#حضرت_زهرا
حدیثی نقل باید کرد از لولاک بالاتر
که نورش لیله ی قدر است و از ادراک بالاتر
طهورای وجودش قبل از این عالم زبانزد شد
طلوع نور او سوغاتی معراج احمد شد
قدم رنجه نموده در جهان تاثیر بگذارد
قدم بر روی چشم آیه ی تطهیر بگذارد
جهان پر نورشد از روشنای صبح لبخندش
مه و خورشید حیران کرامات گلوبندش
خدیجه در سلوک نور،وقتی رهسپارش شد
در آغوشش گرفت و سالها خدمتگزارش شد
خدا بر گنج عصمت در و مروارید بخشیده
به یمن فاطمه بر عالمی توحید بخشیده
همان حوریه ای که سابقا در عرش ساکن بود
همان گنجینه خلقت که خودگنجور محسن بود
تمام طایفه او را خدای ایل می گفتند
ملائک سجده بر او کرده و تهلیل می گفتند
کسی که از ازل در آسمان ام ابیها شد
همان آیینه ای که مادر اسماء حسنی شد
همان که شرح می دادند قدسی ها عفافش را
به سائل می دهد پیراهن شام زفافش را
خدا پرده نشین منزلش کرده است عصمت را
به او بخشیده بین رقعه ای حکم شفاعت را
بهشت از عطر بانو وام می گیردشمیمش را
پیمبر بوسه میزد دائما دست کریمش را
قدر را مشت کرده ریخته در بین دستاسش
قضا تقدیر شد بین قنوت گرم احساسش
گلی نازکتر از گل ،خلق کرده خیل حورا را
همان نوری که بخشیده است معنا لفظ زهرا را
تلألو داشته روزی سه دفعه زهره بر حیدر
تجلی میکندکوثر فقط بر ساقی کوثر
سپیده دم سپید و ظهر ،زرد و عصرها حمرا
بخوان روح القدس ذکر وما ادراک ما زهرا
چه اشراقی جمالش بر امیرالمؤمنین دارد
که از نورحسینش این تجلی در جبین دارد
نگین بارگاه عرشی اش یاقوت حمرا شد
زبرجد میوه ی این شاخسار سبز طوبی شد
شده او حجت الله علی الاطلاق معصومین
تمام دردها را نام بانو می دهد تسکین
خبر دار است زهرا از بما کان و بما کائن
تجلی کرده واجب گوییا در قالب ممکن
نماز شب خدا بود و مباهات به نجوایش
چنان غرق قیامش شد ورم کرده است پاهایش
الهی بعلیٍ را صد و ده بار میخواند
قنوتش نیمه شب الجار ثم الدار میخواند
خدا هر لحظه در عرشش به این قدیسه مینازد
که با اکسیر چشمش از غباری فضه میسازد
به زیر پای او فرش از پرش جبریل گسترده
یهودی رو به سوی چادر او سجده آورده
پناه آسمان وقتی که باشد چادر زهرا
نباشد واژگان خاکی ما در خورزهرا
سیاه چادرش باشد شب شعر غزل خیزی
به غیر از چادرش هرگز نباشد دست آویزی
بگو نورعلی نور است، چون چادر کند بر سر
شکوه ریشه های چادر او پهن در محشر
تمام عالم هستی،شبیه مرد نابینا
همیشه دور از درک وجود نوری زهرا
عوالم مثل تسبیحی که باشد در کف بانو
ظهور علم یعنی صفحه صفحه مصحف بانو
ملک از مریم چشمان او انجیل می خواند
نبی با مصحف پیشانی اش ترتیل می خواند
نگو که سرور مریم بگو که بل هی اعظم
همان که خلقتش بوده است قبل خلقت آدم
برای خاکبوسی درش روح الامین آمد
به حال ادخلوها بسلام آمنین آمد
ملائک صف به صف خدمتگزار خانه ی بانو
که عزراییل هم اذن شرفیابی گرفت از او
مقامات نبوت با کراماتش شود کامل
به نان دست پخت او تمام انبیا سائل
حکایت میکنم آن جود مافوق تصور را
بگویم از عنایاتش،بخوانم روضه ی حر را
به این درگاه هر کس منتسب شد مرتبت دارد
که فرمودند صد جا مهر زهرا منفعت دارد
قیامت خواب دیده شب به شب فصل حضورش را
که تشریفش گلستان میکند راه عبورش را
شفیعی که سوار ناقه ای از نور می آید
رخش زیر پر حوریه ها مستور می آید
شفق ناخوانده مهمان رخ آن ماه طلعت شد
چنان که ماه روی خاک افتاد و قیامت
شد
جلال گوشواره برزمین افتاد و خاکی شد
شکست و ابتدای ماجرای دردناکی شد
لگد می خورد بر احساس مانند گل یاسش
امان از دست آن همسایه های قدر نشناسش
خبر از ماجرای کوچه تنها قاصدک دارد
حسن با کوچه و دیوار رازی مشترک دارد
محسن حنیفی
یازهرا🌹:
شعر مداحی مدح امام زمان (عج) - بخوان ای دل دعای آل یاسین
بخوان ای دل دعای آل یاسین
که باشی آشنای آل یاسین
خدا رمز کلید مدعا را
نوشته بر لوای آل یاسین
فدای غیرت آن امتی که
کند جان را فدای آل یاسین
هراسم از جفای دشمنان نیست
به دل دارم صفای آل یاسین
زیارتنامۀ عشق و امید است
همین ذکر ولای آل یاسین
زنم بوسه به پای عاشقی که
زند بوسه به پای آل یاسین
امیر الانبیا باشد محمد
علی فرّ همای آل یاسین
توسل کن به زهرا تا نباشی
تو محروم از عطای آل یاسین
مکش ناز طبیبان، دردمندا
بیا دار الشفای آل یاسین
حسن مدفون و مهمان بقیع است
حسین در کربلای آل یاسین
بود حزب نفاق و حزب شیطان
هراسان از قوای آل یاسین
خوش آن روزی، شود از نای مهدی
طنین افکن صدای آل یاسین
همی گوید الا ای اهل عالم
منم شمس هدای آل یاسین
منم مهدی مرا بر یاری دین
فرستاده خدای آل یاسین
بخوان صلوات نورانی (کلامی)
به روی دلربای آل یاسین
شاعر : ولی الله کلامی زنجانی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
4_6005613668614540340.mp3
1.32M
❣﷽❣
🔘 #سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
🎆 #زمزمه_حضرت_زهرا_س
🔘 #سبک تا مشکتو تو آب زدی
شبیهِ بارونِ بهار
میباره ابرِ دیدههات
این روزا مثلِ مادری
تو روضه تنگه نفسات
خبر داری از در و دیوارِ یه خونه
که حتّی حرفِش دلامونو میسوزونه
خبر داری که پرستویِ پَر شکسته
تنِ زخمیشو رویِ خاکا میکشونه
🔘مادرم واویلا
خبر داری تو کوچهها
چی سرِ مادر اومده
رو گونه جایِ سیلیه
رو چادر رَدِّ لگده
پیشِ چشمایِ عمو جونت شد قیامت
مادر اُفتاد گفت سرِ باباتون سلامت
یه تیکّه از گوشواره گم شد بینِ خاکا
عموحسن خودشو یه عمر کرد مَلامت
🔘مادرم واویلا
( #حسین_ایمانی)
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_حضرت_علی_اکبر🔳
بهتر بگم به تو نمیشه دیگه علی اکبر بگم
چی از این تن پاشیده و پرپر بگم
چند تا علی میبینم هر طرف همه صحرا علی
میریزه خاک غم به سر دنیا علی
آسمون من خوردی زمین جوون من
جون تو علی خورده گره به جون من
غرق خونی و داره میجوشه خون من
بالای سرت بند اومده زبون من
پرتو به قفس نزن شبیه مادرم نفس نزن
میبینه پدرت چی اومده سرت
چند نفری زدن نیزه تو کمرت
🔳جون من علی پاشو جوون من علی
پاشو علی دوباره قطره قطره دریا شو علی
مثه همیشه خوش قد و بالا شو علی
پاشو علی کمک حال خسته بابا شو علی
نگاه بکن رقیه و اشکاش و علی
تا شدی پسر زخمی رها شدی پسر
حرف بزن باهام چه بی صدا شدی پسر
کاش میشد بابات ببینه پا شدی پسر
دست و پا نزن اربا اربا شدی پسر
غمی روی غمام شده تابوت پسرم عبام شده
تنتو میبرم غریبونه حرم گلوتو میبینم میسوزه جگرم
🔳جون من علی پاشو جوون من علی
سرو روان پاشو برو پیش چشام دامن کشان
دلمو بردی وقتی که صبح گفتی اذان
حالا چرا چرا ساکتی دق میکنم بی تو بابا
میچکه خون فرق تو از زیر عبا
وقتی بال و پر میزدی آب شدی پدر
قرص ماه من کی زده تو سرت پسر
عمه اومده وسط این همه خطر
غیرتی من پاشو و عمه رو ببر
این همه زخم روی تنت پیچیده به تن تو پیرهنت
به جون تو قسم میگیره نفسم
اگه میشه بمون نرو همه کسم
🔳جون من علی پاشو جوون من علی
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
08.mp3
11.84M
حضرت زهرا سلام الله علیها
ویژه ی ایام فاطمیه...
بند اول:
گره بستم نخ دل رو
به بند چادرت مادر
خراب کردم درستش کن
جوونیم با خودت مادر
ببخشم اگه قلبتونو شکستم
نموندم آخه پای عهدی که بستم
چشامو روی خوبیای تو بستم
بند دوم:
چه خوبه توی این شب ها
بارون اشک غم دارم
نمیخام چیزی از دنیا
تو رو دارم چی کم دارم
خدا نکنه از در تو جداشم
امیدم اینه آخرت با تو باشم
به دست خودت از بقیه سواشم
بند سوم:
یه عمره خواهشی دارم
که سایه ی سرم باشی
تموم آرزوم اینه
همیشه مادرم باشی
خودم رو به دستای تو می سپارم
پر از روسیاهی شده کوله بارم
به غیر تو مادر پناهی ندارم
4_6023950232620896814.mp3
12.11M
#شور
📝 ای کاش میشد تو گریهها بمیرم...
🎤حاجسیدمجید #بنی_فاطمه
◽ #امام_حسین علیه السلام
#کربلا
@azizamhosen
@yaraliagham
━━═━═━━━═━═━═━═━━━
┄┅✿﷽✿┅┄
حضرت زهرا س هجوم به بیت ولایت
در راه عشق باید آماده ی بلا بود
آغوش خار ، مزدِ طفل برهنه پا بود
دندان به کارِ یکی از صد گره نیامد
در کوی نیکنامان ، گریه گره گشا بود
انگار در زدن را از سائلان گرفتند
در را زدن تمام سرمایهی گدا بود
ای آخرت ! وفا کن ، با ما شکسته دل ها
با ما شکسته دلها دنیا که بی وفا بود
یک عمر آه و نفرین ، از این و آن شنیدم
تنها به جرم اینکه نفرین من دعا بود
دیشب برای مردم تا صبح گریه کردم
ای کاش یک نفر هم دیشب به فکر ما بود
من هیچ شکوه ای از بیگانگان ندارم
آنکه به حال و روزم خندید آشنا بود
تا قبر بردنم را همسایه هم نفهمید
از بسکه مردن من، چون شمع ، بی صدا بود
در هر گذر من و دل از خوبی تو گفتیم
گر شهر عاشقت شد ، تقصیر ما دو تا بود
از بسکه قطره قطره بر پای تو چکیدم
تابوت من سبک تر حتی ز بوریا بود
ای دست ! روی خورشید من نشستی اما
آنچه سیاه کردی روز سفید ما بود
ای کاش می شکستند این دست دیگرم را
اما به جای این دست آن دست بسته وا بود
امروز را نبینید ، این بی حیا لگد زد
دیروز پشت این در جمعیت گدا بود
ای کاش ماجرا را حیدر ندیده باشد
وقتی سرم به در خورد ، فضه ! علی کجا بود ؟!!
با کفش های خاکی در خانه ام قدم زد
آن خانه ای که فرشش تنها جهاز ما بود
رفتم برای مردم حجت تمام کردم :
آن را که می کشیدید او حجت خدا بود
آن شیر را که دیدم قلبم به درد آمد
حیدر برهنه سر بود ، حیدر برهنه پا بود
شعر:علی اکبر لطیفیان
─┅══༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅══┅─
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گلواژه_های_اهل_بیت_ع
ای به قــــربان دل از غصـــــــهها آکــندهات
چند وقتی هسـت دلتنگـــم بـرای خــندهات
مطمئـناً فاطمــه شـأنـت اگـــر مخــفی نبود
هرکسی یک جلوه میدیدازتو میشدبندهات
فتنه غصـب فـــدک را خطبهات مغلوب کرد
صـــد هزاران آفرین بر پاســــــخ کوبندهات
قـــــدر یک ارزن نمیارزد عــــــبادات هــمه
با وجـــود آن عــــــبادت کــــردن ارزندهات
با قیامت شیعـــه راه افــــــتاد دنـــبال علی
تا قیامت هســــت باقی نهضــــت پایندهات
خـلق را نفـــرین مکـــــــن یا رحمه للعالمین
قهـــر کردن نیست ای بانـوی مـن زیبندهات
میشـود با دیـــدن تو ماجــــرا را حدس زد
آتش از بس بوده حتی ســوخته رو بندهات
روزگارم شد سـیاه ای حضرت خورشید من
ســـــــایهای افـــتاده روی چهــره تابنـدهات
نزد پیغمــبر من از رویـت خجـالت میکشم
یا رسول الله! میبخـشی شـدم شـرمندهات
آن که با یکدندگی میخواست در را وا کند
آنقدر که پافشــــاری کــــرد آخـر دنـدهات،،،
بـعد عمــــری دستگیـری این کــبـودی غلاف
نیست حق دستهای خیّـــر و بخـشــندهات
اشک زینب را که دیـدی زود گفـتی دخــترم
گـریـه کـــن بهــــر مصیـبتهای در آینـدهات
روز عاشـــــورا بگــــو ای زیـنـت دوش نبـی
دست که از روی مرکب بر زمین افکـندهات؟!
شعر:آرش براری
𝐉𝐨𝐢𝐧: http://eitaa.com/goollvajhehay_ahlbeyt12
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زهرا__س__شور
به دو عالم نمیدم لذت نوکریتو
نگیری ازم یه وقت سایه ی مادریتو
تا یه "یا حیدر" میگم، گدارو میخری تو
نخی از چادر تو همه ی حاصل ماست
لطف بی کرون تو تا ابد شامل ماست
کی میگه بی حرمی حرمت توو دل ماست
من که غیر نوکری تو ندارم دیگه کاری
همه ی درد من اینه که چرا حرم نداری
روز محشر که میاد دنبال نوکرات می گردی
گریه کن های حسینو محاله تنها بذاری
......
تویی محور زمین تویی نور ازلی
میدونم که دلتو خیلی آزردم ولی
دستمو رها نکن به علیِّ به علی
باورش سخته برام ، من کجا روضت کجا
تو خودت صدام زدی ، بین این همه گدا
بنویس برام بازم ، یه سفر کرب و بلا
"و تصدق علینا"به دل گدات نگا کن
با همون دست شکسته برا نوکرات دعا کن
مگه غیر کربلای پسرت کجا رو داریم
تا ابد دلم رو به عشق حسینت مبتلا کن
......
هر جا اسم تو میاد حرم امن خداس
دست لطف مادرت رو سر سینه زناس
یه دلم توی بقیع یه دلم کرب و بلاس
میدونی که روضه هات، خونه ی امیدمه
هر چی از بزرگیه تو بگم بازم کمه
یه دلم تو روضه ته یه دلم توو حرمه
گاهی وقتا که دلم می گیره از دور و زمونه
با خودم میگم که ارباب حال نوکرو میدونه
چجوری باور کنم دو ساله کربلا نرفتم
می رسم پایین پات دنیا که اینجور نمی مونه
احسان نرگسی
حضرت زهرا (س)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زهرا__س__میلاد
در راه دوست گرچه کمی لنگ می زنم
دست شرف به سینه هر ننگ می زنم
عبدم فقط به دامن شه چنگ می زنم
شه چون علی ست حرف دل تنگ می زنم
اینبار گفتم از چه دلم غرق ماتم است
گفتا عزای مادر سادات عالم است
باید دوباره کار خود از سر بگیرم و
مثل همیشه اذن ز حیدر بگیرم و
زان پس وضو ز چشمه ی کوثر بگیرم و
رخصت به ذکر نام تو مادر بگیرم و
کودک صفت به مادریت عشق می کنم
کودک نشد به نوکریت عشق می کنم
عطری که از حوالی جنت رسیده ای
موجی که تا کرانه ی عصمت رسیده ای
سیبی که بر درخت نبوت رسیده ای
چون لشکری که بهر ولایت رسیده ای
نه سال با پیمبر و نه سال با علی (ع
دادی به هر دوشان ز ازل دست یا علی (ع
تو امی و علی (ع) و پیمبر دو باب من
برگردد از ازل به شما انتصاب من
حیدر ابوتراب و تو ام التراب من
بودن ، نبودن تو حضور و غیاب من
همچون که اصل کوزه گری فوت آخر است
خلق تو اصل مطلب لولاک داور است
ای بهترین ترانه ی لبهای مرتضی
همدست دست حیدر و همپای مرتضی
مام دو مریم و دو مسیحای مرتضی
پهلو گرفته کشتی دریای مرتضی
امر شماست امر به معروف ، از الست
هرکس که آمرت نبود منکراتی است
روزی که پا به خانه ی شاه عرب زدی
تیغ و سپر شدی سپهی را عقب زدی
تا پای مرگ، جام بلا لب به لب زدی
با کفن و دفن خود به عدو خشم شب زدی
با نو شما خلاصه به هجده نمی شوی
دنباله دار هستی و کوته نمی شوی
این روز ها وخامت حالت کشد مرا
ماه علی(ع) خسوف و هلالت کشد مرا
ای قهرمان به سینه مدالت کشد مرا
دستی که چیده میوه کالت کشد مرا
زینب (س) نبیندت که چنین راه می روی
خود را کشیده روی زمین راه می روی
در بین خانه هستی و انگار نیستی
خواب شبانه هستی و انگار نیستی
با نازدانه هستی و انگار نیستی
مشغول شانه هستی و انگار نیستی
حیف از نگاه خانه که مبهوت کرده ای
با خنده ای که صبح به تابوت کرده ای
حیدر غریب گر شده خانه نشین شده
بر گوی چه روی داده حسن (ع) هم چنین شده
ذکر مدام خواب شب او همین شده
دیگر نزن بس است نقش زمین شده
روزی که بین کوچه نگاهت سیاه شد
دیگر انیس درد علی آب چاه شد
بعد از تو مرتضی الفش دال می شود
حیدر همای رحمت بی بال می شود
یک روز او حکایت یک سال می شود
بانو مگو علی (ع) تو غسال می شود
گهواره را نسازد اگر می شود ولی
تابوت را چگونه بسازد دگر علی(ع
این غصه ها که از پدرت ارث می رسد
زین پس به پاره ی جگرت ارث می رسد
بر خیمه گاه او شررت ارث می رسد
بر دخترش که درد سرت ارث می رسد
یک شب به دامنش همه ی عرش جا شود
او نیز چون تو نذر ولی خدا شود
شاعر : مهدی زراعتی
حضرت زهرا (س)
میلاد
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar