#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
لزره افتاده به دستم، پسرم! زود بیا
روشنی بخش دو چشمان ترم، زود بیا
تاکه سیراب کنی لعل لب خشک مرا
ای جگرگوشهی من! ای پسرم! زود بیا
تا نیایی دلم آرام نگیرد هرگز
گرد غم ریخته در دور و برم، زود بیا
زهر کاری شده و بر جگرم افتاده
تا نپاشیده به سینه جگرم، زود بیا
فرصت مختصری تا سَفَر من باقیست
لحظهی آخر قبل از سفرم، زود بیا
بر مصیبات تو اندیشم و هنگام وداع
غم تو زنده شده در نظرم، زود بیا
یاد آن طفل فتادم که دل شب میگفت
سوختم از غم هجران، پدرم! زود بیا
همره مرغ سحر، گفت «وفایی» شبِ هجر
با همه منتظران، منتظرم، زود بیا
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
ز چشمِ پُر گُهَرِ من، خدا خبر دارد
ز جانِ پُر شررِ من، خدا خبر دارد
که بود معتمد و ظلم او؟ چگونه شکست،
ز کینه بال و پر من؟ خدا خبر دارد
ز همزمانیِ با سه خلیفه در شش سال
چه آمده به سر من، خدا خبر دارد
ز سوزِ زهرِ شرر زا، چگونه میگذرد
ز شام تا سحر من، خدا خبر دارد
شرارِ زهرِ ستم هم، چو شمع آبم کرد
ز سوزش جگر من، خدا خبر دارد
میان این همه دشمن چهها کند مهدی؟
ز غربت پسر من، خدا خبر دارد
ز بعد من برسد غیبت خدایی او
ز صبر منتظر من، خدا خبر دارد
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
سوزاند چنان زهر جفا بال و پرش را
انگار نمیديد دگر دور و برش را
جانش ز عطش سوخت چنان جد غريبش
طوری كه بهم ريخت تمام جگرش را
شش سال، نگهداشت علیرغم اسيری
ميراثِ به جا ماندهی نسلِ پدرش را
پنداشته بودند اگر حبس كنندش
از شاخه بريدند دگر برگ و برش را
با اينكه به زندان شده مسموم، ولی باز
تاريخ نوشت آنچه كه آمد به سرش را
تا شيعه به بيراههی ترديد نيفتد
بگذاشت درين معركه، تنها پسرش را
✍ #نفيسه_سادات_موسوى
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
پسری اشک فشان است به حال پدرش
پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش
پسری را که بُود نبض دو عالم در دست
شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش
حسن عسکری از زهر جفا میسوزد
حجة بن الحسن از غم شده گریان به برش
چار ساله پسری مانده و صدها دشمن
که خداوند نگه دارد، از هر خطرش
دشمن افکنده ز پا نخل امامت را باز
کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش
خانهای را که عدو دست به غارت زده است
آتش ظلم بر افروخته از بام و درش
آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز
غیبتی را که بُود خون شهیدان اثرش
آنکه امروز جهان زنده و قائم از اوست
بار الها که "مؤید" نفتد از نظرش
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
شب تاریک، هوای سحرش را میخواست
شهر انگار خسوف قمرش را میخواست
گوشهی حجره کسی چشم به راه افتاده
حسن دوم زهرا پسرش را میخواست
حضرت عسکری از درد به خود میپیچد
زهر از سینهی آقا جگرش را میخواست
آسمانیست امامی که زمینگیر شده
آسمان جلوهای از بال و پرش را میخواست
شعلهی زهر که بدجور زمین گیرش کرد
به خدا که نفس مختصرش را میخواست
لحظهی آخر خود، روضهی عاشورا خواند
منبر خاک، غم چشم ترش را میخواست
ته گودال کسی روی زمین افتاده
خنجر شمر گمانم که سرش را میخواست
دختری دید که بالای سرش نامردی
آمده بود و نگین پدرش را میخواست
جان به تن داشت که پیراهن او را بردند
شب غربت به گمانم سحرش را میخواست
✍ #مسعود_اصلانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
ای عزیز دل زهرا پسرم مهدی جان
سوخت از زهر هلاهل جگرم مهدی جان
دوست دارم که به دامان محبت بنهی
از ره مهر و محبّت تو سرم مهدی جان
معتصم داد به من زهر که با خوردن آن
شمع سان سوخت ز پا تا به سرم مهدی جان
موقع دادن جان از اثر زهر جفا
روز شد تیره به پیش نظرم مهدی جان
ز آتش زهر جفا گر چه به خود میپیچم
یاد آن سینه و آن میخ درم مهدی جان
دادِ زهرا بستان زان دو نفر روز ظهور
سوختند آن دو نفر برگ و برم مهدی جان
روز موعود تو از ثانی نامرد بپرس
کرد نیلی ز چه رویی قمرم مهدی جان
پهلوی مادر ما را بشکست و بشکست
زین جنایت به خدا بال و پرم مهدی جان
دل ژولیده از این ماتم عظمی خون شد
ای عزیز دل زهرا پسرم مهدی جان
✍مرحوم #ژولیده_نیشابوری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
بیا و سر به روی سینهام بگذار، مهدیجان
شرر زد بر درونم زهر آتشبار، مهدیجان
بیا تا سیر بینم وقت رفتن، ماه رویت را
که میباشد مرا این آخرین دیدار، مهدیجان
در ایام جوانی سیر گردیدم ز جان خود
ز بس بر من رسید از دشمنان آزار، مهدیجان
از آن ترسم که بعد از من، تو در تنهایی و غربت
به موج غم گذاری چهره بر دیوار، مهدیجان
تو در ایام طفلی بیپدر گشتی، عزیزِ دل
مرا شد در جوانی پاره قلب زار، مهدیجان
از آن میسوزم ای نور دو چشم خود، که میبینم
تو بهر گریه کردن هـم نداری یار، مهدیجان
غم تو بیشتر باشد ز غمهای پدر، آری
اگر چه دیدهام من محنتِ بسیار، مهدیجان
تو باید قرنها در پردهی غیبت کنی گریه
بُوَد هر روز روزت مثل شامِ تار، مهدیجان
تو باید قرنها چون جد مظلومت علی باشی
به حلقت استخوان باشد، به چشمت خار، مهدیجان
::
بگیر از مرحمت، فردای محشر، دست «میثم» را
که بر جرم و گناه خود کند اقرار، مهدیجان
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
چشم پدر به راه بود، ای پسر بيا
تا جان نرفته از تن او، زودتر بيا
از پشت ابر، ای قمر فاطمي درآي
تا شب به در رَوَد، چو فروغ سحر بيا
هم صاحب الزمانی و هم صاحبِ عزا
بهر نماز بر تن پاک پدر بيا
در احتضار باشد و چشم انتظارِ تست
باز است اين دو پنجره بر ره، ز در بيا
بس اشکِ مردم از پیِ تشييع آمده
خاکی نمانده، شيعه چه ريزد به سر؟ بيا
صاحب عزا به ختم، حضورش مسلم است
مردم تمام منتظِر؛ ای منتظَر بيا
پاره جگر شدهاست و جگرپاره جز تو نيست
ای پارۀ جگر! برِ پاره جگر بيا
✍ #علی_انسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن
قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن
کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز
ریختی از چشم خود خونِ جگر یابن الحسن
زود گرد بی کسی بر ماه رخسارت نشست
زود کردی جامۀ ماتم به بر یابن الحسن
قرنها چشم تو گریان است بر جدّت حسین
لحظه لحظه ریختی اشک بصر یابن الحسن
طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد
تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن
مخفی از چشم همه، چشم تو بر بابا گریست
سوختی چون شمع سوزان تا سحر یابن الحسن
قرنها فریاد زهرا مادرت آید به گوش
از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن
یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا
تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن
ای سرشک چارده معصوم از چشمت روان
ای زده هجر تو بر دلها شرر یابن الحسن
روزِ «میثم» تیرهتر میباشد از شام فراق
تا شود خورشید رویت جلوهگر یابن الحسن
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
باید که دنیا فصل در فصلش خزان باشد
وقتی که با تو اینچنین نامهربان باشد
ای کاش که من نیز امشب زائرت بودم
جایی که فرزندت در آنجا روضهخوان باشد
دريايي از درد و غريبي موج خواهد زد
پای حسن هرگاه جایی درمیان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
سقف مزارت هم زمانی آسمان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
وضعت میان خانه چون زندانیان باشد
وقتی حسن باشی دگر جای تعجب نیست
خونِ دلت از کنج لبهایت روان باشد
آری حسن بودی ولی هرگز ندیدی که
گلبرگ روی مادرت چون ارغوان باشد
سخت است تشنه باشی و لبهای لرزانت
حتی برای آب خوردن ناتوان باشد
::
هنگام برخورد لبت با کاسهی آب است
وقتِ گریز روضههای خیزران باشد
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
یابن الحسن! فدای تو و دیدهی ترت
خون، جای اشک میچکد از چشم اطهرت
داغی نشسته بر جگرِ داغدار تو
در خون نشسته است دل درد پرورت
قربان آن امام، که در آخرین نفس
سیراب گشته است به دست مطهرت
ای سروِ سرفرازِ جهان، سروِ سربلند
از ماتمِ پدر، چه رسیدهست بر سرت
بهر تسلی دل درد آشنای تو
صف بستهاند خیل ملائک برابرت
ما را شریک درد و غم خود حساب کن
ما دل شکستهایم ز احوال مضطرت
دلتنگ سامرای تو هستیم و چون نسیم،
مارا ببر به دیدنِ باغِ معطرت
رفتی به پشت پردهی غیبت؛ ولی شدهست
صدها هزار عاشق و عارف کبوترت
چشم انتظار مانده زمین تا کدام روز
روشن شود جهان زحضور منورت
از روی اشتیاق «وفایی» شب فراق
دارد سلام و عرض ارادت به محضرت
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
زهر افتاده به جانِ جگرم مهدی جان
لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان
به لب خشکِ پدر، آب گوارا برسان
که من از سوز عطش شعلهورم مهدی جان
قبل از آنی که به دل، زهر اثر بگذارد
کشته از صحنهی دیوار و درم، مهدی جان
لحظهای نیست عزیزم که تداعی نشود
وقعهی کرب و بلا در نظرم مهدی جان
زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب
خونِ قلبم چکد از چشم ترم مهدی جان
میدرخشد رُخِ ماهِ تو، بهیاد آوردم،
سرِ نورانی هجده قمرم مهدی جان
✍ #سعید_خرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
اثر زهر به کل بدنت معلوم است
شدت درد تو و ضعف تنت معلوم است
گاه غش میکنی و گاه به خود میپیچی
خوب اوضاع تو با سوختنت معلوم است
حرف خود را به تکانْ دادن سر میگویی
حالت از گریه و طرز سخنت معلوم است
سعی داری که نبیند پسرت؛ اما حیف
باز خاکی شدن پیرهنت معلوم است
پادگان جای تو و اهل و عیال تو نبود
در نگاه تو غم دلشکنت معلوم است
قصدت اینست تو هم کرببلایی بشوی
این مواسات در عطشانشدنت معلوم است
فرقِ بسیار تو با جد غریبت آقا
وقت تشییع و کفنداشتنت معلوم است
ته گودال نرفتی، به سرت سنگ نخورد
شکر! این لحظهی آخر، بدنت معلوم است...
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
ای داغدارِ داغِ پدر، یابن العسکری
داری دوباره دیدهی تر، یابن العسکری
ما هم به غربت پدرت گریه میکنیم
ما را میان گریه بخر یابن العسکری
خسته شدیم، از غمِ دنیای بی امام
از این همه بلا و ضرر، یابن العسکری
صبر همه تمام شد و شب سحر نشد
کی میرسد زمان سحر یابن العسکری
دیدی، ندیده در به در و عاشقت شدیم
چشمان ماست خیره به در، یابن العسکری
آقا به گریه باز به سرداب میروی؟!
از صحن سامرا چه خبر یابن العسکری؟!
ما را که از فراق حرم جان به لب شدیم،
تا کربلا دوباره ببر یابن العسکری
از ما قبول کن، کم ما را زیاد کن
ای داغدارِ داغِ پدر یابن العسکری
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
از درد زهر سوخته جان مطهرش
محروم شد جهان ز جمال منورش
آثار تشنگی به لبانش رسیده است
میلرزد از شرارهی این درد، پیکرش
دارد برای هر نفسش درد میکشد
تنها خداست با خبر از قلب مضطرش
مهدی مگر بیاید و این درد کم شود
ماندهست تا به شوقِ تماشای دلبرش
دارد یتیم میشود آقای کائنات
در حال رفتن است _خدا_ سایهی سرش
آقا یتیم میشود اما قرار نیست
سیلی زند کسی به رخِ ماهمنظرش
اینجا پسر ندیده تن بی سر پدر
اینجا پسر ندیده اسیری مادرش
✍ #حسن_کردی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
کام بهار طعمۀ جام خزان شده
زهری بلای جان امامی جوان شده
غربت کم است در حق مردی که خانهاش
زندان و خود شبیه به زندانیان شده
بیتاب لرزش بدنش دیدۀ زمین
گریان دست و پا زدنش آسمان شده
حتی برای کاسۀ آبی رمق نداشت
دستی که از شرار ستم ناتوان شده
برخورد چیست با لب و دندان که مهدیاش
حالا کنار بستر او روضهخوان شده
ای وای از آن غریب که لبهای تشنهاش
زخمیِّ دست بیادب خیزران شده
ای وای از آن عزیز که اهل و عیال او
پاییننشین مجلس نامحرمان شده
ای وای از آن شهید که انگشتهای او
مقصود دست غارت یک ساربان شده
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم
نوشت تا که فقط عاشق شما باشم
نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم
نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم
خدا رقم زده این سرنوشت را؛ چه کنم!
همیشه شاه تو باشی و من گدا باشم
امام عصر! امام زمان! مباد دمی
دمی که از تو و از یاد تو جدا باشم
تو نیستی و من این را ز خود نپرسیدم
در این زمانه که او نیست، من چرا باشم
::
میان خانهات امشب عزا به پا کردی
چه میشود که در آن مجلس عزا باشم
برای آنکه کمی در غمت شریک شوم
اجازه میدهی امشب که سامرا باشم؟
قسم به اشک روانت برای من بنویس
که باز یک سحر جمعه کربلا باشم
✍ #محمدعلي_بيابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
امشب دوباره در هوای سامراییم
پشت در ِ دارالشفای سامراییم
روضه به روضه ما گدای سامراییم
سینه زنان ِ مجتبای سامراییم
نام حسن آمد دوباره دیده، تر شد
ماه ربیع ما خزانی چون صفر شد
دنیا نبود این مزد احسان ِ حسنها
با بی کسی سرگشت هر آن ِ حسنها
زهرای مرضیه است گریان حسنها
ای زهر! می خواهی چه از جان حسنها
هر دو حسن پاره جگر رفتند؛ ای وای!
با قلب از غم شعلهور رفتند؛ ای وای!
امشب فلک، جبریل را بی بال و پر دید
ریحانه را نوحه کنان، بهر پسر دید
عالم امیدش را دوباره در سفر دید
تنها نه مهدی، یک جهان داغ پدر دید
آه ای یتیمان! رفت بابا در جوانی
با مهربانان باز شد نامهربانی
ای سامرا ! مهمان مظلومت کجا رفت؟
ابن الرضای سومین، پیش رضا رفت
آه از نهاد مهدی ِ او تا خدا رفت
دور از وطن چون کشتهی کرببلا رفت
خوب است که خار بیابان بسترش نیست
چشمی پی ِ عمامه و انگشترش نیست
شد سامرا کرببلایی واحسینا
مهدی کند نوحه سرایی، واحسینا
ای تن که زیر دست و پایی واحسینا
تو زینت عرش خدایی، واحسینا
تدفین تو شد ماجرایی، واحسینا
جای کفن در بوریایی، واحسینا
✍ #محمدحسین_رحیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
او اهل گریه بود و دو چشم نجیب داشت
با نام مجتباییاش انسی عجیب داشت
او هم کریم بود و به هنگام بخششش
خورشید و ماه یا که ستاره به جیب داشت
آری تمام اهل مقاتل نوشتهاند
دشمن هم از عنایت و لطفش نصیب داشت
مثل حسن حرم به مزارش وفا نکرد
دیدم که صحن خاکی و قبری غریب داشت
دستم به سمت چاک گریبان خویش رفت
وقتی که نام او به لبش عندلیب داشت
او دست خاک زلف پریشان خود نداد
بالا سرش به جای سنان او طبیب داشت
وقتی که زهر پا به روی سینهاش گذاشت
فرزند او به روی لب امنیجیب داشت
ابن الرضای سوم این خانواده هم
مرثیهای شبیه به یابنالشبیب داشت
خاکی شده است صورت گلدستههای او
یعنی که میل روضهی خدالتریب داشت
از روی نیزهها سر او خورد بر زمین
این روضه سخت بود و فراز و نشیب داشت
✍ #محسن_حنیفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
ابری کبود و نم نم چشمانِ بیقرار...
چون آسمان سامره دلتنگ و اشکبار...
دلگیر بود دیدن خورشید، پشت ابر
جانکاه بود دیدن آیینه در غبار
کی نور را به بند قفس میتوان کشید؟
تابیده آفتاب حقیقت چه آشکار!
افسوس تاب حُسن حَسن را نداشتند
نه یثرب و نه سامره، ای اُف به روزگار
خصمی که چشم دیدن خورشید را نداشت
با زهر کینه بر جگر او زده شرار
زندان و حبس و زهر؟ نیازی نبود! نه!
میکشت داغ غربتش او را در این حصار
میزد شراره بر جگرش شعلۀ عطش
آب از لبان تشنهٔ او بود شرمسار
با ظرف آب، پارۀ قلبش رسید و دید
برپاست بانگ اَلعَطَش از گوشه و کنار
افتاده بود مشک علمدار در یمین
بر خاک بود دست سپهدار در یسار
ناگاه آسمان و زمین تار و تیره شد
آمد ز خیمه بانگ عَلَیکُنَّ بِالفرار
در بین قتلگاه چه میدید آن غروب؟
«خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار»
از آن غروب چشم عزیزش به خون نشست
عمری «لَاَندُبَنَّکَ» بر لب، در اضطرار...
نه دیر نیست آمدن صبح انتقام
یک روز میرسد سحر شام انتظار
بر روی شانه بیرق خونخواهی حسین
در بین دست صاعقۀ عدل ذوالفقار
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
تنها نه اینکه بر تن تو جامهی عزاست
حتی سیاهپوش غمت سرّ من رئاست
"غم"، واژهای که بیشتر از هر کس دگر
با چشمهای دائمالاشک تو آشناست
تنها، غریب، گوشهی سرداب خانهات
بر گونههایت اشک عزای پدر رهاست
این روزها اگر که ندارید زائری
ما را به سامرا ببر، اینجا پر از گداست
انگار ماتم تو تمامی ندارد و
هر روز، سینهی تو به یک داغ مبتلاست
تو سوگوار خانهی آتشگرفتهای
اما شکستن تو در این داغ، بیصداست
مثل همیشه آخر شعرم رسید و باز
دستم به دامن تو و امضای کربلاست
✍ #محمدعلی_بیابانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
قربان آن سری که به زانو نهاده است
امشب امام ما پدر از دست داده است
✍ #سید_میلاد_حسنی
↳ @dobeity_robaey
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
امشب که نرگسها اسیر دست پاییزند
کوکب به کوکب در عزایت اشک میریزند
بی چشمهایت کوچههای سامرا، حتی
بیش از شبِ زندان هارون خوفانگیزند
بی شانههایت شهر نا امن است، مردم کاش
از هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند..
تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟
تا کی تمام کاسهها از زهر لبریزند؟
با رفتنت زانو زدیم، ای آنکه یارانت
یکروز با فرمان فرزندت بهپا خیزند
✍ #اعظم_سعادتمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
کبوترانه بیا عاشقانه پر بزنیم
به سامرای امام غریب، سر بزنیم
گهی به رسم ادب دست خود به سینه نهیم
گهی به خاک حرم بوسهای دگر بزنیم
به خانهای که امام زمان عزادار است
به پاس تسلیتِ برامام، در بزنیم
از اینکه گرد یتیمی نشسته بر رویش
بیا زشعلهی ناله، به دل شرر بزنیم
کجا گرفته عزای پدر، پسر تا ما
سری به بزم عزاداری پسر بزنیم
شنیدهام به سرایش هجوم آوردند
به پاس غربت او ناله از جگر بزنیم
شروع غیبت مهدی چه درد انگیز است
سزاست ضجه برآن یار در سفر بزنیم
رواست گرکه «وفایی» مثال منتظران
همیشه ندبه کنان دم زمنتظر بزنیم
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
تنها نشسته است و دلش غرق ماتم است
قربان آن دو چشم که سرشار شبنم است
سر را درون حجره به زانو گرفته است
داغ پدر برای پسر داغ اعظم است
قربان آن سری که به دیوار غربت است
قربان آن دلی که درونش محرم است
قربان آن امام، ز وقتی امام شد
دشمن زیاد دارد و یاران او کم است
در «سُرَّ مَنْ رأی» به بلا گشته مبتلا
این «ساءَ مَنْ رأی» ست زمینی که پر غم است
روز شهادت پدر صاحب الزمان
روز عزای اشرف اولاد آدم است
در این عزا خود زهراست نوحهخوان
گریهکنش علی و میاندار خاتم است
جبریل گشته سینه زن بزم روضهاش
اوضاع عرش خدا نیز دَرهم است
✍ #سیدحسن_رستگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e