eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 داغ زینب به سینه ها مانده خصم او رفت و کینه ها مانده داغ زینب یکی دوتا هم نیست داغ هفتادو دو بلا ، کم نیست نیست روزی که از سرِ نِفرت نفرستی به دشمنش لعنت دشمنی که بر او هجوم نمود تا به دندان همه مسلّح بود در کدامین دیار باشد رسم یک زن و اینهمه سپاهِ خصم همه جا روبروی قاتل بود دور تا دورِ او اَراذل بود چشم ها چشم های شیطانی چهره ها چهره های ظلمانی دست ها دست های پُر سیلی یاس ها زیر دست و پا نیلی نه به کودک تبسمی کردند نه به معجر ترحمی کردند چادری بینِ شعله ها میسوخت حجت حق به خیمه ها میسوخت همه جا بود چون سپر زینب همه را دید خون جگر زینب نعش ها دید بر زمین بی سر راس ها دید روی نِی مضطر جسم های مُرَمِلُن بِدِماء کشته های مُقطعُ الاعضاء از حرم تا به قتلگاه ، جدا کربلا، کوفه، شام، واویلا ضربه ی تازیانه ها ای وای بد دهن های بی حیا ای وای دور از چشم حضرت عباس وای از نانجیبیِ خنّاس از جسارت که هیچ کم نگذاشت این اسارت بجز ستم نگذاشت ناقه ها بی جهاز ، غم جانکاه دختران و زنان و طفلان، آه دست ها بسته، ریسمان ها سخت قلب ها خسته، ساربان ها سخت چه گذشته به زینب این ایام از غم و درد و غصه ی ایتام هیچ دانی که در چه احوال است این چهل منزلش چهل سال است حال مانده از آن غریبِ وطن زینب و داغ کهنه پیراهن سختیِ احتضار و آثارش مانده در انتظارِ سالارش سوی دلبر چه با شتاب رود تشنه لب زیر آفتاب رود یادِ لب تشنه ی تهِ گودال جان دهد در رهِ علی و آل محمود ژولیده حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 در زمین و آسمان ها بی نظیری عمه جان زیر پایت کهکشان راه شیری عمه جان حوریه ، إنسیه ، راضیه ، زکیه ، طاهره عصمت اللهی وبا حق هم مسیری عمه جان بر عوالم با نگاه خود حرارت میدهی باعث ایجاد عشق گرمسیری عمه جان تا تو را دارم کنار خود خیالم راحت است بین طوفان حوادث دستگیری عمه جان از نگاه نافذت دائم بصیرت می چکد هم غیوری هم اصیلی هم بصیری عمه جان چشمهایت مظهر والای آیات خداست در دل هستی بشیرا و نذیری عمه جان مردی و مردانگی با توست ای چادر به سر بعد اربابم حسین نعم الأمیری عمه جان دختر شیـرخـدا هستی و کـوثـر زاده ای بی سبب نبود شما خیر کثیری عمه جان دختری آیینه و آیینه دار مرتضی دختری از صلب آقای غدیری عمه جان زاده ی ام البنین پیش تو زانو میزند می نشیند در برت چون سربه زیری عمه جان گر حسین بن علی شاهنشه میخانه است تو در این منظومه ی مستی وزیری عمه جان محضر تو - بهتر از تاج سلیمان نبی ست کار و کسب آبرومند فقیری عمه جان بهترین کدبانوی حیدر پس از زهرا تویی خانه داری کرده ای اندر صغیری عمه جان اسکتوا یت در زمین گویا قیامت کرده است ماده شیری گرچه در ظاهر اسیری عمه جان چند خطی نذر چشمان تو مدحت گفته ام شاعری بی دست و پایم می پذیری عمه جان ؟؟ شاعر: عليرضا خاكساري حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 خداحافظ اي سرزمين بلا خدا حافظ اي نينوا ،کربلا خداحافظ اي خيمه گاه قتلگاه خداحافظ اي همدم اشک وآه خداحافظ اي شمع افروخته خداحافظ اي خيمه سوخته خداحافظ اي ياسمن نسترن خداحافظ اي يادگار حسن خداحافظ اي ياس ام البنين خداحافظ اي مشک روي زمين خداحافظ اي يار گلپوش من که مانده صداي تودر گوش من ببين کودکانت همه خسته اند ببين دست من ازستم بسته اند سکينه کنار توجان مي دهد سرت را به عمه نشان مي دهد حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 لحظه‌ها لحظه‌های آخر بود آخرین ناله‌های خواهر بود خواهری که میان بستر بود خنجری خشک و دیده‌ای تَر بود چقدر سینه‌اش مکدر بود چشم خود را چه سخت وا کرده روی خود را به کربلا کرده مجلس روضه را بِپا کرده باز هم یادِ بوریا کرده یادِ باغِ گلی که پرپر بود پلکهایش کمی تکان دارد رعشه‌ای بین بازوان دارد پوستی رویِ استخوان دارد یادگاری زِ خیزران دارد چشم از صبح خیره بر در بود تا علی اکبرش اذان ندهد تا که قاسم رُخی نشان ندهد تا علمدار سایبان ندهد تا حسینش ندیده جان ندهد انتظارش چه گریه آور بود زیرِ این آفتاب میسوزد تنش از التهاب میسوزد یاد عباس و آب میسوزد مثلِ رویِ رباب میسوزد یادِ لبهای خشک اصغر بود میزند شعله مرثیه خوانیش زنده ماندن شده پشیمانیش مانده زخمی به رویِ پیشانیش آه از روزِ کوچه گردانیش چقدر در مدینه بهتر بود سه برادر گرفته هر سو را و علی هم گرفته بازو را دور تا دورِ قدِ بانو را تا نبینند چادر او را آه از آن دَم که پیش اکبر بود ناگهان یک سپاه خندیدند بر زنی بی پناه خندیدند او که شد تکیه گاه خدیدند رو سوی قتلگاه خندیدند بعد از آن نوبتِ برادر بود آن همه ازدحام یادش هست جمعِ کوفی و شام یادش هست چشمهایِ حرام یادش هست حال و روز امام یادش هست چشمها روی چند دختر بود یک طرف دختری که رفت از حال یک طرف تلِ خاکی و گودال زیرِ پایِ جماعتی خوشحال یک تن اُفتاده تا شود پامال باز دعوا میان لشکر بود جانِ او تا زِ صدر زین اُفتاد خیمه‌ای شعله ور زمین اُفتاد نقشِ یک ضربه بر جبین اُفتاد گیسویی دست آن و این اُفتاد حرمله از همه جلوتر بود یک نفر گوئیا سر آورده زیر یک شال خنجر آورده ضربه‌ای که به حنجر آورده عرقِ شمر را در آورده وای سر روی دست مادر بود (حسن لطفی) حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 باز چشمم به دری مانده ز خواب افتاده دلم از فرط جنون در تب و تاب افتاده کاسه در برکه ی مواج شراب افتاده کار من باز به یک باده ی ناب افتاده باز هم ذکر لب فاطمه یارب شده است مرتضی محو در آیینه ی زینب شده است بنویسید بیایند مسافرترها مستها، دلشده ها، از همه جابرترها بنویسید به عشق دلِ زائرترها که بیایند طواف، از همه جابرترها از دل عرش خدا، دلبر و دلدار رسید کو حسین بن علی! قافله سالار رسید چقدر عاطفه گنجانده خدا در خواهر چه می آید بغل واژه ی محشر خواهر گریه انداخته بر دیده ی مادر خواهر چه صفایی است در این جشن برادر خواهر مرتضا فخر به او کرده، به خود می نازد فاطمه بر رخ او پوشیه می اندازد ناز از حضرت زینب بود و کشته حسین دست انداخته دور و بر انگشتِ حسین وا شده بر همه عشاق، چنین مُشتِ حسین تا که آمد همه گفتند حسین پُشتِ حسین مثل یک روح میان دو بدن می مانند پای هم بعد علی، بعد حسن می مانند ز وقارش شده پای همه ی عالم سُست شده از نور وجودش، دو سه خورشید درست پشت ارباب در آمد ز همان روز نخست دست از غیر حسین بن علی، شست که شست پر جبریل امین هست، ولی راحت نیست بغلی بودن این طفل، که بی حکمت نیست گرهی را که خدا بست به دست زینب مادّه تبصره اش هست به دست زینب می شود روزی ما دست به دست زینب خون اگر ریخت حلال است به دست زینب کار عشق است چه ربطی به تو و من دارد سر اگر نذر حسین است شکستن دارد حرف از سر شد و سر شد شب زینب با سر چقدر سخت گذشت آه چهل شب با سر چقدر سنگ می آمد طرف لب با سر چقدر گفت به دشمن که؛ مودب با سر! روضه خوان ضجه زد و گفت در این مصرع آه دم دروازه ی ساعات بگو بسم الله چقدر خورد به آن زخمه ی روی سر، سنگ دل سنگ آب شد از ضرب صدای هر سنگ طی این مرحله شد سخت تر از صد فرسنگ کاش یک بار نیاید طرف معجر، سنگ از چپ و راست بلا بود که نازل می شد نوبت بردن سر، جانب محمل می شد قبله شد محمل و خم شد کمرِنیزه کمی سر صدا کرد همانجا خبرِ نیزه کمی دیده شد از پسِ آن پرده، سرِنیزه کمی جگری سوخت خنک شد جگرِ نیزه کمی ریخت خون از غم آن بانوی بی معجر، چوب شد از آن واقعه شرمنده ی خونِ سر، چوب رضا دین پرور حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 هرچند فاتح همه ی جنگها شدم خیلی میان کوفه اسیر بلا شدم ابروی من شکست سر کوچه ای شلوغ زخمی سنگ بازی این بچه ها شدم همسایه ی قدیمیمان داد زد سرم آزرده از نگاه بد اشنا شدم خیلی سرت مقابل من خورد بر زمین افتاد زیر پا و من از غصه تا شدم پایبن نیزه ی تو به من پشت پا زدند دست خودم نبود که از تو جدا شدم ام حبیبه آمد و نشاخت زینبم من تا نبینمش دو قدم جابجا شدم لب باز کردم و همه کوفه لال شد من ناخدای کشتی کرببلا شدم سیدپوریا هاشمی حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
فهرست اشعار اهل بیت (ع) و مناجات با خدا -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- -------------------------- @beharalashar فهرست کانال بحار الانوار
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ای عمه جان برای تو خون گریه میکنم از سوز ماجرای تو خون گریه میکنم با یاد غصه های تو از حال میروم با یاد غصه های تو خون گریه میکنم داغ اسیری ات کمرم را شکسته است بستند ، دست و پای تو خون گریه میکنم حتی خدا برای تو روضه بپا کند با روضه ی خدای تو خون گریه میکنم تو زار میزنی ز فراق حسین و ، من ... از سوزِ های های تو خون گریه میکنم بالای نعش بی سر جدم صدا زدی ... از وا محمدای تو خون گریه میکنم هر صبح و شب برای سرِ روی نیزه ها ... هر صبح و شب برای تو خون گریه میکنم ای کربِ وَ الْبَلای حقیقی کربلا از داغ کربلای تو خون گریه میکنم از داغ همسفر شدنت با حرامیان ... میمیرم ، از عزای تو خون گریه میکنم تو پا به پای نیزه ی جدم فغان کن و من نیز ، پا به پای تو خون گریه میکنم رضا قاسمی حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 مجبور بودم از دل بازار بگذرم از کوچه های خنده ی اشرار بگذرم چیزی از آن جلال قدیمم نمانده بود دست مدافعی ز حریمم نمانده بود آنکس که روی سینه ی زخمی تو نشست فریادهاش حرمت ما را زد و شکست عباس کو که سایه ی آرامشم شود چشمش دوباره آیه ی آسایشم شود دستم نمی رسید سرت را بغل کنم یا لحظه ای سرِ پسرت را بغل کنم جانی نمانده بود به راهت فدا کنم دستی نماند تا سپر سنگ ها کنم یک قافله شکار هزاران هزار چشم افتاده در حصار هزاران هزار چشم پلکی به سمت این تن زخمی بزن حسین خون می چکد ز چشم تو و چشم من حسین قرآن بخوان قناری شیرین دهان من قرآن بخوان مسافر نیزه مکان من از آفتاب جان و تن ما گداختند ما را به سنگ خارجی از دین نواختند هم درد من شدند کنیزان سوخته انداخت مردکی طرفم نان سوخته کاش آن کنیز سابقه حرمت نمی شناخت من را در این لباس اسارت نمی شناخت آوار شد جهان به سر دختر علی در کوچه های کینه ای از خیبر علی تازه زمان اذیت آنها شروع شد باران سنگ و آتش از آنجا شروع شد می سوخت زیر آتش نیزه سرت حسین آتش گرفت روسری دخترت حسین باران سنگ از لب هر بام تا رسید دیدم سرت ز نیزه که بر خاک پر کشید خوردی زمین همینکه زمین خورد دخترت خونین و خسته نام تو می برد دخترت حسن کردی حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 قطع کردی شاخه ی عمر مرا ابن زیاد تو چه می خواهی دگر از جان ما ابن زیاد ریختی خون تمام مردهامان را بس است رحم کن بر وارث خون خدا ابن زیاد من ندیدم غیر زیبایی در آن شهر بلا گرچه قدّم خم شده از داغ ها ابن زیاد از چه ناموس علی را تو نمودی همسفر با سنان و ابن سعد بی حیا ابن زیاد دست بسته برده ای ما را میان کوچه ها سایه بان ما شده رأس جدا ابن زیاد چوب دستی میزنی بر روی دندان حسین روبه روی دیدگان ما چرا ابن زیاد گر شده پیر و تمام گیسوان او سپید دیده جسم ارباً اربا بر عبا ابن زیاد بر روی لب های او آهسته تر ضربه بزن تازه گردد زخم شمشیر و عصا ابن زیاد بر کبودی رخ زیبای او کمتر بخند مثل مادر خورده سیلی بی هوا ابن زیاد عبدالمحسن *ابن زياد (كه درماندگى خود را احساس كرد) ادامه داد: «خداوند قلبم را با كشتن حسين و خاندانت تشفّى داد!». زينب كبرى(عليها السلام) فرمود: «لَعَمْري لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلي، وَ قَطَعْتَ فَرْعي، وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلي، فَإنْ كانَ هذا شِفاؤَكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ»؛ (به جانم سوگند، بزرگ مرا كشتى و شاخه عمرم را قطع كردى و ريشه مرا از جا درآوردى، اگر اين كار مايه تشفّى قلب توست، به خواسته ات رسيدى) حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 تورا سنگ صبور عشق ديدم تورا برگ عبور عشق ديدم تو را ديدم که پاي عشق ماندي و حرف عشق بر کرسي نشاندي تو باب تازه اي بر درد دادي تو مردي را نشان مرد دادي تو تفسير تمام آيه هايي امام سومين کربلائي تو ديدي ياس ها وقت تعبد تو ديدي غنچه را وقت تشهد تو ديدي آب را آتش گرفته و الماس خدا را خش گرفته تو ديدي اشک را بر چشم دشنه تو ديدي آب را بار کام تشنه تو ديدي شهد گل را در چگيدن تو ديدي تيغ را وقت مکيدن تو قر آن به نيزه رفته ديدي تو بار داغ هفده سر کشيدي تو ديدي باغ را در عشق بازي به دور زهد مشغول نمازي يکي افتاده اينجا سر ندارد به غير از زخم در پيکر ندارد * حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 اي پيام آور خون شهدا يا زينب وي تو چون شير خدا،شير خدا يا زينب اي رسول و علي و فاطمه را پاره تن اي همه جان جهانت به فدا يا زينب اگر از اشك شود ملك جهان دريائي نشود حق تو يك قطره ادا يا زينب كوفه و شام و مدينه ، نه تمام عالم با پيام تو شده كرببلا يا زينب اي نماز شب تو برده دل از چار امام اي همه فاطمه هنگام دعا يا زينب گر نَبُد خطبه تو خاطره كرببلا محو ميشد همه از خاطره ها يا زينب چه بيارم چه بگويم چه بخوانم به ثنات كه خدا زينت اب خوانده تو را يازينب تو حسين بن علي بودي او زينب بود همه لحظه همه حالت همه جا يا زينب سر آن سرّ خدا گشت جدا از تن ،ليك نگهش از تو نگرديد جدا يازينب سعي تو با سر خونين برادر رفتن مروه گودال و صفا طشت طلا يازينب از تو زيبنده بود ذكر تقبّل منّا بر سر نعش امام شهدا يا زينب يوسف فاطمه از گوشه مقتل تا شام بر سر ني به تو ميكرد دعا يا زينب هر كجا خصم عزيزان تو را مي آزرد بود چشمش بتو آن چشم خدا يازينب جز حسين بن علي كو تو و تو او بودي هيچ كس چون تو نديده است جفا يا زينب زقفا چشم تو در مقتل و پيش چشمت شد جدا راس حسينت ز قفا يا زينب جز تو كي خوانده نماز شب خود بنشسته دل شب گوشه ويرانه سرا يازينب گل روي تو كجا دامن ويرانه كجا دختر وحي كجا شام كجا يا زينب پيش چشم تو به لبهاي عزيز زهرا به خدا چوب زدن نيست روا يا زينب ماه روي تو چو از جور فلك نيلي شد روي خورشيد نشد تيره چرا يا زينب خصم بر اشك تو خنديد ولي بر سر ني گريه كردند برايت شهدا يا زينب حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 این اسارته داداش یا قتلگاه نیمی از قافله جون داده تو راه ای پناه عالمین نگاهی کن بی پناهیم بی پناهیم بی پناه بعد از اون رنجی که تو راه کشیدیم بعد از اون همه جسارت که دیدیم حالا باید همه آماده بشیم دم دروازه ساعات رسیدیم دستامون بسته شده کنار هم یه طرف طناب به بازوی منه یه طرف به گردنه زین العباد سر سلسله به دست دشمنه پریشون وارد شهر شام شدیم از رو نیزه احوال ما رو ببین تازیونه می زنن که راه بریم راه بریم بچه ها میخورن زمین دستی که برای ما حجاب میشد حالا بسته است تو بگو چی کار کنیم میون نامحرما گیر افتادیم کاش می شد از این قفس فرار کنیم باورم نمیشه نامسلمونا مارو خارجی داداش صدا کنن اگه میتونی یه کم قرآن بخون تا مارو کمتر اینا نگا کنن اینا سنگم میزنن ولی داداش میسوزه دلم برای بچه هات تا میشد پناهشون شدم ولی حالا هی با گریه میزنن صدات خیلی سخته گذر از این مرحله کاش فقط سنگ میزدن به قافله بارون آتیش و ما چی کار کنیم دستامون بسته شده با سلسله بعد از اون کوچه های آتیش و سنگ که تن ما پره از کبودیه سخت ترین مسیر ما تو این دیار رد شدن از کوچه یهودیه حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کوفه دیدی زینب آمد زیر و رویت کرد و رفت با کلامی آتشین بی آبرویت کرد و رفت دیدی آخر اول دروازه ات با خطبه ای تا قیامت لال از هر گفتگویت کرد و رفت گرچه بستی دست و راه چاره از هر سو به او آمد و بیچاره از هر سمت و سویت کرد و رفت او فقط با موجی از طوفان اقیانوس خود در هَمَت کوبید و در حیرت فرویت کرد و رفت کوه را میخواستی با سنگباران بشکنی او شکستت داد و رسوا کو بکویت کرد و رفت هم تو را توبیخ کرد و هم همه تاریخ را باخبر از خُلقِ خَلقِ کینه جویت کرد و رفت حیدر توکلی حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 ذکر لبهام یکسره زینب هست علیا مخدّره زینب از امامش محافظت میکرد میمنه تا به میسره زینب می کشم از مصیبتش فریاد چقدَر بین راه می افتاد پای این روضه باید اصلا مرد: دخَلَتْ زینبُ علی بْنِ زیاد دوری از یار سهم زینب شد مایه ی اقتدار مذهب شد موی او شد سپید از بس که پدرش در مقابلش سَب شد گوییا اینکه برده اند از یاد که علی کرده کوفه را آباد کوفه با دخترش چه ها کرده خوب مزد امامتش را داد قد زینب زطعنه ها تا شد بعد سقا اسیر غم ها شد آنقدَر در جهان بلا دیده لقبش کعبةُ الرّزایا شد زینب و چشم بی حیا ای وای زینب و شاه سرجدا ای وای او سوارِ کجاوه ی عریان دلبرش روی نیزه ها ای وای شاعر : محمد علی قاسمی حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کاروانی آمد از دشت بلا داغدار لاله های کربلا سوگوار دشتی از نیلوفران ماه و خورشید و تمام اختران آمدند از بارگاهی بس غریب روی لب های همه امن یجیب کوفه ی درد و بلا را دیده اند شهر خالی از حیا را دیده اند داغ های پی ز پی را دیده اند رأس های روی نی را دیده اند قافله را صد هزاران غم رسید تا به شام محنت و ماتم رسید شاید آرامش بیابد از غمی رخصتی تا که بیاساید دمی شهر را آذین ببستند ای خدا جملگی سرمست مستند ای خدا گرم شور و پایکوبی مردمان با چه استقباب خوبی کاروان آمد از بعد سه روز و مات شد وارد از دروازه ی ساعات شد بر قدم هایش ببین زیور زده جای گل بر روی نی ها سر زده دسته گل هایی ز بام انداختند حلقه هایی که ز آتش ساختند چون گذشتند از محله ی یهود سهمشان همراه آتش سنگ بود هدیه های مردمان پست شام سنگ هایی که رسید از روی بام سنگ گاهی بر سر سرها نشست گاه بر رخسار دخترها نشست یاس ها از ضرب سیلی نیلی اند زخم خورده از جفای سیلی اند دست ها بسته همه در سلسله می چکد خون ها ز پای قافله گر چه با زنجیر غم پیوسته اند لیک از بار ستم نشکسته اند وارد کاخ ستمگر تا شدند بی قرار زاده ی زهرا شدند جمله ی اهل حرم در شور و شین زائر تشت زر و رأس حسین چه صبورانه دم از دلبر زدند آتشی بر دشمن کافر زدند زینب و زین العباد از عمق جان خطبه ها خواندند بهر شامیان ناله ها و اشکشان بالا گرفت همچو طوفانی که در دریا گرفت خطبه های حیدری از یک طرف صوتِ قرآنِ سَری از یک طرف خصم ظالم را دگر رسوا نمود دشمن آسوده از این غوغا نبود بس که شد ذکر لب عطشان آب عاقبت کاخ ستمگر شد خراب محمد مبشری حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کاروانی آمد از دشت بلا داغدار لاله های کربلا سوگوار دشتی از نیلوفران ماه و خورشید و تمام اختران آمدند از بارگاهی بس غریب روی لب های همه امن یجیب کوفه ی درد و بلا را دیده اند شهر خالی از حیا را دیده اند داغ های پی ز پی را دیده اند رأس های روی نی را دیده اند قافله را صد هزاران غم رسید تا به شام محنت و ماتم رسید شاید آرامش بیابد از غمی رخصتی تا که بیاساید دمی شهر را آذین ببستند ای خدا جملگی سرمست مستند ای خدا گرم شور و پایکوبی مردمان با چه استقباب خوبی کاروان آمد از بعد سه روز و مات شد وارد از دروازه ی ساعات شد بر قدم هایش ببین زیور زده جای گل بر روی نی ها سر زده دسته گل هایی ز بام انداختند حلقه هایی که ز آتش ساختند چون گذشتند از محله ی یهود سهمشان همراه آتش سنگ بود هدیه های مردمان پست شام سنگ هایی که رسید از روی بام سنگ گاهی بر سر سرها نشست گاه بر رخسار دخترها نشست یاس ها از ضرب سیلی نیلی اند زخم خورده از جفای سیلی اند دست ها بسته همه در سلسله می چکد خون ها ز پای قافله گر چه با زنجیر غم پیوسته اند لیک از بار ستم نشکسته اند وارد کاخ ستمگر تا شدند بی قرار زاده ی زهرا شدند جمله ی اهل حرم در شور و شین زائر تشت زر و رأس حسین چه صبورانه دم از دلبر زدند آتشی بر دشمن کافر زدند زینب و زین العباد از عمق جان خطبه ها خواندند بهر شامیان ناله ها و اشکشان بالا گرفت همچو طوفانی که در دریا گرفت خطبه های حیدری از یک طرف صوتِ قرآنِ سَری از یک طرف خصم ظالم را دگر رسوا نمود دشمن آسوده از این غوغا نبود بس که شد ذکر لب عطشان آب عاقبت کاخ ستمگر شد خراب محمد مبشری حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 یا قاهرَ العَدُوُّ وَ یا والیَ الوَلی یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی پایانِ باشکوه،به کابوس بد بده زینب رسیده کوفه..،پدر جان مدد بده در کوفه سهم دختر تو آهِ سرد شد پنجاه سال پرده‌نشین..،کوچه‌گَرد شد تا پای ما به معرکه‌ای نامراد رفت خلخال دخترانِ حسین‌ات به باد رفت این کوفیان به نسل تو،گمراه گفته اند خیلی به دخترت بد و بیراه گفته اند بی حرمتی به آل تو وقت ورود شد از بس که سنگ خورد حسین‌ات..،کبود شد این حرمله به کامِ همه،زهرِ ناب ریخت این حرمله کنار رباب تو آب ریخت از دست این مصیب جانکاه..،داد..،آه زینب کجا و مجلسِ اِبن زیاد...