#حضرت_رقیه
شعلههای خیمهها موی سرش را... بگذریم
رد این زنجیرها بال و پرش را... بگذریم
یک پدر با چشمهایی نیمهباز از روی نی
سیلی زجرآوری بر دخترش را... بگذریم
هر زمان چشمش به سرها میخورد در بین راه
شمر پیش چشمهایش خنجرش را... بگذریم
درد پایش هیچ؛ وقتی درد پهلو میگرفت
با لگد آرام شد تا مادرش را... بگذریم
در دلش گل کرد حس خواهرانه بین راه
خواند لالایی که قدری اصغرش را... بگذریم
با عمو عباس گفت آخر نمیبینی مگر
خواهرت نامحرمان دور و برش را... بگذریم
با وجود زخم تاول، زخم گوش و زخم دست
دلخوش است از اینکه بر سر معجرش را... بگذریم
سجاد احمدلو
@rozeh_1
#حضرت_رقیه
ﺳﯿﻼﺏ ﺍﺷﮏ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﺭﺩ ﺧﺴﻮﻑ ﺷﺐ ﻗﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
قبلا صدای ناله او سوز و آه داشت
این مشت آخرى اثرش را گرفته بود
آن زیر ﭘﺎ فتادن مابین كوچه ها
تاب و توان بال و پرش را گرفته بود
بازار شام عمه نشد یاریش كند
چون تازیانه ها سپرش را گرفته بود
هر جا که خورده بود نگاهش به دست زجر
بی اختیار باز سرش را گرفته بود
شیرین زبان خانه ارباب ای دریغ
تلخی این سفر شكرش را گرفته بود
ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺳﺮ ﭘﺪﺭ
ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺵ ﮐﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
ﻣﺎﺑﯿﻦ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﻋﻤﯿﻖ ﺳﺮ ﭘﺪﺭ
ﺟﺎﭘﺎﯼ ﺧﯿﺰﺭﺍﻥ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ
حسین صیامی
@rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#مناجات_با_خدا_مناجات
پیمانه بلای مرا بیشتر کنید
روزی کربلای مرا بیشتر کنید
من پای صحبت (أرنی) ایستاده ام
هر چند (لن ترای) مرا بیشتر کنید
تا این که یک شبه ره صد ساله را روم
تاثیر (ربنای) مرا بیشتر کنید
در بطن درد، راز تکامل نهفته است
دوران ابتلای مرا بیشتر کنید
گاهی که از قضا و قدر خسته می شوم
سهمیه ی رضای مرا بیشتر کنید
بنده بدون خشیت و امید، بنده نیست
پس خوف من، رجای مرا بیشتر کنید
وقتی که از گناه دلم تیره می شود
اوقات روضه های مرا بیشتر کنید
با خستگی روح به جایی نمی رسم
پس لذت دعای مرا بیشتر کنید
تنها نگاه توست مرا می دهد شفا
لطفاً کمی دوای مرا بیشتر کنید
راه رسیدن به خدا، راه کربلا است
روزی کربلای مرا بیشتر کنید
شاعر : حسین ایزدی
مناجات با خدا
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__سرود
افتاده در دلم خدا
ديوونگي و شور و شين
از يومن پاك مقدمِ
رقيه دخترِ حسين
عشق الستم ـ رقيه رقيه
اي همه هستم ـ رقيه رقيه
دل به تو بستم ـ رقيه رقيه
سيدتي يا رقيه رقيه (3)
با ديدن گلِ رخش
هر ديده مبتلا ميشه
اگه كسي حاجت داره
حاجت اون روا ميشه
عشق الستم ـ رقيه رقيه
اي همه هستم ـ رقيه رقيه
دل به تو بستم ـ رقيه رقيه
سيدتي يا رقيه رقيه (3)
امشب تو آغوشِ حسين
انگار يه ماهِ كامله ست
صورت اين ياس شبيه
رخسار بيبي فاطمه ست
عشق الستم ـ رقيه رقيه
اي همه هستم ـ رقيه رقيه
دل به تو بستم ـ رقيه رقيه
سيدتي يا رقيه رقيه (3)
براي اربابم حسين
مليكه دختر اومده
همه با ديدنش ميگن
انگار كه مادر اومده
عشق الستم ـ رقيه رقيه
اي همه هستم ـ رقيه رقيه
دل به تو بستم ـ رقيه رقيه
سيدتي يا رقيه رقيه (3)
حضرت رقیه (س)
سرود
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__میلاد
شعر و غزل برای تو گفتن عنایت است
از بس که لطف حضرتتان بی نهایت است
اینجا سیاه کردن دفتر عبادت است
اصلاً به افتخار تو ماه ضیافت است
ابر کرم ببار که هنگام رحمت است
از گوشه های لعل لبت می چکد عسل
دیوانه تو بوده و هستیم از ازل
آقا بگیر دست مرا نیز لااقل
ای قهرمان عرصه پیکار در جمل
وقتی قیام می کنی اصلاً قیامت است
خاکی تر از تمامی شاهان عالمی
زیباترین سروده دیوان عالمی
در امتداد دست تو چشمان عالمی
قربان خال هاشمیت جان عالمی
آن نقطه ای که نقطه آغاز خلقت است
ای سفره دار شهر نبی ای بزرگوار
ای توده های ابر کرم! بر زمین ببار
وا می کنم به نام تو لبهای روزه دار
هرگز نمی روم به خداوند زیر بار
باور نمی کنم که مزار تو خلوت است
تا می وزید بوی شما در فضای شهر
می آمدند مردمی از جای جای شهر
در ازدحام، کوچه و پس کوچه های شهر
تا بنگرند جلوه یوسف نمای شهر
یعنی نگاه کردن رویت عبادت است
بر سفره هاست روزی و ماهانه هایتان
گرمی گرفت خانه پروانه هایتان
دیوانه ایم و عاشق دردانه هایتان
سنگین شده ز پستی ما شانه هایتان
این عبد رو سیاه چه اسباب زحمت است
با قاتلت چگونه به یک خانه زیستی
زخم زبان شنیدی و هر شب گریستی
باید که پای درد صبوری بایستی
یا للعجب! کریم مدینه! تو کیستی؟
درد تو درد بی کسی و درد غربت است
دشنام ها شنیده ولی خنده می کنی
دشنام داده را تو چه شرمنده می کنی
هر کیش را به دین خودت بنده می کنی
تو خاطرات فاطمه را زنده می کنی
یک گوشه نگاه تو ما را کفایت است
در بین بچه ها ز همه مادری تری
یعنی تو از تمامیشان کوثری تری
با این عبای سبز، تو پیغمبری تری
پایش بیفتد از همه شان حیدری تری
شمشیر هم به دست تو تمثال غیرت است
کم کم به روضه پای مرا می کشی خودت
شمع مذاب در وسط آتشی خودت
پس طعم درد فاطمه را می چشی خودت
در این مسیر روضه مرا می کشی خودت
در روضه ات هلاک شدن هم شهادت است
شاعر : امیر حسین الفت
امام حسن (ع)
میلاد
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__نوحه
ليله قدر من همسر حيدر مادر مادر
شب قدر است و دلم خانه اي از عشق و صفاست
به شب قدر قسم ليله ي قدرم زهراست
شب قدر است و مرا تا به لحد زمزمه است
قدر من کوثر من هستي من فاطمه است
دل من باغ گل نور به سينه دارد
شب قدر است و دلم ميل مدينه دارد
شب قدر است صفاي شب احيا زهراست
ذکر من زمزمه من همه دم يازهراست
فاطمه جان به سپهر دل من بَر تويي
به خدا وند قسم قدر شب قدر تويي
فاطمه جان ز لبم بوي خدا مي بويم
که شود اشک به ديده به تو مادر گويم
چشم من دوخته امشب به تو و احسانت
اي بي بي پدر و مادر من قربانت
دوست دارم که به ايوان رفيعت باشم
زائر خسته دل پشت بقيعت باشم
دوست دارم که به قلبي پر از عشق حسين
رخ نهم از دل و جان به خاک بين الحرمين
امیرالمومنین (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__سرود
حاج رضا یعقوبیان
در ضیافت الله. سبط رسول الله
آمد حسن نور چشم علی ولی الله
مولا حسن جانم مولاحسن جانم
مولا مدد مولا مدد مولا حسن جانم
گل در چمن آمد. نور ذوالمن آمد
در نیمه ی ماه خدا مولا حسن آمد
مولا حسن جانم مولاحسن جانم
مولا مدد مولا مدد مولا حسن جانم
در شادی جهان شد نور حق عیان شد
زهرای مرضیه زمقدمش شادمان شد
مولا حسن جانم. مولاحسن جانم
مولا مدد مولا مدد مولا حسن جانم
شادی شده برپا. در همه ی دنیا
روشن شده چشم علی و حضرت زهرا
مولا حسن جانم. مولاحسن جانم
مولا مدد مولا مدد مولا حسن جانم
نخل ولابر داد دوباره ثمر داد
خدا هدیه بر محبوبه اش قرص قمر داد
مولا حسن جانم مولا حسن جانم
مولا مدد مولا مدد مولا حسن جانم
از کرم الله کریم آل الله
آمد حسن برادر ارشد ثارالله
مولا حسن جانم مولا حسن جانم
مولا مدد مولا مدد مولا حسن جانم
ای گل بی حرم گدای این درم
بنما نظر بر حال من حسن جان از کرم
مولا حسن جانم. مولاحسن جانم
مولا مدد مولا مدد مولا حسن جانم
مستم ز بوی تو. دستم به سوی تو
بهشت من از کودکی گردیده کوی تو
مولا حسن جانم. مولا حسن جانم
مولا مدد مولا مدد مولا حسن جانم
این دلم ز سینه. پر زد به مدینه
رفته تا اون سر زمین که جنت زمینه
مولا حسن جانم. مولاحسن جانم
مولا مدد مولا مدد مولا حسن جانم
امام حسن (ع)
سرود
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__مدح
کرم می ریزد از دستان لطفت بی امان دائم
کسی را این چنین هرگز ندیدم مهربان دائم
از آن لبها که می بوسید پیغمبر دعایی کن
که مدح تو بجوشد از دل ما بر زبان دائم
اگر از عشق تو یک بیت ننویسم زبانم لال
اگر مدحت نگویم بسته باشد این دهان دائم
اگر خورشید می فهمید نور مجتبایی را
خجالت می کشید و شرمگین می شد نهان دائم
درِ مهمانسرای حاتم طائی به شب بسته
ولی اینجا درش باز است روی میهمان دائم
کسی که با تو باشد،در خزان مثل گلستان است
کسی که دور شد از تو بماند در خزان دائم
ملک بر روی آن محفل که از حُسن تو می گویند
بریزد دُر و گوهر از دل هفت آسمان دائم
نماز از صلح تو بر پاست پس تا روز رستاخیز
سه وعده جای تو جبریل می گوید اذان دائم
میان قلب من هر کس که آمد زود ترکم کرد
بیا این دل برای تو خودت اینجا بمان دائم
در این گرمای روضه هر کسی بی تاب می گردد
بماند از عذاب روز محشر در امان دائم
نگاهی سمت قبرت می کنم با خویش می گویم
خدا هرگز نیارد تا شوی بی سایبان دائم
گرفتار حسینم من ولی مانند اربابم
سرم را می گذارم بر در این آستان دائم
تو لایوم کیومک خواندی و گریه کنان رفتی
بنابراین تو هستی تا قیامت روضه خوان دائم
مجتبی شکریان
امام حسن (ع)
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#مناجات_با_خدا_مناجات
با لطف تو به منت باران نیاز نیست
دست طلب به سوی کریمان نیاز نیست
لب وا نکرده حاجت من را روا کنی
این جا به اشک و دیدۀ گریان نیاز نیست
با یک کرشمۀ تو جهان زیر و رو شود
چشم تو کافی است، به طوفان نیاز نیست
هر کس غلام تو شده، او شاه عالم است
با تو به تاج و تخت سلیمان نیاز نیست
در بند زلف تو دل من می شود اسیر
آن را که عاشق است به زندان نیاز نیست
لبخند تو دوای همه درد های من...
دیگر به نسخه های طبیبان نیاز نیست
من بی خبر شدم ز خودم در کنار تو
هوش از سرم پریده به نسیان نیاز نیست
***
شاعر : حسین ایزدی
مناجات با خدا
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امیرالمومنین__ع__روضه
فاطمه در این سحر راحت شدم
چشم تر،خونین جگر راحت شدم
تازیانه،کوچه،سیلی یک طرف
آخر از مسمار در راحت شدم
ابوذر رئیس میرزایی
امیرالمومنین (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#مناجات_با_خدا_مناجات
پیمانه بلای مرا بیشتر کنید
روزی کربلای مرا بیشتر کنید
من پای صحبت (أرنی) ایستاده ام
هر چند (لن ترای) مرا بیشتر کنید
تا این که یک شبه ره صد ساله را روم
تاثیر (ربنای) مرا بیشتر کنید
در بطن درد، راز تکامل نهفته است
دوران ابتلای مرا بیشتر کنید
گاهی که از قضا و قدر خسته می شوم
سهمیه ی رضای مرا بیشتر کنید
بنده بدون خشیت و امید، بنده نیست
پس خوف من، رجای مرا بیشتر کنید
وقتی که از گناه دلم تیره می شود
اوقات روضه های مرا بیشتر کنید
با خستگی روح به جایی نمی رسم
پس لذت دعای مرا بیشتر کنید
تنها نگاه توست مرا می دهد شفا
لطفاً کمی دوای مرا بیشتر کنید
راه رسیدن به خدا، راه کربلا است
روزی کربلای مرا بیشتر کنید
شاعر : حسین ایزدی
مناجات با خدا
مناجات
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#مناجات_با_خدا_مناجات
چشم مرا پیاله ی خون جگر کنید
هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید
من کمتر از گدای شب جمعه نیستم
خانه به خانه دست مرا در به در کنید
بدکاره ها به نیمه نگاهی عوض شدند
مارا فضیل فرض کنید و نظر کنید
این تحبس الدعا شدن از مرگ بدتر است
فکری برای این نفس بی اثر کنید
باید برای سوختنم چاره ای کنم
این روزه روزه نیست برایم سپر کنید
العفو گفتنم که به جایی نمیرسد
ذکر حسین حسین مرا بیشتر کنید
در میزنیم و هیچ کسی وا نمیکند
پس زودتر امام رضا را خبر کنید
شاعر:علی اکبر لطیفیان
مناجات با خدا
مناجات
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_مدح
#مهدی_مقیمی
حیدر نسب و فاطمه سیماست رقیه
آرام دل عمه و باباست رقیه
دلتنگ رخ فاطمه کمتر شود ارباب
تا آینهء حضرت زهراست رقیه
جز او چه کسی لایق این جملهء زیباست
دردانهء یکدانهء مولاست رقیه
انگار خداوند به او داده جنان را
وقتی که روی شانهء سقاست رقیه
یک لحظه اگر نیست روی دوش علمدار
بر دوش علی اکبر لیلاست رقیه
گر طفل سه ساله است تو کوچک مشمارش
آثار بزرگیش هویداست رقیه
یک قطره ز دریای حسین است ولیکن
در نوع خودش وسعت دریاست رقیه
در سوریه تا صبح قیامت همه فخرش
همسایگی زینب کبراست رقیه
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#محمد_رسولی
امشب حسين سر زده نوري به خانه اش
ماهي كه سر گذاشته بر روي شانه اش
عشقش، بهانه اش، نفس عاشقانه اش
مينازد او چقدر به اين نازدانه اش
امشب شكفته است به بستان گل حسين
جانم فداي نغمه ات اي بلبل حسين
با يك نگاه لطف تو چيزي محال نيست
اين اعتقاد ماست به قرآن خيال نيست
باب الحوائجي و برايت مثال نيست
اين خانمي كه ديده ام عمرش سه سال نيست
عمري نمي شود بگذاريم نور را
وا كرده اي چقدر گره هاي كور را
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
#قاسم_صرافان
در این هوای بهاری شدم دوباره هوایی
بهار می رسد اما بهار من! تو کجایی؟
چه برکتی، چه نویدی، چه سبزه ای و چه عیدی؟
به سال نو چه امیدی؟ اگر دوباره نیایی
مقلّبانه به قلبم، هوای تازه بنوشان
محوّلانه به حالم اشاره کن به دعایی
مقدرست به فالم مدبّرانه بتابی
خوش است لیل و نهارم اگر نظر بنمایی
اگر قرار چنین شد، تو را بهار نبیند
چنین نکو ز چه رویی؟ چنین خجسته چرایی؟
اگر چه حُسن فروشان به جلوه آمده باشند
تو آبروی جهانی، تو روی ماه خدایی
دل از امیر سواران گرفته است بشارت
از آسمان خراسان شنیده است ندایی
خودت مگر که به زهرا(س) توسلی کنی امشب
نمی رسد گل نرگس! دعای ما که به جایی
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
#اسماعیل_شبرنگ
آسمانی هست اما جلوه ی خورشید نیست
روز نو می آید اما روز نو که عید نیست
تا نباشی ناخوش احوالیم ، حوِّل حالَنا
تو بیایی عید می آید ، در این تردید نیست
چشم ها را شُسته ام تا جور دیگر بنگرم
زندگی چیزی به غیر از آنچه باید دید نیست
حسرت دیدار لیلی با دل مجنون چه کرد؟
آه مجنونی که دیگر زیر چتر بید نیست
هر چه با تو انس پیدا کرد ارزشمند شد
قطره ی اشکم برایت غیر مروارید نیست
از خودت دورم نکن دورم کنی دق می کنم
کاش می گفتی که حکم عاشقت تبعید نیست
از من ِ عاشق نیاز و پیشه ی معشوقه ناز
با دل هجران زده ما را به وصل امّید نیست
کاش می آمد کسی که رفت و دیگر برنگشت
کاش می آمد جواب طعنه ی " دیدید نیست "
مُطمئنّم موسم خندیدن گُل می رسد
بعد از این شب های فتنه مُصلح کُلّ می رسد
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_سال_جدید
حجتالاسلام #سیدعلیرضا_شفیعی
عید آمده از راه؟! چه عیدی؟! چه بهاری؟!
وقتی خبر از باغ و گل و سبزه نداری
تا دیده شکوه دل دریایی ما را،
غم آمده تا ساحل ما موج سواری
تقدیر بر این است که در گوشه ای آرام
غم از پی غم هی بشماری بشماری
این سیل اثر گریه ی ماتمزدگان است
ای ابر بهاری چه بباری چه نباری
تقویم ورق خورد و تو را برگ و بری نیست
ای دل به همان زردی پاییز دچاری
ای کاش بیایی و در این وسعت تاریک
ای سال نو آیینه در آیینه بکاری
در راه سواری است؛ خوشا آینه ی ما
برخیزد اگر از دل این جاده غباری
#سرود_میلاد_حضرت_رقیه
( سلام الله علیها )
گل میباره از ، چشای
دُردونه ی مولا
آی گداها بیاید بریم
درِ خونه ی مولا
روز ازل ، خاک رهِ
ابوترابم کردی
با یه نگاهِ عاشق کُشت
خونه خرابم کردی
دیونه شدم از عشقت
دیونه شدم از عشقت
دیونه شدم از عشقت
دیونه شدم از عشقت
فرشته ستاره میریزن از آسمون
ستاره ها چراغ خونه های دلمون
ترانه ها روی لب هر پیر و جوون
یا رقیه
دیونه شدم از عشقت
دیونه شدم از عشقت
دیونه شدم از عشقت
دیونه شدم از عشقت
گل میباره از چشای
دُردونه ی ارباب
ای گداها بیاید بریم
در خونه ی ارباب
با نفساش شده
آرامش صدر حسین
زلف سیاش شب و روزش
شب قدر حسین
با جلوه هاش میون
چادر بدر حسین
مولاتی
عالم و آدم میدونه
ضربان قلبم میخونه
از جام می رقیه
دیوونه شدم دیوونه
دیونه شدم از عشقت
دیونه شدم از عشقت
دیونه شدم از عشقت
دیونه شدم از عشقت
رقیه ی اربابمون
خدای دلامونه
با سر انگشت کوچیکش
عالمو میگردونه
پشت نیگاش
هزار هزار آسمونه
با خنده هاش
دلای غمینو میخندونه
گوشواره هاش
ستاره ی شب غم هامونه
مولاتی
عمه صاحب زمونه
طاق دو ابروش کمونه
انگار که خدا به ارباب
داده یه گل یکی یدونه
دیونه شدم از عشقت
دیونه شدم از عشقت
دیونه شدم از عشقت
دیونه شدم از عشقت
دنیا اسیر میون
نگاه پر احساسش
این کیه که ناز میکنه
برا عمو عباسش
رو گونه هاش
جای بوسه های خواهرشه
گهواره هاش
عمو جون و داداش اکبرشه
قد و بالاش
چقدر شبیه مادرشه
مولاتی
اسمش معنی عشق
اعجاز صفای عشق
دل در بند رقیه
دختر خدای عشقه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
بهترین مداحی های روز
@qwehgm ⏪⬅️⏪
☘🌿☘🌿☘🌿☘🌿☘
✋السلام_عليك_يا_اباعبدالله
نوکرت هستم و از نوکری ام دلشادم
(بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم)
گرچه این عشق پریشان و خرابم کرده
با تو باشم بخدا تا به ابد آبادم
گریه بر تو به همه گریه کُنان ثابت کرد
آدم از گریه برای تو فقط شد آدم!
نام تو بُردم و پا تا به سرم شیرین شد!
بی سبب نیست که دلداده تر از فرهادم
هستی ام نذر پدرمادرت و اولادت
به فدای تو پدر مادرم و اولادم
تا خدا ، بُرده مرا لطف کمت ، ثارالله
دست گیرم شده ای تا به زمین افتادم
از همان روز ازل آرزویم بوده حسین
که فنای تو شوم ، ای سبب ایجادم!
هر کجا حرف غمت شد،شده ام گریانت
در شلوغی قیامت نَبَری از یادم...
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
#حضرت_رقیه_س_ولادت
مینویسم بنام یا رزاق
تا بگویم کلامی از خلاق
خلقتی بس بزرگ و نورانی
در حریمِ عظیمِ انسانی
در حریمِ حرم، حریمِ حسین
مریمی دیگر از شمیم حسین
نفَسم حبس مانده در صدرم
چه بگویم ز لَيلةُ القدرم
@hosenih
شعرِ مدحِ رقیه ممکن نیست
وصف و شرحِ رقیه ممکن نیست
چون ز ماهِ مدینه می گویم
از زبان سکینه می گویم:
باز گلزارِ وحی گلشن شد
بامدادان مدینه روشن شد
چه خبر از سحر شده تا صبح
کوثری داده حق به مولا صبح
مرحمت بر طلایه داران شد
حرم اینک ستاره باران شد
چقدَر این ستاره دیدنی است
بوسه از ماه پاره چیدنی است
کیست این اَخترِ مدینه مگر؟
آمده دختر مدینه مگر؟
آری آری ملیکه آمده است
همترازِ عقیله آمده است
تابشی شد ز دخترِ خورشید
نوری از نورِ فاطمه تابید
شاهزاده است از پدر مادر
هم ز نسلِ گذشته تا آخر
شهربانو نشانه آورده
نوبرِ نازدانه آورده
بِینِ حضار همهمه آمد
دختری شکل فاطمه آمد
گفت زینب: فدای تو عمه
از ازل آشنای تو عمه
گفت عباس: مستِ زهرایم
من ز عطرِ رقیه شیدایم
گفت اکبر: فدای این کوثر
بوسه گیرم ز پای این خواهر
گفت بابا: فدات بابایت
ای بنازم به دست و پاهایت
گفت تاجِ سرِ ابوالقاسم
آمد آزاده ی بنی هاشم
زینتِ زینبین آمده است
رازدارِ حسین آمده است
باشد این حق، فقط برای حسین
مهبطِ وحی شد سرای حسین
نام او چون سلامِ قرآن است
و کلامش کلامِ قرآن است
هر که را هست، گوشِ دل شنوا
بشنود سوزِ آیه اَش ز نوا:
آیه های خدایی اَم بنگر
خود ز قرآن بخوان "فَلا تَقهَر"
خوب بشنو پیام طاها را
سوره ی امتدادِ زهرا را
که وجودم ز بسکه بالائی است
روحِ پاکم ز نفسِ زهرائی است
گر چه بیش از سه سال، عمرم نیست
رشدِ روحانی اَم، چو دختِ نبی است
نور من، نورِ عصمت اللهی است
قدرتم، قدرتِ یداللهی است
دینِ حق را به جان کنم آباد
شام را از ستم کنم آزاد
باز پرچم زنم به بام علی
سکه ی شام را بنام علی
با مدد از علی، به علمِ لَدن
بَرکَنَم کاخِ ظلم را از بُن
نیمه شب چون ز قافله مانَم
پایِ زخمی، پُر آبله مانَم
پس ترحم به سیرتم باید
هم نوازش به صورتم باید
@hosenih
ای عدوی سخیفِ بد آئین!
رحم کن بر یتیم، زجرِ لعین!
یاس را بی گنه مکن نیلی
بر یتیمِ حرم مزن سیلی
در پِی اَت، هر قدم که می آیم
مو مَکِش، من خودم که می آیم
گیسویم را کِشان کِشان کَندی
چقدَر دل به کُشتنَم بندی!!!
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_ولادت
بام هایند و کبوترهایشان
بال ها و قیمت پرهایشان
بیشتر شادند آقاهاي ما
وقت خوشحالی نوکرهایشان
منت گهواره ای را میکشند
عرشیان با سجده سرهایشان
برکت خانه است دختر داشتن
گفته اند این را پیمبرهایشان
بیشتر از اهل خانه میخرند
این پدرها ناز دخترهایشان
بین دخترها پدر ها دیده اند
در یکی رخسار مادرهایشان
دختر شاه اند عمو قربانشان
میدهد مژده به خواهرهایشان. ..
دختری آمد سراپا فاطمه
این رقیه خانم است یا فاطمه؟
@hosenih
در اصالت کیست طاها اینچنین؟
در جلالت کیست زهرا اینچنین؟
جلوه ای حیدر . نمایی ذوالفقار
مرتضا را کیست معنا اینچنین
دختر اینقدر آیینه شدن
جلوه شد زینب شدن را اینچنین
با همین چادر نماز کوچکش
ناز دارد پیش بابا اینچنین
بعد زهرا و پیمبر کس ندید
دختری ام ابیها اینچنین
با عمو انسی که دارد دیدنی است
کس نشد دلبر به سقا اینچنین
بین فرزندان اربابم فقط
او حرم دارد مجزا اینچنین
کهکشان عشق را دنباله است
این سه ساله عین هجده ساله است
@hosenih
یا رقیه گفتم و بهتر شدم
با رقیه آمدم نوکر شدم
در حقیقت روضه هایش کیمیا ست
خاک بودم تیره بودم زر شدم
من شب سوم پرستم تا ابد
سومین شب بود دیده تر شدم
سرنوشتم را چه دیدی شایدم
با رقیه وارد محشر شدم
کاش میشد در دفاع از مرقدت
مادرم میدید که بی سر شدم
یک عروسک نذر خانم کرده ام
هر زمان که سائل این در شدم
دختر ارباب دستم را گرفت
یا رقیه گفتم و بهتر شدم
بهتر از این نیست مارا میخرد
نوکران را پیش بابا می برد
@hosenih
او نمازی عارفانه بود و بس
لیلة القدری یگانه بود و بس
از همان اول که آمد ناز داشت
از ولادت نازدانه بود و بس
بر زمین هرگز نیامد پای او
او همیشه روی شانه بود و بس
لایق خوابیدنش گهواره نیست
روی دست اهل خانه بود و بس
تا عمو دارد نبیند آفتاب
سایبانش بی کرانه بود و بس
از همان اول که آمد زینت اش
گوشواری دخترانه بود و بس
او به ویرانه پرش عادت نداشت
او که مرغ آشیانه بود و بس
آبله چسبید زیر پای او
گمشده دیگر عروسکهای او
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_ولادت
دختری آمد از قبیله ی عشق
نذر راهش سبد سبد احساس
عالمی غرق شور لبخندش
کاشف الکرب حضرت عباس
جبریل آمده که از حالا
بین این خانه نوکرش باشد
پدر او حسینفاطمه و
ام اسحاق مادرش باشد
@hosenih
مادرش از عطا و لطف خدا
دختری ماهپاره آورده
عمه جان هم به یمن امدنش
دو عدد گوشواره آورده
صد ملک آمدند اینجا تا
از کف پاش بوسه بردارند
بین این خانه همهمه افتاد
نام او را رقیه بگذارند
ای برادر بیا نگاهش کن
حالتی بین چهره اش پیداست
به که رفته رقیه ؟ میبینی
چِقَدَر مثل مادرم زهراست
آمدی تا که باز بابایت
بین این خاندان پدر بشود
آمدی تا زشوق آمدنت
دیده ها عاشقانه تر بشود
ای فراتر ز هاجر و مریم
ای گل یاس شاخه طوبا
نازنین دختر عشیره عشق
نور پاک سلاله ی زهرا
از تماشای روی زیبایت
مرغ دلهای ما غزلخوان شد
تا زمینی شدی در این دنیا
آسمان خدا چراغان شد
کیستی ای همیشه دردانه
کیستی ای ستاره،ای مهتاب
ای فدای تو عالم امکان
نازدانه ی حضرت ارباب
هی بهانه نگیر ، عمه ببین
پیش قنداقه ی تو هرشب هست
از همین ساعت تولد تو
پیش تو تا همیشه زینب هست
@hosenih
تا همان لحظه های در کوفه
تا همان لحظه های کرب و بلا
تا اسیری ما و بزم حرام
تا همان جا که میبرند تورا
در کنارت همیشه میبینم
لحظه ها شور و حال عمرت را
و فدای حسین خواهی کرد
همه ی این سه سال عمرت را
شاعر: #امیر_فرخنده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_ولادت
#بحر_طویل
سحری روشن و عاشق/سحری غرق شقایق/سحری چاک گریبان/و شبی خیره و حیران/همه آفاق گل افشان
و زر افشان و چراغان و غزل خوان/همه لبریز زِ آوازِ هَزاران
@hosenih
دشت ها غرق ترنّم/پُرِ گلهای تبسم/زِ مِیِ نوش ترین خُم/به ترانه/به تلاطم
سحری ریخته از بامِ فلک دامنی از ماه/به هر راه/به هر کوچه شبانگاه/چه نوری است/چه طوری است/در این خاک/چه هنگامه ی شوری است
@hosenih
که در حلقه ی گیسوی ستاره/زمان/ لحظه ی احساس/زمین تکّه ی الماس/پر از عطر گل یاس ترین یاس
شگفتا از این بزم/از این فرش/از این عرش تر از عرش/اگر هوش رمیده/وَ گر عقل پریده/وَ گر دل برمیده/ز طربخانه ی سینه/پی دل های دگر تا به مدینه/به نگین شب رؤیایی هر دیده ی بی خواب/شب بارش مهتاب/دَرِ خانه ی ارباب/چه نوری است/چه شوری است/چه طوری است/در این خانه چه هنگامه ی شوری است
@hosenih
ببین قبله نما را/که گم کرده خودش را و منا را و صفا را/وَ ز سر تا به قدم غرق نیاز است و دو دستش که دراز است/ بدین خانه که در هاله ی راز است
در این بزم معطر/در این مستی یکسر/چه بی تاب/چه مجنون/چه شیدا/شده لیلا/شده اکبر
@hosenih
چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی هست/همین شب/که شد
از عشق لبالب/وَ گلِ خنده شکوفاست به رخساره ی زینب/و خدا دانَد از آن چشم تماشایی بیدار/وز آن قامت سرشار زِ دلدار/وز آن چهره ی یوسف کُشِ بی تاب/علمدار/چه طوفان شده بر پا به دلش/در دَمِ دیدار/در این شامِ بهاری/نه صبری نه قراری/پُر از لحظه شماری/چه مشتاق/چه بی خویش/قدم می زند و منتظر عطر دل انگیز و دل افروز گل ناز حسین است/چه شعری است/چه نوری است/چه طوری است/چه هنگامه ی شوری است
@hosenih
چه شد باز/که در باز شد و لحظه ی اعجاز شد و محشری آغاز شد و دید که در حُله ای از برگ گل یاس/و پیچیده به قنداقه ای از شهپر جبریل امین/در آغوش حسین بن علی/یاس ترین/ناز ترین جلوه که دیده است/به چشمی که ندیده است به جز روی حسینش
@hosenih
دو چشمش گُل دریاست/چه شیوا و ثریاست/دل آراست/تماشایی و بابایی و تنهاست/وَ ناگاه ابوالفضل رو کرد به انبوه فرشته و فرمود : اَلا باغ ملائک/و ای فوجِ فرشته/که دگر دور و برِ غنچه ام این گونه مگردید مریزید گُل از شوق مرقصید/مبادا که به بال و پر خود ناز کنیدش/که شاید رُخَش آزرده شود/از نفَسِ گرم و پَرِ نرم/که این گُل بُوَد حساس تر از معنی احساس/و آئینه تر از آینه در بوسه ی یک آه/و ای آه/از این آینه دوری/وَ مبادا که عبوری/کُنی از گرد رُخِ یاس تر از یاس
و ای شبنم شیرین منشین/بر سرِ گلبرگی از این غنچه/که ترسم که کبودش کند این بار که با توست چنین/خدایا چه گل است این/که شیرینِ دل است این/در این چهره بگو کیست/بگو این مَثَلِ کیست/همه محو/همه مات/همه واله و حیرانِ ابوالفضل/که زینب به نم اشکی و با سینه ی پر آه و دلی سخت غمین/گفت چنین/با پسر ام بنین/ای پسر فاطمه عباس ببین/دخترک ناز حسین بن علی نَه/که همان گوهر مفقود و همان مادر رنجور/که می بود حدیث فدک و غصبِ فدک/زخمِ دل حضرت زهرا و نمک/همانی که به هر صبح و به هر شام/فقط صحبت او بود/همان خانه/همان شعله/همان دود/همان است که باز آمده امروز.....
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_ولادت
خورده گره به مویش دلهای خانواده
تعبیر شد به خوبی رویای خانواده
در این سه سال آخر باور کنید عوض شد
با بودنِ رقیه دنیای خانواده
@hosenih
یکباره زیر و رو شد دنیای آل هاشم
وقتی که شد رقیه زهرای خانواده
زینب حسین عباس ، اکبر رباب قاسم
مجنون زیاد دارد لیلای خانواده
می شد رقیه هر روز شیرین تر از گذشته
پر شور تر از امروز ، فردای خانواده
دستش ز دست بابا هرگز جدا نمی شد
دختر دلش بُود با ، بابای خانواده
یک آسمان ، دو تا ماه ، این که عجب ندارد
او را بغل گرفته سقای خانواده
@hosenih
بس که شبیهِ زهراست حق داشت باشد این طفل
دُردانۀ حسین و یکتای خانواده
هر جای بارگاهش یک قطعه از بهشت است
طفلی که بود روزی ، گرمای خانواده
شاعر: #مهدی_مقیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_ولادت
آخر جواب داد سحر ربنای ما
دیدی گرفت این دم آخر دعای ما
@hosenih
دختر چراغ خانه ی باباست، باز هم
روشن شد از فروغ چراغی سرای ما
نامش رقیه است، رقیه؛ ولی بدان
آمد سه سال فاطمه باشد برای ما
زینب بیا و صورت او را نگاه کن
مثل گل است صورت خیرالنسای ما
دستان کوچکش گره های بزرگ را
وا می کنند از همه ی خلق، جای ما
در پرده حرف می زنم ای همسفر بدان
این دختر است همسفر کربلای ما
همواره فکر می کنم این پای کوچکش
دارد توان آمدن پا به پای ما
@hosenih
دق می کند اگر که ببیند به راه شام
پا می خورند روی زمین نیزه های ما
شاعر: #امیر_عظیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_ولادت
به محبان عنایتی داری
به کرامت چه عادتی داری
به گمانم که ارث مادری اَست
برگ یاسی لطافتی داری
علی اکبر ، شبیهِ پیغمبر
تو به زهرا شباهتی داری
دل به یاد نجف می اندازی
مرقد با صلابتی داری
روی دوش عموئی یا در عرش
عموی سرو قامتی داری
قدسیان ماتِ رویِ قدسیِ تو
مثل بابا قداستی داری
نورِ راه سفینه های نجات
بر رخ فاطمی تو صلوات
@hosenih
از بهشت خدا سروش رسید
ساقیا وقت عیش و نوش رسید
بیتِ ارباب ما معطر شد
تا که آن یاس سبز پوش رسید
بوی ریحانت النبی آمد
تا که در خانه عطر و بوش رسید
خندهء اینچنین کجا و حسین ؟
آمد و خنده اش به گوش رسید
خانواده همه بغل کردند
نوبت شانۀ عموش رسید
میل دیدار فاطمه می کرد
عموی او به آرزوش رسید
هدیه اش کن ز من چو می پرسی
چارقل بعدِ آیت الکرسی
@hosenih
پُر کن از عطر عشق او ریه را
متبرک ردیف و قافیه را
در بهشت حسین وارد شو
کن رها این جهان عاریه را
در و دیوار ریسه بندان کن
پر کن از شرشره حسینیه را
مرتضی هیبت است و زهرا رو
عشق کن ، خاندان و ذریّه را
بر محب علی درود فرست
لعن کن پیرو معاویه را
تشنگان زیارتیم ، خدا
باز کن باز ، راه سوریه را
لب شیعه پر از تبسم شد
آسمان پشت گنبدش گم شد
@hosenih
باعثِ فیض مستمر شده ای
بس که دُردانۀ پدر شده ای
شمسِ پر نورِ خانۀ ارباب
قمرِ شانۀ قمر شده ای
صیدِ عمه شدی همان اول
در یمِ عمه غوطه ور شده ای
از تو حاجت گرفته ایم ، آری
باب حاجاتمان اگر شده ای
فتبارک ، حسین می خوانَد
شاهکار خدا مگر شده ای ؟
سخت ، محبوبِ هیأتی هایی
عشقِ عشاق در به در شده ای
ما که زندانیان بندِ توایم
یا رقیه علاقه مندِ توایم
@hosenih
آمدی تا شوی شکیب حسین
دختر کوچک و نجیب حسین
عطر تو خانه را به وجد آورد
ای گل یاسِ دلفریب حسین
علتش نفحۀ بهشتی توست
که شده شهره بوی سیب حسین
پدرت گرچه خود طبیب همه است
هست چشمان تو طبیب حسین
حمد مخصوصِ خالقیست که کرد
دختری مثل تو نصیب حسین
دل نبسته در این جهان دیگر
بعدِ زینب چو تو کسی به حسین
ای الفبای عشق ، دختر عشق
بارگاه تو شد نگین دمشق
@hosenih
نا تمامیّ و بی کرانی تو
کهکشانی تو آسمانی تو
دوستدارِ تو حضرت مهدیست
عمۀ صاحب الزمانی تو
دختری ، نقش ویژه ای داری
در وجود حسین جانی تو
تو سه سال از حسین ، دل بردی
فوق هر گفته و بیانی تو
تو شبیه عمو ابالفضلی
باب حاجات شیعیانی تو
تو سریع الاجابه ای بی بی
می دهی حاجتم به آنی تو
به تو سوگند با تمام خلوص
به تو دارم ارادتی مخصوص
@hosenih
جلوه ات را جمالِ ماه نداشت
پیش تو در بساط ، آه نداشت
روز ، مثل رُخت سپید نبود
شب چو زلفت موی، سیاه نداشت
هیچ طفلی میان چشم حسین
مثل تو شأن و جایگاه نداشت
تو چه کردی که بین آغوشش
کَس به اندازهء تو راه نداشت؟
نیمه شب داخل خرابۀ شام
عمه مانند تو سپاه نداشت
یک چنین دختری به ویرانه
غیر دیوار تکیه گاه نداشت
تو حرم نه ، ... تو کهکشان داری
وسعتی قدِّ آسمان داری
شاعر: #مهدی_مقیمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_ولادت
رسیده است به دل های مرده جان بدهد
رسیده است کمی عشق یادمان بدهد
نفس بریده ی نفسیم و آمده ما را
هوای تازه ای در آخرالزمان بدهد
چه دختری که به حظ حضور کوتاهش
جهان خسته و درمانده را تکان بدهد
ستاره ای که در آفاق ناامیدی ها
محبتش به همه راه را نشان بدهد
در آفتاب سیاه قیامت کبری
به هر که دلشده اش بوده سایه بان بدهد
نسیم زلف دل انگیز روضه اش کافی ست
به ما که نقش زمینیم آسمان بدهد
کسی که مثل ابالفضل کاشف الکرب است
رسیده است ز غم ها به ما امان بدهد
رقیه است که دردانه ی حسین شده ست
دوباره فاطمه ی خانه ی حسین شده ست
@hosenih
بهار می رسد از ناز راه رفتن او
گل عفاف شکوفد ز عطر دامن او
حجاب نور شده نقش چشم فاطمی اش
حریر سبز بهشتی نشسته بر تن او
هزار پنجره امید وا شود در دل
به هر طلوع نگاه همیشه روشن او
نگاه بان دمشق است پرچم حرمش
بهشت کوچک دنیا شده ست مدفن او
چه دلرباست کلام رقیه جان حسین
و دلربا تر از آن شد پدر شنیدن او
گلی که نیست به دنیا شبیه و مانندش
دل هزار چو من هست خار گلشن او
کسی که منکر نام رقیه جان شده است
بگو رود به جهنم که هست مدفن او
بهشت منتظر خنده های این دختر
حسین ریخت جهان را به پای این دختر
@hosenih
ز بس به فاطمه او مو به مو شباهت داشت
ملک به خاک قدم های او ارادت داشت
سه سال داشت ولی جاودانه شد تا حشر
چقدر عمر کم این سه ساله برکت داشت
بزرگی از شب میلاد پا رکابش بود
بزرگ زادگی از نوع با اصالت داشت
ستاره ای که در اندازه های خورشید است
شبیه ماه بنی هاشمی سیادت داشت
کسی که شانه ی عباس بوده معراجش
عجیب نیست دل شیر داشت،غیرت داشت
شکار خنده ی او با علیِ اکبر بود
ز بس که خنده ی این نازدانه قیمت داشت
حسین دیده به برق نگاه خواهر خود
عقیله سخت به این کودکش عنایت داشت
به شهرت حسنات جهانی اش سوگند
کسی نگشته به بخشندگی به او مانند
@hosenih
جمال قدسی او آفتاب سیار است
صدای گریه ی او ذولفقار کرار است
چقدر طفل مسیحی دخیل بسته به اشک
چقدر دور ضریحش دل گرفتار است
شفا وزیده به جای نسیم از صحنش
ضریح کوچک او تکیه گاه بیمار است
ز هر چه ناز جهان بود بی نیاز شدم
ز بس رقیه به گریه کنش وفادار است
ز بعد کرببلا قد خمیده ابله پا
حدیث زندگی اش روضه روضه غمبار است
کسی که پرده نشین عفاف زینب بود
اسیر چشم حرامی کوچه بازار است
مسیر کوفه و شام و تمام چل منزل
خراب زخم شکاف سر علمدار است
چه بار ها که سر او به جاده می افتاد
عمو به پیش رقیه چه ساده می افتاد
شاعر: #حسن_کردی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_مدح
دمشق چون صدف و ، گوهر است این بانو
تمام دلخوشیِ اکبر است این بانو
@hosenih
پیمبری به صبوری و حلم اگر باشد
خدا گواست که پیغمبر است این بانو
زبان الکن ما عاجز است از وصفش
چه خوانمش؟ نوه ی حیدر است این بانو
حسین کشتی عشق است و خوب می دانیم
برای کشتی او لنگر است این بانو
بدون خطبه هم او کوفه را به هم بزند..
چرا که فاتح صد خیبر است این بانو
دوباره دست به سینه، به سمت گنبد او...
سلام هر شب هر نوکر است این بانو
@hosenih
کتاب زندگی او سه آیه داشت فقط
شبیه مادرمان، کوثر است این بانو
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف و فصل بهار گریز روضهیِ کربلا
گفتم بهار میرسد و میرسم به یار
آمد بهار و سَر نشد ایّامِ انتظار
جان بر لبم رسیده و یارم نیامده
ای چشمِ تَر به حالِ نَزارم بِبار زار
سالِ گذشته توشهیِ خوبی نداشتم
بر رویِ شانهاَم شده تنها گناه... بار
از حال و روزِ عاشقِ آلودهاَت مَپرس
بیچاره کرده است مرا دردِ اِضطرار
با یک نگاه دردِ مرا میکنی دَوا
تنها گُلم تو میرسی و میرسد بهار
آقا دلم شکسته بیا روضهای بخوان
سرْ رویِ نیزه شد سرِ بازار سنگسار
پیشّ دو چشمِ عمّهیِ سادات میزدند
از رویِ بام سنگ به سرهایِ نِی سوار
#غزل #انتظار_یار #سال_تحویل
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#امام_زمان_مناجات
💐#سال_رضیعالحسین💐
آمدم تا بگیــــــــرم از دستت
خرجِ یک سال را ، امام زمان
کاش تحــویلِ سال بودم من
درکنــــار شمـــــا ، امام زمان
کاشکی زندگی کنــم همهی...
سال را با تو ، یا امام زمان
حیف که باز هم بدون شماست
سالْ تحــــویلِ ما ، امام زمان
کن دعا که شـــــوم وَلیِّ شما
ای ولیّ خــــــدا ، امام زمان
تو بخواه از خدا که من بشوم
یـــــارِ بی ادعـــــا ، امام زمان
ای بِــاِذنِــهْ ، مُحَـوّلُ الاَحوال
حَوِّلْ این حال را ، امام زمان
به منِ روسیـــه عنایت کن
حالِ تــــوبه ، دعا ، امام زمان
درفراق تو روزی ام بشود
اشگ و سوز و بُکا ، امام زمان
کنم امسال بیشتر از پیش...
بر ظهورت دعا ، امام زمان
چه شود سال نو ببینم آن...
صورت مَه لقــا ، امام زمان
چه شود همــره شما بشوم
زائــــر کـــــربلا ، امام زمان
روضهی جسم بی کفن شنوم
از زبان شمــــــــا ، امام زمان
تو بخوانی «وَاَسرَعَ فَرَسُک»
جانبِ خیمه ها ، امام زمان
همه از خیمه ها دویده برون
بِاالعَویل ، وَالبُکا ، امام زمان
«ناشِــراتِ الشُّعـــور» واویلا
عمـــه های شمــا ، امام زمان
«لاطِماتِ الوُجوه» اهل حرم
بیــنِ نــامــردهـا ، امام زمان
«بَعدالعِِــزِّ مُزَلَّلات» بخوان
روضهی عمه ها ، امام زمان
بانوی مضطری صدا می زد
واحسین ، وا اَخا ، امام زمان
فــرقــةٌ باالسّیوف، در مقتل
فــرقـــةٌ باالعَصا ، امام زمان
دید «وَالشمرجالسٌ»،چه کند؟
خواهـــرِ مُبتلا ، امام زمان
«مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِه»
پیش مادر چرا؟ امام زمان
بانگِ «هذا حسین» پیچیده
در زمین و سما ، امام زمان
بـدنش شد مُــــرَمَّلٌ بِـدِمــاء
کفنـــش بــوریـا ، امام زمان
جسم جدت میان گودال و...
سر روی نیزه ها ، امام زمان
زینت دوش مصطفی روی خاک
خاک بر فرق ما ، امام زمان
سوخت قلب حسین در مقتل
سوخت تا خیمه ها ، امام زمان
کــودکان گرسنــــه و تشنــــــه
خسته ، بی آشنا ، امام زمان
پابرهنه فرار می کردند
به روی خار ها ، امام زمان
دامن دختـــــــــران بی بابا
سوخت در شعله ها ، امام زمان
دختــــــری مثل بید می لرزید
من نگویم چرا ، امام زمان
مادری پشت خیمه ها می کرد
زیر و رو خاک را ، امام زمان
ناله می زد،چه شد!کجابردند؟
شیر خوار مرا ، امام زمان
ناگهان دید بر روی نیزه
سر شیر خواره را ، امام زمان
سیدی دست انتقام بر آر
العجل یابن حیدرِالکرار
#محمدعلی_قاسمی_خادم