#دیر_راهب
برد راهب عاقبت سر را به دیر
تا خدا در دیر خود می کرد سیر
شد چراغ دیر آن سر تا سحر
دیگر این جا دیر راهب بود و سر
ناگهان آمد صدای یا حسین
واحسینا واحسینا واحسین
آن یکی می گفت حوا آمده
دیگری می گفت سارا آمده
هاجر از یک سو پریشان کرده مو
مریم از یک سو زند سیلی به رو
آسیه رخت سیه کرده به بر
گه به صورت می زند گاهی به سر
ناگهان راهب شنید این زمزمه
ادخلی یا فاطمه یا فاطمه
آه راهب دیده بربند از نگاه
مادر سادات می آید ز راه
بست راهب دیده اما با دو گوش
ناله ای بشنید با سوز و خروش
کای قتیل نیزه و خنجر حسین
ای فروغ دیدۀ مادر حسین
بر فراز نی کنم گرد تو سیر
یا به مطبخ یا به مقتل یا به دیر؟
امشب ای سر چون گل از هم واشدی
بیشتر از پیشتر زیبا شدی
ای نصاری مرحبا بر یاری ات
فاطمه ممنون مهمان داری ات
هر کجا این سر دم از محبوب زد
دشمنش یا سنگ زد یا چوب زد
تو نبودی، گِرد این سر صف زدند
پیش چشم دخترانش کف زدند
پیش از آن کافتد در این دیرش عبور
من زیارت کردم او را در تنور
حاج غلامرضا سازگار
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دیر_راهب
#امام_حسین_ع
بشنو از من چون حکایت می کنم
از سری بر نی روایت می کنم
از سری افتاده از پیکر جدا
پیکری مدفون خاک کربلا
از سری که بگذرانده برتنور
خانه خولی شده دریای نور
یک شبی در دیر مهمان گشته است
راهبی با سر مسلمان گشته است
از سری که با لبان اطهرش
کوفه قرآن خوانده بهر خواهرش
از سری که چوب برلبهاش زد
بن زیاد وقلب زینب داغ کرد
از سری که روح وجان زینب است
ماه نورانی زینب در شب است
از سری که همره یک کاروان
رفت سوی شهر دشمن شهر شام
شد هدف با سنگها از روی بام
لعن ونفرین باد بر افراد شام
کرد از نی بر جسارتها نظر
اشکهایش کرد زینب، خونجگر
آن سری که رفت در بزم شراب
رفت زیر ابر کینه آفتاب
آن سری که باشد از سبط رسول
دومین فرزند زهرای بتول
او حسین است ودل عالم برد
شیعه در سوگش گریبان می درد
لعن ونفرین خدا وانبیا
باد بر آنکه سرش کرده جدا
لعن حق بادا به اصحاب یزید
جانیان بد سرانجام پلید
شاعر : اسماعیل تقوایی
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام_حسین_علیه_السلام
#دیر_راهب
#مثنوی
...ترک دنیا گفته ای، در کنج دیر
مثل عیسی آسمان را کرده سیر
لحظه لحظه سال ها در انتظار
تا شود دیرش زیارتگاه یار
بی خبر خود رازها در پرده داشت
در تمام عمر یک گم کرده داشت
دید در پایین دیر خود شبی
هر طرف تابیده ماه و کوکبی
گفت الله کس ندیده این چنین
هیجده خورشید، یک شب بر زمین
آمده از طور، موسای دگر
در غل و زنجیر، عیسای دگر
سر به نوک نیزه می گوید سخن
یا سر یحیی است پیش روی من
لاله ی حمرا کجا و آبله
بازوی حورا کجا و سلسله
گشته نیلی ماهِ روی کودکی
بسته دست نونهال کوچکی
طفل دیگر بسته با معبود عهد
یا سر عیسی جدا گشته به مهد
کرد نصرانی نزول از بام دیر
گرد سرها روح او سرگرم سیر
دیده بر شمع ولایت دوخته
چون پر پروانه جانش سوخته
راهب پیر و سر خونین شاه
رازها گفتند با هم با نگاه
شد فراق عاشق و معشوق طی
این به پای نیزه او بالای نی
ناگهان زد بانگ بر فوج سپاه
کای جنایت پیشگان رو سیاه
کیست این سر؟ کاین چنین خواند فصیح
وای من داوود باشد یا مسیح؟!
یا شده ایجاد صفین دگر؟!
گشته قرآن بر سر نی جلوه گر
پاسخش گفتند مقصود تو چیست؟
این سر خونین، سر یک خارجیست
بود هفتاد و دو داغش بر جگر
تشنه لب از او جدا کردیم سر
لرزه بر هفت آسمان انداختیم
اسب ها بر پیکر او تاختیم
شعله ها از هر طرف افروختیم
خیمه هایش را سراسر سوختیم
هر یتیمش از درون خیمه گاه
برد زیر بوتهء خاری پناه
ریخت نصرانی به دامن خون دل
گشت سر تا پا وجودش مشتعل
برکشید از سینه چون دریا خروش
گفت ای دون فطرتان دین فروش
ثروت من هست چندین بدره زر
در جوانی ارث بردم از پدر
در بهای این همه سیم و زرم
امشب این سر را امانت می برم
می کنم تا صبح با او گفتگو
کز دهانش بشنوم سری مگو...
