eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
5.7هزار ویدیو
125 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️جمکران هم اکنون ظهر ۱۴۰۰/۵/۱۴ نائب الزیاره عزیزان ادمین
ا﷽ ا  بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند  ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ پیش چشمش مصطفایش را زمین انداختند  حل مشکلهای هر پ‍یری جوانش می شود  آه این مشکل گشایش را زمین انداختند  بار دیگر بین کوچه پهلوی زهرا شکس‍ت  بار دیگر مجتبایش را زمین انداختند  دست بر روی محاسن داشت مشغول دعا  احترام ربنایش را زمین انداختند  این علی اکبر دگر صدها علی اصغر است  تکهء آیینه هایش را زمین انداختند  بود آویزان مرکب نای افتادن نداشت  با کمر افتاد و پایش را زمین انداختند  نوبت کار جوانان بنی هاشم شد و  پیش بابایش عبایش را زمین انداختند  چند عضو پیکرش را از زمین برداشتند  چند قسمت از تنش را چند جا انداختند  سیدپوریا هاشمی عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ @shoormahshar
1_768193580.mp3
6.78M
عاشقم وسرگذشت عاشقی کز سرگذشت😍 ... تو را به خاطر دِرهم.... @shoormahshar
ا﷽ ا بوی حزن و غصه و اَندوه و آه میرسد از کاروانی ،بین راه میدهد پیغام ،هر زنگِ جَرَس میشود این قافله ،بی یار و کس پُر شده این همهمه در عالمین میرود تا قتلگاهِ خود، حسین لشگرِ خون خدا در راه بود عالَمی مبهوتِ ثارُالله بود ای فدای غربتِ این کاروان همرهِ او کودک و پیر و جوان خواهری با عزت و با احترام در اَمان از اهل کوفه ، اهل شام شیر مردانِ جوان، با اقتدار گِردِ بانوی حرم پروانه وار نازدانه دختری، بس خنده رو گاه در آغوش بابا ، گه عمو بانویی پیوسته در راز و نیاز در بغل شش ماهه اَش در خوابِ ناز میرود منزل به منزل قافله با صَلابت ،با صفا ، با حوصله هست پیشاپیشِ این صید و کمند پرچمِ ماه بنی هاشم بلند آه از آن روزی که پرچم را زدند مَشک و دست و چشمِ عالم را زدند آه از آن روزی که گُرزِ آهنین کرد ماهِ خیمه را نقش زمین بعد از این آقا،در آن صحرای غم خودبخود پاشید این لشگر ز هم چونکه شد کارِ علمدارش تمام تا کمر خم شد قدِ سَروِ امام ساعتی نگذشت،ناگه یک سپاه ریختند از هر طرف در قتلگاه شاهِ دین افتاد زیر دست و پا ناطق قرآن ،شکارِ اَشقیا «شمر روی سینه اش بنشسته بود استخوانهایش همه بشکسته بود» ماند،ماهِ فاطمه ،در آن غبار زیرِ سُمِ اسبهای بی شمار راهِ مقتل شد بپای نیزه طیِ شد سرِ سالارِ زینب روی نیِ وای ، غارت شد ز تن، پیراهنش خواهرش، رَختِ اسیری بر تنش محمود ژولیده عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ @shoormahshar
ا﷽ ا رونق گرفت از غم تو زندگانی ام ای یار مهربان به کجا میکشانی ام ؟ حالا که در مجلست پیر شدم کیف میکنم چون وقف روضه بود تمام جوانیم خواب و خوراکِ زندگیم را گرفته است حتّی خیال اینکه بخواهی برانی ام زهرای مرضیه به سرم دست میکشد وقتی سیاه لشگر هیئت بدانی ام از برکت زیارت تو باخدا شدم من در زمین کرببلا آسمانیم شرمنده ام گناه مرا از تو دور کرد شرمنده ام حسین که من از شما نی ام برسینه میزنم که مطهر کنی مرا مشغول گرد گیری و خانه تکانیم مارا نمیخرید کسی جزتو یاحسین مبهوت ازین بزرگی و این مهربانیم چیزی نمانده است دگرتا به اربعین یعنی مرا پیاده حرم میرسانیم ؟ مثل امام عصر عزادار روضه ی غم های قلب زینب قامت کمانی ام یاد دمی که روی تل آمد نگاه کرد پای برهنه رو بسوی قتلگاه کرد ناشناس عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ @shoormahshar
|⇦•شبی که در نفسِ سرخ .. / و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس سید مهدی میرداماد •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● شبی که در نفسِ سرخ ماه توفان بود شبی که آبِ فرات آتشِ فروزان بود شبی که عرض و سماوات کربلا شده بود شبی که خشم خداوند برملا شده بود حسین بود و نمازِ شبُ و مناجاتش حسین بود و شب و وعده‌ی ملاقاتش حسین بودُ صد و چند شاخۀ یاسش حسین بودُ ظهیر بود و حبیب و عباسش حسین بودُ شبِ وصلِ جان نثارانش حسین بودُ سر و دست و چشم یارانش درونِ خلوتِ شب حرف با خدا میزد گرفته جان به کف اصحاب را صدا میزد که ای به عالم زر بوده جان نثارِ حسین شما درین شبِ غربت شدید یارِ حسین هزار مرتبه از شوقِ دوست جان دادید زِ جان گذشتگی خویش را نشان دادید به آن خدا که از او اِرجعی شنیدم من بلند مرتبه تر از شما ندیدم من *فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ اَصحابي .. فرمود من از یارانم بهتر و باوفاتر ندیدم تو این عالم ..* من از برایِ خدا سر گرفته‌ام سرِ دست گذشته‌ام زِ‌همه هستِ خویش هرچه که‌هست خدا زِ صبحِ ازل برگزیده‌است مرا برای دادنِ سر آفریده‌ است مرا *"فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً" .. اصلا از روز ازل قرارِ ما همین بوده .. قرار شده من سر بدم .. علی اصغر بدم .. علی اکبر بدم ..* چه غم اگر که دشت شود لاله‌زار از خونم من از وفایِ شما فرد فرد ممنونم شب است، بدرقۀ راحتان دعایِ حسین روید و اشک بریزید در عزایِ حسین *برید و از تاریکی شب استفاده کنید .. تا دیدن ابی عبدالله میگه برید یکی یکی از جا بلند شدن ..* صحابه سوخت زِ سوزِ حسین حاصلشان کباب بود در آن لحظه پاره‌ی دلشان یکی صدا زد ای خاکِ مقدمت سرِ من هزار بار فدای تو جان و پیکرِ من هزار بار خوراکِ درندگان بدنم اگر تو را بگذارم درِ دگر بزنم حبیب گفت که هفتاد بار اگر میرم دوباره خیزم و بهرِ تو سر به کف گیرم ظهیر گفت که ای عالمی پریشانت هزار مرتبه جانِ ظهیر قربانت *هرکی یه حرفی زد، دونه دونه شون رو ابی عبدالله بغل کرد .. شبِ عاشورا یادِ همه شهدا بخیر .. الله اکبر تو خیمه همه همدیگه رو بغل میکردن .. دورِ حسین میچرخیدن .. اینجا ابی عبدالله یه بار با اصحابش حرف زد .. فردا عصرم یه بار با اصحابش حرف زد .. اینجا رو کرد به اصحابش فردا عصرم یه جورِ دیگه رو کرد به اصحابش .. چه کرد؟! .. یه مرتبه دسدن یه صدای ضعیفی از تو گودال .. میگه هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی ..* الا تمامی یاران که ترکِ جان گفتید چه‌روی داده که ساکت به موجِ خون خفتید ظهیر، مسلم، عباس، جونُ‌و عونُ حبیب امامتان شده تنها حسین مانده غریب تنِ حسین پر از زخم های بی شماره شده ز تیر و نیزه و شمشیر پاره پاره شده نگه کنید که قرآن به خاک افتاده حسین با بدنِ چاک چاک افتاده دلاوران و به خون خفتگانِ دشتِ قتال نگه کنید رود شمر جانبِ گودال .. حسین ..... دیگه باید آماده باشی برا فردا .. به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سرِ تو دعوا بود، ناله کشیدم من سرِ تو رو بردن دیر رسیدم من غریبِ مادر ، حسین ... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net
ا﷽ ا ته گودال تمام بدنش می سوزد خواهری دید عقیق یمنش می سوزد نیزه ها زیر حرارت همگی ذوب شدند بی سبب نیست جراحات تنش می سوزد کربلا ملک خودش بود، غریبی این جاست چه غریبانه کسی در وطنش می سوزد بی هوا نیزه ای آمد، همه مبهوت شدند بعد آن نیزه گمانم دهنش می سوزد ماجرای ته گودال مرا خواهد کشت دل من بیشتر از لب زدنش می سوزد گیرم اصلاً کفنی بر تن او پوشیدید قطعاً از داغی صحرا کفنش می سوزد عصر شد، کرب و بلا مثل مدینه شده بود بانویی گوشه ای از پیرهنش می سوزد ناشناس عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ عزیزم حسین❤️ @shoormahshar
ای کاش جهان بر سرم آوار نمی شد در سینه غمی کهنه تلمبار نمی شد @hosenih یک ذره اگر حرمله رحمی به دلش داشت این چشم ورم کرده دگر تار نمی شد در"شام" اگر سایه ی سقا به سرم بود دردانه ی تو دست به دیوار نمی شد اینگونه اگر پهلوی من ضربه نمی خورد تاریخ در این واقعه تکرار نمی شد ای کاش در آن بزم شرابی که به پا شد اینقدر اهانت به علمدار نمی شد □ @hosenih این قافله "دروازه ی ساعات"به خود دید ای کاش دگر وارد بازار نمی شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای آنکه هست مهر رخت در سبوی من بغضی همیشگی ز غمت در گلوی من @hosenih هر روز پای هر محنت گریه میکنم ای اشک در عزای شما آبروی من بوی محرم است که هر لحظه میرسد ای دیدن محرم تو آرزوی من هرگز نمی رود ز سرم فکر قافله این کاروان نمی رود از پیش روی من فکر رقیه ام که خیالش چه راحت است دائم میان خنده بگوید عموی من بر روی شانه ات چه بلند است جای من دست کسی نمیرسد اصلا به سوی من @hosenih روزی ولی رسید که میگفت ای پدر آنجا عمو نبود و کشیدند موی من شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آخر بیایم غرقِ در غم با چه رویی؟! گریان شوَم با اهل عالم، با چه رویی؟! هر شب کنار مادرِ صاحب-عزایت بنشینم و ماتم بگیرم با چه رویی؟! @hosenih آخر بپوشم باز همراهِ ملائک پیراهنِ مشکی دمادم، با چه رویی؟! سخت است، خیلی سخت‌! بنشینم به روضه با اشک بی مقدار و نم نم، با چه رویی؟!- -با چشم های بی حیا گریه کنم باز در کنج هیئت ها محرّم با چه رویی؟! با این زبانِ هرزه، با این دل چگونه پای علم روضه بخوانم با چه رویی؟! @hosenih امسال هم با توبه های وصله پینه آخر بیایم پای پرچم با چه رویی؟! من زخمیِ نفْسم؛ میایم روضه امّا... ماندم بگیرم باز مرهم با چه رویی؟! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از آنزمان که خیمه را برپا نمودی در بین این صحرای غم مأوا نمودی دوش مرا تکیه گه غمها نمودی خونِ دوباره بر دلِ زهرا نمودی غم ذرّه ذرّه قلب من را آب کرده این سرزمین روح مرا بی تاب کرده تو گفته بودی میهمان کوفیانیم تو گفته بودی در امانِ کوفیانیم آرام از دست و زبانِ کوفیانیم محبوبِ هر پیرو جوان کوفیانیم از چه به استقبالمان لشکر رسیده؟ سدّ ره ما نیزه با خنجر رسیده دلشوره افتاده به جانم جانِ خواهر کج کن مسیر رفتنت را سوی دیگر برخیز برگردیم تا شهرِ پیمبر بازی نکن با قلب زینب ای برادر یک دل فقط دارم که آن بر تو سپُردم اصلا نزن حرف از جدائی تا نمُردم عبّاس را فرمان بده جولان نماید با غُرّشی این قوم را حیران نماید شاید که دشمن خویش را پنهان نماید سوی مدینه رجعتم آسان نماید عباسِ من قرص قمر تو آفتابی می ترسد این لشکر زعباسم حسابی اُطراق کردی بین این صحرا چه سازی گر سَد شود بر روی ما دریا چه سازی با آفتاب و خشکی لبها چه سازی خواهی که با اهل حرم آقا چه سازی با من نگو با چشم خود حرف از جدائی با من نگو زینب میان کربلایی در ذهن من زیباترین تمثال هستی از چه پریشان خاطر و احوال هستی تو محو معبودی کمی خوشحال هستی آخر چرا خیره به آن گودال هستی ایکاش راهت لحظه ای آنجا نیفتد کارت به عصر روز عاشورا نیفتد از این سراشیبی به دیدارت می آیم دنبال چشم خسته وتارت می آیم شاید که خوردم یار به کارت می آیم وقتی دهد سر نیزه آزارت می آیم امّا دعا کن تا نباشم من به پیشت وقتی که پنجه میزند قاتل به ریشت مجتبی صمدی شهاب @deabel