eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در میان خلق با او بوده هم‌سر فاطمه از ازل ساقی علی بوده ست، کوثر فاطمه نام زهرا می درخشد در میان اهل بیت سیزده معصوم ما دُرّند، گوهر فاطمه @hosenih چون کلام حق که با "هُم فاطِمَه" آغاز شد در میان پنج تن هم بوده محور فاطمه در بهای آفرینش از نبی و از علی با حدیث قدسی "لولاک" شد سر فاطمه هردو یک روحند اما در دوتن، با این حساب فاطمه شد حیدر کرّار و حیدر فاطمه سیب در معراج با دست پیمبر شد دو نیم نیم آن شد ذوالفقار و نیم دیگر فاطمه مرتضی با ذوالفقار انگار جولان می دهد خطبه خوانی می‌کند تا روی منبر فاطمه هر خطیبی که دم از فضل و دم از ایثار زد انتهای منبر او ختم شد بر فاطمه @hosenih هرکسی در روضه های بچه هایش کار کرد پاسخش را می دهد چندین برابر فاطمه بر قلوب شیعیان مهر شفاعت می زند می تکاند چادرش را روز محشر فاطمه ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بعد از سه ماه پا شده ای مادرم، چه خوب از بسترت جدا شده ای مادرم، چه خوب بعد از سه ماه راز و نیازم نتیجه داد آخر، دعای بعدِ نمازم نتیجه داد بعد از سه ماه بازویت انگار جان گرفت شکر خدا که خانه ی ما بوی نان گرفت @hosenih بعد از سه ماه بوی غم از خانه دور شد با نور چهره ات، همه جا غرق نور شد بعد از سه ماه بوسه به روی حسن زدی مانند قبل، شانه به گیسوی من زدی حالا که بهتری تو، چرا رو گرفته ای؟! حالا که دست بردی و جارو گرفته ای... جارو بزن به خاطره های هجوم و در جارو بزن تمام غم خانه را ببر ای وای... سرفه هات دوباره شدید شد خوردی زمین و خادمه هم ناامید شد رنگ از رخت پرید و دلم بی اجازه ریخت از زیر معجرت به زمین خون تازه ریخت فهمیدم از نفس زدنت، اصل قصه چیست تبدار خانه، وضعیتت روبراه نیست جانم فدات، باز که رویت شده کبود! بدتر شده است حال تو، نان پختنت چه بود؟! دستت توان شانه به گیسو زدن نداشت این خانه ی خراب که جارو زدن نداشت بر کودکان غمزده ی خود پناه شو مادر بیا به جان حسن رو به راه شو با من بگو هر آنچه غم است از فراق نه با من بگو وصیت خود، از عراق نه حالا که باز ذکر تو نام حسین شد اشکت روانه بر غم کام حسین شد غصه نخور، دو چشم من است و اطاعتت یادم نمی رود نفسی این وصیتت شب تا سحر به دست حسین آب می دهم مانند تو به تشنگی اش، تاب می دهم اما بیا و چاره نما این ملال را پاسخ بده به دختر خود این سوال را @hosenih آخر مگر که داغ و مصیبات من کم است؟! در بقچه ات بگو که چرا یک کفن کم است؟! قولی بده به من که بیایی به کربلا یاری کنی کنار تن بی سرش مرا مادر بیا به کرب و بلا راه چاره کن در بین کوه نیزه، تنش را نظاره کن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ابرها بر سقفِ ما بارانِ نم‌نم ریختند در میان آشیانم یک جهان غم ریختند خانه‌ام را سیل دارد می‌برد کاری بکن در نگاه بچه‌هایم آب زمزم ریختند @hosenih یک بغل واکردی و گفتند مادر خوب شد چار طفلم بینِ آغوشِ تو باهم ریختند تو خودت دارالشفایی پس شفایت را طلب در نفسهایت عزیزم اسم اعظم ریختند اشکهایم ای شکسته سینه رویت خیس کرد سرفه‌هایت لکه خون‌ها را به رویم ریختند هم نمی آید چرا زخمت چرا بهتر نشد فضه و اسماء و زینب هرچه مرحم ریختند چند روزی هست دارد بچه‌ام جان می‌دهد چه شده؟ انگار در کامِ حسن سم ریختند مادرم را در بقیع گفتی چه شد با کودکت کاش می‌گفتی سرت یکباره باهم ریختند فاطمه بنت‌اسد حالِ عروست را ببین بر سرِ شیرخدا چند ابن‌ملجم  ریختند در به رویت فاطمه اُفتاد و از آن رد شدند بار شیشه داشتی با ضرب محکم ریختند از تو چادر خاکی و از من محاسن روی خاک تو زمین خوردی سرِ من خاکِ عالم ریختند ریسمان بر گردنم بود تو هم درشعله‌ها تازه وارد‌ها  سرِ طفلانِ ما هم ریختند @hosenih ** دادم از حالا برای زینبِ بی مَحرم است آه می‌بیند که در گودال یکدم ریختند نیزه‌ها با تیغ‌ها بسیار بسیار آمدند آب را در پیش آن لب تشنه کم‌کم ریختند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یک عمر، عار ماندن، اصلا روا نباشد سربارِ یار ماندن، اصلا روا نباشد با کفر و ناسپاسی، با این همه معاصی چشم انتظار ماندن اصلا روا نباشد @hosenih وقتی نگار تنهاست، مظلوم مثل مولاست... دور از نگار ماندن، اصلا روا نباشد هرجا ولی وسط بود، حرف علی وسط بود از حق کنار ماندن، اصلا روا نباشد می سوخت قلب مولا، فرمود علی به زهرا چون لاله زار ماندن، اصلا روا نباشد ای ذوالفقار حیدر، بر شیر مرد خیبر بی ذوالفقار ماندن اصلا روا نباشد خیره به خون دیوار، خیره به سوی مسمار با چشم تار ماندن، اصلا روا نباشد @hosenih بانوی زخمی من، در آرزوی رفتن روزی سه بار ماندن اصلا روا نباشد بعد از حسین و عباس، وقتی عقیله تنهاست با نیزه دار ماندن، اصلا روا نباشد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مي خواهم از مدينه خداحافظي كنم از میخ و زخم سينه خداحافظي كنم از مردم مدینه از این شهر خسته ام از روزگار و مردمشان چشم بسته ام مشکل شده است حل شدن مشکلات من باید که چاره کرد به عجل وفات من از حال و روز تب زده ام تاب رفته است از چشمهای خسته من خواب رفته است @hosenih سه ماه و نیم مرگ شده آرزوی من پایین نرفته آب خوشی از گلوی من سه ماه و نیم دست به پهلو گرفته ام از همسر غریب خودم رو گرفته ام سه ماه و نیم سوختم و ساختم فقط روزی هزار مرتبه جان باختم فقط سه ماه و نیم پیکر افتاده می برم خود را کشان کشان سر سجاده می برم خود را برای پر زدن آماده کرده ام جوشن نوشته ام کفن آماده کرده ام میخواهم از حبيب خداحافظي كنم از حيدر غريب خداحافظي كنم خيلي شكسته پر شده ام الوداع علي آماده سفر شده ام الوداع علي نه سال سايه ات به سرم بود ياعلي نام تو ذکر هر سحرم بود یاعلی نه سال عشق ما دو نفر بی غروب بود در خانه تو زندگی من چه خوب بود نه سال در کنار تو من غم نداشتم چیزی میان زندگی ام کم نداشتم نه سال بی قرار خلوص تو بوده ام خانوم خانه تو ، عروس تو بوده ام من را ببخش می روم و میگذارمت ای پاره پاره دل به خدا می سپارمت من خویش را روانه سوی قبر میکنم اما براى تو طلب صبر ميكنم شرمنده ام كه غسل من افتاد گردنت آرام کردن حسن افتاد گردنت امشب به بازويم كه رسيدي حلال كن بر زخم پهلويم كه رسيدي حلال كن با دیدن کبودی رویم صبور باش دیدی اگر که سوخته مویم صبور باش با استخوان شكسته مواجه شدي ببخش با خون لخته بسته مواجه شدی ببخش مرهم به زخم آتش هیزم بده مرا اصلا به جای غسل تیمم بده مرا بالی که سوخته است وبال تو میشود اندوه فاطمه همه مال تو میشود من را ببخش زحمت تابوت می کشی خود را کنار من روی زانوت می کشی @hosenih آهسته بر جنازه زهرا نماز کن وقت وداع ، بند کفن را تو باز کن آرام ، زینب و حسنم را صدا بزن با گریه طفل بی کفنم را صدا بزن بالا سر جنازه ام از کربلا بگو از تشنگی و خنجر و از بوریا بگو آتش بزن به روضه خود عالمین را از جای من ببوس گلوی حسین را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
◾زيارة حضرت فاطمة الزهراء عليها السلام اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبيبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَليلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمينِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَفْضَلِ اَنْبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِّيَةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سِيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللهِ وَخَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْفاضِلـَةُ الزَّكِيـَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْحَوْراءُ الاِْنْسِيَّة
✨بسم الله النور✨ صـبحِ عـلَـی الطلـوع سلامٌ علَی الحسین «ع» و سلامٌ علَی المهدی «عج» و سلامٌ علیٰ فاطمة المعصومه «س» 💠السَّلامُ عَلَیکَ يَا أَباعَبْدِاللّٰهِ، صَلَّى‌اللّٰهُ عَلَيکَ يَا أَباعَبْدِاللّٰهِ، رَحِمَکَ اللّٰهُ يَا أَباعَبْدِاللّٰهِ، لَعَنَ‌اللّٰهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ شَرِکَ فِي دَمِکَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ بَلَغَهُ ذٰلِکَ فَرَضِيَ بِهِ، أَنَا إِلَى اللّٰهِ مِنْ ذٰلِکَ بَرِيءٌ 💠السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللهِ فِی أَرْضِه السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ‌ اللهِ الَّذِی ضَمِنَهُ 💠السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ الله السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ الله السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ الله السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مگر چه شد، که علی را پناه دیگر نیست؟ همان که یک تنه، بودش سپاه، دیگر نیست؟ @hosenih در آسمانِ غریبانه‌اش خدا!، چه شده‌ست؟ که بعدِ فاطمه‌اش قرصِ ماه، دیگر نیست همان که محرمِ رازش، همیشه بود، چرا انیس و همدمِ او، غیرِ چاه دیگر نیست؟ از آن زمان که درِ خانه سوخت در آتش برای اهلِ سقیفه، فلاح، دیگر نیست @hosenih ** دویده مضطرب، از قتلگاه تا خیمه کسی سوار، روی ذوالجناح، دیگر نیست ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ داغ دید و از غم تو مرثیه خوان شد علی(ع) بیقرارانه نگاهش خیس ِ باران شد علی(ع) عاقبت آیینۂ دقّ اش به هم شد جفت و جور پای تابوت تو جان داد و پریشان شد علی(ع) @hosenih در کنار بسترت سجاده اش را پهن کرد در نماز لیلة الدفن تو گریان شد علی(ع) خانه سوت و کور، نه فامیل! نه همسایه ای در کنار بچه ها قاری قران شد علی(ع) دست لرزانِ حسن(ع) را گرم در دستش گرفت با محبت! جورِ دیگر مرد میدان شد علی(ع) @hosenih بی تو زینب(س) از غذا افتاد و لاغر شد حسین(ع) با چه بغضی پایِ سفره خیره بر نان شد علی(ع) زیر نور ماه زانو زد به روی خاک ها آشنای هر شبِ یک قبر پنهان شد علی(ع)! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ این تن که غسل میدهم اینجا تن من است جان داده است لحظه ی جان دادن من است بی جوشن است گرچه ولی جوشن من است پیر زنی که رفته ز دنیا زن من است باحوصله بدون تماس است شستنش اسما ببین ز روی لباس است شستنش @hosenih تا میرسم به زخم سرش میخورم زمین دستش شکسته مثل پرش میخورم زمین همراه جسم مختصرش میخورم زمین از داغ حالت کمرش میخورم زمین لاغرشدست حال تنش فرق کرده است ماندم چرا لب و دهنش فرق کرده است با اضطراب دست به زانوش میکشم گاهی بروی گونه و ابروش میکشم با چشم بسته دست به پهلوش میکشم من هرچه میکشم سر بازوش میکشم یک ضربه غلاف غرور مرا شکست یک ضربه بود بازویش از چندجا شکست از داغ یاس من دل هرخار گریه کرد تاخورد بر زمین در و دیوار گریه کرد زد زیرگریه آتش و مسمار گریه کرد یکبار نه دوبار نه صدبار گریه کرد خاکسترم ولی ز وجودم گدازه ریخت هی آب ریختم ز تنش خون تازه ریخت @hosenih گرچه شکسته بود ولیکن بدن که داشت گرچه شبانه فرصت تشییع تن که داشت زهرای من غریب شد اما کفن که داشت حتی اگر نبود کفن پیرهن که داشت داغ دل شکسته من این سخن شده برعکس مادری پسرش بی کفن شده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ از میخ، خون جاری شد و دیوار لرزید عرشِ خدا در کوچه‌ها انگار لرزید روزی که ناموسِ خدا، نقشِ زمین شد در اوجِ غربت، مخزنِ اسرار لرزید @hosenih از ناله‌ی پشتِ درِ یک قد خمیده چشمِ بشر، با حالتی خون‌بار لرزید یک‌بار سیلی خورد زهرا، در ازایش هِی شانه‌های حیدرِ کرار لرزید هم روز گریان بود، هم شب، در مصیبت آن چشم‌های دائما بیدار لرزید @hosenih دیدند مردم موقعِ غوغای کوچه شیرِ دلیرِ عرصه‌ی پیکار لرزید جریانِ آن قامت‌کمان، واژه به واژه در آسمانِ ابریِ اشعار لرزید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب به شب داری شکسته تر می شی بد جوری داره دلم شور می زنه چشمای بی رمقت به من میگه آخرین روزای با هم بودنه نرو تنها کس دنیای علی دشمنامون و حاجت روا نکن دنیا داره رو سرم خراب میشه برا مرگت این همه دعا نکن شب تا صبح می میری و زنده میشی حال و روزت از چشام سو می گیره ای خدا دردم و من به کی بگم تو خونه زنم ازم رو می گیره الهی دست مغیره بشکنه بد جوری شکسته احترامم و من مسلمونم چرا تو مدینه نمیدن دیگه جواب سلامم و تو و جون کندن و آه زیر لب من و غصه خوردن و خون جگری علی حیرونه : اینا دیگه کیَن زن و می زدن کتک و چل نفری دیدی فاطمه چه جوری این دوتا به من و تو درد بی امون دادن زیر چشمی موقع عیادتت خون مسمار و بهم نشون دادن زن هیجده ساله باید سر چی دو سه ماهه بشه قامت کمونی جون من رسید به لب وقتی دیدم تو نماز ِتو نشسته می خونی می دونم داری به چی فکر می کنی وقتی خیره ای به چشمای حسین خونمون کربلا میشه وقتی که می زنی شونه به موهای حسین بَده حالت داری انگار می بینی پنجه شمر و تو گیسوی حسین وای من پهلو شکسته پیش تو می زنن لگد به پهلوی حسین محمدحسین رحیمیان @deabel