eitaa logo
عزیزم حسین ﷺ♥️
4.5هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
11.2هزار ویدیو
168 فایل
ا ﷽ ا تکثیر و نشر کانال🙏 تکثیر عشق ناب علوی،حسینی است❤️💚 عشق را باید همی تکثیر کرد👌 ای عشق سربلند که برنیزه میروی ازحلقه کمندتو راه گریز نیست کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
دنيا به پيش چشم فلك، سر به زير شد يعنى شكوه عرش خدا بى نظير شد وقتى عطش ميان بيابان نفس كشيد هر سنگريزه، تشنه ى يك "يامُجير"شد @hosenih باران عشق در دل صحرا ظهور كرد تا آن بهار گمشده سهم كوير شد روزى كه خنده بر رخ آيينه نقش بست سرمنشأ دوباره خير كثير شد واشد تمام پنجره ها سمت بركه اى- آيينه اى كه قسمت "يومُ الغدير" شد بر منبر عظيم ولايت كه تكيه داد خورشيد در قلمرو نورش حقير شد مردى پر از طراوت باران و شور عشق در محضر تمامى خلقت، وزير شد در جشن آسمانى اكمال دين حق آيينه دار سبز رسالت، امير شد ▫️@hosenih "يومُ السُّرور"، روز تولاى حيدر است نادِ على بخوان كه فضا دلپذير شد مولاى دين، طلوع امامت مبارك است از نور توست، ماه ولايت منير شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محرّم شد محرّم باز هم دل ها هوايى شد صداى طبل غم آمد، زمان دلگشايى شد چه شورى و چه حالى دارد اين شب هاى مهتابى همين شب ها سرآغازى براى آشنايى شد @hosenih خدا را شكر آمد فصل سرخ جانفشانى ها پس از يك سال دلتنگى، بهار باصفايى شد چه عشقى دارد آن چشمى كه با خون خدا جاريست به دريا وصل شد چون رود، چشمى كه خدايى شد ميان هيأت خورشيد، عطر سيب پيچيده نسيم روضه ى عشق است، عاشق نينوايى شد عطش دارم عطش يك جرعه چاى روضه مى خواهم چه شيرين كرد كامم را چه زيبا ماجرايى شد براى مرهم دردم زيارتنامه مى خوانم سلام اى كشته بى سر! چرا اصغر فدايى شد؟! سلام اى ساكن بالا، چرا در شام عاشورا سرت بالاى نيزه آه گرم دلربايى شد هواى روضه ات كردم، همين يك جمله من را بس شروع هر گرفتارى از آن روز جدايى شد @hosenih نمى خواهم جدا باشم پس از اين لحظه اى از تو رها كن در حرم من را، بگو فصل رهايى شد اجازه مى دهى آقا؟! بگويم دوستت دارم دعاى خير مادر بود شاعر كربلايى شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خبر دهيد به باران، محرّم آمده است زمان گريه بر آقاى عالم آمده است حسين از من و من از حسين، بايد گفت عزاى اشرف اولاد آدم آمده است @hosenih به حكم فابْكِ علىَ العشق در بلاى عظيم براى جنّ و ملك باز مرهم آمده است طنين ناله سرخِ حسين كافى نيست؟! براى سينه زدن نوحه و دم آمده است به هيأتى كه در آن انبيا عزادارند دليل توبه مخصوص آدم آمده است براى روح و تنِ خسته و گناه آلود بساط چايىِ روضه فراهم آمده است @hosenih به آبروى حسينْ ابنِ فاطمه سوگند تمام عزتمان پاى پرچم آمده است نه كربلا و نه هيأت، نمى شود تعطيل شروع سال خدا با محرم آمده است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا ثريا مى رود اين آه پر تأثير من مى زند آتش به دل ها گريه ی شبگير من در دل ويرانه بايد شد مقيم روضه ها جبرئيل اينجا نشسته محو در اكسير من @hosenih كربلاى شام بدجورى غرورم را شكست صف به صف بستند قامت جمله بر تحقير من زخم هاى شب پرستان داغ من را تازه كرد حرمله خسته نشد يك لحظه از تكفير من ابن ملعون سر به سر مى زد سرت را كعبِ نى خيزرانى شد لبت اى واى بر تقصير من روضه‌ی مكشوف را ديدم، زبان لكنت گرفت نيزه ها بر منبر آمد در پى تفسير من @hosenih گيسوانم شد سپيد از بس مصيبت ديده ام الحذر از انعکاس آه دامن گیر من خوانده ام امشب زيارتنامه را بالاى سر شب شبِ قدر وصال است و شب تقدير من شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا ثریا مى‌رود این آه پر تأثیر من مى‌زند آتش به دل‌ها گریه شبگیر من در دل ویرانه باید شد مقیم روضه‌ها جبرئیل اینجا نشسته محو در اکسیر من @hosenih کربلاى شام بد جورى غرورم را شکست صف به صف بستند قامت جمله بر تحقیر من زخم‌هاى شب‌پرستان داغ من را تازه کرد حرمله خسته نشد یک لحظه از تکفیر من ابن ملعون سر به سر مى‌زد سرت را کعبِ نى خیزرانى شد لبت اى واى بر تقصیر من روضه مکشوف را دیدم زبان لکنت گرفت نیزه‌ها بر منبر آمد در پى تفسیر من @hosenih گیسوانم شد سپید از بس مصیبت دیده‌ام الحذر از انعکاس آه دامن‌گیر من خوانده‌ام امشب زیارتنامه را بالاى سر شب شبِ قدر وصال است و شب تقدیر من شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دل را رها رهاى رها از حصار كرد از كوچه هاى خسته به سويت فرار كرد باب الجواد، مثل هميشه قرار اوست دسته گل سلام و دعا را نثار كرد @hosenih اذن دخول مرقد خورشيد را گرفت جان را به سنگفرش حرم چون غبار كرد با ديدن ضريح پر از حسّ عاشقى شاعر نشست و گريه بى اختيار كرد با خوشه هاى اشك، وضويى دوباره ساخت بُغضى كه داشت در دل خود آشكار كرد ابيات تشنه را به هواى سبوى عشق بر شانه هاى بال ملائك سوار كرد لبريز نور شد تن احساس شعر او تا ياكريمِ صحن غزل را شكار كرد @hosenih آرى در آستان غزل خيز قدس تو هر شاعرى به مدح شما افتخار كرد اما سرودن از تو كجا و زبان شعر؟! شاعر دوباره حال خودش را هوار كرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ستون خيمه ى اشراق ناگهان لرزيد به سوگ حضرت خورشيد، كهكشان لرزيد شكست آه غريبى سكوت صحرا را زمينِ سامره با بانگ آسمان لرزيد @hosenih طنين اشك ملك بود هر طرف جارى چنين كه عرش خدا نيز آن چنان لرزيد گلوى سرخ گل از تشنگى ترك برداشت در التهابِ عطشناك، باغبان لرزيد غبار كهنه ماتم به رنگ كرب و بلا نشست در دل سرداب و بى كران لرزيد در آن فضاى نفس گير بغض زهرآلود چقدر ناله ى مولاى بى نشان لرزيد امامِ آينه را تا گرفت در آغوش شبيه ابر بهارى در آن ميان لرزيد @hosenih به نامِ نامىِ موعود، عسكرى برخاست دعا براى فرج خواند و بى امان لرزيد قسم به سوره والعصر، صبح آدينه_ به استغاثه ياصاحبَ الزّمان لرزيد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌بارد از بهشت دگرگون بهارها ‌بر دامن تمامی دل بیقرارها ‌می‌بارد آنکه بارش رحمت به دست اوست ‌در خشک سال عاطفه چون چشمه‌سارها @hosenih ‌پیغمبرانه در دل صحرا قدم گذاشت ‌رونق گرفت با نفسش کوهسارها ‌آمد خلیل بت شکن از خیمه‌گاه صبح ‌تا بشکند غرور یمین و یسارها ‌ظلمت شکست و تشنه ی نوری شگرف شد ‌لبخند صبح قسمت لیل و نهارها ‌نوری دمید و هاله ی غم اعتکاف کرد ‌در قبله گاه باور چشم انتظارها @hosenih ‌نوری که از فروغ رخش محو گشته‌اند ‌خورشید و ماه با همه آیینه دارها نور «محمّد» است که اعجاز می‌کند در خلوت تمامی شب زنده دارها شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بهانه تو گرفتم تويى بهانه من شميم نام تو جارى به هر ترانه من ظهور نور تو را دارم آرزو امشب فروغ چشم منى و چراغ خانه من @hosenih ببين كه ناز تو را مى كشم، بمان! بانو! به قدر لحظه اى آخر در آشيانه من بمان براى حسين و حسن تسلا باش براى خاطر زينب، بمان يگانه من هنوز در دل آن كوچه سار مى لرزد شبيه عرش معلا دوباره شانه من تويى بهانه چشمان ابرى حيدر تويى دليل همه گريه شبانه من غريب رفتى و مانده ست در شب كوچت فشار زخم تو بر زخم تازيانه من به جز على نشناسد كسى تو را زهرا تويى تو ليلة الاسرار بى نشانه من @hosenih هميشه زخم فدك تازه مى شود آرى هميشه ياد تو باشد در آشيانه من به احترام تو خواندم نماز شعله ورى حقيقت است كه آتش گرفته خانه من؟! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e فاطی
امشب چه خبر شد، نشنيديد خبر را؟! در خاك بجوييد هلا قرص قمر را امشب كه على غسل دهد هستى خود را اى كاش خبردار كند مرغ سحر را @hosenih سرمى نهد امشب به سر شانه ديوار تا بشنود از هر نفسى شعله در را اين داغ سقيفه ست كجا مى رود از ياد؟ داغى كه چنان سوخته يكباره جگر را حق دارد اگر باغچه را پر كند از اشك هرلحظه على مى شنود زخم تبر را همراه گلش آمده با بغض شبانگاه بايد بسپارد به دل خاك، گهر را @hosenih اين بود همان ياس كه در باغ تو پژمرد؟! حيدر چه جوابى دهد اينبار پدر را اين روضه ى سربسته بماند كه بماند! در چاه بيابيد مگر شرح خبر را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ستون خيمه ى اشراق ناگهان لرزيد به سوگ حضرت خورشيد، كهكشان لرزيد شكست آه غريبى سكوت صحرا را زمينِ سامره با بانگ آسمان لرزيد @hosenih طنين اشك ملك بود هر طرف جارى چنين كه عرش خدا نيز آن چنان لرزيد گلوى سرخ گل از تشنگى ترك برداشت در التهابِ عطشناك، باغبان لرزيد غبار كهنه ماتم به رنگ كرب و بلا نشست در دل سرداب و بى كران لرزيد در آن فضاى نفس گير بغض زهرآلود چقدر ناله ى مولاى بى نشان لرزيد امامِ آينه را تا گرفت در آغوش شبيه ابر بهارى در آن ميان لرزيد @hosenih به نامِ نامىِ موعود، عسكرى برخاست دعا براى فرج خواند و بى امان لرزيد قسم به سوره والعصر، صبح آدينه_ به استغاثه ياصاحبَ الزّمان لرزيد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حرم در وسعتى از صحن تو ديدم اجابت را بر قامت گلدسته‌ها، باران رأفت را در آستان نور تو، «جاى ملالى نيست» بايد به‌جا آورد هردم شكر نعمت را از فتنه هاى بى امان بايد پناه آورد شاهِچراغ اينجا بشويد گرد غفلت را در آستان تو كبوترها سبكبالند گردِ حرم دارند امّيد شفاعت را در حوضِ خون، آرى كبوترها ادا كردند لب‌تشنه با خون گلو، غسل شهادت را السّابقون السّابقون، از عشق مى‌گفتند آن عاشقانى كه چشيدند اين زيارت را امضاى تو اذن دخول كربلايى‌هاست تقسيم كردى كربلاى سرخ قسمت را بابِ شهادت باز شد در اين حرم يعنى آقا نشان دادى خودت راه سعادت را آقا خلاصه زائرانت خوب فهميدند باب‌ الرضا هم مى‌دهد رزق شهادت را از دشمنان بى حيا باكى نباشد چون دارد به دستش حضرت زهرا شفاعت را شاعر: