eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم سلام نازترین مطلع تغزل ها سلام بازترین سفرۀ توسل ها سلام واسطۀ فیض، بین ما و خدا سلام تکیۀ مستحکم توکل ها شبیه طور ، ظهورِ تو ظرف می خواهد عروسِ فاطمه دارد از این تحمل ها تو یک شبه به تکامل رسی میانِ رَحِم هنوز غرق تَحَیُر همه تعَقُل ها به غمزۀ تو گره وا شود زکارِ گدا کریم نیست مُقَصِر در این تعلُل ها زیاس هایِ بهشتی به دستِ خود زهرا درست کرده برایِ تو تاجی از گُل ها شبیه ماه، در این شامِ تار تابیدی به رویِ دامن نرجس چه ناز خوابیدی تکانِ پلک تو دل می برد ز دلبرها مقابل قدمت خاک می شود سرها فدای خندۀ بابای تو پدرهامان فدایِ مادرِ پاکت تمام مادرها ز «کاخِ روم » رسید و عروسِ زهرا شد نتیجه میدهد آخر عفاف دخترها برایِ خواستِگاری زچادرش زهرا قواره کرد،برایِ عروس،معجرها از آن به بعد ملائک شدند خادمِ او به پیش مقدمش انداختند شهپرها رسید مژده عقیق یمن شدی نرجس تو انتخاب برای حسن شدی نرجس تمام دار و ندارِ پیمبری مهدی ز انبیای الهی تو برتری مهدی به رویِ بازوی تو حک شده ست جاء الحق شبیه ِ آیۀ قرآن مطهری مهدی مگر نگفته ای الگویِ توست مادرِ تو بدونِ شک تو از او ارث میبری مهدی به ذوالفقار قسم وقت انتقام رِسَد تمامِ خلق ببینند حیدری مهدی ز ابروانِ بلندت وقار میریزد چنان عمویِ رشیدت دلاوری مهدی همینکه چشم تو شد باز ، فاطمه خندید خوش آمدی گل زیبایِ عسگری مهدی و ان یکاد بخوانید ماه آمده است تمام هستی زهرا ز راه آمده است زدستِ ناز تو ای ناز دار من چه کنم برای وصل توام بیقرار من چه کنم چقدر منتظرانِ تو در دلِ خاکند به طول اگر بکشد انتظار من چه کنم برایِ آمدنِ تو نکرده ام کاری برای آمدنت ای نگار من چه کنم ز بسکه دست گرفتی بدعادتم کردی ز دستِ لطف تو ای سفره دار من چه کنم دلم هوای تو را کرده و زتو دورم به غیرِ گریۀ بی اختیار من چه کنم هزار بار زدم زیرِ عهدِ خود با تو ندارد عهدم اگر اعتبار من چه کنم رسیده نیمۀ شعبان چرا نمی آیی نموده ایم چراغان چرا نمی آیی بیا که گنبدِ خضراست دیده بر راهت بیا که حیدرِ تنهاست دیده بر راهت چقدر منتظران تو بیصدا رفتند نگاهِ مضطرب ماست دیده بر راهت قسم به خاکِ نشسته به چادرِ مادر سکوتِ غربتِ دنیاست دیده بر راهت هنوز نالۀ مادر به گوش می آید بیا که حضرت زهراست دیده بر راهت میانِ کوچه به دنبالِ گوشواره حسن شهیدِ سیلیِ اعداست دیده بر راهت میانِ گودی ِ مقتل حسین افتاده هنوز زیرِ لگد هاست دیده بر راهت برویِ نیزه به فرقی که واشده از هم نگاهِ حضرتِ سقاست دیده بر راهت میانِ بزمِ شراب و کنارِ تشت طلا هنوز زینب کبراست دیده بر راهت هنوز یادِ گلویِ بریدۀ اصغر رباب ،در دلِ صحراست دیده بر راهت
پلکی زدی و صبح زمستان بهار شد خورشید در حرارت چشمت غبار شد تقدیر خاک روشنی انتظار شد تیغ نگات خاطره ی ذولفقار شد چشم تو بهترین هنر آفرینش ست نامت همیشه تاج سر آفرینش ست عصر سیاه رنج به پایان رسیده است بر دست باد زلف پریشان رسیده است جان جهان و حضرت جانان رسیده است دیگر چه غم که صاحب دوران رسیده است دنیا رسیده است به پایان خط خون ای رستگاری دل تنهای مؤمنون @hosenih چشمت بهشت را به تماشا گذاشته ست آیینه ای برابر زهرا گذاشته ست نقاش دهر نقش تو یکتا گذاشته ست با تو چه منتی سر دنیا گذاشته ست ای نام دلربای تو تسبیح فاطمه ذکر قنوت و جان مفاتیح فاطمه ای انتظار سبز تمام پیمبران تنها امید و روزنه ی آخرالزمان باز است با تو پنجره ای رو به آسمان جاءَالحقِ خدا زَهقَ الباطلی بخوان ای مرهم جریحه ی اعصار بردگی بشکن خلیل معجزه دیوار بردگی کوه گناه در غم عشقت مذاب شد سقف بلند دلهره هایم خراب شد خال سیاه روی لبت آفتاب شد یک قطره از وضوت چکید و شراب شد "ساقی به نور عشق برافروخت جام ما تو آمدی و کار جهان شد به کام ما" ماییم تا همیشه ریزه خور رحمت شما سلطان تویی و ما همگی رعیت شما احسان_عروج آدمیان_عادت شما حیف است جان ما نشود قسمت شما قلبم فقط به یاد تو آرام می شود هر روز با خیال تو همگام می شود بی اختیار قلب خرابم دچار توست هر چند سر به کار ولی بی قرار توست "با تو سفر نکرده ولی در کنار توست" عاشق که می شوم به خدا کار کار توست عاشق که می شوم نفسم خوب می زند نبضم فقط به یاد تو مطلوب می زند بر خاک تا که گوشه ی چشمی نشان دهی جان جهان بی حرکت را تکان دهی از کعبه با صلابت حیدر اذان دهی لرزه به قاب هرزگی دشمنان دهی ما زنده ایم صبح ظهور تو را؟ بگو غائب نمی شویم حضور تو را؟ بگو با ندبه ی فراق نفس تازه می شود فرزند مهزیار پر آوازه می شود قران به محض نور تو شیرازه می شود معیار دین به مهر تو اندازه می شود ماییم و رنج برزخ این آخرالزمان محتاج یک نگاه تو الغوث و الامان بی تو شب جهان به تألم گذشته است دریای درد از سر مردم گذشته است دور از نگات دور تفاهم گذشته است امواج حادثه ز تلاطم گذشته است ای عشق خسته جان همه منزلت کجاست؟ آقای مهربان من امشب دلت کجاست؟ دیگر بس است هر چه که بی تو به سر شده است عمری که بی تو لحظه به لحظه هدر شده ست قلبی که در خیال سفر در به در شده ست این زندگی برای همه درد سر شده است بی تو گذشته حال و هوای جوانی ام "شرمنده ی جوانی از این زندگانی ام" دیگر هوای عشق تحمل نمی شود بذر امید هیچ کسی گل نمی شود چشمی دوباره خیس توسل نمی شود دستی برای آمدنت پل نمی شود یعقوب وار نیست دلی بی قرار تو یوسف چرا نکشته مرا انتظار تو؟ @hosenih ذکر قیام فاطمه یا صاحب الزمان کار علی ست زمزمه یا صاحب الزمان شعر امیر علقمه یا صاحب الزمان باشد امید ما همه یا صاحب الزمان دریاب این زمانه ی از بد گذشته را اندوه بی کرانه ی از حد گذشته را مادر کنار راه تو را میزند صدا تنها و بی پناه تو را میزند صدا با بازوی سیاه تو را میزند صدا خون ناله های چاه تو را میزند صدا جان حسین و لحظه ی آخر شتاب کن جان گلوی کوچک اصغر شتاب کن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عشق رختیست که بر قامت جان دوخته ایم این متاعی است که جان داده و نفروخته ایم ترس از فقر ونداری دو جهان در ما نیست عشق رزقیست که تا آخرت اندوخته ایم عشق مشقیست که هرشب بنویسیم علی عشق درسیست کز آن زیستن آموخته ایم عشق یعنی علی و آل علی دیگر هیچ شعله هستی از این عشق بر افروخته ایم یازده بار علی بعد علی آمده است یازده مرتبه از عشق علی سوخته ایم گرچه در هردوجهان عشق به معنای علی است آخرین عشق از این سلسه لیلای علی است @hosenih او همانیست که جا در دل ایمان دارد عاشق عاقل و دیوانه فراوان دارد او همانیست که از آل علی دل برده جان زهراست که جا در دل جانان دارد گرکه شانه بکشد سیل بَلاکش ریزد سر هر زلف خمش حلقه رندان دارد هر که رفته به تماشای نگاهش گفته جای چشمش به خدا مصحف قرآن دارد اوهمانیست که هر چند ندیدند او را یک جهان آن قد و بالاش مسلمان دارد خبر آمدنت را که ملائک دادند همه ازشوق تو بر سجده ی شکر افتادند @hosenih خبر آمد گل بی خار به دنیا آمد عاشقان حضرت دلدار به دنیا آمد کُلُّهم نور نبی اند پسرهای علی آخرین احمد مختار به دنیا آمد یازه زاده زهرا همه شیرند و کنون آخرین حیدر کرار به دنیا آمد گرحسین بن علی سبط نبی شیرین است او حسینیست که نُه بار به دنیا آمد سیزده کعبه به دور سر او می گردند نقطه‌ی مرکز پرگار به دنیا آمد اینکه از عشق رخش عشق به فریاد آمد مهدی ماست که با حُسن خدا داد آمد @hosenih عطر نرگس شدی و نیست از این بو خوشتر حلقه دام بلا نیست از این مو خوشتر سوی چشمان شما کعبه به پا کرده نماز قبله ای نیست به والله از این سو خوشتر نه غلط گفته هر آنکس که بهشتت گفته کی بهشت است به اندازه این رو خوشتر گر که دیوان غزل مدح تو گوید نشود از دوبیتی که نوشتی به دو ابرو خوشتر روی لبهای تو انگار سلیل است روان هست از آب بقا، کوثر این جو خوشتر جان فدای لب تو باد که در دید ه مست چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست @hosenih نَقل کردند که تو هیبت طاها داری نَقل کردند که تو عصمت زهرا داری بی گمان پشت ندارد زره ات چون حیدر نَقل کردند که تو قدرت مولا داری دشمنت هر که شود قبر خودش راکنده همه جا پر شده که دیده سقا داری گر رجز خوان بشوی اهل زمین می لرزند این نشانیست که از اکبر لیلا داری تو خودت یک تن یک کرببلایی آقا این مرامیست که از زینب کبری داری ای گل سر سبد عرش خدا یا مولا جان زهرا قسمت می دهم آقا که بیا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب بود نورت را به مشرق ها سپردند خورشید را حالا به این دنیا سپردند مانند "کوثر" آیه آیه از تو جوشید شرح نزولت را به "اعطینا" سپردند تا خلقتت تکمیل گردد پیکرت را در عرش دست حضرت زهرا سپردند باید اذان عشق در گوشت بگوید... قنداقه ات را به علی‌مولا سپردند دریا ترین ذکر الی الله‌ خدایی تسبیح نامت را به ماهی ها سپردند در زیر این بار امانت عرش خم شد این شد که عشقت را به قلب ما سپردند تنها شما هستی کس و کارم به زهرا باور کن آقا دوستت دارم به زهرا @hosenih سرچشمه ی توحید شد نور حیاتت ولله در واژه نمی گنجد صفاتت جبریل پرهای خودش را نذر کرده تا بافته گردد از آن پرها قُماطت لب های تو شیرین تر از شهد عسل هاست جانم فدای بوسه ی شاخه نباتت طولِ جلالی،عرضِ عشقی،عمقِ نوری... سر در نیاورده کسی از مختصاتت تو چهارده لبخند را در قاب داری جمع است در آئینه ی تو مشتقاتت موسی عصا،عیسی دمش را از تو دارد اینهاست تنها گوشه ای از معجزاتت لب تشنه دیگر طاقت خشکی ندارد دست کویر و دامِن خیسِ قناتت در عشق باید ابتدا ثابت قدم بود امّا امان از نوکرانِ بی ثباتت أَحْكَمْتُمْ عَقْدَ طـاعَتِه*...من عهد بستم شرمنده ام هر بار عهدم را شکستم @hosenih چشم تو را آیات قرآنی نوشتند خشم تو را دریای طوفانی نوشتند تا زلف تو در کهکشان ها باز گردید مشّاطه ها شرح پریشانی نوشتند لیلای ما گرچه عرب زاده است امّا نام مجانین را به ایرانی نوشتند اسم مرا صبح ازل خوانند امّا گفتند تو از نسل سلمانی؟..،نوشتند قربان آن هایی که در قصر کریمان رسم گدایی را مسلمانی نوشتند با خاک نرم طوس بر پیشانی من دیوانه ی شاه خراسانی نوشتند تو جمعِ اشک بی کرانی،جمکرانی ما را تمام سال بارانی نوشتند مثل زلیخا ناز یوسف را کشیدیم ما عشق را در گنبد فیروزه دیدیدم @hosenih وقت اذان دست گدا پیش تو رو شد اشک سحرگاهیِ من آب وضو شد سرخی اشکم در میان کاسه ی چشم مثل شرابی کهنه در جان سبو شد مانند پیراهن دل صد پاره ی من با تکّه ی امیدواری ها رفو شد نوزادها بعد از جوانی پیر گشتند یک نیمه‌شعبان دیدن تو آرزو شد شیخ کلینی گفت:سویِ چشم هایم با اشک های ندبه خرج راه او شد من لافِ عشقت را زدم ای وای بر من از دوری ات کِی حال قلبم زیر و رو شد؟ گفتی سراسیمه خودت را می رسانی هروقت حرف از روضه ی مشک عمو شد پیشانی او با عمودی سخت چین خورد سقا بدون دست از مرکب زمین خورد *َاَحْکَمْتُمْ عَقْدَ طـاعَتهِ: آن عهدى را که در فرمانبرداریش داشتید سخت استوار سازید فرازی از زیارت جامعه کبیره شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رسیدنش نفسی تازه داده دنیا را همان مسیح که احیا کند مسیحا را همان که یوسف کنعان به شوق دیدارش شده ست مشتری پا به قرص بازارش @hosenih همان که چهره ی او نور فاطمی دارد کنار گونه ی خود خال هاشمی دارد خدا کند بپذیرد مرا به خادمی اش سپید بخت شوم مثل خال هاشمی اش سلام یوسف زهرا خوش آمدی آقا امید آخر دنیا خوش آمدی آقا سلام یوسف زهرا تورا صدا کردم برای آمدنت آمدم دعا کردم نگو که فاصله ی ما هزار فرسنگ است ببین که مادر پیرم چقدر دلتنگ است عزیز فاطمه عمریست بی تو دربدریم هزار جمعه گذشت و هنوز بی خبریم @hosenih عزیز فاطمه آقا کجاست خانه ی تو گرفته است دل تنگ ما بهانه ی تو تو آخرین پسر خانواده ی ماهی تو آبروی زمینی بقیة اللهی... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نذر یار است، میان تن اگر جان داریم هرچه داریم ازین نیمه ی شعبان داریم اشتیاق دل دیوانه ی ما دیدنی است خنده بر چهره ولی دیده ی گریان داریم @hosenih از عطا و کرم حضرت نرجس خاتون عشق دلدار، در این سینه فراوان داریم هر که هر چیز دلش خواست بگوید اما ما به برگشت گل فاطمه ایمان داریم عهد بستیم که جان بر کف مهدی باشیم با نبی و علی و فاطمه پیمان داریم خودمانیم چه عیدی؟! چه سرور و جشنی؟! تا که دلبر نرسد، حال پریشان داریم سر و سامان همه از اوست، اگر سر نرسد... تا ابد زندگیِ بی سر و سامان داریم تا که فریاد زند بانگ أناالمهدی را تا همان دم به خدا غصه ی هجران داریم کاش با آمدنش، روشنی دیده شود تا به کی گریه ی خود، از همه پنهان داریم؟ کاش یک بار به ویرانه ی ما سر بزند کاش این جمعه ببینیم که مهمان داریم مطمئنیم شب نیمه ی شعبان، حرمِ... کربلا رفته و ما پاره گریبان داریم ای ملائک برسانید بر آن شاه کرم روسیاهیم و همه حاجتِ غفران داریم برسانید که در صحن قدیم الاحسان التماسِ کرم از معدن احسان داریم سالیانی است که ما منتظران، دیده ی تر... یاد خشکیِ لب سیدالعطشان داریم @hosenih آتشی را که میان دل خود داشته ایم از غم غارت ارباب، کماکان داریم نعل، خوش یُمن نبوده است، بدانید که ما دل پُر از سُم و از نعل ستوران داریم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بعد سرما بهار می آید لطف پروردگار می آید بی قراری؟ قرار می آید به سر این انتظار می آید جام اعلاتری دهید امشب باده ی کوثری دهید امشب مژده بر عسکری دهید امشب دلبرِ گل عذار می آید @hosenih عید موعودِ نیمه ی شعبان روز مسعودِ نیمه ی شعبان برکت و جودِ نیمه ی شعبان ناجی روزگار می آید پسر نرجس، آفتاب زمین بهجت و شور هر دل غمگین آرزوی تمام صدیقین نور لیل و نهار می آید مهر جانانِ خود نگه دارید در دل، ایمان خود نگه دارید عهد و پیمان خود نگه دارید مرد باشیم، یار می آید لحظه لحظه گناه من را دید واسطه شد، خدا مرا بخشید باز چشم از معاصی ام پوشید با بدی ام کنار می آید دیده ام اشک بار می بیند همه را جز نگار می بیند مثل یعقوب، تار می بیند مرهمِ چشم تار می آید از کرامات حضرتش خجلم مِهر خود ریخت بینِ آب و گلم نخلِ خشکیده ی کویرِ دلم... ...با نگاهش به بار می آید شده قلبم به ذکر او مأنوس مُحرمش نیستم هزار افسوس خسته ام از فراق، نه مأیوس مژده بر دل، نگار می آید چهره اش انعکاسی از مادر روی دوشش عبای پیغمبر بر سر خود عمامه ی حیدر یار با اقتدار می آید هیبتش مثل هیبت زهرا وارث نور عصمت زهرا باز با یادِ غربت زهرا... ... بر دل او فشار می آید می شود دولتش به نام حسین سر دهد در جهان، پیام حسین می رسد روز انتقام حسین صاحب ذوالفقار می آید @hosenih روضه با آه و ناله می خواند روضه از باغ لاله می خواند گر که از آن سه ساله می خواند چشم ما هم به کار می آید یاد عمه رقیه و حالش یاد آتش گرفتنِ بالش یاد حال کنار گودالش اشک، بی اختیار می آید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اول به محضرِ تو ، سلام عرض میکنم از واژه های علمِ علی قرض میکنم خود را گدای کوی شما فرض میکنم آنگه ردیف و قافیه را نقض میکنم ای التیامِ خونِ شهیدان، خوش آمدی ای آخرین طلیعه ی دوران، خوش آمدی ای کاش بگذرد نَفَحاتَت از این دیار ما را بکُش به غمزه ی ابرویِ ذواالفقار "مستیم و عاشقیم و خماریم و بی قرار" حَیَّ عَلََی الاِقامه ی شعری به وصفِ یار شعری که گفته ام ، بخدا قابلی نداشت بیچاره آن کسی که برایت دلی نداشت @hosenih ای ماه چارده ، ز شبت شعر میچکد از ذکر هایِ رویِ لبت شعر میچکد از کیسه های پُر رُطَبَت شعر میچکد از جاده ی سه شنبه شبت ، شعر میچکد وقتش رسیده حالِ خوشی معنوی کنیم شبهای جمعه ، شوقِ تو را مثنوی کنیم تلخ است کام و لعل محبّان، عسل تویی در شعرهای خط خطیِ من غزل تویی تلمیح و استعاره، مجاز و بدل تویی حَیَّ عَلَی القَصیده که خیرِالعمل تویی این ظلمتِ معادله را غرقِ نور کن حتی اگر طَرید و وحیدی، ظهور کن عشقِ تو را میانِ دل خود نشانده ایم رویِ زبان بجز سخن از تو نرانده ایم دانی چرا به حسرتِ روی تو مانده ایم؟ در کربلا، دعایِ فرج را نخوانده ایم غرقیم در میانِ غم و غصّه و بلا ما را اسیر کن وَ ببر سمت کربلا در کربلا به حالِ دعا زار و خسته ایم در انتظارِ روزِ ظهورت نشسته ایم دل را بجز به بندِ دخیلت نبسته ایم هرچند در برابر تو سرشکسته ایم، ما قول میدهیم که مطلوب میشویم ما را به جمکران ببری، خوب میشویم از کربلا مرا بِکِشان سویِ جمکران هِی هِق هِق شبانه و هِی اشکِ بی امان من داد میزنم بخدا رو به آسمان، عَجِّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزَّمان شعر از جمالِ رویِ تو گفتن، که ساده نیست ای وای بر کسی که دلش بین جاده نیست ما رو سیاه ها، به تو مایل نبوده ایم ما ارزشی به عشقِ تو قائل نبوده ایم ما را ببخش ، پیشِ تو قابل نبوده ایم در دعوت از ظهور تو یکدل نبوده ایم خواندیم صفحه ای ز سرودِ حیات را درعصرهای جمعه، دعای سمات را شب تا سحر به حال محبان گریستی اصلاً خودت بگو که کجایی و چیستی ای آخرین ستاره ی زهرا تو کیستی؟ دارد تمام میشود این شعر و نیستی... ظلم و ستم، در آخرِ عالم شکار توست یک "یا علی" بگو که جهان بی قرار توست ای اشتیاقِ عارف و آگاه ، میرسی در بین شب به منزله ی ماه ، میرسی یک روز میرسد که تو از راه میرسی با بیرقِ "عَلی وَلیُ الله" میرسی روزی فرا رسد که بیاید نشان تو از کعبه میرسد صلوات و اذان تو @hosenih روزِ ظهور، مژده به احباب میزنیم با دیدنِ تو طعنه به مهتاب می زنیم از جامِ انتظار، مِیِ ناب می زنیم ما کوچه را به مَقدمِ تو آب می زنیم بر رویِ لب ، دعایِ فرج غنچه میکند حالا ببین که روزِ وصالت چه میکند یک پنجره دخیلِ دعا کرده ایم باز بیچاره ایم ، ذکر و دعای تو چاره ساز "ای سروِ نازِ حُسن که خوش میروی به ناز" روزی فرا رسد که تو می آیی از حجاز، آید صدا که روز هم‌عهدی رسیده است قَد قامَتِ الصَّلات... که مهدی رسیده است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مگر آسمان را چراغان نکردیم ؟! زمین را مگر نورباران نکردیم ؟! مگر کوچه را آب و جارو نکردیم ؟! شبِ تار را غرقِ شب‌بو نکردیم ؟! @hosenih مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم ؟! سر کوچه را طاق‌نصرت نکردیم ؟! مگر شاعران از غمش کم سرودند ؟! قلم‌ها سلاحِ ظهورش نبودند ؟! مگر مرغِ آمین‌مان در قفس بود ؟! دم ربّناهایمان بی‌نفس بود ؟! مگر العجل‌هایمان دیردَم بود ؟! سرِ سفره‌ی ندبه‌ها چای، کم بود ؟! مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم ؟! تهِ هفته‌ها را به نامش نکردیم ؟! چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت ؟! چرا برنمی‌گردد از راهِ غیبت ؟! چرا روز موعود، تاخیر دارد ؟! کجای عمل‌هایمان گیر دارد ؟! جوابِ چراهایمان هم سوال است مگر آرزوی وصالش محال است ؟! @hosenih نگو آرزویش محال است، هرگز ! نگو دیدنش در خیال است، هرگز ! زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید اگر حرف‌مان حرف باشد می‌آید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قسم به آب..،به روز نخستِ پیدایِش قسم به باد..،به طوفانِ عاصیِ سَرکِش قسم به خاک..،به آن کوه های بی جنبش قسم به شعله ی خورشید،وقت هر تابش دلیل خلقت ربّانی جهان آمد بگو به اهل زمین،صاحبَ الزَّمان آمد زبان گشودی و تا عرش ذکر «یارب» رفت قلم به دست گرفتی،دل مُرَکَّب رفت نفس کشیدی و بادصبا..،مودب رفت دمی که پرده گرفتی ز چهره ات..،شب رفت به یُمن طَلعَت رویِ تو می کنم خیرات به آخرین سحرِ آلِ صبحدم صلوات نسیم،عطر تو را هر کجاست،می جوید تو آن گُلی که زمانِ بهار می روید خوشا مشامِ تَری که «وصال» می بوید به قول خواجه ی شیرازمان که می گوید: «به حُسن و خُلق و وَفا کس به یار ما نرسد به یارِ یک‌جهتِ حق‌گزارِ ما نرسد» @hosenih چه یوسفی است که هجرش کشیدنی باشد! غم فراق ظهورت چشیدنی باشد چِقَدر ناز نگاهت خریدنی باشد علی علیِ لب تو شنیدنی باشد به عشق ذکر تو ، ذاکر شویم..،می چسبد نجف کنار تو زائر شویم می چسبد نیازِ اهل یقین را شکوه ناز ،تویی برای قبله ی توحیدیان نماز ،تویی دری که سمت خداوند گشته باز ،تویی قسم به بیتِ خدا،فارس الحجاز تویی به کعبه تکیه بده صبح روز سروری ات سرم فدای دم ذوالفقار حیدری ات تمام می شود این هجر ناتمام آقا به احترام تو دنیا کند قیام آقا فقیر سفره ی تو می شوم مدام آقا کریم زاده ی نسل حسن،سلام؛آقا شبیه جد کریمت،سخاوتت علنی است کرامت تو به قرآن کرامت حسنی است کلام نافذ تو واژه واژه بی همتاست نگاه آبیِ تو بی کرانه ی دریاست فقیر کوی تو بودن عروج هرچه گداست محبت تو شبیه محبت زهراست شبیه فاطمه پر دامنه است شوکت تو چقدر حضرت زهرایی است خصلت تو صدای بانگ اذانِ چهارده معصوم تپش..،تپش..،ضربان چهارده معصوم ای آخرین جریان چهارده معصوم عزیزِ فاطمه‌جانِ چهارده معصوم تویی که منتقم خون فاطمه هستی به داستان خداوند خاتمه هستی برای نوح،دمت ساحلی به دریا شد مسیح ذکر تو را بُرد..،کور بینا شد خلیل با مدد تو بلای بت ها شد ولایت تو عصایی به دست موسی شد شروع نقطه ی توحید هر قیام،تویی رسول های اولوالعزم را امام تویی به شعله می کشدم آن غم شب‌افروزم شبیه شمع ،سحرهای هجر می سوزم هنوز چشم به فصل وصال میدوزم تویی محول الاَحوالِ عید نوروزم نوید آمدن تو پیام امّید است برای شیعه زمان ظهور تو..،عید است برای قفل ظهورت،کلید بودم کاش میان لشکر عشق‌ات،شهید بودم کاش منم همان که به یارش رسید بودم کاش شبیه شیخِ مفیدت،مفید بودم کاش چقدر دل به هوس ها سپرد نوکر تو به درد فصل ظهورت نخورد نوکر تو برای دفع بلا هر زمان که لازم هست به سوی لشکر کـُفـّار صد مهاجم هست هنوز سینه ی سنگین من مقاوم هست میان شاهرگم خون حاج قاسم هست اگرچه رفت علمدار..،این علم برجاست به روی شانه ی ما بیرق خدا بالاست چه سال ها که بدون تو بی بهار گذشت چه هفته ها که به ما در فراق یار گذشت چه روز ها که به این عاشق تو زار گذشت تمام جمعه ی عمرم در انتظار گذشت بس است دوریِ از ما..،بس است..،خسته شدیم به فاطمه قسم آقا..،بس است..،خسته شدیم برای بردن نام خوش‌ات دهان برسان لبی بساز برایم سپس زبان برسان به دست سینه‌زنِ‌ من کمی توان برسان مرا به کرببلای «حسین جان» برسان تو را به جان رقیه..،مخواه غم باشم فقط اجازه بده اربعین حرم باشم @hosenih چقدر آه کشیدی ز دست این اقبال غروب روز دهم طبق سُنَّت هرسال شنیده ایم..،تو دیدی چه شد در آن گودال... همان دمی که ز گریه تو می روی از حال؛ بهم زند اثر ناله ی تو هیئت را حسین می کِشی و می کُشی جماعت را رسید نیمه ی شعبان..،دلم پُر آشوب است نگاه کن به دلی کز گناه معیوب است چقدر گریه به پای فراق مطلوب است مرا سحر برسانی به جمکران..،خوب است میان مسجد تو روضه ای به پا بکنیم برای مشک علمدار،گریه ها بکنیم خبر رسید به ایمان،ستون دین افتاد وقارِ بیرق شاهَنشَهی زمین افتاد امید تشنگیِ خیمه در کمین افتاد بلند‌مرتبه سقّا ز صدر زین افتاد کسی که چشم ندارد..،کمین خورَد سخت است کسی که دست ندارد..،زمین خورد سخت است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمد بهار جانها، معشوق از در آمد ای شاخ تر برقصآ دوران غم سر آمد در وصف گُل همین بس در سامرا بروئید بوی گلاب حُسنش از سوی قمصر آمد آوا دهد منادی با بانگ شور و شادی بر باغ گُل مبارک سروِ صنوبر آمد نر گس ز شوق رویش ، مدهوش شد ز بویش درباغ گل بجویش یاس معطر آمد @hosenih بر سبزه چون قدم زد، بر باغ گُل علَم زد از هر مناره بانگ الله اکبر آمد لبخند روی فرزند جان میدهد پدر را چون جان به پیکر شاه در بین عسکر آمد بلبل به شاخساران میخواند در بهاران طاووس اهل جنّت با بال و شهپر آمد شد نیمه ماه شعبان با معجز نگاهش گوئی بدست احمد شق القمر برآمد اندر خیال یارش دل بود بیقرارش همراه ذوالفقارش مانند حیدر آمد این نکته گفت مریم مهدی دَم است عیسی با لطف او عصای موسی چو اژدر آمد پشت نماز مهدی صف میزند ملائک بر انبیا جُز احمد مهدی بُوَد سرآمد @hosenih گفتم به دل چِسان شد عالم چنین مصفّا گفتا خنُک نسیمی از کوی دلبر آمد" تا عمر مانده باقی شو مست جام ساقی کو از سرای جنت با جام کوثر آمد آمد که دیو ظلمت از هیبتش گریزد نور فرشته ای که چون مهر خاور آمد عشق است روی مهدی مستم ز بوی مهدی کز مشک و عود و عنبر هر بار خوشتر آمد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با بهره از آیه 35 سوره نور ما را که ذکر خالصِ الله اکبر است در جانمان خداست که از هرچه برتر است او آفرید نعمتِ قرآن و وحی را آن باده ای که با مِی عترت مقدّر است ما را به ریسمان ولایت قوام داد اثبات کرد اینکه خدا بنده پرور است آن خالقی که معجزه ی عشق آفرید مادر به آفرینشِ انوارِ اطهر است @hosenih عالَم طُفیل چارده اِشراق ، بیش نیست اینها مثالِ نوریِ قرآنِ داور است وقتی سخن ز اَشرَقَتِ الأرض می شود نوری رسد که درکِ معارف مُیَسّر است باید شناخت نور سماوات و ارض را خلقت حقیقتی ز تجلّیِ کوثر است عالم اگر نشسته سرِ سفره ی ولا در سایه سارِ چادر عصمت تَوانگر است پس میزبانیِ همه خلقت بدست اوست؟ آری ، چرا که اهل کِسا را چو محور است اللهُ نور _ نور سماوات وارض کیست؟ تنها درختِ نور که زهرای اطهر است پس میوه های آن شجر طیّبه چه هست؟ آن سیزده جمال که یک یک مصوّر است آیاتِ نور را اگر از نو کنی مرور دانی ((چراغ روشن)) قرآن پیمبر است قرآن بخوان اگر به علی باشَدَت نیاز ((مصباح)) در بیان خدا نور حیدر است مقصود از ((زُجاجه)) حسین و حسن بدان آن سبط اصغر است و این سبط اکبر است @hosenih باید شناخت ((کوکب دُرّیِّ)) وحی را این گفته هم به زینتِ عُبّاد زیور است پنجم امام ، هست ((درخت مبارکه)) ((زیتونه)) نام صادقِ آل مطهّر است ((لا شرقیه)) به معنی موسای طور عشق ((لا غربیه)) رضاست که خورشید خاور است آن آیتی که خوانده شده ((زَیتُها یُضئ)) تأویل آن جواد الائمه مقدّر است آن آیتی که هیچ در او ((مَسِّ نار )) نیست آن چارمین علیست که هادی و رهبر است تفسیرِ نابِ ((نورٌ علی نور)) را بخوان هر مدّعی به غیر ابا المهدی اَبتر است پس آیتی که هست از او ((نورِ مَن یَشاء)) مهدی امامِ قائمِ آل پیمبر است نور هدایت است به رخسارِ این امام با او جهان مُجاب ز خورشیدِ اَنور است آبِ حیات زیر قدمهای حضرتش اهل ممات زنده از آن نَفسِ اطهر است سرتاسرِ کتاب خدا صحبت ظهور در جمع اهل بیت فقط او مظفّر است دیری است با امام زمان عهد بسته ایم روز ظهور روز وفای مکرّر است اَمَّن یجیب بر لبِ ما نقش بسته ، چون مهدی مُجیبِ حاجتِ هر شخص مضطر است وقت دلِ مبارکِ او صیحه ای کِشد آنروز روز گفتنِ الله اکبر است گوید بقیّة اللَّهم و خیر مومنین وز هر کسی برای شما خیر بهتر است غالب شوم به جمله ی ادیانِ روزگار روزیکه قلبها ز نگاهم مُسَخّر است من مهدی ام ستاره ی پنهان آسمان وان صبحِ صادقم که جمالم منوّر است من مهدی ام قرارِ دلِ یازده امام رخسار من برای همه شادی آور است من مهدی ام خزائنِ پنهان بدست ما غیب الغیوب حافظ اسرار دیگر است من مهدی ام مربّی دیرین انبیاء علمم برای عالمیان فیض اکبر است من مهدی ام مراد تمام ائمه ام مهدی برای هر دل معصوم دلبر است مستضعفین برای ظهورم دعا کنند در هر کجا که مسجد و محراب و منبر است @hosenih آن دولتم که حُکم مُطاعم سراسری است در دستِ ما تمامیِ دیوان و دفتر است من دولت کریمه ی زهرای اطهرم این دولت کریمه چو زهرا مطهّر است رجعت کنند خیلِ شهیدان به یاری اَم این رستخیز سایه ای از روز محشر است عباس هم به یاریِ ما می کند شتاب روشن شود چقدر عمویم دلاور است من مهدی ام فراعنه را می کِشم به زیر حق را بگیرم از کف هرچه ستمگر است ظلم و فساد را ز جهان ریشه کَن کنم آن حاکمم که در همه جا دادگستر است هر کس حکومتی به جهان دست و پا کند لیکن ز حاکمان روشِ ما فراتر است تنها حکومتی که شود یاورِ ظهور ایرانِ شیعی است که بر شیعه سَروَر است می آیم و مُعانقه با شیعیان کنم دیدار ما و نایب ما هم مقدّراست هر کس که با ولیِّ زمان همدلی کند دورانِ ما امیر و علمدار و افسر است وان کس که با ولی زمان بَد دلی کند در نزد ما منافق و شیطان و کافر است گردن کِشی که تن به عدالت نمی دهد روزی به زیر تیغ عدالت مکدّر است می آیم و به لشگر دجّالها زنم این امر از علائم حتمیِّ داور است می آیم و به بیت خدا تکیه می دهم کوفه برای آمدنم منتظر تر است بر زادگاه مادر خود هم سَری زنم ایران به خاک مقدم نرجس معطّر است می آیم از مجاورِ کعبه به کربلا لیکن مدینه مقصد اصلیِّ لشگر است ادامه شعر در پست بعدی 👇👇👇
دوباره مستی من بی حد و عدد شده است مسیر شوق مرا آسمان بلد شده است ز بنده های خدا دور، چشم بد شده است شکوفه های بهشتی، سبد سبد شده است دوباره عید رسیده، زمان دیدار است دلم خوش است به اسمی که قاب دیوار است میان میکده ها غصه استحاله شده دوباره غورهء نارس هزار ساله شده سبو و می به لب مست ها حواله شده چه کوثری است که در کاسه و پیاله شده رسیدنم درِ میخانه بی معطّلیَ است شراب، خنده ء زهرا و خندهء علیَ است @hosenih ستاره نیست در افلاک! ریسه بندان است قشنگ تر ز قمر، ماهِ نیمه شعبان است عروس فاطمه خوش باش، قولِ قرآن است همین پسر که نمک دارد و نمکدان است... رسیده نورِ دو دنیای ما همه بشود همیشه تاج سر آقای ما همه بشود چه محشری شده والشمس و الضحا شدنت مبارک است تجلّیِ ربنّا شدنت شروع غیبت تو نه، بی انتها شدنت امام حاضرِ سردابِ سامرا شدنت مدار چرخش این زندگی است، حرکت تو رسیده روزی عمرم فقط به برکت تو قناتِ خشک شدم! پس کجایی اقیانوس جهنم است برایم بهشتِ بی طاووس حرم همیشه به یاد تو می روم پابوس توکربلا، تو نجف، مکه و مدینه و طوس ضریح چشم تَرِ عاشقان پُر از گره است گدای سامره ات بیقرار تذکره است چه خوب میشود از تو به ما امان برسد نشانِ خیمه ات ای یارِ بی نشان برسد جواب نامه ام از چاه جمکران برسد قرار بود ظهورت به دادمان برسد چه قرن ها که شروع و تمام شد بی تو چه لقمه ها که حلال و حرام شد بی تو رها شدیم! بیا در حصارمان بکشی شبیه شیخ مفیدت به کارمان بکشی دوباره دست به چشمان تارمان بکشی از این مجالس عصیان کنارمان بکشی از اشتباه زیادِ همه نرنجیدی همیشه دردسرت داده ایم و بخشیدی اگرچه جشنِ تو جای گله گذاری نیست درون سینهء من قلب بیقراری نیست ز دوری تو مرا اشک های جاری نیست بهار آمده اما دلم بهاری نیست نیامدی و خودم را دگر نمی بخشم فراق را ز خودم بیشتر نمی بخشم @hosenih گدای صاف و صمیمی سابقت نشدم رفیق بی کلک و خوب و صادقت نشدم خجالت از تو کشیدم که لایقت نشدم تو عاشقم شدی اما من عاشقت نشدم قرارِ آخرِ هفته همیشه یادم رفت من آبروی ترا هم به باد دادم رفت فدای تو بشوم که پر از غم و دردی دروغ گفتن من را به رو نیاوردی در این زمانهء نامردها، خودت مردی همیشه بارِ گناه مرا سبک کردی میان عشق من و تو اگر مغالطه شد مرا خرید علی و حسین واسطه شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌نویسیم که دلدار بخواند ما را کاشکی نامه‌رسانی برساند ما را چه بگوییم که اعدام صدا آزاد است می‌نویسیم، قلم منتقم فریاد است بسم‌ربّ‌الْقلم؛ ای آیه‌ی موعود سلام! از لبِ تشنه‌لبان می‌چکد «ای رود سلام!» اگر از حال دل بی‌خبران جویایی اگر از بغضِ نگاهِ نگران جویایی ... @hosenih غصه‌ای نیست، به جز غربتِ جان‌فرسایت نیست غم؛ جز غمِ هجرانِ جوان‌فرسایت چشم‌مان کور شد از بسکه ندیدیم تو را گوش‌مان کر شده از بس نشنیدیم تو را دل‌مان گوشه‌ای از بی‌خبری‌ها پوسید لب‌مان نامِ تو را جای قدومت بوسید چه بگوییم، نگفته همه را می‌دانی نامه‌ای را که نوشته نشده می‌خوانی الغرض؛ بی سپری در دلِ دشمن سخت است تکیه بر دوستیِ باد سپردن سخت است گرگ‌های دِهِ ما میش، نه؛ چوپان شده‌اند دُزدهامان جلوی قافله پنهان شده‌اند آنکه اجدادِ تو را تا به پیمبر کشته روضه در روضه خودش را سرِ منبر کشته لشکرِ بی‌خبران از خبرت می‌گویند دشمنانِ پدرت؛ از پدرت می‌گویند گرچه خود دشمن عَدل‌اند، ولی می‌گویند عمروعاصان سخن از عدلِ علی می‌گویند شمرکیشانِ زمان دورِ سرت می‌گردند کوفیان؛ دور و برِ نامه‌برت می‌گردند جمعه‌ی وصل، در آوار زمان پیر شده روز موعود بیا؛ آمدنت دیر شده کاش تا خیمه‌‌ی سبزت قدمی پل بزنیم پیش چشمان ترت حرفِ تغزّل بزنیم ... پادشاها! چقدَر دردِ نداری سخت است بین آبادی خود؛ بی کس و کاری سخت است اشک، شد دانه‌ی تسبیح و زمین را پُر کرد با چنین سیلِ غمی لحظه‌شماری سخت است وسط لشکری از دشمنِ باران دیده ابر باشی ولی از ترس، نباری سخت است از سرِ «منتظِرآبادِ ظهورت» بروی دل به صحرای غریبی بسپاری سخت است در زمینی که به عشقت شده نرگس‌کاری مثلِ هر جمعه؛ گُلِ اشک بکاری سخت است @hosenih گوشه‌ی شهرِ چراغان شده از میلادت سر به دیوار غریبی بگذاری سخت است گر چه حرف از تو دروغی‌ست، که در تکرار است بینِ ما بی عملان مردِ عمل بسیار است جاده‌ی چشمِ نگاهِ نگران مرطوب است یوسف از راه بیا؛ شهر پر از یعقوب است جانِ «عَجّل فَرج»؛ ای روح دعا منتظریم «منتَظَر» با دلِ‌مان راه بیا منتظریم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مناجات در شب آنکه آلوده است و پست منم آنکه با دست خالی است منم آنکه زد توبه را شکست منم آنکه با هرکسی نشست منم آنکه حس دعا گرفته تویی باز دست مرا گرفته تویی قیل و قال مرا که می دانی زخم بال مرا که می دانی اشتغال مرا که می دانی شرح حال مرا که می دانی آنکه حال ترا گرفته منم شب عیدی عزا گرفته منم ما نشستیم، راه مان بدهی که فرار از گناه مان بدهی گذر از اشتباه مان بدهی خودت اینجا پناه مان بدهی بعد این سالهای بوالهوسی غیرتو پیش مان نمانده کسی @hosenih وای از دست ما مسلمان ها بد شکستیم عهد و پیمان ها درد داریم نیمه شعبان ها خیمه ات مانده در بیابان ها کم شدیم آه! بیشتر نشدیم سیصد وسیزه نفر نشدیم کار من شد خطای پنهانی عاشق کوچه و خیابانی خانه ام رفته رو به ویرانی دفترم را نگو نمیخوانی ناخلف بوده ام که خسته شدی پدرم بودی و شکسته شدی وای اگر بر گناه، خط نکشی قلمت را روی غلط نکشی ناله با فاطمه فقط نکشی آبروی مرا وسط نکشی بین بیراهه ها سبویم ریخت به ابالفضل آبرویم ریخت تو بگو باز آن گدایم کو شب احیاست، روضه هایم کو درد آورده ام، دوایم کو مُردم از هجر، کربلایم کو گریه های امانی ام پهن است سفرهء روضه خوانی ام پهن است @hosenih "ناله آه آه می آید از دل قتلگاه می آید خون ز حلقوم شاه می آید زنی از خیمه گاه می آید تا که پیش جنایت دگران بشود لشکر امام زمان وای! یاران باوفا چه کمند همهء یاس ها کمان و خمند زینب و شمر روبروی همند آه! غارتگران چه بد قدمند سر معجر بزن بزن شد وای عمه مشغول سوختن شد وای" دختری که شریف و محترم است داد زد عمه معجرم سرم است این چنین روضه ارث مادرم است دامنم بین آتش حرم است چون شکسته تمام بال و پرت سوخت موی سرم فدای سرت © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مناجات در شب در پاسخ لطف و کرم کاری نکردم دستی کشیدی بر سرم؛ کاری نکردم @hosenih آقا حلالم کن که دائم بر دل تو جز اینکه دادم درد و غم کاری نکردم از اعتقاداتم به تو یکریز گفتم اما برای باورم کاری نکردم گاهی نگفتم از تو و از ترس اینکه خلوت شود دور و برم کاری نکردم باید ادب میکردم او را تا بیایی بر نفْس ِ خود غیر از ستم، کاری نکردم آقا نه تنها محض تعجیلِ ظهورت حتی برای محشرم کاری نکردم دادی براتم را دعاگوی تو باشم دیدی برایت در حرم کاری نکردم؟! شرمنده ام! حتی زمانی که به یادت میسوخت قلب مضطرم کاری نکردم @hosenih شد نیمهٔ شعبان و آقاجان برایِ برگشتنت امسال هم کاری نکردم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌نویسیم که دلدار بخواند ما را کاشکی نامه‌رسانی برساند ما را چه بگوییم که اعدام صدا آزاد است می‌نویسیم، قلم منتقم فریاد است بسم‌ربّ‌الْقلم؛ ای آیه‌ی موعود سلام! از لبِ تشنه‌لبان می‌چکد «ای رود سلام!» اگر از حال دل بی‌خبران جویایی اگر از بغضِ نگاهِ نگران جویایی ... غصه‌ای نیست، به جز غربتِ جان‌فرسایت نیست غم؛ جز غمِ هجرانِ جوان‌فرسایت چشم‌مان کور شد از بسکه ندیدیم تو را گوش‌مان کر شده از بس نشنیدیم تو را دل‌مان گوشه‌ای از بی‌خبری‌ها پوسید لب‌مان نامِ تو را جای قدومت بوسید چه بگوییم، نگفته همه را می‌دانی نامه‌ای را که نوشته نشده می‌خوانی الغرض؛ بی سپری در دلِ دشمن سخت است تکیه بر دوستیِ باد سپردن سخت است گرگ‌های دِهِ ما میش، نه؛ چوپان شده‌اند دُزدهامان جلوی قافله پنهان شده‌اند آنکه اجدادِ تو را تا به پیمبر کشته روضه در روضه خودش را سرِ منبر کشته لشکرِ بی‌خبران از خبرت می‌گویند دشمنانِ پدرت؛ از پدرت می‌گویند گرچه خود دشمن عَدل‌اند، ولی می‌گویند عمروعاصان سخن از عدلِ علی می‌گویند شمرکیشانِ زمان دورِ سرت می‌گردند کوفیان؛ دور و برِ نامه‌برت می‌گردند جمعه‌ی وصل، در آوار زمان پیر شده روز موعود بیا؛ آمدنت دیر شده کاش تا خیمه‌‌ی سبزت قدمی پل بزنیم پیش چشمان ترت حرفِ تغزّل بزنیم ... پادشاها! چقدَر دردِ نداری سخت است بین آبادی خود؛ بی کس و کاری سخت است اشک، شد دانه‌ی تسبیح و زمین را پُر کرد با چنین سیلِ غمی لحظه‌شماری سخت است وسط لشکری از دشمنِ باران دیده ابر باشی ولی از ترس، نباری سخت است از سرِ «منتظِرآبادِ ظهورت» بروی دل به صحرای غریبی بسپاری سخت است در زمینی که به عشقت شده نرگس‌کاری مثلِ هر جمعه؛ گُلِ اشک بکاری سخت است گوشه‌ی شهرِ چراغان شده از میلادت سر به دیوار غریبی بگذاری سخت است گر چه حرف از تو دروغی‌ست، که در تکرار است بینِ ما بی عملان مردِ عمل بسیار است جاده‌ی چشمِ نگاهِ نگران مرطوب است یوسف از راه بیا؛ شهر پر از یعقوب است جانِ «عَجّل فَرج»؛ ای روح دعا منتظریم «منتَظَر» با دلِ‌مان راه بیا منتظریم! شاعر:
دوباره مستی من بی حد و عدد شده است مسیر شوق مرا آسمان بلد شده است ز بنده های خدا دور، چشم بد شده است شکوفه های بهشتی، سبد سبد شده است دوباره عید رسیده، زمان دیدار است دلم خوش است به اسمی که قاب دیوار است میان میکده ها غصه استحاله شده دوباره غورهء نارس هزار ساله شده سبو و می به لب مست ها حواله شده چه کوثری است که در کاسه و پیاله شده رسیدنم درِ میخانه بی معطّلیَ است شراب، خنده ء زهرا و خندهء علیَ است ستاره نیست در افلاک! ریسه بندان است قشنگ تر ز قمر، ماهِ نیمه شعبان است عروس فاطمه خوش باش، قولِ قرآن است همین پسر که نمک دارد و نمکدان است... رسیده نورِ دو دنیای ما همه بشود همیشه تاج سر آقای ما همه بشود چه محشری شده والشمس و الضحا شدنت مبارک است تجلّیِ ربنّا شدنت شروع غیبت تو نه، بی انتها شدنت امام حاضرِ سردابِ سامرا شدنت مدار چرخش این زندگی است، حرکت تو رسیده روزی عمرم فقط به برکت تو قناتِ خشک شدم! پس کجایی اقیانوس جهنم است برایم بهشتِ بی طاووس حرم همیشه به یاد تو می روم پابوس توکربلا، تو نجف، مکه و مدینه و طوس ضریح چشم تَرِ عاشقان پُر از گره است گدای سامره ات بیقرار تذکره است چه خوب میشود از تو به ما امان برسد نشانِ خیمه ات ای یارِ بی نشان برسد جواب نامه ام از چاه جمکران برسد قرار بود ظهورت به دادمان برسد چه قرن ها که شروع و تمام شد بی تو چه لقمه ها که حلال و حرام شد بی تو رها شدیم! بیا در حصارمان بکشی شبیه شیخ مفیدت به کارمان بکشی دوباره دست به چشمان تارمان بکشی از این مجالس عصیان کنارمان بکشی از اشتباه زیادِ همه نرنجیدی همیشه دردسرت داده ایم و بخشیدی اگرچه جشنِ تو جای گله گذاری نیست درون سینهء من قلب بیقراری نیست ز دوری تو مرا اشک های جاری نیست بهار آمده اما دلم بهاری نیست نیامدی و خودم را دگر نمی بخشم فراق را ز خودم بیشتر نمی بخشم گدای صاف و صمیمی سابقت نشدم رفیق بی کلک و خوب و صادقت نشدم خجالت از تو کشیدم که لایقت نشدم تو عاشقم شدی اما من عاشقت نشدم قرارِ آخرِ هفته همیشه یادم رفت من آبروی ترا هم به باد دادم رفت فدای تو بشوم که پر از غم و دردی دروغ گفتن من را به رو نیاوردی در این زمانهء نامردها، خودت مردی همیشه بارِ گناه مرا سبک کردی میان عشق من و تو اگر مغالطه شد مرا خرید علی و حسین واسطه شد شاعر:
هرچه که داریم از اعتبار کریم است شُکرِ خدا کارِ ما کنارِ کریم است هرچه به ما می‌دهند از اول خلقت محض گُلِ روی روزگارِ کریم است روزی ما شُکرِ حق به دست کسی نیست تا که در این خانه سفره‌دار  کریم است ما نه فقط  جبرئیل  هم سرِ هر صبح منتظرِ سیبِ آبدار کریم است گر لبِ ما سرخ شد از خونِ جگر نیست روزی ما شاخه‌ی انارِ کریم است تا جگری سوخت از آن سرمه کشیدیم سرمه‌ی عشاق ، شعله‌ی زارِ کریم است جلوه نما بنگرم جمالِ علی را تا که ببینم علی و آلِ علی را @hosenih وارث قدوسی قداست زهرا صاحب سجاده‌ی سیادت زهرا ثانیه‌ها جمعه‌ها زمان طلوع است تکیه به کعبه بزن به  ساعت زهرا قسمتِ پیر و جوان ما که نگردید کاش شود دیدن تو قسمت زهرا دیده‌ی دلدادگان به فتح تو مانده است تا برسد دست ما به تربت زهرا زُلف بر افشان که پنج آینه بینیم محشر کبری نما قیامت زهرا خانه‌ی عشاق را که سیل غمت برد بر سر ما مانده لیک منتِ  زهرا عاشقی ما تویی جمال محمد عشق محمد بس است و آل محمد @hosenih غیرتِ حیدر تبارِ فاطمه برگرد  ختم کن این انتظارِ فاطمه ، برگرد صبح ظهور تو روز گرم تقاص است بارِ دگر بر مزارِ فاطمه برگرد لشکر تو لشکرِ علی و حسین است حضرتِ دُل دُل سوارِ فاطمه برگرد یک طرفت اکبر است و یک طرف عباس با دو دمِ ذوالفقارِ فاطمه برگرد میمنه و میسره‌ها باز بپاشند با دو یلِ تیغدارِ فاطمه برگرد زود بیا و جگر شیعه خنک کن ای همه ، دارو ندار فاطمه برگرد پیش تو باید که دید قامت عباس بر سر دوش تو هست رایت عباس @hosenih راه تو جمع شهادت است و شهود است راه خدایی است که آغوش گشوده است لطف تو آری کرامت حسنین  است خشم تو باری عذاب قوم ثمود است  راه تو روشن تر از طلألؤِ خورشید  وسعتِ تابیدن تو مُلکِ وجود است عین قعود است یأس و ماندن و تردید راه سلیمانیِ تو عین صعود است سایه‌ی تو بر سر است اگر که نوشتیم سُست تر از تار عنکبوت یهود است وقت ظهور تو نه که قبل ظهورت  زیرقدم‌های شیعه آل‌سعود است منتظر تیغ تو ست دولتِ پَستان تا حَسنستان بسازی از عربستان @hosenih معنی اسلام اگر چه صلح و سلام است  آی که در بطنِ انتظار قیام است منتظر اهلِ دیار بی رمقی نیست منتظران را دو چشم خفته حرام است  منتظر اهل دعا و عشق و تبسم  تیغه‌ی شمشیر تیز بین نیام است منتظران خط سرخ قبل ظهورند امرِ ولی هرچه هست ختم کلام است منتظر اهل بصیرت است و به گوشش صحبت آتش به اختیار امام است  باید از این انتظار یاد بگیریم  راه کدامین ره است و چاه کدام است راه فقط راه عشق  راه حسین است وعده‌ی ما با تو خیمه‌گاه حسین است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رو به گندمزارها می‌آيی، ای مولای گندمگون! آيه‌‌ی صلحند چشمان شما، «والتين والزيتون» شاهکار بی‌نظیر دست نقاشی زبردستی آخرين بيت از غزل‌هايی خيال انگيز و يکدستی @hosenih بيتِ آخر حالتش اين است، غافلگير خواهد کرد ناز دارد، می‌رسد هر چند گاهی دير خواهد کرد چشم نرگس، غرق در ترکيب خالت با لب است امشب «آن شب قدری که گويند اهل خلوت، امشب است »، امشب دارد از بالا محمد هم خودش را در تو می‌جويد می‌زند بر شانه‌های حيدر و با شوق می‌گويد: مثل زهرا می‌شود از دور چشمش را که می‌بندد خوب با دقت نگاهش کن علی! مثل تو می‌خندد @hosenih آه! تا کی قصه‌ی خورشيد پنهان را بخوانم من «يوسف گمگشته باز آيد به کنعان» را بخوانم من تا طلوعت منتظر می‌مانم، آری! صبح نزديک است آه بيدارانِ اين شب زنده داری! صبح نزديک است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مژده بیدار دلان پیک سحر در راه است شب دلواپسیِ منتظران کوتاه است همه جا صحبت درمان تب سختی هاست همه جا حرف سرِ نسخه ی خوشبختی هاست @hosenih گوش کن! زمزمه ی خاتمه ی تاریکی ست خیمه ی حضرت خورشید همین نزدیکی ست! گوش کن لایحه ی دولت خوش عهدی را بر دماوند بزن پرچم یا مهدی را شوق دیدار رسانده ست به لب جان ها را بوی اسپند قرق کرده خیابان ها را خبر این بار دقیق است! می آید منجی وعده ی عهد عتیق است می آید منجی لوح محفوظ بشارت به ظهورش داده دل به آن لهجه ی آرام و صبورش داده می رسد بت شکنی!چون بت و نمرودی هست قول قرآن و زبور است که موعودی هست گفته انجیل که فریادرسی می آید صبح آدینه مسیحا نفسی می آید دو قدم مانده فقط! خسته شدن بی معناست پشت این گردنه ی سخت، بهشتی پیداست عمر دجال به فردا نرسد، کوتاه ست باخبر باش! خبرهای خوشی در راه است @hosenih ذوالفقار خِردش مصلح کژ تابی‌ ها برسد کاش به گوش کر وهابی ها کعبه آماده ی اثبات مسلمانی هاست نوبت بستن پرونده سفیانی هاست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر تو و بوی آشنات ، سلام بر تو و شهر سامرات سلام بر تو و بر محبت تو درود بر تو و بر نشانه هات سلام خانه های شما فراوانند هم نجف هم به کربلات سلام مسجد سهله مسجد کوفه به قم و مشهدالرضات سلام تو ستاره تو مهری و ماهی تو عزیزی بقیت اللهی @hosenih ای برازندهء وجود شما لفظ مولا و واژهء آقا جان فدا می کند به روز ظهور در رکاب تو حضرت عیسی بند قنداقۀ بهشتی تو می دهد بوی مادرت زهرا چهرهء تو به مادرت رفته قد و بالا به حضرت سقا مات مانده امام عسکریت از جمالِ چو ماه حیدریت @hosenih آیت اللهِ بی کرانِ خدا حضرت صاحب الزمانِ خدا عرش حق آستان خانۀ توست خانۀ توست جمکران خدا نورِ امّیدِ آخر زهرا آخرین تیر در کمان خدا دست خالق کشیده ریسۀ نور از زمین سمت آسمان خدا چه کسی هم تراز و پایۀ توست شمس ، یک گوشه ای ز سایۀ توست @hosenih آسمان ، مِی اگر ببارد ، کم سر به پایش اگر گذارد ، کم بر قدومش تمام سطح زمین یاس و نرگس اگر بکارد ، کم سرِ تعظیم ، پایِ آقائیش خلق عالم فرو بیارد ،کم درب و دیوار شهر ثابت کرد عاشقِ در به در ندارد ، کم شامل ما عنایت و بذلش جان فدای عمو ابالفضلش @hosenih چه بزرگان که در برت بودند خادمِ دست پرورت بودند چه کسانی که مثل بحرالعلوم همۀ عمر نوکرت بودند حائری ها طباطبائی ها همه خدّام محضرت بودند علمایی که با تمام وجود خاک پاهای مادرت بودند در رثای تو خطبه ها خواندند عهد خواندند ، ندبه ها خواندند @hosenih ای همه شور ای سراسر نور چشم بد از تو تا قیامت دور ماکه خواهان روز موعودیم چشم هر کس تو را نخواهد کور تا سپاهی به مثل ما داری پای خصم تو هست در لب گور گرچه داری حضور بین ما هست شیرینی حضور ، ظهور گر اشاره کنی به پا خیزیم سرِ دشمن به پای تو ریزیم @hosenih عرشیان باید اعتکاف کنند دور قنداقه اش طواف کنند به بزرگیّ و بی نظیریِ او همگی باید اعتراف کنند در ظهورش که تیغ بر دارد همه شمشیرها غلاف کنند ناتوانند دشمنانش تا با یل فاطمه مصاف کنند پشت ، بر کعبه می دهد آن روز ریشۀ ظلم می کَند آن روز @hosenih عاقبت تکسوار می آید شیر حیدر تبار می آید پرچم یا حسین بر دوشش در کفش ذوالفقار می آید سیصد و سیبزده نفر دارد با همه اقتدار می آید وعدهء حق شود برآورده این زمین را قرار می آید پس بخوانید در همه ساعات یک دعای فرج پس از شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عیدم بدون وصل رویت شام هجران است چشمان خشکم بیقرار فصل باران است نزدیکی خیمه نشستن شرط وصلت نیست هرچند تکریم گدا کار کریمان است @hosenih یک روز هم نگذاشتم سر در بیابانت سجادهء عشاق تو خاک بیابان است شد آبرو ریزی ولی باز آبرو دادی گفتند آلوده شده، گفتی پشیمان است طفلی که گریان شد محبت می چشد آخر هرچند از دید همه عالم پریشان است اینبار تکلیف مرا با خود مشخص کن آقا بیا که نوکرت بدجور حیران است زندان که یوسف را نشانم داده زندان نیست دنیا که ما را کنج عزلت بُرده زندان است @hosenih طعم تقرب را چشیدم در نجف بهتر آنجا غریبه می رسد انگار مهمان است سه سال دارد میشود دور از حرم هستم انگور شیرین ضریحش زیر دندان است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حوالیِّ نیمه شعبان بود عطرِ یاسی عجیب می آمد سامرا بود و خانۀ پدری باز طفلی نجیب می آمد باید اسپند ، دود می کردند نوهء ماه ، می رسید از راه حاملِ پرچم ابالفضل و ذوالفقارِ علی ولی الله @hosenih گل نرگس که زیرِ پاهایش باغِ گل فرش شد همان اول مثلِ جدَّش حسین ، قنداقش شرفِ عرش شد همان اول بر غمِ اهل بیت در حُکمِ جرعه ای آب بود بر آتش از همان کودکی به دوشش بود پرچمِ سرخِ یالثاراتش وَ ورق خورد صفحۀ تقویم تا که هنگامِ غیبتش آمد آسمانِ وجود ، ابری شد دوری از ماه ، نوبتش آمد بیشتر از هزار و صد سال است جمعه ها را شمرده ایم آقا دردش اینجاست بعدِ این مدت از فراقت نمرده ایم آقا ظاهراً زخمیِ فراقیم و منتظرهای یازده صده ایم شرم داریم این همه جمعه ندبه ات را فقط ورق زده ایم در سخن ، عهد خوانده ایم و فرج در عمل ، کم صداقتیم آقا مثلِ بحرالعلومها کم بود غالباً بی لیاقتیم آقا از تو غافل شدیم از بس که ماتِ غربیم و خیرهء شرقیم یادمان میرود که تو هستی بس که در روزمَرِّگی غرقیم مثل حیدر برای پیغمبر مردِ بدر و اُحُد نداری تو سیصد و سیزده نفر ، حتی دور و اطرافِ خود نداری تو من بمیرم ، غریب یعنی تو ... تو که تنها شدیّ و بی لشگر نه کنارِ تو زینبی هست و نه ابالفضل و نه علی اکبر نکند پایِ سفره های ظهور میهمانِ اضافی ات باشیم پسر فاطمه دعایی کن مثلِ مرحوم کافی ات باشیم باز هم غیرتِ قدیمی ها... اندکی از گناه ، پرهیزی عصرِ جمعه ، و یا سه شنبه غروب یک سَماتی ، توسلی ، چیزی ما که در خوابِ خود فرو رفتیم یک تلنگر نیازِ مُبرَمِ ماست اینکه غافل شدیم از بودت علتِ زندگیِّ مبهمِ ماست الغرض ، سهله ، کوفه یا عرفات یا که خلوت نشینِ سردابی هر کجایی خدا نگهدارت غایبِ قصه های بی تابی @hosenih دلِ ما تنگِ این دو تا رنگ است دلِ ما را تو کهکشانی کن گنبد زرد ، گنبد آبی کربلائیّ و جمکرانی کن شاه بیتِ همه غزلهایم همه کار و کسم بیا برگرد به بدیِّ دلم نگاه نکن جان زهرا قسم بیا برگرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای خاک پای دوست سربه درد میخورد برای عاشقی فقط جگر به درد میخورد سوی کریم آمدن بدون پر نمیشود بده پری که در هوات پر بدرد میخورد شکستن دل مرا به گردنت بگیر زود که وقت درد دل دوچشم تر به درد میخورد کمی زخون دل برای من هنوز مانده است قبول کن کم مرا اگر به درد میخورد به جمکران که میروم به عرش هم رسیده ام برای سیرتا خدا سفر به درد میخورد شب آمد و تب وصال روی جان ما نشست زمان به انتظار صاحب الزمان ما نشست @hosenih شبی که قدر را به هم طرازیش کشیده است شبی که جبرئیل هم به سامرا رسیده است شب است و تا اذان صبح پلک هم نمیزنیم قرار عاشقی ما حوالی سپیده است بنا شده که غرب را به زیر دین خود برد اگر امام ما زنی ز روم برگزیده است به مادر پیمبران کشیده مادرت اگر کسی دراو نشانه های مادری ندیده است نُریدُ أن نَمُنّ خواندی و همه خبر شدند خدا تورا برای یک قیامت آفریده است تو از مسیح برتری مسیح هم گدای توست اگر که مرده زنده میکند به اقتدای توست @hosenih بنای جلوه کن شبی برایمان اگرکه شد سری بزن به ما میان جمکران اگر که شد رسالت پیمبرانه وعده ظهور توست ببخش جان به وعده پیمبران اگرکه شد شبیه مرعشی عقیق خویش را به ما بده فقیر را به تخت سلطنت رسان اگرکه شد میان راه گم شدم که سید احمدم کنی بیا دوباره راه را بده نشان اگرکه شد به حج رسیده ام که باتو محرم حرم شوم قرار ما غروب، زیرسایبان اگر که شد اگرچه راه بسته شد منا بدست آمده ثواب حج ز انتظار ما بدست آمده @hosenih اگرچه با گناه باخدا شدن نمیشود نگو به بی پناه ها گدا شدن نمیشود نخواه تا به خانه کسی به جزشما رویم نخواه چون فقیر جز شما شدن نمیشود زمین که میخوریم با دمت بلند میشویم به جز تو هیچکس عصای پاشدن نمیشود تو لطف کرده ای که ما سریع جاگرفته ایم وگرنه بین خیمه ی تو جا شدن نمیشود دوبار گریه کردنت به صبح و شب نشانه ایست که داغدار غیر کربلا شدن نمیشود به اعتبار حرف تو به عشق خو گرفته ایم شب ولادت است و روضه عمو گرفته ایم @hosenih عمو نگو بگو پرنده ای که پر شکسته شد کنار نخل رفت و شاخه با ثمر شکسته شد عمود یک تجسم خجالت از رباب بود زشرم مشک پاره بود اگر که سرشکسته شد چقدر استخوان او به ضرب تیرها شکست چقدر تیر رفت و بین چشم تر شکسته شد سری به روی خاک رفت و روی دامنی رسید و بغض مادری ز دیدن پسر شکسته شد نفس زنان رسیده آفتاب در کنار ماه چه دیده که به محض آمدن کمرشکسته شد عمود خیمه را کشید.. اوج غربت است آه زمان غارت و زمان هتک حرمت است آه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e