eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرکه دیده‌ی نمناک سوی در دارد به سینه آرزوی دیدن پسر دارد توان وتاب نمانده دگر به اعضایش بلور اشک به رخسار و چشم تر دارد چو شخص مارگزیده به خویش می‌پیچد شرار زهر و غم هجر بر جگر دارد شمیم غم به سماوات می‌بَرَد با خود اگر نسیم ز خاکش غبار بردارد هنوز گرم مناجات با خداوند است هنوز در نفسش گرمی و شرر دارد میان حجره ک‌ی غربت، در اوج تنهایی ز رازهای دل او خدا خبر دارد گهی به زیر لبش می‌زند صدا، پسرم بیا دمی که پدر نیت سفر دارد سزاست گر که بگویم ز ماتمش، زهرا کنار بستر او دست بر کمر دارد گهی به سوی مدینه دلش کند پرواز گهی به مقتل کرب وبلا نظر دارد هنوز شیعه «وفایی» دراین مصیبت‌ها دلی ز آتش اندوه، شعله‌ور دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای کاش که خاک ره زوار تو باشم تا آن که مقیم تو و دربار تو باشم ای کاش که مثل همه در مشهد قدست مهمان حریم تو و زوار تو باشم بر گنبد و گلدسته‌ی تو چشم بدوزم با شوق «تماشایی گلزار تو باشم» ای کوثر رأفت! به زلالی تو سوگند چون تشنه‌لبان، تشنه‌ی دیدار تو باشم یک لحظه رهایم مکن ای کعبه‌ی امید آزادی‌ام این است گرفتار تو باشم تا آن که نصیبم بشود نور تو، ای کاش چون آینه‌ها، نقش به دیوار تو باشم وقتی که طبیب دل بیمار تو باشی من صحتم این است که بیمار تو باشم نیکوست که با وعده‌ی تو، در سفر مرگ دلباخته‌ی دیدن رخسار تو باشم بگذار که مانند «وفایی» همه‌ی عمر سیراب ز سرچشمه‌ی سرشار تو باشم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یابن الحسن! فدای تو و دیده‌ی ترت خون، جای اشک می‌چکد از چشم اطهرت داغی نشسته بر جگرِ داغدار تو در خون نشسته است دل درد پرورت قربان آن امام، که در آخرین نفس سیراب گشته است به دست مطهرت ای سروِ سرفرازِ جهان، سروِ سربلند از ماتمِ پدر، چه رسیده‌ست بر سرت بهر تسلی دل درد آشنای تو صف بسته‌اند خیل ملائک برابرت ما را شریک درد و غم خود حساب کن ما دل شکسته‌ایم ز احوال مضطرت دلتنگ سامرای تو هستیم و چون نسیم، مارا ببر به دیدنِ باغِ معطرت رفتی به پشت پرده‌ی غیبت؛ ولی شده‌ست صدها هزار عاشق و عارف کبوترت چشم انتظار مانده زمین تا کدام روز روشن شود جهان زحضور منورت از روی اشتیاق «وفایی» شب فراق دارد سلام و عرض ارادت به محضرت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کبوترانه بیا عاشقانه پر بزنیم به سامرای امام غریب، سر بزنیم گهی به رسم ادب دست خود به سینه نهیم گهی به خاک حرم بوسه‌ای دگر بزنیم به خانه‌ای که امام زمان عزادار است به پاس تسلیتِ برامام، در بزنیم از اینکه گرد یتیمی نشسته بر رویش بیا زشعله‌ی ناله، به دل شرر بزنیم کجا گرفته عزای پدر، پسر تا ما سری به بزم عزاداری پسر بزنیم شنیده‌ام به سرایش هجوم آوردند به پاس غربت او ناله از جگر بزنیم شروع غیبت مهدی چه درد انگیز است سزاست ضجه برآن یار در سفر بزنیم رواست گرکه «وفایی» مثال منتظران همیشه ندبه کنان دم زمنتظر بزنیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 در هر سُخَنی، نورِ کلامم مهدی‌ست یک عُمْر به لب، ذکر مدامم مهدی‌ست گر از نَفَسم رسیده عطر آغازِ امامتِ امامم مهدی‌ست... 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
ماه و خورشید که مانند تو نورانی نیست! هر فروغی که چو انوار تو یزدانی نیست! جز همانی که در آئینه‌ی عشقت محو است هیچ کس باخبر از عالم حیرانی نیست مُلک عالم به امیری تو می‌نازد وبس غیرتو هیچ کسی لایق سلطانی نیست همه آفاق پُر از شَعشعه‌ی مِهر شماست گوهر مِهر تو در تاج سلیمانی نیست عشق، مجنون تو گردید و بیابانی شد در رهت خوش‌تر از این بی سر و سامانی نیست خواب دیدم که تو می‌آیی واین رؤیا را هیچ تعبیر به جز آن چه تو می‌دانی نیست وارث عدل و امان! جان علی زود بیا... جمع ما را به خدا غیرِ پریشانی نیست جُمعه‌ای را که اثر از تو ندارد سرد است دم بی یاد شما، لحظه‌ی روحانی نیست همگی ندبه‌کنان ذکر فرج می‌خوانند شیعه را طاقت این غیبت طولانی نیست هرچه گفتم به عنایات تو، عرض ادب است هدف شعرِ «وفایی» که غزل خوانی نیست ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب دوگل دمیده، در مکه و مدینه؟ یا سر زده سپیده، در مکه و مدینه؟ مرغان نغمه‌خوانِ باغ بهشت خواندند امشب دو گل دمیده، در مکه و مدینه ای تشنگان رحمت! از حق نسیم رحمت بر خاکیان وزیده، در مکه و مدینه چشم ملائک حق جز شور و شادمانی چیزی دگر ندیده، در مکه و مدینه یزدان بر آسمانِ علم و رسالت خود خورشید آفریده، در مکه و مدینه یک‌سو نبیِ اکرم، یک‌سو امامِ صادق اینک ز ره رسیده، در مکه و مدینه از آن دو پیک رحمت، عرش خدای رحمان حمد خدا شنیده، در مکه و مدینه از بس دلم هوائی شد در هوای آن‌ها مرغ دلم پریده، در مکه و مدینه با سائلان بگوئید: دست کرامت حق خوانی بزرگ چیده، در مکه و مدینه خنده نشست بر لب تا ای «وفائی» از عرش گفتند گل دمیده، در مکه و مدینه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اجازه خواستم از تو هماره بنْویسم دوباره از تو بگویم، دوباره بنویسم ز بحر رحمت تو، بی کناره بنویسم ز نور شمس رُخت با اشاره بنویسم تو آمدی که زمین و فلک شود روشن شکفته‌ای که کویر جهان شود گلشن حدیث رویش تو مژدۀ بهاران داشت کویر سینۀ ما را نوید باران داشت امیدْ بهر تمام امیدواران داشت بشیرِ آمدنت نغمۀ هزاران داشت که فصل آمدن تو بهار می‌آید به یُمن مقدم تو گل به‌بار می‌آید تو آمدی که غبار از دل بشر ببری دل ظلام بشر را سوی سحر ببری از آن سحر دل ما را تو در سفر ببری سفر به سوی خداوند دادگر ببری تو آمدی که بشر را خداشناس کنی پی نجات همه بر حق التماس کنی سلام بر تو که شمس تمام افلاکی درود بر تو که نص حدیث لولاکی اگرچه چند زمانی به روی این خاکی تو عقل کل و فراتر ز عقل و ادراکی اگر که خلق تو را احمدِ امین گوید خدا ز خلقت تو بر خود آفرین گوید چگونه از تو نویسم؟! توان ندارم من چگونه از تو بگویم؟! بیان ندارم من به پیش قدر و جلالت زبان ندارم من به قدر وسعت شأنت زمان ندارم من چراغ بینش ما را بیا و روشن کن کویر دانش ما را ز مهر گلشن کن تو بحر رحمت و دل قطرۀ همین دریاست دلِ غریبۀ من معتکف به کوی شماست همیشه جای قدومت به روی دیدۀ ماست که رد پای شما در غدیر خم پیداست ز عطر ناب شما نکهتِ ولی آید از آن دیار صدای علی علی آید منم گدای ولای تو یا رسول الله نشسته‌ام به سرای تو یا رسول الله شدم رهین عطای تو یا رسول الله «وفایی‌ام» به فدای تو یا رسول الله مرا زلال حیاتند اهل بیت شما سفینه‌های نجاتند اهل بیت شما 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای شیعه! شب نشاط و شور است لبخند بزن گه سرور است یک بار دگر مدینه عشق غرق طرب و نشاط و شور است زین آینه‌ی شعور و دانش آئینه‌ی روشنی ز نور است از جلوه‌ی نور علم و تقوا یثرب به خدا که رشک طور است گر آمده فصل شور و شادی گر غم ز دل همه به دور است احیــاگــر دیــن و مکتب آمد ای شیعه! رئیس مذهب آمد آمد به همه سرور بخشد شیدائی و شوق و شور بخشد با قامت بردباری و علم یک جان و دلی صبور بخشد با پرچم دانش و فضیلت بر خلق جهان شعور بخشد تاریکی و غم ز دل زداید تا آینه‌ای ز نور بخشد تا برهمه تشنگان دانش یک جرعه می طهور بخشد احیــاگــر دیــن و مکتب آمد ای شیعه! رئیس مذهب آمد او آینه‌ی کمال علم است او جلوه‌ای از جلال علم است بر لوحه‌ی دانش و فضیلت سرچشمه‌ی بی زوال علم است این است شرافتش کز احمد بر سینه‌ی او مدال علم است گر طالب فضل و دانشی تو او رشته‌ی اتصال علم است با نغمه‌ی یا امام صادق گر بر سر تو خیال علم است احیــاگــر دیــن و مکتب آمد ای شیعه! رئیس مذهب آمد گرعشق ورا به سینه داری گوهر تو در این خزینه داری پا پرتویی از محبت او انوار ولا به سینه داری ای آن که تو را ولایت اوست یک گوهر بی قرینه داری گر دست زدی به دامن او در بحر بلا سفینه داری ای دوست اگر چنان «وفایی» شوق سفر مدینه داری احیــاگــر دیــن و مکتب آمد ای شیعه! رئیس مذهب آمد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حیات بخش تمام حیات آمده است شمیم باغ گُل ممکنات آمده است بهار عاطفه جاری شد ازشکفتن تو رسید مژده، که عطر حیات آمده است تو آمدی و ملائک به یکدگر گفتند که سرور همه‌ی کائنات آمده است مسیح با دم جانبخش خویشتن می‌گفت مسیح پرور این معجزات آمده است به روی چهره‌ی پاک و مطهّرت دیدند که بینّات همه طیّبات آمده است تو آفریده شدی با تمامی حسنات شکفت بر لب ما از شکفتنت رسیدنت به بشر مژده‌ی سعادت داد چراغ بینش و دانش به اهل عزّت داد زمین به یمن قدم‌های تو فضیلت یافت خدا ز عطر تو بر خاک عطر جنّت داد به یک تجّلی تو جلوه آفرین بر خلق تجلّیات الهی به کُلّ خلقت داد شکست طاق مدائن ز هيبت قدمت ز قدر و منزلت تو خدا علامت داد نداده بود به هیچ آفریده‌ای یزدان ولی رسید چو بر تو مقام عصمت داد به پاس آمدنت ای رسول صبروثبات شکفت بر لب ما از شکفتنت صلوات تو آمدی و به همره امید آوردی ز ابر رحمت یزدان نوید آوردی هزار سنّت بیهوده را کنار زدی هزار آیه‌ی عشق و مفید آوردی کلام وحی چکید از لب گهربارت کتاب نور خدا را پدید آوردی به دختران جهالت، امید بخشیدی به مادران عزادیده عید آوردی همین که پنجره‌ای رو به عرش وا کردی برای قفل اجابت کلید آوردی تو سرقبیله‌ی عشقی و قبله‌ی حاجات شکفت برلب ما از شکفتنت صلوات رسیده تا به خدا دیده‌ی خدابینت خدا به مصحف خود خوانده است یاسینت ندیده هیچ کسی تلخی مرام از تو پُر از حلاوت عشق است خُلق شیرینت زبس که ابر کرم سایه بر سرت دارد چقدر حاتم طایی شده است مسکینت هزار صف ز ملایک در آسمان هستند در انتظار دعاهای عطر آگینت معطّر است جهان از شمیم عرشی تو صفا گرفته دل از گلشن ریاحینت تویی رسول و امین الَله، ای الهی ذات شکفت بر لب ما از شکفتنت صلوات هماره باز بُوَد سفره‌های انعامت کبوتران خدا می‌پرند بر بامت گدای گوشه‌نشینت «وفایی‌ام» امّا بخوان مرا به مدینه، به خوان انعامت مرا اویس قرن کن، که بادعای خیر همیشه زنده شوم با شنیدن نامت هنوز سایه فکنده است برسر دنیا همای عزّت و آزادگی و اسلامت پیام توست تعّهد به عترت و قرآن هماره شیعه بُوَد رهنورد پیغامت تو ناخدایی و عترت سفینه‌های نجات شکفت بر لب مـا از شکفتنت صلوات ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب تجلی عشق و عقیده است امشب شب ظهور هزاران سپیده است امشب گلی به گلشن یاسین شکفته شد که فلک نظیر چهره‌ی او را ندیده است امشب دمید صادق آل رسول همچون ماه که روشن از مه رویش سپیده است امشب اگر سپهر فضیلت دوباره نورانی‌ست ستاره‌ی سحر ما دمیده است امشب حضور حضرت باقر فرشته‌ی رحمت برای عرض تهیت رسیده است امشب به ام فروه بیا تهنیت بگو که گلش به مهد مهر و وفا آرمیده است امشب به پاس مقدم این گل نثار کن که درخور صلواتی حمیده است امشب همان گلی که خدا را ستود و مرغ سحر صدای زمزمه‌اش را شنیده است امشب فرشتگان فلک را خدای عز و وجل برای خدمت او برگزیده است امشب زباغ دانش او سوی تشنگان علوم نسیم رحمت و دانش وزیده است امشب همیشه پیرو این مکتب پر از نور است کسی که جام ولایت چشیده است امشب چو یاد اوست عبادت به یاد حضرت او دلم به سوی خدا پر کشیده است امشب بیا و سر به حریم مقدسش بگذار که مرغ دل به مدینه پریده است امشب بگو به خلق «وفایی» چراغ دانش را خدا زجلوه‌ی او آفریده است امشب ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
او که آمد همه پروانه‌ی یک شمع شدند آفتاب آمد و در سایه‌ی او جمع شدند همه بهر ادب و عرض سلام آمده‌اند به زمین بوسی فرزند امام آمده‌اند مردمان شوکت او را همه در قم دیدند چقدر گل به ره مقدم او پاشیدند از زمانی که چو خورشید به ما تافته است خاک قم از قدم او برکت یافته است :: گفتم از فلسفه‌ی هجرت او باید گفت کمی از رنج ره و غربت او باید گفت تشنه‌ای آمد و بر چشمه‌ی کوثر نرسید خواهری آمد و بر وصل برادر نرسید غم هجران به همه آب و گلش بود که رفت داغ دیدار برادر به دلش بود که رفت دیدن داغ برای همگان گر سخت است داغ خواهر ولی از بهر برادر سخت است این برادر خبر از شوکت خواهر دارد کی به دل محنتی از غربت خواهر دارد گر که هر روز و شبِ خویش مرتب گِرید جای دارد که به مظلومی زینب گرید زینبی که همه جا محنت و ماتم دیده زینبی که ز طفولیت خود غم دیده خواهری که به کنار تن صدچاک افتاد آتش از آهِ دلش بر همه افلاک افتاد شامیان غربت اورا همگی می‌دیدند جای گل، سنگ به روی سر او پاشیدند خواهری کز غم هجرانِ برادر جان داد عمر خود را به غم و درد و الم پایان داد بس کن از این غم جان‌سوز «وفایی» خاموش با ولی‌نعمت خود باش به غم، هم‌آغوش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e