ب30 ش ن شب حمعه بود مادرم میگفت.mp3
11.34M
شور (شب جمعه بود مادرم میگفت …)
مراسم ظهر شهادت امام رضا(علیه السلام )
هیئت روضة الشهدا مشهد مقدس
بانوای: کربلایی نریمان پناهی
سهشنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۱
@azizamhosen
@yaraliagham
#حضرت_زهرا
رسید روضه به اینجا که مادر افتاد و
میان آن همه نامرد آخر افتاد و
دری که سوخته از ازدحام کنده شد و
بروی قامت زهرای اطهر افتاد و
هجوم و کوچه ی باریک و آن همه نامرد
مسیر رفتنشان بر همان در افتاد و
کشان کشان ز در خانه مرتضی می رفت
و چشم فاطمه بر چشم حیدر افتاد و
رسید بعد مغیره، غلاف را برداشت
میان کوچه به دنبال مادر افتاد و
میان بستر خون داشت دست و پا می زد
میان کوچه فقط فضّه را صدا می زد
تمامی بدنش غرق ردّ پا شده بود
گلی ز غنچه و غنچه ز گل جدا شده بود
چه کرد میخ در آنجا، چگونه سینه شکست
تمام سینه ی مادر پر از صدا شده بود
احمد شاکری
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
آتش به تمام قد بر افروخته دید
مسمار ِنمایان به در سوخته دید
یک لحظه تنفس حسن بند آمد
دیوار و تن و در چو به هم دوخته دید
نیما نجاری
@rozeh_1#حضرت_زهرا
آتش به تمام قد بر افروخته دید
مسمار ِنمایان به در سوخته دید
یک لحظه تنفس حسن بند آمد
دیوار و تن و در چو به هم دوخته دید
نیما نجاری
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
تلاش كن كه دو چشمی مرا نگاه كنی
چنين نديدن و ديدن به تو نمی آيد
تكان نخور قفس ِسينه ات تكان نخورد
نفسْ بلند كشيدن به تو نمی آيد
علی اکبر لطیفیان
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
لگدی خورد به در، درکه نه، دیوار شکست
خانه لرزید و تمام تن تب دار شکست
سمت دیوار و در انقدر هجوم آوردند
عاقبت پهلوی آن مادر بیمار شکست
توی آتش نگران بود و به خود می پیچید
استخوانهای ضعیف تنش انگار شکست
کاش درهای مدینه وسطش میخ نداشت
سینه ی زخمی او با نوک مسمار شکست
فضه دل خون شد و با بغض صدا زد، ثانی
پای خود را به تن فاطمه نگزار، شکست
چه کند با غم نامردی این شهر علی
سینه اش پر شدہ از غصه تلمبار شکست
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
هر چه بود از در و دیوار خودم فهمیدم
حاجتی نیست به انکار خودم فهمیدم
راز حبس نَفَس و علت جوشیدن خون
از فرورفتن مسمار خودم فهمیدم
این که یک حادثه رخ داده در آن کوچۀ تنگ
از نهان کردن رخسار خودم فهمیدم
همه گویند دگر رفتنی است این بیمار
به قیامت شده دیدار خودم فهمیدم
این که دیگر نزنی شانه به موی زینب
از قنوتت به شب تار خودم فهمیدم
از چه لبخند به تابوت زدی بعد سه ماه؟
حاجتی نیست به گفتار خودم فهمیدم
سید علی احمدی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
گیرم آتش به جفا،در که نباید می سوخت
آشیان سوخت،کبوتر که نباید می سوخت
آتش اینبار گلستان نشد انگار ولی
باغ و بستان پبمبر که نباید می سوخت
کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم
وسط حادثه مادر که نباید می سوخت
محسن ناصحی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
خیبر شکن مقابل زهرا نشست و گفت:
در بستری و حال سرایم عوض شده
زهرا تمام قوّت جان منی،بخند
با گریه ات زمانه برایم عوض شده
دیشب عبام را رویت انداختم ولی
دیدم سحر که رنگ عبایم عوض شده
محمدجواد شیرازی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود
باعث رنجش زخم دل مولا نشود
سر سجاده دعا کرده حسن آهسته
بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود
ز دهان زن همسایه شنیده زینب
حال او بسکه وخیم است مداوا نشود
بشکند دست مغیره که به قنفذ میگفت
آنقدر ضربه شدید است که او پا نشود
پسرش دید غم کوچه و غصب فدکش
به گمانم که دگر عقده ی او وا نشود
چه سرش آمده مرگش ز خدا می خواهد
گذرش کاش دگر سمت گذرها نشود
حال او زار و خراب است بمیرم ای وای
دیگر از بستر بیماری خود پا نشود
علی بهرامی نیا
@rozeh_1
#رحمة_للعالمین
السلام علیک یا رسول الله
صلوات الله علیه وآله وسلم
او آمده تا رحمةٌ لِلْعالَمین باشد
ختم رسل اما پیمبرآفرین باشد
خوی وخصالش،درس توحید ست برعالم
او آمده تا مظهر رب بر زمین باشد
وقتی که او آمد مسیر حق مشخص شد
هر جا قدم بگذاشته راه یمین باشد
او در کنار سیزده معصوم آل الله
در دست های مؤمنین حبل المتین باشد
بر روی انگشتر چه زیبا می شود اسمش
وقتی کنار نام حیدر بر نگین باشد
وقتی به او داده خدیجه هستی خودرا
فهمیده باید هستی اش پیش امین باشد
گویی عبیر و مشک بر روی جبین دارد
وقتی که یک قطره عرق روی جبین باشد
او آمده تا قبل رفتن ،در غدیر خم
نور الهدی بر جاده ی حصن حصین باشد
دستان حیدر را بگیرد در فراز عرش
گوید:(یَدُالَّه فوق ایدیهم)همین باشد
خواند علی را بعد خود مولای مخلوقان
گوید ولای مرتضی معیار دین باشد
کوری هر کس که سقیفه را بنا کرده
بعد از نبی حیدر امیرالمؤمنين باشد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_ولادت
و خدا خواست که باران برسد
تا بیابان به گلستان برسد
خواست تا زندگی آغاز شود
شب تاریک به پایان برسد
در محبت به تمامی جهان
هیچ کس مثل تو آوازه نداشت
من به اندازه خود فهمیدم
مهربانی تو اندازه نداشت
بینوا نیست در این آبادی
دست و دلباز ترین مرد کریم
رحمت تو همه را می بخشد
از کجا آمده این خلق عظیم
رأفت تو به جهان ثابت کرد
دستگیر همه بودن هنر است
نبی الله فراوان داریم
پدر فاطمه بودن هنر است
کاش در عشق زبانزد باشیم
وقت آن نیست مردد باشیم
پس چه خوب است شبیه زهرا
عاشق نام محمد باشیم
شاعر: #مجید_تال
@babollharam
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم