به نام خدا
#شهادت_حضرت_فاطمه_معصومه_س
بارديگر اين قلم غمنامه انشاء می كند
شمه ای از ماتمی جانسوز افشاء می كند
گرد غم بر چهره شيعه نمايان گشته است
يوسف زهرا از اين غم اشك ريزان گشته است
سالروز رحلت اُخت الرضا معصومه است
فاضله در علم دين چون فاطمه مظلومه است
از تبار فاطمه در علم و تقوی بی قرين
فاطمه ثانی لقب دارد ميان مومنين
از مدينه شد مهاجر بهر ديدار رضا
تا به شهر قم شده بيمار از جبر و قضا
مـردم قـم ميـزبان دخـتر موسی شدند
خادم و دربان اين اسطوره تقوی شدند
هديه كرده جان خود بر خالق جان آفرين
شهر قم شد از حضورش جايگاه مومنين
اين شـنيدم مرعـشی آن عـالم والاتبـار
آن فقيـه علم ديـن و مـرجع بـا اقتـدار
باب او بيتوته كرد و در نجف چله نشين
در كنار مرقد حيدر امام العارفين
خواست تا گيرد نشان از آن مزار بي نشان
آن مزاری كه بـود مخفی ز چشم مومنان
ديده در رويای خود آن رهبر دنيا و دين
حيـدر صفـدر امام اوليـن و آخـرين
گفته با آن مرعشی فرزند نيك فاطمه
فاطمه خواهـد بماند ی از چشـم همه
با قيام قائم ما قبر او پيدا شود
با ظهورش خصم زهرا در جهان رسواء شود
گر ثواب ديدن قبرش تو را باشد به سر
رو به قـم بر بارگـاه دخترم بنمـا نظر
عمه سادات باشـد از بـرای مومنين
بارگاهش شـد پناه مردم اهـل يقين
زينبم هم عمه سادات و دخت مرتضاست
در لقـب ام المـصائب در قيـام كربلاست
قافلـه آمد به شـهر شـام از كـربُ بـلا
پيشواز عمه شد خاكستر و سنگ جفا
مهديا ما تسليت گوييم ز جان و دل همه
در عـزا و در رثـای عمه جانـت فاطمه
ای قلم بس كن دگر از مصحف ماتم مگو
شيعه ميداند حديث غربتش را مو به مو
گر بسوزی ای كيانی در غم آل رسول
ياورت باشد به روز حشر زهرای بطول
شاعر: محمد رضا کیانی