#امام_حسین_ع_مناجات
دارد هوای عشق تو در جان من وجود
دست مرا به دست گرفتی همیشه زود
جز تو کسی به حال دل من محل نداد
جز تو کسی طریق رفاقت بلد نبود
هرگز به زَرق و برق جهان اعتنا نکرد
آنکس که زیر پرچم تو چشم دل گشود
@hosenih
در کشتی نجات تو صبحِ علی الطلوع
از من سلام و از تو به من میرسد درود
روز جزا مرا بخر و قیمتم بده
طردم نکن به کوری چشم بدِ حسود
نگذار با یزید(لع) و سنان(لع) همنشین شوم
این است حاجتم همۂ عمر در سجود
دورم کن از جهنم و برگ امان بده
با یک نگاهِ ویژه همان لحظۂ ورود
@hosenih
در پیش چشم فاطمه(س) در حشر یاحسین(ع)
دست مرا بگیر و بگو اهل روضه بود
*
در پیش چشم فاطمه(س) بر سینه ات نشست
آن سینه ای که بود پُر از زخم و شد کبود
سرنیزه ها برای سرت ضجه میزدند
خنجر چقدر آمده بر حنجرت فرود!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@hosenih
.
#شهادت_امام_جواد
امشب دلم در شور و شین است
گو بیقرارِ کاظمین است
جانم به قربانِ گلی که_
جدِ غریب او حسین است
در بینِ حجره نیمه جان است
خود از غمِ خود نوحه خوان است
در اوجِ غربت گشته پرپر
این لاله زخمی از خزان است
آید به جان فریاد و آهش
این روزه یا شامِ سیاهش
چی بوده تقصیرش که آخر
شد خانه ی او قتلگاهش
زهرِ عدو بنشسته جانش
سوزانده مغزِ استخوانش
لختِ جگر آمد دهانش
لعنِ خدا بر دشمنانش
در کنجِ غم با قلبِ محزون
جانش شرر از زهرِ ملعون
خواهر ندارد تا ببیند
که دامنش پُر گشته از خون
در پشتِ بام افتاده جانش
بی سایه جسمِ مهربانش
خورشید می تابد ولی شد_
بالِ ملائک سایه بانش
آنکه غمش کرببلا بود
دردش غریبِ نینوا بود
چون التیامِ زخم جانش_
عمری فقط این روضه ها بود
تنها گل باغِ رضا است
عمری ولی از او جدا است
با روضه ی جدِ غریبش
یاد آورِ کرببلا است
ای لاله ی پاکِ ولایت
زیباترین شعرِ شهادت
گشتی تو پرپر در جوانی
از کینه ی بغض و عداوت!
🏴پیشاپیش شهادت جانگداز حضرت جوادلائمه امام محمد تقی علیه السلام تسلیت باد🏴
#هستی_محرابی
.
#زمزمه زبانحال حضرت مهدی #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#حاج_رضا_یعقوبیان
جمعه شد دوباره من بر تو گشته ام مهمان
با نگاه تو مولا دردم بشود درمان
یابن العسکری مولا (۴)
یابن فاطمه هستیم منتظر به راه تو
دیده ی همه عالم مانده بر نگاه تو
یابن العسکری مولا
از چه ای گل زهرا هستی از نظر پنهان
مهدی از سفر برگرد مُردم از غم هجران
یابن العسکری مولا
ای صفای این عالم در ائمه تو خاتم
یابن فاطمه هستی درد شیعه را مرهم
یابن العسکری مولا
جمعه شد کجایی تو از همه جدایی تو
کن دعا برای ما گر که کربلایی تو
یابن العسکری مولا(۴)
یاد تو به هر محفل چون خلد برین گشته
با آب و گلم مولا مِهر تو عجین گشته
یابن العسکری مولا
مدیون توام مولا مرهون تو ام مولا
از این همه آقایی ممنون تواَم مولا
یابن العسکری مولا
حیدری مرام تو گشته ام غلام تو
حل می شود هر مشکل با بردن نام تو
یابن العسکری مولا
از تو غافلم مولا با تو کاملم مولا
من عبد گنهکارم کردی قابلم مولا
یابن العسکری مولا
ای روح نماز من ای محرم راز من
مستمند دیدارم چون تویی نیازمن
یابن العسکری مولا
از بار گناهانم شرمنده و خاموشم
حقِ مادرت زهرا. تو مکن فراموشم
یابن العسکری مولا
#زبانحال_حضرت_مهدی_ارواحنا_فداه
#مشهد_مقدس
#شب_جمعه
#جمعه
👇
.
#امام_زمان
حل می شود شکوهِ غزل در صدای تو
ای هرچه هست و نیست در عالم فدای تو
هر شب به روز آمدنت فکر می کنم
هر صبح بی قرارترینم برای تو
بیدار می شویم از این خوابِ هولناک
یک صبح جمعه با نَفَسِ آشنای تو
آدینه ای که می رسی و پهن می شود
چون فرش، آسمانِ دلم زیر پای تو
یک روز ، گرم و روشن و سرشار می شویم
در خلسه ای که می وزد از چشم های تو
روزی که با شروع کلام تو مثل قند
حل می شود شکوهِ غزل در صدای تو
#شاعر ؟
.
.
📋 چی میشه قدم بزاری
⬛️ #شور | #حاج_محمود_کریمی
⬛️ #فاطمیه
⬛️ #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا حسین غریب مادر
تویی ارباب دل من
یه گوشه چشم تو بسته
واسه حل مشکل من
چی میشه تیر محبت
از تو کمون نگاهت
چی میشه تیر محبت
از تو کمون نگاهت
برسه صاف تو ی قلبو
دل غلام سیاهت
حساب من باحسینه
کتاب من باحسین
روز قیامتم اخر
جواب من باحسینه
یه روزی بیاد اقاجون
روی چشمم پا بزاری
ببریم تو کربلا و
نمی زاریم تو خماری
ببریم تا کربلاو
نمی زاریم تو خماری
من همون شمعم که عمری
تو حرم تو می سوزه
چشاشو هر شب جمعه
ب کرم تو می دوزه
خونه مادریم اقا
حرم کربلاته
خونه مادریم اقا
حرم کرببلاته
سایهء روی سر من
علمِ صاحب عزاته
ترانه ای که دل می بره
صدای یا حسینه
ترانه ای که دل می بره
صدای یا حسینه
یل کربلا ابلفضل
قربون اون قدو بالات
الهی که من بمیرم
برای خشکی لب هات
من از حسین دم می زنم
آتیش به عالم می زنم
اتیش به عالم می زنم
اسمِ حسین یار منه
دیونگی کار منه
.
یل کربلا ابالفضل
قربون اون قد و بالات
فدای دست بریده ات
قربون خشکی لبهات
من از حسین دم می زنم
اتیش به عالم می زنم
اتیش به عالم می زنم
حسین حسین یار منه
دیونگی کار منه
دستش از بدن که افتاد
مشکشو گرفت به دندون
رفت و مادرو صدا زد
اما از فرس که افتاد
فاطمه رسیده بود و
پیش مادر دست و پا زد
آه اصل روضه اینجاست
با چشای تیر خورده
از روی مرکب زمین خورد
دستای حضرت مادر
سرشو بقل گرفت و
تیر از چشاش در آورد
****
چی میشه قدم بزاری
روی این چشمای گریون
که تو صاحب عزایی
خدا میدونه تو داغ
مادرت چه حالی داری
خدا میدونه کجایی
بیا که برات بخونم
همه هست آرزویم
که ببینم از تو رویی
دل من شکسته اما
سر خم می سلامت
شکند اگر سبویی
گل فاطمه کجایی
چشم تو کی و میگیره
کی میشه محرم به روضه ات
کی و میبری مدینه
کی میتونه پا به پای تو بیاد تو روضه ها
دلشو داره ببینه
خونه خاموش تاریک
کوچه های تنگ و باریک
آسمون مات و مبهوت
یه عزای محرمانه
یه غریب داغ دیده
چند تا بچه و یه تابوت
روی شونه ای لرزون
داره میره از تو خونه
تن خسته اییی که سرده
علی زیر لب میخونه
که ببین عزیز حیدر
غم تو با من چه کرده
علی تازه دیده راز
بی قراریا و سر
رو گرفتنش چی بوده
سه ماه قباله رو از فاطمه گرفتن
اما صورتش هنوز کبود
علی فهمیده چرا باز
هر چی آ میریزه اسما
جاری خون تازه میشه
از چشای تار مولا
رد سرخ خون روونه
واسه زخمایی که باز
حالا دیده به چه روزی
افتاده بازو و پهلوش
که نداشت یه خواب راحت
چه عذاب سختی بوده
پشت این همه کبودی
پشت این همه جراحت
(گردیده بود قفذ همدست با مغیره
این با قلاف شمشیر او تازیان میزد
گاهی به پشت و پهلو گاهی به پشت و بازو
گاهی به کنج ابرو گاهی به شانه میزد)
حالا مولا هم میدونه
که تو این سه ماه زهرا
توی بستر چی کشیده
که تنش چرا نهیفه
که موهاش چرا سفیده
قامتش چرا خمیده
لحظه وداع مولا
میگه زیر لب عزیزم
هنوز از تو دل نکندم
تورو هی گل جونم
چجوری تو خاک بزارم
کفن تو رو ببندم
حالا که حرف کفن شد
السلام ای شاه تشنه
السلام ای شاه بی سر
توی این شام غریبون
با خود مادر بخونیم
👇
#امام_جواد_ع_شهادت
تسلای دلِ مظلومِ عالم عالمی دارد
گلوی تشنه کامِ زهر خورده مرهمی دارد
برای جرعه آبی دست و پا میزد؟ نه وَاللهِ
بیادِ تشنه ی گودال، در جانش غمی دارد
@hosenih
صدای العطش با هلهله بدجور دَرهم شد
بمیرم گوشه ی حجره، چه حالِ دَرهمی دارد
بخاک اینجا سرش، از پیچ و تابِ زهر افتاده
چنان سَروِ شکسته،،، گوئیا قدّ خَمی دارد
به اُم الفضلِ ملعونه بگو: دست از سرش بردار
شبیهِ مادرش زهرا، جواد عمرِ کمی دارد
بزیرِ لب نوا میکرد: من داغِ حسن دارم
که این جور و جفا را این جگر از مَحرمی دارد
پیِ دیدارِ هادی "یابُنَیَّ" گفت، تا آمد
بیادِ اکبرِ لیلاست، اشکِ نم نمی دارد
ندارد خواهری را در برِ خود گریه کن، اما
به مانند حکیمه دخترِ خود همدمی دارد
نه جسمش زیر سمّ اسبها با خاک یکسان شد
نه خنجر بر روی حنجر، نه از خونش یَمی دارد
@hosenih
ندید آقا، در این مقتل جفای ساربانان را
سلیمانی که بر انگشتِ عصمت خاتمی دارد
نه بر نیزه سری دید و نه عریان پیکری بر خاک
نه گِردا گِردِ اهلِ بیتِ خود نامحرمی دارد
شاعر: #محمود_ژولیده
@hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_شهادت
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
▶️
میان حجره خود زار ومضطر افتاده
دوباره همسری از ظلم همسر افتاده
تمام حجره پر از لخته های خون شده است
اگرچه پا شده اما مکرر افتاده
@hosenih
کنیزها همه مشغول رقص و هلهله اند
جوان بی رمقی در برابر افتاده
بس است طشت نکوبید فاطمه اینجاست
کنار جسم پسر باز مادر افتاده
غریب طوس کجایی که پاره ی جگرت
بروی بام غریبانه پرپر افتاده
هزارشکر تنش زیر آفتاب نرفت
به پیکرش پروبال کبوتر افتاده
هزارشکر سرش روی نیزه بند نشد
کسی نگفته تنش بین لشگر افتاده
@hosenih
کسی نگفت زن و بچه اش اسیر شدند
کسی نگفت گلویش به خنجر افتاده
فدای تشنه لبی که لبش ترک میخورد
و در کنار تنش خواهرش کتک میخورد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
بهار مردم دنیا ، چرا نمی آیی؟
امید آخر دلها ، چرا نمی آیی؟
سلام وارث خُلق عظیم پیغمبر(ص)
سلام ،حضرت آقا ، چرا نمی آیی؟
@hosenih
بیا که خلق ببینند عدل حیدر(ع) را
شکوه جلوه ی مولا چرا نمی آیی؟
سرشک روضه برآن قبر بی نشان تاکی؟
یگانه زائر زهرا (س) چرا نمی آیی؟
چراغ قلب حسن (ع)نور دیدگان حسین(ع)
کمالِ حُسن سراپا ، چرا نمی آیی ؟
قسم به خون شهیدانمان ، وفاداریم
قسم به حضرت سقا چرانمی آیی؟
بیاکه مُسلمت اینجا امیر میدان است
امیرلشکر دلها چرا نمی آیی؟
حبیب ها همه آماده اند و قاسم ها
زهیر ها، حججی ها چرا نمی آیی؟
@hosenih
امید مردم مظلوم ، زخمی ازظلم است
بیا برای مداوا چرا نمی آیی؟
به خون حنجرجدت بیا بیا مهدی(عج)
به اشک زینب کبری(س)چرانمی آیی؟
شاعر: #علی_ساعدی
@hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_شهادت
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
▶️
هر ناله ای که از دل غم پرورش کشید
آتش دوباره بر جگر مادرش کشید
مثل حسن به خانه خود هم غریب بود
هر چه کشید دردِ سر ، از همسرش کشید
@hosenih
او صورتش به خاک و فقط آه میکشید
این جای آب ، هلهله دور و برش کشید
دیگر توان نداشت کمی دست و پا زند
از بسکه تشنگی رمق از پیکرش کشید
از قاتلش چقدر تقاضای آب کرد
کارِ غریبی اش به کجا آخرش کشید
شکر خدا امام رضا در برش نبود
بر روی خاکِ حجره که بال و پرش کشید
دیگر رضا ندید چگونه زروی بام
قاتل به خاکِ کوچه ، تنِ اطهرش کشید
اما حسین دید زمین خورد اکبرش
زانو زد و ناله زد و در برش کشید
صد بار مُرد و زنده شد مظلوم کربلا
از بس که نیزه از بدن اکبرش کشید
یک بار هم دوباره پدر را صدا نکرد
خون هرچه از دهانِ گل پرپرش کشید
یک لحظه یاد مادرش افتاد ، چون حسین...
