eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
امام هادی علیه‌السلام بر هم زننده بزم شراب هنگامى كه بدخواهان در نزد متوكل، از امام هادى‏ علیه السلام سعایت و بدگویى كرده و گفتند: در منزل او سلاح و نوشته‏ ها و أشیاى دیگرى است كه از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد، متوكل گروهى را به منزل آن حضرت فرستاد، آنان شبانه به خانه امام‏ علیه السلام هجوم بردند، ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند كه حضرت تنها در اطاقى در بسته نشسته و در حالى كه جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاكى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام را با همان حال دستگیر كرده و نزد متوكل بردند و به او گزارش دادند كه در خانه‏ اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم كه قرآن میخواند. متوكل چون امام را دید، از عظمت و هیبت امام بى‏ اختیار ایشان را احترام نموده و در كنار خود نشانید و با كمال گستاخى جام شرابى را كه در دست داشت‏ به امام علیه السلام تعارف نمود. امام سوگند یاد كرده و فرمود: «گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار!» متوكل حضرت را معاف نمود و گفت: شعرى بخوان! حضرت فرمود: «من شعر كم میخوانم‏». متوكل گفت: «باید بخوانى!» امام هادى علیه السلام آن گاه كه اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود كه تمام اهل مجلس متأثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جام هاى شراب را بر زمین كوبیدند. اشعار امام علیه السلام چنین بود: بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ‏ [گردنكشان] بر قله كوهساران شب را به روز آوردند در حالى كه مردان نیرومند از آنان پاسدارى میكردند، ولى قله‏ ها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند. وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ وَ اسْكِنُوا حُفَراً یَا بِئْسَمَا نَزَلُوا آنان پس از مدت‌ها عزت از جایگاه‏ هاى امن به زیر كشیده شدند و در گودال‏ ها جایشان دادند. چه منزل و آرامگاه ناپسندى! نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ أَیْنَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّیجَانُ وَ الْحُلَلُ‏ پس از آن كه به خاك سپرده شدند، فریادگرى فریاد برآورد: كجاست آن دست‏بندها، تاج ها و لباس هاى فاخر؟ أَیْنَ الْوُجُوهُ الَّتِی كَانَتْ مُنْعِمَةً مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَ الْكِلَلُ‏ كجاست آن چهره‏ هاى در ناز كه به احترامشان پرده‏ ها می آویختند؟ فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِینَ سَاءَلَهُمْ تِلْكَ الْوُجُوهُ عَلَیْهَا الدُّودُ تَقْتَتِلُ‏ گور به جاى آنان پاسخ داد: اكنون كرم ها بر سر خوردن آن چهره‏ ها با هم مى‏ستیزند! قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا وَ أَصْبَحُوا الْیَوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أُكِلُوا آنان مدت درازى در دنیا خوردند و آشامیدند ولى بعد از خوردن طولانى، خود خورده شدند! پس از خواندن این اشعار متوکل و هر که در مجلس بود گریستند تا آنجا که اشک محاسن متوکل را تر کرد. سپس چهار هزار دینار به امام هادی داد و ایشان را با احترام روانه منزل کرد. کراجکی در 📚کنز الفوائد نقل کرده که متوکل پس از شنیدن این اشعار جام شرابش را بر زمین کوفت و در آن روز عیش شان منقّض گردید. @deabel
