eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بگیر بالِ مرا باز در هوای خودت مرا بِبَر به کنارت،به کربلایِ خودت من آشنایِ توام خانه زادِ مادرتان نصیب در به درت کن شبی دعایِ خودت نفس بزن که مذابم کنی در این شب‌ها نفس بده که بسوزم فقط برایِ خودت دلم کتیبه‌یِ اشعار محتشم شده است بزن به سینه‌ام آتش،به روضه‌هایِ خودت ببین که نذرِ درِ زینبیه‌ات شده‌ام بکش به دیده‌ام از گرد و خاک پایِ خودت از آن زمان که مرا نوکرت خدا خوانده نشسته بر جگرم داغِ بوریای خودت وصیتم شده آقا!مرا کفن نکنند مگر به پیرهن مشکی عزای خودت 🖋حسن لطفی @marsieha
کار زار بین کوچه کار ما را زار کرد حال گل را زار کرد و کوچه را گلزار کرد دیده شیر خدا را دور دید و شیر شد آن که روز مادرم را همچو شام تار کرد @hosenih داشت مادر حرف می زد بی حیا مهلت نداد ناشنیده وحی را با سیلی اش انکار کرد مادر نازک تر ازبرگ گل مارا زدند سنگ می داند چه با آیینه رخسار کرد نیمی از گلبرگ او پژمرد از سیلی خصم نیم دیگر را چو لاله ضربه دیوار کرد او رشیده بود آه افتاد و آن افتادنش زخم هایی را به زخم کهنه اش تکرار کرد شکر من بودم عصای مادرم در کوچه ها بعد ازآن ظلمی که در کوچه بر او اغیار کرد وای اما از رقیه در شب تاریک دشت خواب بود و زجر او را بی هوا بیدار کرد @hosenih هیچ کس در آن سیاهی های شب یارش نشد زیر دست پای زجر او مرگ را دیدار کرد قد او تا زانوان زجر هم حتی نبود بی حیا اما برای زجر او اصرار کرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روزگاریست که جان بر لبِ خونبار رسید آه ای مرگ بیا نوبتِ دیدار رسید زحمتِ خانه شدم بسکه زمین گیر شدم وقتِ شرمندگی از دخترکی زار رسید @hosenih باز هم پیرهن تازه‌ی من خونین شد باز با پیرهنِ تازه پرستار رسید ولی از بسکه نخوابید زِ بی خوابیِ من جانبِ بستر من دست به دیوار رسید گرچه دلتنگِ تماشای حسینم اما... چشمِ زخمیِ مرا نیمه شبی تار رسید @hosenih لابه لای نَفَسم لخته‌ی خون می بینم از همان روز که بر سینه‌ام آزار رسید از همان روز که آتش به سراغم آمد از همان روز که در بود و ستمکار رسید شعله‌ای حلقه زد و چادر من را سوزاند ناله‌ای تا که زدم خنده‌ی انظار رسید @hosenih خویش را در پَسِ در جمع نمودم شاید نرسد زخم به محسن ولی انگار رسید خویش را در پَسِ در جمع نمودم اما در به من خورد و به او ضربه‌ی مسمار رسید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تو حیدری به تو چشمان تر نمی آید سرت سلامت اگر غصه سر نمی آید @hosenih رشید شهر چرا دست بر کمر داری؟ به تو گرفتن دست از کمر نمی آید گره گشای همه دست های بسته علی به دست حیدری ات بند و پر نمی آید سپرده ام به کنیزان که نان درست کنند ز دست و بازوی من کار برنمی آید @hosenih میان شعله من و در بهم گره خوردیم علی ز پهلوی من میخ در نمی آید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ وقتی هوای روضه ما باز مادری است حال و هوای گریه ما جور دیگری است وقتی که مادر همه ماست فاطمه حسی که بین ماست، همانا برادری است @hosenih مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است شاهان روزگار به ما غبطه می خورند این نوکری خودش به خدا عین سروری است این اشک ها نشان دل بی قرار ماست عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است @hosenih زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است زهراست آن که ام ابیهای احمد است زهراست مادر همه ما، چه مادری است زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است @hosenih زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دردی که گلستان مرا ریخته بر هم آسایش دوران مرا ریخته بر هم هجران رخ یوسف زهراست که این طور آبادی کنعان مرا ریخته برهم @hosenih بیچارگی و درد فراقی که چشیدم یک عمر، گریبان مرا ریخته برهم دلگرمی من چشم ترم بود، گناهم دلگرمی چشمان مرا ریخته بر هم خسته شدم از این همه تاریکی نفسم آن قدر که بنیان مرا ریخته بر هم @hosenih درهم شده نان همه با هم، چقدر حیف این فاجعه ایمان مرا ریخته بر هم مدیون گل فاطمه هستم که دعایش پرونده عصیان مرا ریخته بر هم داغ غم جانسوز علی و غم زهرا آرامش مژگان مرا ریخته بر هم @hosenih فرمود علی فاطمه جان، حوریه ی من اوضاع تو ارکان مرا ریخته بر هم مبهم شدنت، جان علی بیشتر از قبل احوال پریشان مرا ریخته برهم لعنت به کسی که وسط کوچه تو را زد نامرد چه قرآن مرا ریخته بر هم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کسی به باغچه بعد از تو آب خواهد داد؟ به روزهای جهان، آفتاب خواهد داد؟ کدام دامن پر مهر می شود بالش؟ به گریه های یتیمانه خواب خواهد داد @hosenih کدام عشق به این سفره های نان و نمک پس از عبور تو رنگ و لعاب خواهد داد مرا هر آینه او از سکوت پر کرده است هم او که آه مرا بازتاب خواهد داد برای آنکه بگیریم انتقامت را خدا به گردش دنیا شتاب خواهد داد @hosenih زمانه ای که به زهرا چنین جفا کرده است مگر سلام علی را جواب خواهد داد!؟ ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ منم زهرا همان که از سوی حق کوثر آوردم سُروری بی بدل در خانه‌ی پیغمبر آوردم علی جان از سوی جنت به عشقت آمدم دنیا خودت گفتی برایت روزگاری دیگر آوردم @hosenih قرارت بودم ای مولا، کنارت بودم ای دریا برایت لؤلؤ و مرجان، برایت گوهر آوردم زمان عقدمان یادت نمی آید که می گفتم: سپر را دادی و جایش حفاظی بهتر آوردم؟ گمان کردی که در سختی فراموشت کنم... هرگز برایت بین کوچه شاخه ای نیلوفر آوردم @hosenih سر من را اگر بر زانویت افتاده می بینی پرم پر پر شده... جایش برای تو سر آوردم نه تنها چشم و پهلویم، نه تنها دست و بازویم برایت از سر مویم، هزارن لشگر آوردم به نفرین و به اشک و هر توانی داشت بازویم از آن مسجد به این خانه، تو را آخر سر آوردم @hosenih بهارش را خزان کردم، نفاقش را عیان کردم همین که از خیالات خلیفه سر در آوردم نبین آشفته احوالم، بدان امروز خوشحالم تو را از کنج خانه ماندن و غربت در آوردم بزن بر موی خود شانه، برو مسجد بیا خانه برایت امنیت سرتاسرِ این معبر آوردم @hosenih دلم می خواهد اشک از گونه ی مظلوم بردارم بیا که دست زخمی را سوی پلکِ تر آوردم پر از دلشوره ام امشب، برای دخترم زینب چرا که کار یک مادر برای دختر آوردم کنار پیکری بی سر، به لب دارد نوا خواهر: لبم را سوی این حنجر به جای مادر آوردم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آمد محرّم علی و ماه فاطمه آتش گرفته جان تو از آه فاطمه با ذوالفقارِ خون جگر خورده در نيام بازآی خون فاطمه خونخواه فاطمه @hosenih بازآی تا تو روضه بخوانی برايمان با هاى هایِ گريه‌ی جانکاه فاطمه بی‌شک سه ماه خوانده تو را با دو چشم تر بالای قبر محسن شش‌ماهه، فاطمه آه از ميان آن در و ديوار شد شروع بعد از نبی، سلوک إلى الله فاطمه @hosenih پشت در و کنار بقيع و به روی نی معنا شده‌ست سرِّ فديناه فاطمه محشر، به پاست روضه‌ی مولای بی‌کفن پيراهنی‌ست کهنه به همراه فاطمه دارد به روی دست، دو دست قلم شده دستی که در مقام شفاعت علم شده ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
4_5902497916223752601.mp3
7.96M
‍ ‍ . بچه هییتیا روضه خونا سینه زنا فصل غمه دورهم بشینید ناله کنید عمر گل حیدر کمه شب و روزه علی طی میشه با آه فقط میگه غماشو با دل چاه اگه واسه غریب هردوعالم همه دنیا جون بدن کمه والله ای صاحب عالم ای صاحب روضه یابن العسکری آقا بیا یه سر به روضه بند دوم سه ماهه تو دل مولا علی آتیش غم شعله وره سه ماهه مادری بی رمق و نیمه نفس تو بستره دیگه زهرا دلِ موندن نداره علی رو غصه از پا در میاره پر خونه در و دیواره خونه یکی نیس تا غماشو کنه چاره تنهای مدینه بیشتر میشه تنها بعد فاطمه زندونیه میون دنیا بند سوم بدون فاطمه این زندگی واسه علی بی ارزشه کی فکرشو میکرد که مرتضی پیش زنش شرمنده شه تا زنده ست این روزا یادش نمیره صدای در بیاد گریه ش میگیره براش داغ عزیزش تازه میشه زمانی که به کوچه میشه خیره تو غربت خونه کم کم میکنه دق حیدر دیگه هرگز نمیشه حیدر سابق 🎤 ┅═══✼🦋✼═══┅ بهترین مداحی های روز @qwehgm ⏪⬅️⏪ ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
رنج تو را به گنج فراوان نمی دهم.mp3
4.72M
رنج تو را به گنج فراوان نمی دهم‎ درد تو را به دارو و درمان نمی دهم‎ زخم تو را به مرهم و خاک تو را به مُشک‎ خار ره تو را به گلستان نمی دهم‎ سنگ غم تو شیشه ی قلب مرا شکست‎ این سنگ را به گوهر غلطان نمی دهم‎ عمری به بزم روضه ات الفت گرفته ام‎ این روضه را به روضه ی رضوان نمی دهم‎ من با محبّت تو در این عالم آمدم‎ والله بی محبّت تو جان نمی دهم‎ مهر تو را به مهر و مه و آسمان دهم؟‎ هرگز! خدا گواست، به قرآن نمی دهم‎ یک قطره اشک در غم تو، هستی من است‎ این قطره را به بحر خروشان نمی دهم‎ از کودکی به بزم عزایت گریستم‎ این گریه را به صد گل خندان نمی دهم‎ من گوشه گیر مجلس انس تو بوده ام‎ این گوشه را به عالم امکان نمی دهم‎ من چشم خود به اشک عزای تو شسته ام‎ این چشم را به چشمه ی حیوان نمی دهم‎ من خاک آستان حبیب تو هستم و‎ این رتبه را به افسر شاهان نمی دهم‎ ‎ غلامرضا سازگار ‏ علیه السلام ┅═══✼🦋✼═══┅ بهترین مداحی های روز @qwehgm ⏪⬅️⏪ ☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
گرد علي وجود تو اندر طواف شد راه ميان خانه و مسجد طواف شد @hosenih تنها اميد دست خدا بود دست تو دستت شكست و دست علي در كلاف شد دست چهل نفر همه در جنگ با علي دست تو با تماميشان در مصاف شد از ذوالفقار نام علي كينه داشتند يكجا حساب كينه شان با تو صاف شد دستت محال بود علي را رها كند تا اينكه نوبت ضربات غلاف شد تو دست خير داري و از خير دست تو از ماليات ، قنفذ ملعون معاف شد چيزي به دور بازوي تو پيچ خورده بود آن تازيانه بود كه در انعطاف شد خانه به خانه در زدي و گفتي از غدير اما جواب تو سخنان گزاف شد @hosenih بعد از تو اي ستاره ي خوشبختي علي در كنج خانه كار علي اعتكاف شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تویی مادرانه هوادار ما طبیب نفس های بیمار ما فقیر و یتیم و اسیر آمدیم ببین حالت سخت غمبار ما @hosenih به جایی به جز آستان شما الهی نیافتد سر و کار ما نباشد در این تنگنای درد به غیر از توسل در افکار ما در این روزگار پُر از بی کسی کسی غیر یادت نشد یار ما کسی جز دل مهربانت نخورد غم زندگانی دشوار ما الا فاطمه فاطمه فاطمه شده نام تو حُسنِ تکرار ما فقط دست پر مهر تو وا کند گره های پیچیده در کار ما بیا مادری کن ببخشای اگر که در شأن تو نیست رفتار ما چه ها می کند نام دیوار و در در این روضه ها با دل زار ما @hosenih فدای غم روضه ی کوچه ات تپش های قلب عزادار ما غم کوچه تا خون به رگ های ماست صدای بلند تبرّای ماست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همراه با خاکستر پروانه ی خویش شمعِ شبستان را کفن کرده است خانه دارد سیاهه می زند جبریل در عرش رخت عزاداری به تن کرده است خانه نایی برای دردِ دل کردن نداری حتی برای گفت و گو هم ناتوانی بار سفر بستی ولی وللهِ زود است... حالا نمی شد بیشتر پیشم بمانی @hosenih هر روز یک رنگ اند این نامرد‌مَردُم مابین قومی سُست پیمان گیر کردم دیگر به نجّار محل بی اعتمادم میخ کج در را خودم تعمیر کردم این پیرْهَن‌خالی است یا که پیکر توست این که میان بستر تو خواب رفته؟! حتی برای حیدرت تشخیص سخت است آنقَدر جسم لاغر تو..،آب رفته! بر روی گلبرگ تو جای پنجه انداخت... ای رَذل!این گُل لایق سیلی زدن بود!؟ آن گوشواری را که گفتی:"کوچه گُم شد" امروز دیدم فاطمه..،دستِ حسن بود با هر نفس آلاله‌ می کاری عزیزم پیراهنت هر لحظه گُلگون است زهرا این آسیایِ گندمِ تو کُشت ما را... هر روز دستاست پر از خون است..،زهرا طرز قنوتت جانِ حیدر را گرفته داری علی را رو به قبله می گذاری اِی بشکند دست مغیره،دست قنفذ... حتّی توان ربنا خواندن نداری در پشت در یک سوم از سادات کم شد "با محسن من هرچه کرد آن میخ در کرد" تو بار شیشه داشتی..،دیوار بو بُرد ا‌ی کاش می شد زودتر "در" را خبر کرد دیگر برایم وا نکن این بقچه ها را اسباب بازی اش نشان دادن ندارد لالاییِ تو عرش را سوزانده..،بس کن گهواره ی خالی تکان دادن ندارد آهِ حسین از اشتها انداخت ما را جای دو لقمه نان فقط غم خورد هر شب دلواپس تشنه‌لبت اصلاً نباشی زینب برایش آب خواهد بُرد هر شب @hosenih تو هستی و پیش نگاهت..،چکمه‌پوشی پا روی عرشِ سینه ی او می گذارد با پا به خشکی لب او می زند..،شمر مانند قنفذ..،بی حیا رحمی ندارد امروز میخی که به پهلویت فرو رفت سرنیزه‌ی فردای گودال است زهرا آن گوشواری را که بین کوچه گم شد آغاز غارت های خلخال است زهرا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
‍ ◈ ✱🖤◈✱🖤◈ ✱🖤◈ ◈ ✱🖤◈✱🖤◈ ✱🖤◈ ﷽ 🏴نوحه_شهادت به مناسبت اولین سالگردسردار دلها حاج قاسم سلیمانی🏴 🎶سبک_شهید مطهری..... این فدایی ولایت کوه صبر و استقامت امت از داغ تو در خروش است خون یاران از این غم به جوش است آه و واویلتا وامصیبت(۲) 🖤🖤🖤 ای شهید راه قرآن بر تو می‌بالند شهیدان از غمت کربلا گشته ایران رفته ای سوی شاه شهیدان آه و واویلتا وامصیبت 🖤🖤🖤 در ره قرآن شهیدی نزد زهرا روسپیدی مالک اشتر رهبری تو جان فدای ره حیدری تو آه و واویلتا وامصیبت 🖤🖤🖤 داده حق بر تو سعادت داشتی فیض شهادت پیرو خط صاحب زمانی سوزد از سوز داغت جهانی آه و واویلتا وامصیبت 🖤🖤🖤 ای به خونت آرمیده ریزد اشک من زدیده فخرمن باشد ایرانیم من بهر رهبر سلیمانیم من آه و واویلتا وامصیبت 🖤🖤🖤 ای سراپا روح احساس پیکرت شد همچوعباس بر تو نالند همه فاطمیون بر تو گریند همه حیدریون آه وواویلتا وامصیبت 🖤🖤🖤 🥀نوحه شهادت_سردار_سلیمانی🥀 ✍رضا_یعقوبیان کانال باب الحوائج اشعار ناب ( مداحی و مولودی ترکی و فارسی) لینک کانال👇 http://eitaa.com/torkiy ---•••◇🔹️💢🔹️◇•••--- @torkiy
باز در دستم قلم آماده است در وجودم حسّ فوق العاده است شور و شوقی در سرم افتاده است عشقِ نابی کار دستم داده است در تشهّد میدهم تا که سلام میخورَد عطر شهیدان بر مشام غرق در ذات خدا بودند و بس نفْس را کشتند کنج هر نفَس قلبشان شد خالی از مکر و هوس با چه حالی پر کشیدند از قفس سخت در خون غوطه ور شد رویِ خاک پیکرِ گمنام هایِ بی پلاک @hosenih جان سپردند و هدف شد آشکار با جنم ماندند محکم پایِ کار تا که «سر» دادن به حق شد افتخار- روزگارِ دشمنان شد شام ِ تار باز هم در جای جایِ این وطن با ولایت فتنه ها شد ریشه کن موسم بیداری و فریاد شد کارمان تخریبِ استبداد شد علم و استقلالِ مان آباد شد خوب شد که از شهیدان یاد شد ما هم آری هر نفر یک لشکریم یاسر و عمّارهایِ رهبریم خطّ مشیِ مان ولایت-محوری ست راه و رسم مان شجاعت پروری ست گر چه کارِ دشمنان عصیانگری ست کور خواندند و دم ِ ما حیدری ست این عبارت حک شده بر ماهِ دی؛ با بصیرت میشود هر فتنه طی یاعلی(ع) گفتیم و «زین الدّین» شدیم مثل «همّت» وامدارِ دین شدیم با بصیرت مانده؛ واقع بین شدیم با سرانِ فتنه سرسنگین شدیم شر شد و خیری ندیدیم از کلید وای از این کابوس ِ تدبیر و امید از تبِ پُست و مقام و حرف ِ زور بعد از آن برجام ِ از عالم به دور راه حلّ فقر شد صعب العبور سفرۂ مستضعفین شد جمع و جور گر چه سربازیم و در آماده-باش اعتراض ِ ماست دور از اغتشاش آتش تحریم ها شعله ور است کشور ایرانمان کوهِ زر است گر چه دشمن در خیال دیگر است رونقِ تولیدمان شیرین تر است معنویّت! عزّت و علم و کتاب هست گام دوّم ِ این انقلاب @hosenih وارثانِ سرفرازی میشویم سمبلِ آینده سازی میشویم «بوعلی سینا» و «رازی» میشویم موشک و ناوِ مجازی میشویم دین و غیرت شد سلاح سرد و گرم تا شدیم از افسرانِ جنگ نرم آرزوی ماست بی پیکر شدن با شهادت لالۂ پرپر شدن جوْن و حرّ و عابسی دیگر شدن عاقبت مثلِ علی اکبر(ع) شدن با شهادت کاش پیدا می شدیم کاش ما هم إرباً إربا می شدیم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زبانحال حضرت زهرا س بالینیمه گل پیک اجل گلدی عم اوغلی باغلا گوزونی فاطمه دینجلدی عم اوغلی زهرا سنه قربان ماموریدی پیک اجل الان باشیم اوسته بیر سنده گل ای سویگلی جانان باشیم اوسته ای ناطق قرآن اوخی قرآن باشیم اوسته قرآن سسیووه سن بیلوسن چوخ هوسیم وار خوش لحنیله قرآنون اوخی تا نفسیم وار ای مونس غم آز منی غرق محن ایله مندن سورا ترک گل و باغ و چمن ایله وئر غسل اوز الونله من زاره کفن ایله آگاه ایلمه ثانی شدادی عم اوغلی گلسه بیلوسن روحیمه ایذادی عم اوغلی غسلومدا گوزون اشکینی خون دله قاتما گورسون اثر ظلم و ستم نالون اوجاتما اگنیمده اولان کوینگی سعی ایله چیخاتما بیر نحویله تا غسلومی ویر کوینگیم اوستن کشف ایلمه بیر کیمسیه قمچی اثرین سن جان ویرمگیمی گرچه چوخ آسان سانورام من یادیمه دوشور محسن اورکدن یانورام من ثانی لگدین محسینه قاتل سانورام من چون من کیمی مظلومه گورنمز گوز ایوینده ناموس حقی کیم ویرار آیا ئوز ایوینده بیر اللی قیام ایتدیم اولان وقته مصلی گتدیم عمله ذکر قنوتیمی بیر اللی گیزلینجه نماز ایلمیشم اولمیا بللی گیزلینجه نماز ایتمگیمین علتی واردی چون قنفذ ایدن ظلمیلرین شدتی واردی هجران اوخونا حکم مشیتله نشانم لبیک دیوب محفل جانانه روانم ام حسنیمدن چوخ حسیندن نگرانم بلبل تک اونی بسلمیشم چونکه گل اوسته قورخوم بودی خولی قویا مطبخده کل اوسته بیر گون گزورم چوللری آواره دولاننام مقتلده قیزیم زینبیلن منده دایانام گودالیده زینب بویانان قانه بویاننام یانام غم اطفال پریشان حسینه گوزیاش توکرم خیمه سوزان حسینه گلم من ئوزوم شام غریبان حسینه لازمدی اولاخ کوفه ده مهمان ایکیمیزده واجبدی دوتاخ شام غریبان ایکیمیزده ای باشسیز عیال و حرمین باشدان آتان باش می صورتینین نسبتی اللهه چاتان باش سنسن دی گوروم سینمین اوستونده یاتان باش یا گوزلرون آچ قانلی گوزونن تانییم من یا منله دانش تا کی سوزونن تانییم من ایندی واریدیم کرب و بلاده من خسته یاندیردی یانان قلبیمی بیر قلبی شکسته گوردوم یاتیب ایستکلی رقیون سینن اوسته هر دم دیور ای شاه لب عطشان منی دیندیر تیر غم ایدیب سینمی شان شان منی دیندیر ایتدوقجه اوغول حنجر منحوریووه دقت یوز ویردی اوغولسوز آنووا حالت رقت گوردوم که دگوب حنجریووا اون ایکی ضربت بیلدیم بالا چوخ اینجموسن گل سینم اوسته جان تک باسوم اغوشیمه دینجل سینم اوسته استاد منزوی اردبیلی
🌻🌹 خواستم نزدیک تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه های جمعه را هی خواب می مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد راه دیدار تو اینبار از حرم شد باز، حیف خواستم تا محضر تو با سرم آیم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسن سر به خاک مقدمت ای یار می سایم، نشد دائماً می چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد؟ 🖋وحید محمدی @marsieha
در بساطِ عشق هرکس زحمتش بالاتر است پیشِ زهرا مادرش شخصیتش بالاتر است هر که محضِ احترامت معصیت کمتر کند روزیِ اشک میانِ هیاتش بالاتر است احترامِ پیرها هر چند بر ما واجب است پیر پایِ پرچمِ تو حُرمَتش بالاتر است @hosenih قول دادی روزِ محشر لنگ مگذاری مرا ساکنِ بیتُ الحُسين امنیتش بالاتر است خیمۀ تو جایِ کبر و کینه و منصَب که نیست هر کسی خاکی تر آمد عزتش بالاتر است نقص هایِ هر نمازش زود کامل میشود هر که انسِ سجده رویِ تربتش بالاتر است کربلا رفتن کجا ، از کربلا گفتن کجا دیدنِ شش گوشه ات از صحبتش شیرین تر است داغ تو دیده به فکرِ غصۀ دنیا که نیست مبتلایِ اشکِ تو ظرفیتش بالاتر است از شهيدانِ تو فهمیدم که پایِ عشق تو هر کسی گمنام تر شد شهرتش بالاتر است گریه در هیأت تفاوت میکند با هر کجا اشک دسته جمع باشد قيمتش بالاتر است @hosenih وسع ما این است اما خوب میدانیم ما خیلی از اين نوکری ها ساحَتَش بالاتر است تشنگی،زخم زبان،داغِ جوان،هتک حرم از تمام این مسائل غربَتش بالاتر است آب مهرِ مادرش بود و به رویش بسته شد حجم نیزه آمد و راهِ گلویش بسته شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زبانحال حسنین(ع)به سلمان فارسی بقلم:✍️مهدی شفائی (میانجی) گل هرایه عموسلمان ننمیز ئولدی بیزیم راحت اولدی ئورگی قان ننمیز ئولدی بیزیم آند اولا شاه عرب اللرینون پینه سینه آند اولا ئوز بابامون اول دل بی کینه سینه آتامیز تاپمادی درمان یارالی سینه سینه ئورگینده غمی پنهان ننمیز ئولدی بیزیم داده گل فاتح خیبر الی قوینوندا قالوب آنامونداغم و دردی اونون آرامین آلوب غصه دن زینب وگلثوم ائله بیل گول سارالوب اولدی ئوز دینینه قربان ننمیز ئولدی بیزیم یتیشن لحظه ده سلمان گوروب اول شیرخدا الی الدن ئوزولوب ایلوری نی مثل نوا زیرلب زمزمه ائیلوردیور ای وای زهرا دیور اطفالی پریشان ننمیز ئولدی بیزیم وقت اولوب یارینه غسل ایلیه حیدر اوزمان بیلیسوز غسل اولانون پیکری گر اولساعیان بیلینه قمچی یئری زینب ائدر آه وفغان دییر ای وای ئورگی قان ننمیز ئولدی بیزیم غسلونی وئردی علی باشلادی کفنین ائلیه چاغیروب گوللرینی هاممی وداعین ائلیه صورافکرایلدی آلله نجه دفنین ائلیه یورولوب ناطق قران ننمیز ئولدی بیزیم دئدی زینب قیزووام قلبیم اولوب قان یارالی گئدوسن وئر منه سس غمکش دوران یارالی اولاجاق ورد زبانیم یارالی جان یارالی زینبین گوزدن آتانسان ننمیز ئولدی بیزیم آز زمان گئچمدی سسلندی حسین دور ننه جان ڱئدوسن من سیز هارایاتماکفن ایچره اویان باخماسون گویلره ساللام بئله من آه و فغان گوزلری هرگئجه نالان ننمیز اولدی بیزیم حسنم من باشووین اوسته گلن گوزلرون آچ کوچه ده صول یوزونه سیلی دگن گوزلرون آچ اوغلووام وئر منه سس الده ئولن گوزلرون آچ آی کفنون ایچره یاتان ننمیز ئولدی بیزیم قوی ایاقوندن ئوپوم کرب وبلایه گلسن باشیم اللرده قالان قانلی منایه گلسن یاناسان حالیمه سن بیرده نوایه گلسن چیخمیان خاطری یاددان ننمیز ئولدی بیزیم https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گندم از دسته ی دستاس تو برکت دارد دست لطف تو به هر چیز محبت دارد . بی وضو دست به نام تو زدن جایز نیست نام تو عصمت محض است قداست دارد . سائل آمد در این خانه و حاتم برگشت در کرم حضرت صدیقه قیامت دارد . تو فدک داشتی و سیر نمی خوابیدی سفره ات غیرکمی آب به ندرت دارد . تو به نُه سالگی ات ام ابیها شده ای حرف ما نیست بگوییم ، روایت دارد ! . ماجرای ورم پای تو در وقت نماز ؛ متواتر شده از بس سندیّت دارد … . روز محشر همه بر پا و تو بر ناقه سوار ! تا بدانند همه فاطمه حرمت دارد ! . خوش به حالش که کنیزی شما را می کرد واقعا فضّه چه اندازه سعادت دارد ! . برد با ماست که مانوس به زهرا شده ایم خاک بوسی درش حکم عبادت دارد . گریه ی روز و شبت تاب ز مردم برده از تو بی بی در و همسایه شکایت دارد . دل از غصه کباب تو مرا آتش زد بیت الاحزان خراب تو مرا آتش زد @deabel
پیش شوهر زن اگر گریه کند عیبی نیست مرد اگر گریه کند در بر همسر سخت است دوش دیدم، که زینب به حسینم می گفت که تماشای کتک خوردن مادر سخت است یک زن و آنهمه نامرد خدا صبر دهد چقدر دیدن این صحنه به شوهر سخت است پشت در بودم و ای کاش، میگفت یکی که زن حامله را ضربه این در سخت است @deabel
بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام مشغول کار خانه شدی! خوش سلیقه ام زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟ دراین سه ماه، آب شدم ، امتحان شدم با هر صدای سرفه ی تو نصفه جان شدم با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت این بوی نان داغ به من جان ِ تازه داد حتی به پلکهای حسن، جان تازه داد زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند باید کمک کنم، کمرت درد می کند آیینه ی پراز ترکم ، احتیاط کن فکری به حال و روز بد ِ کائنات کن تا کهنه زخم بازوی تان تیر می کشد دستاس خانه، آه نفس گیر می کشد ازدست تو، به آه شکایت بیاورم نگذاشتی طبیب برایت بیاورم با اینکه اهل ِ صحبت بی پرده نیستم راضی به رنج دست ِ ورم کرده نیستم جارونکش! که فاطمه جان درد می کشم دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم جارو نکش! که عطربهشت ست می بری روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست گیرم که گردگیری امروز هم گذشت... فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت.... آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی زهرا به جای نان، غم ما را درست کن حلوای ختم شیرخدا را درست کن مبهوت و مات ماندم از این مِهر مادری دست شکسته جانب دستاس می بری جان ِعلی بگو که تو با این همه تبت شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت شُستی تن حسین وحسن با کدام دست؟ آماده کرده ای تو کفن با کدام دست حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه ازتشنگی لب ِ پسرت سوخت فاطمه حرف ازکفن شد و کفنت ناله زد حسین خونابه های پیرهنت ناله زد حسین وحید قاسمی @deabel
شمعِ من سوسو مزن حیدر خجالت میکشد دست بر پهلو مزن حیدر خجالت میکشد خواهشی دارم که با دستِ شکسته فاطمه خانه را جارو مزن حیدر خجالت میکشد طاها تحقیقی @deabel
بسم الله الرحمن الرحیم بالا صدای گریه‌ی عرش معلّی می‌رود بالا همین که نیمه‌شب‌ها دست زهرا می‌رود بالا هنوز از ماجرای کوچه‌ها شرمنده‌اش هستند اگر دیوارها کج تا ثریا می‌رود بالا یکی از پلک‌های زخمی‌أش با دیدن حیدر به زحمت _تا کند او را تماشا_ می‌رود بالا گمانم مرکز ثقل زمین را شعله‌ها سوزاند که آتش از در و دیوار دنیا می‌رود بالا سوال این است: قاتل کیست؟ اما در جواب اینجا فقط هر آینه دیوار حاشا می‌رود بالا تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار که روی شانه‌ها تابوت مولا می‌رود بالا شفیع محشر خود را در اوج کینه سوزاندند که دود آتش امروز، فردا می‌رود بالا مجتبی خرسندی @ya_Hussein_Ibn_Ali فاطی عالی