eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
خادم اهل بیت 🖤: از حرم برام بگو ، زائری که پا پیاده رفته بودی کربلا از حرم برام بگو ، از در ورودی از حسین حسین دسته ها از حرم برام بگو ، از نگاه به موج پرچما ز اشک زائرا   از خودت بگو برام ، به ضریح رسیدی یا که شد بری پایین پا از خودت بگو برام ، از تموم اتفاقای نجف تا کربلا از خودت بگو برام ، از کرامت هایی که ندیده بودی تا حالا   از خودم برات بگم ، تو خونه پخش مستقیم کربلا دیدم فقط از خودم برات بگم ، یک گوشه ای نشستم و برو بیا دیدم فقط از خودم برات بگم ، خودم رو لحظه ای میون زائرا دیدم فقط   یا امام حسین منم یه نوکرم ، یا امام حسین منم ببر حرم   از حرم برام بگو ، از یه سرزمین دیدنی که بیقرارشم از حرم برام بگو ، از روزای خوبی که یه عمر در انتظارشم از حرم برام بگو ، تا شاید منم یه لحظه حس کنم کنارشم   از خودت بگو برام ، از زمانی که رسیدی کربلا بگو برام از خودت بگو برام ، از یه جسم خسته تو شلوغی ها بگو برام از خودت بگو برام ، از خیابونی که میرسه به انتها بگو برام   از خودم برات بگم ، تو خونه پخش مستقیم کربلا دیدم فقط از خودم برات بگم ، یک گوشه نشستم و برو بیا دیدم فقط از خودم برات بگم ، خودم رو لحظه ای میون زائرا دیدم فقط   یا امام حسین منم یه نوکرم ، یا امام حسین منم ببر حرم   از حرم برام بگو ، از شباش علی الخصوص سحر کنار علقمه از حرم برام بگو ، از فراز روضه های غصه دار علقمه از حرم برام بگو ، از حریم با صفای تک سوار علقمه   از خودت بگو برام ، توی هوای کربلا نفس زدن چه حالیه از خودت بگو برام ، لحظه لحظه ای که هستی تو وطن چه حالیه از خودت بگو برام ، با حسین بگیری ذکر یا حسن چه حالیه   از خودم برات بگم ، تو خونه پخش مستقیم کربلا دیدم فقط از خودم برات بگم ، یک گوشه نشستم و برو بیا دیدم فقط از خودم برات بگم ، خودم رو لحظه ای میون زائرا دیدم فقط   یا امام حسین منم یه نوکرم ، یا امام حسین منم ببر حرم @atabataleyatmajma
شعر در مورد ذکر صلوات یارب از غیب به ما برگ و براتی بفرست تلخی ذائقه را شهد و نباتی بفرست تو هم ای بنده اگر شکر گذاری به خدای بر خود و آل محمد صلواتی بفرست اول دهــر تــا قيــامت برکـــات   تعـداد هـمه خلق جهان و ذرات از اهل بهشت وقدسيان وملکوت    بر احمد وال او هميشه صلوات اشعار صلوات بر محمد و آل محمد صلوات نشود ناطقه اش لال به هنگام ممات هر زبانی که فرستد به محمد صلوات -------------------------------------------------------------------------- صحبتی شد که خدا باب نجاتی بفرست تلخی ذائقه را شاخه نباتی بفرست می‏رسد با علم سبز، امامت بر دوش از چه خاموش نشستی صلواتی بفرست -------------------------------------------------------------------------- اول به نبی حضرت خاتم صلوات دوم به علی شیر دو عالم صلوات سوم به گل وجودِ پاک زهرا چهارم به حسن خونجگر غم صلوات از بهر حسین آن شه کرب و بلا وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات -------------------------------------------------------------------------- بر نور جمال پاک احمد صلوات برعطر وجود حی سر مد صلوات بر وجه نکوی وخلق نکوی رسول بر خاتم انبیاء محمد و آل محمد صلوات
. 🕌بسم رب الشهداء و الصدیقین 🚩 وطن قسم به خون شهیدان بی‌گناه وطن که هست دست خداوند جان‌پناه وطن مگر به خواب ببینند خائنان پلید که روز روشن، باشد شب سیاه وطن چه مضحک است که هر دشمن قسم‌خورده برای ما شده امروز خیرخواه! وطن آهای بی‌شرف خائن خدانشناس! به دامن تو می‌افتد شرار آه وطن ببین که سر به سر آورده‌ایم سر بر دست که برگ سبزی باشد به پیش‌گاه وطن به شوق بوسه‌ی برآن به خاک می‌افتیم که چون حرم ملکوتی است بارگاه وطن قسم به‌سرخی خون‌ها ادامه خواهد داشت به سمت قله‌ی سبز کمال، راه وطن به انتقام می‌آییم صبح روز ظهور که یار می‌رسد و می‌دمد پگاه وطن 🏴 🏴 ............................................................