متن عربی روایت: أَقُولُ قَالَ الْمَسْعُودِیُّ فِی مُرُوجِ الذَّهَبِ، سُعِیَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوَادِ علیه السلام أَنَّ فِی مَنْزِلِهِ كُتُباً وَ سِلَاحاً مِنْ شِیعَتِهِ مِنْ أَهْلِ قُمَّ وَ أَنَّهُ عَازِمٌ عَلَى الْوُثُوبِ بِالدَّوْلَةِ فَبَعَثَ إِلَیْهِ جَمَاعَةً مِنَ الْأَتْرَاكِ فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا فَلَمْ یَجِدُوا فِیهَا شَیْئاً وَ وَجَدُوهُ فِی بَیْتٍ مُغْلَقٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَةٌ مِنْ صُوفٍ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُو آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْكَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ وَ قَالُوا لَهُ لَمْ نَجِدْ فِی بَیْتِهِ شَیْئاً وَ وَجَدْنَاهُ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ وَ كَانَ الْمُتَوَكِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشُّرْبِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ الْكَأْسُ فِی یَدِ الْمُتَوَكِّلِ فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ نَاوَلَهُ الْكَأْسَ الَّتِی كَانَتْ فِی یَدِهِ فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ فَأَعْفِنِی فَأَعْفَاهُ فَقَالَ أَنْشِدْنِی شِعْراً فَقَالَ علیه السلام إِنِّی قَلِیلُ الرِّوَایَةِ لِلشِّعْرِ فَقَالَ لَا بُدَّ فَأَنْشَدَهُ علیه السلام وَ هُوَ جَالِسٌ عِنْدَهُ. قَالَ فَبَكَى الْمُتَوَكِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْیَتَهُ دُمُوعُ عَیْنَیْهِ وَ بَكَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِیٍّ علیه السلام أَرْبَعَةَ آلَافِ دِینَارٍ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُكَرَّماً. أَقُولُ رَوَى الْكَرَاجُكِیُّ فِی كَنْزِ الْفَوَائِدِ، وَ قَالَ فَضَرَبَ الْمُتَوَكِّلُ بِالْكَأْسِ‏ الْأَرْضَ وَ تَنَغَّصَ عَیْشُهُ فِی ذَلِكَ الْیَوْمِ. 😭😭😭 اما دلها بسوزد... راوى گوید: بعد از آن ، سر نازنین امام حسین علیه السّلام را با زنان و كودكان آن امام مبین، به مجلس یزید بى دین بردند به هیئتى كه همه ایشان را به یك ریسمان بسته بودند، در این بین یزید لعین چوب خیزران طلبید مكرر با آن چوب به دندان مبارک فرزند رسول الله صلى الله علیه و آله مى زد. متن عربی: قَالَ الرّاوى: ثُمَّ اءُدْخِلَ ثَقَلُ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ نِساؤُهُ وَ مَنْ تَخَلَّفَ مِنْ اءَهْلِهِ عَلى یَزیدَ، وَ هُمْ مُقَرَّنُونَ فى الْحِبالِ قالَ: ثُمَّ دَعا یَزیدُ بِقَضیبِ خَیْزُرانَ، فَجَعَلَ یَنْكُتْ بِهِ ثَنَایَا الْحُسَیْنِ علیه السلام. 📚مروج الذهب 📚کنز الفوائد 📚بحارالأنوار 📚لهوف @deabel
40 _ نوحه ی امام هادی علیه السلام مدینه می سوزد از ناله و آهم یارب شهر سامرا شد قتلگاهم بر غربتم گرید ماه و ستاره جگرم از ستم شد پاره پاره واویلا واویلا آه و واویلا ای غم تو آگاهی از قلب غمینم مانند جدم علی خانه نشینم یا زهرا فرزندت از نفس افتاد زندانی ی سامرا شده آزاد واویلا...... قرآن ناطق و آیه ی تطهیرم از داغ بزم شراب آخر می میرم همچو شمعی شدم قطره قطره آب ای خدا من کجا و بزم شراب واویلا ....... @deabel
38 _ شهادت امام هادی علیه السلام سامرا ، امشب مدینه می شود مهمان  تو آسمانها  اشک می بارند  بر  دامان  تو   شمع ، روشن می کند چشم ستاره تا سحر باگلاب  اشک ، می شوید تن  سوزان  تو   ای  حصار آفتاب ،  ای  آسمان در قفس یوسفت را می برند از گوشه ی زندان تو   گریه کن ،  خواندند در بزم خدا شعر شراب گریه کن ، آتش گرفته سینه ی قرآن تو   چاک زن پیراهن صبرت ، مگر روشن شود در غبار چشم ها ،  آیینه ی پنهان تو   دست و پایت سرد شد اما سراپای تو سوخت رو به سمت قبله کن ،  پرواز کرده جان تو   @deabel
378 _شهادت امام هادی علیه السلام دلم پر کشیده سوی سامرا رسد بر مشامم بوی سامرا بود آرزویم که شب تا سحر نهم سر به خاک کوی سامرا سلام علیک ، یا علی النقی بر آن کعبه و رکن و زمزم سلام بر آن گنبد و صحن و پرچم سلام ز اهل زمین و سما یک به یک به دو ماه و خورشید عالم سلام سلام علیک یا علی النقی به قرآن در کنج زندان سلام به چشمان گریان ز هجران سلام بر آن دل که شد پاره پاره ز زهر بر آن طفل پاره گریبان سلام سلام علیک یا علی النقی دل آسمان از غمت شد کباب جسارت شده بر شما بی حساب تو تفسیر آیات تطهیری و تو را برده دشمن به بزم شراب سلام علیک یا علی النقی @deabel
شکسته روضه ات دل مقلب القلوب را گرفته رنگ چهره ی تو حالت غروب را شکوه غربتت،شراره زد به قلب کائنات گریست دجله وفرات،گریست اهدنا الصراط عزا گرفته اند پای روضه ی تو سال ها برای سر سلامتی به جد تو غزال ها فرازهای جامعه کبیره سوگوار تو فراز سجیة الکرم شده است بی قرارتو گمان کنم که فاطمه کنارتو نشسته است زبان گرفته مادری که پهلویش شکسته است فدای روی زرد تو،وجود غرق درد تو چقدر آه میکشد،کنار جسم سردتو زمان رنج وغصه ی تو خاتمه گرفته است چقدر روضه ی تو بوی فاطمه گرفته است دوشنبه بود لحظه ی هجوم زهر برجگر دوشنبه بود وکوچه ها،دوشنبه بود ومیخ در دوشنبه قاتلت شده،دوشنبه بود خانه سوخت مغیره که نداشت شرم،قلاف وتازیانه سوخت مصیبتت دم مرا به سمت آه میبرد به پشت مرکبی تورا پیاده راه میبرد تورا چگونه دست بسته باطناب میبرند؟؟ توکوثری تورا به مجلس شراب میبرند؟؟ چقدر زخم خورده ای،شبیه جُبّه ی حسین کشانده ای مرا دوباره زیر قبه ی حسین هزار شکر پیکرت به زیر آفتاب نیست میان مقتلت سخن زکودک رباب نیست هنوز جای شکر مانده سنگ بر جبین نخورد هزار شکر یمسک السماء بر زمین نخورد کنار پیکر توگریه بودوهلهله نبود میان مقتل تو نام شمروحرمله نبود به صحن سینه ی تو چکمه ی سنان نمیرسد به پای بوسی لب تو خیزران نمیرسد... محسن حنیفی @deabel
راهم بده راهی عرش اعظمت باشم در من بِدَم، خوب است مدیون دمت باشم از کل قرآن فیض "کلب باسط" کافیست تاراه را پیدا کنم تا آدمت باشم بد را بخر با خوب ها! بد نیز دل دارد شاید که من هم بین جنس درهمت باشم هرچند خیلی ها نمی آیند سامرا کاری بکن من جزو زوار کمت باشم از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم باید همیشه خاکسار مقدمت باشم آموزگار جامعه دستم به دامانت! اذنی بده تا سوگوار ماتمت باشم ای منتهای حلم ای رکن بلاد ما یا حضرت هادی سلام الله علیک آقا در پادگانی غصه تبعید را داری اندازه یک عمر درد بی دوا داری سربازها خیلی به تو بی حرمتی کردند قدی خم و چشمی تر از آن طعنه ها داری قبر خودت را دیدی و آرام باریدی آقای خوبم غربتی بی انتها داری وقتی به تو ظرف شرابی را تعارف کرد معلوم شد که دشمنانی بی حیا داری خیلی به یاد عمه زینب سوختی آنجا خیلی به دل زخم عمیق از کربلا داری شکرخدا چشمی به ناموست نیوفتاده شکرخدا اهل و عیالی درخفا داری شکرخدا غارت نمیشد پیکرت هرگز عمامه داری پیرهن داری عبا داری نه هیچ کس نیزه به پهلویت فرو کرده نه با تن زخمی ته گودال جا داری نه بی کفن ماندی نه عریان بین صحرایی نه کار با کهنه حصیر روستا داری.. سیدپوریا هاشمی @deabel
حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست وقتی میان سجده به معراج می پَری پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست طعم زیارت سحرت جور دیگری ست هادی ترین چراغ هدایت کلام توست. نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست درندگان کنار تو آرام می شوند بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست ارباب های ما همگی با سخاوتند امّا عنایت پدرت جور دیگری ست کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن حال گدای پُشت درت جور دیگری ست زهری رسید و شمع وجود تو آب شد سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون خون لخته های دور و برت جور دیگری ست او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را... آه دمادم پسرت جور دیگری ست شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد عمامه و عبای تو سهم عدو نشد با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد بردیا محمدی @deabel
در مرثیت امام هادی (ع) زهر کین آتش زد و پهلوی من آتش گرفت سینه ام در خون نشست و پیرهن آتش گرفت بر زمین افتاد تا نخل وجودم بی قرار از شرار زهر کین ناگه چمن آتش گرفت نور چشمانم حسن آمد کنار بسترم دیدم از اندوه من قلب حسن آتش گرفت زهر دشمن آتشی ایجاد کرده در دلم این چه زهری بود کز او جان و تن آتش گرفت سوخت در آتش پر پروانه ها ، از آن سبب شمع غم روشن شد و هر انجمن آتش گرفت سامرا می گرید از داغ امام انس و جان در غم و غربت دلی دور از وطن آتش گرفت از کفن بیرون رود آتش به یاد کربلا با غم جدم حسین اکنون کفن آتش گرفت مثل خاک کربلا و مثل داغ قتلگاه یاس چشمانم خزان شد ، یاسمن آتش گرفت بر لبم زهر جفا آورده خشکی ها پدید از عطش گفتم ، دل هر مرد و زن آتش گرفت دود آه من به گردون می رود زین شعله ها «یاسر» از اندوه وی دشت و دمن آتش گرفت *' محمود تاری «یاسر» @deabel
باز دل پر شد از غم ِ عالم در عزایت گرفته ام ماتم سامرا شد سیاهپوش و شده ست داغدار غمت عرب وَ عجم خواندمت هادی الأمم اما نیست بر داغ تو کمی مرهم به نماز ایستاده ای و شده قامتت از رکوعِ دائم خم نیمه شب خانه ات محاصره شد میزند روی «در» کسی محکم آمد و بیهوا زمینت زد موی و عمامه ات شده درهم دهمین روضه خوانِ فاطمه(س) را نکِشیدش به روی خاکِ ستم وای! بزم شراب و رقاصه ریخت در جام، کینه را کم کم در دلت گفتی عمه جان زینب(س) دیده ام مثل تو بلا من هم این مصائب کجا، غم تو کجا؟ گرچه میسوزد این جگر از سم لحظۂ آخرِ من است اما یادم افتاده غربت جدّم با لب تشنه قاتلش سر را می بُرید از تنش چرا نم نم!؟ پیکرش تکه تکه غارت شد بر زمین خوره بود چونکه علَم نگران غرق خون نفس میزد خیره شد سمت خیمه گاه و حرم! مرضیه عاطفی @deabel
4_5857460893452863757.mp3
4.59M
✅ السلام علیک یا علی بن محمد ایها الهادی النقی 🔻 روضه حضرت هادی علیه السلام 🎤 حجت الاسلام 🔺 @hosenih_maghtal
سکینه بنت الحسین(ع).mp3
9.98M
🔻پاسخ استاد به شبهاتی درباره سلام الله علیها... ✅ @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅نماهنگ سپردمت بخدا... 🔻سپردمت بخدا و به ریگهای بیابان... 🔹 استاد 🔸 کربلایی ✳️لطفا با حال مناسب ببینید... 😭😭😭😭😭😭 @hosenih_maghtal
Vafat_Hazrat-omalbanin_MirzaMohamadi_1399_b.mp3
5.42M
🔊 ✅ وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها 🔻 استاد 🔺 @hosenih_maghtal
Roze_Shab-jome_Mirzamohamadi_09.mp3
15.05M
🔊هر آنکه گریه برای تو کرد آقا شد کسی که رنگ شما را گرفت زیبا شد ◾️ ذکر توسل و روضه حضرت سیدالشهدا علیه السلام 🎤حجت الاسلام ع ✅ @hosenih_maghtal
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 395.mp3
8.63M
✅ روضه حضرت فاطمه سلام الله علیها 🔻نقل یک روضه از زبان علیه السلام و قسمتی از مقتل ... 🔺 استاد ... علیه السلام علیه السلام @hosenih_maghtal
✅سخنرانی در جواب به دو شبهه درباره سلام الله علیها :👇 1⃣برگزاری «مجالس غنا» در مدینه توسط ایشان! 2⃣ازدواج ایشان با «مصعب بن زبیر»! س 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 ✅ @hosenih_maghtal
4_5929342290752439649.mp3
5.23M
✅ روضه حضرت زهرا سلام الله علیها 🔊 نفسِی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ یا لَیتَهَا خَرَجَت مَعَ الزَّفَرَاتِ ◼️روضه شب جمعه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها 🎤 استاد علیه السلام @hosenih_maghtal
4_5857460893452863757.mp3
4.59M
✅ السلام علیک یا علی بن محمد ایها الهادی النقی 🔻 روضه حضرت هادی علیه السلام 🎤 حجت الاسلام 🔺 @hosenih_maghtal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ حضرت سلام الله علیها 🎥 💠 پست ویژه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها 🔺 پژوهشی در تبارشناسی حضرت ام کلثوم بنت امیرالمومنین علیهما السلام 🎙حجةالاسلام والمسلمین استاد @hosenih_maghtal
Shahadat_Hazrat-Masoomeh_Mirzamohamadi_1399.mp3
6.91M
🔊آن قبر که در مدینه شد گم پیدا شده در مدینه قم ◾️ روضه سلام الله علیها و روضه سلام الله علیها 🎤حجت الاسلام @hosenih_maghtal
4_5778119339823597062.mp3
9.19M
✅*السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الزَّاهِدُ التَّقِيُّ* 🔊 🎙 حجة الاسلام والمسلمین استاد 🔻روضه حضرت امام هادی علیه السلام 🔺 @hosenih_maghtal
───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── به تو از دور سلام به سلیمان جهان؛ از طرف مور سلام به تو از دور سلام دل من واسه زیارت میزنه شور، سلام! به تو از دور سلام به حسین از طرف وصله ‌ی ناجور سلام! همه دنیام حسین من فقط تو رو برا خود تو میخوام، حسین… همه دنیام حسین یاد گرفتم اسمتو از لبِ بابام حسین همه دنیام حسین واسه اربعین بده توون به پاهام حسین ───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین منو یکم ببین سینه زنیمو هم ببین ببین که خیس شدم عرق نوکریمه این ببین که خیس شدم عرق نوکریمه این دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه منم باید برم آره برم سرم بره نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره یه روزیم بیاد نفس آخرم بره منم باید برم آره برم سرم بره نذارم هیچ حرومی طرف حرم بره یه روزیم بیاد نفس آخرم بره حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام یه دست گل دارم برای این حرم میدم یه دست گل دارم برای این حرم میدم گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم گلم که چیزی نیست برا حرم سرم میدم برای قربونی اسماعیل و میدم به عشق خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق منم یه مادرم پسرم و دوسش دارم ولی جوونمو به دست بی بی میسپارم بی بی قبول کنه بشه مدافع حرم منم یه مادرم پسرم و دوسش دارم ولی جوونمو به دست بی بی میسپارم بی بی قبول کنه بشه مدافع حرم حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام ♫♫♫ متن مداحی منم باید برم رضا نریمانی ♫♫♫ اونا که از جنون یه کلمه نفهمیدن شبیه شامیا به گریه هام میخندیدن کنایه میزنن دلم و میسوزنن و میخوان با حرفاشون خالی کنن دل منو میخوان با حرفاشون خالی کنن دل منو قسم به اون بدن که چیدنش روی حصیر منم شبیه اون عقیله ای که شد اسیر به غیر زیبایی نمی بینم تو این مسیر قسم به اون بدن که چیدنش روی حصیر منم شبیه اون عقیله ای که شد اسیر به غیر زیبایی نمی بینم تو این مسیر حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام ای سایه ی سرم تا که تو رفتی همسرم همش بهونه ی تو رو میگیره دخترم به جای لالایی روضه براش میخونمو دم بابا باباش داره میگیره جونمو دم بابا باباش داره میگیره جونمو گناه دخترم چی بوده که بابا ندید گلم بابا میخواد جواب ناله شو بدید فقط رقیه جون صدای بچمو شنید حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام حسین آقام آقام حسین آقام آقام آقام
دستت به نشانه گدایی بالا گو ذکر حسین با صدایی بالا یک دست شدند زیر دستان حسین ای پرچم هر چه کربلایی بالا دستی به سینه محکم به سینه محکم دستی شبیه پر چم شبیه پرچم وقت جنون رسیده جنون رسیده این تو این اسم اعظم این اسم اعظم با هر حسین حسینت حسین حسینت آتیش بزن به عالم بزن به عالم وقتی حسین حسین میپیچه در هم زهرا زبون میگیره به به جانم ما رو به عشق این دم میخره از دم مارو به عشق این دم میخره از دم ذکر حسین و دم بگیر وای سینه بزن علم بگیر ذکر طی الارض تا کربلا هستی پس سر جات قدم بگیر وای ذکر حسین و دم بگیر وای حالت موج یم بگیر وای بعد از این که از چشمات اشک و گرفتی از هیئت حرم بگیر وای ارباب میبینی اینا لشکرتن همه نوکرتن ارباب میبینی اینا کفترتن همه دم پرتن ارباب میبینی شما سر بطلب فدای سرتن سینه بزن ذکر بگو پا بکوب پرچمتو به عرش اعلا بکوب این رجز بر سر اعدا بکوب ما همه سرباز توییم فرمانده امر کنی سری به پیکر مانده عمری حرم با دلامون بازی کرد از تو به کفترات حرم پر مانده دل ما بین حریم دو برادر مانده فقط امضای حرم از سوی مادر مانده نذار درمانده بشیم فقط همین در مانده پشت دریم در وا کن شاه کریم در وا کن بخشش از بزرگتره کوچیکتریم در وا کن در واکن که گدای روی ماه توییم درواکن ما همه غلام سیاه توییم در واکن مستحق یک نگاه توییم درواکن ما همه غلام سیاه توییم نوکر بودیم نه از طفلی از ازل حسین کاش تکلیفو بدونم حد اقل حسین کی میگیریم ضریحت رو در بغل حسین صلی الله علی الباکین علی حسین کاش زهر حجر بشه وابستت عسل حسین کاش دور تو بگردیم بر دور یل حسین کاش دور ما بگرده اونجا اجل حسین صلی الله علی الباکین علی حسین
گنبد و به مناره چه حاجت است اصلا بهشت را چه نیازی به زینت است وقتی ضریح نیست به نفع فقیرهاست زائر بدون واسطه گرم زیارت است زائرسرا چرا؟ به روی خاک خوش‌تریم زیبایی وصال همین رنج و زحمت است پای همه به صحن شما وا نمی‌شود در سامرا ملاک زیارت لیاقت است هر صبح و شام ساعت ده گریه می‌کنیم باتو قرار گریه ما رأس ساعت است وقتش رسیده حق غمت را ادا کنیم تا در رجب محرم دیگر به پا کنیم تبعید می‌برند تو را خون‌جگر شوی در خانه حبس باشی و بی‌بال و پر شوی سنگین شده سر تو اثر کرده است زهر چیزی نمانده غش کنی و محتضر شوی بنشین! قدم نزن که نیفتی به روی خاک تا کم دچار تشنگی و دردسر شوی از آب آب تو جگر اهل خانه سوخت قسمت براین شده ز عطش شعله‌ور شوی رد طناب دست تو ما را به شام برد گویا بناست تا که تو هم نوحه‌گر شوی از عمه‌ای بگو که به بازار رفته است از کربلا به کوفه به اجبار رفته است سید پوریا هاشمی @deabel
آن روز از کبوتر زخمی پری نبود خورشید فاطمه که به این لاغری نبود! شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش فرقی که داشت این که جوان بستری نبود آیا دلیل غصّه‌ی او زهر بوده؟ نه از آن شراب، دردسر بدتری نبود یک بی‌حیا و ظرف شراب و امام بود اما به لعل لب، لب چوب تری نبود یک شهر دشمن از همه‌جانب ولی دگر چشم طمع که در پی انگشتری نبود آنجا کشنده بود که در پیش دختران می‌زد یزید چوب،… وَ آب‌آوری نبود ای کاش در مقابل چشمان خواهری رأس بریده داخل طشت زری نبود فریاد می‌کشید صدای گرفته‌ای: بابا محاسن تو که خاکستری نبود! وای از غروب شام غریبان که ناقه بود امّا میان جمع، علی اکبری نبود علی زمانیان @deabel