به مناسبت حلول #ماه_مبارک_رمضان
باز شد پنجرۀ روشنی از فصل حضور
فصل سرسبز دعا، فصل شکوفایی نور
دردمندان! به شما ماه خدا رو کردهست
چه خدایی، که رحیم است و کریم است و غفور
@hosenih
به هلال مَهِ نو در رمضان باید گفت:
«قُل هُوالله اَحَد چشم بد از روی تو دور»..
گاه در پرتو قرآن، به تلاوت بنشین
ای نگاه تو طربناکتر از باغ بلور
عافیت چون طلبد؟ آن که گریزد ز طبیب
به خدا کی رسد؟ از خود نکند آن که عبور
صبر بر معصیت، از زهدِ ریایی بهتر
سعی کن تا که در این ماه شوی سنگ صبور
ای دلت در گرو آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک»
در دلت مانده اگر آرزوی وادی طور
بی ریا، در پی تسکینِ دلِ مسکین باش
نشود مانع احساس تو، احساس غرور
ای صفای تو نوازشگر گلهای یتیم
نذر این باغچه کن، شادی و شیدایی و شور
سعی کن لذت غفران خدا را بچشی
ای که ابر کَرَم از روی سرت کرده عبور
دل اگر یاد خدا کرد و شب از نیمه گذشت
میشوی غرق عنایت، سحر از فیض حضور
@hosenih
به دعا دست برآرید «شب قدر» مگر
بگشاید گره از کار شما صبح ظهور
ای که چشم دل تو در طلب راه خداست
رو به مهمانی او کن، رمضان ماه خداست
شاعر: استاد #محمدجواد_غفورزاده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
دیگر ز تو نام و نشان در کارهایم نیست
ایمان به تو در ذکر یا غفارهایم نیست
@hosenih
آنقدر بی پرده گناه و معصیت کردم
دیگر اثر در ذکر یا ستارهایم نیست
هرچند توبه میکنم روزی هزاران بار
اما پشیمانی در این تکرارهایم نیست
هر روز و شب نام تو در گفتارهایم هست
اما نشانی از تو در کردارهایم نیست
این توبه های من خودش هم توبه میخواهد
انگار امیدی به استغفارهایم نیست
@hosenih
دیگر سحرهایم ندارد رنگ و بویت را
دیگر صفا در سفره ی افطار هایم نیست
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
که می داند چه پایانی است فصل آخر ما را
کدامین باد خواهد بست فردا دفتر ما را
تمام عمر در غفلت گذشت و آه از این حسرت
خدایا صرف خود کن چند روز دیگر ما را
@hosenih
زمین گیریم و جامانده به خاک آلوده، درمانده
به سوی آسمانها باز کن بال و پر ما را
به دنیا مبتلاییم و عطشناکیم، ای دریا
پر از آرامش خود کن سبوی باور ما را
دل ما با حسین توست باب توبه را بگشا
شهادت میدهد این روضه ها چشم تر ما را
لباس نوکری بر تن بگیر ای مرگ جان ما
مگر این جامه در محشر بپوشد پیکر ما را
میان بیم و امیدیم مثل -جوون- شاید که
حسین بن علی بر پای خود گیرد سر ما را
پس از عمری علی گفتن خدایا لحظه مردن
به سیمای علی بگشا نگاه آخر ما را
@hosenih
قیامت پهنه ی بیم است اما من یقین دارم
حسن آرام خواهد ساخت هول محشر ما را
به آتش در مکش ما را تو را سوگند بر زهرا
که آتش سوخته بد جور روزی مادر ما را
شاعر: #حسن_شیرزاد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
شبی که عشق به دستش عنان راحله داشت
ز راه دور یتیمی نظر به قافله داشت
@hosenih
دلش به همره آن کاروان سفر میکرد
ز کاروان اسیران اگرچه فاصله داشت
ز رنج و درد غم او هم اینقدر گویم
به پای کوچک و مجروح خویش آبله داشت
به جرم عشق چو مادر ز خصم سیلی خورد
وگرنه کار کجا او به جنگ و غائله داشت
چو دید فاطمه را سر نهاد بر پایش
ز دست دشمن ظالم به مادرش گله داشت
شبانه زینب مظلومه بهر گمشدهاش
دعا به درگه حق در نماز نافله داشت
@hosenih
زیارت حرمش رار ز حق طلب می کرد
که از رقیه «وفائی» امید این صله داشت
شاعر: #سیدهاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
حالا که آمدی دگر از پیشمان نرو
خورشید شام تار خرابه بمان، نرو
دیگر بس است بیتو سفر، جان به لب شدم
دق میکنم اگر بروی مهربان، نرو