برد سوی دیر سر را با شتاب
کرد ناگه هاتفی او را خطاب
راهب از اسرار، آگه نیستی
هیچ دانی میزبان کیستی؟
این که لب هایش چنین خشکیده است
بحر رحمت از دمش جوشیده است
اینکه زخمش را شمردن مشکل است
زخم هفتاد و دو داغش بر دل است
گوش شو کآوای جانان بشنوی
از دهانش صوت قرآن بشنوی
گرد ره با اشک، از این سر بشوی
با گلاب و مشک، خاکستر بشوی
برد راهب عاقبت سر را به دیر
تا خدا در دیر خود می کرد سیر
شد چراغ دیر آن سر تا سحر
دیگر این جا دیر راهب بود و سر
خشت خشت دیر را بود این کلام
کای چراغ دیر و مطبخ السلام
ناگهان آمد صدای یا حسین
واحسینا واحسینا واحسین
آن یکی می گفت حوا آمده
دیگری می گفت سارا آمده
هاجر از یک سو پریشان کرده مو
مریم از یک سو زند سیلی به رو
آسیه رخت سیه کرده به بر
گه به صورت می زند گاهی به سر
ناگهان راهب شنید این زمزمه
ادخلی یا فاطمه یا فاطمه
آه راهب دیده بربند از نگاه
مادر سادات می آید ز راه
بست راهب دیده اما با دو گوش
ناله ای بشنید با سوز و خروش
کای قتیل نیزه و خنجر حسین
ای فروغ دیدۀ مادر حسین
بر فراز نی کنم گرد تو سیر
یا به مطبخ یا به مقتل یا به دیر؟
امشب ای سر چون گل از هم واشدی
بیشتر از پیشتر زیبا شدی
ای نصاری مرحبا بر یاری ات
فاطمه ممنون مهمان داری ات
هر کجا این سر دم از محبوب زد
دشمنش یا سنگ زد یا چوب زد
تو نبودی، گِرد این سر صف زدند
پیش چشم دخترانش کف زدند
پیش از آن کافتد در این دیرش عبور
من زیارت کردم او را در تنور
راهب اول پای تا سر گوش شد
ناله ای از دل زد و بی هوش شد
چون به هوش آمد به سوی سر شتافت
سینۀ تنگش به تیر غم شکافت
گفت ای سر، تو محمّد نیستی؟
گر محمّد نیستی پس کیستی؟
ناگهان سر، غنچۀ لب باز کرد
با نصاری درد دل ابراز کرد
گفت کای داده ز کف صبر و شکیب
من غریبم من غریبم من غریب
گفت: می دانم غریب و بی کسی
غربتت ثابت شده بر من بسى
تو غریبی که به همراه سرت
همره آید دست بسته خواهرت
باز اعجازی کن ای شیرین سخن
لب گشا و نام خود را گو به من
آن امیرالمؤمنین را نور عین
گفت: راهب! من حسینم من حسین
من که با تو همسخن گشته سرم
نجل زهرا زادۀ پیغمبرم
دیده این سر از عدو آزارها
خوانده قرآن بر سر بازارها
اشک راهب گشت جاری از بصر
گفت ای ریحانۀ خیرالبشر
از تو خواهم ای عزیز مرتضی
شافع راهب شوی روز جزا
گفت آئین نصاری واگذار
مذهب اسلام را کن اختیار
راهب از جام ولایت کام یافت
تا تشرف در خط اسلام یافت
یوسف زهرا بدو داد این برات
گفت ای راهب شدی اهل نجات
عاشق و معشوق بود و بزم شب
صبحدم کردند از او سر را طلب
راهب آن سر را چون جان در بر گرفت
باز با سر گفتگو از سر گرفت
گفت چون بر این مصیبت تن دهم؟
میهمان خویش بر دشمن دهم...
گلچینی از یک مثنوی
#استاد_غلامرضا_سازگار
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_سجاد_ع
#مثنوی
چهل سال هرشب روضه گردان تو بودم
با عمه ها پاره گریبان تو بودم
چهل سال شد حرف از تنت چهل سال مردم
رفتم سر سفره ولی چیزی نخوردم
چهل سال تقدیر دل من درد و غم بود
هرچیز میدیدم گریز روضه ام بود
نعلین پا کردم بیابان یادم آمد
رفتن روی خار مغیلان یادم آمد
چشمم به زیر انداز حجره خورد تر شد
داغ حصیری بر دل من شعله ور شد
هرجور میشد روضه را مکشوفه کردم
هرکس سلامم داد یاد کوفه کردم
وقتی عبا دوشم کشیدم گفتم ای وای
تا اشک دختر بچه دیدم گفتم ای وای
در کوچه ها رد طناب آمد به چشمم
نوزاد تا دیدم رباب آمد به چشمم
رفتم.به تشییع جوانها گریه کردم
با خنده های ساربانها گریه کردم
عمامه ام افتاد و بی حد روضه خواندم
انگشتر از دستم درامد روضه خواندم
بازار رفتم بوی نانش اذیتم کرد
بازاریان بد زبانش اذیتم کرد
هرجا شلوغی بود ماتم سهم من شد
شرمندگی از خواهرانم سهم من شد
قرآن که میخوانم ز غصه نیمه جانم
یاد لب خشک تو زیر خیزرانم
حق میدهی از تشنگی قلبم کباب است
در ظرف آبم روضه ی جام شراب است
#سید_پوریا_هاشمی
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_سجاد_ع
#شهادت
#غزل
ای شام، کربلای تو یا زین العابدین
دل بزم ابتلای تو یا زین العابدین
یک عمر در فراق جوانان هاشمی
شد خونِ دل غذایِ تو یا زین العابدین
در بین خنده و کف و شادی گریستند
زنجیرها برای تو یا زین العابدین
چشم حسین و چشم شهیدان کربلا
گریند در عزای تو یا زین العابدین
ای کاش پر شود عوض اشک، چشم ما
از خون ساق پای تو یا زین العابدین
در حیرتم که از چه به زنجیر بسته شد
دست گره گشای تو یا زین العابدین
ای کنز مخفی ازلی!یک نفر نگفت
ویرانه نیست جای تو یا زین العابدین
آرد صدای گریۀ ما سر بر آسمان،
از اشک بی صدای تو یا زین العابدین
تا حشر، انقلاب حسین است سربلند
در پای خطبه های تو یا زین العابدین
در کوچه های شام، فقط سنگ های بام
بودند آشنای تو یا زین العابدین
خاشاک و سنگ و خنده و دشنام و هلهله
گردید رونمای تو یا زین العابدین
"میثم"سلام می دهد از دور، صبح و شام
بر صحن باصفای تو یا زین العابدین
#استاد_غلامرضا_سازگار
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مصائب_کوفه
#غزل
زینبت در کوفه دارد ماجرای دیگری
آمدم از کربلا به کربلای دیگری
عزت پنجاه سالم را نگاهی خرد کرد
کاش میرفتیم جز کوفه به جای دیگری
جان زینب ! تو که میوفتی به من برمیخورد
روی چشم من بیا نه زیر پای دیگری!
به لباس پاره ام دارند طعنه میزنند
آشنای دیگری با آشنای دیگری
آی عباسم بیا این مرد را سیلی بزن
میبرد چادر نمازم را برای دیگری
کاش میشد نشنوی این جمله من را حسین
خلق میخندند بر من با ادای دیگری
بی حیای اولی را تا که دورش میکنم
زود می آید سراغم بی حیای دیگری
تا رقیه گفت بابا داد مردم شد بلند
با خودم آورده ام نوحه سرای دیگری
با علی و یاعلی من کوفه را برهم زدم
ساختم از حالشان حال و هوای دیگری
زاده ی مرجانه را با خطبه ام گردن زدم
پس بخوانحالا برایم لافتای دیگری
دست بسته دستگیری کرده ام از کوفیان
امده در کوفه گویا مجتبای دیگری
#سید_پوریا_هاشمی
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
کانال اشعار عاشقان حضرت زینب (س)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__زمینه
تو آسمونایی پیش خدایی بابا
تو این خرابه دنبالم میایی بابا
کجا بگردم دنبالت کجایی بابا
خسته زخمی و اسیرم، مثل عمه پیر پیرم
درمونی نداره دردم، دارم میمیرم
داره موهام یواش یواش شبیه مادرت سفید میشه
بیا که داره از همه رقیه ناامید میشه
یه عالمه راه اومدم با پای خسته
زمین میخوردم بابا جون با دست بسته
بس که سرت زخمی شده دلم شکسته
زنجیر و غل و اسارت، ما و این همه جسارت
دل تنگم برا مدینه، بریم زیارت
چشای نیمه باز تو داره رقیه رو عذاب میده
تا من میگم بابا سرت به دخترت جواب میده
داره موهام یواش یواش شبیه مادرت سفید میشه
بیا که داره از همه رقیه ناامید میشه
عمه کنار من شب ها چشم انتظاره
سر منو روی پای خودش میذاره
اونم مثل من از بابا خبر نداره
اون زخمی که تو گلومه، زخم رو سر عمومه
امشب تا سحر بابا جون، کارم تمومه
نمیخواد این بدن کفن، نمیخواد این غبارو پاک کنی
باید شبیه مادرت منو شبونه خاک کنی
حضرت رقیه (س)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__نوحه
ذکرمه بر لب سیدتی زینب
یاور مکتب سیدتی زینب
حامی مذهب سیدتی زینب
**
ای استاد دانشگاه ایمان ، ای معنای نورانی قرآن
دل شده با یاد تو پریشان ، داده ای در راه دین حق جان
مهر هدایت سیدتی زینب
بحر عنایت سیدتی زینب
یار ولایت سیدتی زینب
**
ایزد یکتا بر تو می نازد،حضرت طاها بر تو می نازد
علی بر تو میکند افتخار،حضرت زهرا بر تو می نازد
جان پیمبر سیدتی زینب
هستی مادر سیدتی زینب
آیه ی کوثر سیدتی زینب
**
دشمن تو آواره می شود ، رشته ی ظلمش پاره می شود
با خروش این سینه زنانت ، وهابیت بیچاره می شود
آزاده هستیم سیدتی زینب
دلداده هستیم سیدتی زینب
آماده هستیم سیدتی زینب
شاعر : حاج امیر عباسی
حضرت زینب (س)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__نوحه
ماه شبانه من سرزد به شام تارم
تنها بهانه من آمد دگر كنارم
امشب كه پيش مايي بابا چه با صفايي
زيبا و دلربايي اي غرق خون نگارم
بابا تويي اميرم از داغ تو بميرم
اي سر تو ، را اسيرم ، اي روي نيزه يارم
من زائر تو هستم دل بر غم تو بستم
هستي تمام هستم باغ من و بهارم
خون مي چكد زپايم كي سوي تو بيايم
ياد تو مي نمايم دلتنگ و بي قرارم
بر زخم پاي دختر ديگر شفا بياور
بابا به جان مادر داغ غم تو دارم
در اين خرابه ديگر جان مي سپارم اي سر
بر دلخوشي دختر بنشين تو بر مزارم
حضرت رقیه (س)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_سجاد__ع__روضه
پیرمرد ِ بلا کشیده منم
پسرِ شاه سربریده منم
روضه خوانی که هرچه می گوید
با دوچشم کبود دیده منم
آنکه از ناقه دید بانوئی
پایِ یک بوسه شد خمیده منم
آن امامی که با تنی تب دار
عقبِ ناقه ها دویده منم
آنکه وقت فرار از خیمه
نالة دختران شنیده منم
آنکه در بین بوریا دلِ شب
پیکر یک امام چیده منم
آنکه درگوشة خرابة شام
دفن کرده گلی شهیده منم
همة روضه ها کنار ولی
آنکه بازار شام دیده منم
روضه را باز میکنم امشب
سخن آغاز میکنم امشب
روضه در یک کلام وای از شام
دردِ بی التیام وای از شام
کاش مادر مرا نمی زائید
ناله های مدام وای از شام
ناسزاهای بد به ما گفتند
همه جایِ سلام وای از شام
آن دیاریِ که کرده بازی با
آبروی امام وای از شام
قافله تا غروب گیر افتاد
کوچه ها ناتمام وای از شام
دخترِ فاطمه اذیت شد
از نگاهِ حرام وای از شام
گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود
آتشِ رویِ بام وای از شام
جایِ حیدر زگیسویِ دختر
می گرفت انتقام وای از شام
در میان ِ چهار هزار رقاص
گریه در ازدحام وای از شام
سر وتشت و پیاله های شراب
چوبِ بی احترام وای از شام
لعنتی در کنارِ سر میریخت
میِ باقیِ جام وای از شام
سرخ موئی اشاره کرد و یزید
گفت : گفتی کدام؟؟وای از شام
من چهل سال گریه میکردم
با همین یک کلام وای از شام
قاسم نعمتی
امام سجاد (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__روضه
ای عمه جان برای تو خون گریه میکنم
از سوز ماجرای تو خون گریه میکنم
با یاد غصه های تو از حال میروم
با یاد غصه های تو خون گریه میکنم
داغ اسیری ات کمرم را شکسته است
بستند ، دست و پای تو خون گریه میکنم
حتی خدا برای تو روضه بپا کند
با روضه ی خدای تو خون گریه میکنم
تو زار میزنی ز فراق حسین و ، من ...
از سوزِ های های تو خون گریه میکنم
بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ...
از وا محمدای تو خون گریه میکنم
هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ...
هر صبح و شب برای تو خون گریه میکنم
ای کربِ وَ الْبَلای حقیقی کربلا
از داغ کربلای تو خون گریه میکنم
از داغ همسفر شدنت با حرامیان ...
میمیرم ، از عزای تو خون گریه میکنم
تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و
من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم
رضا قاسمی
حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__شور
با تو هستم اي آقا جون اي که هستي شاه عالم
نام خشگلت رو ارباب مي نويسم روي قلبم
اسم زيبا و قشنگت عقلم و از من مي گيره
مي خوام اين و خوب بدوني بي تو قلبم مي گيره
حسين آقام آقام آقا
ضربان قلب خستم مي کوبه درون سينه ام
هر کجا ميرم مي خونم نوکر زار حسينم
مادرم کنيز زينب خودم هم عبد حسين
تو شناسنامم نوشتن سگ بين الحرمين
حسين آقام آقام آقا
بي تو تکيه گاه ندارم اي همه دارو ندارم
دوستدارم سرم رو ارباب به زير پاهات بزارم
بي تو روز و شب ندارم کربلا رو ياد مي يارم
بزار صورتم رو ارباب روي شيش گوشت بزارم
حسين آقام آقام آقا
امام حسین (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__زمینه
دلم هوای مدینه داره
نفس توسینم چه بیقراره
غم چشای ترم میخونه
اقام غریبه حرم نداره
می کشه بین سینه داغت زبونه
حال دل خرابو خدا میدونه
مثل مزارت.شده ویرونه
ای اهل عالم اقام غریبه(3)
گنبدزردت که اسموناس
صحنورواقت تموم دنیاس
خدام صحنت کبوتراو
گریه کناتم بارون ابراس
مشکی زدن فلک رو ابرای تیره
زهرا سرمزارت زبون میگیره
برا غریبیت .مادر بمیره
ای اهل عالم اقام غریبه(3)
میکشه من رو روضتون اخر
سنگین تره از مصیبت سر
روضه ی اقام روضه ی سم نیست
روضه ی اقاس روضه ی مادر
ضربه ی تازیونه یادم نمیره
تااسم کوچه میاد بغضم میگیره
الهی مادر حسن بمیره
ای اهل عالم اقام غریبه(3)
شاعر:محمدجواد حیدری
امام حسن (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__نوحه
کاش می شد دوباره تو بقل بگیریم
خیلی طول کشیده روزای اسیریم
بابای غریبم باورت نمی شه
افتاده تموم دندونای شیریم
پلک چشمای ، من ورم داره
بازوهام کبوده
من هنوزم بابا نمی دونم
جرم من چی بوده
زده پاهام آبله بابا
ندارم اما گله بابا
دیگه از هیچ کس نمی ترسم
می ترسم از حرمله بابا
ای بابای خوبم
من شبیه زهرا قامتم خمیده
خیلی دیر رسیدی عیب نداره بابا
غرق خونه لبهات دخترت بمیره
کی گلوتو کرده پاره پاره بابا
صورتت چقد ،درهمه بابا
بشکنه دستاشون
وای چه کرده با ، ابروهای تو
تیر و نیزه هاشون
الهی شم من فدات بابا
جای چوبه رو لبات بابا
بمیرم من داره خون می ره
هنوزم از این رگهات بابا
ای بابای خوبم
محسن طالبی پور
حضرت رقیه (س)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__نوحه
(يا ابا المظلوم) بابا حسين
کنج ويرانم آمده جانم
گشته مهمانم روي دامانم
خود نمي دانم گل بيفشانم
يا نوحه خوانم بهر مهمانم
--
چشم من روشن با سر بي تن
سر زدي بر من اين دل شب
گشته ام مجنون اي سر پر خون
از تو ام ممنون جان زينب
--
تو رو به رويم اما چه گويم
چشم کم سويم نمي بيند
مي دهم جانم تا که مهمانم
روي دامانم بنشيند
****
حضرت رقیه (س)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__روضه
مجبور بودم از دل بازار بگذرم
از کوچه های خنده ی اشرار بگذرم
چیزی از آن جلال قدیمم نمانده بود
دست مدافعی ز حریمم نمانده بود
آنکس که روی سینه ی زخمی تو نشست
فریادهاش حرمت ما را زد و شکست
عباس کو که سایه ی آرامشم شود
چشمش دوباره آیه ی آسایشم شود
دستم نمی رسید سرت را بغل کنم
یا لحظه ای سرِ پسرت را بغل کنم
جانی نمانده بود به راهت فدا کنم
دستی نماند تا سپر سنگ ها کنم
یک قافله شکار هزاران هزار چشم
افتاده در حصار هزاران هزار چشم
پلکی به سمت این تن زخمی بزن حسین
خون می چکد ز چشم تو و چشم من حسین
قرآن بخوان قناری شیرین دهان من
قرآن بخوان مسافر نیزه مکان من
از آفتاب جان و تن ما گداختند
ما را به سنگ خارجی از دین نواختند
هم درد من شدند کنیزان سوخته
انداخت مردکی طرفم نان سوخته
کاش آن کنیز سابقه حرمت نمی شناخت
من را در این لباس اسارت نمی شناخت
آوار شد جهان به سر دختر علی
در کوچه های کینه ای از خیبر علی
تازه زمان اذیت آنها شروع شد
باران سنگ و آتش از آنجا شروع شد
می سوخت زیر آتش نیزه سرت حسین
آتش گرفت روسری دخترت حسین
باران سنگ از لب هر بام تا رسید
دیدم سرت ز نیزه که بر خاک پر کشید
خوردی زمین همینکه زمین خورد دخترت
خونین و خسته نام تو می برد دخترت
حسن کردی
حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
ا ﷽ ا
ای عشق سربلندکه بر نیزه میروی
از حلقه کمند تو، راه گریز نیست
سلام علیکم
🔸مجموعه ای از اشعار روضه چهارده معصوم علیهم السلام
🔸اشعار ماه محرم و ایام عزاداری
🔸مناسب طلاب، مبلغین ،ذاکرین محترم
🔸 شعر فارسی و ترکی
"عزیزم حسین" فارسی
@azizamhosen
"یارالی آقام "ترکی، آذری
@yaraliagham
❣﷽❣
💔#دوبیتی_حضرت_زینب_س(1)
💔#صلوات_حضرت_زینب_س
💔🖤💔🖤💔🖤
بر زینب و رافت کمالش صلوات
بر کوه شکوه این جلالش صلوات
بر نایبه حضرت زهرای بتول
بر قلب حسینی و وصالش صلوات
💔🖤💔🖤💔🖤
بر چهره ی تابنده ی زینب صلوات
بر منطق کوبنده ی زینب صلوات
در گریه به رخسار حسینش خندید.
بر گریه و بر خنده ی زینب صلوات
💔🖤💔🖤💔🖤
بر تربت پر نکهت زینب صلوات
بر شیر نهار و زاهدِ شب صلوات
برمظهر صبر و حلم و جانبازی و عشق
بر دُخت علی و زینتِ اَب صلوات
@roze_daftari
💔🖤💔🖤💔🖤
بر نور دل و دیده زهرا صلوات
بر دخت گرانمایه مولی صلوات
بر مظهر صبر و حلم و ایمان و شرف
بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات
💔🖤💔🖤💔🖤
درکرب وبلا به دردها درمان داد
جان داد ولی جان به ره جانان داد
بربرگ گل لاله نوشتند به خون
ازهجر حسین زینب آخر جان داد
💔🖤💔🖤💔🖤
بس که دریای دلش پرجوش شد
ازگل غم سینه اش گلپوش شد
ای دریغا بعد عمری سوختن
شمع جانش سوخت وخاموش شد
💔🖤💔🖤💔🖤
گهی روز وگهی شب گریه می کرد
میان شعله ی تب گریه می کرد
به یاد کام عطشان حسینش
تمام عمر زینب گریه می کرد
(#حاج_سیدهاشم_وفایی)
💔🖤💔🖤💔🖤
چشمش کویر خشک و ولی تر نمی شود
بغض اش همیشه تازه و آخر نمی شود
مانند زینبی که ز میلاد تا به مرگ
هر خواهری که پیر برادر نمی شود
(#حسن_ثابت_جو)
💔🖤💔🖤💔🖤
ز تو دارم دلِ پر آه و دردي
نديدم قدري از سوي تو مردي
به هر جا رو نمودم ذرهاي هم
الا دنيا وفا بر من نكردي
(#حسن_ثابت_جو)
💔🖤💔🖤💔🖤
زينب آخر اين شبِ تاريك را سر ميكند
ياد از ياس و شقايق، يا صنوبر ميكند
اين وداعِ آخر و جان دادنِ بانوي عشق
عاقبت وصل حسينش را ميّسر ميكند
( #حسن_ثابت_جو)
💔🖤💔🖤💔🖤
بیا بنشین برادر غصه دارم
هزاران سال گویا بی قرارم
اجازه می دهی بعد از اسیری
سرم را روی دامانت گذارم
(#حسن_ثابت_جو)
💔🖤💔🖤💔🖤
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
کانال روضه دفتری👇👇
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
💔#دوبیتی_حضرت_زینب_س (2)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
تصویر تمام کربلا زینب بود
تفسیر پیام کربلا زینب بود
در عشق و فداکاری و ایمان و وفا
زهرای قیام کربلا زینب بود
(#مؤید)
@roze_daftari
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
زیبایی گلشن علی زینب بود
پرورده دامن علی زینب بود
بر خصم شکست داد ولی خود نشکست
آیینه نشکن علی زینب بود
(#مؤید)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
در فضل، محیط بیکرانی زینب
در صبر، بسیط آسمانی زینب
ای خورده به سینه ات مدال عظمت
بانوی همیشه قهرمانی زینب
(#مؤید)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
زینب که به عشق جوشش آموخته است
ماه است و چو مهر رخ برافروخته است
کارآیی انقلاب خونین حسین
بر قامت صبر او نظر دوخته است
(#مؤید)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
زینب که به کار عاشقی غوغا کرد
صد بار شهادت به رخش در وا کرد
دو دسته گل یاس که در دامن داشت
تقدیم به باغبان عاشورا کرد
(#مؤید)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
من مظهر صبر، زینب کبرایم
هر جا که بود حسین، من آن جایم
هر چند که آفتاب بی سایه بود
من سایه آفتاب عاشورایم
(#مؤید)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
زینب که شکوه عشق پاینده از اوست
ماهی ست که نور صبر تابنده از اوست
اسلام ز کربلا بود زنده، ولی
تاریخ حیات کربلا، زنده از اوست
(#مؤید)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
زینب که دل و روح دلیری دارد
در یاری دین سهم کثیری دارد
همچون حسن و حسین و زهرا و علی
نیرویِ شکست ناپذیری دارد
(#مؤید)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
زینب که قیام کربلا زنده ازاوست
ایثارگری و صبر پاینده از اوست
از جلوه او چهارده قرن گذشت
امّا به خدا همیشه آینده از اوست
(#سازگار)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
با داغ و فراق، آشنایی زینب
با درد و غم و عشق، دوایی زینب
سوگند به مظلومی زهرای بتول
تو فاطمه کرب و بلایی زینب
(#وفائی)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
چون قافله عشق رسیدند ز راه
بر تربت شاه دین، به صد ناله و آه
زینب به سر قبر برادر می گفت
لا حول و لا قوة الاّ بالله
(#صفا_تویسرکانی)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
تسلیم و رضا نگر که آن دُخت بتول
در مقتل کشتگان چو فرمود نزول
شکرانه سرود، که ای خداوند جلیل
قربانی ما به پیشگاه تو قبول
(#فؤاد_کرمانی)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
تسکین دل شکسته، آهم ندهد
بی هم نفسم کسی، پناهم ندهد
من زینب بی حسینم و برگشتم
جا دارد اگر مدینه راهم ندهد
(#موحدیان_امید)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
سر در بر امر حق فرود آوردم
شاهد به غمش، تن کبود آوردم
رفتم ز مدینه و پس از آن همه داغ
جز طفل سه ساله، هر چه بود آوردم
(#موحدیان_امید)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
بر حنجر خون، نوای عشقی زینب
دلداده و جان فدای عشقی زینب
در بهت سکوت کوفه، در ظلمت شام
پیغامبرِ خدای عشقی زینب
(#شفق)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
زینب، تو که در حنجر حق، آوایی
تندیس علی، آیینه ی زهرایی
در مکتب عارفان و در دفتر عشق
گلواژه انقلاب عاشورایی
(#شفق)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
آن روز که خون عاشقان ریخت به دشت
دریای فرات، غرق در خون می گشت
دیدم که به دنبال حسینش، زینب
سر تا سر دشت کربلا را می گشت
(#حسن_علی_پور)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
ای شمع شبستان وِلا، یا زینب
ای اختر صحرای بلا، یا زینب
دریاب که از کف نرود دامن صبر
سوگند به خون شهدا، یا زینب
(#سپیده_کاشانی)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
در مسلخ عشق کرده غوغا زینب
در سنگر صبر، کرده مأوا زینب
همراه رقیّه رفته در شام بلا
برگشته ز شهر شام تنها زینب
(#ژولیده_نیشابوری)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
ای پرچم کربلا به دوشت، زینب
قربان تو و خشم و خروشت زینب
تا موی سرت، سپید شد از غم دوست
شد کعبه ی دل، سیاه پوشت زینب
(#علی_موسوی_گرمارودی)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
می سوخت چو شمع و پایداری می کرد
دل از مژه جای اشک جاری می کرد
شب دختر شیر حقّ به جای عباس
از عترت عشق پاسداری می کرد
(#احد_ده_بزرگی)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
زان فتنه خونین که به بار آمده بود
خورشید ولا، بر سر دار آمده بود
با پای برهنه، دشت ها را زینب
دنبال حسین، سایه وار آمده بود
(#حسین_اسرافیلی)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
از داغ غمت خون جگر دارم من
وز یاد لبت دیده تر دارم من
تو از سر نی سایه فکندی به سرم
یا سایه خورشید به سر دارم من؟
(#شکوهی)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
در عشق علامتی به جز زینب نیست
در صبر قیامتی به جز زینب نیست
آن جامه عصمتی که زهرا پوشید
زیبنده قامتی به جز زینب نیست
(#موید)
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
والاییِ قدر تو نهان نتوان کـرد
خورشیدِ تو را نمی توان پنهان کرد
توفندگی خطبه ي توفانی تو
کاخِ ستمِ یزید را ویران کرد
🔘🖤🔘🖤🔘🖤
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🔘هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔘
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
برای #بی_بی_شریفه دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیه السلام)
کیست او کیست؟ دختر حسن است
یک کریمه که ارث او محن است
نام او فاطمه ست این یعنی
کوچه در کوچه گرم سوختن است
@hosenih
آه تابوت مجتبی ست مگر؟!
غصه ی چادرش کمرشکن است
عمه را کشت در تمام مسیر
زخم هایی که روی آن بدن است
شک ندارم سه ساله ای میگفت
حال بی بی شریفه مثل من است
@hosenih
دفن کردند بین راه او را
من بمیرم که دور از وطن است
تن او را به خاک تا که سپرد
ای غریب مدینه! زینب مرد
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
در قتلگاه چشم تو سمت خیام بود
دعوا برای غارت رأس امام بود
ای کاش مانده بود لباسی که داشتی
شاید برای مادر تو التیام بود
@hosenih
می گفت شمر بعد علی اصغرش حسین
دیگر توان نداشت و کارش تمام بود
آقا ببخش ،زینب اگر دیر آمده
در قتلگاه دور و برت ازدحام بود
فرمود تا امام علیکن بالفرار
بهر مخدرات فرار التزام بود
@hosenih
عدل علی به کینه ی این قوم علتی ست
این قوم پست در صدد انتقام بود
رأسی که چوب خورد به دندان وبرلبش
آیه به آیه صوت رسایش پیام بود
گیسوی او به قامت نی ناله می سرود
بر اهلبیت سایه ی او مستدام بود
شاعر: #علی_اصغر_یزدی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
چه متن ها که نوشتند راویان مکرر
چه شعر ها که سرودند از تو عشق مصوّر
@hosenih
خطوط خونی تاریخ تازه است ز داغت
که صفحه صفحه ی آن شرح تیغ و نیزه و خنجر
صدای ضجّه ی اسبی ست بی سوار خدایا
که شیهه می کشد آن اسب در میانه ی دفتر
هنوز می چکد از ماجرای عاشقی ات خون
هزار سال پیاپی بریده می شودت سر
هزار سال پیاپی نوشته اند و سرودند
مورخان پریشان و شاعران مکدّر
مورخان همه زخمی و شاعران همه مجروح
ز بس که بر تن پاکت نشسته دشنه و خنجر
@hosenih
ستاره ها شده اند آیه های روشن جسمت
خدا نموده تو را چون تلاوت ای تنِ بی سر
شاعر: #علی_کفشگر
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
از روی نیزه بر من غمگین نظاره ای
حرفی کنایه ای سخنی یا اشاره ای
پلکی بزن که حال حرم روبه راه نیست
کافی است بزم سوختگان را شراره ای
@hosenih
سوسو بزن به سوی من ای سوی دیده ام
در آسمان به جز تو ندارم ستاره ای
دستم نمی رسد به سر نیزه ات اگر
در دست زینب است گریبان پاره ای
یک قتلگاه رفتی و صد قتلگاه من...
گشتم به هر دیار حسین دوباره ای
چشمم کبود گشت و جدا از سرت نشد
از بحر بر کنار نگردد کناره ای
با هر تکان نیزه تکان می خورد سرت
جانا به گوش نیزه مگر گوشواره ای
پیشانی ات شکست که پیشانی ام شکست
آیینه بی خبر نشود از نظاره ای
@hosenih
جایش به روی صورت من درد می گرفت
میخورد تا که بر رخ تو سنگ خاره ای
بی پوشیه به پیش نگاه حرامیان
جز آستین پاره نداریم چاره ای
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#جهاد_تبیین #بصیرت #تلنگر
اگرچه داغ غمش جانگداز و سنگین است
اگرچه عالم از این غم هنوز غمگین است
اگرچه از غم او پشت آسمان خم شد
اگرچه صورت اهل اشاره پُرچین است
ولی حسین عزا، نه حماسه ایست عظیم
که دین به لطف قیامش هنوز هم دین است
حسین کشته راه بصیرت افزایی ست
حسین کشته راه جهاد تبیین است
@hosenih
حسین از رخ باطل چنین نقاب انداخت
اگر که درپی حقی حسین آیینه است
حسین دست و سر و پا و پیکر و تن نیست
حسین مختص زاری و گریه کردن نیست
قیام پرخطر او فراتر از جنگ است
حسین راه رسیدن حسین فرهنگ است
حسین چشمه جاری حسین اندیشه ست
حسین برگ و بر و شاخه است، نه ریشه است
به لطف خون ترش کاخ ظلم رسوا شد
حسین مقصد و مقصود اهل معنا شد
حسین گفت که از رتبه ات هبوط مکن
و در مقابل ظالم دمی سکوت مکن
حسین گرچه ز پیکار در هراس نشد
حریف کوری یک عده از خواص نشد
قیام کرببلا را ببین پیامش چیست
محب خون خدا مست و بی تفاوت نیست
مسیر پیرو راه حسین معلوم است
تمام ثانیه ها فکر خون مظلوم است
تو هم به نوبه خود روبروی ظالم باش
میان معرکه ها مثل حاج قاسم باش
نگاه کن تو به فرموده امیر بیان
در اوج فتنه چونان اشتر دو ساله بمان
ولایت است چراغ مسیر خوف و رجا
نگاه کن که پر از عبرت است عاشورا
همان کسان که به خود نور را فراخواندند
به صبح روز دهم از امام جا ماندند
در این مسیر کسی غرق معرفت چینی ست
که داغدار غم کودک فلسطینی ست
کسی که پیراهن عاشقی به تن دارد
به سینه داغ جوانانی از یمن دارد
@hosenih
که حرف غزه و هند و دمشق و کابل نیست
برای عاشق این راه مرز بی معنی ست
نگاه عالم و آدم به گام دوم ماست
هدف نماز جماعت به مسجد الاقصاست
بیا که از قدمت بوی نور می آید
از این مسیر شمیم ظهور می آید
بیا اسیر شو اما فقط اسیر حسین
چراغ ها همه سبزند در مسیر حسین
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_کوفه
ماه تمامم، خسته و مهجور ماندم
ای وای از آغوش گرمت دور ماندم
خسته شدم از بس که طفلان را شمردم
جای تمام بچه ها شلاق خوردم
اطراف محمل قاتلانی مست بودند
بی رحم هایی پست و سنگین دست بودند
دیدی که در گرمای سخت و بی امانم
فورا سرت از روی نی شد سایه بانم
@hosenih
سختی هجرانت چه کاری داد دستم
دیدم سرت را روی نیزه، سر شکستم
از بس مرا این داغ ها پیر و کمان ساخت
اُم حبیبه هم مرا در کوفه نشناخت
کوفه نگو شهر مریدان دروغی
کوچه به کوچه هی شلوغی هی شلوغی
شهری که ریزه خوار خوان مرتضی شد
وادی سخت دختران مرتضی شد
طاقت نیاوردم وجود لات ها را
با گریه برگردانده ام خیرات ها را
تسبیح می گفتم به لب، شد نیمه کاره
با دست، سوی خواهرت کردند اشاره
خیلی هوای غیرتت را کرده بودم
وقتی میان محملِ بی پرده بودم
هر کوچه که دیدم زنی، اهل عفافی
گفتم ببینم مقنعه داری اضافی؟!
همسایه ی دیروز، بر ما انگ می زد
شاگرد تفسیرم مرا با سنگ می زد
من که به روی دامنت سر می نهادم
آشفته حال از مجلس ابن زیادم
@hosenih
با ذوالفقار خطبه ام پیکار کردم
ابن زیاد بد دهان را خوار کردم
وای از اسیری، از مصیبات جگر سوز
زندان ندیده بود زینب، دید امروز
بی تو دگر با که دلم آرام باشد؟!
قرآن بخوان تا که دلم آرام باشد
امید قلبم، نور چشمم، جان خواهر
در قلب خواهر تا ابد هستی برادر
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#دیر_راهب
برد راهب عاقبت سر را به دیر
تا خدا در دیر خود می کرد سیر
شد چراغ دیر آن سر تا سحر
دیگر این جا دیر راهب بود و سر
ناگهان آمد صدای یا حسین
واحسینا واحسینا واحسین
آن یکی می گفت حوا آمده
دیگری می گفت سارا آمده
هاجر از یک سو پریشان کرده مو
مریم از یک سو زند سیلی به رو
آسیه رخت سیه کرده به بر
گه به صورت می زند گاهی به سر
ناگهان راهب شنید این زمزمه
ادخلی یا فاطمه یا فاطمه
آه راهب دیده بربند از نگاه
مادر سادات می آید ز راه
بست راهب دیده اما با دو گوش
ناله ای بشنید با سوز و خروش
کای قتیل نیزه و خنجر حسین
ای فروغ دیدۀ مادر حسین
بر فراز نی کنم گرد تو سیر
یا به مطبخ یا به مقتل یا به دیر؟
امشب ای سر چون گل از هم واشدی
بیشتر از پیشتر زیبا شدی
ای نصاری مرحبا بر یاری ات
فاطمه ممنون مهمان داری ات
هر کجا این سر دم از محبوب زد
دشمنش یا سنگ زد یا چوب زد
تو نبودی، گِرد این سر صف زدند
پیش چشم دخترانش کف زدند
پیش از آن کافتد در این دیرش عبور
من زیارت کردم او را در تنور
@Asheghane_hazrat_zeynab
حضرت امام #سجاد سجاد علیه السلام
#مرثیه_امام_سجاد #مصائب_شام
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
این ماه کیست همسفر کاروان شده؟
دنبال آفتاب قیامت روان شده
یک لحظه ایستاده که سرها روند پیش
یک دم نشسته منتظر کودکان شده
یک جا ز پیر کوفه شنیدهست ناسزا
یک جا به سنگ کودک شامی نشان شده
هم شاهد غروب گل ارغوان به خون
هم راوی حدیث لب خیزران شده
با پای خسته راهبر خلق آمده
با دست بسته کارگشای جهان شده
ای دیده داغ کودک شش ماهه تا به پیر
آه ای بهار تا گل آخر خزان شده
بعد از برادر و پدر و خواهر و عمو
تنهاترین ستارۀ هفت آسمان شده
از بس گریستهست چنان شمع در سجود
از خلق، آفتاب مزارش نهان شده
🔸شاعر:
#محمد_سعید_میرزایی
___
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————