❣﷽❣ 💥 💥 طلع البدر 💥 واسونک جینگ جینگ ساز میاد سرزده ماه مدینه تا نماید دلبری از برای شیعیان آمد امام دیگری 💥یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حسن 💥نور عینی، نور عینی،نور عینی یاحسن حضرت هادی گرفته میهمانی بهر او مجمعی برپا شده از عاشقان حیدری 💥یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حسن 💥نور عینی،نور عینی،نور عینی یاحسن بار دیگر یک علی ویک حسن،ابن علی در لقب می گردداو همسان بابا عسکری زادروزش هشتمین روز ربیع الثانی است در بهار دوم آمد نوگلی پیغمبری 💥یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حسن 💥نور عینی،نور عینی،نور عینی یاحسن درامامت یازده باشد به عصمت سیزده در سپهر علم ودین باشد یگانه شهپری آمده تا همسری گیرد کنیز روم را آمده گردد پدر او،برامام آخری 💥یاحبیبی یا حبیبی یاحبیبی یا حسن 💥نور عینی،نور عینی،نور عینی یاحسن درشب میلاد او دل تنگ صحن سامراست جان ما بادا فدای جان یابن العسکری کاش دیدار رخ ماهش به ما عیدی دهد سروری برما نماید ما برایش نوکری 💥یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حسن 💥نور عینی،نورعینی،نور عینی یاحسن (آقای سماعیل تقوایی) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @ewwmajmamolodi
حالی بده همیشه بخوانم دعا فقط فهمی به من بده که بخواهم تو را فقط دردی حواله کن که بفهمم چه میکشی؟ بی فایده ست ناله ی آقا بیا فقط پایی بده که در به در خیمه ات شویم فانی شویم در جَلَوات شما فقط هوشی بده که وقت بلایا و فتنه ها تکیه کنیم بر غم آل عبا فقط جانی بده به پای نگاهت فدا کنم پرپر زدن ز عشق تو دارد صفا فقط… عزمی بده به دغدغه ی تو عمل کنیم کی میشود وصال تو با ادّعا فقط؟! شوری بده شرر بزند بر شعور من آهی بده به سوی تو باشد رها فقط سوزی بده به سینه ی من تا که روز و شب روضه بخوانم از شَه کرببلا فقط روزی خبر بده به غلام سیاه خود… یک شب بیا به خیمه ی ما… بی صدا فقط ما از کسی به جز تو نداریم انتظار عالم درست میشود… آقا بیا فقط! شاعر: مجتبی روشن روان
در هوای وصال دربه درم شاهدم گریه زاریِ سحرم جگرت خون شده ز غفلت من من‌ هم از غصه ی تو خون جگرم اذن داخل شدن که‌ نیست مرا از درِ خیمه تو میگذرم خبرت آنقدر نمی آید تا به دیوار میخورد خبرم! یک سلام علیک هم کافیست حالی از ما بپرس ای پدرم بی کسم ای کس همه عالم بخدا خالی است‌ دور و برم نده دست کسی مرا آقا که دخیل تواند بال و پرم به همان‌روضه های ناحیه ات یک‌ سفر‌ پیش جد خود ببرم تو که هرشب مسافر حرمی برسان این حقیر را به حرم بین‌ مقتل چهارده قرن است مادرت داد میزند پسرم شاعر:سیدپوریا هاشمی
شعر روضه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ▪️▪️▪️▪️ امشب دلم دوباره تنگه برات ابوالفضل باز میخونم زیر لب جونم فدات ابوالفضل به کی بگم که قلبم تو کربلا جا مونده به کی بگم که دوریت دل منو سوزونده به کی بگم خدایا که دردمو بدونه به اشک من نخنده نگه شدی دیونه به کی بگم خدایا چه شور و حالی داره وقتی آدم سرش رو روی ضریح میزاره یه کی بگم که چشمام بهشت و اونجا دیده کنار کف العباس به حاجتش رسیده به کی بگم که اونجا هنوز میاد صدایی یکی با دست بسته میگه عمو کجایی به کی بگم شنیدم صدای کاروانی اون کاروانی که زینب میکرده ساربانی به کی بگم تو دنیا امید من همینه فقط برای یک بار کربلا رو ببینه به کی بگم که قلبم تو کربلات جا مونده به کی بگم که دوریت دل منو سوزونده یه کربلا داره دیونم کرده ارباب به عشق شش گوشه دلم پر درد ارباب کربلا عشقت منو دیوونه کرده کربلا عشقت منو دیوونه کرده
سبک لعن بی پایان 🎼 ♻️♻️♻️♻️ ✅بنداول مظهر ایمان. هدیه ی یزدان خوش امدی تو به جهان خسرو خوبان ای شه و سرور هدیه ی داور خوش آمدی خوش آمدی حضرت دلبر داره انگار صدامیاد صدای ربنامیاد نوای یاحسن حسن از سمت سامرا میاد ♻️ صل علی سیدنا یا اباالمهدی (عج) ♻️:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بنددوم با تو دل شادم به تو دل دادم فدای خاک پاک توست همه بنیادم صدامو داری هوامو داری میگیری دستای من و توگرفتاری ای مظهر عشق و وفا ایینه ی خدا نما هستی تو دومین حسن(ع) از نسل پاک مرتضی(ع) ♻️ صل علی سیدنا یا اباالمهدی (عج) ♻️:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندسوم محشری اقا سروری اقا سلاله و نور دله حیدری اقا تویی سرالله به غمم اگاه ابن الرضای سومی تویی شاهنشاه لطف شما شامل ماس مهر شما تو دل ماس اسم قشنگتون اقا رافع هر مشکل ماس ✅ صل علی سیدنا یا اباالمهدی (عج) ♻️:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندچهارم علوی عین و لام و یاء عَلیُ الاعلا ابالحسینُ زینبین یاعلی مولا شاه لافرّار یا اباالاحرار یا اسدالله العَلی. حیدرِ کرار محبوب رب ازلی عشقمی والی الولی تو همه مشکلا میگم یکصد و ده بار یا علی(ع) صل علی سیدنا یا باالحسن (س) ♻️:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::♻️ ✅بندپنجم عباسی با دله حساس میخونم از یاس عالم فدای نام تو حضرت عباس(ع) ای همه حاصل جون ناقابل فدای جود و کرمت یا ابوفاضل ذکره تو روی لبمه همیشه بی مقدمه تویی امیر قلب من لبیک شاه علقمه ♻️ صل علی سیدنا یا ابوالفضل .
برات وصل امضاء می‌شد ای کاش گره از کار دل وا می‌شد ای کاش برای دیدنت ای حضرت اشک دو چشمانم چو دریا می‌شد ای کاش سحرگاهی به یمن مقدم تو سرای ما مصفا می‌شد ای کاش وجود زخمی و آلوده ی من به پیش پای تو پا می‌شد ای کاش دل غمدیده و پر درد ما هم به دست تو مداوا می‌شد ای کاش میان زمره ی چشم انتظاران ز زحمت نام ما جا می‌شد ای کاش دل آواره‌ام در زیر پایت شبیه خاک صحرا می‌شد ای کاش مسیر وصل ما هم چو شهیدان به سوی آسمان ها می‌شد ای کاش دم آخر تن صد پاره ی ما غبار راه زهرا می‌شد ای کاش دل نامحرم ما محرم آن غریبی‌های مولا می‌شد ای کاش پس از چنیدن و چند صد سال گریه دگر دستان او وا می شد ای کاش به برق ذولفقاری خاک خورده غرور شیعه معنا می‌شد ای کاش مزار مخفی یاس مدینه به دستان تو پیدا می شد ای کاش غرور چادر خاکی کجایی عزیز فاطمه پس کی میایی +
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ درخیــالم بال و پر وا می کنــم تا جمکران می شود در چشم خیسم باز پیدا جمکران نور سبـــز پنــج  گنبــد می دهد آرامشــــم با حضــور مهــدی  زهـراست زیبـا جمکران "العجل مولایَ" از هرصحن می آیدبه گوش می شــود غرق دعـا و شـور و آوا جمکران می نوازد جـان و دل را نغمهٔ "یابن الحسن" حال ما را می شـود محـوِ تماشــا جمکران یک نفــر آورده با خـود کـودکــی بیمــار را تـا کنـــد بیمـــاری او را  مـــداوا ، جمکران یک نفر دارد توســـل می کند با اشک و آه شاهـــد این التماس و بغــض گویاجمکران هـر که شـد درمانده از کار طبیـبان میشود راهـیِ قــم سمتِ درمـانگـاه آقــا ، جمکران دوست دارم تا ابد باشم در این سِیرِ خیال تا دهد جا در میـانِ خـویش، ما را جمکران باز شـد  روز سه شنبه کـاش گردد قسمتم یک سفـر در اوج این دلتنگی ام تا جمکران      شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۲/۲۰ سه شنبه های امام زمانی
Hossein Taheri - Saghaye Dashte Karbala (128).mp3
6.95M
سقای دشت کربلا، ابالفضل ابالفضل دستش شده از تن جدا، ابالفضل ابالفضل طفل یتیم حسین؛ گم شده واویلا واویلا… قامت زینب ز غمش؛ خم شده واویلا واویلا!  سقای دشت کربلا؛ ابالفضل ابالفضل دستش شده از تن جدا؛ ابالفضل ابالفضل… دیگر مرا ام البنین مخوانید! واویلا واویلا… زیرا که من دیگر پسر ندارم… واویلا واویلا… ───┤ ♩♬♫♪♭ ├─── حسین طاهری سقای دشت کربلا ابوالفضل @majmaozakerine
4_388731816309167768.mp3
7.66M
معصومه سلام الله 🎧 محمدرضا بذری یه خواهری رو میشناسم تا وارد قم شده بود پر از تبسم شده بود از بس که گل ریختن براش لای گل ها گم شده بود یه خواهری رو میشناسم همش می گفت خدا خدا همش می گفت رضا رضا آخه بگو سراغتو داداش بگیرم از کیا ( ببین قیامته قم رحمت به غیرت قم)2 به من میگفتن دختره امامه برید کنار که خواهره امامه به دستم شاخه نبات می دادن به دور من هی صلوات می دادن زنا گرفتن دور محملم رو کسی نیومد بشکنه دلم رو با شاخه گل همش دورم حجاب بود چه بزمی بود دست همه گلاب بود ( وای وای امون ای دل ) 4 یه خواهری هم میشناسم تا وارد شام شده بود خارجی اعلام شده بود گل نیاوردن زخمیه سنگ لب بام شده بود یه خواهری هم میشناسم همش می گفت حسین حسین غریب عالمین حسین اینجا کجاست تو مردمش رفته حیا از بین حسین ( ببین جنایت شام لعنت به غیرت شام )2 مگه که زینب دختر امام نیست عمه ی سادات خواهر امام نیست اونا که سایشونو هم ندیدن حالا کجان تو مجلس یزیدن مردا گرفتن دور محملش رو میکشیدن چادر محملش رو اونجا که حرف از گل بود و گلاب بود چه بزمی بود دست همه شراب بود (زینب و اسارت باور نکن زینب و جسارت باور نکن)2 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا ﷽ ا ✅نامه ای که امام رضا(علیه السلام) برای عبدالعظیم حسنی نوشتند، که به شیعه ابلاغ نماید : 📋《يَا عَبْدَ اَلْعَظِيمِ! أَبْلِغْ عَنِّي أَوْلِيَائِيَ اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لاَ تَجْعَلُوا لِلشَّيْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِيلاً وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِي اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّكُوتِ وَ تَرْكِ اَلْجِدَالِ فِيمَا لاَ يَعْنِيهِمْ وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ اَلْمُزَاوَرَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ قُرْبَةٌ إِلَيَّ وَ لاَ يَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِيقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِنِّي آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي أَنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ وَ أَسْخَطَ وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي دَعَوْتُ اَللَّهَ لِيُعَذِّبَهُ فِي اَلدُّنْيَا أَشَدَّ اَلْعَذَابِ وَ كَانَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخَاسِرِينَ وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اَللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ إِلاَّ مَنْ أَشْرَكَ بِي أَوْ آذَى وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً فَإِنَّ اَللَّهَ لاَ يَغْفِرُ لَهُ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْهُ فَإِنْ رَجَعَ عَنْهُ وَ إِلاَّ نُزِعَ رُوحُ اَلْإِيمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلاَيَتِي وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ نُصِيبٌ فِي وَلاَيَتِنَا وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِكَ》 ♦️ای عبدالعظیم! سلام مرا به شیعیانم برسان و به آنان بگو : در دل های خویش برای شیطان راهی نگشایند. و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان! وبه ارتباط باهم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه دعوت کن، چرا که این کار باعث نزدیک شدن به من است. شیعیان ما نبایدخود را به دشمنی با یکدیگر و تخریب یکدیگر مشغول سازند. من با خود عهد کرده‌ام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سخت‌ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود. به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز، آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد. مگر اینکه از قصد خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت(ع) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها واز این آثار سوء آن به خدا پناه می برم.(۱) 📚منبع : ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۷۱، ص۲۳۰ حضرت امام علیه السلام @azizamhosen @yaraliagham
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف – عماد بهرامی در اتفاقا ت دردناک اخیر بسمِ ربِّ النّور آقا جان بیا درد دارم حضرت درمان بیا حیف از خوبیِ تو یابن الحسن عاشقت من باشم و امثال من تو همیشه حاضری من غائبم چون تو را گُم کرده ام بی صاحبم خود مدد فرما که بارم بار نیست بین درگاهت برایم کار نیست؟ از خودم ناراحتم دل با تو نیست دل که جای هیچکس إلا تو نیست با هزاران عاشق پر مدعا ساکن کوه و بیابانی چرا؟ با ریا دل را هوایی میکنم با تو دارم خود نمایی میکنم در تکاپوی همین جشن عظیم از شما غافل شدیم ابن الکریم در خیابان ها چه غوغایی شده بی حیایی ها تماشایی شده رقص و آواز و ترانه هست و بس نیمهء شعبان بهانه است و بس من نمیگویم که چادر سر کنند یا که قرآن را همه از بر کنند لیک روی شیعیان کردی حساب روی زهرا پیشگانِ با حجاب ما که عمری چشم بر دین بسته ایم بهرتان یک شهر آذین بسته ایم این شبیه جشن میلاد تو نیست غرق شادی هیچ کس یاد تو نیست با خودم گفتم چرا دف میزنیم؟ با دو صد شور اینچنین کف میزنیم؟ این برای توست یا نفس خودم؟ باز هم شرمندهء آقا شدم… گرچه بر ما خنده هدیه میکنی لاغری از بس که گریه میکنی غصهء من پیرتان کرده ببخش نوکرت بازی درآورده ببخش مهربانیت وقیحم کرده است آه آقا نوکرت شرمنده است «أیُّها المُنذَر» مرا بیدار کن بار دیگر بهرم استغفار کن معنی والشمس بر قلبم بتاب در شب تاریک دل کن انقلاب روزه دارم با غمت لیل و نهار روزگارم بی تو یعنی شام تار زینت دنیا أنا المهدی بگو حضرت آقا أنا المهدی بگو از غلاف آن تیغ را بیرون بکش آن دو تا زندیق را بیرون بکش در مدینه پیش چشمان همه زان دو بستان انتقام فاطمه سرترین سر ها فدائیه سرت چشم بر راه تو مانده مادرت @majmaozakerine
پری برای مناجات نیمه شب بدهید نگار آمده پس باده روی لب بدهید مرا همیشه فقیر الحسن لقب بدهید  مرا ز قوم بنی سامرا نسب بدهید سرم که گرم تو شد خوب و سر به راه شدم مسافر سفر "سُرِّ مَن‌ راه" شدم خوشم که محمل لیلی رکاب داد به من مجال دیدن رویش به خواب داد به من خمار بودم و ساقی شراب داد به من شرابی از نجفِ بوتراب داد به من که از نجف بروم سامرا و هو بکشم حدیث عشق تو را به هزار سو بکشم دلم‌ به گیسوی تو بسته است وا نکنی جدا شدم ز همه تا مرا رها نکنی نیاید آنکه مرا خاک زیر پا نکنی بگو چکار کنم گر مرا دعا نکنی حرام‌ باد نفس گرکه نیست پای شما مباد سر به تنم‌ گر نشد فدای شما خدا نوشت خدایی کنی و سر باشی برای من، منِ بی دست و پا پدر باشی به شیعیان گرفتار خود سپر باشی امام مفترض الطاعة بشر باشی من آمدم به سویت از سوی ملیکه قم مرا پناه بده ای امام یازدهم تمام مردم ایران تب شما دارند امید پر زدن سمت سامرا دارند چه اشتیاق عجیبی به آن هوا دارند به دل هوای ضریح جدید را دارند پرم بده روی آن گنبدی که خورشید است کسی شبیه تو آقا کجا و کی دیده است خراب شد حرمت باز زود احیا شد درِ حرم بروی خیل زائران وا شد دوباره دور تو از زائران چه غوغا شد ز نور گنبد تو کل شهر زیبا شد میان‌ صحن از بغض سینه میسوزد دلم برای غریب مدینه میسوزد اگرچه یک حسن فاطمه حرم دارد ولی یکی دگرش غم بروی غم دارد نه گنبد و نه ضریح و نه یک علم دارد و صحن خاکی او اشک و روضه کم دارد برای غربت او تا ابد سخن دارم هرآنچه را که خدا داده از حسن دارم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما گداییم گداییم گدای دو حسن زیر دین کرم و لطف و عطای دو حسن وای اگر نان خور هر بی سر و پایی بشویم روزی ما گره خورده به وفای دو حسن زنده و مرده ی ما فرق ندارد فردا اگر امروز نمیریم برای دو حسن تا فدایی سر قاسم و مهدی هستیم هست پشت سرمان دست دعای دو حسن تا ابد هر چه خلیفه است فدای علی و تا ابد هر چه کریم است فدای دو حسن با حسن های علی تا که رفاقت داریم همه جا تا ابد آقایی و عزت داریم باز هم‌ معجزه ، در دل هیجان می آید در جهان عطر دل انگیز جنان می آید این چه سری است که امشب به مشام جانم عطری از نیمه ماه رمضان می آید کینه توزان جمل زیر لحد پوسیدند در عوض باز حسن جان به جهان می آید چه گنهکار چه مومن همه مهمان هستند حضرت ِ خیرسان ِ همگان می آید به زمین کرده قدم رنجه شهنشاهی که وقت مدحش ،قلم شعر به جان می آید باز طوفان بلا را زده پس کشتی دین آمده یازدهم‌ مرشد جبریل امین نیست غم گر نکند دست کسی وا گره ام نوکر حلقه به گوش حسن سامره ام شده ام شاپرک شمع وجود پسرش ایمن از بی کسی و درد و غم و دلهره ام شده در سامره تصویر دو گنبد از نور مثل بین الحرمین خاص ترین منظره ام تا ابد هر چه گشایش به فدای گره ای که چنین کرد پناهنده ی این مقبره ام نفس فاطمی اش راه نشانم داد و اربعین خورد رقم ناب ترین خاطره ام شده ام بی سر و سامان دو تا شش گوشه هر چه دارم همه قربان دو تا شش گوشه خوش به حال شب تاری که تو گردی سحرش کعبه یعنی دل هر کس که شد عشقت گوهرش جان به قربان همان گرگ بیابانی که تاج ِ هم صحبتی ِ با تو نشسته به سرش پدر و مادر من باد به قربان کسی که گذشته است به عشق تو ز مادر پدرش جان به قربان بزرگی که شده همچو سگان کاسه لیسی ِ غلامان تو تنها هنرش جز تو اصلا چه سپهری است که سهمش بشود حضرت مهدی موعود بگردد قمرش من کیم مدح شهنشاه سماوات کنم "کار من نیست که بنشینم و املات کنم" من ِ دل مرده که در وادی غم ها ماندم دور از فیض مسیحای مسیحا ماندم عشقتان شد پر پرواز دو عالم اما من اسیر اگر و شاید و اما ماندم " حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد " بین طوفان بلا بی کس و تنها ماندم اربعین رفت و ندادند محلم اصلا آه از قافله ی کرببلا جاماندم کورتر شد گره ام هر چه تقلا کردم من فقط منتظر روضه زهرا ماندم روزگاری شده که روز ، شب تاریک است خوب کن حال مرا فاطمیه نزدیک است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را نگاهی باز می گیرد سر راه نگاهم را کدام آغوش بین خویش جا داده است ماهم را که برگردانده امشب سوی دیگر قبله گاهم را من امشب حاجی این قبله این قبله نما هستم من امشب بنده مولای سر من رئا هستم درون سینه ام انگار شور دیگری دارم به لطف ساقی امشب در سبویم کوثری دارم به دستی زلف یار و دست دیگر ساغری دارم شرابی ناب از انگورهای عسگری دارم من امشب عشق را تکرار در تکرار می خوانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم حسن جانم وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که رسیده سالهایی قبل همراه شمیمی که تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که خبر داده است باز از جلوه دست کریمی که همان خلق و همان خو در جمالش منجلی باشد و مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد نگاهت چون مسیحاییست که بر مرده ها جان است که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است و یا ابریست که در آسمان هم حکم باران است بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟ رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه می خواهید دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید اگر که سائل شهر مدینه مجتبی دارد کسی چون عسگری را هم گدای سامرا دارد میایی و برای مهدی ات دلداده می سازی هزاران عاشق در دام عشق افتاده می سازی ز اشک دیده چشم انتظاران جاده می سازی برای امر غیبت شیعه را آماده می سازی میان پرده اسرار خدا را بی صدا گفتی برای شیعیانت "افضل الاعمال" را گفتی تو آن معنای پروازی که بی تو هیچ بالی نیست زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست به جز درد فراق مهدی ات آقا ملالی نیست یقینا در کنار ماست امشب جاش خالی نیست دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقا جان دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان اجازه می دهی امشب تو را ابن الرضا گویم صفای مرقد شش گوشه ات را کربلا گویم غریب سامرا از غربت یک آشنا گویم برایت قصه ی یک مادر و یک کوچه را گویم از آن ابری که زیر ظلمتش پوشاند ماهش را از آن مادر که بین کوچه ها گم کرد راهش را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پری برای مناجات نیمه شب بدهید نگار آمده پس باده روی لب بدهید مرا همیشه فقیر الحسن لقب بدهید  مرا ز قوم بنی سامرا نسب بدهید سرم که گرم تو شد خوب و سر به راه شدم مسافر سفر "سُرِّ مَن‌ راه" شدم خوشم که محمل لیلی رکاب داد به من مجال دیدن رویش به خواب داد به من خمار بودم و ساقی شراب داد به من شرابی از نجفِ بوتراب داد به من که از نجف بروم سامرا و هو بکشم حدیث عشق تو را به هزار سو بکشم دلم‌ به گیسوی تو بسته است وا نکنی جدا شدم ز همه تا مرا رها نکنی نیاید آنکه مرا خاک زیر پا نکنی بگو چکار کنم گر مرا دعا نکنی حرام‌ باد نفس گرکه نیست پای شما مباد سر به تنم‌ گر نشد فدای شما خدا نوشت خدایی کنی و سر باشی برای من، منِ بی دست و پا پدر باشی به شیعیان گرفتار خود سپر باشی امام مفترض الطاعة بشر باشی من آمدم به سویت از سوی ملیکه قم مرا پناه بده ای امام یازدهم تمام مردم ایران تب شما دارند امید پر زدن سمت سامرا دارند چه اشتیاق عجیبی به آن هوا دارند به دل هوای ضریح جدید را دارند پرم بده روی آن گنبدی که خورشید است کسی شبیه تو آقا کجا و کی دیده است خراب شد حرمت باز زود احیا شد درِ حرم بروی خیل زائران وا شد دوباره دور تو از زائران چه غوغا شد ز نور گنبد تو کل شهر زیبا شد میان‌ صحن از بغض سینه میسوزد دلم برای غریب مدینه میسوزد اگرچه یک حسن فاطمه حرم دارد ولی یکی دگرش غم بروی غم دارد نه گنبد و نه ضریح و نه یک علم دارد و صحن خاکی او اشک و روضه کم دارد برای غربت او تا ابد سخن دارم هرآنچه را که خدا داده از حسن دارم 🔸شاعر: ________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
‍ برای تعجیل در فرج اقا امام زمان عج. ۱۴عدد صلوات سبک رضا نصابی به قلم اقایان رضا نصابی کربلایی علی غلامپور بند اول به شوق دیدنه تو روزامو می شمارم هر ثانیه هر لحظه اسم تورو می یارم من ازخدا میدونی تنها ظهورو میخوام میونه این سیاهی چشمه ی نورو میخوام بیا اب و جارو شده شهر و کوچه ها بیا پا بزار روی چشمای خیس ما 🌹بیا اقا بیا🌹 ________________ بند دوم قلبم تو سینه تنگه اه من اتشینه ترسم اینه بمیرم چشمام تورو نبینه هر صبح جمعه اقا دیده به رات نشستم اسم تورو میخونم با این دله شکستم بیا نداره دلامون دیگه صبرو قراری بیا تو که درمونه قلبای مضطر مایی 🌹بیا آقا بیا🌹 _______________ بند سوم از هجر و دوریه تو لبریز درد و آهم دیدی من و همیشه که مشغوله گناهم شرمنده هستم اقا شرمنده ی تو هستم تو بی کسی تو تنها بودی گرفتی دستم آقا/به خدا که بی تو خیلی بی کسم آقا/میدونم یه روزی به تو میرسم 🌹بیا اقا بیا🌹 ________________ بند چهارم چشام زخجلت آقا همیشه خیسه آبه دعا کنی اگر تو می دونم مستجابه با دست خالی هستم تو کردی ظرفمو پر با چه زبونی آقا ازت کنم تشکر آقا/به خدا که بی تو خیلی بی کسم آقا/میدونم یه روزی به تو میرسم 🌹بیا اقا بیا🌹
از بس که چون آبا و اجدادت کریمی در کشورم معروف به عبدالعظیمی تهران کنار تو صفایی تازه دارد شکرخدا که در دل ایران مقیمی سخت است داغ دوری اما بازهم شکر چون کربلای مردم ما از قدیمی شب‌های جمعه با دم؛ یاربِّ یارب در حال خوب زائران خود سهیمی حال و هوای شهر بهتر می‌شود تا از جانب کوی تو می‌آید نسیمی ای صحن‌های مرقدت علامه‌پرور غار حرا هستی تو یا طور کلیمی؟ گاهی برایت شکوه می‌آریم، چون که با هر دل غم‌دیده‌ای هستی صمیمی هرچند جد اطهر تو بی‌حرم ماند اما خداراشکر تو صاحب حریمی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما زائران صحن تو هستیم از قدیم همسایگان شهر تو، یا سیدالکریم مِهرت به جان مردم این مُلک، جا گرفت با تو رواست، وادی ری را طلا گرفت خواندی حدیث یار و روایات دلبری با توست، نور موسوی و عطر عسکری ای با جواد، همسخن! از جود او بخوان با تشنگان نور، از آن ماهرو بخوان ای باب علم، آن دل باب‌الجوادی‌ات با ما بگو از آنچه شنیدی ز هادی‌ات از دست او، تو جام کرامت گرفته‌ای در معرفت، نشان ولایت گرفته‌ای علمت، عظیم بوده و عشقت عظیم‌تر سادات با کرم، حسنی‌ها کریم‌تر در بخشش و عطا، حسنی‌‌ها سرآمدند آیینه‌ی کرامت آل محمدند نامت گره به نام‌ حسن خورده پس تمام حاجت رواست، زائر این صحن، والسلام گفتم حسن، هوای دلم دلبرانه شد احساس شعر من، چقدَر مادرانه شد ای زاده‌ی مدینه! بخوان از هوای یاس از کوچه‌های غمزده، از قبر ناشناس باران اشک، کنج ضریحت چه دیدنی ست در این حریم، روضه‌، دوچندان شنیدنی ست عمری علم به دوش، شدی ناصر حسین باید که زائر تو، شود زائر حسین تهران بدون قلبه‌ات آرامشی نداشت «این شهر، بی وجود شما ارزشی نداشت» (۱) گشتی طبیب، تا غم دل را دوا کنیم تا خاک را به یک نظرت کیمیا کنیم در این حریم، جَلد تو شد، یاکریم ما بر ما بتاب، حضرت عبدالعظیم ما شاها! محبتت به گدایان رسیده است بگشای باز سفره، که مهمان رسیده است همسایه‌ات شدیم و چه زیباست سرنوشت روزی که همنشین تو باشیم در بهشت ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء ۱. تضمینی از غزل شاعر گرامی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی رسد ز میکده بار طعام ما کم مانده عطر باده بگیرد کلام ما عکس تو در پیاله ی ما نقش بسته است ساقی نگیر خرده به شُرب مدام ما از دست تو رسید شراب طهورمان باقی ست جای دست تو بر روی جام ما جز تو کسی به حاجت ما اعتنا نکرد جز تو کسی نداد جواب سلام ما مست توییم در همه ی طول زندگی هستی تو حسن مطلع و حسن ختام ما پیداست رد پای تو حتی میان شعر نامت چه خوش نشسته در ابیات خام ما سامان دهد مگر قلم خواجه باز هم بر شعر نوسروده، ولی ناتمام ما "هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما" این شعرها به اذن خدا حرف می زنند آری هنوز قافیه ها حرف می زنند سرداب سامرای تو بیت الحرام ما هر بوسه بر ضریح تو شد استلام ما ما نذر کرده ایم که قربانی ات شویم آقا بگو که سر ببرند از کدام ما ؟ یک شب اگر بدون ولایت سحر کنیم شیری که خورده ایم ز مادر، حرام ما مهرت به غیر شیعه نصیب کسی نشد این عشق را سند زده زهرا به نام ما جز خانه ی کریم که جایی نداشتیم پر شد همیشه خانه ات از ازدحام ما از برکت نگاه تو ما رزق می خوریم ذکر حسن حسن نمک هر طعام ما در خاک کوی تو اثر از کامیابی است از تربتت به کام و، دو عالم به کام ما بد دردی است هجر حرم؛ مرهمی بده در دست توست نسخه ای از التیام ما وقت طواف مرقد شش گوشه ات رسد یکباره عطر کرببلا بر مشام ما اقبال مان بلند، که هستیم خادمت حسرت برند حور و ملک بر مقام ما از حرمت تو روز جزا حفظ می شود در پیش دیدگان همه احترام ما از حب قیمتیِ تو قیمت گرفته ایم با نوکری تو همه عزت گرفته ایم ای حجت ملائکه مولای جبرییل آیینه ی نمونه و مولود بی بدیل گهواره احتیاج نداری چرا که هست هر لحظه بالش سر تو بال جبرییل حاجت به دست آمده از شوق بسته اند حور و فرشته بر پر قنداقه ات دخیل دلبسته ی نگاهت اهالی آسمان بر خلقت زمین و زمان بوده ای دلیل کوثرنشانی و همه ی عمر تشنه ی یک بوسه بر قدوم تو لب های سلسبیل لبخند عاشقانه ی دنیا! نهفته است صدها رمان تازه در آن خنده ی طویل جز تو کسی که لایق نام حسن نبود چشمت جمیل، خال جمیل، ابرویت جمیل پیغمبران به دیدن تو صف کشیده اند یحیی و هود، یوسف و نوح، آدم و خلیل در قدمت نجابت تو شک نمی کنیم هستی شبیه مادر خود فاطمه، اصیل تنها نصیب توست که قائم بپروری دیگر پدر سراغ نداریم از این قبیل عیدی بیا به این همه دل های غمزده آقای خوب من! خبر از مهدی ات بده غمبار میشود دلم از گفتن یمن کی می رسد به گوش فلک شیون یمن صدها هزار اویس به دندان گرفته اند با جان و دل هر آینه از دامن یمن زجر و سنان و شمر و شبث صف کشیده اند زخم است می زنند فقط بر تن یمن سرنیزه ی نشسته بر آن ها گرسنگی ست هر نان سفره مان بشود جوشن یمن در روضه گریه هم نکنند آن قبیله که لبخند می زنند به جان کندن یمن شیطان شود نژادپرست از خیال خام می کوبد آب تفرقه در هاون یمن باشد مدال صبر و فداکاری و وفا از ساعت مخاطره بر گردن یمن یک روز شام کینه و ظلمت سحر شود پس دیدنی ست عاقبت روشن یمن با این همه مقاتله چیزی نمانده است تا صبحِ فتحِ بیست و دوِ بهمن یمن آتش زنند ریشه ی آل سعود را شام جهاد، لشگر شیرافکن یمن با حوصله دهان بن عبدالعزیز را می دوزد آشکار نخ و سوزن یمن پر میشود زمین و زمان ساعت ظهور از خنده ها و هلهله و بشکن یمن پشتش به خاک می خورد آن روز بی گمان با دست انتقام خدا، دشمن یمن آن روز منتهی بشود سمت کربلا تنها مسیر تازه ی راه آهن یمن بیت الحسین در دل صنعا بنا کنیم یک روضه با عقیق یمانی به پا کنیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر زانو آمده پسرش را صدا كند شايد جراحت جگرش را دوا كند گرچه جگر نداشت نگاهش كند ولی بالين او نشسته پسر را صدا كند لكنت گرفته پير جوان مُرده حق بده سخت است واژه ی پسرم را ادا كند آمد به پا بلند شود، خورد بر زمين مجبور شد كه خواهر خود را صدا كند كارش به التماس كشيده ولی چه سود بايد حسين چند عبا دست و پا كند مثل انارِ دانه شده ريخت بر زمين وقتی ز خاک خواست تنش را جدا كند تا خيمه گاه جمع جوانان به خط شدند شايد كه تكه تكه تنش جا به جا كند تا ديد خواهر آمده شد غصه اش دوتا حالا عزا گرفته چه سازد چه ها كند كم نيست چشم خيره سر و شوم و بد نظر ای كاش ميشد اينهمه لشگر حيا كند ميكوشد از ميانِ تبرها و دشنه ها حتی ز رویِ تيغ علی را سوا كند درگير بود ساقه ی نيزه به سينه اش راهی نبود تا گره ی بسته وا كند كتفش ز جایِ ضربِ تبر باز مانده است هر ضربه آمده كه يكی را دوتا كند بدجور دوخته اند سرش را به روی خاک بايد شروع به كَندَنِ سر نيزه ها كند مانند خاک رویِ زمين پخش شد تنش طوری زدند آرزویِ بوريا كند حسن لطفی @rozeh_1
دويده ام ز حرم تا که زنده ات نگرم مبند ديده کمی دست و پا بزن پسرم  ز مصحف تنت اين آيه های ريخته را چگونه جمع کنم سوی خيمه ها ببرم   به فصل کودکی و در سنين پيری خود دو بار داغ پيمبر نشست بر جگرم ميان دشمن از آن گريه می کنم که مگر به کام خشک تو آبی رسد ز چشم ترم  من آن شکسته درختم که با هزار تبر جدا ز شاخه شد افتاد بر زمين ثمرم  اگر چه خود ز عطش پای تا سرم ميسوخت زبان خشک تو زد بيشتر به دل شررم  مگر نه آب بُوَد مهر مادرم زهرا روا نبود تو لب تشنه جان دهی به برم  جوان ز دل نرود گر چه از نظر برود تو نِی برون ز دلم ميروی نه از نظرم  به پيش ديده ی من پاره پاره ات کردند دلی به رحم نيامد نگفت من پدرم  مصيبتی که به من می رسد محبت اوست هزارها چو تو تقديم حيی دادگرم به روز حشر نگريد دو ديده اش "ميثم" کسی که گريه کند بر ستاره ی سحرم استاد حاج غلامرضا سازگار @rozeh_1
چون تو ای لاله در این دشت گلی پرپر نیست و از این پیرجوان مرده کمانی تر نیست در کنار توأم و باز به خود می گویم نه حسین،این تن صد چاک علی اکبر نیست دست و پایی،نفسی،نیم نگاهی،پلکی غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست هر کجا دست کشیدم ز تنت گشت جدا  بند بندت همه پاشیده دگر پیکر نیست دیدنی گشته اگر دست و سر و سینه تو دیدنی تر زمن و خنده این لشگر نیست استخوانهای تو و پشت پدر هر دو شکست بازهم شکر کنار من و تو مادر نیست @rozeh_1
گر چه خاصیت یک نخل ثمر داشتن است نیمی از درد سرم چند پسر داشتن است به تو و قد رشیدِ تو حسودی کردند کار ِاین خیره‌ سران چشم نظر داشتن است میوه‌ی فصلی و در مرز رسیدن اما چیدن تو چه نیازی به تبر داشتن است باید از وسعت این دشت تو را جمع کنم تازه این کار به اما و اگر داشتن است زیر بازوی مرا عمه نگه داشته است داغ تو خاصیتش دردِ کمر داشتن است پنجه بر زلفِ سیاهت زده دشمن نکند کعبه‌یِ رویِ تو هم فکر حجر داشتن است پیشِ این لشکر فاسق که فقط میخندند بدترین حال همین دیده‌یِ تر داشتن است یکی ازپشت و یکی از جلو میزد به سرت عادتِ جنگِ علی زخم به سرداشتن است درعبا ریختم آنچه زتنت مانده ولی کار تشییع تو محتاجِِ نفر داشتن است عمه چادر کمرش بسته وبالای سرم فکر ِبرسر زدن و مقنعه برداشتن است @rozeh_1