#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
زینت بابایی یا زینب
وارث زهرایی یا زینب
تو نوه ی خدیجه ی کبری
عشق رسول اللهی زینب
ما خونوادتن ، عاشق خونوادتیم
نوکر صاف و سادتیم
دلتنگ زیارتیم ۲
توی رویامه ، که شب ولادتت
زینبیه باشم و ، مشغول زیارتت
تو قبولم کنی و ، شامل شفاعتت
صلی الله علیکِ یا زینب ۴
عشق اباعبدالله زینب
یار امام مجتبی زینب
ثانی صدیقه ی کبری
میوه ی قلب مرتضی زینب
ما اصلاً اصالتاً ، اهل زینبیه ایم
پاکار رقیه ایم
سرباز عقیله ایم ۲
میگیری آروم ، توی آغوش حسین
گریه شد خنده ، توی آغوش حسین
برسون ما رو ، بی بی بین الحرمین
صلی الله علیکِ یا زینب ۴
#سید_حامد_میرحسینی
مداحی آنلاین - آنکه نامش کرده عالم را مسخر زینب است - بنی فاطمه.mp3
3.52M
🌸 #میلاد_حضرت_زینب(س)
💐آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است
💐آن که وصفش میرباید هوش از سر زینب است
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👏 #شعرخوانی
@azizamhosen
@yaraliagham
مداحی آنلاین - دیده عالم ز محنت اشک بار زینب است - حاج سلیم موذن زاده.mp3
5.79M
🌸میلاد حضرت #زینب سلام الله علیها
🌸دیده عالم ز محنت
🌸اشک بار زینب است
🎤نوای دلنشین حاج سلیم موذن زاده اردبیلی
🌸بسیار دلنشین
@azizamhosen
@yaraliagham
مربع ترکیب مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها
آسمانی پر از بلا دارم
سینه ای غرق ربنا دارم
بر دلم آه بی صدا دارم
در سرم شور نینوا دارم
زینبم من عصاره ی زهرا
دخت محبوبِ حضرت مولا
کودکی با بلا عجین بودم
در صبوری چو بی قرین بودم
اسوهی صبر صابرین بودم
اینچنین شد که برترین بودم
بالِ جبریل پا خورم باشد
پردهی عرش چادرم باشد
آمدم زینت پدر باشم
راویِ ضرب میخ در باشم
شاهد پارهی جگر باشم
کربلا راهی خطر باشم
من شب تیره را سحر هستم
بَهرِ مولای خود سپر هستم
مادر دو شهید خوش نامم
بانوی پاکِ دین اسلامم
سر پرست و بزرگِ ایتامم
شهد غربت چکیده در کامم
کربلا سنجشِ غرورم بود
قتلگاهش که اوج شورم بود
لحظهی سخت من همان دم شد
لحظه ای که فضا پُر از غم شد
..وَ غمی در نهاد عالم شد
آسمان ناگهان جهنم شد
این ندا آمد و زمین لرزید
شمر دون رأس شاه را بُبْرید
رأس او را بروی نی بردند
چه بگویم کجا و کی بردند
تا که بردند، بر او پی بردند
سوی بزم حرام و می بردند
سر آقا کجا و تشت طلا
لب آقا کجا و چوب جفا
از سرش بگذریم ، پیکر او
در کنارش فتاده مادر او
خون رَوَد از رگ و زِ حنجر او
زخم شمشیر شد سراسر او
نعل اسب و تن مطهر شاه
نیزهی غارتی و پیکر شاه
بعد او نوبت حرم آمد
چه بگویم، چه بر سرم آمد
آتشی سوی معجرم آمد
تازیانه به پیکرم آمد
چون کبوتر اسیرِ در دامم
برده اند سوی کوفه و شامم
کوفی و بی حیایی و پستی
خطبه های من و می و مستی
سنگِ از روی بام و یک دستی
..بُرده از من تمامیِ هستی
کوفه شادی و هلهله دارد
کوفه خولی و حرمله دارد
شامی و سیلی و کبودی ها
بزم شام و غم حسودی ها
آتش و کینه و یهودی ها
چشمِ هیزِ کلاهخودی ها
وجه مجهول شد سرت را شام
عاقبت کُشت دخترت را شام
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مدح_مرثیه_حضرت_زینب_س
#حضرت_زینب_س
4_5778504082993974745.ogg
281.1K
#سرود #تک و #شور
#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
شاعر: #محمدحسین_مهدی_پناه
اى شور تو در سر
اى ذكر تو بر لب
يا بنت المرتضى
مولاتى يا زينب
تو دارى بال و پرى از حسين
هميشه با خبرى از حسين
يك كلام والسلام
اومدى دل ببرى از حسين
مليكه ى عرب و عجم
تويى تويى شرف علم
نوشته روى در حرم
يا زينب يازينب
*
در روى تو پيدا
انوار زهرايى
در همت در هیبت
تكرار مولايى
ديگه مثلت نمياد خواهرى
شكوه رتبه ى تو مادرى
يك كلام والسلام
لحن هر خطبه ى تو حيدرى
دفاعِ از حرم شما
وظيفه شد برا شيعه ها
ميگم منم مثه شهدا
يا زينب يا زينب
*
دشمن هم مى ترسه
از نطق طوفانت
من قربون درسِ
تفسير قرآنت
دل من بى سر و سامانته
گداى سفره ى احسانته
يك كلام والسلام
ابوالفضل گوش به فرمانته
گدا در خونت و زده
شب تولدت اومده
يه كربلا صدقه بده
يازينب يازينب
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سرود
#شور
#هشتم_آذر_۱۴۰۱
✅ #بند_اول
دلا شده امشب پر شور
خونه ی مولا شد پُر نور
حیدر و زهرا چقدر خوشحالند و مسرور ۲
پیک وحی باز خبر ، خبر آورده
نخل دین باز ثمر ، ثمر آورده
ز کرامات خداوند داور
زهرا قرص قمر ، قمر آورده ۲
مددی مددی زینب کبری ۴
✅ #بند_دوم
روح مناجات اومده
تفسیر آیات اومده
مژده بدید که عمه ی سادات اومده ۲
دختر حضرت حیدر رسیده
فاطمه را بوده نور دو دیده
در صبوری چنان زینب کبری
نه کسی دیده نه کسی شنیده۲
مددی مددی زینب کبری ۴
✅ #بند_سوم
بر فاطمه هستی نائب
تویی تو ام المصائب
دعا کن بهر ظهور حضرت غائب ۲
بر زهرا و علی نور دوعینی
دختر فاتح جنگ حُنینی
خدای صبر و خدای حیائی
عزیزمجتبی اخت الحسینی۲
مددی مددی زینب کبری ۴
#سبک_و_شعر
#محمد_مبشری
#ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شعر_محمد_مبشری
༺ :::🍃🌺🍃::: ༻
سلام ای مبدأ زیبا سرودن
سلام ای مبدأ سالاریِ زن
سلام ای بانوی اسلام ، زینب
که شد نامت ز حق اعلام ، زینب
چه زینب ، آیه ی وحیست نامش
نباشد کمتر از عصمت مقامش
چه زینب ، زاده ی زهرای اطهر
چه زینب ، زینت دامان حیدر
چه زینب ، حق ز آیاتش خبر داد
که جبریل از مصیباتش خبر داد
چه زینب ، بهر یارش تار و پودش
سِزَد خوانیم بی همتا وجودش
چه زینب ، همچو کوثر بی قرینه
چه زینب ، دختر ماه مدینه
چه زینب ، دانش او چشمه ی فهم
رسیدن بر کمال درک او وهم
شجاعت از حسین آموخت زینب
مناعت از حسن آموخت زینب
فصاحت را زِ مادر ارث برده
بلاغت را زِ حیدر ارث برده
چنان مجذوب شد در ذات یکتا
که جز واحد زبانش نیست گویا
چنان از مهر دلبر بی قرار است
که شرط ازدواجش مهر یار است
اگر زینب نبود آیین کجا بود
اصول دین ، فروع دین ، کجا بود
اگر زینب نبود ، ایمان نمی ماند
کلامی باقی از قرآن نمی ماند
اگر زینب نبود آشوب می شد
قیام کربلا سرکوب می شد
اگر زینب نبود خانه بر دوش
چراغ نیزه ها می گشت خاموش
اگر نطقش نمی داده شکوفه
پیامش گم می شد در شام و کوفه
چه باید گفت یا زینب به مدحت
که دُر خواهد بریزد لب به مدحت
فنای فی الحسین از نام هایت
نماز عشق از اقدام هایت
تو یار غمگساران حسینی
قرار بی قراران حسینی
تو دیدی دیده های سرخ و گریان
به مقتل سینه های زخم و عریان
ز کِید مکر مکاران چه دیدی؟
ز اولاد جگر خواران چه دیدی ؟
اگر چه دیده ای اجسام بی سر
اگر چه دیده ای گل های پرپر
مدد کار ولی الله بودی
نگهدار طریق الله بودی
#محمد_مبشری
#حضرت_زینب
هوای وصل دلبر را به سر دارم در این شبها
رسیده جان من برلب دگر سیرم از این دنیا
حسین جان بعد تو دیگر خمیده قامت خواهر
بمیرد از غمت زینب همین امروز یا فردا
اگر مویم سپید است و اگر من تار می بینم
دلیلش هجر تو بوده ، کجایی ماه بی همتا ؟
در این یکسال و نیم از بعد عاشورا شده کارم
بگیرم مجلس روضه ، کنم بزم عزا برپا
لباس خونی ات را باز روی سینه ام دارم
دوباره یادم افتاده غروب روز عاشورا
به زور ضربه ی نیزه ز روی اسب افتادی
سپاهی حلقه زد دورت شدی در قتلگه تنها
خودم دیدم که قاتل خنجری را دست و پا می کرد
خودم دیدم که می آمد به روی سینه ات با پا
خودم دیدم ز روی تل که می لرزید دستانش
جدا می کرد رأست را به پیش مادرم زهرا
برادر جان پس از تو خیمه هایت سوخت در آتش
عدو خوشحال و طفلانت فراری در دل صحرا
به دست دشمنت عمامه و انگشترت دیدم
میان عده ای بوده سر پیراهنت دعوا
مرا با کعب نی از کوفه میزد دشمنت تا شام
به زیر تازیانه ناله ی من بوده : “واجدّا..”
به روی نیزه تا دیدم جبینت غرق در خون است
به پای چوبه ی محمل شکستم من سر خود را
ز بام خانه های شام آتش بر سرم افتاد
ولی دستان بی جان و کبودم بسته بود آنجا
جسارت شد به دختر ها میان بزم و محفل ها
به پیش دیدگانِ خونی و شرمنده ی سقا
عدو ما را میان کوچه های شام می گرداند
شکسته شد غرور ما میان آن یهودی ها
" گدایی می کنم هرشب ، سر کویِ تو یا زینب
گدایی می کنم تا کربلای من شود امضا "
مهدی علی قاسمی