#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هر آنچه غیر غمت را کنار باید زد
شبانه روز دم از زلف یار باید زد
هر آنچه هست به راه تو خرج باید کرد
تمام نیروی خود را به کار باید زد
@hosenih
تنی که خرج نشد را به گور باید برد
سری که خرج نشد را به دار باید زد
برای آنکه به ما غمزه ای نشان بدهی
درِ سرای تو را چند بار باید زد؟
بنا نبود که عاشقی کنی محل ندهی
ز کم محلی معشوق زار باید زد
جبین شکستن ما التیام زخم دل است
که سر به خاک تو بی اختیار باید زد
برای مثل تویی آبشار باید شد
ز گریه طعنه به ابر بهار باید زد
ببند حلقۀ قلادۀ مرا به درت
به پای عبد فراری حصار باید زد
سر مرا بستان و پر مرا برسان
که سر بریده پر از این دیار باید زد
مبند راه مرا با مژه که میمیرم
که گفته بر روی ما ذوالفقار باید زد
@hosenih
من آخرش همه را میکِشم به سوی حرم
که عشق را سر هر کوچه جار باید زد
**
مخواه ز آتشت آرام باشم ای تشنه
به یاد حنجر خشکت هوار بايد زد
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_سال
ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ
ﺁﺷﻔﺘﻪﺍﻡ ﮐﻪ ﻣﺎﻩ ﺷﺐ ﺗﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ
ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻭﺍﯼ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﯽﺭﺳﺪ
ﺍﻣّﺎ ﻃﺒﯿﺐ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ
@hosenih
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﯾﻮﺳﻒ ﻧﻤﯽﺭﻭﺩ
ﺣﻖ ﻣﯽﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ
ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪ
ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺟﻤﻌﻪ ﻭ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ
ﻣﻦ ﭼﻪ ﻏﺮﻭﺏﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ
ﺁﯾﻪ، ﻗﺴﻢ، ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ
ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ
ﺷﮑﺮ ﺧــــــﺪﺍ ﺯ ﻣﺎ ﻧﻈﺮ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺳﺎﻟﻬﺎ
ﺑﯿﺮﺍﻫﻪ ﺭﻓﺖ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﻭ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ
@hosenih
ﺍﻭ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺍﺑﺮ ﮐَﺮَﻡ ﺯ ﻋﺒﺪ ﮔﻨﻬﮑﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ
ﺍﺻﻼً ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭ ﭼﻪ ﺑﻬﺎﺭﯼ؟ ﭼﻪ ﻟﺬّﺗﯽ؟
ﺑﯽ ﺍﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﻫﻢ ﺳﻮﯼ ﮔﻠﺰﺍﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺎﺗﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪﺍﯾﻢ
ﻣﺮﺛﯿّﻪﺧﻮﺍﻥ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﻣﺴﻤﺎﺭ برنگشت
@hosenih
ﺳﺎﻝ ﺟﺪﯾﺪ، ﺳﺎﻝ ﻓﺮﺝ، ﺳﺎﻝ ﮐﺮﺑﻼ
ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻫﻢ ﮔﺬﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺭ ﺑﺮﻧﮕﺸﺖ
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
از زمستان گذشتن آسان نیست
بازگرد و بهار کن مارا
پدر کودکان سرگردان
عید شد! نو نوار کن مارا
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
@hosenih
#حضرت_رقیه_س_ولادت
بام هایند و کبوترهایشان
بال ها و قیمت پرهایشان
بیشتر شادند آقاهاي ما
وقت خوشحالی نوکرهایشان
منت گهواره ای را میکشند
عرشیان با سجده سرهایشان
برکت خانه است دختر داشتن
گفته اند این را پیمبرهایشان
بیشتر از اهل خانه میخرند
این پدرها ناز دخترهایشان
بین دخترها پدر ها دیده اند
در یکی رخسار مادرهایشان
دختر شاه اند عمو قربانشان
میدهد مژده به خواهرهایشان. ..