@hosenih
با کل شهر جان خودت قهر کردهام
از بس که طعنه خوردهام از این و آن نرو
با دختران شهر چقدر از تو گفتهام
میخواستم تو را ببرم پیششان نرو
این شامیان به من چقدَر حرف بد زدند
اصلا برای حرف بد دیگران نرو
خسته شدم ز بسکه سرم داد میکشند
این مردمان بیادب و بددهان نرو
رفتی و پشت هم ز همه خوردهام لگد
بابا ببین چگونه شدم قدکمان، نرو
ضربه تو خوردی و دل من تیر میکشد
خورده ترک غرور من از خیزران نرو
قرآن نخوان که زخم لبت درد میکند
قاری خوش صدای من ناتوان نرو
@hosenih
از گریههای من دل عمه کباب شد
پس لااقل برای دل عمهجان نرو
باشد، اگر که قصد سفر داری ای پدر
اما دگر بدون من از کاروان نرو
شاعر: #علی_اکبر_نازک_کار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
با سر رسیدهای بگو از پیکری که نیست
از مصحف ورقورق و پرپری که نیست
@hosenih
شبها که سر به سردی این خاک مینهم
کو دست مهربان نوازشگری که نیست
باید برای شستن گلزخمهای تو
باشد گلاب و زمزمی و کوثری که نیست
قاری خسته تشت طلا و تنور نه!
شایسته بود شان تو را منبری که نیست
آزاد شد شریعه همان عصر واقعه
یادش به خیر ساقی آبآوری که نیست
تشخیص چشمهای تو در این شب کبود
میخواست روشنایی چشم تری که نیست
دستی کشید عمه به این پلکها و گفت:
حالا شدی شبیه همان مادری که نیست
دیروز عصر داخل بازار شامیان
معلوم شد حکایت انگشتری که نیست
@hosenih
حتی صبور قافله بیصبر میشود
با خاطرات خستهترین دختری که نیست
شاعر: #یوسف_رحیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
#امام_حسین_ع_شهادت
حالا که مهمان تو در ماه صیامم
بر تشنه کام کربلا اول سلامم
مانند طفلی که زبان تازه گشوده است
با اشک روضه وا شود بر توبه کامم
@hosenih
با بسم رب الکربلا روزه گرفتم
با روضه داری روزهداری شد مقامم
یعنی که مهمانی تو بزم حسین است
بوی محرمم میدهد ماه صیامم
مهمان نوازی می کند او از غلامش
آن که به مهمانی نکردند احترامش
رحمی به نوزاد و جوان او نکردند
رحمی به طفل نیمه جان او نکردند
هر جا که گریه کرد خندیدند بر او
شش ماهه ای آورد خندیدند بر او
تشنه شدم تا آب دیدم گریه کردم
یاد لبش آهی کشیدم گریه کردم
وقتی هلال ماه را دیدم به چشمم
گویا سری بر نیزه ها دیدم به چشمم
ماهی که زلفش آسمان را تار میکرد
زخم جبینش خواهرش را زار میکرد
قرآن که خواندم روضه ای دیگر به پا شد
هر آیهی آن روضهی تشت طلا شد
با خیزران زد بر لبش قرآن نخواند
تا پرتوِ خورشیدی اش پنهان بماند
یارب عنایت کن به حق کشته اشک
در کاسهی چشمم بریز اشک مدامم
گرچه رفیق نیمه راهش بودم اما
حق رفاقت را به من کرده تمامم
با آنکه بد بودم ولی رزق مرا داد
نانی به غیر از نان او باشد حرامم
@hosenih
حتی نیاورده به رویم رو سیاهم
باز آبرو داده میان خاص و عامم
شرمنده ام شرمندهی روی حسینم
پیش مرام و لطف او من بی مرامم
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه_س_شهادت
صدای گریه شنیدی اگر صدای من است
مرا بزن به مرامت قسم سزای من است
دلت شکسته از این بنده ی نمک نشناس
دلت شکسته، دلیلش فقط خطای من است
@hosenih
بدی من که به دردت نمی خورد اما
تو خوبی ات همه جوره گره گشای من است
فدای رحمت و مهمان نوازی ات که فقط
عنایتت سبب این برو بیای من است
هر آن که گفت بگو مونس و پناهت کیست؟
همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است
تمام حاجتم این ماه، دیدن نجف است
نجف مزار علی، شاه و مقتدای من است
دلیل اشکِ سر سفره، وقت افطارم
لبان تشنه ی ارباب با وفای من است
نجات چیست؟ رسیدن به کشتی ارباب
حسین راه نجات است و ناخدای من است
که گفته روزی من نیست دیدن حرمش
به دست دختر او رزق کربلای من است
@hosenih
فدای اشک رقیه که با پدر می گفت:
چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است
گرسنه مانده ام اما غذا نمی خواهم
چرا که کنج خرابه، کتک غذای من است
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#ماه_مبارک_رمضان
#اخلاقی_و_اندرز
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم
در عرش، صدای «اِرجعی» پیچیدهست
یا اَیَّتُها النَّفس! بیا برگردیم
شاعر: #میلاد_عرفان_پور
@dobeity_robaey
#امام_زمان_عج_مناجات
#شهدا_و_دفاع_مقدس
شهیدی در میان کاروانت می شوم یا نه؟
غبار رهگذار عاشقانت می شوم یا نه؟
@hosenih
دلم سنگ است می دانم، دلم تنگ است می دانی
نمی دانم که خاک آستانت می شوم یا نه؟
مرا با گوشهی چشمی خواندی اما کاش میگفتی
فدای چشمهای مهربانت می شوم یا نه؟
فدای تو چه جانهای جوانی شد بگو آیا
فدای آن شهیدان جوانت می شوم یا نه؟
@hosenih
سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا
بگو وقت شهادت، میهمانت میشوم یا نه؟
شاعر: #میلاد_عرفان_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
با درد آمديم امان را طلب کنیم
مهمان نوازی رمضان را طلب کنيم
ما سالهاست قسمتمان خشکسالی است
دریا کجاست اشک روان را طلب کنيم
@hosenih
موسی و شيوۀ سخنش مال ما نبود
پس بهتر آنکه درس شبان را طلب کنیم
موسی به یمن ضعف تکلم ، کلیم شد
باید که از سکوت ، بیان را طلب کنیم
در های و هوی ما به خدا که خدا نبود
ديگر بس است که هیجان را طلب کنیم
جِرمش کم است و جُرم گناهش بزرگ، آه
بگذار اختیار زبان را طلب کنیم
حاجات ما به درد تقرب نمی خورد
اصلا خودت بگو که همان را طلب کنيم
وقتی کنار رحمت دریا نشسته ایم
حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم
حیف است جای درد و دل و هم جواری اش
هی از کریم لقمۀ نان را طلب کنیم
حاجت روا شويم، بیا امتحان کنیم
یکبار حاجت دگران را طلب کنیم
یکبار هم برای رضای خدا نشد
که حاجت امام زمان را طلب کنیم
از دستهای ضامن آهو خدا کند
تضمین این رفاقتمان را طلب کنیم
حاجات نوکرت رمضان هم محرم است
بودن،کنار سینه زنان را طلب کنیم
@hosenih
گمنامی شهید به ما درس می دهد
بازنده ایم ، نام و نشان را طلب کنیم
از دستهای بسته طفل سه ساله اش
با دست بسته دادن جان را طلب کنيم
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
هر که ز عشقت شده دلسوخته
بر دو جهان مِهر تو نفروخته
جز نظر مرحمتت یا رضا
نیست مرا توشه و اندوخته
سرد نشد آتش عشقی که رب
روز ازل در دلم افروخته
آهوی آواره ی صحن دلم
چشم به لطف نظرت دوخته
رحمت حق بر نفس مادرم
نوکری ات را به من آموخته
عشق، کشانده است مرا سوی طوس
عبد توام حضرت شمس الشموس
@hosenih
حل بشود یا نشود مشکلم
فرق ندارد، به درت سائلم
دار و ندارم فقط این گریه است
رد نکن این هدیه ی ناقابلم
نقص مرا حال که پوشانده ای
با نظر خویش نما کاملم
دُرّ گران است بهای صدف
معرفتت هست عیار دلم
خواستِ حق بوده که عبدت شوم
ریخته از خاک درت در گِلم
کاش بماند به سرم سایه ات
کاش شوم خادم و همسایه ات
@hosenih
ای که پناه دل هر مضطری
هر دو جهان دین مرا محوری
کس نخریده است متاع مرا
بار یخ عمر مرا می خری؟
حالِ مرا با نفسی چاره کن
زیر و رویم کن به دمی حیدری
جان جوادت که مراد من است
باز مرا کرب و بلا می بری؟
بر رد زخم روی پلکت قسم
از همه ی خلق حسینی تری
روضه بخوان ابن شبیبت شوم
گریه کن جد غریبت شوم
@hosenih
شرح بده علت جنجال را
داغ حسین و غم گودال را
چکمه نفهمید مقامات او
ریخت بهم آن همه اجلال را
خنجر اگر کُند شود، بی حساب
زجر دهد تشنه ی بدحال را
با که بگویم غم آن سینه ی...
زیر سم اسب لگدمال را
غارت پیراهن او بس نبود؟!
بُرد کسی از کمرش شال را
هلهله در معرکه تا پا گرفت
خولی ملعون سر او را گرفت
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#تشنگی در #ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_عباس_ع_شهادت
شده تسبيحِ باران: يا اباالفضل
نوای چشمه ساران: يا اباالفضل
اگر که تشنگی جان بر لبت کرد
بگو با کام عطشان: يا اباالفضل
شاعر: #یوسف_رحیمی
@dobeity_robaey
#شهید_اصلانی
#شهید_حریم_رضوی
امشب دلم از آمدنش ناامید شد
لعنت به انتظار که مویم سفید شد
یابن شبیب روضهی بابا شبیه کیست؟
بابای من گرسنه و تشنه شهید شد💔
شاعر: #احمد_ایرانی_نسب
@hosenih
♦️ هدیه به روح پرفتوح #شهدای_حریم_رضوی #شهیدان_اصلانی_و_دارایی
خوش است لالهی آغاز سررسید شدن
شهید اول صدسالهی جدید شدن
چنان که داد به تو رخصت شهادت را
مباد از کرم شاه ناامید شدن
چگونه زیسته بودی؟ که قسمتت این شد
میان ماه خدا در حرم شهید شدن
خودش چه کربوبلاییست، با لب تشنه
اسیر خنجر هممسلک یزید شدن
گرفتی از حرم عشق عیدی خود را
چقدر لحظه شمردی برای عید شدن
خوش است پیش نگاه امام جان دادن
به زیر سایهی خورشید روسفید شدن
کبوترانه به آغوش آسمان رفتن
میان پرتویی از نور ناپدید شدن
شاعر: #علی_سلیمیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴هدیه به روح پرفتوح #شهید_حریم_رضوی #شهید_اصلانی
مردی از جنس مردم مظلوم
باصفا، بی ریا، خدا باور
یک مدیر جهادی و محبوب
پیرو ناب احمد و حیدر
از حواشی اگر چه دوری داشت
شهر را بُرد سمت حاشیه ها
شهره شد در محیط تلفیقی
بس که کوشید در رضای خدا
دائما فکر مردم محروم
دائما صحبت از رعیت داشت
هرکجا صحبت از تعاون بود
بیشتر از بقیه سبقت داشت
@hosenih
خاطرم هست با دلی پر درد
نقد میکرد هر نهادی را
دائما صحبت از شهیدان داشت
تا که میدید هر جهادی را
تشنه و خسته در پی خدمت
راهی کوی آشنایی شد
با سلامی به حضرت خورشید
عازم کعبه ی رهایی شد
گرگی از دودمان حرمله ها
تشنه ی خون دوستان علی
حمله ور شد به او و یارانش
مُهر شد بر دلش نشان علی
سال ها تشنه ی شهادت بود
محو دارالزیاره اش کردند
قلب او جای مهر فاطمه بود
که به مسمار پاره اش کردند
بی نشان بوده و نشانی داشت
یک خط سرخ بر رویش زده اند
آن قدر داغدار فاطمه بود
چند چاقو به پهلویش زده اند
غم بزرگ است هرکه را دیدم
آه جانسوز و ناله ای دارد
همه آرام میشوند ولی
دختر هشت ساله ای دارد
در همین جا به او جسارت شد
در همین جا به خون خود غلتید
با لب تشنه و تنی مجروح
کمی از داغ کربلا را دید
با لب روزه در لباس رسول
چامه ی عاشقی سرود آنجا
لحظه ی آخر نفس زدنش
خوب شد دخترش نبود آنجا
تسلیت دختر گل بابا!
داغ بابا چقدر سنگین است
بعد از این جای خالی بابا
خاطراتی کبود و غمگین است
همه دیدند قاتل او را
هدف خشم و بغض مردم شد
آه از آن ساعتی که سبط رسول
زیر شمشیر و نیزه ها گم شد
@hosenih
فرقة بالسیوف، وای حسین
فرقة بالخشب، عجب غوغاست
فرقة بالعصا، در آن غوغا
صوت والشمر جالس برخواست
(تا که او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
دشنه ها مانده بود در گودال
با سپر می زدند زینب را)
فکر کن در حریم قدس رضا
خسته باشی و روزه هم باشی
خدمت خالصانه ی او را
جز شهادت نبود پاداشی!
شاعر: حجتالاسلام #سیدروح_الله_مؤید
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
اگرچه باد مَعاصی مهاجم است هنوز
نسیم مرحمت تو ملایم است هنوز
صدای زمزمه ی ""لا اِلهَ اِلاّ اَنْت"
شبیه ضجّه به گوش عوالم است هنوز
به حُرمت رمضان هاست..،گر زمان بلا
دلی که اهل سحر شد مقاوم است هنوز
به روسیاهی این بنده ات نگاه نکن
نگاه کن به دل من که سالم است هنوز
@hosenih
قبول..،بنده ی تو دل به حُبِّ دنیا داد...
هنوز عشق تو در سینه حاکم است..،هنوز
تو پافشاری من در گناه را دیدی
ببخش..،گرچه گناهم مداوم است هنوز
همین دو قطره ی اشکی که پیشکش کردم...
برای توبه ی من از علائم است هنوز!
بیا و کاسه ی چشم مرا خودت پُر کن
فقیر پشت درت گریهلازم است هنوز
تمام عمر سر سفره ی علی بودم
گداییِ من از این خانه دائم است هنوز
برای آنکه نرفته نجف چه سنگین است
میان خواب ببیند که عازم است هنوز
قسم به چادر آن مادری که سیلی خورد...
قسم به فاطمه، این بنده نادم است هنوز
@hosenih
گناهکارم اگر..،نوکر حسینِ تواَم
بگیر دست همانی که خادم است هنوز
▪️
▪️
سهشعبه از گلوی لاله ای گلاب گرفت
گلی که باد برایش مزاحم است هنوز
به حنجر پسرت ای رباب فکر نکن
بیا خیال کن این نای سالم است هنوز
حرامزاده که در پشت خیمه ها می گشت
گمان کنم که به فکر غنایم است هنوز
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #شب_جمعه
دل من غرق گناه است الهی به حسین
در دلم حسرت و آه است الهی به حسین
@hosenih
هی گنه کردم و هی توبه شکستم افسوس
رخم از شرم سیاه است الهی به حسین
شب جمعه شده و ابر خطاپوش رسید
بنده محتاج نگاه است الهی به حسین
ماه عشق است و دل سرکش و عصیانگر من
در پی پشت و پناه است الهی به حسین
من پشیمان شده ام دست مرا باز بگیر
اشک این دیده گواه است الهی به حسین
@hosenih
آن حسینی که ز تن پیرهنش را بردند
بر سر نیزه سر بی بدنش را بردند
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
خواب بودم، در میانِ خواب دستم را گرفت
وقت غفلت "حضرت توّاب" دستم را گرفت
قبلِ توبهکردنم دل را به سوی خود کشید
من نگفتم که مرا دریاب، دستم را گرفت!
@hosenih
سر به زیر و دلشکسته، از همه رانده شدم
دید تنهایم خودش بیتاب دستم را گرفت
روز... نه... میخواست شرمنده نباشم پیش خلق
صبر کرد و در شبِ مهتاب دستم را گرفت
معصیت کردم... قساوت در دلم آمد ولی
اشک، این سرمایهی نایاب دستم را گرفت
وقتِ معصیت عبایش را به دورِ من گرفت
آبرویم را خرید ارباب... دستم را گرفت
گفتنِ یک بار ذکر دلربای "یاحسین"
بیشتر از سجده در محراب دستم را گرفت
@hosenih
تشنه بودم، با لب تشنه به سویم آمد و...
...قبل از آنی که بگویم آب دستم را گرفت
روضهخوان بالای منبر از سر بر نیزه خواند
روضهی خورشید عالمتاب دستم را گرفت
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #ماه_مبارک_رمضان
بنده ی بی چشم و رو را بندهپرور خواسته
آمده ماه اجابت کردن هر خواسته
آی صاحبخانه!مهمان آمده..،ردش نکن
حاجتش را سائلات تنها از این در..،خواسته
گوشه ی میخانه بی مِی ماندنم انصاف نیست
دست هایم گرچه آلوده ست..،ساغر خواسته
@hosenih
گرچه بد کردم..،نوازش کن مرا..،تنبیه نه!
عبد خاطی جز محبت چیز دیگر خواسته؟!
یا غیاث المستغیثین!تو به فریادم برس
داد من از دست نفس سرکشم برخاسته
کار من تا بیخ پیدا کرد..،اشک من چکید
اینکه وا گردد گرهها،دیدهی تر خواسته
داشتم رسوای عالم می شدم..،زهرا رسید
سربلندی مرا همواره مادر خواسته
ذوق افطاری ما خرمای نخل مرتضی است
از همان جنس رطب هایی که قنبر خواسته
وقت دفن بچّهشیعه می رسد بابای او
ما نمی گوئیم..،این را شخص حیدر خواسته
@hosenih
چندسالی قسمت ما کربلارفتن نشد...
مضجع ارباب را آغوشِ نوکر خواسته
▪️
▪️
مقتل آورده است آقای غریبم تشنه بود
آه!جای جرعه آبی شمر خنجر خواسته
هیچ داغی از همین مرثیه بالاتر نبود:
خواهرش از بی حیایی پست، معجر خواسته
شاعر: #بردیا_محمدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
هدیه به روح پرفتوح #شهدای_حریم_رضوی #شهیدان_اصلانی_و_دارایی
فطرس به طواف بدنت آمده بود
یعقوب پیِ پیرهنت آمده بود
ای کشتهء تشنه لب ، یقیناً ارباب
در لحظه پَرپر زدنت آمده بود
شاعر: #محمود_مربوبی
@dobeity_robaey
به مناسبت #روز_ششم #ماه_مبارک_رمضان
رمضان میگذرد زمزمه و اشک به پاست
چشمهء زمزم عشقیم که جوشش داریم
ششمین روزه و شش گوشه و شش ماههء شاه
ما عجب معرکه ای با عدد شش داریم
شاعر: #عماد_بهرامی
@hosenih
#مناجات_با_خدا
#حدیث_نفس
بس است خواب گران، دیده باز کن ای دل
خدا خدا کن و راز و نیاز کن ای دل
به اشک دیده چو اسپند روی آتش باش
مباش ساکت و سوز و گداز کن ای دل
@hosenih
کریم قصد عقوبت به راحتی نکند
به قصد توبه تو دستی دراز کن ای دل
خود تو باعث رسوایی ات شدی یکبار
قصورهای خودت را لحاظ کن ای دل
خلاف روی خلاف و گناه روی گناه
بیا کمی به خودت اعتراض کن ای دل!
ولی همین که در این نیمه های شب اینجا
نشسته ای به همه خلق ناز کن ای دل
برای کرب و بلا رفتن از امام رؤوف
بخواه تذکره! کسب جواز کن ای دل
@hosenih
سپس شبیه عقیله! کنار قربانگاه
تو نیز روی به سوی حجاز کن ای دل:
بگو که یا نبی الله کربلا غوغاست
تن حسین به خاک و سرش روی نی هاست
شاعر: #محمدحسین_مهدی_پناه
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
نفس امّاره مرا اهل خطا کرد خدا
غفلت از تو، چه بگویم که چه ها کرد خدا
@hosenih
پرده انداخت میان من و تو، این "دنیا"
این "عجوزه" است مرا از تو جدا کرد خدا
من و این حال مناجات؟!... خودم می دانم
رحمتت بود مرا اهل دعا کرد خدا
اشک وقت سحر و دیده ی آلوده ی من؟!
چشم من را چه غمی اهل بکا کرد خدا
این که بخشیده شدم کار حسین است، حسین
باز هم روضه ی ارباب چه ها کرد خدا
**
پیش زینب، سر او را که روی نیزه نشاند
بدنش را وسط دشت رها کرد خدا
@hosenih
دور یک مشت حرامی چه کسی زینب را
وسط هلهله انگشت نما کرد خدا
شاعر: #امیر_عظیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#مناجات_با_خدا
نومید نمیشویم یک آن از تو
دیدیم مگر به غیرِ احسان از تو؟
جرم و گنه و خطا و عصیان از ما
جود و کرم و عطا و غفران از تو
شاعر: #یوسف_رحیمی
@dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_زمان_عج_مناجات_ماه_رمضان
با روزه مرا صبور کن ، بسم الله
از خاطر من عبور کن ، بسم الله
افطار و سحر تو را تبسم کردم
ای جانِ جهان ! ظهور کن ، بسم الله
شاعر: #رضا_اسماعیلی
@dobeity_robaey
#مناجات_با_خدا
شد بنده پشیمان و خدایش بخشید
هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید
انگار نه انگار گنهکاری دید
زود از سر مغفرت خطایش بخشید
@hosenih
مخلوق حیا نکرد هنگام گناه
درد است که خالق از حیایش بخشید
تا بنده دلش نرم شود، گریه کند
شیرینی و لذت دعایش بخشید
هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست
از دوستی آل عبایش بخشید
بخشید به هر بهانه ای هر کس را
ما را به علی و ربنایش بخشید
هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت
بر ساحت پاک مرتضایش بخشید
من بنده ی آن شهم که هنگام رکوع
انگشتری از زیر عبایش بخشید
مستی مرا، اشک مرا، رزق مرا
در گوشه ی ایوان طلایش بخشید
از شاه نجف هر که فلاحش را خواست
فی الفور برات کربلایش بخشید
@hosenih
بی نام حسین، هر مناجاتی بود
باید که عطایش به لقایش بخشید
آن قدر به مقتلش حسین آه کشید
تا حق، همه را به ناله هایش بخشید
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا در #شب_هفتم #ماه_مبارک_رمضان
بر سرم دادی بزن، فریاد کن
بندهء بیچاره را آزاد کن
جوششی بین دلم ایجاد کن
خانهء ویرانه را آباد کن
نفس بدکارم ز رو شمشیر بست
پای من را با غل و زنجیر بست
@hosenih
مانده ام من با ندانم کاریم
از عذاب است اینهمه بیداریم
برملا شد پیش مردم خواریم
کاش می شد از زمین برداریم
غافل از مرگم نمی دانم چرا
از قیامت من گریزانم چرا
باهمه خوبم ولی با تو بدم
بر کس و ناکس بجز تو رو زدم
خوف دارم از گناه بیحدم
یاعلی گفتم به سویت آمدم
نوکر زهرا ندارد معطلی
می گذارد سر به زانوی علی
بنده ات را چون سلیمانی بخر
نوکرت را بی پشیمانی بخر
این گدا را بین مهمانی بخر
عبد خود را در نجف آنی بخر
من بهشتت را نمی خواهم خدا
گر شوم دور از علی مرتضی
بخشش آن سیئاتم را بده
مستی صوم و صلاتم را بده
خسته ام، امشب براتم را بده
تشنه ام، آب فراتم را بده
کاش می شد روزی چشمان ما
یک سحر گریه میان کربلا
@hosenih
**
غربت خون خدا پیچیده بود
این خبر در کربلا پیچیده بود
اصغرش را در عبا پیچیده بود
حرمله این نسخه را پیچیده بود
آن گلوی نازکی که جان نداشت
پیش مادر، سر به روی نی گذاشت
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
دوری از آغوش تو جز دردسر چیزی نداشت
جاده ی بی عشق تو غیر از خطر چیزی نداشت
لذت عصیان گذشت و ذلت آن مانده است
معصیت جز بار حسرت بیشتر چیزی نداشت
@hosenih
آخر دست طلب از این و آن تحقیر بود
رو به خلق انداختن غیر از ضرر چیزی نداشت
من همانم که تمام روز عصیان کرده است
آنکه در پرونده اش وقت سحر چیزی نداشت
چشمهایم پر ولیکن کوله بارم خالی است
بنده ات غیر از همین چشمان تر چیزی نداشت
@hosenih
...
دست در دست کمان برد و نفس را حبس کرد
نانجیب انگار جز تیر سه پر چیزی نداشت
گریه اش تنها برای چند قطره آب بود
ورنه بهر جنگجویی این پسر چیزی نداشت
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e