،آه در بزم او نمک به غمِ جاری‌ام زدند با چوب‌دست روی لب قاری ام زدند کوفه که زیر پاش نهاد احترام را... باید خدا بخیر کند شهر شام را بردیا محمدی حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 پیش چشمم تو را سر بریدند دست هایم ولی بی رمق بود بر زبانم در آن لحظه جاری «قل اعوذ برب الفلق» بود گفتی: آیا کسی یار من نیست؟ قفل بر دست و دندان من بود لحظه ای تب امانم نمی داد بی تو آن خیمه زندان من بود کاش می شد که من هم بیایم در سپاهت علمدار باشم کاش تقدیرم از من نمی خواست تا که در خیمه بیمار باشم ماندم و در غروبی نفسگیر روی آن نیزه دیدم سرت را ماندم و از زمین جمع کردم پاره های تن اکبرت را ماندم و تا ابد داد از کف طاقت و تاب بعد از ابالفضل ماندم و ماند کابوس یک عمر خوردن آب بعد از ابوالفضل ماندم و بغض سنگین زینب تا ابد حلقه زد بر گلویم ماندم و دیدم افتاده در خاک قاسم آن یادگار عمویم گفتم ای کاش کابوس باشد گفتم این صحنه شاید خیالی است یادم از طفل شش ماهه آمد یادم آمد که گهواره خالی است پیش چشمم تو را سر بریدند دست هایم ولی بی رمق بود بر زبانم در آن لحظه جاری «قل اعوذ برب الفلق» بود افشین علاء حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ بار عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا به کوچه های یهودی خبر رسانده کسی رسیده مرحله ی انتقام واویلا به هر اشاره ی سنگی سری زمین می خورد سری به نیزه ندارد دوام واویلا مقابل دل زینب چگونه می شکنند به سنگ کینه جبین امام واویل حسن کردی حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 در همه عمر نرفتم سفری بدتر از این سفری بدتر ازاین پشت دری بدتر ازاین چشم مردان و زنان در پی من میگردد کمکم کن که ندیدم نظری بدتر ازاین چادری خواستم از پیرزنی قرض نداد دیده ای تا به کنون دردسری بدتر ازاین؟! با عزاداریم اوباش محل میرقصند نشکسته ست دل خون جگری بدتر ازاین مردها را کسی از دور زنان دور نکرد غیرت الله ندارم خبری بدتر ازاین سر این‌کوچه که رفتیم مرا سخت زدند تازه باید بروم من گذری بدتر ازاین نیزه دار سر تو حرف بدی گفت به من لشکر کوفه ندارد نفری بدتر ازاین خبرت هست شبم گوشه زندان سر شد؟! چرخ هیهات ببیند سحری بدتر ازاین پوریا هاشمی حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 شام بی تو کوچه هایش را مزیّن کرده بود در گذر ها مشـعل بسیار ، روشن کرده بود مـاه ِتـابان ِ سـر تو ، بـر فـراز ِ نـیزه هـا راه پیش روی ما را خوب روشن کرده بود ای برادر عـطر زلـفت ، کوچه های شهر را باغ لاله ، باغ سوسن ، باغ زنبق ، کرده بود خواست قلبم را بسوزاند خودت دیدی چطور؟ جامه ات را نانجیبی پست بر تن کرده بود از فـراز نیـزه ها ، دیـدی چـگونه ، بی حیــا دست های بسته ام را طوق گردن کرده بود قلب ما می سوخت از داغ تو اما ، ساربان روضه خوانی را میان راه قدغن کرده بود مشعل ِ خشم ِ یهودی زاده های ِ "قِیْنُقاع" شعله شعله ، باغ ِ آتش سهم دامن کرده بود من خودم دیدم ، چگونه هرزه ای یک لا قبا در میان خورجینش خود و جوشن کرده بود جارچی با نعره هایش ، در میان کوچه ها کوفیان ِ شام را دعوت به دیدن کرده بود آه ، آه از کل کشیدن های روی پشت بام اهل بیتت را ، غریب ِ کوی و برزن کرده بود کاتب دارالاماره ، نرخ کلـفت ها ، دقیق بر اساس سن و سال ما معیّن کرده بود اینچنین زیـنب ، تـمام آیـه های صـبر را در کتابی سرخ ، با یادت مدوّن کرده بود مٰا بَعَدْ روحی حَبیبی ، یا اَخٰا یٰا نور ُعین مٰا رأیت ، الّاٰ جَمیلا ، مٰا رأیت ، الّاٰ حُسین حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 قطع کردی شاخه ی عمر مرا ابن زیاد تو چه می خواهی دگر از جان ما ابن زیاد ریختی خون تمام مردهامان را بس است رحم کن بر وارث خون خدا ابن زیاد من ندیدم غیر زیبایی در آن شهر بلا گرچه قدّم خم شده از داغ ها ابن زیاد از چه ناموس علی را تو نمودی همسفر با سنان و ابن سعد بی حیا ابن زیاد دست بسته برده ای ما را میان کوچه ها سایه بان ما شده رأس جدا ابن زیاد چوب دستی میزنی بر روی دندان حسین روبه روی دیدگان ما چرا ابن زیاد گر شده پیر و تمام گیسوان او سپید دیده جسم ارباً اربا بر عبا ابن زیاد بر روی لب های او آهسته تر ضربه بزن تازه گردد زخم شمشیر و عصا ابن زیاد بر کبودی رخ زیبای او کمتر بخند مثل مادر خورده سیلی بی هوا ابن زیاد عبدالمحسن *ابن زياد (كه درماندگى خود را احساس كرد) ادامه داد: «خداوند قلبم را با كشتن حسين و خاندانت تشفّى داد!». زينب كبرى(عليها السلام) فرمود: «لَعَمْري لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلي، وَ قَطَعْتَ فَرْعي، وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلي، فَإنْ كانَ هذا شِفاؤَكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ»؛ (به جانم سوگند، بزرگ مرا كشتى و شاخه عمرم را قطع كردى و ريشه مرا از جا درآوردى، اگر اين كار مايه تشفّى قلب توست، به خواسته ات رسيدى) حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ بار عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا به کوچه های یهودی خبر رسانده کسی رسیده مرحله ی انتقام واویلا به هر اشاره ی سنگی سری زمین می خورد سری به نیزه ندارد دوام واویلا مقابل دل زینب چگونه می شکنند به سنگ کینه جبین امام واویل حسن کردی حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 خدا کند زِ لبت یک سلام هم باشد و سایه‌ات به سرم مستدام هم باشد بریز گیسویِ خود را به شانه‌های نسیم که خوشتر است که ماهم تمام هم باشد کم است اینهمه دشنام‌های طولانی که کوچه کوچه نگاهِ حرام هم باشد گذشتن از گذرِ تنگِ کوچه‌ها سخت است و سخت تر که در آن ازدحام هم باشد فقط نه اینکه پُر از آشناست هر طرفم کنیزِ خانه‌ی‌مان رویِ بام هم باشد شبِ گذشته یتیمت به ضربِ زجر آمد بلورِ خورده تَرَک بی دوام هم باشد چه حال می‌شوی آن لحظه‌ای که تنهایی اگر که با تو سنان هم کلام هم باشد خدا کند سرِ طفلت نیاُفتد از نیزه خدا کند که سرش تا به شام هم باشد لباس کهنه‌ی خود را برایم آوردند میان کوفه کمی احترام هم باشد دلم خوش است که با نیزه‌ی تو می آیم اگرچه فاصله ام یک دو گام هم باشد حسن لطفی حضرت زینب (س) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 خدا کند زِ لبت یک سلام هم باشد و سایه‌ات به سرم مستدام هم باشد بریز گیسویِ خود را به شانه‌های نسیم که خوشتر است که ماهم تمام هم باشد کم است اینهمه دشنام‌های طولانی که کوچه کوچه نگاهِ حرام هم باشد گذشتن از گذرِ تنگِ کوچه‌ها سخت است و سخت تر که در آن ازدحام هم باشد فقط نه اینکه پُر از آشناست هر طرفم کنیزِ خانه‌ی‌مان رویِ بام هم باشد شبِ گذشته یتیمت به ضربِ زجر آمد بلورِ خورده تَرَک بی دوام هم باشد چه حال می‌شوی آن لحظه‌ای که تنهایی اگر که با تو سنان هم کلام هم باشد خدا کند سرِ طفلت نیاُفتد از نیزه خدا کند که سرش تا به شام هم باشد لباس کهنه‌ی خود را برایم آوردند میان کوفه کمی احترام هم باشد دلم خوش است که با نیزه‌ی تو می آیم اگرچه فاصله ام یک دو گام هم باشد حسن لطفی حضرت زینب (س)