دختری آمد سراپا فاطمه
این رقیه خانم است یا فاطمه؟
@hosenih
در اصالت کیست طاها اینچنین؟
در جلالت کیست زهرا اینچنین؟
جلوه ای حیدر . نمایی ذوالفقار
مرتضا را کیست معنا اینچنین
دختر اینقدر آیینه شدن
جلوه شد زینب شدن را اینچنین
با همین چادر نماز کوچکش
ناز دارد پیش بابا اینچنین
بعد زهرا و پیمبر کس ندید
دختری ام ابیها اینچنین
با عمو انسی که دارد دیدنی است
کس نشد دلبر به سقا اینچنین
بین فرزندان اربابم فقط
او حرم دارد مجزا اینچنین
کهکشان عشق را دنباله است
این سه ساله عین هجده ساله است
@hosenih
یا رقیه گفتم و بهتر شدم
با رقیه آمدم نوکر شدم
در حقیقت روضه هایش کیمیا ست
خاک بودم تیره بودم زر شدم
من شب سوم پرستم تا ابد
سومین شب بود دیده تر شدم
سرنوشتم را چه دیدی شایدم
با رقیه وارد محشر شدم
کاش میشد در دفاع از مرقدت
مادرم میدید که بی سر شدم
یک عروسک نذر خانم کرده ام
هر زمان که سائل این در شدم
دختر ارباب دستم را گرفت
یا رقیه گفتم و بهتر شدم
بهتر از این نیست مارا میخرد
نوکران را پیش بابا می برد
@hosenih
او نمازی عارفانه بود و بس
لیلة القدری یگانه بود و بس
از همان اول که آمد ناز داشت
از ولادت نازدانه بود و بس
بر زمین هرگز نیامد پای او
او همیشه روی شانه بود و بس
لایق خوابیدنش گهواره نیست
روی دست اهل خانه بود و بس
تا عمو دارد نبیند آفتاب
سایبانش بی کرانه بود و بس
از همان اول که آمد زینت اش
گوشواری دخترانه بود و بس
او به ویرانه پرش عادت نداشت
او که مرغ آشیانه بود و بس
آبله چسبید زیر پای او
گمشده دیگر عروسکهای او
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#حضرت_رقیه_س_شهادت
ارباب آمده ثمر باغ لاله اش
كرده ظهور فاطمه اى در سلاله اش
امد کسیکه مهجة قلب حسین را
دست خدا سند زده پشت قباله اش
نهج البلاغه هست و مقاتیح و کوثراست
یکروز اکر که ترجمه گردد رساله اش
یکراست میرود بغل شاه کربلا
دست کسی اگر برسد یک حواله اش
اندازه مسیح اولوالعزم زنده کرد
دلهای مرده را دم عمر سه ساله اش
عاشق شدیم و گفت رها کن بقیه را
بنویس روی سنگ نگین یا رقیه را
@hosenih
دختر نگو که مادر باباست بعدازاین
آیینه دار ام ابیهاست بعدازاین
دختر نگو که وارث شمشیر حیدر است
ارثیه دار حضرت زهراست بعدازاین
دختر نگو که غیرت دستان بسته اش
ویران کننده صف اعداست بعدازاین
در اشتیاق زمزمه عمه گفتنش
قلب صبور زینب کبراست بعدازاین
اصلا به گاهواره برایش نیاز نیست
جایش به روی شانه سقاست بعدازاین
غوغاست در ملائکة الله عالمین
دارد برای او صدقه می دهد حسین
در نسل عشق ، شوق سرآمد رقیه است
تفسیری از خدیجه و احمد رقیه است
داود و آدمند فقیران گریه اش
بنیانگذار گریه بی حد رقیه است
پیداست جلوه حسنی در کرامتش
مثل حسن ،کریم زبانزد رقیه است
دیدیم در حساب عدد که مساویِ
رزاق در رساله ابجد رقیه است
آنکس كه با شهامت زینب مدار خود
سیلی به روی حرمله ها زد ، رقیه است
جان باخت پای عشق ولی برد کرده است
چوب یزید را به سرش خرد کرده است
در راه عشق هم قسم زينب است او
كوچه به كوچه هم قدم زينب است او
در هاي و هوي مردم شام و ستمگران
تنها محافظ علم زينب است او
گريه نكرد هرچه كتك خورد ، گريه اش
بر ماجراي قدخم زينب است او
از كربلا به شام پس از رفتن پدر
دلواپسى دم به دم زينب است او
بعد از هزار سال خرابه حرم شدو
در زير سايه حرم زينب است او
دل بى قرار غصه و اندوه زينب است
كوچكترين مجاهد نستوه زينب است
@hosenih
چشمشش به پوشش طبق افتاد گریه کرد
بر مصحفی ورق ورق افتاد گریه کرد
لبهای چوب خورده اورا همینکه دید
یاد کبودی شفق افتاد گریه کرد
دستش توان نداشت كه سر را بغل كند
پس روى خاك بى رمق افتاد گريه كرد
بر حنجر بريده كه دستش رسيد سوخت
كنج خرابه مرغ حق افتاد گريه كرد
بر حال و روز دختر ويران نشين خود
سر از ميانه طبق افتاد گريه كرد
پروانه قسمت سحرش سوختن شده
او با همان لباس اسارت كفن شده
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
.
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
با درد آمديم امان را طلب کنیم
مهمان نوازی رمضان را طلب کنيم
ما سالهاست قسمتمان خشکسالی است
دریا کجاست اشک روان را طلب کنيم
@hosenih
موسی و شيوۀ سخنش مال ما نبود
پس بهتر آنکه درس شبان را طلب کنیم
موسی به یمن ضعف تکلم ، کلیم شد
باید که از سکوت ، بیان را طلب کنیم
در های و هوی ما به خدا که خدا نبود
ديگر بس است که هیجان را طلب کنیم
جِرمش کم است و جُرم گناهش بزرگ، آه
بگذار اختیار زبان را طلب کنیم
حاجات ما به درد تقرب نمی خورد
اصلا خودت بگو که همان را طلب کنيم
وقتی کنار رحمت دریا نشسته ایم
حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم
حیف است جای درد و دل و هم جواری اش
هی از کریم لقمۀ نان را طلب کنیم
حاجت روا شويم، بیا امتحان کنیم
یکبار حاجت دگران را طلب کنیم
یکبار هم برای رضای خدا نشد
که حاجت امام زمان را طلب کنیم
از دستهای ضامن آهو خدا کند
تضمین این رفاقتمان را طلب کنیم
حاجات نوکرت رمضان هم محرم است
بودن،کنار سینه زنان را طلب کنیم
@hosenih
گمنامی شهید به ما درس می دهد
بازنده ایم ، نام و نشان را طلب کنیم
از دستهای بسته طفل سه ساله اش
با دست بسته دادن جان را طلب کنيم
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا ور #ماه_مبارک_رمضان
#یاد_مرگ
فصل شكفتن شده است و بار ندارم
پيش ترازوى تو عيار ندارم
ابري ام و چشم اشكبار ندارم
هيچ شباهت به روزه دار ندارم
روزه خود را تباه می کنم ای وای
یکسره من اشتباه می کنم ای وای
در رمضان هم گناه می کنم ای وای
شرم ز مهمانی نگار ندارم
@hosenih
روزه نبودند چشم و گوش و زبانم
روزه نبودند فکر و قلب و گمانم
این دل هر جایی است قاتل جانم
بر دل هر جایی ام مهار ندارم
در دل من كه سزاش هست مجازات
ميل گناه است بيشتر ز مناجات
ياد خدا نيست دلم اغلب اوقات
با تو دگر نیمه شب قرار ندارم
آينه قلب من غبار گرفته
دور مرا تنگى حصار گرفته
پای مرا بین راه خار گرفته
در ره تو گام استوار ندارم
تا بسوی معصیت شدم متمایل
خواب گرفته مرا زمان نوافل
جای دعا رفته ام به مجلس باطل
من جلوى نفسم اختيار ندارم
فرصتم از دست رفته است ببخشید
توبه من باز هم شکست ببخشید
جرم مرا هرچه بود و هست ببخشید
گرچه به درگاهت اعتبار ندارم
گرچه بدم داشتم ولای علی را
پیش کشیدم دوباره پای علی را
جان علی کن نظر گدای علی را
غیر ولایش من افتخار ندارم
مرغ دلم سمت آسمان نجف رفت
دل زکفم لحظه اذان نجف رفت
در بغل شاه مهربان نجف رفت
نزد علی غم به روزگار ندارم
@hosenih
مطمئنم وقت مرگ نور خدا هست
حضرت زهرا کنار بستر ما هست
چونکه به ما گفته اند امام رضا هست
وحشتی از قبر و احتضار ندارم
نوکر خود را حسین وا نگذارد
سینه زنش را به حشر جا نگذارد
بر دل ما داغ کربلا نگذارد
جز حرمش بر دلم قرار ندارم
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
آمدی خانه ام دلم خوش شد
آفتاب یگانۀ زینب
چقدر خوب شد سری زده ای
دم افطار خانۀ زینب
باز امشب دوباره مثل قدیم
با هم از هر دری سخنی گفتیم
دخترانه تو را بغل کردم
پدری دختری سخن گفتیم
@hosenih
گفتی امشب دگر به شمع سحر
پر پروانۀ تو نزدیک است
از برای وصال فاطمه ام
دخترم خانۀ تو نزدیک است
حرف رفتن زدی دلم خون شد
طاقتم را محک بزن ، باشد
شیر را پس بزن نمک بردار
روی زخمم نمک بزن باشد..
گریه ات بی قرار زهرا کرد..
آسمان و ستاره هایش را
شب آخر چقدر می بویی
تکه ی گوشواره هایش را
خاطرات مدینه تازه شدند
میخ در که گرفت به شالت
یاد آن کوچۀ شلوغی که
مادرم می دوید دنبالت
.... مادرم می دوید، می افتاد
دور او را سر و صدا برداشت
از تو دستش جدا نمی شد که
قنفذ اما قلاف را برداشت
رفتی و آمدی چه آمدنی
حق بده غم مرا عذاب کند
چه کسی اینچنین دلش آمد
صورتت را به خون خضاب کند
پیش من بی رمق به خاک نَیُفت
ای پدر خاک بر سرم پاشو
گوشۀ خانه دق کنم خوب است؟
اسداللهِ مادرم پاشو
زخم فرق تو هم نمی آید
مجتبی هر قدر که می بندد
تا می آیم بلند گریه کنم
ابن ملجم بلند میخندد
صبرم از دست می رود بی تو
پس برای دلم نیایش کن
واجب الاحترامیِ من را
تو به این کوفیان سفارش کن
@hosenih
این طرف نزد خود حسن دارم
آن طرف هم حسین پیش من است
گریۀ من برای بی کسی
قتلگاه و شهید بی کفن است
قاتل آنقدر بددهن شده بود
حرفهای زننده ای می زد
شمر از پشت سر به گردن او
ضربه های کشنده ای می زد
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_ولادت
هرکه را آسمانی اش کردند
در نگاه تو فانی اش کردند
هر که عطر و بوی تو داشت
غرقِ در مهربانی اش کردند
در بهشت خدا محبّ تو را
لایق حکمرانی اش کردند
و سپس عاشق ولایت را
تا ابد جاودانی اش کردند
از سبوی تو هرکسی مِی زد
مست آئینه خوانیش کردند
هر نبی را جدا جدا اوّل
پای درس تو فانی اش کردند
هرکسی را لیاقتی دادند
خرج دلبر جوانی اش کردند
با نگاهت دوباره زنده شدیم
تو نظر کرده ای که بنده شدیم
@hosenih
عشق سرمست دلربایی توست
عاشقِ جلوه ی خدایی توست
جـبرئیل آفـریـدن ای آقـا
ذرّه ای از هنرنمایی توست
ریزه خوار قدیمی ات حاتم
شغل حاتم فقط گدایی توست
از نگاه تو کفر می لرزد
این همان ارث مرتضایی توست
از دم تو مسیح جان گیرد
لیک عیسی خودش فدایی توست
کربلایی، مدینه ای، حاجی ست
هر محبّی که سامرایی توست
مست جام توایم یا هادی
ما غلام توایم یا هادی
@hosenih
دست خالی منم، کریم تویی
روح رحمان و یا رحیم تویی
فخر دارم به آسمان و زمین
چون امیر من از قدیم تویی
پیش دریای علم جاویدت
همه جاهل، فقط علیم تویی
عرش حق اعتبار دارد چون
ساکن کوی آن حریم تویی
بهر ایران بس است، استادِ
شاه عبدالعظیم تویی
تو کلیمُ اللَه از تبار علی
گفت موسی فقط کلیم تویی
کی شود شیعه ی شما گمراه؟
راه ایمان مستقیم تویی
با تو من تا خدا سفر کردم
با تو از لامکان گذر کردم
@hosenih
جامعه یک حدیث ناب تو بود
جامعه بهترین خطاب تو بود
هر سلامش معارفی کامل
این قدیمی ترین شراب تو بود
هست قرآن کتاب ختم رسل
به خدا جامعه کتاب تو بود
جامعه کٌنهِ معرفت سازی است
این زیارت در احتساب تو بود
پشت چشمان تو بُود خورشید
پس طلوع از پس نقاب تو بود
سحری من خدا خدا کردم
لحن لبیک حق جواب تو بود
جامعه، نافله و عاشورا
از وصایای مستجاب تو بود
هادی فاطمه دعایم کن
متّقی در ره خدایم کن
@hosenih
هرکه در این سرا ولایت داشت
از ولای شما روایت داشت
هرکسی در مسیر ایمانش
به خدا از شما هدایت داشت
مورد لطف حضرت زهراست
دلت از هرکسی رضایت داشت
تا خدا رفت و رستگارش کرد
هرکه را چشم تو عنایت داشت
در مسیر عبورتان آقا
مَلَکی پر به زیر پایت داشت
بهر بخشیدن تمام بشر
خاک پای شما کفایت داشت
دست خالی نرفته هرکس که
سفری سوی سامرایت داشت
طالب عزّت و سرورم من
با شما انعکاس نورم من
@hosenih
می رسد بوی حضرت هادی
عطر گیسوی حضرت هادی
قبله ی عاشقان و سرمستان
خم ابروی حضرت هادی
شیر هم صید می شود بین
پیچشِ موی حضرت هادی
ماه شرمنده می شود نزد
رخ مهروی حضرت هادی
در گلستان یار، شد مهدی
گل خوشبوی حضرت هادی
فخر دارد به باغ های بهشت
تربت کوی حضرت هادی
هرکه را فیض طاعتش دادند
می ناب شهادتش دادند
@hosenih
حرف تو حرف ناب ایمان است
همه اش آیه های قرآن است
آن ولایت که گفته ای آقا
مرکز ثقل آن در ایران است
انقلابِ ولاییِ ایران
همه از التفات جانان است
لقب شیعه ی حقیقی ِ تو
به خدا لایق شهیدان است
گشته بیدار امّت اسلام
این همان وعده ی امامان است
دشمنی با گناه و استکبار
پر پرواز هر مسلمان است
هرکه تهدید می کند ما را
بی گمان در مسیر شیطان است
کاش می شد شهیدتان باشم
تا ابد رو سفیدتان باشم
@hosenih
گردش روزگار دست شماست
در خزان هم بهار دست شماست
من گرفتار سامرا هستم
اذن دیدار یار دست شماست
آبرو دارم از محبّت تو
هادیا، اعتبار دست شماست
ضرب شصتی نشان دشمن ده
یا علی ذوالفقار دست شماست
ای چهارم علی ز آل علی
کوثر خوشگوار دست شماست
بیقرارم تو التیامم ده
در دو عالم قرار دست شماست
شکر حق سائل شما هستم
روزیِ بی شمار دست شماست
من نمک گیر سفره ات هستم
از سبوی ولای تو مستم
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیشواز_محرم
#ورود_به_ماه_محرم
اشعار سرخ دلشکنش را بیاورید
دمنوحههای سینهزنش را بیاورید
@hosenih
دارد صدای قافله از دور میرسد
اسفند وقت آمدنش را بیاورید
بعد از کتیبههای حسینیه زودتر
سینیِ چایریختنش را بیاورید
دادم لباس مشکی خود را به مادرم
آری بساط دوختنش را بیاورید
دلشورههای خواهر او بیشتر شده
اسباب غمنداشتنش را بیاورید
سر نیزههای کوفه صدا میزدند تو را:
«ما تشنهایم؛ پس بدنش را بیاورید»
دارد به قتلگاه چه نزدیک میشود
زینب! رباب! پیرهنش را بیاورید
@hosenih
حالا رسیده عصر دهم، گفت خواهرش:
اموال غارتیِ تنش را بیاورید
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
#محمدجواد_پرچمی
▶️
مثل بغض از وسط حنجره برخاسته ايم
همچو اشك از غم يك خاطره برخاسته ايم
با دو صد حاجت و درد و گره برخاسته ايم
به هواى حرم سامره برخاسته ايم
روضه غربت تو حال عجيبى دارد
هركه نامش حسن است ارث غريبى دارد
@hosenih
جان به قربان دلت جان به فداى سر او
فرق ها داشت نگاه تو و چشم تر او
كه تفاوت بكند ، همسرتو ... همسر او
طعنه بسيار شنيده دل غم پرور او
حسن سامره صحن حرمت محترم است
حسنى بين بقيع است كه او بى حرم است
ياحسن، آه تو پرداختنى ميخواهد
ياحسن ، داغ تو بر سرزدنى ميخواهد
ياحسن، نام تو دور از وطنى ميخواهد
ياحسن ، روضه تو سوختنى ميخواهد
دل تو تنگ مدينه است كه دلگير شدى
مادرى هستى عزيزم تو اگر پير شدى
خانه ی كوچك تو هيچ كم از زندان نيست
خالى از آمدن و رفتن زندانبان نيست
بين يك مشت نگهبان كه بوى ايمان نيست
زندگى با زن و بچه بخدا آسان نيست
خانه ات امنيت از دست نگهبانان داشت؟
واقعا ايمنى از حمله نااهلان داشت؟
اصلا اين غصه به پيمانه ی تو ريخته اند؟
اصلا آقا سر پروانه ی تو ريخته اند؟
شعله بر دامن كاشانه ی تو ريخته اند؟
چل نفر در وسط خانه ی تو ريخته اند ؟
راه ناموس تو را بسته كسى در كوچه؟
همسرت را زده پيوسته كسى در كوچه؟
@hosenih
كوچه اى بود مدينه ، كه زنى خورد زمين...
ناگهان مادرتان با زدنى خورد زمين ...
فاطمه با لگد بد دهنى خورد زمين ...
حسن عسكرى ، آنجا حسنى خورد زمين ...
قسمت اين بود كه او دردو محن جمع كند...
گوشوار از وسط كوچه حسن جمع كند
قسمت اين بود از اين داغ تو را هم دادند
به تو هم موى سپيدى و قدى خم دادند
در جوانى پسر فاطمه را سَم دادند
به لب خشك تو از جام محرم دادند
عطش پيكر مسموم تو ميگفت حسين...
نفس تشنه ی حلقوم تو ميگفت حسين ...
پسرى داشتى و آب به لبهاى تو ريخت
لحظه تشنگى ات گريه به غمهاى تو ريخت
اشك بالاى سر پيكر تنهاى تو ريخت
خاكها بر سرش از ماتم عظماى تو ريخت
روى زانوى پسر بودى و عطشان نشدى
حسن فاطمه صد شكر كه عريان نشدى
پسرى داشتى و زود كفن كرد تو را
كفن فاخر و شايسته به تن كرد تو را
درخور شان تو تشييع بدن كرد تو را
تيرباران چه كسى مثل حسن كرد تو را؟
نيتم بود حسين و ز كفن ميگفتم
ناخودآگاه همش ياد حسن مي افتم ...
@hosenih
خواهرى داشتى و حرمت او حفظ شده
احترام دل بى طاقت او حفظ شده
بعد تو روسرىِ عصمت او حفظ شده
دست بسته نشده عزت او حفظ شده
خواهرت بزم شراب و سر بازار نرفت
به اسيرى وسط مجلس اغيار نرفت
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح
#طلیعه_فاطمیه
معجزات چشم زهرا عرش اعظم ساخته
هاجر و آسیه و حوا و مریم ساخته
از ازل بیت الاحرام کعبه ، بیت الفاطمه است
کعبه را تسبیح زهرا قرص و محکم ساخته
آخر پیغمبری بابای زهرا بودن است
نور زهرا مصطفی را نور خاتم ساخته
فاطمه حق و مع الحقش علی مرتضی ست
حق ولایت را میان این دو توأم ساخته
پیش زهرا ذوالفقارش سر فرود آورده است
علتش این بوده که شمشیر را خم ساخته
فاطمه وقتی که پای شوهرش آمد وسط
لشگری را با جلال خویش در هم ساخته
دم نمی آرد؛ مبادا همسرش غمگین شود
فاطمه در شعله ها هم سوخته، هم ساخته
گرچه او مقداد و عمار و ابوذر داشت؛ نه
آخرش از یک عجم سلمانِ محرم ساخته
نیمی از ما را خدا در فاطمیه ساخته
نیم دیگر را خود زهرا محرم ساخته
فاطمه معمار خلق سینه زن ها بوده است
یک حسینیه خودش در بین قلبم ساخته
وصله های چادرش دیروز زحمت داشته
تا برای روضه ها امروز پرچم ساخته
روز محشر ریشه های چادری که سوخته
مایه ی آسایش ما را فراهم ساخته
هر زمان در روضه مادر صدایش می کنی
کیسه ما را پُر از فیض دمادم ساخته
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e