نوحه ۴ خروج امام حسین علیه السلام از مدینه
مادر مادر
گرچه که هستم یادگار تو
همیشه هستم بی قرار تو
مادر روم من از دیار تو
گرچه امام بی قرینه ام
بر تو مادر سرور سینه ام
ای نور دیدگان مصطفی
بعد از تو غریب مدینه ام
واغربتا مادر وا غربتا(۴)
مادر مادر
مادر منم جان رسول الله
از نسب علی ولی الله
شهید راه دین و ثارالله
همچون حیدر من کوه غیرتم
غم عالم گردیده قسمتم
از کنار تو و ختم رسل
می روم و در رنج و محنتم
واغربتا مادر واغربتا
مادر مادر
تو شمعی و منم چو پروانه
از وطنم روم چو بیگانه
دگر رود حسین ز کاشانه
مادر گر شمع هر انجمنم
از ظلم دشمنان در محنم
از بهر یاری دین خدا
می کنم دیگر ترک وطنم
واغربتا مادر واغربتا
مادر مادر
از جور این زمانه و دنیا
درشهرخود حسین شده تنها
کنار قبر تو کنم نجوا
حسین تو مادر شده غریب
میوه ی قلبت گشته غم نصیب
همراه طفلان و اهل حرم
زینبت مادر گشته بی شکیب
واغربتا مادر واغربتا
مادر مادر
مادر روم من با علی اکبر
رباب و طفل اوعلی اصغر
همراه اهل حرم و خواهر
مادر جان بنگر در تاب و تبم
این باشد مادر با تو مطلبم
خون گردیده قلب حسین تو
فکر ام کلثوم و زینبم
واغربتا مادر واغربتا
#نوحه_خروج_امام_حسین_علیه_السلام
#از_مدینه
#مشهد_مقدس
#رضا_یعقوبیان
👆
#نوحه_سنتی
#زمزمه
#خروج_از_مدینه
کاروانی به راه افتاده
مادری ناله ها سرداده
شد حسین راهیِ کربلا
واویلا واویلا واویلا
****
نسیمی جانفزا....
****
آمده بدرقه یک مادر
می زند شانه مویِ اکبر
کن تماشا به چشمان تر
وداعِ اکبر ولیلا را
واویلا واویلا واویلا
****
می کند گریه ام البنبن
گوید عباس من دلغمین
همه حرفم به تو باشد این
جان تو جانِ پورِ زهرا
واویلا واویلا واویلا
****
بِکِش ناز همه دخترها
جان ِ تو جانِ این خواهرها
نشکند غرور معجرها
لحظة بی کسی در صحرا
واویلا واویلا واویلا
****
دورِ گهوارة اصغر باش
دائما دورِ این مادر باش
فکرِ این رباب مضطر باش
پُرنگهداری تو مشکش را
واویلا واویلا واویلا
****
شب جمعه شد وغوغا شد
روضه خوانِ حرم زهرا شد
واویلا واویلا واویلا
****
مادرت روضه بر پا کرده
برایت ظرفِ آب آورده
کرده با گریه محشر بر پا
واویلا واویلا واویلا
****
بُنَی بُنَی جان من
دورِ تو حلقه میزد دشمن
وای از آن غارت پیراهن
بر سر جسم تو شد دعوا
واویلا واویلا واویلا
****
رویِ نیزه سرت را بردند
با کتک خواهرت را بردند
معجر دخترت را بردند
وای از آن غروب عاشورا
واویلا واویلا واویلا
#امام_حسین #خروج_کاروان_از_مدینه
.
.
■ #زمزمه خروج #امام_حسین از مدینه در ۲۸ رجب
#سبک_یاحسین_اباالمظلوم
وقت ماتم و سوز و گریه الهی شد
چونکه شاه بی لشکر از مدینه راهی شد
یا سیدنا المظلوم . . .
یک سو عمو عباس و یک سه ساله بر دوشش
یک طرف رباب است و کودک در آغوشش
یا سیدنا المظلوم . . .
این سفر شد آغاز و پرغم است فرجامش
وای از دل گودال و داغ کوفه و شامش
یا سیدنا المظلوم . . .
بعد کشتن شاه و بعد کشتن سردار
راه این زن و بچه افتد وسط بازار
مجلس حرامی و می گساری یا الله
چوب خشک آن ظالم بر لبان ثار الله
یا سیدنا المظلوم . . .
شعر از محمدی فام ✍ 🎤
#خروج_کاروان_از_مدینه
#خروج_از_مدینه
👇
💟حرکت آقا امام حسین از مدینه 💟
❤️به طرف مکه وکربلا ٢٨ماه رجب❤️
🌷عشق طوفان جنون دگر انگيخته بود
❣عطش و حنجر و خنجر به هم آميخته بود
🌷آسمان در قدح تشنه هفتاد و دوصبح
❣يک افق باده زدرياي شفق ريخته بود
🌷ماند هفتاد و دو شوريده از آو مدعيان
❣همه را عشق به غربال بلا بيخته بود
🌷در شگفتم که کسي جز شهدا زنده نماند
❣عشق از آن محشر کبري که بر انگيخته بود
🌷محشري بود تماشايي و عاشورايي
❣که به تصوير نيايد زقلم فرسايي
🌷شهسواران پي معراج کمر مي بستند
❣زره حادثه مردانه به برمي بستند
🌷مرگ از هيبت آنها متواري مي شد
❣تافرا سوي صف خصم فراري مي شد
🌷همه را شوق که از کاش زنو زنده شويم
❣زخمها خورده و درخون خود افکنده شويم
🌷کاش صدبار بميريم و زنو جان گيريم
❣پير رخصت دهد و جانب ميدان گيريم
🌷تانفس مي دمد از حنجره تکبير زنيم
❣در رکاب پسر فاطمه شمشير زنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
#محمود_ژولیده
▶️
ای علمدار سپه در دلِ شب بار ببند
محمل پردگیان دوز ز اغیار ببند
همه ی اهل حرم را به حرم كن احضار
كودكان را به محبت دلِ شب كن بیدار
@hosenih
این خداحافظی آخر ما با زهراست
بعد از این وعده ی ما با همگان كرب و بلاست
خواهر انگار همین جاست طواف من و تو
قبر گمگشته ی زهراست مطاف من و تو
مادرا می برم از كوچه پریشانی را
می برم همره خود این همه قربانی را
مشكل قافله را وا بگذارید به من
گریه ی دختركم را بسپارید به من
شیرخوارم كه شده كودك هجده روزه
گردنش حرز ببندید ولی از بوسه
ای سپه دار، سپه را كمك از امشب كن
با علی اكبر من همرهیِ زینب كن
از همین اول راه آب بنوشان به همه
زینبم جامه ی بسیار بپوشان به همه
@hosenih
همه ی لشگر عشق است غلامت زینب
زانوی اكبر لیلاست ركابت زینب
بعد از این كاش كه بی یار نگردی خواهر
كاش بی قافله سالار نگردی خواهر
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
#ولی_الله_کلامی_زنجانی
▶️
از زادگاه خویش کجا میروی حسین
این راه امن نیست چرا میروی حسین
با حاجیان کعبه که عهدی نداشتی
سوی کدام شهر و بلا میروی حسین
@hosenih
آیا که داده وعدهی مهمان نوازی ات
با خانواده مستِ صفا میروی حسین
در روز روشن از که کنایه شنیده ای
کاین نیمه شب بدون صدا میروی حسین
از مژده ی سفر همه شادند کودکان
مرغان به زیر پر چو قطا میروی حسین
@hosenih
گویا دل از مدینه ی جدت بریده ای
خود را سپرده ای به خدا، میروی حسین
بدرود ای عزیز، خدا باد همرهت
با اشک و، آه و، سوز و، نوا، میروی حسین
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
#غلامرضا_سازگار
▶️
فضا محو تاب و تب زینب است
گمانم که وقت نماز شب است
همه هاشمیات، مشغول ذکر
بیابان پر از نغمۀ "یارب " است
(طِرِمّاح)! محمل به سرعت مران
که بانوی این کاروان زینب است
همه کودکان را همه شب مدام
غریبانه ذکر خدا بر لب است
حسین است چون ماه و اطراف او
فروزنده هفتاد و دو کوکب است
بیابان بزن ناله ای دل نشین
که دخت علی گشته محمل نشین
@hosenih
عجب کاروانی ،خدا یارشان
اجل آید از ره به دنبالشان
متاع همه گشته خون گلو
خداوند عالم خریدارشان
شود حجشان با شهادت شروع
اسارت بود آخرِ کارشان
گواهی دهم در کنار فرات
بود آبشان خون رخسارشان
چو اینان عزیزان پیغمبرند
مبادا کنی ای فلک خوارشان
قضا را چه امری مقدرشده
که سقا پریشان اصغر شده
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
از زبان حضرت ام البنین(س) خطاب به حضرت قمر بنی هاشم(ع)
#علی_اکبر_لطیفیان
▶️
قصد کرده است از وطن برود
پنجمین رکن پنج تن برود
@hosenih
این حسین است که غریب شده
کاش می شد که با حسن برود
او به هر حال می شود عریان
چه نیازی ست با کفن برود!
هر چه کردند جان معجر من
نگذاری که پیرهن برود
قسمت می دهم اجازه نده
شمر با پا روی بدن برود
نگذاری که نیزه کندی
جای پهلوش بر دهن برود
@hosenih
نکند بی حسین برگردی
نکند آبروی من برود
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
#محمود_ژولیده
▶️
من از این وعده ی دیدار بدم می آید
اصلاً از دعوت کفار بدم می آید
وعده ی باغِ گل و میوه ی کوفیست دروغ
زین همه نامه ی بسیار بدم می آید
@hosenih
کوفه یکبار سرِ شیرِخدا را بشکافت
من از این امت قدّار بدم می آید
عهد خود را به ریالی همه پس میگیرند
از صفِ دِرهم و دینار بدم می آید
حسنم را چقدر غصه به غربت دادند
از چنین لشگر جرّار بدم می آید
سینه ات جای بهشت است، نه جای چکمه
که من از شمر ستمکار بدم می آید
زین وداعت به شب تار دلم شور زند
وای، از لحظه ی پیکار بدم می آید
از مدینه بسوی کوفه ام اینک نبرید
که من از کوچه و بازار بدم می آید
مردم کوفی و شامی ز حیا بی خبرند
من ز چشمانِ خطاکار بدم می آید
همه ی عمر اسیرِ غمِ عشقم، اما
از اسیری کفِ اغیار بدم می آید
همرهَت با همه ی اهل حرم می آیم
لیک از غارت کفار بدم می آید
شعله و خنجر و شمشیر و سنان میبینم
یعنی از آتش و مسمار بدم می آید
@hosenih
نکند راسِ تو بر نیزه شود همسفرم
که من از سنگِ جفاکار بدم نی آید
نکند سایه ی عباس نباشد بسرم
که من از داغ علمدار بدم می آید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
#غلامرضا_سازگار
▶️
مدینه! امامت کجا می رود؟
سفر کرده سوی خدا می رود
@hosenih
دل شب، غریبانه تنها حسین
نهان از همه چشم ها می رود
مدینه! چه آرامی و ساکتی
امام غریبت کجا می رود؟
مدینه ز عباس و اکبر بپرس
اگر می رود، شب چرا می رود؟
مدینه! تماشاکن این قافله
چه عاشق سوی کربلا می رود
@hosenih
اگر جان به بزم بلا می برد
علی اصغرش را کجا می برد؟
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
#علی_اصغر_انصاریان
▶️
گل باغ جنان بودیم و رفتیم
پیمبر را نشان بودیم و رفتیم
مدینه ای تمام خاطراتم!
(اگر بار گران بودیم و رفتیم)
*
وداعی تلخ کردم با پیمبر
نهادم صورتم بر قبر مادر
دلم تنگ حسن شد ای خدایا
بقیع رفتم برای بار آخر
*
نوایی می زند آتش به سینه
رود همراه بابایش سکینه
رسد روزی که بی بابا بیاید!
خداحافظ... خداحافظ مدینه
*
دل بی تاب را تابی بیاور
شبم تاریکه، مهتابی بیاور
شده اُم البَنین وقت جدایی
برای بدرقه آبی بیاور
*
ببین زینب که جانی در تنم نیست
دگر چاره به غیر از رفتنم نیست
چنان در این سفر غارت شوم من
که حتی بنگری پیراهنم نیست
*
بود تا همره من أشجع النّاس
کجا و کی کنم من درد، احساس؟!
ز چشم بَد نگهدارش خدایا
که گردد خیمه غارت بعد عباس
*
نباشد این وداع آخر من!
بگفتا رازهایی مادر من
شود گودال جمع پنج تن جمع
نَهَد بر دامنش مادر، سر من
*
خدایا هم علیمی هم خبیری
پذیرفتم هر آن چه می پذیری
برای ما شهادت بوده عادت
ولی ای وای از داغ اسیری
*
دل ارباب از هجران کباب است
رقیه در بَرَش طفل رباب است
پدر گفتا: که خوش باشی عزیزم
بدان روزی رسد جایت خرابه است
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز
#خروج_کاروان_امام_حسین_ع_از_مدینه_به_سمت_مکه
#غلامرضا_سازگار
▶️
ای اشکهـا ببارید از چشمهـا چـو باران
کـز بـاغ وحـی، بـا هـم رفتند گلعـذاران
خون از دو دیده جاریست هنگام سوگواریست
چشم مدینـه گرید چون چشم سوگواران
دیشب عزیز زهرا بگذاشت سر به صحرا
خورشید وحی گردید پنهان به کوهساران
خالــی شـده مدینـه از لالههای توحیـد
پُـرگشتـه کـوه و صحـرا از نالـۀ هزاران
ای دوستان برآریـد آهـی ز سـوز سینـه
این بیت را بخوانیـد همـراه آن سـواران
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
@hosenih
دیشب تو خواب بودی وقت سحر، مدینه!
یک عمـر شـد نصیبت خون جگر، مدینه!
دیدی چگونه از تـو هجده ستاره گم شد؟
دیدی که قرص ماهت رفت از نظر، مدینه؟
روزت سیـاه باشـد چشمـت بـه راه باشد
تــا از مسافــرانت آیــد خبـر، مدینــه!
دستی سوی سماء کن عبـاس را دعا کن
ترسم شود در این ره بیدست و سر، مدینه!
آه از جگــر بــرآرم خــون از بصر ببـارم
ایـن بیـت را بخـوانم بـار دگـر، مدینــه!
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
@hosenih
بگــذار همـره یــار اشکـم بــود روانـه
بگــذار از درونــم آتـش کشــد زبانــه
امشب سرشک سرخ است جاری زچشم زینب
فـردا تنش کبـود اسـت از ضـرب تازیانه
امشب نگاه عباس بر صورت حسین است
فردا شود دوچشمش بـر تیر کیـن نشانه
امشب نهاده بلبل صورت بـه دامن گل
فـردا زننـد او را آتــش بــر آشیــانه
سوزم درون سینه آهم به بـام گردون
خون دلم به دیده اشک غمم به شانه
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
@hosenih
آهـت ز سینـه خیـزد بـر آسمان، مدینه!
پشت سـر مسافـر قـرآن بخـوان مدینه!
آبــی بریـز از اشـک پشـت سـر مسافر
دنبـال ایـن سـواران برگـو اذان مـدینه!
سوغات دخت زهرا از کوه و دشت و صحرا
یک پیرهن بـود از هجـده جوان، مدینه!
بعد از حسن گـرفتی بر چهره گرد غربت
بعد از حسین، دیگـر تنهـا بمان مـدینه!
با سوز دل سحر کن فریاد و ناله سرکن
با من بنال تا صبح با من بخوان مدینه!
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
@hosenih
خورشید روی احمد در کاروان عیان است
یا قرص ماه لیـلا در بین کـاروان است؟
ای چشمهـا بگرییـد ای اشکها ببارید
از چشم ناقهها هم سیلاب خون روان است
ای کودکـان مبــادا از دشمنـان بترسید
در این سفر شما را عباس، پاسبان است
هرجا که تشنـه گشتید عباس را بخوانید
عبـاس از ولادت سقـای تشنـگان است
شـرح وداع خوانـدم خون جگـر فشاندم
گویی مرا هماره این بیت بـر زبان است
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e