مدینه داده از کف گوهرش را
چه گوهر دختر پیغمبرش را
بگو با چشم خود خون بارد امشب
که ساقی داده از کف کوثرش را
همان زهرا که می بوسید احمد
مکرر دست و روی اَنوَرش را
همان زهرا که می بوئید چون گل
پیمبر سینه ی گل پرورش را
حمایت از علی کرد و شکستند
به یک ضرب لگد بال و پرش را
بسوزد تار و پودش گر که خواند
حدیث سینه و میخ و درش را
ز شاخه غنچه را نشکفته چیدند
که تا بستند دست شوهرش را
سیه کردند پیش چشم شوهر
به ضرب تازیانه پیکرش را
پی غصب فدک در کوچه دشمن
رقم زد بار دیگر دفترش را
به سیلی سرخ کرد آن پست جانی
رخ از برگ گل نازکترش را
#حسن_فرح_بخشیان
(ژولیده_نیشابوری)
آن زمانی که خدا خلقت دنیا می کرد
فاطمه بود در آنجا و تماشا می کرد
با وجود اینکه نبی بود و علی بود و خدا
خلقت کوی و مکان، خاطر زهرا می کرد
ماجرای فدک و غصب خلافت آن روز
حق رقم کرد و بخون فاطمه امضا می کرد
توبه آدم اگر گشت قبول، از او بود
چون تقاضای ورا ذات حق اجرا می کرد
کشتی از ورطه طوفان برهانید که نوح
نام او ورد زبان در دل دریا می کرد
به خلیل آتش اگر گشت گلستان آتش
شرم از روی گل عصمت کبرا می کرد
بهر موسی بخدا گشت شکافنده نیل
آنکه با منطق خود معجز عیسی می کرد
دختری را که پدر، ام ابیها نامید
زیر لب شکوه ز بی رحمی دنیا می کرد
من ندانم چه بسر آمدش از ظلم عدو
کز خدا گاه دعا مرگ تمنا می کرد
از فشار در و دیوار ندانم چه کشید
رازها سینه اش از پرده هویدا می کرد
پهلویش را بشکستند بناحق که چرا
در بر ظلم طرفداری مولا می کرد
داغ محسن جگرش سوخت که از ماتم او
ناله از سوز جگر لاله صحرا می کرد
من ندانم که چه رخ داد در آن کوچه که او
رخ نهان از علی عالی اعلی می کرد
از غم فاطمه افتاده گره درکارش
آنکه صدها گره از مشکل ما وا می کرد
#حسن_فرح_بخشیان
#ژولیده_نیشابوری
#حضرت_زهرا
..............................................