#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
هنوز شصت و یک هجری است و عاشوراست
هنوز مصحف ما صفحه صفحه مقتلهاست
هنوز ماتم سرهای مانده بر نیزهست
به پای خستهٔ در راه مانده تاولهاست
هنوز بعد تو خون خدا سراسیمه
به سر زنان همه راهی کربلا هستیم
هنوز واله و حیران و چشم در راه و
غریب و خسته و جامانده، مبتلا هستیم
@hosenih
چه کربلاست کز آن بوی سیب میآید
چه کربلاست که بوی عبیر میآید
صدای ناله مردی غریب میآید
صدای کودک ناخورده شیر میآید
امید، تازگی اشک بی قراریهاست
دعای دائم مستضعفین که بر لبهاست
جهان کفر از این درد و اشک میترسد
از این تجمع ما گرد هم که این شبهاست
تو ای بهار دل عاشقان نمیآیی
قسم به عشق که این انتظار کاذب نیست
تمام پیر و جوان با «سلام فرمانده»
صدا زدند؛ جواب سلام واجب نیست؟
سلام بر تو امام! ای یگانه باب الله!
سلام جلوهٔ یس و ذاریات حق
سلام بر تو که «مُحیی مَعالَمِ الدّینِه»
سلام بر تو که طوری و عادیات حق
امید آخر مستضعفان بیا مهدی
خدا کند که شود در ظهور تو تعجیل
شروع صبح دل انگیز طلعت اسلام
و روز آخر «اهلِ العِناد و التضلیل»
@hosenih
هزار مر تبه از هر چه بی تو بودن عفو
بیا بیا که پشیمان شدیم از این عصیان
مباد اینکه فراموش یاد تو باشد
اعوذ بالله از این غفلت و از این نسیان
«و هل الیک سبیلٌ» چقدر در ندبه
«متیٰ نَراک» بخوانیم باز دور از تو
«اَلَیسَ موعِدُک بِالقریب» یا مولای
چقدر تشنه بمانیم باز دور از تو
شاعر: #محسن_عسکری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#شب_نهم
نوشته سردر کرسی و سردر لاهوت
دعا برای فرج کن سحرزمان قنوت
بدون لذت همسایگیِ حضرت دوست
چه فرق میکند اصلاً بهشت با برهوت
@hosenih
سپید گشت دو چشمش ز گریه چون یعقوب
جوان منتظری که ز هجر شد فرتوت
برای شستن روحت به دوست عرضه بدار
تبرکاً برسان قطره ای ز آب وضوت
**
میان روضه ی عباس، چشم مان به در است
که گفته است میآید بدون شرط و شروط
همیشه یاد ابالفضل کن در این دنیا
چه در زمان صعود و چه در زمان سقوط
چه قدر نیزه به تشییع پیکرش آمد
به عزت و شرفِ ؟ نه ! به خنده و کف و سوت
امان گریه برید از غم امان نامه
نداشت شمر حیا پیش صاحب جبروت
@hosenih
به ساحتی که ندارد در او تحیر راه
چه شد که شد ز تماشای جسم او مبهوت
برای خاطره اش، زنده کرد چوبه ی تیر
دوباره یاد تنی را که دوخت برتابوت
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
#امام_حسین_ع_شهادت
#محاوره #زمزمه
گریه می کرد حضرت آدم
سال ها سر به زیر و شرمنده
با دلی تنگ و سینه ای غمبار
بی امیدی برای آینده
دور بود از بهشت و حس میکرد
روزگار سیاه دنیارو
توی گریه میدید دو تا چشم
غصه دار حضرت حوا رو
تا یه روزی خدا نگاهی کرد
رحمتش رو نصیب آدم کرد
جبرییل اومد به اذن خدا
معبر توبه رو فراهم کرد
@hosenih
حوا تو خواب دید دستی رو
که مسیر بهشتو میده نشون
پنج تا اسمو یاد گرفت آدم
که خدارو قسم بده بهشون
(یا حمید بحق محمد
یا عالی بحق علی
یا فاطر بحق فاطمه
یا محسن بحق الحسن
یا قدیم الاحسان بحق الحسین )
اسم هارو یکی یکی گفت و
گره چند ساله رو وا کرد
بعد چن سال رو زمین بودن
بوی ناب بهشتو پیدا کرد
بعد رو کرد سمت جبراییل
گفت راز این عاشقونه چیه
اسم آخر چقدر غمگین بود
این حسینو به من بگو که کیه
مثل چشمای آدم و حوا
آسمون میزبان بارون شد
روضه ای پا گرفت با دست
جبرییلی که مرثیه خون شد
روزگاری یه کاروان غریب
میرسه به زمین کرب و بلا
اضطرابی میاد و میندازه
مادرا رو میون هول و ولا
چکمه ی ظلم میرسه از راه
گلای لاله رو لگد میکنه
دشمن بی حیا جلو راه
کاروان حسینو سد میکنه
رو زمین غیر خون نمی ریزه
آسمون جز عطش نمی باره
تیغ بی رحم دهر سربازی
تو رکاب حسین نمیذاره
@hosenih
کمرش میشکنه تو سیل غمو
داغ فرزندهاش عصاش میشه
هر چقد تیر و نیزه و سنگه
تشنه ی خون تو رگاش میشه
وحشیونه گلوشو میبُرّن
خواهرش روی تل میره از حال
سنگ و چوب عصا و سر نیزه
جمع میشن همه توی گودال
پیرهن و خاتم حسین می مونه
توی دست یه عده لا مذهب
تیرهایی که مونده توی تنش
میشکنه زیر پاهای مرکب
شاعر: #سعیده_کرمانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
ای حضرت غریب من ای آشنای من
ای کعبه معظمه ی کربلای من
زانو بگیر تا به زمین نازلم کنی
رحلی گذار تا برسد آیه های من
@hosenih
هرجا تویی بهشت معلای زینب است
صحرا و خانه فرق ندارد برای من!
خون تو با اسارت من جلوه میکند
پس انتهای توست همان ابتدای من
تا شیرهای آل علی دور زینب اند
کرببلاست مرکز دولت سرای من
حالا نبین برای تو فریاد میکنم!
همسایه لحظه ای نشنیده صدای من!
گفتی قرار گریه کنان است این زمین
خرج تمام گریه کنانت به پای من!
عباس! خیمه را بغل خیمه ام بزن
هرجا که میروم تو بیا از قفای من
زینب علی ست هیچ نمیترسد از بلا
گیرم به کوچه ها برسد ماجرای من
امروز که به شانه تو تکیه میکنم
روز دهم چه میشود اینجا خدای من..
وقتی که نیزه ها به تنت سجده میکنند
تا عرش میرود شرر وای وای من
بگذار تا که ذبح شوم من به جای تو
با بچه ها برو به مدینه به جای من
@hosenih
عالم اسیر سفره ی خیرات زینب است
نان بیات کوفه نباشد غذای من
لعنت به نیزه های میان گلوی تو
لعنت به خنده ها وسط گریه های من
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
تا شنیدیم اشک ما برزخم هایت مرهم است
چشم ما از گریه مثل چشمه های زمزم است
ما نمک گیرتوایم ای ساکن کرب و بلا
رزقمان یک وعده اشک و وعدهی دیگر غم است
@hosenih
روضه رفتم فکردنیا را بگیری از سرم
ای که گریه بر سرت سرّ نجات عالم است
از حبیب بن مظاهر مى شود آموخت که
در مسیرعاشقى یکبار جان دادن کم است
قدمت این روضه ها با قدمت خلقت یکى ست
اولین نوکر که برده فیض روضه آدم است
پیرهن مشکی ما را مادرت اندازه کرد
این سیاهی هدیه ی دخت رسول اکرم است
مادرم چادر سیاهش را برای تکیه داد
حال آنچه بر سرش کرده ست حکمش پرچم است
باز هم پیراهنت میگردد آویزان ز عرش
از همین حالا عزیزم حال ما هم درهم است
@hosenih
دشمنت رفته ولی خورشید نیزه میزند
زخم های تو فراوانند و اشک من کم است
ای که هستی بطن کاف و ها و یا و عین و صاد
نعل کاری کرد حتی ظاهرت هم مبهم است
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
"آب زنید راه را هین که نگار میرسد"
دختر مرتضی علی(ع)، فاطمه(س) وار می رسد
زانوي شاهزاده ها هست ركاب محملش
با چه شكوه و شوکتی کوه وقار می رسد
@hosenih
هاشمیان به گرد او، فاطمیات پشت سر
قامت عصمتش در این حصن و حصار می رسد
دار و ندار فاطمه (س)، گوهر ناب مصطفي (ص)
به كربلا حسين (ع) با دار و ندار می رسد
خامس آل پنج تن(ع)همره طفل شیرخوار
زودتر از روز دهم سر قرار می رسد
شانهی آسمانیان، محمل دختران شده
چه نازدانه دختری به این دیار می رسد
گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری
بال فرشته از یمین یا که یسار می رسد
رونق کار ماذنه، رکن شباب هاشمی
وارث هیبت نبی، یکّهسوار می رسد
"رونق باغ مي رسد چشم و چراغ می رسد"
"عنبر و مشک می دمد" دولت يار می رسد
وزير اعظم حسين (ع) آيه ي محكم حسين (ع)
صاحب پرچم حسین (ع) آن جلودار می رسد
آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغ آبدار
ارتش زمهریرها چند هزار می رسد
رفت قرار ناگهان از دل خواهر حسین ع
در نظرش همه جهان تیره و تار می رسد
پرده کنار می رود، واقعهی روز دهم
صحنه به صحنه از دل گرد و غبار می رسد
"چاک شده است آسمان غلغله ای ست در جهان"
ديد ز هر طرف غمی همچو شرار مي رسد
ديد كه از جور فرس، چه استخوان ها كه شكست
ناله و بانگ قاسمِ لاله عذار می رسد
حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش
صداي طبل شادی و داد و هوار می رسد
طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از
لشكر شاميان بر اين طرز شكار مي رسد
لحظه ي تلخ حادثه چکمهی نونوار شمر
همره کهنه خنجری سرکش و هار می رسد
گوشه به گوشه آسمان سرخ تر از خون گلو
پنجهی شمر و زلف او! آخرکار می رسد
وقت نفس نفس زدن زمان دست و پا زدن
ناله ی “یا بُنَیَّ” از گوشه کنار می رسد
"آب زنيد راه را"، مادر او به قتلگاه
با پر و بال زخمی و حالت زار می رسد
گوش زمین و آسمان می شنود در آن زمان
آه صدای پای آن چند سوار می رسد
@hosenih
چشم حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور
موقع غارت از حرم، وقت فرار می رسد
مرد سوارهی عرب، گر نرسد به دخترك
به يارب اش ز پيشِ رو بوتهی خار می رسد
شاعر: #رضا_جوان_بخت
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
لحظۀ پر زدن ما به نظر نزدیک است
راه عرش از دل صحرا چقَدَر نزدیک است
در دل خیمه بیایید همه جمع شوید
همه را سیر ببینم که سفر نزدیک است
مادرم زودتر از ما زده خیمه اینجا
چقَدَر بوی گل یاس پدر نزدیک است
@hosenih
تا سری هست به سجده بگذارید امروز
لحظۀ بال درآوردن سر نزدیک است
تا توانید به ششماهۀ من بوسه زنید
بوسه های لب یک تیر سه پر نزدیک است
گریه ای کرد و غریبانه به زینب فرمود:
دخترم پیش تو باشد که خطر نزدیک است
گفت آسوده بخوابید همین شبها را
وقت بیداری شب تا به سحر نزدیک است
@hosenih
گریه کرد و به علمدار اشاره فرمود:
که فدای تو شوم درد کمر نزدیک است
بر سر و روی یتیمان حسن دست کشید
گفت قاسم که: عمو مرگ مگر نزدیک است؟
قد و بالای جوانش جگرش را سوزاند
ای خدا صبر بده داغ پسر نزدیک است
شاعر: #مجتبی_شکریان_همدانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
حسین آمد و حق را به کربلا آورد
برای نالهی نی، غم به نینوا آورد
همین که قطره اشکش به خاک ها افتاد
به خاک غم زدهی کربلا شفا آورد
برای آن که نشیند به تخت، خواهرِ شاه
به روی شانه علمدار عرش را آورد
نسیم بر سر گیسوی شیر خواره که خورد
به کار بستهی عالم گره گشا آورد
@hosenih
زمان بعثت شبه پیمبرش بود و
حسین اکبر خود را به این حرا آورد
مُرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی، او به جا آورد
نبود شأن و مقام تو ذبح اسماعیل
حسین آمد و حجت به انبیا آورد
تمام دخترکان را یکی یکی با ناز
امیر علقمه از عرش کبریا آورد
رقیه تا قدمش روی خاک ننشیند
عمو به چشم خوداو را چو طوطیا آورد
**
حبیبه ای که ملک سرمه از رهش می برد
نپرس خار مغیلان سرش چه ها آرود
زکوچه ای که در آن بی هوا زدن شد باب
عدو همان روشش را به کربلا آورد
یکی به پهلوی اکبر یکی به دیدهی ماه
چنین بلا به سر هر دو بی هوا آورد
@hosenih
حسین داشت ز طفل و تلظی اش می گفت
که حرمله سخنش را به انتها آورد
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
چنین سه شعبه فلک را به خاک ها آورد
ز بس که پیکر او پاره پاره شد بر خاک
نسیم عطر تنش را جدا جدا آورد
تنی نماند دگر تا کفن نگه دارد
نداشت چاره که سجاد بوریا آورد
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
مسلم و مسعود و عبدالله و جندب آمده
کربلا ! حر و حبیب و جون و شوذب آمده
شمع و هفتاد و دو تا پروانه ی دلسوخته
آفتابی در حصار ماه و کوکب آمده
منبری نذر عقیله در حرم برپا شده
اهل کوفه! باز هم استاد مکتب آمده
@hosenih
کربلا تا کوفه را دیگر قرق باید کنند
عصمت الله عمه ی سادات زینب آمده
تک تک اصحاب گرم نوکری زینب اند
هاشمیون حافظان روسری زینب اند
در میان گور می لرزد ابوسفیان به خود
نسل فتنه طعمه ی روشنگری زینب اند
ذوالفقار در نیامش بر کسی پوشیده نیست
در تحیر از شکوه حیدری زینب اند
با دم کوبنده ی تکبیر غوغایی شده
کربلا با زینب کبری تماشایی شده
شد قیامت این صدای نفخ صور محشر است
محشرِ امروز اذان های علی اکبر است
عطر و بوی مجتبی دارد مصلای حرم
کربلا مبهوت و حیران حسن های حرم
در میان خیمه با عمه تبانی می کند
دختری شیرین زبان شیرین زبانی میکند
مشک ها پر میشود با دست آب ور از اب
خاطر اسوده سکینه خاطر آسوده رباب
گرم بازی با علی اصغر تمام بچه ها
دست پخت ام کلثوم است شام بچه ها
تا رقیه خواب می آید به چشم اطهرش
میشود دست عمو جان بالش زیر سرش
برقرار است امنیت در چادر ناموس دین
معجری دارد به سر بنت امیرالمومنین
تحت بیرق نجمه های خیمه در آسایش اند
با وجود حضرت عباس در آرامش اند
صاعقه اما زمین را رنگ ماتم می زند
جمع اهل بیت را یکباره بر هم می زند
نزد خود می خواند آقا ریگ های داغ را
پر کند انا الیه الراجعون آفاق را
گیرم آقا سر به راهش کرد ابن سعد را
وا کند از سر چگونه قاتلین بعد را
روضه مکشوف است پس دیگر چه جای گفتن است؟
دور تا دور خیام او سپاه دشمن است
باغ سبزی پای هر نامه نشانش داده اند
کربلا اصلا کجای آن شبیه گلشن است
یک دل سیر از فرات آبی ننوشیده حسین
شمر بی انصاف در فکر شریعه بستن است
از نگاه خواهرش سنگین ترین روضه ها
روضه ی سخت وداع و روضه ی دل کندن است
عرض اندامی کند بین تمام تیغ ها
خنجری که تشنه ی بوسه به پشت گردن است
@hosenih
از همین امروز تقسیم غنیمت می کنند
بین خولی و سنان دعوا سر پیراهن است
از منا تا نینوا چشم حریص ساربان
داد میزد هر قدم انگشترش مال من است
گریه هم دارد غمش زیرا که بعد از کربلا
قافله سالار زینب زاده ی ذی الجوشن است
شاعر: #علیرضا_خاکساری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
رسید بالاخره قافله کنار فرات..
سلامتی حسین و قبیله اش صلوات!
رباب آمده با اصغرش خوش آمده است
رقیه آمده با اکبرش خوش آمده است
@hosenih
چقدر خوب که جمع بزرگ ها جمع است
تمام قافله پروانه، عمه هم شمع است
به بنده ها برسان جلوه ی رب آمده است
خبر کنید زنان را که زینب امده است
چه با شکوه میآید ز محملش پایین
سر تمامی مردان مقابلش پایین
حجاب دختر حیدر هزار پرده ی نور
ز قد و قامت این زن نگاه عالم دور
رکاب دار ابالفضل و پرده دار حسین
شکوه این زن ابالفضل و اقتدار حسین
چرا کسی نمیآید سلامشان بکند
سلامشان بکند احترامشان بکند
بزرگ بانوی این قافله پریشان است
خدا بخیر کند خیره بر بیابان است
گمان کنم خبرِ سر براش آوردند
خبر ز غارت معجر براش آوردند
رسانده اند خبر را که ای صبور حرم
شکسته میشود این سمت ها غرور حرم
اگر چه آمده ای با دوصدجلال اینجا
به عصر روز دهم میروی ز حال اینجا
همان زمان که حسینت میان گودال است
همان زمان که تنش زیر چکمه پامال است
همان زمان که همه درمیان آشوبند
به بوسه گاه نبی نیزه نیزه میکوبند
@hosenih
لباس کهنه او از تنش جدا شده است
به روی جسم شریفش برو بیا شده است
کبود میشود از تازیانه پیکر تو
سری به نیزه بلند است در برابر تو
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
بلای جون هرچی دختره دشت
چقد خاکش مغیلان پروره دشت
شریعه تا فرات از داغ عباس
هنوزم هر دو تا چشمش تره دشت
رسیدن کاروانِ اشک و ماتم
پر از غم شد دل ماه محرم
حسین جان! چشم از انگشتر تو
الهی ساربون برداره کم کم
از این غم شیعه جا داره بمیره
تموم عمرش و ماتم بگیره
بگو بابای این آقا که کشتن
هنوز انگشترش دست فقیره
غمات پایان ندارن...آه زینب
دو چشمت خون میبارن...آه زینب
ابالفضل و که زانوش شد رکابت
به زانو در میارن...آه زینب
غروب کربلا زینب اسیره
جهان باید از این ماتم بمیره
ابالفضل و علی اکبر که رفتن
رکاب محملش رو کی میگیره
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
@dobeity_robaey
مناجات با امام زمان عج
شب اول محرم
سبک یا مولا دلم تنگ اومده
💚🌴💚🌴💚
محرم اومد بازم نیومدی آقا۲
تاکی بنالم دورت بگردم ای آقا
یامهدی دلم تنگ اومده ۲
شیشه دلم یا مولا زیر سنگ اومده
یا مهدی اباصالح بیا۴
میباره چشمام طاقت ندارم ای خدا۲
دنبالت کجا باید بگردم ای مولا
میدونی اسیر دردمو۲
دل عاشقم رو آقا به نامت کردمو
یا مهدی اباصالح بیا۴
جان مادرت یه شب برام دعایی کن۲
اربعین منو آقا تو کربلایی کن۲
میدونی دلم حرم میخاد۲
کربلا نرم آقا جون مگه دلت میاد؟
شاعر مریم صالحی مرزیجرانی
💚🌴💚🌴💚
بانوای مداح اهل بیت ع🎧
#کربلایی_سلطانی🎤🙏