#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
دو خورشید جهان آرا، دو قرص ماه، دو اختر
دو آزاده، دو دلداده، دو رزمنده، دو هم سنگر
دو شایسته، دو وارسته، دو دردانه، دو ریحانه
دو نور دیده در دیده، دو روح روح در پیکر
دو یاس ارغوانی نه، بگو دو آیة قرآن
دو یوسف نه، دو اسماعیل از یک قهرمان هاجر
کشیده شانه بر مو، شسته صورت از گلاب اشک
گرفته چون دو قرآن دخت زهرا هر دو را در بر
به سر شور و به رخ اشک و به کف تیغ و به دل آتش
به سیرت، سیرتِ قاسم، به صورت، صورتِ اکبر
منای کربلا گردیده محو این دو قربانی
نوای نینوا از نایشان بر گنبد اخضر
گرفته دستشان را برده با خود زینب کبری
که قربانی کند در مقدم ثار الله اکبر
بگفت ای جان جان، جان دو فرزندم به قربانت
تو ابراهیمی و اینان دو اسماعیل ای سرور!
دو اسماعیل نه، دو ذبح کوچک، نه دو قربانی
قبول درگهت کن منتی بگذار بر خواهر
اگر اذنم دهی اینک به دست خود بگردانم
دو فرزند عزیز خویش را دور علی اصغر
امید زینب است ای آفتاب دامن زهرا
که افتد این دو قرص ماه را بر خاک راهت سر
سفارش کرده عبدالله جعفر بر من ای مولا
که این دو شاخة گل را کنم در مقدمت پرپر
به اذن یوسف زهرا دو ماه زینب کبری
درخشیدند در میدان چو خورشید فلک گستر
فلک در آتش غیرت، ملک در وادی حیرت
که رو آورده در میدان دو حیدر یا دو پیغمبر!
یکی می گفت دو خورشید از گردون شده نازل
یکی گفتا دو مه تابیده یا دو آسمان اختر
ندا دادند ما دو شیرزاده ایم زینب را
که باشد جدة ما فاطمه صدیقة اطهر
پیمبر جد و زهرا جده و مادر بود زینب
حسین بن علی خال و پدر عبدالله جعفر
خروشیدند همچون شیر با شمشیر یک لحظه
دو حیدر حمله ور گشتند بر دریایی از لشکر
تو گفتی در احد تابیده دو بدر جهان آرا
و یا دو حیدر کرار رو آورده در خیبر
ز آب تیغ هر یک آتشی می ریخت در میدان
که گفتی شعلة خشم خدا پیچیده در محشر
چو آتش بر فلک فریاد می رفت از دل دشمن
چو باران بر زمین می ریخت دست و پا و چشم و سر
ز هم پاشیده چون پیراهن از هم هر دو اعضاشان
ز بس بر جسم شان بنشست زخم نیزه و خنجر
به خاک افتاد جسم پاکشان چون آیة قرآن
دریغا ماند زیر دست و پا دو سورة کوثر
چو بشنید از حرم فریادشان را یوسف زهرا
به سرعت آمد و بگرفت همچون جانشان در بر
دریغا دو همای عشق در آغوش ثارالله
همای روحشان از موج خون در آسمان زد پر
چو دید از قتلگه آرند آن دو سرو خونین را
درون خیمه زینب گشت پنهان با دو چشم تر
نهان شد در حرم کو را نبیند یوسف زهرا
مبادا چشم حق گردد خجل ز آن مهربان مادر
بیا لیلا تماشا کن مقام و صبر زینب را
که در یک لحظه داده در ره دین دو علی اکبر
به ثارالله و صبر زینب و خون دو فرزندش
سلام "میثم” و خلق خدا و خالق داور
استاد حاج غلامرضا سازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
صف کشیده می رسد آن حیدر زهرا نشان
تا دهد آداب سر هدیه نمودن را نشان
در دوستش حاصل عمرش دو رعنا نوجوان
در پی اش الله اکبر گو همه هفت آسمان
وه بنازم بر امیر عشق و این سرلشگرش
تا به خرگاه سپه سالار عاشورا رسید
قامت رعنای دلبر پیش پایش قد کشید
از نفیر عصمت الهی به روح دل دمید
رشته ی هرچه محبت بود از طفلان برید
کرد امر عاشقی بر آن امیر و رهبرش
گر که خواهی رزم زینب بنگری اینان نگر
حاصل شیر محبت را به جسم و جان نگر
حیدر و جعفر به دو آیینه تابان نگر
عالمی را در پی گیسویشان حیران نگر
این غریب کربلا و هدیه های خواهرش
خود حمائل کرد شمشیری به روی دوششان
وعده ی دیدار مادر داد بر آغوششان
من نمی دانم چه سری گفت او در گوششان
کرد از جام شهادت واله و مدهوششان
آتش عشق حسینی بود از پا تا سرش
گفت یا ابناء زینب آبرو داری کنید
تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید
از ابوفاضل مدد گیرید سالاری کنید
من زنم اما شما باید علمداری کنید
جانت قربان یک تاری ز موی اکبرش
هستیش تا راهی میدان عاشورا نمود
هرچه مجنون بود مست ساغر لیلا نمود
لشگری را با دو رزمنده دگر رسوا نمود
خود به خیمه رفت و بر امدادشان آوا نمود
دستی از دل بر دعا دستی دگر بر معجرش
مو پریشان بین خیمه ذکر یا حیدر گرفت
بر قبول هدیه هایش دامن مادر گرفت
هر دو دست مستجابش را به روی سر گرفت
تا خبر از کودکانش با دوچشم تر گرفت
دیده آورده حسین دو یار خونین پیکرش
به سر دوش حبیبش کعبه ی آمال او
چون همای پر شکسته خون چکد از بال و
تا که دید آن انکسار چهره و احوال او
از حرم بیرون نیامد بهر استقبال او
این اصول عاشقی آموخته از مادرش
قاسم نعمتی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
با تمامِ هستیات خود را ندیدن مشکل است
سختتر از خود زِ اولادَت بُریدن مشکل است
نیمه شب از خوابِ طفلانت پریدن مشکل است
بعدِشان یک لحظه حتی آرمیدن مشکل است
یک شبه یکباره یکدَم قَد خمیدن مشکل است
از جگر از جان مگو وقتی که مادر نیستی
از غمِ طفلان مگو وقتی که مادر نیستی
از دلی سوزان مگو وقتی که مادر نیستی
آه از باران مگو وقتی که مادر نیستی
داغِ مادر را فقط قدری چشیدن مشکل است
از همه از هرکسی او بیشتر آورده است
هرکه با سر آمده خانم سه سر آورده است
او فقط خود را نه بلکه دو پسر آورده است
دو پسر نه دو سپر نه دو جگر آورده است
قبلِ قربانی شدن شانه کشیدن مشکل است
داد اول بازهَم روزیِ میکائیل را
بعد از آن خانم تَفَقُد کرد عزرائیل را
بعد لطفی کرد با پا بالِ جبرائیل را
بعد هم آورد از خیمه دو اسماعیل را
آه ابراهیم این غم را شنیدن مشکل است
زینب آمد یا که نه میآمد آنجا فاطمه
زینب است این یا حسن یا که علی یا فاطمه
گفت عباس از ادب این کیست آیا فاطمه؟
لافتا الا علی لا سیف الا فاطمه
کربلا را بی حضورش آفریدن مشکل است
در شُکوهِ او علی را حق تعالی ریخته
در حجابِ او خودش را نیز مولا ریخته
تشنه است اما به زیرِ پاش دریا ریخته
کاسه آبی پُشتشان با گریه زهرا ریخته
گفت پیشِ محضرش با سر رسیدن مشکل است
با برادر گفت آقاجان دو جانم را ببین
پیشِ رویِ خود تمامِ خانِمانم را ببین
پیرمردِ این حرم دو نوحه خوانم را ببین
ای جوانمُرده کمی دو نوجوانم را ببین
بعدِ اکبر ماندن و جامه دریدن مشکل است
چادرِ مادر به سر کرد و از این غم گریه کرد
گریه کرد و پیشِ او اربابِ عالم گریه کرد
گریه کرد و پشتِ او عباس یکدَم گریه کرد
زیرِ لب تا گفت مادر ، مادرش هم گریه کرد
گفت بی سوگند از اینجا پریدن مشکل است
بِینِ خیمه بود و میآمد صدایِ بچهها
مادر است و کاش میرفت او بِجای بچهها
حیف آبی نیست ریزد پُشتِ پای بچهها
وای میآمد زِ میدان نالههای بچهها
دیدنش که هیچ مادر را ندیدن مشکل است
اینکه هردَم با شهیدان بود حالا نیست نیست
اینکه با اکبر پریشان بود حالا نیست نیست
با حسینِ خویش نالان بود حالا نیست نیست
زیرِ تیر و سنگباران بود حالا نیست نیست
از میانِ نیزهها مادر شنیدن مشکل است
نالهها میآمد و زینب صدا میزد حسین
حالشان بَد میشُد و زینب صدا میزد حسین
یک نفر سَر میزد و زینب صدا میزد حسین
گفت عونَش اَشهدُ... و زینب صدا میزد حسین
سمتِ او در بِینِ نامحرم دویدن مشکل است
حسن لطفی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش
مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش
وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی
با یل ام البنین بودند در دور و برش
مریم و آسیه را دیدم که می آموختند
با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش
دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب
می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش
اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست
عصمت الله است این آیینه نام دیگرش
حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست
ارث برده این عقیله حجب را از مادرش
حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم
چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش
هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند
یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش
احسان نرگسی رضاپور
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
نه به اندازۀ علی اکبر
ولی آن قدرها جگر داریم
تو به روی خودت نیاوردی
ما که از قلب تو خبر داریم
به همین ذکر یا علی، مادر
که نوشتیم روی پیشانی
همۀ آرزوی مان این است
بر تن ما کفن بپوشانی
تو به خیمه بمان مراقب باش
داییِ ما غم تو را نخورد
آن قدر غُصه خورده، حداقل
غُصۀ ماتم تو را نخورد
دو برادر کنار هم بهتر
می توانند یاورش باشند
می توانند در مقابل سنگ
روی نی حامیِ سرش باشند
آن قدر تیر و نیزه می بارد
خم به ابرویمان نیاوردیم
مادرم! تو دعا کن آخر کار
لا اقل تکه تکه برگردیم
محسن ناصحی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#واحد
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ای عشق بی نظیر ، دست منو بگیر
منم یه سائل و ، تو بهترین امیر
توشاه ذوالکرم ، من عبد سر به زیر
امیری حسین ، و نعم الامیر
تموم زندگیم مال حسینه
دلم همواره دنبال حسینه
طواف کعبه رو واسه چی میخام
یقین کعبه ی من خال حسینه
حسین جانم۲ حسین جان
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
حسینِ آبروم ، حسینِ گفتگوم
هررجا که رو کنم ، حسینِ روبروم
اسمِ قشنگِ تو ، همیشه تو گلوم
گناهای منو ، نمیاری به روم
شفاعت بی حسین معنا ندارد
بهشت بی حسین آقا ندارد
بدون مُهر ارباب دو عالم
کسی در بین جنت جا ندارد
حسین جانم۲حسین جان.
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم
#شور_
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
#محرم_۱۴۰۱
🎤 #سبک_کربلایی_یاسر_یزدانی
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
از دنیا میخام این دو روزو
برای سینه زنی تو محرم
بخدا چقدِ دلنشینه
براش اگه بمیرم دمادم
هوایِ ، حرمِ ارباب ، میبره دل رو ، چه عاشقونه
گدایِ ، نیمه نگاشم ، خدا فقط حالمو میدونه
دنیای منه
اون که صحن دلرباش رویای منه
حرمش بهشت این دنیای منه
بخدا که جنت الاعلای منه
"مولانا حسین"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
این زندگیِ با حسینو
به دو عالم نمیفروشم
آره غبطه میخورن ملائک
لباسِ مشکی که میپوشم
منو این ، دلی که تنها ، برای آقا ، داره میمیره
منو این ، نگاه عاشق ، که به ضریحِ ، شما اسیره
عشقم حرمه
پسر فاطمه کل باورمه
اون که آبرویِ این چشم ترَمه
سایه ی محبتش روی سرمه
"مولانا حسین"
حسین جانم۲حسین جان
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم
#نوحه
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
پر از تلاطم ، کرببلا شد
زینب کبری ، صاحب عزا شد
بپا شده مصیبت و عزای زینب
فاطمه گریه می کند برای زینب
"عمه ی صاحب الزمان مدد یازینب"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
گرفتم از تو ، درس شهامت
عمه ی سادات ، سرت سلامت
غرق بخاک و خون تنِ جوانان تو
دل برادرت شده پریشان تو
"عمه ی صاحب الزمان مدد یا زینب"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ز پا فتادند ، دلاورانت
تمام خیمه ، دلنگرانت
دو پهلوانت عاقبت خدایی گشتند
بعشق شاه کربلا فدایی گشتند
"عمه ی صاحب الزمان مدد یا زینب"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم
#زمینه
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
نفس اومده رو لبام ، امیری حسین
دیگه در نمیاد صدام ، امیری حسین
شده غرق خون دیده هام ، امیری حسین
هنوز شرمنده ام آقا ، من از رخسار زیبات
تو انقد خوبی نگذاشتی بیفتم من به پاهات
تو که ارباب دنیایی ، تو که نعم الامیری
دَمِ آخر سر من رو ، روی زانوت میگیری
حلالم کن حسین جان ، سر راهت رو بستم
که قلب بچه های ، عزیزت رو شکستم
"امون ای دل۲امون از این غریبی"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
تو و لشکر رو سیاه ، غریب ای حسین
تو و خنجر و قتلگاه ، غریب ای حسین
همه غرقِ در سوز و آه ، غریب ای حسین
میدونم واسه تون آقا ، هزار تا نقشه دارن
سرت رو آخر این لشکر روی نیزه میزارن
میدونم کوفه تا شامو دارن میبندن آذین
میدونم با سرت میشه سرِ بازارا تزیین
میگردونن سرت رو ، میون ازدحاما
سرت آسیب می بینه ، با سنگِ پشت باما
"امون ای دل۲امون از این غریبی"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم
#زمینه
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
رو دستم دو تا دلبرت ، بیا خواهرم
دو تا یوسف پرپرت ، بیا خواهرم
دو سایه های سرت ، بیا خواهرم
بیا زینب ، که آوردم ، شهیداتو رو دستم
بیا زینب ، نگاهم کن ، ببین شرمنده هستم
نمونده نقطه ی سالم ، به روی پیکراشون
پر از رَدِّ جراحت شد تمومِ دست و پاشون
نمیخای روبرو شی ، با چشمای تَرِ من
منو شرمنده کردی ، همیشه خواهر من
"امون ای دل۲ امون از این غریبی"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
شدن مثل یاس خزون ، بیا خواهرم
تنِ هر دو غرقِ به خون ، بیا خواهرم
به هم ریخته شد جسمشون ، بیا خواهرم
چقد داغِ جوون دیدم ، تو این دشتِ پُر از دَرد
امون از این دوتا پیکر ، چه جور بی طاقتم کرد
شبیه روضه ی کوچه ، شده این حال و روزم
که دشمن داره میخنده ، من از غصه بسوزم
نمیره از سر من ، گل یاسی که پژمرد
خودم توکوچه دیدم ، چه جور مادر زمین خورد
"امون ای دل۲امون از این غریبی"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم
#نوحه_
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
حسین تمام دینم و دنیایم
اذن جهادم بده ای مولایم
یا مولا ، رخصتی ده به نگاهت
تا باشم اواین شهید راهت
"واویلا یا حسین غریب مادر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
کرده محبت شما مجذوبم
به سینه ام سنگ تو را می کوبم
ثارالله ، ای تو بهترین امیرم
من پایِ ، سفره ی شما اسیرم
"واویلا یا حسین غریب مادر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بجای حُر که جانش آمد بر لب
تو بطلب حلالیت از زینب
واللهِ ، رو سفیدِ عالمینم
اِی دنیا ، من فداییِ حسینم
"واویلا یا حسین غریب مادر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم
#زمزمه
#شب_چهارم_طفلان_حضرت_زینب_س
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
با حال خسته ، اومدی آقا
باور نداشتم که بیایی تو کنارم
سر منو رو ، زانوت گذاشتی
دورت بگردم ای همه دار و ندارم
خیلی قشنگه دَمِ آخر
چشمم تو چشمای حسینه
جون میدم و رو صورت من
بارش اشکای حسینه
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
گرفتی من رو ، تو آغوش اما
سر خودت تو دست این لشگر میفته
بمیرم آقا ، واسه عزیزات
نگاهشون به قاتل و خنجر میفته
داری سر منو میبندی
اما سرت میشکنه آقا
حرمله توی اون هیاهو
سه شعبه تون میزنه آقا
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
من که میدونم ، اون سوی میدون
یه قتلگاه برای تو آماده کردن
برای حمله ، به خیمه هاتون
لشکر کوفه دنبال فرصت میگردن
ترسم ازینه که ببندن
سلسله دست بچه هاتو
بگردونن تو شهر کوفه
کوچه به کوچه خواهراتو
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر