#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
ماندن پروانه در حجم قفس ها مشکل است
مأمن موج خروشان گشته تنها ساحل است
در مرام عاشقی اول قدم سر دادن است
گر چه این تحفه به درگاه عمو ناقابل است
وقت جانبازی شده باید که جانبازش شوم
غفلت از دلدار کار مردمان کاهل است
زاده ی شیر جمل باید که شیدایی کند
عمه جان رنجه نشو، این حرفها حرف دل است
عمه جان یک عده وحشی دور او حلقه زدند
وای عمه، گیسویش در مشت های قاتل است
می روم تا بیش از این ها حرمتش را نشکنند
چکمه پوش بی حیا از شأن قرآن غافل است
بی حیا، یابن الدّعی کم نیزه بر رویش بزن
صورتش بهر رسول الله ماه کامل است
فکر کرده می گذارم با سنان نهرش کند
دست های کوچکم بهر امام حائل است
خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این
قسمت ناموس حیدر ناقه ی بی محمل است
خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این
کاروان عشق را در کنج ویران منزل است
مصطفی هاشمی نسب
@rozeh_1
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
شهید شد گودال
و زیر نیزه تنش ناپدید شد گودال
حسین سورهی نور
ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال
و جسم عبدالله
مراد بود و برایش مرید شد گودال
رسید حرمله و
به زنده ماندن او نا امید شد گودال
پس از سنان و شَبَث
رسید چکمه و زخمش شدید شد گودال
به تن گره خورده
زره شدهست و به روی بدن گره خورده
ببین که در گودال
به بوی سیب بوی یاسمن گره خورده
تمام شد دوری
تن حسین به جسم حسن گره خورده
که جسم عبدالله
چنان کفن به تن بی کفن گره خورده
به لکنت افتاده
چقدر نیزه به هم در دهن گره خورده
چقدر سُم ستور
میان همهمه بر پیرهن گره خورده
مهدی_رحیمی
@rozeh_1
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
من آمدم عمو نگرانی برای چه؟
فکر خیام و فکر زنانی برای چه؟
من آمدم تا که نگویند بی کسی
در زیر تیغ و نیزه نهانی برای چه؟
گویند زینت سَرِ دوش پیمبری
بر روی خاک و رمل روانی برای چه؟
من آمدم به نام حسن جلوه ای کنم
خواهی مرا ز خویش برانی برای چه؟
برخیز مثل ظهر نمازت اقامه کن
اینجا نماز عصر بخوانی برای چه؟
درگیر عقل و عشق شدم تا که آمدم
با من مگو تو تازه جوانی برای چه؟...
اینجا رسیده ای بخدا عشق من توئی
هستی شکار نیزه پَرانی برای چه؟
از شعلهء لبت جگرم سوخت چون پدر
مانند تشنهء رمضانی برای چه؟
فوّاره میزند زتنت خون چه سازمت؟
از هم گسیخته شریانی برای چه؟
این دست ها به درد من اصلا نمیخورد
از علقمه تو خون به دهانی برای چه؟
شمشیر و تیر و نیزه و زخم زبان و سنگ
بر کشتن تو کرده تبانی برای چه؟
با نیزه جسم تو به زمین دوخته مگر؟
آخر نمیخوری تو تکانی برای چه؟
یک نیزه در گلوی تو بد گیر کرده است
خون میرود ز تو فَوَرانی برای چه؟
اجزای پیکرت به زمین ریخته شده
چون برگِ پای دارِ خزانی برای چه؟
دُزدیدن سرِ تو زده بر سر کسی
اسباب خنده های سنانی برای چه؟
مجتبی صمدی شهاب
@rozeh_1
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
شکرخدا عمو مرا مست خدا کرد
سرتا به پا، پا تا به سر مست خدا کرد
بعد از غلاف کوچه، بابای غریبم
دست مرا نذر غریب کربلا کرد
عمه رهایم کن نمی بینی که دشمن
جسم عمویم را چگونه جابجا کرد
دیدم سنان را خصم بین سینه چرخاند
عمه ببین که استخوانهایش صدا کرد
عمه ببین این بی حیا با میخ چکمه
برسینه ی زخمی این مظلوم جاکرد
عمه بگو این لب ترک خورده،مزن پا
زد بی هوا با پا،چه غوغایی به پا کرد
شکرخدا در قتلگه تا من رسیدم
آن بی حیا موی عمویم را رها کرد
دیدم یکی شمشیر بالا برده، رفتم
دستم سپر کردم،که او از تن جدا کرد
دستم به مو آویز شد،یک لحظه دیدم
بابا کنار قتلگه، بر من دعا کرد
محمود اسدی
@rozeh_1
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
دلم قرار ندارد در این قفس باید
کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
سپر برای تو با سینه می شوم هیهات
اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
مگر که زنده نباشم که در دل گودال
اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم
من آمدم که شوم حائل تو با عمه
مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
صدای مرکب و نعل جدید می آید
عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم
عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
مهدی مقیمی
@rozeh_1
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
عمه محکم گرفته دستش را
داشت اما یتیم تر می شد
لحظه لحظه عمو در آن گودال
حال و روزش وخیم تر می شد
باورش هم نمی شد او باید
بنشیند فقط نگاه کند
بزند داد و بعد هر تیری
ای خدا کاش اشتباه کند
این هم از عشیره می باشد
مرگ بازیچه ایست در دستش
مرگ را می زند صدا اما
حیف افتاده بند بر دستش
یادش افتاد روضه هایی را
که عمویش کنار او می خواند
حرف مادر بزرگ را می زد
روضۀ شعله را عمو می خواند
مادرش پشتِ در که در افتاد
نفسی مادرانه بند آمد
شیشه ای خورد شد به روی زمین
راه کوچه به خانه بند آمد
دستهای پدر بزرگش را
بسته و می کشند اما نه
دست مادر به دامنش افتاد
گفت تا زنده است زهرا نه
چل نفر می کشند از یک سو
دست یک بار دار سَد می شد
بین کوچه علی اگر می ماند
که برای مغیره بد می شد
کار قنفذ شروع شده اما
دخترش برد عمع آنجا بود
خواست تا سمت مادرش بدود
آنکه دستش گرفت بابا بود
پسر مجتبی است این دفعه
نوبت زینب است او ندود
داشت می مُرد داشت جان می داد
وای بر او که تا عمو ندود
نه که گودال،کوچه را می دید
همه افتاده بر سرِ مادر
به کمر بسته چادرش اما
به زمین خورده معجر مادر
تا ببیند چه می شود باید
به نوک پای خویش قد بکشد
شرط کردند هرکه می آید
از تنش هر که نیزه زد بکشد
از همانجا به سنگ اندازان
داد می زد تورو خدا نزنید
وای بر من مگر سر آورید
اینقدر سخت نیزه را نزنید
زره اش را که کندید از تن
اینکه پیراهن است نامردا
از روی سینه چکمه را بردار
وقت خندیدن است نامردا
هرچه گلبرگ بر زمین می ریخت
پخش هر گوشه بوی گل می شد
کم کم احساس کرد انگاری
دستهای عمه شُل می شد
دست خود را کشید تا گودال
یک نفس می دوید تا گودال
از میان حرامیان رد شد
بدنش را کشید تا گودال
باز هم پای حرمله وا شد
پیچ می خورد حنجری ای وای
دید در آخرین نگاه حسین
دست طفلی مقابلش افتاده
حسن لطفی
@rozeh_1
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__روضه
هر روز من به یاد تنت گریه می کنم
با پاره پاره پیرهنت گریه می کنم
می سوزم و وداع تو را اشک می شوم
از رفتن و نیامدنت گریه می کنم
پای لب ترک ترکت آب می شود
بر لحظه های لب زدنت گریه می کنم
داغ تو را به سینه زنم تا به قتلگاه
با نیزه های بر بدنت گریه می کنم
تو ریز چکمه های کسی خاک می خوری
من پای دست و پا زدنت گریه می کنم
تو از فراز نیزه مرا می کنی نگاه
من بر فراق بی کفنت گریه می کنم
می میرم و دوباره مرا زنده می کنی
بر هر هزار زخم تنت گریه می کنم
علی رضا لک
امام حسین (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__روضه
بوي بلا و بوي هجران
آيد از اين صحرا امان از اين بيابان
واي از اين بيابان
اي باغبان اندوه پاييز آتشم زد - آتشم زد
دلشوره زين خاک غم انگيز آتشم زد - آتشم زد
--
اي مرحم غمهاي زينب
يک لحظه بي رويت عزيزم واي زينب
اي واي زينب
مي ترسم از اين ميزبانان جان خواهر - جان خواهر
مي لرزم از اين نيزه داران جان خواهر - جان خواهر
--
غم سينه ام را مي فشارد
ترسم از اين وحشت رقيه جان سپارد
نکند جان سپارد
از چا نگاه آن کماندار خيره مانده - خيره مانده
بر قد و بالاي علمدار خيره مانده - خيره مانده
امام حسین (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__روضه
ای یادگار مادرو جد و برادرم
هم خواهرتو هستم و، هم برتو مادرم
رخصت بده که فرصت دیدار کم شده
مهمان جان زینب تو درد وغم شده
دو دسته گل نثار تو آورده ام حسین
دوجان به کف برای تو پروده ام حسین
این دو ،شکوفه های بهشتی جعفرند
نوباوه گان فاطمه و جان حیدرند
رخصت بده که دین خودم را ادا کنم
پروردگان مکتب خود را فدا کنم
بگذار از محبت برتو اثر دهم
بگذار مثل مادرخود من پسر دهم
مانند مادرم که ولایت مداربود
درغربت پدر همه جا ذوالفقار بود
بگذار روز غربت تو مثل او شوم
تیری مهیب بردل وچشم عدو شوم
گل های گلشنم چو به روی زمین فتد
حاشا که روی چهرۀ من خط وچین فتد
پارا برون نمی نهم ازخیمه گاه خویش
هرگز رها نمی کنم از سینه آه خویش
من افتخار می میکنم آنان فدایی اند
از کشتگان راه تو وکربلایی اند
اکنون اگرفدایی ودرمحضر تواند
هردو به نیزه همسفران سرتواند
یا ایهالعزیز دوگل را قبول کن
ام الشهید می شوم آقا قبول کن
ازبس که ناله کرددلم ازنوا فتاد
خاموش شد«وفایی» ودرپای ما فتاد
حاج سید هاشم وفایی
طفلان حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__نوحه
باز دوباره فصل ماتم می رسد آروم نم نم
تبل سنج شال مشکی شد زمان غصه غم
اشک ریزان قلب سوزان می خرد از هر دو عالم
سینه زن ها گریه کن ها می رسد بوی محرم
گوشه دل وا کن که وقت روضه خوانی گشته است
رنگ بوی کوچه هامون آسمانی گشته است
کاروانی از مدینه راهی دشت بلاست
کربلا دیگر زمان میزبانی گشته است
وای از این غم، وای از این غم
وای من از قلب زینب
ذکر لب ها یا حسینه هستی زهرا حسینه
شکر حق که عمری من رزق سالم با حسینه
کل عالم سائل اند و سید مولا حسینه
خوشبحاله هر کسی که نوکر آقا حسینه
کربلا شب ها جمع بی نظیر با صفاست
فاطمه مهمان شاه شنه کام سر جداست
یا حسین این دل دوباره خسته از دوری شده
تنگ دیدار شب های جمعه کرببلاست
وای از این غم، وای از این غم
وای من از قلب زینب
امام حسین (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__روضه
قلبم گرفته از دل بی قراریت
هر دم نموده ام آهنگ یاریت
جان را نهاده ام بر جان نثاریت
قربان غربت و چشم بهاریت
هر جا و هر زمان بودم به همرهت
تا توشه گیرم از رخسار چون مه ات
با دست پر نیاز آیم به درگه ات
آورده ام دو گل قربانی رهت
گلهای سرخ من گردد فدای تو
جان های هر دو تن شد رونمای تو
ماندم به خیمه ها در غمسرای تو
تا آنکه ننگرم شرم و حیای تو
طفلان حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__روضه
لحظه ای هم جان زهرا مادرت بابا حسین
چشم خود وا کن به روی دخترت بابا حسین
خواهم امشب با سرشک خود نمایم شستشو
این سر و روی پر از خاکسترت بابا حسین
این خرابه گوئیا بیت الحرام من شده
تو شدی کعبه و من هم زائرت بابا حسین
خار رفته در کف پای من و عفوم نما
گر نمی خیزم کنون در محضرت بابا حسین
بر روی نیزه چها دیدی که گریه کرده ای
دخترت قربان این چشم ترت بابا حسین
کاش دستی داشتی و می گرفتی ام به بر
تا که بوسه می زدم بر حنجرت بابا حسین
چون تو بابا من هم از عمه خجالت می کشم
بسکه زحمت داده ام بر خواهرت بابا حسین
ای فروغ دیده زهرا تو هم چیزی بگو
با کلامت جان بده بر دخترت بابا حسین
بسکه از سیلی به رویم رنگ نیلی داده اند
دیدنی شد این گل نیلوفرت بابا حسین
خواب دیدم بر لب و دندانت ای قاری من
چوب می زد دشمن کین پرورت بابا حسین
غیبتش را در مدینه تا کند جبران عدو
می زند من را به جای مادرت بابا حسین
از چه رو کف می زنند و پایکوبی می کنند
شامیان پای سر آب آورت بابا حسین
من سر هم بازیم را روی نیزه دیده ام
باز دلتنگم برای اصغرت بابا حسین
تا که سیلی زد مرا دیدم به چشمان خودم
بود دست ساربان انگشترت بابا حسین
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__مناجات
شب های جمعه غرق باران فراقم
دلتنگ و بارانی و گریان فراقم
از من نمی پرسی چرا قلبم شکسته
وقتی که رسوای خیابان فراقم
من را زمین گیر غم شش گوشه کردی
چشم انتظار وقت پایان فراقم
اشکم دم مشک است و سرگردان منم من
چون محتضر در دست تاوان فراقم
ای کاش میشد کشته عشق تو باشم
اما نشد در دام زندان فراقم
معشوق من گاهی به عاشق هم نظر کن
مهمان چشمانم ضریحت یک سحر کن...
️محمد حبیب زاده
امام حسین (ع)
مناجات
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__نوحه
زلف ما خورده گره
به مسیر تو حسین
خوش به حال هر کسی
شد اسیر تو حسین
اسیر تو شدم ولی آزادم
دلم خرابته ولی آبادم
خدا رو شکر به مادرت دل دادم
همه عمر برندارم
سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم
که تو در دل نشستی
امیری یا حسین
--
قلب ما زنده شده
به نگاه تو حسین
آسمان است و زمین
در پناه تو حسین
پناه عالمینی و اربابی
تو هفتا آسمون دُرِ نایابی
چه خوبه که دل منم دریابی
تو حسینی و به عالم
تو سفینة النجاتی
صاحب اختیار مایی
تو امیر کائناتی
امیری یا حسین
وحید محمدی
امام حسین (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
@zekr_media - محمد فصولی (1)_۲۰۲۲_۰۷_۲۰_۱۹_۵۹_۲۸_۷۴۲.mp3
6.73M
اغثنی یا باب الحوائج
🎼 تنظیم_استودیویی
🎧 نواهنگ فوقالعاده👌
🎤کربلایی محمد فصولی
یاموسیبنجعفر ♥️
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@yaraliagham
4_5944768700883140967.mp3
6.52M
سبک: #شور
#حاج_عباس_طهماسب_پور
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🔹تو شاهی و من هم،به درت حلقه به گوشم
🔹یه قطره ای از اشک عزاتو نفروشم
🔸عمری در این خانه گرفتار و اسیرم ای امیرم
🔸شاها چه شود اینکه به پای تو بمیرم ای امیرم ای امیرم
💠ای عشق دل آرا، دریاب تو گدارا
💠کن با منه مسکین و زمین خورده مدارا
#حسین_آرام_جانم_حسین_روح_و_روانم
🔹شد سینه زنی کارمو این، اوج کماله
🔹یک لحظه جداشم اگه از روضه،محاله
🔸دنیا رو به وللهِ بدون تو نخواهم، بده راهم بده راهم
🔸رحمی به منو اشک منو روی سیاهم بده راهم بده راهم
💠دریای سخاوت، دادی به من عزت
💠آقا بطلب یک شب جمعه،یه زیارت
#حسین_آرام_جانم_حسین_روح_و_روانم
🔹روزی خور احسان شه فضلم و مستم
🔹بر قامت پُر مهر ابالفضلِ دو دستم
🔸شیر نره حیدر، یل میدان ای ابالفضل ای ابالفضل
🔸ای علت باریدن هر قطره ی باران، ای ابالفضل ای ابالفضل
💠ای معنی احساس ای عطر گل یاس
💠مجنون تواَم تا به ابد حضرت عباس
#مدد_یا_ابوفاضل_مدد_یا_ابوفاضل
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
voice-۲۰۲۰-۰۸-۱۹-۱۸-۱۶.mp3
3.62M
استقبال_از_محرم
🌴🌴🌴
نوحه هلال محرم با صدای سید مهدی میرداماد 👌
💔🕊#واحد
@majmaozakerine
با روضه هاش چشمامون بارونه
از این سینه زنی محرم چه خاطرات خوبی میمونه
همین که اشک چشمام جاری شد
من از این کربلا رو دیدم
بازم مثل سال پیش میخونم من از عاشورا این و فهمیدم
من از عاشورا این و فهمیدم که لبیکم عاشقونه باشه
امام رو تنها نمیگذارم قراری که داشتم سر جاشه
ندای هل من ناصر ارباب تن اصحابش رو تکون میده
اگه حتی مرده باشم بازم صدای اقات بهت جون میده
یاد گرفتم از کلاس کربلا خون دارم که فرش زیر پاش کنم
مادر وهب عجب شعاری داد سر خدا بهم داده فداش کنم
نفسم رو میگیره روضه حتی قدر دو بیت کوتاه
مثل اصحاب منم میخونم لک لبیک ابا عبد الله
چه حس بی نظیریه وقتی
پر از گریه میشم از روضه هات
چه حال و هوای خوبی دارم با حال و هوای سینه زنات
بدم اما این و خوب میدونم قبول میکنی اشک چشمام و
بازم مثل سال پیش میخونم اقا تحویل بگیر گریه هام
گریه های من و تحویل بگیر خالصانه برا تو می بارم
اگه یک شب به روضه نرسم
انگاری که یه چیزی کم دارم
همه زندگیم به تو بستگیم مسیر بندگیم کربلات
وسعت ارزوم بغض توی گلوم همه ارزوم کربلات
جهان تاریک ولی شیعه میدونه مهتاب تویی
بذار اربعین به دنیا ثابت میشه ارباب تویی
منم راه گم کرده ای که دستش دخیل جاده های کربلاست
منم اون رو سیاهی که جزء گدا های اقای کربلاست
قسم خوردیم اقا جون میمونیم
همیشه روی این عهد و پیمان بازم مثل سال پیش میخونیم
بدم المظلوم بدم العطشان بدم العریان بدم ارباب
خدا قسمت کن بتونم باشم اربعین امسال حرم ارباب
به هوای حرم
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
moharam96-06-30s5.mp3
4.92M
🏴سبک واحد سنگین طلیعه محرم الحرام و توسل به حضرت مسلم علیه السلام
#واحد_محرم_الحرام
#دوباره_دل_غرق_ماتمه
🏴بند اول
دوباره دل،غرق ماتمه
چشامون بارون نم نمه
بگید به اهل بکا و روضه
هلال ماهه محرمه
اومده ماهه غمه،سردار دشت کرببلا
دل شده دریای خون،از این غریبی واویلتا
به شور و به شیون/به مشکیه بر تن/سلام علیک
به آه دمادم/کتل ها و پرچم/سلام علیک
(امیری حسین جان)۲(حسین جان حسین)
🏴بند دوم
محرم شد،دل پریشونه
و قلب اهل ولا خونه
بخونید باز شعر محتشم که
تمومه عالم دگرگونه
مرغ دلم پر زده،بر روی گنبد شاه دین
محرم اومد بازم،حی علی العزا مومنین
شده وقت ماتم/به ماهه محرم/سلام علیک
به دلهای مضطر/به سردار بی سر/سلام علیک
(امیری حسین جان)۲(حسین جان حسین)
🏴بند سوم
چشام باز از،گریه لبریزه
داره روی گونه میریزه
پسرعمو جون میا به کوفه
که شمشیرای اینا تیزه
مردم کوفه آقا،خیلی بی وفا و بی حیان
با خبرن که میای،منتظر جنگه با شمان
منم اینجا تنها/نیا یابن زهرا/نیار دخترت
میترسم بیای و/بره روی نیزه/سر اطهرت
(نیا کوفه مولا)۲ (حسین جان حسین)
🎤با نوای زیبای کربلایی نقی شامدی
🎪هیئت فداییان حسین علیه السلام قرچک
✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
« زمینه جدید فوق العاده زیبا »
🎤کربلایی محمد حسین حدادیان
#روز_دوم_محرم_الحرام_۱۴۴۱
#مهدیه_امام_حسن_مجتبی_ع
#ورود_کاروان_به_کربلا
#پیشنهاد_دانلود
_________________
بند اول
.
سفینه النجات ، رسیده به فرات
گریه کنیم ، برا قتیل العبرات
آیه به آیه والفجر ، رو نیزه تفسیر میشه
لحظه به لحظه زینب ، تو کربلا پیر میشه
مدینه تکرار میشه ، آقام گرفتار میشه
امان امان از وقتی ، که بی علم دار میشه
اعوذ بالله از این دشت
این سفر نداره برگشت
حسین ، ثارالله (4)
بند دوم
.
العطش فرات ، اشک مخدرات
دیگه حسین ، میشه اسیر الکربات
میاد به استقبالِ ، غافله زهرا اینجا
شده رکاب زینب ، زانوی سقا اینجا
یه حاجی شیش ماهه ، رو دست ثاراللهه
یه باغبون میدونه ، که عمر گل کوتاهه
الله اکبر به اصغر
حجت کبری محشر
حسین ، ثارالله (4)
بند سوم
.
تو ذکر هر لبی ، پناه زینبی
خاطرشه ، حسین و منیِ نبی
تو هر مصیبت زینب ، یارته پنجاه ساله
چجور ببینه بی سر ، تنت تویه گوداله
تازه میشه هر لحظه ، دوباره داغ حمزه
تنی به زیر مرکب ، سری به روی نیزه
برای تشیع جنازه
میان با نعلای تازه
حسین ، ثارالله (4)
شاعر : #سعید_پاشازاده
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
« واحد جدید فوق العاده زیبا »
🎤کربلایی محمد حسین حدادیان
#روز_اول_محرم_الحرام_۱۴۴۱
#مهدیه_امام_حسن_مجتبی_ع
#حضرت_مسلم_بن_عقیل
#پیشنهاد_دانلود
_____________________
بند اول
.
برا غریبی تو روضه میگیرم
شبیه تو با لب تشنه میمیرم
میا کوفه حسین ، که دل شوره من
برا اسیری خواهرته
میا کوفه حسین ، که دل شوره من
برا پیرهن و انگشترته
مسلمِت نداره هم دردی
وای از این کوفه و نامردی
قسمت میدم که برگردی
آقام ای وای ، آقام ای وای ، آقام آقام (4)
بند دوم
.
تو کوچه ها همین که از پا افتادم
نفس نفس به یاد زهرا افتادم
اگه منو زدن ، اگه سرم شکست
عزیز فاطمه فدا سرت
نه تازیونه بود ، نه میخ در حسین
الهی من فدای مادرت
شبیه ابر اگه میبارم
من به یاد در و دیوارم
روضه خون خونه مسمارم
آنام ای وای ، آنام ای وای ، یارالی قد کمان ننه (4)
بند سوم
.
میگم با چشم خون و با دست بسته
کوفه نیا که با مدینه هم دسته
دوباره کوچه و ، دوباره ازدحام
دوباره چند نفر به یک نفر
دوباره ضربه و ، دوباره بی هوا
هجوم لشگری سر گذر
با لب تشنه سر دارم
سرتو سلامت ای یارم
نگرانه طفل شیر خوارم
آقام ای وای ، آقام ای وای ، آقام آقام (4)
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#میثم_تمار_علیه_السلام
#غزل #شهادت
چون میثم تمارِ سرِ دارِ علی باش
با جان و دل خویش خریدار علی باش
از فاطمه درخواست نما اوست اجابت
درمان تو عشق است تو بیمار علی باش
در اوج مصیبت زدگی یابه سر دار
چون میثم تمار طرفدار علی باش
باعشق علی گر تو گنه کار ترینی
عشق است برو عبد گنه کار علی باش
بر قبله چشمش همه دم سجده برآور
مستانه برو نوکر دربار علی باش
#محمد_حبیب_زاده
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
شهادت جناب میثم تمار(۲۲ذی الحجه)
یار علی به یاد تو پاییز، شد زمان
از بغضهای سرزده سرریز،شد زمان
گریان برای میثم تماره گشته ام
بی او غروب سرد وغم انگیز،شد زمان
روزه عزای میثم تمار آمده
ازگریه ها نگر که چو،پاییز شد زمان
یاروصحابی علی مرتضی کجاست
درگیر ه اشک مصلحتآمیز شد زمان
درکوفه رفت برسره دار وجدا تنش
درسوگ او به غصه هم آویز، شد زمان
درکوفه پاودست تو میثم جداشده
چون شک وناله برتوسرازیر،شد زمان
تنها به جرم عشق علی ،شدسرت بدار
تنهایی وتورا،سره جالیز ،شد زمان
اما نه!... آسمان تویی و من پرندهات
در آبی نگاه تو ناچیز، شد زمان
پیچیده عطر موی تو در دامن نسیم
در پای این خیال، فدا نیز ،شد زمان
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#میثم_تمار_علیه_السلام
#قصیده #شهادت
طبع و سخن و لوح و قلم گشته گهربار
در مدح گل باغ علی، میثم تمار
آن شیردل بیشه سر سبز ولایت
آن عاشق و دل باخته مکتب ایثار
در چرغ کمال علوی، اختر دانش
بر باب علوم نبوی، صاحب اسرار
پرسید از آن شیفته آل محمد
فخر دو جهان، شیر خدا حیدر کرار
کای دوست! چه حالی است تو را گر ز ره کین
در راه ولایت ببَرندت به سرِ دار؟
هم دست تو، هم پای تو از تیغ شود قطع
آرند زبان از دهنت فرقه اشرار
گفتا که اگر دادن جانم به ره توست
جانم به فدای تو! به هر لحظه دو صد بار
گویند که در کوفه حبیببنمظاهر
برخورد به او خندهزنان بر سر بازار
فرمود که ای یار علی! در همه احوال
بینم که در این راه کشی محنت بسیار
در پاسخ او میثم تمار چنین گفت:
ای پور مظاهر! زهی از دولت بیدار!
بینم که ز خون سر تو چهره شود سرخ
در راه حسینبنعلی، رهبر احرار
مردم سخن هر دو شنیدند ولی حیف
لبخند تمسخر زده با حالت انکار
چندی نگذشت از سخن آن دو که دیدند
صدق سخن هر دو نفر گشت پدیدار
میثم ز سر دار بلا سر به در آورد
چون ماه فروزنده ز آغوش شب تار
دو پا و دو دستش ز بدن، قطع و زبانش
گویا به ثنای علی و عترت اطهار
فریاد زد: ای مردم! دانید علی کیست؟
احمد چو علی هست و علی، احمد مختار
دانید علی کیست؟ همان کس که به فرداست
مهرش ثمر جنت و بغضش شرر نار
دانید علی کیست؟ علی، جان رسول است
قرآن محمد به فصاحت کند اقرار
دانید علی کیست؟ علی محور توحید
دانید علی کیست؟ علی نقطه پرگار
بالله! که با طاعت کونین نباشد
بر خصم علی جز شرر نار، سزاوار
از منطق او کاخ ستم شد متزلزل
گفتی که مگر خطبه مولا شده تکرار
میرفت که در کوفه فتد شور قیامت
وز تخت شود زاده مرجانه نگونسار
با خشم رسیدند و بریدند زبانش
کز پیش از این ظلم، علی بود خبردار
بعد از سه شب و روز از این وقعه جانسوز
زد نیزه به پهلوش عبیداللَّـه غدار
در راه علی کشته شدن آرزویش بود
جان داد شجاعانه در این ره به سرِ دار
نگذشت مگر اندکی از کشتن میثم
تا واقعه کرب و بلا گشت پدیدار
شد نوبت جانبازی فرزند مظاهر
ماه اسدی، آن اسد بیشه پیکار
از یوسف زهرا بگرفت اذن شهادت
چون صاعقه زد بر جگر لشکر کفار
پوشید ز جان دیده و کوشید به صد جهد
تا نقش زمین گشت به خاک قدم یار
گردید ز خون سر او سرخ، محاسن
آن سان که به او گفته بُدی میثم تمار
افسوس! که شد پیکر آن حافظ قرآن
آزرده چو برگ گلی از نیش دو صد خار
قاتل سر نورانی او برد به کوفه
گرداند چو خورشید به هر کوچه و بازار
میرفت به هر رهگذر و کوی و بیابان
طفلی پی آن قاتل و آن سر به دل زار
قاتل به تحیر شد و پرسید از آن طفل
آیی ز چه همراه من؟ ای طفل دلافکار!
آن کودک دل سوخته در پاسخ او گفت:
این است سر باب من، ای جانی خونخوار!
این حافظ قرآن و حمایتگر دین است
کُشتی ز چه او را به هوای دو سه دینار
فرزند حبیب! ای گل گلزار مظاهر!
فریاد مزن؛ سوز دل خویش نگه دار
دیدی تو سر پاک پدر لیک ندیدی
طشت زر و چوب ستم و لعل گهربار
کن گریه بر آن سر که شکستند به چوبش
نفرین به یزید و به چنین شیوه و رفتار
کن گریه بر آن سر که به چشمان پر از اشک
در بین عدو عترت خود دید گرفتار
«میثم»! جگر شیعه در این آتش غم سوخت
هر مصرع اشعار تو شد یک شرر نار
استادسازگار
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
تقدیم به #میثم_تمار_امیرالمومنین
مرد خرمافروش در زندان، راوی سرنوشت مختار است
حرفهایی شنیدنی دارد، سخنانش کلید اسرار است
رطبش طعم نیشکر دارد، تا خدا نیت سفر دارد
از سرانجام خود خبر دارد، شوق پرواز او چه بسیار است!
زخمهای دلش نمک خورده، بارها این چنین محک خورده
از علی گفته و کتک خورده، این برای هزارمین بار است
یاد آن روزهای خوب به خیر! که علی بود و میثم و سلمان
جمعشان جمع بود و میگفتند، رطبت کو؟ که وقت افطار است
در طلوعش غروب پیدا بود، آخر قصه خوب پیدا بود
چوبۀ دار او همین نخل است، لیف خرما طناب این دار است
با زبان علی تکلم کرد، رو به جمع غریب مردم کرد
تا دم مرگ هم تبسم کرد، گفت: این آرزوی تمار است،
که بمیرد فقط به عشق علی «که علی دست قادر ازلیست
رشتۀ ماسوا به دست علیست» سر این رشته ناپدیدار است
رشتۀ اتصال محکم شد، کمر نخل ناگهان خم شد
لحظههای عروج میثم شد، که همان لحظههای دیدار است
شاعر: #احمد_علوی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
جناب میثم تمار:
میثم تمّارده روز قبل از ورود امام حسین علیه السلام به کربلا به دار آویخته شد وبه شهادت رسید.
میثم تمّار اسدی کوفی ازیاران امام علی علیه السلام،امام حسن علیه السلام وامام حسین علیه السلام که پیش از واقعهء کربلا درکوفه به شهادت رسید.
به خاطر خرما فروشی به تمّار معروف بود.
میثم تمّارفرزندیحیی ازصحابهءحضرت علی ابن ابیطالب بوداووخاندانش درکوفه می زیستند ونسبت کوفی اوازاینجاست.
ابن عباس ازاودرس تفسیرخواند.
مختارابن ابو عبیدهءثقفی درس مبارزه راازاودرزندان یادگرفت.
بعدازشهادت مسلم وهانی دستگیر ومحبوس وپس از مدّتی یزید ملعون امر کرداوراداربزنند.
به جایی رسیدکه به علوم مختلف تفسیر،کلام،فقه وغیره دست یافت.
میثم تمّارسخنور،مفسّرقرآن،راوی حدیث،همنشین ورازدارحضرت علی علیه السلام بود.
میثم تمار
میثَم تمّار اَسَدی کوفی، از یاران امام علی(ع)، امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع)، که پیش از واقعه کربلا در کوفه به شهادت رسید. از جزئیات زندگی میثم، اطلاعات روشنی در دست نیست. او در کوفه خرمافروشی میکرد. کرامات و پیشگوییهایی به او نسبت دادهاند. او به دستور ابن زیاد به دار آویخته شد. مرقد میثم تمار، در نزدیکی مسجد کوفه قرار دارد.
میثم تمار
مشخصات فردی
نام کامل میثم بن یحیی تمار اسدی
لقب ابوسالم، ابوصالح
محل زندگی کوفه
وفات ۲۲ ذیالحجه ۶۰ق ، کوفه
علت وفات به دستور ابن زیاد به دار آویخته شد
مدفن عراق، کوفه
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امیرالمومنین_ع_مدح
هر کسی لطف تو را دیده ست ، سائل می شود
بی ولای تو نماز و روزه باطل می شود
@hosenih
کعبه ی سیاری و هر جای عالم می روی
قبله و قبله نما سوی تو مایل می شود
شک ندارم بند می آید زبان جبرئیل
تا که با ایوان طلای تو مقابل می شود
باطن کعبه تویی ....هر کس به پابوست رسید
یک نمازش با هزاران حج معادل می شود
در مقام تو نه...در شرح مقام قنبرت
تا قیامت آیه پشت آیه نازل می شود
@hosenih
روز محشر پشت جنت فاطمه می ایستد
"یاعلی" می گوید و آنگاه داخل می شود
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#حضرت_رقیه__س__روضه
لحظه ای هم جان زهرا مادرت بابا حسین
چشم خود وا کن به روی دخترت بابا حسین
خواهم امشب با سرشک خود نمایم شستشو
این سر و روی پر از خاکسترت بابا حسین
این خرابه گوئیا بیت الحرام من شده
تو شدی کعبه و من هم زائرت بابا حسین
خار رفته در کف پای من و عفوم نما
گر نمی خیزم کنون در محضرت بابا حسین
بر روی نیزه چها دیدی که گریه کرده ای
دخترت قربان این چشم ترت بابا حسین
کاش دستی داشتی و می گرفتی ام به بر
تا که بوسه می زدم بر حنجرت بابا حسین
چون تو بابا من هم از عمه خجالت می کشم
بسکه زحمت داده ام بر خواهرت بابا حسین
ای فروغ دیده زهرا تو هم چیزی بگو
با کلامت جان بده بر دخترت بابا حسین
بسکه از سیلی به رویم رنگ نیلی داده اند
دیدنی شد این گل نیلوفرت بابا حسین
خواب دیدم بر لب و دندانت ای قاری من
چوب می زد دشمن کین پرورت بابا حسین
غیبتش را در مدینه تا کند جبران عدو
می زند من را به جای مادرت بابا حسین
از چه رو کف می زنند و پایکوبی می کنند
شامیان پای سر آب آورت بابا حسین
من سر هم بازیم را روی نیزه دیده ام
باز دلتنگم برای اصغرت بابا حسین
تا که سیلی زد مرا دیدم به چشمان خودم
بود دست ساربان انگشترت بابا حسین
حضرت رقیه (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
زمینه شب اول محرم ۱۴۴۴
با مضامین مناجاتی
بند اول
برات گریه می کنم
اگه خوبم اگه بد برات گریه می کنم
بی حساب و بی عدد برات گریه می کنم
زیر سنگ های لحد برات گریه می کنم
اشکای بی عددم یادت باشه
چقدر سینه زدم یادت باشه
توی تاریکی قبر آقا جانم
من رو زیر لحدم یادت باشه
میدونی میدونم برات کم میزارم
میدونم میدونی چقدر دوست دارم
ای دلدارم یا حسین
ای قرارم یا حسین
دوست دارم یا حسین
دوست دارم یا حسین
....................
بند دوم
برات سینه میزنم
اگه خوبم اگه بد برات سینه میزنم
بی حساب و بی عدد برات سینه میزنم
زیر سنگهای لحد برات سینه میزنم
وقتی سینه میزنم یادت باشه
کبودی رو تنم یادت باشه
چشم به راهتم بیای آقا جانم
لحظه جون دادنم یادت باشه
میدونی میدونم که خیلی بیچارم
میدونم میدونی چقدر دوست دارم
بی تو خارم یا حسین
راه چاره ام یا حسین
دوست دارم یا حسین
دوست دارم یا حسین
....................
بند سوم
غروب گریه می کنم
واسه رفتنت دم غروب گریه می کنم
واسه زینب و غم غروب گریه می کنم
مثل اشک نم نم غروب گریه می کنم
رفتنت از تو حرم مارو کشته
غصه ی اون قد خم ما رو کشته
نه فقط تو و رباب و زینب رو
روضهی مشک و علم ما رو کشته
میدونی میدونم برات کم میبارم
میدونم میدونی چقدر دوست دارم
آه ای یارم یا حسین
ای غمخوارم یا حسین
دوست دارم یا حسین
دوست دارم یا حسین
شعر و نغمه: وحید محمدی