ناچار شد عبا به روی خواهرش کشید
@hosenih
در قتلگاه هم به لبش یا بُنَیَّ بود
خنجر ، دمی که شمر روی حنجرش کشید
می گفت خدا به دادِ موی دخترم رسد
از پشتِ سر ، شمر که موی سرش کشید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_شهادت
شاعر: #وحید_قاسمی
▶️
پشت در با جگری سوخته تب می کردی
دست و پا می زدی و آب طلب می کردی
گوشه حجره، عطش فاتحه اش را می خواند
اشک هایت به نظر روضه ی سقا می خواند
@hosenih
همسرت جعده تباری ست، بمیرم مظلوم!
مَحرم راز دلت کیست!؟ بمیرم مظلوم!
زهر تنها کمی از بال و پرت را سوزاند
کف زدن های کنیزان جگرت را سوزاند
دردِ این غربت جانسوز مرا خواهد کشت
خون لبهای تو امروز مرا خواهد کشت
کهنه داغی به دلِ داغ نشین می ریزند
آب را پیش نگاهت به زمین می ریزند
تشنگی، زخم ترک روی سبویت انداخت
ناگهان شمر شد و پنجه به مویت انداخت
از لبت، خاک کف حجره تیمم می کرد
ناله ات را وسط هلهله ها گم می کرد
@hosenih
بر سر بام عجب مرثیه جان فرسا بود
سایه بان بدنت بالِ کبوترها بود
اجرت کشتن تان گندم مرغوب نشد
پیکرت در ته گودال لگدکوب نشد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_شهادت
شاعر: #حسن_لطفی
▶️
حُجرهی سوختهاش کاش دری دیگر داشت
این جوان کاش به بالایِ سرش خواهر داشت
چه شده چند کنیز از پسِ در میخندند
یکنفر این طرف و چند نفر میخندند
@hosenih
خنده کردند بر این زخم دوایی نرسد
خنده کردند صدایش به صدایی نرسد
طَشت دَف شُد که نفهمند کسی میسوزد
بِینِ این حجرهی بسته نفسی میسوزد
طَشت را پیشِ لبانش بگذارند ای کاش
کاسه آبی به دهانش بگذارند ای کاش
ظرف از آب پُر اما به زمین میکوبند
میزند داد ولی پا به زمین میکوبند
خندهی بد دهنی میرسد از هلهله ها
ناسزاهای زنی میرسد از هلهله ها
خواست بالی بزند غم پَرِ او را سوزاند
خواست آهی بکِشد حَنجر او را سوزاند
گفت آبی و نشد تا که بگوید جگرم
زهر وقتی نفَسِ آخرِ او را سوزاند
میکشد پا به زمین تا که بفهمند همه
جگرِ شعله ورش پیکرِ او را سوزاند
@hosenih
خواهری حیف ندارد که به دادش برسد
عوَضاش بی کَسیاش مادرِ او را سوزاند
تا بگِریند برایش دو سه همسایه که هست
رویِ این بام تنش مانده ولی سایه که هست
روی این بام تنش مانده ولی عریان نه...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
.
📋 الحق و الانصاف کم فکر تو هستم
#مناجات / #امام_زمان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی به یادت نیستم، بیاعتبارم
وقتی به تو ایمان ندارم، بیقرارم
الحقُّ و الانصاف کم فکر تو هستم
از بس که بر این نفس وامانده دچارم
شاید که از چشم تو افتادم که اینطور...
دیگر زمان معصیت بیاختیارم
یابن الحسن، با غفلتم سرمایهام سوخت
رحمی نما، آتش گرفته کولهبارم
باشد بزن اما دگر رو برمگردان
شرمندهام من از گناه بیشمارم
دیدی پشیمانم، به آغوشم کشیدی
دیدم غریق رحمت پروردگارم
گرچه برایت نوکر خوبی نبودم
با این همه جدّ شما را دوست دارم
من که نشد یکبار پیش تو نشینم
شاید زمان روضه بنشینی کنارم
رو به برادر، خواهری با گریه میگفت:
با رفتنت آتش زدی بر روزگارم
ایکاش میشد بوسه از رویت بگیرم
قاری قرآنم، عزیزم، نی سوارم
*شاعر : #محمدجواد_شیرازی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال امام زمان(عج)
@yaemamzamanadrekni