eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
قرار بود که عمری قرار هم باشیم که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم... نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه رو، رو گرفته‌ای از من مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم به دست خستۀ تو دست بسته‌ام نرسید نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم شکسته است دلم مثل پهلویت آری شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم @deabel
زمزمه به سبک کجا می خوای بری 🔻بند اول چشام به موج خون نشسته فاطمه دل من مثه پهلوت شکسته فاطمه کجا می خوای بری چرامنو نمی بری با این وداع آخرت ببین قاتل حیدری 🔻بند دوم داری می ری سفر نمی شه باورم داغ بی مادری زوده برای دخترم شبا که پیش تو میاد می شنوه آهتو می ره می کشه رو سرش بازم چادرسیاهتو 🔻بند سوم گلبرگ چهره ی تو رنگ نیلیه هنوز روصورتت زهرا نشون سیلیه تمام هستی علی به رنگ دود شده به من بگو که صورتت چرا اینجور کبود شده اسماعیل شبرنگ @deabel
*جمع پراکنده* ابیات شعر من اگر از عشق آکنده ست الطاف تو بر این چکامه سایه افکنده ست معنا ندارد زندگی منهای تو بانو دنیا بدون عشق تو جمع پراکنده ست از چشم های مهربانت نور می بارد خورشید رخصت از تو دارد که درخشنده ست سنگینی غم می رود از قلب پیغمبر وقتی که بر لب های تو تصویر لبخند است رمز خروش ذوالفقار فاتح خیبر واژه به واژه خطبه هایت تیغ برّنده ست از عهده ی وصف تو شاعر بر نمی آید شان شما بالاتر از هر چه سرودند است در خلوتش مردی مورّخ با غضب می گفت بعد از وقوع قتل تو تاریخ شرمنده ست ای سرپناه بی نشان بعد از هزاران سال زنده ست روی قلب من داغی که سوزنده ست آنقدر می گردم به دنبال مزار تو تا اینکه پیدایش کنم جوینده یابنده ست ** @deabel
*مقتل پروانه* بابا دلش می سوخت مادر را که می شست با اشک چشمش زخم کوثر را که می شست تنهای تنها کنج خانه اشک می ریخت بال و پر مجروح دلبر را که می شست تاریکی شب بود و جان می داد هربار جان جهان جان پیمبر را که می شست روضه برای غنچه ی نشکفته می خواند گلبرگ های یاس پرپر را که می شست خسته که می شد تکیه به دیوار می داد خون ِ به جا مانده روی در را که می شست شهر مدینه کربلای مرتضی بود در مقتل پروانه پیکر را که می شست . . . آن پیرنصرانی میان دیر راهب با گریه جان می داد حنجر را که می شست ** @deabel
«««:( یا فاطمة الزهرا ):»»» •••••••••••••••••••••••••••••••••••• امشب ای بانوی خانه التماست میکنم نازنینم عاشقانه التماست میکنم با همین بغضی که دارم در گلو ، یافاطمه با همین اشک شبانه التماست میکنم طاقت هجران رویت را ندارم فاطمه خسته ام از این زمانه التماست میکنم چند گامی را قدم بردار بانو با حسن با شکوهی مادرانه ، التماست میکنم صحبتی کن با حسن شاید رها گردد از این درد و کابوس شبانه ، التماست میکنم خواهشی دارم ، بزن یکبار دیگر فاطمه موی زینب را تو شانه التماست میکنم یادم آمد از حسین و ظرف آب نیمه شب باز هم با این بهانه التماست میکنم التماست میکنم ای همسفر بی من مرو بی تو سرد است آشیانه التماست میکنم ٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫٬٫ اسماعیل پورجهانی @deabel
حسرت اینبار مرا از نفس انداخته است شوق دیدار مرا از نفس انداخته است از فراقت چه بگویم؟که نگفتن بهتر زخم بسیار مرا از نفس انداخته است آمدم جمعه ی این هفته نفس تازه کنم دیدم انگار مرا از نفس انداخته است ندبه های سحری شاهد غم هایم شد دوری از یار مرا از نفس انداخته است روضه خوان روضه بخوان...مادرسادات چه شد؟؟ خون مسمار، مرا از نفس انداخته است یاد زهرا که می افتم دل من می لرزد در و دیوار مرا از نفس انداخته است وسط روضه ی زهرا غم سنگین علی صد و ده بار مرا از نفس انداخته است با دل خسته ی خود مادر ما مهدی گفت درد خود را همه شب فاطمه با مهدی گفت اسماعیل شبرنگ @deabel
حسبی الله مرا یار بس است غصه ی دوری دلدار بس است خسته از تیرگی ام، صبح کجاست؟! ظلمت عمر و شب تار بس است بی ولی ماندن و آواره شدن این همه غربتِ دشوار بس است تا به کی هفته به هفته دوری جمعه هایم شده تکرار، بس است ظرف ما کوچک و غم ها دشوار لحظه ای دست نگهدار، بس است اشتباهات خودم یادم رفت شده ام باز طلبکار!!! بس است بر منی که همه طردم کردند نجف حیدر کرار بس است شیر حق گفت به زهرای بتول از رُخت پوشیه بردار، بس است هستی من، چقدر آب شدی گریه با این تن تب دار، بس است جان حیدر، طلب مرگ نکن جان من، این همه اصرار بس است خواست زینب که بیاید بغلت باز شد ملحفه گلدار، بس است... محمدجواد شیرازی @deabel
ای وای از آن حدیث به دفتر نیامده ای وای از آن شروع به آخر نیامده ای وای از آن یقین به باور نیامده ای وای از آن مزار کبوتر نیامده ای وای از آنکه رفته و دیگر نیامده ای دل حدیث دختر طاها شنیده ای؟ یَرضی شنیده ای لِرضاها شنیده ای؟ هنگامۀ نماز دعاها شنیده ای؟ حتی توَرّمت قدَماها شنیده ای؟ أمّن یُجیب، اینهمه مضطر نیامده یاللعجب، فصلّ لربّک ولادتش واحیرتا لِیذهبَ عنکم شرافتش طوبی لهُم وَ حُسن مَآب است مدحتش جبریل با تمام بزرگی و رتبتش از عهدۀ ستایش او برنیامده اما چه سود حرمت قرآن شکسته شد یکباره قلب سورۀ انسان شکسته شد در را زدند و حرمت مهمان شکسته شد نان ریخت، سفره سوخت، نمکدان شکسته شد فصل غریبی تو چرا سر نیامده؟ زهرا هنوز گریه ی بی گاه می کند مولا هنوز سر به دل چاه می کند پاییز ادعای أنا الله می کند صبح بهار از آمدن اکراه می کند آیا هنوز وقت مقرّر نیامده؟ مهدی جهاندار @deabel
ما گدای فاطمه هستیم عزت را ببین فاطمه دار و ندار ماست ثروت را ببین تا ابد شکر خدا ، شکر خدا ، شکر خدا مادری چون مجتبی گشتیم، نعمت را ببین حضرت زهرا اجازه بر من آلوده داد تا زنم او را صدا مادر ، کرامت را ببین عالم و آدم تماما دست بوس مصطفاست مصطفی شد دست بوس او ، فضیلت را ببین وقت یا رب یا ربش ، ربش ندا می داد که آی جبرائیل،  جبرائیل عبادت را ببین گفته بسم الله الرحمن الرحیم و یک تنه با چهل تن او در افتاده ، شجاعت را ببین راه داده قاتلش را به گل روی علی بر امیرالمومنین ، اوج ارادت را ببین کرد با دست شکسته ، لحظه های آخرش بر گنهکاران دعا ، بانوی امت را ببین محمدحسین رحیمیان @deabel
پای ماندن داری اما پای رفتن بیشتر یار نه ساله کنارم باش لطفا بیشتر تا که چشمم باشد از نور تو روشن بیشتر هی نگو شرمنده ام شرمنده ام! من بیشتر بی اجازه دشمنت در خانه‌ی ما پا گذاشت عذرمیخواهم‌ اگر این خانه امنیت نداشت ای خوشی من دراین دنیا !دراین دنیا بمان نه برای من برای بچه ها اینجا بمان از مدینه می‌رویم اصلا فقط با ما بمان یا بمان و یا بمان و یا بمان و یا بمان التماسم را ندیده هیچکس!حالا ببین دیده ای حیدر بیوفتد از نفس؟!حالا ببین بانوی من خانه را آوار کردن خوب نیست بهر رفتن اینهمه اصرار کردن خوب نیست چشم ضربه خورده را بیدار کردن خوب نیست با تن آتش گرفته کار کردن خوب نیست کار کردی فضه را بیتاب کردی فاطمه تو مراهم از خجالت آب کردی فاطمه شب به شب یاد گل پرپر نرفت از خاطرم چادر پاخورده ی کوثر نرفت از خاطرم شعله بالا رفت از معجر نرفت از خاطرم آتش در رفت و میخ در نرفت از خاطرم چهارچوب خانه از داغ تو هق هق میکند گر بفهمد روضه را نجار هم دق میکند از علی بگذر درآن غوغا نشد کاری کنم قنفذ آمد سوی تو اما نشد کاری کنم با قلافش زد به بازوها نشد کاری کنم این سه ماهه زخم پهلو را نشد کاری‌کنم   کار حیدر سخت شد با زخم کاری میروی ای جوانمرگ علی چه زود داری میروی گرچه با طفلان هوای سوختن داریم ما خاطرت آسوده در خانه حسن داریم ما هم کفن داریم ما هم پیرهن داریم ما این دم آخر دم سینه زدن داریم ما بی کفن باشد حسین و بی حرم باشد حسن داد و بیداد از غریبی من، طفلان من سیدپوریا هاشمی @deabel
فاطمیّه ماه دخت خاتم است فاطمیّه ماه اشک و ماتم است فاطمیّه فرق دارد با همه فاطمیّه چون عزای عالم است فاطمیّه حق تعالی در عزاست فاطمیّه چون عزای مصطفاست فاطمیّه بوی مظلومی دهد فاطمیّه چونکه ماه مرتضاست فاطمیّه سوز دل بر حیدر است فاطمیّه چشم مولا بر در است فاطمیّه پرچم آرایی کنید فاطمیّه کربلایی دیگر است فاطمیّه چون شبیه کربلاست فاطمیّه پس عزادارش خداست فاطمیّه پای منبرها روَید فاطمیّه روضه خوانش مجتباست فاطمیّه راه ِ اصل داور است فاطمیّه ماه ِ زینب پرور است فاطمیّه نه فقط آه ِ علیست فاطمیّه آه ِ دیوار و در است فاطمیّه چون عزای مادر است فاطمیّه مهدی ما مضطر است فاطمیّه نه فقط ، دائم ، ولی فاطمیّه گریه هایش بیشتر است فاطمیّه وقت حاجات و دعاست فاطمیّه برکت ارض و سماست فاطمیّه را مشو غافل (تراب) فاطمیّه جامه ی احرام ماست رضا ترابی گیلده @deabel
دردهای ما کجاو دردهای فاطمه پرسش ما پاسخش، سوز صدای فاطمه استخوانهای شکسته میدهد پاسخ بما ضربه های بی هوا بر دست و پای فاطمه وای از بی رحمیِ آن فرد نامرد لعین آه از سقط جنینِ بی هوای فاطمه گریه هم جایی ندارد باید از این غصه مُرد چاره ای هیهات، جز فضه بیای فاطمه مرتضی میدید اما بر نمی آمد از او چاره ای جز دیدن آه و نوای فاطمه پشت در تا کوچه تا مسجد به ذکر یاعلی بود در چشمان زینب کربلای فاطمه سیلی و روی کبود و چادر خاکی او شد بدون شرح، شرح ماجرای فاطمه این مهم بود، از تمام درد و رنج این قیام خوب یاری شد به غربت مقتدای فاطمه روز تنهایی که حتی یک نفر یارش نبود با چهل نامرد، جنگیده ولای فاطمه قدرت بازوی حیدر فاطمه بود و شکست تا غلاف تیغِ قنفذ شد، بلای فاطمه یاری رهبر به هر قیمت، می اَرزد، بی گمان درس عبرت میدهد مارا وفای فاطمه گریه هایش نهضتی دیگر شد و شد ماندگار تا قیامت نهضت صوتِ رسای فاطمه شیعه‌ی زهرا چو زهرا کشته ی راه علیست بر علی سهل است، میمیریم برای فاطمه ما قلیلیم و کثیر از خیر کوثر گشته ایم این هم ای دنیاست، از لطف و عطای فاطمه ره ز شیخ نیجریه هست تا شیخ قطیف تا یمن تا قدس پر شد از ثنای فاطمه نازم آن سربند یازهرا که عالم گیر شد فتح مکه میکند، نام و ندای فاطمه محمود ژولیده @deabel