eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
روي دوشا شالِ عزا ، آه آه آه ميريزه اشك امام رضا ، آه آه آه ميان ، زائرا توي صحن حضرت ميگن ، امام رضا سرت سلامت امون ، كشتن جَوونتو تو غربت كُـنج دخـمـه بي رمــق... غريب گير آوردنش يه گوشه اي از عطش ميسوخت تموم تنش يا امام رضا ، آجرك الله ٣ داره ميسوزه جگرم ، آب آب آب داره ميسوزه پيكرم ، آب آب آب نخند ، به اشك چشماي تره من نخند ، به سوختن بال و پره من نخند ، جلو چشاي مادره من مادره قامـت خمـم.... اومده بالا سرم داره ضجه ميزنه با اشك چشم ترم يا امام رضا ، آجرك الله ٣ تا با گريه ميگفتم آب ، آه آه آه يادم اومد غمِ رباب ، آه آه آه ميخوند ، پايين نيزه هِي لالايي لالا ، چرا بالاي نيزه هايي
آرزومونه با یک پرچم سرخ یا حسین با همه سینه زنا بیایم تو بین الحرمین تو کوچه پس کوچه های کربلا دم بگیریم تو مقام اکبرت شور محرم بگیریم تو مقام اکبرت شور محرم بگیریم همه از پیر و جوون میزنیم به سینمون جوانان بنی هاشــــم بیـــــاییــد علی را بـــر در خیمـــه رسانید چی می شه یه بار دیگه تو کربلات گریه کنیم توی هر گذر به یاد بچه هات گریه کنیم بزنیم سینه به یاد لاله های پر پرت بخونیم نوحه کنار قتله گاه اصغرت بخونیم در تب و تاب به یاد طفل رباب وای وای به کربلا آب روان قیمت جان شد حنجر اصغر هدف تیر و کمان شد چی میشه یه بار دیگه اقا بیایم به کربلا بخونیم نوحه به یاد اون امیر سر جدا یاد دسته های قلم بر سر و سینه بزنیم روی سینه یاد نوحه سکینه بزنیم یاد دست های قلم بگیرم با نوحه دم ای اهل حرم میر و علم دار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد این جوان کیست که درقبضه ی اون طوفان است آسمان زیر سم مرکب اون حیران است صف به صف میشکند پشت سپاه دشمن آذرخشی است که غرنده تر از شیران است ابالفضل ابالفضل ابالفضل بر مشامم میرسد لحظه بوی کربلا بردلم ترسم بمان ارزویه کربلا تشنه ی آب فرات ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
. هوای تو دارد هوای دلم پُر از عطر یاسه فضای دلم مرا با خود امشب ببر تا خدا بخوان هم نوا با نوای دلم عنایت کن آقا بده حاجتم را شکسته دلم را شکسته ترش کن دلم را اسیر غم دلبرش کن مرا مستفیض دعای سحر کن مرا غرق فیض دعای سحر کن عزیز من ، عزیز من ، عزیز من ، عزیز من علاج دل بی قرارم تویی دلیل همه انتظارم تویی چه حاجت به باران اگر تشنه ام که سیرابم و چشمه سارم تویی ... بیا یوسف فاطمه اَلعجل ... ترانه ی باران ترانه ی من ندیدن رویت بهانه ی من به حال غمم حال تازه بده بیا رونقی دِه به خانه ی من عنایت کن آقا بده حاجتم را همه حاجتم دیدن روی ماهت به چشمان گریان نشتم به راهت امید همه بینوایان تو هستی نگاه دو عالم به سوی نگاهت عزیز من ، عزیز من ، عزیز من ، عزیز من به شاهی چه حاجت گدای تواَم که دل خسته و بینوای تواَم گرفتار عشق شما هستم و دگر بعد از این مبتلای تواَم ... بیا یوسف فاطمه اَلعجل ... سحر شد ببار ابر باران من که دوری شده قاتل جان من گرفته نگاهم غبار فراق بشوی این غبار از دو چشمان من عنایت کن آقا بده حاجتم را مرا شور عشق تو کرده هوایی بیا ای سفر کرده پس کِی میایی کجا من به دنبالت آقا بگردم نجف یا مدینه و یا کربلایی عزیز من ، عزیز من ، عزیز من ، عزیز من گل نرگس آقا تو تاج سری یقین دارم آقا مرا میخری مرا یک شب جمعه با اشک و آه به همراه خود کربلا میبری ... بیا یوسف فاطمه اَلعجل ... .👇
مداحی آنلاین - دلم با شما نیست اما جدا نیست - محمدرضا طاهری.mp3
4.45M
با (عج) 🍃دلم با شما نیست اما جدا نیست 🍃غبار رهت هست اگر خاک پا نیست 🎤 دلم با شما نیست، اما جدا نیست غبار رهت هست اگر خاکِ پا نیست چه شبها صدایت زدم تا بیایی صدایم برایت کمی آشنا نیست؟ اگر چه تو حق داری آقا بگویی که بغضِ فراقِ تو، در این صدا نیست شفایم تو هستی، دوایم تو هستی شفا نیستی تو، نه، بی تو دوا نیست اگر تو نباشی برایم نصیبی در این روز و شبهای ماه عزا نیست دعای من آقا به جز دیدن تو دعایم به جز دیدن کربلا نیست برای یتیم حسن در مدینه کسی روضه خوان در بر مجتبی نیست بیا روضه ام را ببر سمت گودال بگو شأن این بی کفن بوریا نیست ____________
مداحی آنلاین - بكش به روی سر خسته ام پر خود را - حاج محمود کریمی.mp3
3.75M
💥سبک: 🎙مداح: 🌷 (عج) بكش به روی سر خسته ام پر خود را به این دو چشم عبايِ معطّرِ خود را میانِ گریه كُنانت رسیده ام شایـد به كربلا برسانی كبـوترِ خـود را به ما بهشت نوشتند ما نمی خواهیم كنارِ خویش نگه دار نوكرِ خود را كنارِ شانه ی لرزان تو چه می چسبد به پای تو بگذارم شبی سـرِ خود را بصیرت است همین روضه و به این بیرق گـره زدیـم تمـاميِ بـاورِ خود را به جمعِ سینه زنانت رسیده ام هر شب به پـا كنید همه شورِ محـشرِ خود را حسین گفتنِ ما دستِ ما نبود از توست بگو به زمـزمـه ذكرِ مـكرر خود را بـرای عمّه تان نـذر كرده ایم آقـا بیاوریم نفس های آخرِ خود را حسن لطفی .
z جعفری: 🌸⚘🌸⚘🌸⚘🌸⚘🌸⚘🌸⚘ *سرود سالگرد ازدواج امیرالمومنین ع و حضرت زهرا (سلام الله علیهما)* ❤امشب شب پیوند دو دریای عظیم است امشب شب رحمت خداوند رحیم است 🌷عروس و داماد میرند دست پیمبر میبوسند همه آسمانیان جبین حیدر میبوسند 🌹 یا مولا ، یازهرا (2) ❤امشب شب دامادی مرتضی علی شد عقد علی و فاطمه بین المللی شد 🌷قربون دوماد برم سر تا قدم غرق صفاست خاک پای این عروس دوماد برای ما شفاست 🌹یا مولا ، یازهرا (2) ❤امشب شب پیوند کریم است و کریمه احمد میده امشب به جهانیان ولیمه 🌷روی لب های ملائک همه شور و زمزمه است هر کجا گذر کنی ذکر علی و فاطمه است 🌹 یا مولا ، یازهرا (2) ❤امشب میخونم فقط برای دل زهرا از روز تولد شده ام بلبل زهرا 🌷شب دامادی حیدر اومده جون بگیریم ای خدا برای این عروس و داماد بمیریم 🌹یا مولا ، یازهرا (2) ❤(( اَنْکَحْتُکِ یـٰا فٰاطِمِة را تا که علی گفت)) ((با شرم و حیا حضرت فاطمه بلی گفت)) 🌷وقتی پیغمبر اکرم یه سینجلی میگفت مرتضی یا فاطمه، فاطمه یا علی می گفت 🌹یامولا ، یا زهرا (2) 🌸⚘🌸⚘🌸⚘🌸⚘🌸⚘🌸 یوسف حق پرست(غریب)
‍ ** متن روضه 🏴🏴🏴🏴🏴 🔸دید زینب چون به دشت کربلا 🔸گشته بی یاور حسینش از جفا تا خانم زینب کبری سلام الله علیها دید برادر تنها مونده... صدای غربتش بلنده... حسینش دیگه یاری نداره... بچه هاش رو اماده کرد... 🔸کرد بهر یاری آن ممتحن 🔸هر دوطفل خویش را در بر کفن صدا زد... عزیزانم... ببینید آقاتون حسین غریب و تنها شده... دیگه یاری نداره... عزیزانم... من شما رو برا مثل یه همچین روزی تربیت کردم... برید جانتون رو فدای آقاتون کنید... قربان معرفتت بی بی جانم.. زینب... 🔸بوسه زد از مهربانی رویشان 🔸زد گلاب و شانه بر گیسویشان خدا میدونه خیلی سخته برای یه مادر... میدونی بالاترین لذت دنیا چیه... بالاترین لذت دنیا اینه که خدا بهت فرزندی بده... مقابل چشمات قد بکشه... بزرگ بشه... جوون بشه... جلوت راه بره... به قد و بالاش نگاه کنی... اگه جوون داری بهتر میفهمی چی ميگم... اما خدا نکنه کسی داغ جوونش رو ببینه... الهی جوون مرده تو مجلسمون نباشه... خدایا خیلی سخته برای زینب... صدا زد... عزیزان من... برید از آقاتون ابی عبدالله اذن میدان بگیرید... بچه ها اومدن کنار ابی عبدالله... آقا جان اذن میدان بده... هر کاری میکنن ابی عبدالله قبول نمیکنه... اصرار کردن... آقا... ما طاقت نداریم زنده باشیم عطش بچه ها رو ببینیم... طاقت نداریم اسارت اهل حرم رو ببینیم... طاقت نداریم تازیانه خوردن مادرمون رو ببینیم... ما طاقت نداریم صدای غربت شما رو بشنویم... آقا بزار جانمون رو فدات کنیم حسین 🔸مکن نا مهربانی ای برادر حالا حرف دل زینب... 🔸مکن نا مهربانی ای برادر 🔸مسوزان این چنین تو قلب خواهر خودم و بچه هام فدای تو حسین... 🔸پسرهای مرا از خود مرنجان 🔸غلام اکبرند و عبد اصغر انقدر اصرار کردن بلاخره... هر طوری بود اقا اجازه داد... گلهای زینب رفتن میدان... جنگ نمایانی کردند... خیلی از این نانجیب ها رو به درک واصل کردند... اما... امان از اون لحظه ای که صداشون به ناله بلند شد... یا حسین... آقا به دادمون برس... ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند... کنار بدن پاره پاره گلهای زینب... اومد بچه ها رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... وقتی آقا زاده ها نگاه کردند... دیدند ابی عبدالله اومده بالاسرشون... آماده ای بگم یا نه... اما ساعتی بعد... گودی قتلگاه... وقتی ابی عبدالله چشم ها رو باز کرد... ببینه... والشمر جالس علی صدره... شمر رو سینه اش نشسته...😭 از سویدای دلت صدا بزن یا حسین 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست الا لعنت الله علی القوم الظالمین -
. (نوحه های ) 🔵 شهادت (ع) شب تاریک و خسته ی راهم شمع تنهایی شعله ی آهم یادگاری از بودن با تو عکس جمالت قاب نگاهم سیدی مولا مولا حسینم دل بی قرارم کوفه نیایی ابری و زارم کوفه نیایی به کوچه های پاییز بی تو گل بهارم کوفه نیایی اینجا عهدی بر وعده نمانده جانم را این غم بر لب رسانده دست من بسته دست نامردی پای پیاده هر سو کشانده من زمین خوردم تا تو بمانی از غمت مُردم تا تو بمانی با لب خونین آبی نخورده نام تو بُردم تا تو بمانی آینه ی دل سنگ جفا دید هم در این کوفه کرببلا دید بالای بام دارالعماره چشم دل من راس تو را دید 🔵 قافله به کربلا اینجا گلزار آل رسول ِ ساکن این جا حجش قبول ِ وقتی محل داغ حسین ِ کربلای زهرای بتول ِ آه و واو یلا آه و واویلا بوی گلهای اطهر پیچیده صدای قلبی مضطر پیچیده بر استقبال کاروان غم ناله حزن مادر پیچیده از عاشورایی باشد خبر دار از آسمانی که باشد بلا بار از ازل دیده پیش چشمانش در دل گودال جسمی گرفتار برگ گلهایی میسوزه اینجا میسوزه لبها بر لب دریا عطش میگیره دنیای چشم و آتش میسوزه حاصل زهرا اینجا مهمان و غم نصیبی ها یک کاروان و غم نصیبی ها امیر قافله تنها در صحرا لب عطشان و غم نصیبی ها 🔵 (س) ای سرت روی زانو بابایی صاحب زخم ابرو بابایی چشمای نیمه باز و نبندی میزنم شونه ، گیسو بابایی بابا لالایی بابا لالایی میدونم بابا خسته ی دردی خسته از تیغ تیز نبردی من خودم دیدم دیدی از نیزه سیلی میخوردم گریه میکردی دامن از اشکم لاله ها دارم به برگ رویم ژاله ها دارم ناله نکردم پیش خلایق با دیدار تو ناله ها دارم گوشه ی چشمم آثار زخم نیلوفر تو گلنار زخم نه فقط چشم و گونه دختر تن رنجیده تبدار زخم لحظه ها بی تو سخت برایم خواب تو دیدم گفتی میایم حالا که بابا آمدی اینجا ببر من و ای وصلت دوایم 🔵 (س) دو دل و دلبر بر سر دستم دو گل پرپر بر سر دستم شریک داغ کرب و بلا شد هستی خواهر بر سر دستم آه و واویلا آه وا ویلا از دل دریا گوهر آوردم من آسمان واختر آوردم تن مجروح دو یاس خونین یادگاران خواهر آوردم آوردم با خود دو یاس پرپر با دل خونین با چشمان تر دیده ام هجر طفلان زینب تازه شد داغ قاسم و اکبر در خطر وقتی حرمتم دیدند هل مِن معین و حجتم دیدند یار من گشتند ، غربتم دیدند مردانه مثل حیدر جنگیدند در خطر وقتی حرمتم دیدند اما امان از قلب شکسته میبرم خیمه اشک پیوسته میدانم زینب بر داغ طفلان میان خیمه تنها نشسته 🔵 ابن الحسن (ع) آرزوی من گلگون نشستی امید عالم در خون نشستی من مگر مُردم ای عمو جانم بی کس و یاور و محزون نشستی ای عمو جانم ای عمو جانم دشمن رسیده بالا سر تو لشکر کینه دور و بر تو زیر لب داری ذکر یا اُما شرمی ندارد از مادر تو گلچینی عقده بر چمن دارد خزان کینه با یاسمن دارد یکی عزم رگهای گلویت دیگری قصد پیروهن دارد سرو قَدَت را در هم شکستند تیر و سر نیزه با هم پیوستند باران سنگ و نیزه ، شمشیرها دسته دسته بر جسمت نشستند سپر جسمت دستم عمو جان تمام بود و هستم عمو جان من در آغوشت گفتم یا زهرا به شهیدان پیوستم عمو جان 🔵 (ع) آن که باشد بر غصه ها عالِم سرور و مولای بَنِ الهاشم ناله ها دارد با دو چشم تر کنار جسم اکبر و قاسم آه و وایلا ابا عبدالله در دل خیمه روضه میخواند حال دل او کس نمیداند گلاب اشک سرخ چشمم را به دست و پای قاسم نشاند بر فلک پر داده نوایش را کرده آزاد از دل صدایش را جسم صد چاک قاسم ببیند گویا که می بیند بابایش را روز بقیع و یاسمن دیده غربت یاسش در چمن دیده وقتی که دیده زخم قاسم را پیکر مجروح ِ حسن دیده گلچین دوباره چنگی نشان داد هر چه شرر بود بر این جوان داد باران تیر از هر طرف دیده دیده این پسر مثل بابایش جان داد محسن غلامحسینی 👇 فاطی عالی
. 🔵 (ع) دلی لرزیده با نگاه تر نشسته نزد لاله ی پرپر پدری ناله میزنه از دل پیچیده اما خنده ی لشکر آه و واویلا یا علی اکبر ساحل گلگون دریا را دریاب نور چشمان زهرا را دریاب غریب و تنهاست سالار زینب یا علی اکبر بابا را دریاب ای گل چیده داغ تو سخت ِ در خون تپیده داغ تو سخت ِ ذکر بابای تو در این صحرا ای نور دیده داغ تو سخت با سر زانو نزدت نشینم پرپر تر از آنی که ببینم اربا" اربایی ای گل بابا از سرو قدت خوشه بچینم وقت جان دادن بود و رسیدم ناله های دردت را شنیدم هر چه را گشتم در همه جسمت یک جایی بهر بوسه ندیدم 🔵 (ع) شکفته ای تو بر سر دستم غنچه ی باز پرپر دستم پاره ی ماه از تشنگی بودی عقیق سرخی گوهر دستم لالا لالایی یا علی اصغر حنجرت لرزید کربلا لرزید همه دشت نینوا لرزید از ناله ی من آسمان نالید تمام عرش کبریا لرزید شکوفه ی لبهای تو پرپر خزان زده بر خنده ی آخر به جای لالایی برای تو میرسه بر گوش نوحه مادر آیت معصومی حسینی غربت محرومی حسینی کودک شش ماهه علی اصغر سند مظلومی حسینی نور مهتابی بر تو دریغ شد گل آفتابی بر تو دریغ شد خدای عالم شاهد ِ اصغر قطره ی آبی بر تو دریغ شد 🔵 از عطش رنگ گلها پریده قَد نهالی تازه خمیده بانگ عطشا از دل خیمه در همه جای هستی پیچیده آه و واویلا آه و واویلا به جای آب از دیده خون جاریست باغ لبهای تشنه گلناریست کشتن گلها با عطش امشب مثل شمشیر و ضربه کاریست هر طرف طفلی ناله ای دارد به خاک خیمه چهره بگذارد ابر چشمان ساقی طفلان قطره های دل از دیده بارد حلقه ی دور ساقی عطشان جمع عطشان طفلان نالان به روی دست خواهری مضطر قنداقه طفل شش ماهه گریان آرزوی آب دیگر سراب ِ برگ هر گل از آتش کباب ِ بین هر خیمه می گردد حیران بند نمی آید اشک رباب ِ 🔵 (ع) وقت غوغای کربلا آمد در نوا دشت نینوا آمد از سوی نهر علقمه بر گوش ناله ی اَدرک یا اَخا آمد آه و واویلا آه و واویلا از پا افتاده سرو علمدار باغبان ماند و حال دل زار بین یک لشکر ناجوان مردی قافله سالار گشته گرفتار بی او دنیا را دنیای غم دید طرفی دست و مشک و علم دید وقتی عباسش رفته از دستش آه و فغان اهل حرم دید آه و فغان از هجرت عباس علقمه دیده غیرت عباس لب دریا و آب زلالش دارد به لبها حسرت عباس با لب عطشان آبی ننوشید با یاد طفلان آبی ننوشید یاد لبهای خشک حسین و با چشم گریان آبی ننوشید 🔵 شب وصال و شور دعا شد کعبه عشاق کرببلا شد گوشه خیمه سر به سجاده قافله سالار محو خدا شد یا الله الله یا الله الله امشب حسین و ذکر یا غفار دست قنوت و دیده بیدار فردا سر او بر سر نیزه زینب اسیر و راهی بازار محبوب خود را تا سحر خواند با شوق وصل و چشم تر خواند فردا در مقتل صورت بر خاک و شعر پهلو و وای مادر خواند امشب ببیند روی طفلان را بر لبش آرد آه سوزان را گویی می بیند عصر فردا و زینب و جمعی دل پریشان را محراب زهد و دیدگانی تر عبا بر دوش و عمامه بر سر فردا به غارت میرود از او حتی پیراهن حتی از پیکر 🔵 دامن کشان از خیمه ها رفتی روح و ریحان از خیمه ها رفتی قد و بالای مجروحت دیدم کام عطشان از خیمه ها رفتی مهلا" مهلا آه ای جانم برادر رفتی و دلها در قفای تو در تب و تاب ِ ماجرای تو چه میشد می مُردم نمی دیدم روز دوری ، شام عزای تو وعده وصل ما به پایان شد غم هجرانت بار گران شد سهم من اشک و ناله از هجران سهم جسم تو تیر و سنان شد هرگز حالت را محزون نبینم الهی زخمت افزون نبینم کهنه پیراهن از چه پوشیدی پیرهن از جسمت بیرون نبینم از بَر زینب چشم تر رفتی اشکم من دیدی خون جگر رفتی چه میشد بودم هم رزم جنگت ای برادر جان بی سپر رفتی 🔵 زمین میلرزد آسمان نالد همه ی عالم یک زمان نالد مرد مجروحی در دل گودال نیمه نفس با نیمه جان نالد آه و واویلا آه و واویلا غرق خدا بود ضربه ها آمد محو دعا بود ضربه ها آمد نه فقط پیش چشم خداوند نزد زهرا بود ضربه ها آمد مادر می نالید ای خدا فرزند تا جدا می شد بند او از بند یکی با نیزه یکی با خنجر پیرهن را از جسم او می کَند نینوا آن دم شور و نوا شد کربلا غرق کرب و بلا شد خون چکید از چشم همه عالم تا که رگهای حنجر جدا شد خیل یک لشکر جمله پیوسته مشغول غارت از تنی خسته بعد از آنی که تن شده عریان با نعل تازه سینه شکسته محسن غلامحسینی 👇 فاطی عالی
. 🔵 تا سحر امشب خیمه می سوزد با شعله ی تب خیمه می سوزد وقت هجوم لشکر غارت چون دل زینب خیمه می سوزد آه و واویلا آه و واویلا بین آن غوغا کودکی گم شد زیر دست و پا کودکی گم شد بسته شد راه چاره در خیمه در دل صحرا کودکی گم شد در خیمه ها جز خون جگر نیست به غیر از آه و اشک بصر نیست هر چه می گردد زینب محزون از دو تا دختر دیگر خبر نیست برگی نیلی شد از باد ِ سیلی دوباره بر پا بنیاد ِ سیلی کافری میگفت بر همه لشکر ای آل سفیان آزاد ِ سیلی گلهای عصمت جمله پژمردند از دست دشمن ضربه ها خوردند بی امان های دشت بلاها پناه بر سوی قتلگاه بردند 🔵 وداع با کربلا ای گل پرپر الوداع یارم ای تن بی سر الوداع یارم هم سفر بودیم اما حسینم مانده با مادر الوداع یارم مظلوم حسینم مظلوم حسینم پیکر پاکت بی کفن مانده جای نعل اسب بر بدن مانده بین شمشیر و نیزه شکسته تکه هایی از پیرهن مانده بر سر نیزه رفته سر تو ای سلیمانم کو گوهر تو نه تنها از خیمه شده غارت غارت شده حتی پیکر تو من چگونه از تو دل بگیرم خود تماشا کن جان اسیرم یک دم از تو من کی جدا بودم از این جدایی باید بمیرم میروم اما با دل خسته هم دم من شد اشک پیوسته خواهم تو را چون جان در آغوشم اما چه سازم با دست بسته محسن غلامحسینی 👇 فاطی عالی
بگو چقدر زمان تا محرمت مانده برای من فقط آقا محرمت مانده دلم به آمدن روضه شما خوش بود فقط ز لذت دنیا محرمت مانده @hosenih گناه تازه که کردم بلای تازه رسید برای رفع بلایا محرمت مانده خدا کند که نمیرم محرمت باشم خدا گواست گدا با محرمت مانده جواب شوق همه کودکان ما با تو هنوز خاطر اینها محرمت مانده اجازه هست بخوانم برای طفل رباب دل گرفته مارا محرمت مانده اجازه هست بگوئیم از عمود و علم برای روضه سقا محرمت مانده @hosenih خدا کند که نیوفتد عمود این خیمه در انتظار تکایا محرمت مانده من هیچ ، رخت سیاهم مگر گناهش چیست چقدر گریه کند با "محرمت مانده" شاعر: @hosenih
نوحه ۷ حضرت جوادالائمه علیه السلام شیعیان را نورعینی شمع جمع عالمینی ای گل باغ ولایت زیب شهر کاظمینی گل باغ ولا. نهم نور خدا امید ماسوا. جواد ابن الرضا جواد ابن الرضا(۴) تو ز نسل مصطفایی شیعیان را مقتدایی از تبار فاطمیون تو جواد ابن الرضایی گل پیغمبری تو نجل حیدری امید عالمین. رضا را کوثری جواد ابن الرضا نجل زهرا جان دینی شیعه را حبل المتینی درسخا و جود و رحمت دردو عالم بی قرینی جهانی بنده ات همه شرمنده ات سخا،جود و کرم بود زیبنده ات جواد ابن الرضا تو امام مهربانی شیعه را آرام جانی ای گل زهرای اطهر از درت ما را مرانی گدای روسیاه منم بر تو پناه به حق مادرت نما بر من نگاه جواد ابن الرضا همسر نامهربانت زدشرر بر جسم و جانت گوشه ی حجره ی بسته رفته از پیکر توانت ز زهر همسرت. تو افتادی ز پا به کنج حجره ات زدی تو دست و پا جواد ابن الرضا همسرت از تو گسسته قلب پاک تو شکسته تو درون حجره اما در به روی تو ببسته به پشت حجره ات کنیزان صف زدند بگفتا ام فضل. تمامی کف زدند جواد ابن الرضا از شرار زهر کینه ازنوا گشتی تو خاموش ازفراق وسوزداغت هادی دین شدسیه پوش امام و مقتدا شده جانت فدا زداغت کاظمین. شده چون کربلا جواد ابن الرضا بوده ای عمری به یاد کوچه ی تنگ مدینه سیلی و مسمار و سینه داغ زهرای حزینه به زخم مرتضی. بزد دشمن نمک میان کوچه زد. به زهرایش کتک جواد ابن الرضا