eitaa logo
عزیزم حسین ﷺ♥️
4.5هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
11.1هزار ویدیو
168 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
اگرچه شمعم و اندک زبانه ای دارم هنوز سوز و گداز شبانه ای دارم @hosenih خوشا به من که در این روزگار تیره و تار کنار خانه خورشید خانه ای دارم دلم که می شکند می روم به سمت حرم برای گریه در آنجا بهانه ای دارم درخت خشکم و هر گاه در حرم هستم به دستهای دعایم جوانه ای دارم کبوترانه دلم را سپرده ام به شما خوشم که پیش شما آب و دانه ای دارم به یاد کودکی و بوسه بر ضریح زدن هنوز حس خوش کودکانه ای دارم قسم به گنبد و گل دسته ات که در این شهر من از بهشت دلیل و نشانه ای دارم @hosenih مرا رها نکنی بین این شلوغی ها مرا رها نکنی ای پناه آهو ها شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کسی که در دل عاشق شراره ریخته است میان جام غزل استعاره ریخته است زلال مدح انیس النفوس شمس شموس به جان واژه شکوهی دوباره ریخته است بیا به مشهد و بنگر که صبحدم خورشید شراب سرخ به جام مناره ریخته است به شوق بوسه ی بر پای زائرانش ماه میان نم نم باران ستاره ریخته است به هر که خسته و ناچار مانده است بگو که بر ضریح خدا طرح چاره ریخته است چه دردها که نگفته زدوده از دل تنگ چه غصه ها که به پلک اشاره ریخته است بپرس از لب جارو کشان صحن و ببین که در حرم کرم بی شماره ریخته است 🔸شاعر: ========================== ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بریده از عطش دائم تکاپوها دوباره یافتمت پشت برج و باروها دوباره یافتمت نه دوباره یافتی ام میان دلهره ها غصه ها هیاهوها @hosenih رسیدم و به تو گفتم غریبی خود را بدون واهمه از طعنه های بدگو ها به روی خاک نشاندم غرور پوچم را کنار خش خش بی ادعای جاروها در آسمان حرم پر زدم رها از خویش به دور گنبد و گلدسته چون پرستو ها نفس کشیدم و جانم شد از خدا لبریز زلال و تازه شدم از شمیم شب بو ها نگاه لطف تو ای آشنای غم زدگان مرا کشاند به سویت شبیه آهو ها @hosenih تو را به آن همه شوق وارادت از دور به آن سلام که می آید از فرا سوها قبول کن دل بی ارزش مرا آقا کنار نذری انگشتر و النگو ها شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کانال سبک شعرباب الحرم 4_5798900135358374453.mp3
زمان: حجم: 1.33M
ای سرو رشید یا اباعبدالله آقای شهید یا اباعبدالله ظلمت زده ایم رحم کن بر دل ما ای نور امید یا اباعبدالله غیر از تو که رحمت خدایی ما را یک تن نخرید یا ابا عبدالله دل خون شد و خون اشک غریبی تو شد از دیده چکید یا ابا عبدالله ما روضه شنیدم و چنینیم بگو زینب چه کشید یا ابا عبدالله از جانب خیمه با تمامی توان سوی تو دویید یا ابا عبدالله هی خورد زمین و پا شد و خورد زمین فریاد کشید یا ابا عبدالله وقتی که رسید شمر بود و بدنت از غصه خمید یا ابا عبدالله لعنت به کسی که چنگ زد بر مویت آن موی سپید یا ابا عبدالله سر تا سر دشت پر شد از آیاتت قرآن مجید یا ابا عبدالله بعذ از تو نبودی که ببینی در شام طفلت چه شنید یا ابا عبدالله دنبال کنیز بود مردی بی شرم در بزم یزید یا ابا عبدالله 🔸شاعر: ========================= فاطی
علی که رشته ی خلقت به دست قدرت اوست مقدرات جهان بسته بر نظارت اوست مقام او به تصور نمی رسد که خیال شکسته بال تر از اوج بی نهایت اوست علی که هرچه که خوبی است توأمان دارد علی که هر چه که پاکی است در طریقت اوست علی که حج و نماز و دعا و صبر و رضا ست علی که آینه ی کفر و دین مودت اوست علی که نقطه ی باء است باء بسم الله علی که شرط قبول عمل ولایت اوست @hosenih غدیر فصل خطاب است بر کبیر و صغیر که حرف اول آخر فقط محبت اوست نهاده کیسه خرما به دوش در پی کیست؟! شهی که تکه ای از نان خشک قسمت اوست لباس وصله بر اندام هیچ شاهی نیست که همترازی با اهل فقر عادت اوست همان علی که به هنگامه ی رکوع نماز زکات چشمه جوشنده ی سخاوت اوست همان علی که برای نشاط طفل یتیم خمیده مرکب بازی بلند قامت اوست همان علی که علمدار فتح خیبر شد همان علی که ظفر وام دار رٱیت اوست همان که تیغ اگر خورد پای پس نکشید همان علی که احد جلوه ی اطاعت اوست چنانکه در تب و تاب نبرد ثابت کرد که ذوالفقار برازنده ی شجاعت اوست دلاوری که چنان او نزاده مادر دهر امیر مقتدری که کرم سجیت اوست همان علی که به خندق خلوص ضربت او نماد روشنی از قله ی عبادت اوست حماسه واژه ی گنگی است در نبرد علی به وقت جنگ زمین عرصه ی قیامت اوست همان علی که اگر فتح کرد یک تنه کرد همان که چشم فلک خیره بر رشادت اوست اگرچه خفته جهان بود خفت جای نبی که ترس واژه ی بی معنی هویت اوست به کهکشان علی هر ستاره خورشیدی است علی که نور تر از نور واقعیت اوست کمال هرچه کمال و جمال هرچه جمال چکیده از سر انگشت با کرامت اوست خدا که گنج نهان است رخ نموده در او علی تجلی انسانی حقیقت اوست حقیقتی که به خون غرقه گشت در شب قدر حقیقتی که به دلها غم شهادت اوست به فکر قاتل خود نیز بود و وا عجبا از آن امیر دلیری که عدل خصلت اوست زن یهودی و خلخال و آه تلخ علی دلیل تلخی این آه تلخ غیرت اوست نه از علی نتوان دید ظلم بر موری از آن علی که جهان در کف کفایت اوست عقیل عدل علی را چشیده است و زمان هنوز در عجب از جلوه ی عدالت اوست به غیر گوهر از آن لب نکرده بذل علی به گونه ای که بیان قاصر از فصاحت اوست علی که هر چه که گفتیم از فضایل او به قدر سایه ای از کاروان شوکت اوست به جز کلام خدا ,آیه های روشن وحی کدام جمله سزاوار وصف و مدحت اوست جهان ندیده چنان او امام مظلومی هر آنچه مانده ز اسلام رنج ومحنت اوست به شقشقیه قسم خار در میانه ی چشم چو استخوان به گلو باز گوی غربت اوست چه غربتی که فقط چاه همدمش شده بود چه غربتی که فقط مرگ خواب راحت اوست به پشت در که رسید اشک شد به گونه چکید چو دید دختر یاسین پی حمایت اوست گرفته قاطبه کفر تازیانه به دست به خون کشیدن آیات وحی نیت اوست کسی نبود بگوید مزن حرامی پست که این کبوتر زخمی تمام عزت اوست @hosenih علی شکست در آن صبر ناگزیر که دید تلاش دشمن غدار هتک حرمت اوست از این عریضه ی غم بار و تلخ می گذرم از این عریضه که مردن سزای صحبت اوست نباشد آنکه نبیند علی ولی خداست بمیرد آنکه به دل در پی عداوت اوست هزار شکر خدا را که شیعه ایم و هنوز هر آنچه لطف به ما می رسد به برکت اوست به نام نامی زهرا قصیده خاتمه یافت که نام فاطمه باب شروع رافت اوست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
علی که رشته ی خلقت به دست قدرت اوست مقدرات جهان بسته بر نظارت اوست مقام او به تصور نمی رسد که خیال شکسته بال تر از اوج بی نهایت اوست علی که هرچه که خوبی است توأمان دارد علی که هر چه که پاکی است در طریقت اوست علی که حج و نماز و دعا و صبر و رضا ست علی که آینه ی کفر و دین مودت اوست علی که نقطه ی باء است باء بسم الله علی که شرط قبول عمل ولایت اوست غدیر فصل خطاب است بر کبیر و صغیر که حرف اول آخر فقط محبت اوست نهاده کیسه خرما به دوش در پی کیست؟! شهی که تکه ای از نان خشک قسمت اوست لباس وصله بر اندام هیچ شاهی نیست که همترازی با اهل فقر عادت اوست همان علی که به هنگامه ی رکوع نماز زکات چشمه جوشنده ی سخاوت اوست همان علی که برای نشاط طفل یتیم خمیده مرکب بازی بلند قامت اوست همان علی که علمدار فتح خیبر شد همان علی که ظفر وام دار رٱیت اوست همان که تیغ اگر خورد پای پس نکشید همان علی که احد جلوه ی اطاعت اوست چنانکه در تب و تاب نبرد ثابت کرد که ذوالفقار برازنده ی شجاعت اوست دلاوری که چنان او نزاده مادر دهر امیر مقتدری که کرم سجیت اوست همان علی که به خندق خلوص ضربت او نماد روشنی از قله ی عبادت اوست حماسه واژه ی گنگی است در نبرد علی به وقت جنگ زمین عرصه ی قیامت اوست همان علی که اگر فتح کرد یک تنه کرد همان که چشم فلک خیره بر رشادت اوست اگرچه خفته جهان بود خفت جای نبی که ترس واژه ی بی معنی هویت اوست به کهکشان علی هر ستاره خورشیدی است علی که نور تر از نور واقعیت اوست کمال هرچه کمال و جمال هرچه جمال چکیده از سر انگشت با کرامت اوست خدا که گنج نهان است رخ نموده در او علی تجلی انسانی حقیقت اوست حقیقتی که به خون غرقه گشت در شب قدر حقیقتی که به دلها غم شهادت اوست به فکر قاتل خود نیز بود و وا عجبا از آن امیر دلیری که عدل خصلت اوست زن یهودی و خلخال و آه تلخ علی دلیل تلخی این آه تلخ غیرت اوست نه از علی نتوان دید ظلم بر موری از آن علی که جهان در کف کفایت اوست عقیل عدل علی را چشیده است و زمان هنوز در عجب از جلوه ی عدالت اوست به غیر گوهر از آن لب نکرده بذل علی به گونه ای که بیان قاصر از فصاحت اوست علی که هر چه که گفتیم از فضایل او به قدر سایه ای از کاروان شوکت اوست به جز کلام خدا ,آیه های روشن وحی کدام جمله سزاوار وصف و مدحت اوست جهان ندیده چنان او امام مظلومی هر آنچه مانده ز اسلام رنج ومحنت اوست به شقشقیه قسم خار در میانه ی چشم چو استخوان به گلو باز گوی غربتت اوست چه غربتی که فقط چاه همدمش شده بود چه غربتی که فقط مرگ خواب راحت اوست به پشت در که رسید اشک شد به گونه چکید چو دید دختر یاسین پی حمایت اوست گرفته قاطبه کفر تازیانه به دست به خون کشیدن آیات وحی نیت اوست کسی نبود بگوید مزن حرامی پست که این کبوتر زخمی تمام عزت اوست علی شکست در آن صبر ناگزیر که دید تلاش دشمن غدار هتک حرمت اوست از این عریضه ی غم بار و تلخ می گذرم از این عریضه که مردن سزای صحبت اوست نباشد آنکه نبیند علی ولی خداست بمیرد آنکه به دل در پی عداوت اوست هزار شکر خدا را که شیعه ایم و هنوز هر آنچه لطف به ما می رسد به برکت اوست به نام نامی زهرا قصیده خاتمه یافت که نام فاطمه باب شروع رافت اوست 🔸شاعر : _____________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
شکر خدا که دست خدا دستگیر ماست لایق ترین خلیفه ی عالم امیر ماست @hosenih گیرم که دیگران همه سویی دگر روند راه علی عالی اعلا مسیر ماست راهی که می رسد به حقیقت به عاشقی راه امام منتخب بی نظیر ماست خاکیم خاک مقدم پر فیض بوتراب در این مقام مهر فروزان حقیر ماست در فکر چیست آدم کج فهم حق ستیز روشن ترین چراغ هدایت غدیر ماست خندق علی و بدر علی و احد علی فتح الفتوح کار امیر دلیر ماست نورش فروغ روشن شبهای کائنات یادش شروع رویش گل در کویر ماست @hosenih تا عالمی به نام علی آشنا شود نامش مدام ذکر صغیر و کبیرر ماست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای چاره ساز مردم عالم حسین جان آرام قلب‌های پر از غم حسین جان باب نجات مردم درمانده از گناه شرط قبول توبه ی آدم حسین جان خواندیم آیه آیه غمت را و سوختیم تفسیر سرخ سوره ی مریم حسین جان فرصت کم است روزی چشم مرا بده آقای گریه های دمادم حسین جان جان تمام مرثیه خوانان فدای تو ای شور روضه های محرم حسین جان در پای روضه های تو جان نذر کوچکی است ما را ببخش بابت این کم حسین جان افتاده ای میانه ی گودال روی خاک تسبیح دانه دانه ی درهم حسین جان بر روی نیزه های غریبی چه می کنی خورشید نسل های مکرم حسین جان  🔸شاعر: ___ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ____ تا تر کند یک لحظه خشکی دهانش را پیوسته می گرداند دور لب زبانش را در بین آغوش پدر آرام شد هر چند هرم عطش می سوخت جسم نیمه جانش را خورشید سوزان بود و باد داغ تفتیده حتی نمی‌فهمید شان میهمانش را ناگاه بین خیمه قلب مادری  لرزید وقتی کسی برداشت در آن سو کمانش را تیری دویید و خنده های کوچکش را برد تیری که پایان داد رنج بی امانش را سنگی رسید و ماهی کوچک به خون غلطید دریا به خون آمیخت صحن آسمانش را یک لحظه بعد از آسمانها قاصدک می ریخت هر قاصدک می برد درد بی کرانش را می خواست از اندوه بابا کم کند قدری لبخند زد ته مانده ی تاب و توانش را زیر عبا می رفت پشت خیمه اما کاش دشمن نمی فهمید در آنجا نشانش را جان جهان بادا فدایش که میان تشت همراه بابا خورد سهم خیزرانش را 🔸شاعر: https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
دلی که سوخته جز آه راه چاره ندارد که داغ سوختگان غمت شماره ندارد @hosenih بیا به دیدن ما خستگان کنج خرابه ببین که شام غریبان ما ستاره ندارد بگو به مردم این شهر شوم خیره نمانند بگو که اشک یتیم حرم نظاره ندارد رقیه آمده و گریه می کند بغل من گلایه می کند از این که گوشواره ندارد گلایه می کند از این که چادرش شده غارت به روی سر به جز این روسری پاره ندارد رباب را چه کنم زیر آفتاب نشسته تمام غصه اش این است شیر خواره ندارد @hosenih بغل گرفته خیالِ علی اصغر خود را دلش خوش است ولی حیف گاهواره ندارد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ی نشد  پیاده بیاییم و بی قرار تو باشیم نشد که این شب جمعه حرم کنار تو باشیم @hosenih نشد که دل بزداییم از تعلق دنیا نشد که در سفر اربعین دچار تو باشیم نشد پیاده بیاییم و از رقیه بخوانیم به پای آبله هم درد یادگار تو باشیم شبیه رود بیایم سوی پهنه ی دریا یکی ز خیل محبین بی‌شمار تو باشیم عمود تا به عمود از غم تو روضه بخوانیم تمام راه عزادار و اشکبار تو باشیم نشد که روضه بگیریم کنج صحن ابالفضل نشد که پیش علمدار داغدار تو باشیم @hosenih قبول ،اینکه دل ما نبود لایقت اما قبول کن که در این شهر سوگوار تو باشیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تمام باور زینب حسین بود حسین همیشه یاور زینب حسین بود حسین چنانکه چشم به چشمش گشود در آغاز کلام آخر زینب حسین بود حسین عجب نبود اگر بی برادرش غم داشت که نیم دیگر زینب حسین بود حسین در آن خزان که  زمین غرق حُسن یوسف بود گل معطر زینب حسین بود حسین کشید شعله آهی ز دامن محمل که در برابر زینب حسین بود حسین دلیل آنکه در آن ظهر پیش چشم خدا شکسته شد سر زینب حسین بود حسین به گوش کوفه ی نامرد در کشاکش درد خطاب منبر زینب حسین بود حسین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e