eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
409 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او کدام بیت مرا می‌برد به خانهٔ او شبی دلم به هوای زیارت آمده است مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او ... از او بپرس به عقلم نمی‌رسد اصلاً که چیست فلسفهٔ عشق بی‌کرانهٔ او خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد گذاشته‌ست سرش را فقط به شانهٔ او گذشته‌ها نگذشته‌ست باقی است هنوز زبانه می‌کشد آتش از آشیانهٔ او بگو چگونه از این شهر، صبح صادق رفت بگو برای من از رفتن شبانهٔ او نه از غم است که من گریه می‌کنم امشب فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به قرآنی که داری در میان سینه‌ات سوگند که هرگز از تو و از خاندانت دل نخواهم کند و ایمان دارم ‌ای مهرت قیامت‌ها به پا کرده گنهکارانِ چون من عاشقت را زود می‌بخشند پر از حس غریب روزهای آخر سالَم پر از دودی که برمی‌خیزد از خاکستر اسفند دلم امشب شبیه کوچه‌های تا حرم تنگ است دلم در حسرت ایوان دلباز شما تا چند؟ و غمگینم به قدر شانۀ سنگین گاری‌ها که ساکم را به سختی تا خیابان تو آوردند و مسکینم به قدر آن گدایانی که در غربت... فقط امّید دارم از تو ‌ای شاه نجف لبخند نشستم گوشۀ صحنت برایت شعر می‌خوانم اگر این لحظه‌ها حس می‌کنم هستم سعادتمند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نامت دلیل محکم مرگ و حیات من مِهرت ثبات داده به اضلاع ذات من باران دوست داشتنت بی مضایقه بخشیده است جان به جماد و نبات من محتاج عشق هیچ کسی جز تو نیستم شش گوشه‌ی غمت همه‌ی کائنات من در این شب قدیمیِ هر لحظه بیم موج نورت همیشه آمده بهر نجات من در راه کربلای تو افتاده اتفاق ای مهربان! عزیزترین خاطرات من هی‌‌می‌نویسم از تو و هی سبز می‌شوم چشمت چه ریخته است مگر در دوات من با یاد جمعه‌ی حرمت جور دیگری‌ست اشک دعای ندبه و آه سمات من ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در این زمانه‌ی در شهر خود غریب شدن خوشا به دوست رسیدن، خوشا حبیب شدن بیا به سر بدویم این مسیر را زیباست به‌قصد کشته‌شدن در برش، رقیب شدن بخواه تا که بمیریم، در معیّت عشق کم است صاحبِ یک جان بی‌شکیب شدن بیا که می‌بردت روی شاخه‌های بهشت میان معرکه همراه عطر سیب شدن برای شکوه‌ی از میله‌های دنیا نه خوش است از غم آن یار عندلیب شدن اگر که آخر این جاده می‌رسد به حسین چه غم ز خسته و بیمار و بی طبیب شدن :: خوشا اگر نرسیدن، ز وصل حرف زدن به شوق گفتنِ از کربلا خطیب شدن ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است همین نوشته که یک "یا حسین مظلوم" است همین حروف که در امتداد هم، حرفش سلام‌ها به همان کاروان معصوم است همین ستون و همین سقف‌ هم که در ظاهر از اینکه گریه کند، های‌های محروم است و منبری که بر آن قرن‌های طولانی‌ست ستاره می‌چکد از روضه‌ای که منظوم است همین تکان دادن‌های پرچم عاشق که در محافل اندوه عشق مرسوم است و آجرآجر شهر دوباره مشکی پوش که سر به شانه‌ی دیوار عرش، مغموم است و رود اشک که تأثیر شیر مادرم است و در برش غم و مهر حسین معلوم است شود شفیع من و تو به‌روز رستاخیز همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است ✍️ پ‌ن: : فردای قیامت این کتیبه‌ها ما را شفاعت می‌کنند : من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم/روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
ای فصل لاله‌های معظّم خوش آمدی شهر همیشه سرخ محرم خوش آمدی در چشم‌های تشنه‌ی با شب عجین من سیل شدید، آتش نم‌نم خوش آمدی در جان زخم خورده‌ام از جور روزگار ای مهربان‌ترین غم عالم خوش آمدی ای از حجاز آمده تا دشت کربلا اشک فرات، گریه‌ی زمزم خوش آمدی ای بیرق، ای کتیبه‌ی در عشق کهنه‌کار بار دگر به مسجد اعظم خوش آمدی ای ابر بی‌امان قدمت روی چشم ما طومار نوحه‌های دمادم خوش آمدی ای کاروان که یاد تو و داغهای تو بر هر مصیبتی شده مرهم خوش آمدی بر پرچم حسینیه زهرا نوشته است به مجلس عزای حسینم خوش آمدی... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
تیر می‌آمد ز هر سو، ایستاد امّا سعید گفت درس عاشقی را این چنین با ما سعید تیر می‌آمد ز هر سو بی‌محابا می‌گرفت تیرها را با سر و با قلب و دست و پا سعید سینه‌اش آماج تیغ و نیزه بود، اما نبود در دلش دردی به جز تنهایی مولا، سعید تا نماز عشق در میدانِ خون برپا شود داد جانش را هزاران بار بی پروا سعید بر زمین افتاد؟ نه، کوچید سمت آسمان با پرستوهای سرخ ظهر عاشورا سعید در جواب این وفاداری، امامش مژده داد: پیش روی من تویی در جنت الاعلی سعید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با ما بگو: از رسم خاطرخواه بودن با جسم و با جان پیش‌مرگ ماه بودن از پا گرفتن، قد کشیدن در بر عشق از سوختن آگاه و ناآگاه بودن هنگام ظلمت مثل برق از جا جهیدن در اوج طوفان یارِ شمعِ راه بودن با ما که عمری در عزایش گریه کردیم چیزی بگو از اشک بودن، آه بودن ای نخلِ کم‌سالِ تناور، مهربان باش با دست‌های خسته از کوتاه بودن ای کودک ده‌ساله‌ی دشتِ رسیدن لختی بگو از راز عبدالله بودن ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوس دارم شلوغیای شبای محرم و صدای نوحه‌ی مسجدا رو، شورِ ماتم و دوس دارم قدم زدن همراه با خیابون و هم‌قدم شدن با دسته‌های نامنظم و وقتی باد میاد نمی‌دونی چه لذتی داره بخونی اِسمای بی‌قرار روی پرچم و اگه بارون بزنه آخ اگه بارون بزنه... کربلایی می‌کنه حال و هوای آدم و طعم آسمون می‌ده چایی نذری وقتی‌که ببینی تو فنجونت کبوترای حرم و می‌بوسم کتیبه‌‌های کهنه‌ی روضه‌ها رو میخونم پا‌به‌پاشون گریه‌های محتشم و کوچه‌های مشکی‌پوش‌ و خونه‌های مشکی‌پوش نمی‌دم به هرچی شادی، زندگی با این غم و ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آرزوی کوه‌ها یک سجدۀ طولانی‌اش آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانی‌اش دست‌هایش شاخهٔ طوباست مشغول دعاست ماه و خورشید و فلک در سایهٔ نورانی‌اش تا که شد یک شب عروس خانۀ آل عبا شهربانوی جهان شد مادر ایرانی‌اش می‌وزد از منبرش فریادهای «یاحسین» شام‌ها ویرانهٔ هر خطبهٔ طوفانی‌اش در کلامش ضربت شمشیر حقّ حیدر است عبدوَدها کشته، از شور حماسی‌خوانی‌اش اوست فرزند منا و مکه، فرزند صفا چشمه‌ها می‌جوشد از هر واژهٔ قرآنی‌اش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خورشید سرگردان میان کوچه‌های شام خورشید زخمی با فرود سنگ‌ها از بام یک چشم او با پرچمِ بر نیزه‌ها، افشان آن چشم دیگر با زنان و کودکان، هم‌گام.. مردم نمی‌بینید؟ قرآن مبین است او! این‌گونه زیر بارش خاکستر و دشنام! بر کودکان زخمی آیا حکم شلاق است؟ طبق کدامین آیه‌ها، طبق کدام احکام؟ الحق که کفر کافران را هم درآورده‌ست این حد خدانشناسیِ در پوست اسلام نفرین به هر کس دشمن صبح است و آل صبح نفرین به آل شام در هر لحظه، هر هنگام از ما سلامی از ازل تا به ابد بر تو ای آن که داری از شهید کربلا پیغام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزند کوکب به کوکب در عزایت اشک می‌ریزند بی چشم‌هایت کوچه‌های سامرا، حتی بیش از شبِ زندان هارون خوف‌انگیزند بی شانه‌هایت شهر نا امن است، مردم کاش از هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند.. تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟ تا کی تمام کاسه‌ها از زهر لبریزند؟ با رفتنت زانو زدیم، ای آن‌که یارانت یک‌روز با فرمان فرزندت به‌پا خیزند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e