#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
دنيا به پيش چشم فلك، سر به زير شد
يعنى شكوه عرش خدا بى نظير شد
وقتى عطش ميان بيابان نفس كشيد
هر سنگريزه، تشنه ى يك "يامُجير"شد
@hosenih
باران عشق در دل صحرا ظهور كرد
تا آن بهار گمشده سهم كوير شد
روزى كه خنده بر رخ آيينه نقش بست
سرمنشأ دوباره خير كثير شد
واشد تمام پنجره ها سمت بركه اى-
آيينه اى كه قسمت "يومُ الغدير" شد
بر منبر عظيم ولايت كه تكيه داد
خورشيد در قلمرو نورش حقير شد
مردى پر از طراوت باران و شور عشق
در محضر تمامى خلقت، وزير شد
در جشن آسمانى اكمال دين حق
آيينه دار سبز رسالت، امير شد
▫️@hosenih
"يومُ السُّرور"، روز تولاى حيدر است
نادِ على بخوان كه فضا دلپذير شد
مولاى دين، طلوع امامت مبارك است
از نور توست، ماه ولايت منير شد
شاعر: #محمدمهدی_عبداللهی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_به_ماه_محرم
محرّم شد محرّم باز هم دل ها هوايى شد
صداى طبل غم آمد، زمان دلگشايى شد
چه شورى و چه حالى دارد اين شب هاى مهتابى
همين شب ها سرآغازى براى آشنايى شد
@hosenih
خدا را شكر آمد فصل سرخ جانفشانى ها
پس از يك سال دلتنگى، بهار باصفايى شد
چه عشقى دارد آن چشمى كه با خون خدا جاريست
به دريا وصل شد چون رود، چشمى كه خدايى شد
ميان هيأت خورشيد، عطر سيب پيچيده
نسيم روضه ى عشق است، عاشق نينوايى شد
عطش دارم عطش يك جرعه چاى روضه مى خواهم
چه شيرين كرد كامم را چه زيبا ماجرايى شد
براى مرهم دردم زيارتنامه مى خوانم
سلام اى كشته بى سر! چرا اصغر فدايى شد؟!
سلام اى ساكن بالا، چرا در شام عاشورا
سرت بالاى نيزه آه گرم دلربايى شد
هواى روضه ات كردم، همين يك جمله من را بس
شروع هر گرفتارى از آن روز جدايى شد
@hosenih
نمى خواهم جدا باشم پس از اين لحظه اى از تو
رها كن در حرم من را، بگو فصل رهايى شد
اجازه مى دهى آقا؟! بگويم دوستت دارم
دعاى خير مادر بود شاعر كربلايى شد
شاعر: #محمدمهدى_عبداللهى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_به_ماه_محرم
خبر دهيد به باران، محرّم آمده است
زمان گريه بر آقاى عالم آمده است
حسين از من و من از حسين، بايد گفت
عزاى اشرف اولاد آدم آمده است
@hosenih
به حكم فابْكِ علىَ العشق در بلاى عظيم
براى جنّ و ملك باز مرهم آمده است
طنين ناله سرخِ حسين كافى نيست؟!
براى سينه زدن نوحه و دم آمده است
به هيأتى كه در آن انبيا عزادارند
دليل توبه مخصوص آدم آمده است
براى روح و تنِ خسته و گناه آلود
بساط چايىِ روضه فراهم آمده است
@hosenih
به آبروى حسينْ ابنِ فاطمه سوگند
تمام عزتمان پاى پرچم آمده است
نه كربلا و نه هيأت، نمى شود تعطيل
شروع سال خدا با محرم آمده است
شاعر: #محمدمهدى_عبداللهى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
تا ثريا مى رود اين آه پر تأثير من
مى زند آتش به دل ها گريه ی شبگير من
در دل ويرانه بايد شد مقيم روضه ها
جبرئيل اينجا نشسته محو در اكسير من
@hosenih
كربلاى شام بدجورى غرورم را شكست
صف به صف بستند قامت جمله بر تحقير من
زخم هاى شب پرستان داغ من را تازه كرد
حرمله خسته نشد يك لحظه از تكفير من
ابن ملعون سر به سر مى زد سرت را كعبِ نى
خيزرانى شد لبت اى واى بر تقصير من
روضهی مكشوف را ديدم، زبان لكنت گرفت
نيزه ها بر منبر آمد در پى تفسير من
@hosenih
گيسوانم شد سپيد از بس مصيبت ديده ام
الحذر از انعکاس آه دامن گیر من
خوانده ام امشب زيارتنامه را بالاى سر
شب شبِ قدر وصال است و شب تقدير من
شاعر: #محمدمهدى_عبداللهى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
تا ثریا مىرود این آه پر تأثیر من
مىزند آتش به دلها گریه شبگیر من
در دل ویرانه باید شد مقیم روضهها
جبرئیل اینجا نشسته محو در اکسیر من
@hosenih
کربلاى شام بد جورى غرورم را شکست
صف به صف بستند قامت جمله بر تحقیر من
زخمهاى شبپرستان داغ من را تازه کرد
حرمله خسته نشد یک لحظه از تکفیر من
ابن ملعون سر به سر مىزد سرت را کعبِ نى
خیزرانى شد لبت اى واى بر تقصیر من
روضه مکشوف را دیدم زبان لکنت گرفت
نیزهها بر منبر آمد در پى تفسیر من
@hosenih
گیسوانم شد سپید از بس مصیبت دیدهام
الحذر از انعکاس آه دامنگیر من
خواندهام امشب زیارتنامه را بالاى سر
شب شبِ قدر وصال است و شب تقدیر من
شاعر: #محمدمهدی_عبداللهی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
دل را رها رهاى رها از حصار كرد
از كوچه هاى خسته به سويت فرار كرد
باب الجواد، مثل هميشه قرار اوست
دسته گل سلام و دعا را نثار كرد
@hosenih
اذن دخول مرقد خورشيد را گرفت
جان را به سنگفرش حرم چون غبار كرد
با ديدن ضريح پر از حسّ عاشقى
شاعر نشست و گريه بى اختيار كرد
با خوشه هاى اشك، وضويى دوباره ساخت
بُغضى كه داشت در دل خود آشكار كرد
ابيات تشنه را به هواى سبوى عشق
بر شانه هاى بال ملائك سوار كرد
لبريز نور شد تن احساس شعر او
تا ياكريمِ صحن غزل را شكار كرد
@hosenih
آرى در آستان غزل خيز قدس تو
هر شاعرى به مدح شما افتخار كرد
اما سرودن از تو كجا و زبان شعر؟!
شاعر دوباره حال خودش را هوار كرد
شاعر: #محمدمهدى_عبداللهى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
ستون خيمه ى اشراق ناگهان لرزيد
به سوگ حضرت خورشيد، كهكشان لرزيد
شكست آه غريبى سكوت صحرا را
زمينِ سامره با بانگ آسمان لرزيد
@hosenih
طنين اشك ملك بود هر طرف جارى
چنين كه عرش خدا نيز آن چنان لرزيد
گلوى سرخ گل از تشنگى ترك برداشت
در التهابِ عطشناك، باغبان لرزيد
غبار كهنه ماتم به رنگ كرب و بلا
نشست در دل سرداب و بى كران لرزيد
در آن فضاى نفس گير بغض زهرآلود
چقدر ناله ى مولاى بى نشان لرزيد
امامِ آينه را تا گرفت در آغوش
شبيه ابر بهارى در آن ميان لرزيد
@hosenih
به نامِ نامىِ موعود، عسكرى برخاست
دعا براى فرج خواند و بى امان لرزيد
قسم به سوره والعصر، صبح آدينه_
به استغاثه ياصاحبَ الزّمان لرزيد
شاعر: #محمدمهدى_عبداللهى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
میبارد از بهشت دگرگون بهارها
بر دامن تمامی دل بیقرارها
میبارد آنکه بارش رحمت به دست اوست
در خشک سال عاطفه چون چشمهسارها
@hosenih
پیغمبرانه در دل صحرا قدم گذاشت
رونق گرفت با نفسش کوهسارها
آمد خلیل بت شکن از خیمهگاه صبح
تا بشکند غرور یمین و یسارها
ظلمت شکست و تشنه ی نوری شگرف شد
لبخند صبح قسمت لیل و نهارها
نوری دمید و هاله ی غم اعتکاف کرد
در قبله گاه باور چشم انتظارها
@hosenih
نوری که از فروغ رخش محو گشتهاند
خورشید و ماه با همه آیینه دارها
نور «محمّد» است که اعجاز میکند
در خلوت تمامی شب زنده دارها
شاعر: #محمدمهدى_عبداللهى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شب_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
بهانه تو گرفتم تويى بهانه من
شميم نام تو جارى به هر ترانه من
ظهور نور تو را دارم آرزو امشب
فروغ چشم منى و چراغ خانه من
@hosenih
ببين كه ناز تو را مى كشم، بمان! بانو!
به قدر لحظه اى آخر در آشيانه من
بمان براى حسين و حسن تسلا باش
براى خاطر زينب، بمان يگانه من
هنوز در دل آن كوچه سار مى لرزد
شبيه عرش معلا دوباره شانه من
تويى بهانه چشمان ابرى حيدر
تويى دليل همه گريه شبانه من
غريب رفتى و مانده ست در شب كوچت
فشار زخم تو بر زخم تازيانه من
به جز على نشناسد كسى تو را زهرا
تويى تو ليلة الاسرار بى نشانه من
@hosenih
هميشه زخم فدك تازه مى شود آرى
هميشه ياد تو باشد در آشيانه من
به احترام تو خواندم نماز شعله ورى
حقيقت است كه آتش گرفته خانه من؟!
شاعر: #محمدمهدى_عبداللهى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فاطی
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
امشب چه خبر شد، نشنيديد خبر را؟!
در خاك بجوييد هلا قرص قمر را
امشب كه على غسل دهد هستى خود را
اى كاش خبردار كند مرغ سحر را
@hosenih
سرمى نهد امشب به سر شانه ديوار
تا بشنود از هر نفسى شعله در را
اين داغ سقيفه ست كجا مى رود از ياد؟
داغى كه چنان سوخته يكباره جگر را
حق دارد اگر باغچه را پر كند از اشك
هرلحظه على مى شنود زخم تبر را
همراه گلش آمده با بغض شبانگاه
بايد بسپارد به دل خاك، گهر را
@hosenih
اين بود همان ياس كه در باغ تو پژمرد؟!
حيدر چه جوابى دهد اينبار پدر را
اين روضه ى سربسته بماند كه بماند!
در چاه بيابيد مگر شرح خبر را
شاعر: #محمدمهدى_عبداللهى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
ستون خيمه ى اشراق ناگهان لرزيد
به سوگ حضرت خورشيد، كهكشان لرزيد
شكست آه غريبى سكوت صحرا را
زمينِ سامره با بانگ آسمان لرزيد
@hosenih
طنين اشك ملك بود هر طرف جارى
چنين كه عرش خدا نيز آن چنان لرزيد
گلوى سرخ گل از تشنگى ترك برداشت
در التهابِ عطشناك، باغبان لرزيد
غبار كهنه ماتم به رنگ كرب و بلا
نشست در دل سرداب و بى كران لرزيد
در آن فضاى نفس گير بغض زهرآلود
چقدر ناله ى مولاى بى نشان لرزيد
امامِ آينه را تا گرفت در آغوش
شبيه ابر بهارى در آن ميان لرزيد
@hosenih
به نامِ نامىِ موعود، عسكرى برخاست
دعا براى فرج خواند و بى امان لرزيد
قسم به سوره والعصر، صبح آدينه_
به استغاثه ياصاحبَ الزّمان لرزيد
شاعر: #محمدمهدى_عبداللهى
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#محکومیت_حادثه_تروریستی در حرم #شاه_چراغ_ع
در وسعتى از صحن تو ديدم اجابت را
بر قامت گلدستهها، باران رأفت را
در آستان نور تو، «جاى ملالى نيست»
بايد بهجا آورد هردم شكر نعمت را
از فتنه هاى بى امان بايد پناه آورد
شاهِچراغ اينجا بشويد گرد غفلت را
در آستان تو كبوترها سبكبالند
گردِ حرم دارند امّيد شفاعت را
در حوضِ خون، آرى كبوترها ادا كردند
لبتشنه با خون گلو، غسل شهادت را
السّابقون السّابقون، از عشق مىگفتند
آن عاشقانى كه چشيدند اين زيارت را
امضاى تو اذن دخول كربلايىهاست
تقسيم كردى كربلاى سرخ قسمت را
بابِ شهادت باز شد در اين حرم يعنى
آقا نشان دادى خودت راه سعادت را
آقا خلاصه زائرانت خوب فهميدند
باب الرضا هم مىدهد رزق شهادت را
از دشمنان بى حيا باكى نباشد چون
دارد به دستش حضرت زهرا شفاعت را
شاعر: #محمدمهدی_عبداللهی