گرده
سهم من و اهل خیمه ها ،میون غارت حرم، غربت و درده
آه از اون لحظه که
دشمنا می ریزند به خیمه ها عصر دهم
می بینند بی کسیم
همه رو می زنند با کینه ی غدیر خم
العجل، به حقّ زینب العجل....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
کلمه کلمه این شعر با اشک ثبت شد
#سبک_288_محرم
#دهتایی_شانزدهم
#مهدوی
#توسل_به_امام_زمان_علیه_السلام_با_موضوع_شبهای_محرم
#زمزمه_واحدسنگین_زمینه_شور
#شب_سوم_محرم
#شهادت_حضرت_رقیه_علیها_السلام
امشب میون خرابه ای، بازم غریب فاطمه با قلب بی تاب
مونده توی گوش تو یه عمر، ناله های عمّه ی تو با سر ارباب
می بینی لباس پارَشو، همین بسه دلیل برا اشک روونت
رو خاک خرابه سر گذاشته غریبونه عمّه ی قامت کمونت
العجل الامان
به تن زخمی رقیه در شام بلا
العجل الامان
به عمّه ی شهیده از غم سر ِ جدا
العجل، به رقیّه جان العجل....
🌸🌸🌸🌸🌸
زبان حال سر بریده با حضرت رقیه علیهمالسلام😭:
با سر اومدم کنار تو ببخش منو ای دختر شیرین زبونم
چشماتو ببند و اینقده نگاه نکن به این لبای غرق خونم
گوشواره ی تو شبیه انگشتر من با سنگدلی رفته به غارت
ای وارث درد مادرم،به گوش تو مونده چرا ،ردّ جسارت
هستی تو خون جگر
خیلی دلت پره از مجلس و بازار شام
دیدمت از رو نی
وقتی دشمن تو رو با سنگ میزد از روی بام
العجل به رقیه جان العجل....
🌸🌸🌸🌸🌸
یادم نمیره لحظه ای که با کاسه ی آب اومدی کنار گودال
دیدی بدن بی سر و پاره پارمو، ناله زدی کنار گودال
یک شب تن بی سر منو دیدی و امشب سر من رو دامن توس
روی تو مث منه کبود ،نشون تازیونه ها روی تن توس
آه توی راه شام
با دیدن سرم رو نیزه ها کشیدی زجر
من شدم غرق اشک
وقتی دیدمکه تو رو میزنه با کینه زجر
العجل به رقیه جان العجل....
🌸🌸🌸🌸🌸
پرسیدی با اشک و ناله هات، کی رگهای حنجر پاکمو بریده
من همدارماز تو یک سؤال، گیسوی نازدانه ی من چرا سفیده
برده دلمو لباس خاکی تو و قدّ خمت سمت مدینه
تو کوچه ای که مادرمو چهل نفر زدن جلوی من با کینه
وقتشه دخترم
داره میشه دعای رفتن تو مستجاب
مثل من جون میدی
با شکم گرسنه و لب ِ نخورده آب
العجل به رقیّه جان العجل....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
کلمه کلمه این شعر با اشک ثبت شد
#سبک_288_محرم
#دهتایی_شانزدهم
#مهدوی
#توسل_به_امام_زمان_علیه_السلام_با_موضوع_شبهای_محرم
#زمزمه_واحدسنگین_زمینه_شور
#شب_سوم_محرم
#شهادت_حضرت_رقیه_علیها_السلام
امشب میون خرابه ای، بازم غریب فاطمه با قلب بی تاب
مونده توی گوش تو یه عمر، ناله های عمّه ی تو با سر ارباب
می بینی لباس پارَشو، همین بسه دلیل برا اشک روونت
رو خاک خرابه سر گذاشته غریبونه عمّه ی قامت کمونت
العجل الامان
به تن زخمی رقیه در شام بلا
العجل الامان
به عمّه ی شهیده از غم سر ِ جدا
العجل، به رقیّه جان العجل....
🌸🌸🌸🌸🌸
زبان حال سر بریده با حضرت رقیه علیهمالسلام😭:
با سر اومدم کنار تو ببخش منو ای دختر شیرین زبونم
چشماتو ببند و اینقده نگاه نکن به این لبای غرق خونم
گوشواره ی تو شبیه انگشتر من با سنگدلی رفته به غارت
ای وارث درد مادرم،به گوش تو مونده چرا ،ردّ جسارت
هستی تو خون جگر
خیلی دلت پره از مجلس و بازار شام
دیدمت از رو نی
وقتی دشمن تو رو با سنگ میزد از روی بام
العجل به رقیه جان العجل....
🌸🌸🌸🌸🌸
یادم نمیره لحظه ای که با کاسه ی آب اومدی کنار گودال
دیدی بدن بی سر و پاره پارمو، ناله زدی کنار گودال
یک شب تن بی سر منو دیدی و امشب سر من رو دامن توس
روی تو مث منه کبود ،نشون تازیونه ها روی تن توس
آه توی راه شام
با دیدن سرم رو نیزه ها کشیدی زجر
من شدم غرق اشک
وقتی دیدمکه تو رو میزنه با کینه زجر
العجل به رقیه جان العجل....
🌸🌸🌸🌸🌸
پرسیدی با اشک و ناله هات، کی رگهای حنجر پاکمو بریده
من همدارماز تو یک سؤال، گیسوی نازدانه ی من چرا سفیده
برده دلمو لباس خاکی تو و قدّ خمت سمت مدینه
تو کوچه ای که مادرمو چهل نفر زدن جلوی من با کینه
وقتشه دخترم
داره میشه دعای رفتن تو مستجاب
مثل من جون میدی
با شکم گرسنه و لب ِ نخورده آب
العجل به رقیّه جان العجل....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)