eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
یه جای سالم تو تنت نمونده به قدر یک نگینه انگشتری قافله سالار روی نیزه ها بگو منو داداش کجا میبری غنچه ما رو با سه شعبه چیدن به روی نیزه ها شکوفه بردن باب الحوائجای این عالمو با دست بست سوی کوفه بردن @hosenih تن تو روی خاک گرم صحرا منو با یک قلب کباب می‌برن من سند آیه تطهیر مو من و سوی بزم شراب میبرن پرده نشین خیمه ی عفاف و میون محملی بی پرده بردن روم نمیشه بگم که کاروانو انگاری که به حرمله سپردن نجف کجاست می خوام شکایت کنم به روی چادرم که پا میذارن حرمت ما رو توی کوفه کشتن که نون و خرما صدقه میارن @hosenih علی رو باز تو کوفه زنده کردم نهج البلاغه است روی لبهای من تو رو قسم میدم به مادرم که از روی نی با دخترت حرف بزن سرت اگرچه غرق خاک و خونه رو نیزه ها آیه نور شدی تو شکسته شیشه غرور زینب چرا که مهمون تنور شدی تو شاعر: حجت الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دست منو زنجیر ،فکرش را نمی کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم @hosenih من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو... ...اینقدر باشم سیر ! ، فکرش را نمی کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر،...فکرش را نمی کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم شمشیر بالارفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر،فکرش را نمی کردم در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم خیلی شدم تحقیر،فکرش را نمی کردم @hosenih خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام با اینکه شد تعبیر،فکرش را نمی کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر،فکرش را نمی کردم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرچند فاتح همه ی جنگ ها شدم خیلی میان کوفه اسیر بلا شدم ابروی من شکست سر کوچه ای شلوغ زخمی سنگ بازی این بچه ها شدم @hosenih همسایه ی قدیمیمان داد زد سرم آزرده از نگاه بد آشنا شدم خیلی سرت مقابل من خورد بر زمین افتاد زیر پا و من از غصه تا شدم پایین نیزه ی تو به من پشت پا زدند دست خودم نبود که از تو جدا شدم @hosenih ام‌ حبیبه آمد و‌ نشاخت زینبم! من تا نبینمش دو قدم جابجا شدم لب باز کردم‌ و همه کوفه لال شد من‌ ناخدای کشتی کرببلا شدم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سوخته گرچه پرش از شرر غارت ها پا نهاده است روی تاج ابر قدرت ها اُسکُتوا گفت‌ و عوالم همگی لال شدند ریخت از هیبت او هیمنه ی هیبت ها سالها پيش در اين شهر بزرگى مى كرد آه دیگر خبری نيست از آن عزت ها @hosenih بين اين شهر بنا بود كه مهمان باشد اُف بر اين رسم پذيرايى و اين دعوت ها شاهبانوى جهان باشى اگر هم ، وقتى دست بسته برسى ، مى شكند حُرمت ها دختر پرده نشین علی و فاطمه را نگهش داشته کوفه سرِپا ساعت ها لااقل کاش ابالفضل برایش میماند با حضورش چه کسی داشت از این جرأت ها خارجى زاده كه گفتند دلش سوخت ولى قارى اش آمد و برداشته شد تُهمت ها داشت‌ مانند علی خطبه ی غرّا میخواند سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت ها دست بر شانه ی طفلان حرم میگيرد آنكه خم بود به پايش همه ی قامت ها میدوَد تا كه كسى نانِ تصدّق نخورد آرى افتاده به دوشش همه ی زحمت ها شد قبول اُمّ حبيبه! همه نذرى هايش خانمش آمده در كوفه پس از مدت ها @hosenih اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت تا سرِ نیزه نشین، کرد عیان نسبت ها روز از شدت گرما و شب از سرمایش پوست انداخته بودند همه صورت ها سَر كه افتاد زمين زود برَش داشت رباب چون‌ دگر گير نمى آمد از اين فرصت ها شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پاگیر ماتمیم..،عقب هم نمی کشیم عمری گذشت و دست از این غم نمی کشیم از بس شبانه دور و بر شمع می پریم باران اشک هم برسد..،نم نمی کشیم @hosenih ای کشتی نجات! تویی مایه ی حیات ما بی جهت تو را به رُخ یَم نمی کشیم شرط گرفتنِ پرِ شال‌اَت..،طهارت است ما بی وضو که دست به پرچم نمی کشیم سرمایه ای به جز تو اگر سهم ما شود پس می‌دهیم..،حسرت دِرهَم نمی کشیم داغ تو روحِ خامِ گدا را قوام داد هرگز بدون هُرم غمت دَم نمی کشیم عشق تو را همین که چشیدیم..،کافی است نقشه برای سفره ی حاتم نمی کشیم امروز زنده ایم اگر..، کار فاطمه است بی لطف او..، به ماه محرم نمی کشیم ما را کسی نخواست..،فدای سرت نخواست تا با تواییم..،منت همدم نمی کشیم تا آب‌های کُلمَن اطراف صحن هست خود را به سمت چشمه ی زمزم نمی کشیم اندوه دوری‌ از تو بلا شد به جانمان ما از فراق کربُبلا کم نمی کشیم @hosenih ▪️ ▪️ از بعد آن که شمر به زلف تو چنگ زد شانه به هیچ گیسویی،محکم نمی کشیم اوج تحمل دل ما..،نعل تازه است... دیگر به ساربان و به خاتم نمی کشیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پاگیر ماتمیم..،عقب هم نمی کشیم عمری گذشت و دست از این غم نمی کشیم از بس شبانه دور و بر شمع می پریم باران اشک هم برسد..،نم نمی کشیم ای کشتی نجات! تویی مایه ی حیات ما بی جهت تو را به رُخ یَم نمی کشیم شرط گرفتنِ پرِ شال‌اَت..،طهارت است ما بی وضو که دست به پرچم نمی کشیم سرمایه ای به جز تو اگر سهم ما شود پس می‌دهیم..،حسرت دِرهَم نمی کشیم داغ تو روحِ خامِ گدا را قوام داد هرگز بدون هُرم غمت دَم نمی کشیم عشق تو را همین که چشیدیم..،کافی است نقشه برای سفره ی حاتم نمی کشیم امروز زنده ایم اگر..، کار فاطمه است بی لطف او..، به ماه محرم نمی کشیم ما لطف کرده ایم..، تو را رو نمی کنیم آتش به جان عالم و آدم نمی کشیم ما را کسی نخواست..،فدای سرت نخواست تا با تواییم..،منت همدم نمی کشیم تا آب‌های کُلمَن اطراف صحن هست خود را به سمت چشمه ی زمزم نمی کشیم اندوه دوری‌ از تو بلا شد به جانمان ما از فراق کربُبلا کم نمی کشیم از بعد آن که شمر به زلف تو چنگ زد شانه به هیچ گیسویی،محکم نمی کشیم اوج تحمل دل ما..،نعل تازه است... دیگر به ساربان و به خاتم نمی کشیم 🔸شاعر: ____ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
سوخته گرچه پرش از شرر غارت ها پا نهاده است روی تاج ابر قدرت ها اُسکُتوا گفت‌ و عوالم همگی لال شدند ریخت از هیبت او هیمنه ی هیبت ها سالها پيش در اين شهر بزرگى مى كرد آه دیگر خبری نيست از آن عزت ها بين اين شهر بنا بود كه مهمان باشد اُف بر اين رسم پذيرايى و اين دعوت ها شاهبانوى جهان باشى اگر هم ، وقتى دست بسته برسى ، مى شكند حُرمت ها دختر پرده نشین علی و فاطمه را نگهش داشته کوفه سرِپا ساعت ها لااقل کاش ابالفضل برایش میماند با حضورش چه کسی داشت از این جرأت ها خارجى زاده كه گفتند دلش سوخت ولى قارى اش آمد و برداشته شد تُهمت ها داشت‌ مانند علی خطبه ی غرّا میخواند سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت ها دست بر شانه ی طفلان حرم میگيرد آنكه خم بود به پايش همه ی قامت ها میدوَد تا كه كسى نانِ تصدّق نخورد آرى افتاده به دوشش همه ی زحمت ها شد قبول اُمّ حبيبه! همه نذرى هايش خانمش آمده در كوفه پس از مدت ها اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت تا سرِ نیزه نشین، کرد عیان نسبت ها روز از شدت گرما و شب از سرمایش پوست انداخته بودند همه صورت ها سَر كه افتاد زمين زود برَش داشت رباب چون‌ دگر گير نمى آمد از اين فرصت ها 🔸شاعر: ____ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
دست منو زنجیر ،فکرش را نمی کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو... ...اینقدر باشم سیر ! ، فکرش را نمی کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر،...فکرش را نمی کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم شمشیر بالارفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر،فکرش را نمی کردم در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم خیلی شدم تحقیر،فکرش را نمی کردم خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام با اینکه شد تعبیر،فکرش را نمی کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر،فکرش را نمی کردم 🔸شاعر: ____ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
هرچند فاتح همه ی جنگ ها شدم خیلی میان کوفه اسیر بلا شدم ابروی من شکست سر کوچه ای شلوغ زخمی سنگ بازی این بچه ها شدم همسایه ی قدیمیمان داد زد سرم آزرده از نگاه بد آشنا شدم خیلی سرت مقابل من خورد بر زمین افتاد زیر پا و من از غصه تا شدم پایین نیزه ی تو به من پشت پا زدند دست خودم نبود که از تو جدا شدم ام‌ حبیبه آمد و‌ نشاخت زینبم! من تا نبینمش دو قدم جابجا شدم لب باز کردم‌ و همه کوفه لال شد من‌ ناخدای کشتی کرببلا شدم 🔸شاعر: ____ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
یه جای سالم تو تنت نمونده به قدر یک نگینه انگشتری قافله سالار روی نیزه ها بگو منو داداش کجا میبری غنچه ما رو با سه شعبه چیدن به روی نیزه ها شکوفه بردن باب الحوائجای این عالمو با دست بست سوی کوفه بردن تن تو روی خاک گرم صحرا منو با یک قلب کباب می‌برن من سند آیه تطهیر مو من و سوی بزم شراب میبرن پرده نشین خیمه ی عفاف و میون محملی بی پرده بردن روم نمیشه بگم که کاروانو انگاری که به حرمله سپردن نجف کجاست می خوام شکایت کنم به روی چادرم که پا میذارن حرمت ما رو توی کوفه کشتن که نون و خرما صدقه میارن علی رو باز تو کوفه زنده کردم نهج البلاغه است روی لبهای من تو رو قسم میدم به مادرم که از روی نی با دخترت حرف بزن سرت اگرچه غرق خاک و خونه رو نیزه ها آیه نور شدی تو شکسته شیشه غرور زینب چرا که مهمون تنور شدی تو 🔸شاعر: ____ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
شُهرتِ ماست، مُحِبّانِ اباعبدالله ریزه خواریم، سَرِ خوانِ اباعبدالله نظرِ فاطمه از روزِ اَزَل بر ما بود نامِ ما بوده به دیوانِ اباعبدالله اَشکِ ما از کَرمِ زینبِ او تأمین است تا که هَستیم پریشانِ اباعبدالله "یاعَلی" گفتم و دیدم که علی گفت؛ "حُسین" پدرش رفته به قُربانِ اباعبدالله قَلمِ عَفو کِشیدند به پَرونده ی ما تا نِشَستیم به اِیوانِ اباعبدالله دینِ ما را نَبی آوَرد و حُسین اِبقاء کرد زیر دِینیم و مسلمانِ اباعبدالله مَرگ حَقّ است، ولی در دلِ میدان خوب است کاش باشَم زِ شهیدانِ اباعبدالله مادرم لُقمه ی نانی که سَرِ سُفره گذاشت همه خوردیم به اِحسانِ اباعبدالله جُرعه آبِ خُنَکی خوردم و گُفتَم با اَشک به فَدای لَبِ عَطشانِ اباعبدالله رَفته بودم سَرِ بازار لِباسی بِخَرَم یادَم آمَد تَنِ عُریانِ اباعبدالله عِلَّتِ سوختنِ چوب دَر آتش این است؛ چوبها خورده به دَندانِ اباعبدالله آه از شامِ غریبان، که به صَحرا اُفتاد شُعله بَر دامَنِ طِفلانِ اباعبدالله 🔸شاعر: ___ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
bavaram-nemishe-ke.mp3
3.03M
• . باورم‌نمیشه‌که‌‌حرم‌رو‌دیدم:)🖤' . امیرحسینی🎤 . تا تکثیر عشق 💚 👈 @azizamhosen @yaraliagham
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دختر علی گل فاطمه خواهر حسین با دعای تو می مونیم همه نوکر حسین زهرای دیگری بانوی محشری آیه کوثری بر حسین یاوری یا زینب یا زینب ** اگه نوکرات سینه می زنن به تو مدیونن به یاد غمت،غم اعظمت،همه می خونن گریه بر حسین و اکبر و اصغرش تو نوحه خواندی بر بدن بی سرش یا زینب یا زینب ** ما که مستحقّ عنایت و کرم تو ایم آماده برای دفاعِ از حرم تو ایم از شب هجران سر می زند سپیده عمر وهّابیت به پایان رسیده یا زینب یا زینب **** شاعر: امیر عباسی حضرت زینب (س) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 سلام من به تو ای کریم ال علی در اسمان کرم؛ تویی که بی بدلی توصاحب کرمی؛ تو شاه محترمی تو جانشین علی؛ تو فاتح جملی منم گدای حسن منم فدای حسن دلم به سینه طپد فقط برای حسن یه روزی میسازیم صحن و سرای حسن حسن عمریه دل دادم غلام خونه زادم نوکرت هستم من ولی با تو ازادم مرحم دردامی تو دینم و دنیامی ذکر روی لبهام تو نور این چشمامی یا حسن یا مولا بند دوم در پیش درگه تو؛ من از غلامانم وقتی تورو دارم؛ کامل ایمانم مادر من گفته؛ نوکر درباری غلام و نوکرتم؛ ابن الحسن جانم باشوا دولانیم دردیمه درمانیم حسین سنی سسلر ای روح و ریحانیم جانیم سنه قوربان ای جان جانانیم قاسم یار شیرین سخن قاسم ازرق شکن نوه ی زیبای حیدر مرحب فکن طره ی گیسویت قدرت ان بازویت داده است بر بادام هلال ان ابرویت قاسم ابن الحسن یا مولا امام حسن (ع) شور 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 عسل دارم عسل دارم یه عشق بی مثل دارم تموم زندگیمو از پهلون جمل دارم ماه یعنی حسن کریم آل الله شاه تمومه عالمه این شاه یار دلخواه حسن سردار و سالارم حسن محبوب و دلدارم براش جون میدم میدونه که دوسش دارم بند دوم ازعمق دل حسن میگم توهرمشکل حسن میگم برا ذکر شب قدرم الهی بالحسن میگم دور چشم بد از یوسف زهرا دور چشمای دشمنای آقا کور آمده نور اومد دنیا پر برکت شه نصیب عالم رحمت شه اومد واسه ما رعیتها ولی نعمت شه بند سوم کرم داره کرم داره جگر داره جنم داره مزارش خاکی اما تو قلبامون حرم داره با لطف ودعای مادرش زهرا مدیونشیم تا آخر دنیا جانم آقا برای آقا سربازیم به پاش جون و دل میبازیم میاد اون روزی که واسش حرم میسازیم عالیه رجبی امام حسن (ع) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 امام متقین منم سیدساجدین منم از کودکی تابه حالا ازغصه هاحزین منم اگرچه که کاری شده بربدنم زهرجفا ولی میشم راحت دیگه ازغصه های کربلا لحظه های اخرمه خیلی میسوزه جگرم میادبازم درنظرم لبهای خشک پدرم واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا -- یادم اومدلحظه ای که شمرلعین وبی حیا نشسته بود روسینه ی زخمی و پر تیر بابا حرومیا باسنگ و چوب ریخته بودن توقتلگاه هرکی بایک سلاح اومد زدبه بابای بی گناه بابام به زیر نیزه ها نمیدونم که چی کشید که یکدفه شمر لعین سرش رو از قفا برید واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا -- اگرچه یاد کربلا همیشه جانسوزه برام ولی دایم میگم خدا امون امون از شهر شام وقتی که روی نیزه ها هجده سر بریده بود جون تموم بچه ها دیگه به لب رسیده بود خدایی به رقیه مون تواین سفر چه بدگذشت طفلکی روسر بابام توی خرابه درگذشت واویلتا واویلتا واویلتا - شاعرسبک سازڪربلایے مجیدمرادزاده امام سجاد (ع) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 باز دل قريب من سوي مدينه پرزده به خانه اي که سوخته به اشک ديده در زده به کوچه ها جستجوي لاله وياسمن کند به پشت ديوار بقيع حسن حسن حسن کند مثل کبوترا همونجا آب ودونه مي گيره دورو بر قبرحسن يه آشيونه ميگيره آقا تويي کريم تويي چي ميشه رحمتم کني ميگي آقا پول ندارم چي ميشه دعوتم کني يکي بياد تواين کوچه مادرم وکمک کنه زينب ما خورده زمين خواهرم وکمک کنه ** ديگه داريم ميرسيم اينقده روخاکا نشين بزار تا گوشواره تو بردارم از روي زمين امام حسن (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 گشتم غمین،ویران نشین دلم از غم شده حزین از ناقه افتادم زمین بیابابای مه جبین بخوان سوره ای ز قرآن،برای من وعمه جان چرا ساکتی بابایی،مگه من دارم خیزران دله من طاقت نداره،که بگن بابا نداره بیامن روباخودببر،دخترت دل بی قراره بی بی رقیه،مظلومه بنت الحسین ------------------- بزمه یزید،قدم خمید قلبم رو هزار می طپید وقتی صداش بهم رسید موهای سرم شدسفید بعده یه عمرعزیزی،من باید برم کنیزی علمدار چشاتو بستی،عموجون بگو یه چیزی منو میزدن نامردای خناس،گذاشتن زیره پا غرورواحساس وقتی با لگد پهلومو شکستن،با ناله داد زدم کجایی عباس بی بی رقیه،مظلومه بنت الحسین ------------------- ضربه سیلی،رویم نیلی عمه کشید جورم خیلی من مجنون وتوهم لیلی بازاره شام ویلی ویلی چادرم رفته حراجی،ماروصدازدن خارجی حاجتم فقط مردنه،توکه باب الحوائجی خسته ام از همه درد،روی دخترت شده زرد مرگ تدریجی همینه،اعضای پیکرم بابا شده سرد بی بی رقیه،مظلومه بنت الحسین حضرت رقیه (س) زمینه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 دخترش بر سینه و بر سر زنان آمده از شام غم پرپر زنان سیل اشکش بسته راه دیده را ریزد از دل گوهر غلتیده را در کنار تربت پاک پدر می زند بر هستی عالم شرر گوید ای بابا رسیدم از سفر خسته جان بشکسته دل خونین جگر آمدم آری ولیکن نیمه جان روی خاک افتاده چون برگ خزان این که می سوزم ز ماتم این چنین روی دل دارم تب یک اربعین اربعینی غرق در دریای خون آمدم ، انا الَیه راجعون آمدم اما ز پا افتاده ام با دلی لبریز خون ، دلداده ام خوب می دانی چرا اینجا پدر این چنین افتاده ام از پا پدر این که می سوزد در آتش جان من گَرد غم دارد چنین دامان من رأس تو بر نیزه دیده دخترت آید از این خاک بوی پیکرت عطری و زین خاک ها می بویمت ای پدر می جویم و می گویمت در میان کاروان غم داشتم چون رقیه خواهری هم داشتم گوشه ی ویرانه در شام بلا بزم اشک و آه و ماتم داشتم از فراق روی تو مانند شمع آتشی در دل مسلم داشتم هرچه خواهی از غم و خون جگر در بساط خود فراهم داشتم بار سنگین اسارت روی دوش یعنی از غم قامت خم داشتم من به یاد حنجر خشکیده ات چشم هایی مثل زمزم داشتم در میان طشت زر دیدم تو را گوهر اشکی چو شبنم داشتم تا بگویم فتح با ما بود و بس روی دوش خویش پرچم داشتم پرچمی از فتح شام و فتح عشق بعد ازین ماییم و عزت در دمشق ای پدر دل خسته آمد دخترت بال و پر بشکسته آمد دخترت بود ما را داغ ها نقش جبین خارجی خواندند ما را اهل کین خون جگر از رهگذاران می شدیم گاه گاهی سنگ باران می شدیم ما و ظلم اهل کین در این میان وای از شام و جفای شامیان شامیان بودند و ما با سوز جان پیش روی ما همه شادی کُنان پایکوبان آمدند و صف زدند جان ما بر لب ولیکن دف زدند شامیان این رهروان تیره گی داشتند از کین جفا با خیره گی گَرد ظلمت بر فلک پاشیده اند روی زخم ما نمک پاشیده اند آتش و رنج و بلاها یک طرف ما و بازار تماشا یک طرف روی ناقه ما امامی داشتیم با نگاهش التیامی داشتیم ** محمود تاری «یاسر» اربعین حسینی (ع) روضه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بیا مادر شام هفت حسین بر عیادت من گوشهٔ زندان ببین مادر دست بستهٔ من قلب خستهٔ من دیدهٔ گریان اگر مادر دشت سینهٔ من پاره پاره شده چون گل لاله غم یارم برده از کف من تاب وطاقت من می زنم ناله ببین مادر قلب سوزانم پریشانم من پریشانم مادرای مادر(۴) ببین مادرخونجگر شده ام هم سفر شده ام با سر ماهم غم یارم می کشد آخر می‌رود به سما شعلهٔ آهم تو میدانی سوز داغ حسین با وجود زینب چها کرده ز سر سامان مرا برده دربدراندر کوچه ها کرده فلک از سر برده سامانم پریشانم من پریشانم مادر ای مادر (۴) من از اول با محن با درد و بلاو غم آشنا بودم دل آزار از سوز میخ در و غصهٔ تلخ کوچه ها بودم اگر سنگم می زند کوفی جرم ما ذکر یا علی بوده خودم میدانم که پاداش بستگی‌ما باعلی بوده خودم یار این غریبانم پریشانم من پریشانم (۲) مادرای مادر (۴) مصطفی نظری طهرانی حضرت زینب (س) نوحه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 کربلا ازطلا،مدینه خاکیه کرببلا شلوغ،بقیع،سکوت حاکیه کبوترای کربلاخوشحال کبوترای مدینه بدحال مثل آقا توخاک غم پامال غریب امام مجتبی(ع) آقام این دم آخرم،من پاره جگرم دارم میسوزم و،همش،به فکرمادرم زهر جفا نبود برام قاتل جون ازتنم رفته بیرون کامل وقتی که زدبه صورتش قاتل غریب امام مجتبی(ع)آقام داداش حسین(ع)بیا،بیابالاسرم گریه نکن برام،جونم،عزیزبرادرم میگی بالا سرم مدام حسن(ع) دارم میبینم اون روزی رومن به خاک کربلايی بی کفن غریب کربلا آقام حسین(ع) دارم میرم حسین(ع)،توهم یه روزمیری زینب(ع)میمونه و،یه عمر،غم ودربه دری بیا باهم گریه کنیم براش برای این همه غم ودرداش براش بمیریم هردومون ای کاش غریب کربلا آقام حسین(ع) یه پیکرویه مشت،پستای بی مرام باهرچی که دارن،حسین،زدن جلوچشام چه همهمه شده توی گودال داری میری کم کم داداش ازحال پیکر تو زیر پاها پامال هیچی ازت نمونده توگودال غریب کربلا حسین(ع)آقام امام حسن (ع) زمزمه 🔻🔻🔻🔻🔻 🌐 https://www.beharalashar.ir 🔺🔺🔺🔺🔺 💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 @beharalashar
enc_16284555242276477251801.mp3
3.57M
ا ﷽ ا تا بسیار زیبا💚👌 تکثیر عشق 💚 👈 @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ﷽ ا گریه چهار هزار ملک ... تکثیر عشق 💚 👈 @azizamhosen @yaraliagham