#حضرت_زهرا
سراپا دردم و جان کندن دائم شده کارم
نهادم چشم بر در، تا اجل آید به دیدارم
به وقت راه رفتن آنچنان لرزد قدمهایم
که هم دستم، سرِ زانوست، هم محتاج دیوارم
برو ای عُمر از دستم که من با مرگ، مأنوسم
بیا ای مرگ، یاری کن که من از عُمر، بیزارم
طرفدار علی بودم که بین آن همه دشمن
نشد جز شعلهء آتش کسی آنجا طرفدارم
گهی در خانه، گه بین در و دیوار، گه کوچه
خدا داند چه آمد بر سرم! کشتند صدبارم
گرفتم دامن مولای خود در چنگ و میگفتم
بزن قنفذ که من دست از امامم برنمیدارم
دلم بر همسرم می سوخت چون قنفذ مرا می زد
نگاه غربت او بیشتر می داد آزارم
نگفتم راز خود با هیچکس، اما خدا داند
نمی آید به هم از درد، یک شب چشم بیدارم
استاد حاج غلامرضا سازگار
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
لاله ها پژمرد و بلبل را دگر آوا نبود
هیچ کس در باغ مثل باغبان تنها نبود
یک مدینه دشمن و یک خانه ی بی فاطمه
بانوی آن خانه کس جز زینب کبری نبود
روی سیلی خورده ی زهرا شهادت می دهد
از علی مظلوم تر مردی در این دنیا نبود
نیست جایز خانه ی کفار را آتش زدن
ای مسلمانان مسلمان بود زهرا یا نبود؟
ای جنایت کار ای بیدادگر رویت سیاه
اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود
مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی
بی حیا سیلی زدن اجر ذوی القربی نبود
ریخت دشمن بر سر زهرا ولایت را ببین
بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود
من نمی گویم چه شد گویند در چشم علی
سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود
ای مدینه آتش غیرت چرا آبت نکرد؟
جای ناموس خدا در دامن صحرا نبود
آنچه بر آل علی در کربلا یکسر گذشت
در سقیفه اتفاق افتاد عاشورا نبود
استاد حاج غلامرضا سازگار
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
ما نوکر و تحت نظر حضرت زهرا
مشمول دعای سحر حضرت زهرا
ما را بنویسید گدا ... یا که نه اصلا ...
دیوانه ... وَ یا دربدر حضرت زهرا
او مادر ماهاست ، همین است بولله
پس ما همه دختر پسر حضرت زهرا
فخرم همه این است ، که در مجلس روضه ...
خوانند ، مرا کارگر حضرت زهرا
بر چارقدش حضرت جبریل ، دخیل است
این چادر مشکی ست ، پَر حضرت زهرا
فرزند به بار آوَرَد همچون حسنینش
این است کمی از هنر حضرت زهرا
زهراست فقط تاج سر حضرت حیدر
حیدر بشود تاج سر حضرت زهرا
خاموش شود آتش جانسوز جهنم
با قطره ای از چشم تر حضرت زهرا
ای کاش ، که بودیم ، در آن روزِ دوشنبه
در پشت همان در ، سپر حضرت زهرا
این مصرع آخر شده حرف دل نوکر
ایکاش که ما رم بخره حضرت زهرا
🖋رضا قاسمی
@marsieha
🥀روضه_حضرت_زهرا س......
به_روش_شعر_محور ......
همون_مرثیه🥀
ناحله الجسم یعنی !
نحیف و دلشکسته میری .
جوونی اما مادر پیری .
بهونه ی سفر میگیری .......😭
امشب شب یتیمی ماست من آروم آروم میخونم توهم آروم آروم زیر لب بگو وای مادرم وای مادرم .........
باکیه العین یعنی .بارون غصه ها میباره
چشای مادر ما تاره .دیگه علی شده بیچاره .......😭
مردم مدینه هی گفتید به زهرا یاشب گریه کن یاروز گریه کن از امشب دیگه راحت شدید دیگه صدای زهرای مرضیه نمیااااد دیگه صدای مادر نمیاد .........😭
منهدت الرکن یعنی، توون برات نمونده بانو
کی قلبتو سوزونده بانو، کی بالتو شکونده بانو
معصبه الراس یعنی .بستی سری رو که پر درده .
رنگ رخ تو مادر زرده .تو کوچه کی جسارت کرده .....😭
قربونت برم مادر روزای آخر همش از بابام علی رو میگرفتی مگه چه اتفاقی افتاد مادر تو کوچه های مدینه .......
جوری لگد خوردی که .نمیتونی بلند شی از جات.....
آخ مادرم همش دست به دیوار میگرفتی😭
مادر مادر مادر .........
جوری لگد خوردی که.نمیتونی بلند شی از جات .
جای غلافِ رو بازوهات.
داری میری کنار بابات......😭
مادر داری زینبت رو تنها میگذاری مادر شرمنده ام مادر توکوچههای مدینه دیدم دارن میزنن تورو مادر مادر مادر نتونستم کاری کنم مادر مادر مادر .......
هیچکسی ای وای من .نگفت تو کوچه به اون کافر .
نزن زنو جلوی شوهر .
بمیره زینبت ای مادر ...😭
وااای مادرم واااای مادرم 2
بمیرم برات مادر 😭......
من ایستاده بودم .دیدم که مادرم را .دشمن
گهی به کوچه .گهی به خانه میزد .....😭
الهی بشکنه اون دستی که به تو سیلی زد ...
الهی بشکند دست مغیره که بین کوچها بی مادرم کرد ......
الا لعنت الله علی القوم الضالمین
کانال باب الحوائج
اشعار ناب ( مداحی و مولودی ترکی و فارسی)
لینک کانال👇
http://eitaa.com/torkiy
---•••◇🔹️💢🔹️◇•••---
@torkiy
#حضرت_زهرا
قامت محراب ، بی زهرا قدی رعنا نداشت
بی قنوت فاطمه ، حتی نماز احیا نداشت
لیلة القدری که در قرآن (وَ ما اَدراکَ) شد
مصطفی فرمود : معنایی بجز زهرا نداشت
هیجده سالش برابر گشته با شصت و سه سال
ورنه مولامان امیر المؤمنین همتا نداشت
نیروی احمد نمادش ذوالفقار حیدر است
لیک جز نیروی کوثر ، نیرویی مولا نداشت
از خصوصیات او ام ابیها بودن است
این فضیلت را که دختر داشت ، خود ، بابا نداشت
خالقش انسیة الحوری خطابش می کند
یعنی از زهرا فرشته تر در این دنیا نداشت
بی تولّای علی کار رسالت ناتمام
بی ولای فاطمه حتی غدیر امضا نداشت
هیچکس چون فاطمه یاریِ مولایش نکرد
گر نبود ، اسلامِ ناب مصطفی ابقا نداشت
بی ولای مرتضی عالم جهنم بود وبس
بی قیام فاطمه کرب وبلا معنا نداشت
زینب الگویی چو زهرا داشت در کار قیام
ورنه در کوفه چو مادر خطبه ای غرّا نداشت
از درون کردند پیمان را تهی اهل نفاق
گر نبودی خطبۀ زهرا ، برائت جا نداشت
گرچه اقدامش فُرادا بود ، کوتاهی نکرد
بی جماعت هیچکس ، نهضت چو او بر پا نداشت
پرچم دین شد به آن دستِ شکسته سر بلند
غیر زهرا هیچ سرداری دگر مولا نداشت
روز محشر گر خدا شافع قرارش می دهد
یعنی از زهرا مقرّبتر در آن عقبا نداشت
جبرئیلش اِذن می گیرد به هنگام ورود
من نمی دانم چگونه حُرمتش اعدا نداشت!!
شعله را افروختند و خانه اش را سوختند
سینه بر در دوختند و چاره ای زهرا نداشت
بانوی پهلو شکسته شِکوه از دردش نکرد
زیر در ذکری بجز فریاد یا مولا نداشت
نالۀ فضّه خذینی سِرّ او را فاش ساخت
بر سر خود سایۀ مادر در آن غوغا نداشت
محمود ژولیده
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
در روزهای غم ، ... بفرمایید روضه
در خیمۀ ماتم ، ... بفرمایید روضه
از هر خیابان رد شدم دیدم نوشته
بر روی یک پرچم ، ... بفرمایید روضه
وقتی نبی تا حضرت مهدی می آیند
مردم شماها هم ، ... بفرمایید روضه
از این جوانی خیر می بینید مردم
من خیرِ آن دیدم ، ... بفرمایید روضه
وقت شروعِ مجلس است آماده باشید
بعد از وضو نم نم ، ... بفرمایید روضه
مداح دارد شعر میخواند چه پُر سوز
از نخلۀ میثم ، ... بفرمایید روضه
تا روضه های مادر سادات برپاست
گرچه زیاد و کم ، ... بفرمایید روضه
فرقی ندارد روضه ها ، چه هیأت ما
چه مسجد اعظم ، ... بفرمایید روضه
دیر است مجلس واردِ سینه زنی شد
مداح داده دم ، ... بفرمایید روضه
هم ، سایه ای شد کم ز بیت آل طاها
هم قامتی شد خم ، ... بفرمایید روضه
بر زخمهای سینۀ مادر گذارید
با اشکتان مرهم ، ... بفرمایید روضه
مهدی مقیمی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
همه خوابند، فقط چند نفر بیدارند
چند تن جای همه دلهره و غم دارند
داغ سنگین که شود، پیر شدن هم دارد
خانه بی فاطمه، دلگیر شدن هم دارد
هر که یک گوشه از این خانه عزادار شده است
جای جایِ حرم فاطمه گلدار شده است
خانه از بوی گل یاس معطر مانده
روی دستاس رد پنجه ی مادر مانده
سرخ شد پلک علی بس که جراحت می دید
آسمان سوخت دلش وقت غروب خورشید
آب می ریخت ولی آب دگرگون می شد
نه فقط آب، دو تا چشم علی خون می شد
داغ صدیقه به اندازه ی کافی سخت است
وای بر بازوی او رد غلافی سخت است
حق تعالی جلوی چشم جهان پرده کشید
تا علی دست به بازوی ورم کرده کشید
دست از غسل کشید و ولی الله نشست
همه دیدند قد حیدر کرار شکست
سر به دیوار زد و ناله زد از عمق وجود
فاطمه کاش علی ثانیه ای زنده نبود
داشت کل بدن شیر خدا می لرزید
پیکر فاطمه را بین کفن می پیچید
داغ ها را به دلش ریخت و مسکوت گذاشت
بدنی ناحله را داخل تابوت گذاشت
بچه هایی که ازین داغ سراسر دردند
آستین بین دهان، گریه فقط می کردند
بدنش را چه غریبانه ز خانه بردند
طبق فرموده ی صدیقه شبانه بردند
اشک، چشمان حسن را سر کوچه پر کرد
یادی از خاکِ نشسته به روی چادر کرد
یادش آمد وسط کوچه چه آمد به سرش
بار شیشه به زمین خورد به پیش نظرش
دست بر بند کفن، با دلِ پُر صبر گذاشت
پدر خاک تن فاطمه در قبر گذاشت
خوب شد تا که علی فاتحه بر فاطمه خواند
خوب شد دفن شد این پیکر و بر خاک نماند
خوب شد خنده به چشم تر اطفال نشد
خوب شد هیچ کسی داخل گودال نشد
خوب شد تشنه لبی ناله نزد وا عطشا
وای از تشنگی تشنه لب کرب و بلا...
محمدجواد شیرازی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
برای بردن داغی چنین خبر گرم است
خبر رسیده به چیدن سرِ تبر گرم است
اگرچه مادر خانه به بستر است ولی؛
تنور خانه سه ماه است بیشتر گرم است
تنور خانه ی زهرا اگر که در سر ظهر
تنور غصه ی حیدر ولی سحر گرم است
نشسته اند ملائک به مکتب زهرا
جهان به قصه ی دیوار و میخ سرگرم است
چهل نفر بشود کل شهر، در عالم
فقط علی ست که پشتش به یک نفر گرم است
پسر به گرمی آغوش مادرش زنده است
اگر چه تا ابد آغوش این پدر گرم است
خبر رسیده که بعد از هزار و اندی سال
بدون آتش و هیزم هنوز در گرم است
مهدی رحیمی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
بیدار می شوی سرِ شب تا سحر چرا
بی تاب می شوی دل شب اینقَدَر چرا
هنگام گریه هات نَفَس کم می آوری
زهرا شده نفس زدنت مختصر چرا
نامحرمی که نیست چرا رو گرفته ای؟
ابری سیاه مانده به روی قمر چرا
از آنچه آمده به سرت دم نمی زنی
باید بگیرم از دَرِ خانه خبر چرا
حرف دهان مردم شهر اینچنین شده
حیدر خودش نیامده در پشت در چرا
شش ماه انتظار من و تو به باد رفت
افتاده از درخت وجودت ثمر چرا
دیگر دفاع از منِ خونین جگر مکن
خود را زدی عزیز علی در خطر چرا
شال مرا گرفتی و دستت زِ دست رفت
در پیش من زدند تو را بیشتر چرا
آخر برای مُردنم این روضه کافی است
مادر زدن کنار نگاه پسر چرا
مجتبی شکریان
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
آمدم زهرا به بالینت ؛ که آرامم کنی
از علی چهره مپوشان چادرت را سر مکن
از علی پنهان مکن زخم سرو پهلوی خود
با گرفتن رو زمن ؛ داغ مرا بیشتر مکن
این وداع آخر است بانو بیا حرفی بزن
باسکوتت جان من حال مرا بدتر مکن
باز کن چشمان خود را کودکانت آمدند
پیش چشم کودکانت چشم خود را ترمکن
جان زهرا رنگ رویت رفته است بس کن دگر
با دوچشم خیس خود بر سینه ام خنجر مکن
التماست میکنم پیش علی بیشتر بمان
جان زینب زود علی را بی کس و یاور مکن
گر توانت نیست برو اما به هم قولی دهیم
بچه ها با من تو هم فکر من ِ حیدر مکن
رضاترابی گیلده
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
ما نوکر و تحت نظر حضرت زهرا
مشمول دعای سحر حضرت زهرا
ما را بنویسید گدا ... یا که نه اصلا ...
دیوانه ... وَ یا دربدر حضرت زهرا
او مادر ماهاست ، همین است بولله
پس ما همه دختر پسر حضرت زهرا
فخرم همه این است ، که در مجلس روضه ...
خوانند ، مرا کارگر حضرت زهرا
بر چارقدش حضرت جبریل ، دخیل است
این چادر مشکی ست ، پَر حضرت زهرا
فرزند به بار آوَرَد همچون حسنینش
این است کمی از هنر حضرت زهرا
زهراست فقط تاج سر حضرت حیدر
حیدر بشود تاج سر حضرت زهرا
خاموش شود آتش جانسوز جهنم
با قطره ای از چشم تر حضرت زهرا
ای کاش ، که بودیم ، در آن روزِ دوشنبه
در پشت همان در ، سپر حضرت زهرا
این مصرع آخر شده حرف دل نوکر
ایکاش که ما رم بخره حضرت زهرا
🖋رضا قاسمی
@marsieha
#صاحب_الامر🌻🌹
آشفته ام شبیه دلِ بی قرارها
بی رنگ و روست، روی تمام بهارها
از آینه نمی شود هیچ انتظار داشت
وقتی نشسته است به رویش غبارها
شیرینیِ وصال به قدر فراق نیست
خسته نمی شوم من از این انتظارها
این روزگار کفر مرا در می آورد
وقتی که بی تو می گذرد روزگارها
در شهر خویش بین همین کوچه ها تو را…
نشناختیم اگر چه که دیدیم بارها
اصلا قرار بود که جمعه ببینمت
بازم گناه من زده زیر قرارها
در راه انتظار تو رفتند زیر خاک…
رفتند زیر خاک هزاران هزارها
حالا که خلوت است حرم ، بعد اربعین
ما را ببر زیارت شش گوشه دارها
🖋یاسین قاسمی
@marsieha
|⇦•پُر از جنجال شیب قتلگاه ..
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام _ کربلایی نریمان پناهی •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
پُر از جنجال شیب قتلگاه ..
گرفت دور جسمت رو یک سپاه
تنت مونده رو خاکا بی پناه، حسین جانم ..
نشسته قاتل رویِ پیکرت
شده نیزه بارون دورو برت
برای غارت ریختن رو سرت، حسین جانم ..
نفس نفس زدی ولی حیا نکرد
تو دست و پا زدی و اعتنا نکرد
خنجرُ از روی گلوت جدا نکرد
آه زدن .. تو رو قربه الی الله زدن
آه زدن .. دوره کردن تو رو بی گناه زدن
غریبِ من .. غریبِ من
یا شیب الخضیب من
غریبونه افتادی بی سرم
میخندیدن لشکر دو رو برم
تو رفتی و شد آواره حرم ، حسین جانم ..
داری خبر با تازیونه زدنم
شبیه پیکر تو زخمی تنم
بمیره زینبت برات بی کفنم ، حسین جانم ..
آه دلم .. با عصا میزدنت مقابلم
آه دلم .. دیدن سرت رو نیزه قاتلم
غریبِ من .. غریبِ من
یا شیب الخضیب من
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_نریمان_پناهی
#روضه_شب_جمعه
#ویژه_ایام_صفر
#اربعین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اول_مجلس
#محسن_ناصحی
▶️
آن روز که شیریندهنی یاد گرفتیم
در من یمت او یرنی یاد گرفتیم
در عشق شکستیم و شکستن را هم از
دندان اویس قرنی یاد گرفتیم
@hosenih
خون جگری هست اگر در غم ارباب
یکجا ز عقیق یمنی یاد گرفتیم
خونی است درون رگمان که سببی نیست
خون دادن اگر هست، تنی یاد گرفتیم
گفتند بیاموز حسینی شدنت را
ما شور حسینی حسنی یاد گرفتیم
در عالم ذر سینهی ما را به غم آموخت
ما در عوضش سینهزنی یاد گرفتیم
@hosenih
گاهی به خفا خواست بیاموزد از این عشق
فریاد زدیم و علنی یاد گرفتیم
شاگرد حسینیم که در لحظهی مردن
مانند خودش بیکفنی یاد گرفتیم
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_شهادت
#سید_حسن_رستگار
▶️
پس از بوسیدنت حالا تورا تنها بغل کرده
تو را با اشک ، خواهر بین این تن ها بغل کرده
برای آسمان کافیست این دردی که می بیند
تو را دستان گرم پهنه ی صحرا بغل کرده
@hosenih
میان نخلها افتاده از پیکر جدا دستی
که مشکی را کنار قامت سقا بغل کرده
ولیکن اکبر این زیبا جوان اربا اربا را
تمام دشت جای مادرش لیلا بغل کرده
نمی ترسم بیافتد از سر نی سر , که می دانم
سرت را بر سر نی حضرت زهرا بغل کرده
@hosenih
«الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها»
وتشتی که خم میخانه را یکجا بغل کرده
سرت در دامن دردانه و دلشوره ی خواهر
بیا سر را رها کن عمه جان . . . اما بغل کرده
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
#مهدی_مقیمی
▶️
ذرات دو عالم همه موقوفِ حسین است
چشم همگان یکسره معطوفِ حسین است
@hosenih
بیداریِ اسلامیِ سر تا سردنیا
بی شک اثرِ امرِ به معروفِ حسین است
⏭
در راه خدا همیشه باید کوشید
از کوثر و زمزمِ ولایت نوشید
@hosenih
تا دین خدا زنده بماند باید
مانند حسین ، چشم از جان پوشید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات
#مناجات_اربعین
#مناجات_اول_مجلس
#محمود_ژولیده
▶️
کربلای عمر هرکس بیگمان خواهد رسید
روز عاشورای ما هم یکزمان خواهد رسید
عاقبت باید حسینی رفت از دارِ جهان
ورنه در بستر بِسَر عمرِ گران خواهد رسید
@hosenih
دست و پنجه نرمکردن با شهادت ساده نیست
هرکسی کرب و بلایی شد، به آن خواهد رسید
نوکرِ ارباب پیوسته دلش باشد جوان
پیر هم گردد به آقایش جوان خواهد رسید
غم مخور، پای پیاده، کربلا، روزی نشد
عاقبت یک روز، جا مانده، دَوان خواهد رسید
دستِ بیمهری نباید داد با ارباب، چون
دستِ پر مِهرش به دست دوستان خواهد رسید
آزمایشهای تو در تو، به دل صیقل دهد
وانگهی، روزی، جواب امتحان خواهد رسید
اشک عاشق ، تازه روز اربعین گل میکند
آشنا باشیم، زنگ کاروان خواهد رسید
@hosenih
نالهی زینب کند کاری که بر "هل من معین"
پاسخ لبیک از کلِّ جهان خواهد رسید
گر بماند نزد حق یک روز از عمر جهان
طالب خون خدا، صاحبزمان خواهد رسید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#محمدجواد_شیرازی
▶️
زمان لطف، صحبت از حقارتم نمی کنی
کریمی و نظاره بر لیاقتم نمی کنی
تو را ز یاد می برم زمان معصیت ولی
مرا مؤاخذه برای غفلتم نمی کنی
@hosenih
دلم شکسته و کسی به داد من نمی رسد
میان راه مانده ام، حمایتم نمی کنی؟!
چه نذرها نکرده ام که زیر و رو شود دلم
به هر دری که می زنم اجابتم نمی کنی
اسیر ظلمت دلم شدم عزیز فاطمه
به یک دعا مرا غریق رحمتم نمی کنی؟!
اگر بناست سهم من همیشه دوری ات شود
چرا مرا نمی کشی و راحتم نمی کنی؟!
کسی من خراب را به سوریه نمی برد
در این بساط عاشقی ضمانتم نمی کنی؟!
***
@hosenih
فدای عمه ای که با دل شکسته ناله زد
برادرم چرا نظر به غربتم نمی کنی؟!
بزرگ این قبیله ام... مرا نزن عقیله ام
کمی حیا و شرم از شرافتم نمی کنی؟!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
پیش پای تو اشک میریزم
در هوای تو اشک میریزم
هرکسی هرچه داشت داد به تو
من برای تو اشک میریزم
@hosenih
چای ریز تو مادرم شد من
در عزای تو اشک میریزم
من خودم لایقش نبودم که
با دعای تو اشک میریزم
دلم هرجا شکست بودی، با
رد پای تو اشک میریزم
با همان روضه های جانسوز
کربلای تو اشک میریزم
@hosenih
در عبای تو اربا اربا ریخت
بر عبای تو اشک میریزم
زیر نیزه لبت تبسم داشت
من به جای تو اشک میریزم
شاعر: #امیر_فرخنده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
در معرض گرما به تماشا بدنش را
حتی ز تنش برد کسی پیروهنش را
بر نِی سر او جالس و بر تیرهٔ صحرا
کردند رها، از سرِ تحقیر تنش را
بر باد رود کون و مکان آه اگر که..
از باد بگیرند سراغ کفنش را
جا دارد اگر از نگهش سیل ببارد
آن دیده که کردند پر از خون دهنش را
گودال مجالِ سخن از شاه گرفت و...
خنجر ز جفا ذبح نموده سخنش را
ای وای اگر مادر آن کشته ببیند
در لُجهٔ خون حالت پرپر زدنش را
مجید نجفی
@rozeh_1
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
از آه خود شرر به دل ماسوا مزن
آتش به قلب مادر غم مبتلا مزن
لبهای تو کبود شده مثل بازویم
با این لب کبود مرا هی صدا مزن
حالا که آمدم ز تو این است خواهشم
تا من میان قتلگهم، دست و پا مزن
هرکس رسید ضربه زد، اما یکی نگفت
با سنگ میزنی، تو دگر با عصا مزن
با قرب حق به جانب گودال میزنی
رحمی کن و برای رضای خدا مزن
برسینه اش نشستی و بر او لگد زدی
پنجه براین محاسن از خون حنا مزن
هرضربه میزنی بزن ای بی حیا ولی
بر استخوان گردن او، بی هوا مزن
محمود اسدی
@rozeh_1
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
عزیز فاطمه جان جهان به قربانت
سلام بر لب عطشان و چشم گریانت
سلام بر تن مجروح و حلق مذبوحت
سلام بر سر خونین و جسم عریانت
سلام بر جگر خون و داغ های دلت
سلام بر شرف و غیرت جوانانت
سلام بر در دندان و غنچۀ دهنت
سلام بر لب خونین و صوت قرآنت
سلام بر علی اصغر که وقت جان دادن
به خنده داد تسلاّ به قلب سوزانت
سلام بر لحظات وداع اکبر تو
که وقت رفتن او رفت از بدن جانت
سلام بر دل زینب که پیش دیدۀ او
عدو ز چار طرف کرد سنگبارانت
سرت بریده شد امّا هنوز جاری بود
به چهره اشک روان از دو چشم گریانت
سلام باد به شیری که سایه بانت شد
برون کشید به دندان ز سینه پیکانت
عجیب نیست اگر خصم را کنی سیراب
سجیّه ات کرم و عادت است احسانت
استاد حاج غلامرضا سازگار
@rozeh_1
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
چشم اگر امسال را هم آبروداری کند
گریه میخواهد مرا از هرچه خود عاری کند
هر کسی اینجا هنر کرده است با اشک آمده است
کاش پلک از این هنرها پردهبرداری کند
بین دل با داغ او عقد اخوت بستهاند
در ازل، آری، خدا این خطبه را جاری کند
نوحهخوان در روضه میخواند به استمداد اشک
بانگ "هل من ناصر" است این، کیست تا یاری کند؟
میروم تا کربلا، آنجا که مردی آمده است
پای عهدش تا نفس دارد وفاداری کند
رود میافتد به پایش تا به هر قیمت شده
قطرهای از خویش را در جان او جاری کند
آب اگر مهریهی زهراست پس هر طور هست
باید از مهریهی زهرا نگهداری کند
بیشتر از ضربت شمشیر، یک سوراخ مشک
میتواند زخم را بر پیکرش کاری کند
میروم قدری جلو، آنجا که یک سر روی نی
بیمحابا قد علم کرده است سرداری کند
آنکه تعلیم تکلم کرد بر عیسای طفل
میتواند پس سر ِ بر نیزه را قاری کند
باز میآیم به خود، آنجا که در من یک نفر
گوشهای کز کرده، میخواهد فقط زاری کند
چشم کارش گریه در سوگ "حسین بن علی" است
کور بادا چشم اگر از گریه خودداری کند
علی فردوسی
@rozeh_1
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
سوخت از داغِ تو و غرق حرارت شده بود
پیش ِ مادر به گلویِ تو جسارت شده بود
آسمان تیره شد و سخت زمین-لرزه گرفت
شمر(لع) آن ثانیه که دست-به کارَت شده بود
عرش ِ حق را چه به هم ریخت «بُنیّ قَتلوک»
چونکه مکشوف ترین متن و عبارت شده بود
غرقِ خون! در دل گودال! غریب و تنها
خاکِ صحرا نگرانِ تو و یارت شده بود
سر و انگشتر و پیراهن و دستار و کفن...
دست و پا میزدی و لحظۂ غارت شده بود
حرمله(لع) در پیِ گهواره لبِ خیمه رسید
خیمه ها سوخت و هنگام شرارت شده بود
خیره شد سمتِ سرت زینبِ(س) مضطر! ای وای...
صحبت از بستنِ دستان و اسارت شده بود!
مرضیه عاطفی
@rozeh_1
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
#شب_جمعه
تا مرا در گناه دید حسین
زودتر از همه دَوید حسین
باید از او فقط شنید خدا
باید از ما فقط شنید: حسین
گِل مردم به ما چه مربوط است
گِل ما را که آفرید حسین
در اِزای دو قطره خون گلوش
از خدا، خلق را خرید حسین
حج نرفتیم، کربلا رفتیم
کعبه را سمت ما کشید حسین
کعبه هم در طواف میگوید
لک لبیک یا شهید، حسین
آنقَدَر داد زد ته گودال
تا به دادِ همه رسید حسین
نیزهها هر کدام طعمی داشت
همه را یک به یک چشید حسین
از زرنگی نیزهدار نبود
به خدا نیزه را ندید حسین
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian