eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.2هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.9هزار ویدیو
125 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 ای عشق سربلندکه برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریزنیست @F135a110 کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
. بسم الله الرحمن الرحیم بالا صدای گریه از عرش معلّی می‌رود بالا همین که نیمه‌شب‌ها دست زهرا می‌رود بالا یکی از پلک‌های زخمی‌أش با دیدن حیدر به زحمت _تا کند او را تماشا_ می‌رود بالا گمانم مرکز ثقل زمین را شعله‌ها سوزاند که آتش از در و دیوار دنیا می‌رود بالا هنوز از ماجرای کوچه‌ها شرمنده‌اش هستند اگر دیوارها کج تا ثریا می‌رود بالا تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار که روی شانه‌ها تابوت مولا می‌رود بالا سوال این است؛ قاتل کیست؟ اما در جواب آن فقط هر آینه دیوار حاشا می‌رود بالا شفیع محشر خود را در اوج کینه سوزاندند که دود آتش امروز، فردا می‌رود بالا به لب در هر قنوت آوای "أَینَ‌المُنتَقِم؟" داریم که دست لطف مادر نیز با ما می‌رود بالا حضرت سلام الله علیها
۱۵ آذر ۱۴۰۱
در سوخت و با ضرب پا از جا در آمد از پشت در ناگه صدای مادر آمد طوری صدا زد فاطمه: "فضه خُذینی" آه از نهاد فاتح خیبر بر آمد فضه سراسیمه به روی خاک افتاد وقتی به سوی دختر پیغمبر آمد زخمش نشد کهنه دو ماه و نیم اصلا میخِ دری که از تن زهرا در آمد مجروح بود اما علی را که کشیدند زهرا برای جنگ با یک لشگر آمد با چشم خیسش مرتضی در کوچه می دید ریحانه اش با قد خم در معبر آمد قنفذ غلافش را چنان بر بازویش زد عمر کم زهرا از آن ضربه سر آمد هر ماتمی را دید مادر در مدینه در شام و در کوفه سراغ دختر آمد زینب فقط گریان داغ مادرش بود هر جا که بوی هیزم و خاکستر آمد حتی زمانی که به روی خاک افتاد یا آن زمان که شعله سوی معجر آمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۵ آذر ۱۴۰۱
• ﷽ • سبک:شور متن:مادر بزار تا سپرت باشم... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 مادر بزار تا سپرت باشم پروانه وار دور و برت باشم یه دنیا ممنونم ازت مادر اجازه دادی نوکرت باشم دعا کن تا نوکری خَلَف شم نزار با بار گناه تلف شم مطمئنم که تو خواستی مادر سگ دربار شَه نجف شم بهترین یاوری سوره‌ی کوثری خاک پاتم با حفظ سِمَت نوکری شفیعه‌ی همه صحنه‌ی محشری دخت پیغمبری فاطمه‌ی اطهری ام ابیها یا زهرا ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ ازم نگیر نگاهتو مادر قد کشیدم پناه تو مادر بها دادی به من ولی هستم بنده‌ی رو سیاه تو مادر شده شاملم دعای مادر اومدم تو روضه های مادر جنتِ همین جا فاطمیه چون بهشته زیر پای مادر مونس مرتضی یا سیدة النسا به محضر تو زانو میزنن انبیا مادر عشق منی حسن مجتبی مادر زینبین و سیدالشهدا ام ابیها یا زهرا ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ خدا رو شکر که کلب العباسم از کَرَمِت رو روضه حساسم روز قیامتم بیاد مادر یک نخ چادرت بسه واسم مریم و آسیه فِضّه اَسْما هاجر و سُمَیِّه و زُلِیخا تموم زنان اهل جنت حتی حورالعین کنیز زهرا آیت اللهی مادر ثاراللهی تو عصمت الله و انسیة الحورایی تو مطهره و صدیقه کبرایی تو راضیه مرضیه حضرت زهرایی تو ام ابیها یا زهرا
۱۵ آذر ۱۴۰۱
تمام شمع وجود تو آب شد مادر دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد بهشت آرزوی ما خراب شد مادر به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد که چون سلام پدر بی‌جواب شد مادر حمایت از پدرم را گناه دانستند که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر میان آن همه دشمن که می‌زدند تو را دلم به غربت بابا کباب شد مادر نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت گرفته نیمه‌ای از آفتاب شد مادر به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت پدر کنار مزار تو آب شد مادر استاد حاج غلامرضا سازگار
۱۵ آذر ۱۴۰۱
1_2058373604.mp3
6.3M
‍ شهادت حضرت زهرا ( سلام الله علیها )🖤 ▪️▪️▪️ بریز آب روان اسما ، ولی آهسته آهسته به جسم اطهر زهرا ، ولی آهسته آهسته بریز آب روان تا من ، بشویم مخفی از دشمن تنش از زیر پیراهن ، ولی آهسته آهسته ببین بشکسته پهلویش ، سیه گردیده بازویش تو خود ریز آب بر رویش ، ولی آهسته آهسته همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته حسن ای نورچشمانم ، حسین ای راحت جانم بنالید ای عزیزانم ، ولی آهسته آهسته بیا ای دخترم زینب ، به پیش مادرت امشب بخوان او را به تاب و تب ، ولی آهسته آهسته روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او کنم زاری ز داغ او ، ولی آهسته آهسته شعر از :   حاج_غلامحسین_سازگار با اجرای :   حاج_محمود کریمی حضرت سلام الله علیها
۱۵ آذر ۱۴۰۱
كربلايی حسين طاهری_سیاهپوشان فاطمیه97 - 25 دی - زمینه - ای روی تو ماه تمام-1547643127.mp3
34.44M
ای روی تو مهر تمام مادر سلام سلام ای مادر یا فاطمه از این غلام  بر تو سلام سلام ای مادر   من از تو فاطمیه ها رزق یه سالمو میگیرم ای مادر پیراهن مشکی برات میپوشم بار غمت رو دوشم ای مادر فاطمیه ها منم مثل بچه سیدا اسم تورو میزنم صدا یا زهرا از غم تو من هر چی که بگم بازم کمه فاطمیه ها میشه مثل عاشورا سلام بانوی علی سلام مادر حسن سلام مادر حسین سلام ای نام تو ختم کلام یار امام سلام ای مادر ای هستی و دردانه خیر الانام سلام ای مادر ای راز خدا برای خلقت از تو گرفته عزت این عالم ای نور لایتناهی مادر مدیون تو از آدم تا خاتم دور چادرت گرم طوافن فرشته ها  ای پاره جان مصطفی مادر جان ای نماز تو بی ریاترین ترانه بندگی و معنی صفا مادر جان سلام بانوی علی سلام مادر حسن سلام مادر حسین سلام آیینه عشق و حیا مولاتنا انیس الحیدر ای تا ابد دلداده شیر خدا سلام ای مادر کاش می شد گوش نگاهی مادر به نوکرت بندازی این شبها کاش می شد یه سنگ قبری داشتی زیارتت میکردم یا زهرا کاش دعا کنی که نوکرت سر به راه بشه قیامتم رو سیاه نشه ای مادر روز محشرم تو اون هیاهو و همهمه سوا کنی مارو از همه با حیدر سلام بانوی علی سلام مادر حسن سلام مادر حسین سلام حضرت سلام الله علیها
۱۵ آذر ۱۴۰۱
۹ (حضرت زهرا س) ‏(۲آمدن حضرت زهرا س بر سر قبر پیغمبر) ختم رسولان فاطمه آمد کنارت هستم کنار قبر تو من بی قرارت امید عالم،بنگر به حالم از جور دشمن،بشکسته بالم یا رسول الله۲ بابا پس از تو خونجگر شد دختر تو خانه نشین گردیده بابا یاور تو آتش عدو زد،بر خانه ی من در ماتم افتاد،کاشانه ی من یا رسول الله۲ بابا نبودی زد عدو آتش به خانه زد دخترت را دشمنت با تازیانه دستان حیدر،از کینه بستند پهلوی زهرای تو شکستند یا رسول الله۲ بابا نبودی من فتادم پشت آن در ذکر حسینم گشته بود مظلومه مادر غنچه ی من از،شاخه جدا شد محسنم از کین،جانش فدا شد یا رسول الله۲ بابا به چشمم غربت حیدر بدیدم زخم زبان از دشمنان دین شنیدم بابا غریبم،غم شد نصیبم رفته توان و،صبر و شکیبم یا رسول الله۲ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
۱۵ آذر ۱۴۰۱
۱۵ آذر ۱۴۰۱
زبان حال حضرت زهرا(س) خبرآمدکه دگربال وپری سوخته شد وسط شعله آتش جگری سوخته شد خبرآمدکه سری روی تنی افتاده وای بین درودیوار بدنی افتاده خبرآمدگل خون است روی پیرهنش شاهداین ماجرا درکوچه هاشد حسنش خبرآمدکه دگربال و پری سوخته شد وسط,شعله ی آتش جگر ی سوخته شد خبر آمدکه ز تب کردن و بیمار شدن خسته شد فاطمه از این همه سربار شدن خبرآمدکه تنی سوخت و تب دار شده خسته ازخستگی و دست به دیوار شده خبرآمدکه دگرشانه ز دستش افتاد خبرآمدکه همه هست علی رفت به باد خبرآمدکه دگر آب شده بال و تنش مثل تصویر شده جمله تمام بدنش کن حلالش به جزاین حرف نباشد "سخنش باید آماده کند بهر تو تنها کفنیش خبرآمدنیمه شب دفن شده یاس نبی شده درخاک گل باغ پراحساس نبی آرمین غلامی
۱۵ آذر ۱۴۰۱
در پیش من آتش نزن بال و پرت را محمود کریمی در پیش من آتش نزن بال و پرت را خونین مکن جان پدر چشم ترت را فردا همین که جمع کردی بسترم را آماده کن کم کم عزیزم بسترت را *–* آماده کن از آن کفن ها دومین را بیرون بیاور یادگار مادرت را بگذار روی سینه ام باشد حسینت بگذار بر قلبم حسن را دخترت را *–* بگذار با طفلان تو قدری بسوزم حالا بگویم حرف های آخرت را زاری مکن بر حال من با حال و روزت خاکی نکن دنبال بابا معجرت را *–* تو بار شیشه داری و میترسم از تو خیلی مواظب باش طفل دیگرت را وقتی که میریزند هیزم روی هیزم وقتی که میسوزاند آتش سنگرت را *–* بابا حواست باشد آنجا محسنت را بابا مواظب باش پشت در سرت را ای کاش میشد روضه بازو نمیشد وقتی علی آهسته میشوید پرت را *–* این جمله آخر عزیزم با حسین است با خود مبر در قتلگه انگشترت را محمود کریمی در پیش من آتش نزن بال و پرت را
۱۵ آذر ۱۴۰۱
. افتاده آتش در حرم ، وای‌مادرم وای‌مادرم سوزد درِ بیت‌الکرم ، وای‌مادرم وای‌مادرم تنها نه دربِ خانه سوخت ، شمع و گل و پروانه سوخت مثلِ دلِ غم‌پرورم ، وای‌مادرم وای‌مادرم بایک لگد هم در شکست ، هم پهلوی مادر شکست هم کشته شد برادرم ، وای‌مادرم وای‌مادرم افتاد مثل محتضر ، میگفت با سوز جگر فضه بگو کو شوهرم ، وای‌مادرم وای‌مادرم مادر به دنبال علی ، پشت سرش من با حسین فریاد میزد خواهرم ، وای‌مادرم وای‌مادرم با خود علی را برده بود ، قنفذ اگر آنجا نبود از این حرامی نگذرم ، وای‌مادرم وای‌مادرم با تازیانه با غلاف ، آنقدر زد بر مادرم که بازویش کرده ورم ، وای‌مادرم وای‌مادرم با کس نگفتم ای خدا ، من ماجرای کوچه را آنجا چه آمد بر سرم ، وای‌مادرم وای‌مادرم در کوچه شد مویم سفید ، دیدم که نامردی پلید زد بی هوا بر مادرم ، وای‌مادرم وای‌مادرم ای کاش قدّم میرسید ، تا می شدم آنجا سپر بر مادرِ بی یاورم ، ، وای‌مادرم وای‌مادرم یک ضربه زد نامردِ پست ، دو گوشوارش را شکست در پیش چشمانِ ترم ، وای‌مادرم وای‌مادرم سیلی اگر یک بار خورد ، یک ضربه از دیوار خورد نقش زمین شد در برم ، وای‌مادرم وای‌مادرم مادر دو چشمش تار شد ، کار حسن دشوار شد‌‌ چگونه مادر را برم ، وای‌مادرم وای‌مادرم عبدالحسین میرزایی ✍ ......................................................
۱۵ آذر ۱۴۰۱
السلام علیکِ ایتها السیدة الجلیلة ایتها السیدة الجمیله ذات الاحزان الطویلة فی المدت القلیلة المجهولة قدرها، المخفیة قبرها فدای عمر کمت مادر، فدای قد خمت مادر میگن قبرت تو دل مولاست، فدای اون حرمت مادر ای مادر ای مادر —————- ما رو یادش نمیره اونیکه همسایه رو هم دعا کرد حتی لباس عروسشم عطا کرد وقتی دید علی غریبه، محسنشم فدا کرد المظلوم بعلها المقتول ولدها تو خونه غنچه‌ت و می‌چیدن، تو کوچه با تو می‌جنگیدن تا که افتادنت و دیدن، به اشکای علی خندیدن ای مادر ای مادر —————- قد مولا رو خم کرد غصهٔ قامت کمون مادر دیگه به لب رسیده جون مادر این روزا که درد پهلو، برده امون مادر المغصوب ارثها، المکسور ضلعها اونا که حق تو رو خوردن، با نامردی فدک و بردن میگن آب ارث تو بود مادر، گلات تو کربلا پژمردن @majmaozakerine
۱۵ آذر ۱۴۰۱