eitaa logo
عزیزم حسین ﷺ♥️
4.5هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
11.1هزار ویدیو
168 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
های و و 🌷 زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ اول ذی الحجه : ✅ به مناسبت ایام حج تمتع: ، ، ، ✅ هفتم ذی الحجه : ✅ هشتم ذی الحجه : ✅ هشتم ذی الحجه (شهادت حضرت مسلم و روز عرفه): ✅ دهم ذی الحجه : سالروز ✅ پانزدهم ذی الحجه : ✅ هجدهم ذی الحجه : ✅ بیستم ذی الحجه : ✅ بیست و دوم ذی الحجه : سالروز شهادت جناب ✅ بیست و چهارم ذی الحجه : ✅پیشواز محرم: مناسبت تیرماه ✅ بیست و یکم تیرماه: روز و آغاز هفته مناسبت های مردادماه ✅پنجم مردادماه: سالروز ✅ هجدهم مردادماه: روز بزرگداشت ✅ بیست و سوم مردادماه: روز ✅ سی و یکم مردادماه: موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های و و @hosenih
ما را شـده به نام مسافـر ، حسـاب کن جامانده ایم گرچه ، تو زائر حساب کن ما را "به جـان مـادر" اگـر هـم نداشتید حتّی کمـی تعلّـق ِ خاطـر ، حسـاب کن @hosenih دور و بــر بقــیع ، بـه مـا لانـه ای بـده ما را کبـوتـران ِ مـُجـاور حـسـاب کـن این شـور و اشتیاق فقیـران خویش را بـا لـطـف و بـا مـحّبت وافــر حساب کن کاری اگر که بود ، عزیز دل حسین ... روی غـرور ِ اهـل ِ عـشایـر حساب کن این نوکران ِ سـاده دل و پا رکاب را ... با مِهر خویـش جزء مـَفاخر حـساب کن « فکر بقیع » و عزت و آزادی توأیم .... پس روی خاک سرخ جزائر ، حساب کن یا رب اگر چه شیعه ی قابل نبوده ایم ... ما را غـلام "حضـرت باقـر" قبـول کن @hosenih ماه رجب رسیده و ما را به لطف ، از ... بخشیدگانِ شامِ رغائب حساب کن آمـد کنار تـربـت ِ جـَدّش حسین و مـُرد ما را شریـک روضه ی جابر ، حساب کن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
به امید بازسازی و نابودی ملعون رنگ شعف به حاجت دیرینه میزنیم در صحن ها پرچم ِ رنگینه میزنیم @hosenih آقایمان می آید و با ذکر یاحسن(ع) حال خوشی به غربتِ آدینه میزنیم گنبد می آوریم و همان ابتدای کار حرف از درستکاریِ بی کینه میزنیم تا دستهای خالیِ مان منعکس شود روی ضریح طرحی از آیینه میزنیم بر سر درِ حسینیهٔ صاحب الکرَم فانوس های سبزِ سفالینه میزنیم خیل مریض را به مداوا می آوریم یک صحن را برای قرنطینه میزنیم @hosenih می آوریم گریه کن و بیرق و علَم باور کنید در حرمش سینه میزنیم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت در بقیع قبر حسن آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آسمان شهر یثرب تار شد هرچه شد بین در و دیوار شد صحن اینجا کمتر از جنت نبود (بشکند دستی که ویرانش نمود) چشم اهل‌البیت گوهر بار شد هرچه شد بین در و دیوار شد قبر فرزندان زهرا شد خراب روزها تابد بر آنها آفتاب بیت‌الاحزان قصّه اش تکرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد اشک خون میریزد از چشم ترم مثل مادر شد حسن هم بی حرم تربتش بی خادم و زوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد آن بقیع با صفا یادش به خیر آن ضریح دلربا یادش به خیر از جفا پامال آن گلزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چار قبر نازنین یادش به خیر تربت ام‌البنین یادش به خیر حال با خاک زمین هموار شد هرچه شد بین در و دیوار شد چادر مادر اگر خاکی نبود اینچنین قبر پسر خاکی نبود هر چه بر آل نبی آزار شد هرچه شد بین در و دیوار شد دومی باب جسارت را گشود قصد نبش قبر زهرا را نمود خون به قلب حیدر کرار شد هرچه شد بین در و دیوار شد با همان دستی که زهرا را زدند شعله بر کاشانه مولا زدند قبر فرزندانشان آوار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا نیمه‌ی شبها علی ناله میزد از غم زهرا علی بعد زهرا بی کس و بی یار شد هرچه شد بین در و دیوار شد در همین جا پیش چشم مرد و زن تیر باران شد تن پاک حسن مثل مادر پیکرش خونبار شد هرچه شد بین در و دیوار شد از همین جا دود و آتش پا گرفت کربلا دامان دخترها گرفت عمه سادات کارش زار شد هرچه شد بین در و دیوار شد گر نمی‌شد کشته محسن پشت در اصغری در خون نمیزد بال و پر تیر کین هم‌دست با مسمار شد هرچه شد بین در و دیوار شد پای زهرا باز شد در کوچه ها بسته شد دستان زینب از جفا از همین‌ جا راهیِ بازار شد هرچه شد بین در و دیوار شد
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
به مناسبت عادت به گنبد داده ام چشم ترم را این بارگاه اما به هم زد باورم را در روضه ات می سوزم و امیدوارم بادی به سویت آورد خاکسترم را @hosenih سنگین شده بر شانه هایم، می گذارم روی ضریحی که نمی بینم، سرم را آباد کردی خانه ام را، زیر دینم باید بسازم پس برای تو حرم را با اشک هایم حوض می سازم در این صحن این گونه می سازم بهشت و کوثرم را دارایی ام را پای گنبد می گذارم حتی النگوی طلای دخترم را می آید آن روزی که قدر سجده جا نیست هر قدر می گردد سرم دور و برم را جبریل هم می آید و می خواهد این را: بگذار زیر پای زائرها پرم را ... چیزی نمانده تا زمانی که بکوبم بر بام کعبه پرچم یا حیدرم را @hosenih آل سعودی نیست دیگر می توانم راحت ببوسم آستان دلبرم را آن روز می خوانم چه زیبا در بقیعت با سجده بر تربت نماز آخرم را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💠 سبک 💠 ⭐️ علی حاجیان فر ⭐️ ~ نام اثر : کنزالحقایق ... 💯 ۱۴۰۰ ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 علی حاجیان فر 💢 ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍بنداول📝 قرآن ناطق غلام خونتم یا حضرت صادق تویی شیخ‌الائمه، نور دقایق /گداتم من کنزالحقایق حدیثای تو راه و رسم هر عاشق چی‌میشه‌باشم‌آقا‌ شیعه لایق/فداتم من عزت و شکوه مذهب ما از امامت توست استقامت شیعه به دلیل روایت توست صدق کلامت/ نورنگاهت/ روشنیِ دنیاست اعتقادم اینه که پرچم شیعه با تو بالاست ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 مولانا یا امام صادق 💢 ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍بنددوم📝 خیلی دلگیره میبینم قبر‌خاکی دلم میگیره نه‌شمعی نه‌چراغی عین کویره/اسیرم من دل بی شکیبه امام صادق اونجا خیلی غریبه روی لبهای نوکر ام‌یجیبه/بمیرم من با نگاه به قبرآیه خاکی / چشمامون میباره اومده شب شهادت ولی زائری نداره یعنی میشه روزی توی بقیع شیعه های عاشق روضه ای بگیرن کنار صحن امام صادق ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 مولانا یا امام صادق 💢 ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍بندسوم📝 با دست بسته می افتاد روی خاکا با پای خسته دل آقارو ابن ربیع شکسته/واویلا میسوزه خونه به پشت در نشسته خیلی گریونه امام‌صادق اینجا روضه میخونه/یازهرا یاد من نمیره که مادرم پشت در زمین خورد بین هیزم و دود و آتیشا بود که محسنش مرد قنفذ و مغیره چه بد زدن بازوشو شکستن پشت درب خونه لگد زدن پهلوشو شکستن ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 مولانا یا امام صادق 💢 ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍بندچهارم📝 قلبش وسیعه دلش زاره‌ ، رییس‌مذهب‌شیعه به‌پشت‌مرکبِ‌اون ابن‌الربیعه/چه محزونه از درب خونه رو خاکا میکشیدن ، چه وحشیونه چشای امام‌صادق چرا گریونه/کی میدونه؟ با پای برهنه/ با دستای بسته/پشت مرکب گریه کرد برا روضه اسیریِ عمه زینب شد نصیب آقای ما فقط اشک و آه و گریه تا زمین میخورد زیر لب میخوند عمتی رقیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 مولانا یا امام صادق 💢 ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍شعر از : دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۰ ➖➖➖
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
کاش من هم به لطف مذهب نور تا مقام حضور می رفتم کاش مانند یار صادقتان بی امان در تنور می رفتم @hosenih علم عالم در اختیار شماست جبر در این مسیر حیران است چشم هایت طبیب و بیمارش یک جهان جابر بن حیان است روز و شب را رقم بزن آخر ماه و خورشید در مُرکّب توست ملک لاهوت را مراد تویی آسمان ها مرید مذهب توست قصه تکرار می شود یعنی باز هم در مدینه عاشق نیست کوچه در کوچه شهر را گشتم هیجکس با امام ، صادق نیست *** خواب دیدم که پشت پنجره ها روبروی بقیع گریانم پابه پای کبوتران حرم در پی آن مزار پنهانم @hosenih گریه در گریه با خودم گفتم جان افلاک پشت پنجره هاست آی مردم ! تمام هستی ما در همین خاک پشت پنجره هاست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تصور کن که این آقا برای خود حرم دارد کریم آل طاها چند تا باب الکرم دارد تصور کن که مثل شهر مشهد باغ رضوانی و یا مانند شهر قم خیابان ارم دارد نه تنها صحن زیبایی به زیبایی گوهرشاد علاوه بر دو تا گلدسته سقاخانه هم دارد تصور کن که در گوشه کنار بارگاه خود همیشه خادمانی مهربان و محترم دارد تصور کن که دیگر در حرم گرد و غباری نیست تصور کن که بعد از این مزارش خاک کم دارد تصور کن گلاب قمصر کاشان رسید از راه و با شور و شعف قصد زیارت دم به دم دارد ببین با چشم دل مهمانسرایی و تصور کن که دیگر سفره دار فاطمه دارالنعم دارد تصور کن شب شعری کنار مرقدش برپاست تصور کن برای خود حسن هم محتشم دارد یکی از این هزارانی که گفتم را ندارد ، حیف غمش این آرزو را بر دل من میگذارد حیف @hosenih شب و روزم عزا شد اهل بیتم را صدا کردم به لطف مادرش در خانه بزمی دست و پا کردم به پاس لطف بسیاری که آقا کرد در حقم منم دارایی ام را نذر خرج روضه ها کردم نشد که سرمه ی چشمم کنم خاک مزارش را ولیکن دیده را با خاک پرچم آشنا کردم رمضان تا محرم از محرم تا صفر هرشب نشستم روی سجاده حسن جان را صدا کردم خودش با دست خود من را نشانده بر سر سفره اگر کم از سر این سفره بردارم جفا کردم به هر ماتمسرایی سر زدم دیدم حسینیه ست حسینی ام ولی در دل حسنیه بنا کردم اگرچه بر سر و سینه زدم با روضه های او ولی با خویش میگویم خطا کردم خطا کردم نفهمیدم که آقایم به هرچه کوچه حساس است از او شرمنده ام امشب اگرکه کوچه وا کردم از انجایی که حتی خواهرش لطمه به صورت زد... میان روضه ها من هم به زینب اقتدا کردم مدینه دید آن شب مویه های نجم ثاقب را صدا زد تا صدای خسته اش ام المصایب را @hosenih همه دیدند بی اندازه میلرزید سر در تشت به جای زهرها میریخت هر تکه جگر در تشت پسر گاهی به سینه میزد و گاهی به سر میزد و میبارید چشمان پر از اشک پدر در تشت اگرچه میگرفت از صورتش خونابه را زینب ولیکن می نشست از لخته خون ها بیشتر در تشت کبوتر ...نامه ای در دست... در ذهنش تداعی شد دوباره نقش بست از زخم روی بال و پر در تشت دم "لایوم…" را وقتی که جاری کرد بر لبها در آمد به صدا گویا دگر زنگ خطر در تشت نگاهی گاه بر زینب و گاهی بر حسین اش داشت چه ها میدید آقای غریب مان مگر در تشت !؟ صدا زد خواهرم این گریه را خرج حسین ات کن شبی که میروی آزرده به دیدار سر در تشت خدا را شکر اینجا خیزران در کار نیست اما چه خواهی کرد در شام بلا با چوب تر در تشت اگرچه زانوی غم در بغل داری و میباری خدا را شکر اینجا چادری بر روی سر داری شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اینجا برای گریه فرصت نیست اصلاً حتی مجال ذکر و صحبت نیست اصلاً بی احترامی کار این قوم و قبیله ست در این نگهبانان محبت نیست اصلاً @hosenih جرم است اینجا بردن نام شماها حرف از حسن شاه کرامت نیست اصلاً نه صحن داری، نه رواقی و نه گنبد بالاتر از اینها که غربت نیست اصلاً بستم دلم را به ضریحی که نداری دراین بقیع حرف از زیارت نیست اصلاً در پیشگاه قدس تو بسکه کریمی حتی نیاز عرض حاجت نیست اصلاً تقدیر این بود از ازل باشم گدایت بالاتر از این کار، لذت نیست اصلاً کار کریم از مستمندان دستگیری است در محضرت حرفی ز منت نیست اصلاً @hosenih هر جا حسن گفتیم مارا راه دادند با تو نیازی که به دعوت نیست اصلاً هرکس برای مجتبی گریه نکرده انگار که اهل سعادت نیست اصلاً شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر مزارت حرمی ساخته‌ام با «مثلا» گرچه خاک آمده پابوسی‌ات؛ اما مثلا ... خاک‌های حرمت راهی سجاده شدند کوچی از غربت، تا تربت اعلا مثلا گنبدت آیه‌ی والشّمش شد و روشن شد نه فقط فرش، که تا عرشِ معلّا مثلا @hosenih باد، این نامه‌بر پرچم عطرآگینت می‌برد نامِ تو را آن‌سرِ دنیا مثلا به ضریحِ اثرِ فرشچیان بسته دخیل چشم‌‌مان حاجتِ یک عمرْ تماشا مثلا روی هر پنجره‌اش ذیلِ تولای شما دشمنت لعن شده، لعنِ حمیرا مثلا مثل پروانه که مأمورِ طواف شمع است جمع خدّامِ حرم دور سر ما مثلا ... کربلا می‌چکد از گریه‌ی سقاخانه روضه جاری‌ست از آن، روضه‌ی سقا مثلا دسته‌ای آمده از محضر باب‌القاسم هیئتی همنامِ «حضرت زهرا» مثلا روضه‌خوانی وسطِ صحن، حکایت می‌خواند قصه‌ی کوچه‌ای از شهر تو؛ حالا مثلا ... مادرِ آب از آن رد شده آرام آرام سدّی از سنگ، نبسته‌ست گذر را مثلا‌ @hosenih "کوچه‌ای تنگ و دلی سنگ و صدای سیلی" نیست در قصه‌ی ما صحبتِ این‌ها مثلا مادرِ قصه‌ی ما رفت، صحیح و سالم نه؛ نخورده ترک آیینه‌ی مولا مثلا بعدِ مجلس همه رفتند زیارت کردند تربتِ حضرت زهرا شده پیدا مثلا شاعر: * استقبال از غزل شاعر گرامی که فرمودند: زخم‌هایم شده این لحظه مداوا مثلاً چشم کم‌سوی من امشب شده بینا مثلاً © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش من هم به لطف مذهب نور تا مقام حضور می رفتم کاش مانند یار صادقتان بی امان در تنور می رفتم @hosenih علم عالم در اختیار شماست جبر در این مسیر حیران است چشم هایت طبیب و بیمارش یک جهان جابر بن حیان است روز و شب را رقم بزن آخر ماه و خورشید در مُرکّب توست ملک لاهوت را مراد تویی آسمان ها مرید مذهب توست قصه تکرار می شود یعنی باز هم در مدینه عاشق نیست کوچه در کوچه شهر را گشتم هیجکس با امام ، صادق نیست *** خواب دیدم که پشت پنجره ها روبروی بقیع گریانم پابه پای کبوتران حرم در پی آن مزار پنهانم @hosenih گریه در گریه با خودم گفتم جان افلاک پشت پنجره هاست آی مردم ! تمام هستی ما در همین خاک پشت پنجره هاست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش من هم به لطف مذهب نور تا مقام حضور می رفتم کاش مانند یار صادقتان بی امان در تنور می رفتم علم عالم در اختیار شماست جبر در این مسیر حیران است چشم هایت طبیب و بیمارش یک جهان جابر بن حیان است روز و شب را رقم بزن آخر ماه و خورشید در مُرکّب توست ملک لاهوت را مراد تویی آسمان ها مرید مذهب توست قصه تکرار می شود یعنی باز هم در مدینه عاشق نیست کوچه در کوچه شهر را گشتم هیجکس با امام ، صادق نیست *** خواب دیدم که پشت پنجره ها روبروی بقیع گریانم پابه پای کبوتران حرم در پی آن مزار پنهانم گریه در گریه با خودم گفتم جان افلاک پشت پنجره هاست آی مردم ! تمام هستی ما در همین خاک پشت پنجره هاست شاعر: